#امام_محمد_باقر_علیه_السلام
ای سائل مهر تو نجوم ادرکنی
ای قاتل تو هشام شوم ادرکنی
قبرت به بقیع ، قبله ی حاجات است
یا حضرت باقر العلوم ادرکنی
#کمیل_کاشانی
امان از محنت تـو یابن الزهرا
شکسته حرمت تو یابن الزهرا
مزار تو چه خاموش و غریب است
«فدای غربت تـو» «یابن الزهرا»
#محمد_مبشری
تو کعبه ای و کعبه گرفتار بقیعت
پیوسته ملک سائل زوار بقیعت
جان و دل ماشمع شب تار بقیعت
تا چهره گذاریم به دیوار بقیعت
#لاادری
ای اهل ولا دراین عزا گریه کنید
باعرش نشینان خدا گریه کنید
چون گریه کننده ای ندارم به بقیع
ده سال برایم به منا گریه کنید
#سیدهاشم_وفایی
غم آمده در عزای تو گریه کند
با زمزم اشکهای تو گریه کند
ای کعبه ، تو را چگونه آتش زده اند؟
ده سال منی ، برای تو گریه کند
#میثم_مومنی_نژاد
دل او آشنا با سوختن بود
هماره با غریبی هم سخن بود
کفن شد با لباس خویش اما
به یاد آن شهید بی کفن بود
#میثم_مومنی_نژاد
تو را غرق محن کردند اما..
غریبت در وطن کردند اما...
غریبانه تو جان دادی، ولیکن
تو را غسل و کفن کردند اما...
#سیدمجتبی_شجاع
هم ریختن خون خدا را دیدی
هم آتشِ بین خیمه ها را دیدی
یک عمر به هر سو که نگاهت افتاد
یک گوشه ی داغ ماجرا را دیدی
#حسن_اسحاقی
هر چه شنیده اید غریبانه دیده ام
باور نمی کنید چه رنجی کشیده ام
کوفه به شام را در ایام کودکی
همپای عمه ام رقیه دویده ام
#لاادری
بر قبر تو خاک و یادِ تو خاک نشد
عِلمت علوی و هیچ ادراک نشد
در کرب و بلا هرچه که دیدی؛ یک عمر...
از حافظۂ کودکی ات پاک نشد!
#م_عاطفی
ای شاهد ماجرا ، امام باقر !
راویِ شکنجه ها ، امام باقر !
از حاشیه ی چادر زینب می دید
سرهای بریده را امام باقر
#سید_روح_الله_باقری
#آجرکاللهیاصاحبالزمان
@dobytyhayroze
##امام_محمد_باقر_علیه_السلام
چقدر خاطرهیِ تلخ مانده در ذهنت
زِ نیزه دار، که سر بُرده بود حوصله را
چقدر گریه نکردید با سه ساله، چقدر
به رویِ خویش نیاورده اید آبله را …!
#باقرالعلوم🖤
@dobytyhayroze
#شبزیارتیاباعبدالله
#سلامبھارباب...
سَلامميدَهَمُودِلْخُوشَمڪِہفَرمُوديدْ ؛
هَرآنڪِہدَردِلِخُودیادِماسْٺ،زَائِرِ ماست!'
#السلامعلیکیااباعبدالله♥️
@dobytyhayroze
#امام_محمد_باقر_علیه_السلام
#بهتوازدورسلام...
🔰رابطه زیارت سیدالشهداءصلواتاللهعلیه و ایمان
إمام باقر علیهالسلام فرمودند:
هر که میخواهد به یقین بداند که از اهل بهشت است، محبّت ما را به قلبش عرضه کند، پس اگر آن را پذیرفت، مومن است.
وَ مَنْ کَانَ لَنَا مُحِبّاً فَلْیَرْغَبْ فِی زِیَارَةِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیهالسلام
✋و هر که محبت ما را در دل دارد، باید که به زیارت قبر مطهر امام حسین علیهالسلام نیز مشتاق باشد.
فَمَنْ کَانَ لِلْحُسَیْنِ علیهالسلام زَوَّاراً عَرَفْنَاهُ بِالْحُبِّ لَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ کَانَ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ
✋و هر که مکرّر به زیارت امام حسین علیهالسلام برود، ما اهلبیت، او را از محبّان و دوستداران خودمان میشناسیم و او اهل بهشت خواهد بود.
وَ مَنْ لَمْ یَکُنْ لِلْحُسَیْنِ علیهالسلام زَوَّاراً کَانَ نَاقِصَ الْإِیمَانِ
✋و هر که مکرّر به زیارت امام حسین علیهالسلام نرود، ایمانش ناقص است.
📚 کامل الزیارات؛ ص۱۹۳
دعــایمکنهمــیشهدرپناهاینحــرمباشم
کهعمریغیرازاینجاهرکجارفتمپشیمانم
#حسینمؤدب
#اللهمالرزقناڪربلا
@dobytyhayroze
#امام_محمد_باقر_علیه_السلام
«مصائب شام» ذکر دائم إمام باقر علیهالسلام
🥀 کانَ يَذکرُ دُخولَه الشامَ عَلَى يزيد و يَقول: "دَخَلنا عَلَى يزيد، و نَحنُ اِثنا عَشَرَ غُلاماً مُغلَّلِينَ في الحَديدِ...
✋إمام باقر علیهالسلام دائماً مصیبت وارد شدن به شهر شام و کاخ یزید ملعون را بازگو میکردند و میفرمودند: ما را پیش یزید بردند در حالی که دوازده پسر خردسال بودیم که دست و پای ما را در غل و زنجیر بسته بودند.
📚الإمامة و السیاسة،ج۲ ص۱۲
📚سيرة الأئمة الاثني عشر علیهمالسلام، ج۲ ص۹۹
گـریه های رقیه را می دید
کــوه فریـاد در گلویش بود
محمل باز عمـه پشتِ سرش
ســرِ عبــاس روبـرویش بود
دید از نایِ نیــزه ی خورشید
برزمین،قطره قطره خون می ریخت
دیــد در کــوفه لشکر ابلیس
سر او را به شاخه ای آویخت
کودکان چموش سنگ بدست
پـایِ ناقه به جــانش افتادند
مردمان حرامـزاده ی شام
«خـارجی زاده» اش لقب دادند
از سـرِ بام، خـاک و خاکـستر
نُقل سر بود و؛ فرش راهش بود
چشم ناپاک شهر را می دیـد
غــم نـاموس در نگاهش بـود
غیـــرتش را بــه جـوش آوردند
نیزه داران مستِ سکه پرست
چــهره ی ســرخ عمـــه را تا دید
مثـل عباس چـشم خـود را بست
#وحیدقاسمی
#آجرکاللهیاصاحبالزمان
#اللھمعجللولیڪالفرج
@dobytyhayroze
#امام_محمد_باقر_علیه_السلام
👈هنگام احتضار امام باقر علیه السلام
🥀يَقبِضُ يَميناً وَ يَبسُطُ شِمالاً مِن شِدّة الألَم إلى أنْ أغمَضَ عَينَيه وَ فاضَت رُوحُهُ الطاهِرة.
✋ از شدت درد به خود میپیچید؛ تا اینکه چشمانش را بر هم گذاشت و روح مطهرش از بدن جدا شد.
📚العبرة الساکته، ج۳ ص۴۶۴
داری از درد چه بدحال به خود می پیچی
مثل لب تشنه ی گودال به خود می پیچی
چه غریبانه کف حجره زمین گیر شدی
چقدر بیشتر از سن خودت پیر شدی
#وحیدقاسمی
👈هنگام احتضار سید الشهداء علیه السلام
🥀قَدْ رَشَحَ لِلْمَوْتِ جَبینُک َ ،
✋پیشانىِ تو به عرقِ مرگ مرطوب شد،
🥀وَ اخْتَلَفَتْ بِالاِنْقِباضِ وَ الاِنْبِساطِ شِمالُک َ وَ یَمینُک َ ،
✋و بدنت به سمت چپ و راست جمع می شد ،
🥀تُدیرُ طَرْفاً خَفِیّاً إِلى رَحْلِک َ وَ بَیْتِک َ ،
✋پس گوشـه نظرى به جانب خِیام و حَرَمَت گرداندى ...
📚زیارت ناحیه مقدسه
#آجرکاللهیاصاحبالزمان
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
@dobytyhayroze
#امام_محمد_باقر_علیه_السلام
دل شڪستہ ی من وقف ماتم تو شده
شما هواے دل خستہ ی مرا داری
بہ خواب دیده ام آقا ڪہ مرقدے زیبا
شبیہ صحن و سراے امام رضا دارے
#آجرکاللهیاصاحبالزمان
@dobytyhayroze
#امام_محمد_باقر_علیه_السلام
عذاب زهر برای تنت اضافی بود
برای کشتن تو حرف آب کافی بود...
#آجرکاللهیاصاحبالزمان 🖤
@dobytyhayroze
#شبزیارتیاباعبدالله
#مناجات_حسینی
فرمانروای وادی أیمَن حسین من
شیوا ترین دلیل مبرهن حسین من
دلبستگی نشانه ی رندانگی ماست
دلبسته تو هستم عمیقاً حسین من
پیراهنی که روشنی دیدگان ماست
پیراهن شماست یقیناً حسین من
با اشکِ روضه، توبه ی آدم قبول شد
احسان رسیده از تو قدیماً حسین من
اینسرنوشتتوست، بهخوندستوپابزن
قد شاءَ اَن یَراكَ قَتيلاً حسين من *
____
*سیدالشهداء ع از مكه حركت كرد وچون اين خبر به محمد بن حنفيه رسيد، آمد و مهار ناقه اى كه امام بر آن سوار بود، گرفت وگفت: " برادر جان! مگر تو به من وعده ندادى كه در سخن من(نرفتن) تأمل كنى؟ " فرمود: " بلى. " عرض كرد: " پس براى چه در رفتن شتاب نمودى ؟ " سیدالشهدا فرمود: " پس از رفتن تو رسول خدا ص نزد من آمد وفرمود: " يا حسين اخرج الى العراق فإن الله قد شاء ان يراك قتيلا " اى حسين برو به سوى عراق زيرا خدا مايل است تو را كشته ببيند. "
📚لهوفالملهوفعلیقتلیالطفوف، سید ابن طاووس
#محمدحسيننيكزاد
@dobytyhayroze
#شبزیارتیاباعبدالله
من از مادر خود تا به ابد ممنونم
که سپردهست مرا دستِ اباعبدالله..💚
-یااباعبدالله-
@dobytyhayroze
#امام_محمد_باقر_علیه_السلام
نه نسوزانده مرا زهر هشام
کشته من را روضه ی بازار شام
#آجرکاللهیاصاحبالزمان
@dobytyhayroze
#امام_محمد_باقر_علیه_السلام
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
نگاه چشم ترم کل صحنه ها را دید
در این میان فقط از دست زجر می ترسید
مقابل من و عمه... رقیه سیلی خورد
هزار مرتبه ازدرد هی به خود پیچید
چه بوسه ها که نزد عمه جان به صورتمان
به جای زخم کبودی به جای دست پلید
در آن دقیقه که از تل نگاه می کردم
تمام موی سرم شد شبیه عمه سفید
#مهدینظری
@dobytyhayroze