کشور افتاده دست پزشکا😬 پزشکا هم اولین نسخه‌شون استراحت مطلقه دیگه😂 #تعطیلی بدین دست دندونپزشکا همه جا ایمپلنت میکارن. بهتر نیست؟😁 دکترکاف:)

پزشکا لَج‌شون گرفته😅 میان پی‌وی😂

خبراییه🤫 ... امشب یه خوابی براتون دیدم پس بیدار باشین😎 به زودی•••😉

آقا خبرخوش 😃 عیدی میدیم🪄 با این کانالا دست به یکی کردیم👇 هرکی مخاطب مشترکمونه جایزه بگیره. "مخاطب مشترک"؛ یعنی هم توی کانال دکترکاف و هم توی ۹ تا کانال دیگه عضو باشه اونوقت میتونه جایزه ببره😍. @Mamanpezeshk 👌مامان‌پزشک @nightstory57 👌داستان شب @shaparknafise 👌 کانال نقاشی @madaran_sharif 👌مادران شریف @zendegi_moteali 👌 متخصص طب فیزیکی @tabibenooredide 👌 متخصص اطفال @bahaarnaarenj 👌 متخصص طب سنتی @bayaneziba 👌بیان زیبا @tanzonaghz 👌طنز و نغز جایزه چیه؟🥳: _ دسترسی به گروه vip (یه vip میگم یه vip میششششنوی) _ کمک هزینه سفر کربلا😭 _ کمک هزینه مشهد مقدس _ 10 تا نگین🛍 انگشتری سنگ حرم مطهر امام حسین (ع) _ 5 قاب فرش حرم مطهر امام رضا (ع)❣ _ 20 تا دونه کارت هدیه ناقابل (لَبا رو غنچه می‌کنیم میگیم بِیست‌تا😚) 🗓تاریخ قرعه کشی : نیمه شعبان ، ۲۶ بهمن ماه لینک قرعه‌کشی 🔻 https://survey.porsline.ir/s/xrSEckko

#خاطرات_برفی_من❄️🌨 یه روزِ برفی با فامیلا تو پیاده‌رو قدم میزدیم یهو چشمم افتاد به درختی که برفِ سنگین روی شاخه‌هاش نشسته بود شاخه‌های درخت هم مشرِف به پیاده‌رو بود :) منو میگی یه‌کم مسیرمو کج کردم به سمت خیابون و یه کوچولو ازشون جدا شدم ولی موازی باهشون راه میومدم تا رسیدیم به درخت برفی😁 من اینور درخت ، اونا اونور درخت زیر شاخه‌های خوش‌برف و .... یه ثانیه بعدش : ۳ تا آدم برفی داشتن با تعجب منو نگا می‌کردن😆🤣 /اینجوری نگام نکنین ماهم این روزا رو داشتیم😅 پ.ن. : اگه خاطره جالب از روزای برفی دارین برام بفرستین :)) @Dr_kaff

من نمیدونستم این بَج‌های مگنتی هم برای پِیس‌مِیکر خطر داره؛ تازه دیدم. برای اهلش گذاشتم دقت کنن. پِیس‌مِیکر : ضربان‌ساز قلب (باطری) بَج : همون لِیبِل که اسممونو میزنیم روش و میذاریم سرِ جیب سینه‌. پ.ن. خیلی از کارای دندانپزشکی هم به پِیس‌مِیکر آسیب‌میزنه . یادم باشه میگم‌کدوما دکترکاف :)

وقتی یکی درمورد دندونش ازم مشاوره میخواد ولی عکسی از دندوناش ارسال نکرده🙂

جویدن زیادِ آدامس🎲 واسه معده ضرر داره ولی کَبِدو نشنیده بودم🤔؟! چرا معده؟ چون وقتی آدامس میجوی معده فِک می‌کنه الآن غذا میاد،ولی نمیاد. الآن میاد،نمیاد. دیگه الآن باید برسه،خبری ازش نیس حتما تو ترافیک گیر کرده. کجاس پس این غذا 😡؟! ... این درحالیه که معده بیچاره تند تند داره اسید میسازه به خیال اینکه این غذایی که اینهمه داری میجوی حتما یه شیشلیکی ، بیف‌اِستِراگانُفی ، غازِ بریونی ، چیزی هست و درنتیجه به افتخار قدومش کل معده رو اسید میپاچه. ولی توی🫵 نامرد یه تیکه استخونم جلوش نمیندازی🥺😩 و معده زخم میشه🤒 از طرفی مفصل فکّت هم به فنا میره و از طرفی آدامسایی که شیرینیش از زایلیتول نیست موجب پوسیدگی میشه😑 VS ولی آدامس زایلیتول اگه نهایتا یه رُب در روز بجَوین ، هم بزاقو زیاد می‌کنه (اونایی که بزاقشون کمه) ، هم مانع پوسیدگیه ، هم خون‌رسانیِ تاندونِ بین دندون و استخونو بالا میبره (اونایی که عادت دارن فقط با راست میجوَن بهتره هر از گاهی با چپ آدامس بجوَن) ولی بیش از یه ربع نجَوید :( دکترکاف :)

#الله_اکبر ❣ توی اون تاریکی هیچ کاری نمی‌تونستیم بکنیم. دوست داشتم زمین باز می‌شد و منو داخلش مخفی می‌کرد. مرگو به چشمم می‌دیدم. در همین حال یکی سینه خیز جلو اومد و پامو گرفت. سرمو ی کم از روی زمین بلند کردم و به عقب نگاه کردم. باورم نمی‌شد، چهره‌ای‌که می‌دیدم، چهره نورانی ابراهیم بود. یهو گفت:" جواد تویی؟" و بعد آرپی‌جی رو ازم گرفت و جلو رفت. بعدم از جا پا شد و داد زد: "شیعه‌های امیرالمؤمنین بلند شین، دست مولا پشت سر ماست" و بعد با یه الله‌اکبر آرپی‌جی رو شلیک کرد و سنگر مقابل رو که بیشترین تیراندازی رو داشت نابود کرد. بچه‌ها همه روحیه گرفتن. منم داد زدم "الله اکبر" بقیه هم پا شدن و شلیک کردن. تقریباً همه عراقی‌ا فرار کردن. چند لحظه بعد دیدم ابراهیم نوک تپه ایستاده. کار تصرف تپه مهم عراقی‌ها خیلی زود انجام شد و عراقیای زیادی اسیر شدن. نیمه‌های شب دوباره ابراهیمو دیدم. گفت: "نظر عنایت مولا رو دیدی؟ دیدی فقط یه الله‌اکبر✊ احتیاج بود تا دشمن فرار بکنه".

الله اکبر✊ تا ظهور با قلبم