eitaa logo
♡•دُختࢪانِ چـٰادُࢪَی♡
2هزار دنبال‌کننده
21.7هزار عکس
9.9هزار ویدیو
150 فایل
˼ بِسۡـم‌ِرَب‌ِالْحُ‌ـسِی‍ـنۡ...˹🫀 هَمیـن‌چآدرےڪِہ‌برسَـرتُوسـت، دَر‌ڪَربلا،حتّـۍبا‌سَخـت‌گیرےهـٰاے یَزیـد‌،از‌سَـر‌زیـنَـبۜ‌نیوفـتـٰاد 🍃 ⩥ مدیر کانال: @Amamzmanaj ⩥ رزرو تبلیغات‌و‌تبادلات: @Amamzmanaj تولد کانال✨ : ۱۴۰۰/۱/۵
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ ‌ ‌‌ ‌‌ ⃞🐚~
از ڪتابِ : کـاناپہ قــرمز
رمان📚 کمرشو گرفته بود و ناله میکرد _ آی مامان کمرم آی خدا دارم میمیرم وای _اه چته محمد هرکس ندونه فکر میکنه حامله ای که اینجوری کمرتو گرفتی و داری ناله میکنی حواسش کلا نبود_ آره آره برگشتم سمتش یکی زدم تو سرش محمد_ آخ نامرد چته؟ _تو حامله ای؟ چشماش زد بیرون_ ها؟ داداش چی میگی ؟ _به من چه خودت گفتی محمد_ من گفتم؟من غلط بکنم بگم. اصلا منم بگم تو خودت چ فکری میکنی ؟ سرمو برگردوندم و به سقف خیره شدم _به من چه. من گفتم مگه حامله ای اینجوری کمرتو گرفتی ناله میکنی تو هم گفتی اره صدا ازش نمیاد برگشتم سمتش دیدم یه نگاه به همدیگه کردیم یهو زدیم زیر خنده حاالا من چ بپوشم _ مامان من فردا شب چ بپوشم؟ مامان_ لباس _میدونم لباس. کدومو بپوشم مامان_ همونایی که داری _وای مامان میدونم همونا که دارم کدومو آخه مامان_ هرکدومو دوست داری جیغ زدم _مامان مامان_ یامان جیغ نزن برو هرکدومو میخوای انتخاب کن دیگه . من که هر چی بگم تو برعکسشو انجام میدی دیگه چرا میپرسی با قیافه ی آویزون و سر پایین افتاده رفتم تو اتاقم کمدمو که از بس توش لباس بود در حالت انفجار قرار داشت باز کردم همه ی مانتوهامو نگاه کردم
رمان📚 دوتا آبی نفتی _مشکی _ چهارخونه کرم سورمه ای _ سبز،مشکی_طوسی _ آبی آسمانی _ لی آبی آسمانی و لی رو در آوردم نگاهشون کردم حالا کدومو بپوشم؟ شلوار لی و شال آبی روشن و مقنعه حجاب سفیدمو آوردم هنوز درگیر اون دوتا مانتو بودم بالاخره بعد از کلی فکر کردن مانتوی لی رو انتخاب کردم و هر سه تارو گذاشتم رو صندلی یه نگاه به چادرام کردم و چادر لبنانیمو برداشتم یه کیف گردنیه مدل لی هم برداشتم کتونیمم که لی خب همه چی برای فرداشب آمادست . . دیروز از بس کار کردیم دیگه نفهمیدیم شب کیِ خوابمون برد الانم که 9 صبحه مامان با اُردنگی منو محمدو فرستاده خرید محمد_ هعی ن ما چقدر بدبختیم. مامان هنوز دخترو ندیده پسرای خوشتیپشو فراموش کرد ای خدا همینجور داشت آه میکشید و عقب افتاده بود ازم که دستشو کشیدم سمت جلو نزدیک بود با مخ بخوره زمین داد زد_ چته؟ دخترای به دور و برم نگاه کردم دوتا نزدیکمون داشتن درست قورتمون میدادن برگشت چندتا زن و مرد هم توی فروشگاه بودن چپ چپ نگاهمون کردن _هیس ساکت حواست نبود دستتو کشیدم خو . حالا هم بیا سریع خریدارو انجام بدیم بریم که مامان پوستمونو میکنه یه آه سوزناک دیگه کشید و با قیافه ی آویزون دنبالم راه افتاد ..... بالاخره زمان اومدنشون فرا رسید الان ساعت 6:30 غروبه غذاها رو اجاقن و هممون بلا استثنا در حال لباس پوشیدنیم
نه قدرت رسانه داشت و نه حمایت سرمایه‌دارها ایمان داشت و با چند نوار کاست و اعلامیه انقلاب کرد، با ایمان خود دنیا را تکان داد.
هروقت‌حس‌ڪردۍ واقعاهمہ‌تنھات‌گذاشتن‌وڪسۍنبود فقط‌به‌همین‌جمله‌فڪرڪن: «مَاوَدَّعَكَ‌رَبُّكَ» ڪه‌پروردگارت‌تورارهانڪرده
گفته‌بودم‌به‌کسی‌ عشق‌نخواهم‌ورزید؛ روضه‌خوان‌گفت‌ح‌ـسین توبه‌ی‌من‌ریخت‌بهم...❤️‍🩹!
●مولا امیرالمومنین(علیه‌السلام): چه بسا شخصی برای رسیدن به چیزی میکند! و وقتی به آن میرسد، آرزو میکند که ای کاش؛ آن چیز را ندیده بود...!! | نهج‌البلاغه،خطبه۱۵۰
enc_16206484691434241938221.mp3
12.23M
من که 
دلم خیلی برات تنگ
شده دلم هواتو کرده،هوامو داری... قبل از خواب خود را شارژ کنید✨
چه غم دیوار امت را که دارد چون تو پشتیبان...🍃❤️‍🩹
میگه که: شیخ با من سخن از عالم عقبا میگفت گفتم شیخا آنجا که روم "او" هم هست 💔🚶
کـــــــــــم بــاش از کم بودنت نتــــــــرس اونی که اگـه کم باشی ولــــــــت میکنه، همونه که اگه زیـــاد باشی حیف و میلت میکنه ..... 🙃👊
و‌رفتند‌تا‌بمانیم..!ٖ💔🌱
«📻🗞» کفشاشونمیبرد داخل‌حرم.. دلیلشوپرسیدم‌گفت: مھمون‌هیچ‌موقع‌کفششو داخل‌خونه‌میزبان‌نمیبره..!(: -شھیدمحسن‌حججۍ
از گمنامی نترس! از اینکه اسم و رسمی نداری، از کارهای کرده ات به نام دیگری، از بی تفاوت بودن آدم ها، از تنهایی ات در عین شلوغی ها، غمگین مباش که گمنامی، اولین گام برای رسیدن است!
شهید احمد مشلب می گفت اگه نگاهتو رو به نامحرم کنترل کنید نگاه خدا روزیتون میشه🤲🏻
♡•دُختࢪانِ چـٰادُࢪَی♡
. .
مدتی می‌شود آقا که دلم گمشده است .. می‌شود گوشه‌یِ این صحن ، تو پیدا کنی اش :)💔 ؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زیبایی : ))))))♥️