♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️
#قصهدلبری
#قسمت_هجدهم
برگه هارا گذاشت جلوی رویم.
کاغذ کوچکی هم گذاشت روی آن ها ..
درشت نوشته بود. ازهمان جا خواندم، زبانم قفل شد:
ت مرجانی،تو درجانی،تو مرواریدغلتانی
اگر قلبم صدف باشد میان آن تو پنهانی
انگار در این عالم نبود، سرخوش!
مادر و خاله ام آمدند و به او گفتند:((هیچ کاری توی خونه بلد نیست، اصلا دور گاز پیداش نمی شه ..
یه پوست تخمه جابه جا نمی کنه!خیلی نازنازیه!))
خندیدوگفت:((من فکر کردم چه مسئله مهمی می خواین بگین!
اینا که مهم نیست!))
حرفی نمانده بود.
سه چهارساعتی صحبت هایمان طول کشید.
گیر داد اول شما از اتاق بروید بیرون .
پایم خواب رفته بود و نمی توانستم از جایم تکان بخورم
از بس به نقطه ای خیره مانده بودم، گردنم گرفته بود و صاف نمی شد.
التماس می کردم:((شما بفرمایین،من بعد از شام میام!))
ول کن نبود، مرغش یک پا داشت.
حرصم درآمده بود که چرا این قدر یک دندگی
می کند.
خجالت می کشیدم بگویم چرا بلند نمی شوم.
دیدم بیرون برو نیست، دل رو به دریا زدم و گفتم:((پام خواب رفته!))
گفت:((فکر می کردم عیبی دارین وقراره سر من کلاه بره!))
دلش روشن بود که این ازدواج سر می گیرد ..
#اتحادیه_انجمن_های_اسلامی_دانش_آموزان_خوی
#گرا
#گزینش_راه_انقلاب
https://shad.ir/gerakhoy
♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️
♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️
#قصهدلبری
#قسمت_نونزدهم
نزدیک در به من گفت :«رفتم کربلا زیر قله به امام حسین (ع)گفتم :«برام پدری کنید فکر کنید منم علی اکبرتون! هر کاری قرار بود برای ازدواج پسرتون انجام بدید ، برای من بکنید !»
دلم را برد ،
به همین سادگی...
پدرم گیج شده بود که به چه چیز این آدم دل خوش کرده ام .
نه پولی ، نه کاری ، نه مدرکی ، هیچ ...
تازه بعد ازدواج می رفتیم تهران .
پدرم با این موضوع کنار نمی آمد . می پرسید :«تو همه اینارو میدونی و قبول می کنی ؟!»
پروژه تحقیق پدرم کلید خورد .
بهش زنگ زد : « سه نفر رو معرفی کن تا اگه سوالی داشتم از اونا بپرسم !» شماره و نشانی دونفر روحانی و یکی از رفقای دانشگاهش را داده بود.
وقتی پدرم با آن ها صحبت کرد ، کمی آرام و قرار گرفت .
نه که از محمد حسین خوشش نیامده باشد .
اما برای آینده و زندگی مان نگران بود .
برای دختر نازک نارنجی اش
حتی دفعهٔ اول که او را دید ، گفت :«این چقدر مظلومه !»
باز یاد حرف بچه ها افتادم ..
حرفشان توی گوشم زنگ می زد :((شبیه شهداس))
یاد حس و حالم قبل از این روزها افتادم!
محمد حسینی که امروز می دیدم ، اصلا شبیه آن برداشت هایم نبود ..
برای من هم همان شده بود که همه می گفتند
پدرم کمی که خاطر جمع شد ، به محمد حسین زنگ زد که «می خوام ببینمت !»
قرار و مدار گذاشتند برویم دنبالش .
هنوز در خانهٔ دانشجوی اش زندگی می کرد.
من هم با پدر و مادرم رفتم .
خندان سوار ماشین شد . برایم جالب بود که ذره ای اظهار خجالت و کم رویی در صورتش نمی دیدم
#رمان
#گرا
#دختران_چادری
♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️
♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️
#قصهدلبری
#قسمت_هفدهم
گفتم:((خیلی!))
خودم را راحت کردم و گفتم:(( که نمی توانم بگویم چقدر))
زیرکی به خرج داد و گفت:((اگه اقا به شما بگوید مرا بکشید ، میکشید؟!))
گفتم:((اگه آقا بگن ، بله میکشمتون ..))
نتوانست جلوی خنده اش بگیرد
او که انگار از اول بله را شنیده، شروع کرد درباره آینده شغلی اش حرف زد.
گفت دوست دارد برود در تشکیلات سپاه، فقط هم سپاه قدس
روی گزینه های بعدی فکر کرده بود: طلبگی یا معلمی.
هنوز دانشجوبود.
خندید وگفت که از دار دنیا فقط یک موتور تریل دارد که آن را هم پلیس از رفیقش گرفته وفعلا توقیف شده است
پررو پررو گفت:((اسم بچه هامونم انتخاب کردم:
امیرحسین،امیرعباس،زینب،زهرا.))
انگارکتری آبجوش ریختند روی سرم ..
کسی نبود بهش بگوید:((هنوز نه به باره نه به داره!))
یکی یکی درجیب های کتش دست می کرد.
یاد چراغ جادو افتادم. هرچه بیرون می آورد،تمامی نداشت.
باهمان هدیه ها جادویم کرد: تکه ای از کفن شهید گمنام که خودش تفحص کرده بود، پلاک شهید، مهر و تسبیح تربت با کلی خرت و پرت هایی که از لبنان و سوریه خریده بود.
مطمئن شده بود که جوابم مثبت است.تیر خلاص را زد.صدایش را پایین ترآورد وگفت:((دوتا نامه نوشتم براتون :یکی توی حرم امام رضا(ع)،یکی هم، کنار شهدای گمنام بهشت زهرا!))
#رمان
#گرا
#دختران_چادری
♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️
♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️
#قصهدلبری
#قسمت_هجدهم
برگه هارا گذاشت جلوی رویم.
کاغذ کوچکی هم گذاشت روی آن ها ..
درشت نوشته بود. ازهمان جا خواندم، زبانم قفل شد:
ت مرجانی،تو درجانی،تو مرواریدغلتانی
اگر قلبم صدف باشد میان آن تو پنهانی
انگار در این عالم نبود، سرخوش!
مادر و خاله ام آمدند و به او گفتند:((هیچ کاری توی خونه بلد نیست، اصلا دور گاز پیداش نمی شه ..
یه پوست تخمه جابه جا نمی کنه!خیلی نازنازیه!))
خندیدوگفت:((من فکر کردم چه مسئله مهمی می خواین بگین!
اینا که مهم نیست!))
حرفی نمانده بود.
سه چهارساعتی صحبت هایمان طول کشید.
گیر داد اول شما از اتاق بروید بیرون .
پایم خواب رفته بود و نمی توانستم از جایم تکان بخورم
از بس به نقطه ای خیره مانده بودم، گردنم گرفته بود و صاف نمی شد.
التماس می کردم:((شما بفرمایین،من بعد از شام میام!))
ول کن نبود، مرغش یک پا داشت.
حرصم درآمده بود که چرا این قدر یک دندگی
می کند.
خجالت می کشیدم بگویم چرا بلند نمی شوم.
دیدم بیرون برو نیست، دل رو به دریا زدم و گفتم:((پام خواب رفته!))
گفت:((فکر می کردم عیبی دارین وقراره سر من کلاه بره!))
دلش روشن بود که این ازدواج سر می گیرد ..
#رمان
#گرا
#دختران_چادری
♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️
♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️
#قصهدلبری
#قسمت_نونزدهم
نزدیک در به من گفت :«رفتم کربلا زیر قله به امام حسین (ع)گفتم :«برام پدری کنید فکر کنید منم علی اکبرتون! هر کاری قرار بود برای ازدواج پسرتون انجام بدید ، برای من بکنید !»
دلم را برد ،
به همین سادگی...
پدرم گیج شده بود که به چه چیز این آدم دل خوش کرده ام .
نه پولی ، نه کاری ، نه مدرکی ، هیچ ...
تازه بعد ازدواج می رفتیم تهران .
پدرم با این موضوع کنار نمی آمد . می پرسید :«تو همه اینارو میدونی و قبول می کنی ؟!»
پروژه تحقیق پدرم کلید خورد .
بهش زنگ زد : « سه نفر رو معرفی کن تا اگه سوالی داشتم از اونا بپرسم !» شماره و نشانی دونفر روحانی و یکی از رفقای دانشگاهش را داده بود.
وقتی پدرم با آن ها صحبت کرد ، کمی آرام و قرار گرفت .
نه که از محمد حسین خوشش نیامده باشد .
اما برای آینده و زندگی مان نگران بود .
برای دختر نازک نارنجی اش
حتی دفعهٔ اول که او را دید ، گفت :«این چقدر مظلومه !»
باز یاد حرف بچه ها افتادم ..
حرفشان توی گوشم زنگ می زد :((شبیه شهداس))
یاد حس و حالم قبل از این روزها افتادم!
محمد حسینی که امروز می دیدم ، اصلا شبیه آن برداشت هایم نبود ..
برای من هم همان شده بود که همه می گفتند
پدرم کمی که خاطر جمع شد ، به محمد حسین زنگ زد که «می خوام ببینمت !»
قرار و مدار گذاشتند برویم دنبالش .
هنوز در خانهٔ دانشجوی اش زندگی می کرد.
من هم با پدر و مادرم رفتم .
خندان سوار ماشین شد . برایم جالب بود که ذره ای اظهار خجالت و کم رویی در صورتش نمی دیدم
#رمان
#گرا
#دختران_چادری
♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️
#دلشوره
#پارت چهاردهم
داوود : آقا یه چیزی
الان بزرگترین ارتباط شون با یه خانم به اسم دیوید که کارخونه ی بزرگ خودروسازی رو
اداره میکنه فکر میکنم به اندازه ی کافی هم اطلاعات داشته باشیم برای دستگیری
محمد : خب این خوبه فقط اطلاعات شو بده من بخونم بعد هم سریع حکم جلبش و بگیر
داوود : چشم آقا
-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
فرشید : خب کارخونه هم نبود باید بریم خونه شون
داوود : میزنم رو لوکیشن فقط باید خیلی سریع عمل کنیم چون خیلی از پرونده عقبیم
بعد از یک ساعت ......
فرشید : اینجاست 🙄فقط چقدر خونه شون بزرگههههه
داوود : استاد جان اختلاسگره هااا
فرشید : درو بزن بابا
داوود : زنگ و زدم و خدمت کارشون جواب داد
ریحانه خانم هم با ما اومده بود تا برای دستگیری مشکلی نباشه......
و سریع اومد جلو و اون صحبت کرد
فریبا : بله
ریحانه : ببخشید منزل خانم دیوید؟
فریبا : امرتون؟؟؟
ریحانه : با خودشون کار داریم
ادامه دارد.........
#دلشوره
#پارت پانزدهم
فریبا : از اونجایی که کسی به جز رها خانم خونه نبود خودشون جوابگو بودن
رها : نمیدونستم کی هستن و چیکار دارن ولی درو باز کردم و وارد حیاط شده بودن
فرشید : فقط میترسیدم حیاط به این بزرگی تله ای باشی و سه تا مونم گرفتارش بشیم ولی کسی نبود فقط از جلو یه خانم داشت به سمتمون میومد
ریحانه : حکم دست من بود ولی خیلی میترسیدم گند بزنم
رها : نزدیک شون شدم یه خانم و دوتا آقا : بفرمایید
ریحانه : فقط به چهره اش نگاه میکردم 😳 تعجب کرده بودم خدایااا 😳😳😳😳
رها : امرتون؟
داوود : خانم دیوید؟
رها : ببخشید اینجا کسی به این اسم من و نمیشناسه شما؟؟؟؟ کی هستید؟
ریحانه : حکم و گرفتم جلوش : شما باید با ما بیاید😏
ولی هنوز تو شوک بودم
رها : حکم و گرفتم دستم همه چیزش درست بود و به اسم من داشتم سکته میکردم آخه....
ادامه دارد ......
#دلشوره
#پارت شانزدهم
فرشید : باید همراه ما بیاید
رها : خیلی عادی جواب دادم : این طوری که نمیشه چند لحظه صبر کنید
ریحانه : که فرار کنید ؟😏
رها : خب تشریف بیارید بالا تا من حاضر شم🙂
داوود : یه نگاه به فرشید کردم به معنی اینکه
نه ولی دختره حرکت کرد وما هم مجبور شدیم وارد خونه شون بشیم
رها : بلافاصله بعد از اینکه وارد شدم به فریبا خانم گفتم پذیرایی کنه خودمم رفتم بالا تا حاضر شم
ریحانه : خونه شون انقدر بزرگ بود که نمیشد تا آخرش نگاه کرد سریع آماده شد و اومد
رها : یه مانتو بلند پوشیدم و روسری سرم کردم
رفتم پایین ولی لب به چیزی نزده بودن نه شربت نه میوه 🙄
ریحانه : دستبند و در آوردم ولی سریع گفت
رها : نیاز نیست خودم میام 🙂💔
_ رسیدن اداره بازداشتگاه _
سه تا پارت تقدیم نگاه مهربونتون❤️
پارت بازجویی هم نوشته شده فقط نظر بدید
منم حتما میزارم 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظہوداعهمسرشھیدسیاهڪالی💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از سرمم زیاده !(:💔
💛زیادمون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
💛زیاد مون کنید💚
@dokhpkjbbvdsryj
❤️لطفا ما رو زیاد کنین❤️
💜لطفا ما رو زیاد کنین💜
💗لطفا ما رو زیاد کنین💗
💛لطفا ما رو زیاد کنین💛
💚لطفا ما رو زیاد کنین💚
💙لطفا ما رو زیاد کنین💙
❤️لطفا ما رو زیاد کنین❤️
💜لطفا ما رو زیاد کنین💜
💗لطفا ما رو زیاد کنین💗
💛لطفا ما رو زیاد کنین💛
💚لطفا ما رو زیاد کنین💚
💙لطفا ما رو زیاد کنین💙
❤️لطفا ما رو زیاد کنین❤️
💜لطفا ما رو زیاد کنین💜
💗لطفا ما رو زیاد کنین💗
💛لطفا ما رو زیاد کنین💛
💚لطفا ما رو زیاد کنین💚
💙لطفا ما رو زیاد کنین💙
❤️لطفا ما رو زیاد کنین❤️
💜لطفا ما رو زیاد کنین💜
💗لطفا ما رو زیاد کنین💗
💛لطفا ما رو زیاد کنین💛
💚لطفا ما رو زیاد کنین💚
💙لطفا ما رو زیاد کنین💙
❤️لطفا ما رو زیاد کنین❤️
💜لطفا ما رو زیاد کنین💜
💗لطفا ما رو زیاد کنین💗
💛لطفا ما رو زیاد کنین💛
💚لطفا ما رو زیاد کنین💚
💙لطفا ما رو زیاد کنین💙
❤️لطفا ما رو زیاد کنین❤️
💜لطفا ما رو زیاد کنین💜
💗لطفا ما رو زیاد کنین💗
💛لطفا ما رو زیاد کنین💛
💚لطفا ما رو زیاد کنین💚
💙لطفا ما رو زیاد کنین💙
❤️لطفا ما رو زیاد کنین❤️
💜لطفا ما رو زیاد کنین💜
💗لطفا ما رو زیاد کنین💗
💛لطفا ما رو زیاد کنین💛
💚لطفا ما رو زیاد کنین💚
💙لطفا ما رو زیاد کنین💙
❤️لطفا ما رو زیاد کنین❤️
💜لطفا ما رو زیاد کنین💜
💗لطفا ما رو زیاد کنین💗
💛لطفا ما رو زیاد کنین💛
💚لطفا ما رو زیاد کنین💚
💙لطفا ما رو زیاد کنین💙
❤️لطفا ما رو زیاد کنین❤️
💜لطفا ما رو زیاد کنین💜
💗لطفا ما رو زیاد کنین💗
💛لطفا ما رو زیاد کنین💛
💚لطفا ما رو زیاد کنین💚
💙لطفا ما رو زیاد کنین💙
❤️لطفا ما رو زیاد کنین❤️
💜لطفا ما رو زیاد کنین💜
💗لطفا ما رو زیاد کنین💗
💛لطفا ما رو زیاد کنین💛
💚لطفا ما رو زیاد کنین💚
💙لطفا ما رو زیاد کنین💙
❤️لطفا ما رو زیاد کنین❤️
💜لطفا ما رو زیاد کنین💜
💗لطفا ما رو زیاد کنین💗
💛لطفا ما رو زیاد کنین💛
💚لطفا ما رو زیاد کنین💚
💙لطفا ما رو زیاد کنین💙
❤️لطفا ما رو زیاد کنین❤️
💜لطفا ما رو زیاد کنین💜
💗لطفا ما رو زیاد کنین💗
💛لطفا ما رو زیاد کنین💛
💚لطفا ما رو زیاد کنین💚
💙لطفا ما رو زیاد کنین💙
❤️لطفا ما رو زیاد کنین❤️
💜لطفا ما رو زیاد کنین💜
💗لطفا ما رو زیاد کنین💗
💛لطفا ما رو زیاد کنین💛
💚لطفا ما رو زیاد کنین💚
💙لطفا ما رو زیاد کنین💙
❤️لطفا ما رو زیاد کنین❤️
💜لطفا ما رو زیاد کنین💜
💗لطفا ما رو زیاد کنین💗
💛لطفا ما رو زیاد کنین💛
💚لطفا ما رو زیاد کنین💚
💙لطفا ما رو زیاد کنین💙
❤️لطفا ما رو زیاد کنین❤️
💜لطفا ما رو زیاد کنین💜
💗لطفا ما رو زیاد کنین💗
💛لطفا ما رو زیاد کنین💛
💚لطفا ما رو زیاد کنین💚
💙لطفا ما رو زیاد کنین💙
❤️لطفا ما رو زیاد کنین❤️
💜لطفا ما رو زیاد کنین💜
💗لطفا ما رو زیاد کنین💗
💛لطفا ما رو زیاد کنین💛
💚لطفا ما رو زیاد کنین💚
💙لطفا ما رو زیاد کنین💙
❤️لطفا ما رو زیاد کنین❤️
💜لطفا ما رو زیاد کنین💜
💗لطفا ما رو زیاد کنین💗
💛لطفا ما رو زیاد کنین💛
💚لطفا ما رو زیاد کنین💚
💙لطفا ما رو زیاد کنین💙
❤️لطفا ما رو زیاد کنین❤️
💜لطفا ما رو زیاد کنین💜
💗لطفا ما رو زیاد کنین💗
💛لطفا ما رو زیاد کنین💛
💚لطفا ما رو زیاد کنین💚
💙لطفا ما رو زیاد کنین💙
❤️لطفا ما رو زیاد کنین❤️
💜لطفا ما رو زیاد کنین💜
💗لطفا ما رو زیاد کنین💗
💛لطفا ما رو زیاد کنین💛
💚لطفا ما رو زیاد کنین💚
💙لطفا ما رو زیاد کنین💙
❤️لطفا ما رو زیاد کنین❤️
💜لطفا ما رو زیاد کنین💜
💗لطفا ما رو زیاد کنین💗
💛لطفا ما رو زیاد کنین💛
💚لطفا ما رو زیاد کنین💚
💙لطفا ما رو زیاد کنین💙
❤️لطفا ما رو زیاد کنین❤️
💜لطفا ما رو زیاد کنین💜
💗لطفا ما رو زیاد کنین💗
💛لطفا ما رو زیاد کنین💛
💚لطفا ما رو زیاد کنین💚
💙لطفا ما رو زیاد کنین💙
❤️لطفا ما رو زیاد کنین❤️
💜لطفا ما رو زیاد کنین💜
💗لطفا ما رو زیاد کنین💗
💛لطفا ما رو زیاد کنین💛
💚لطفا ما رو زیاد کنین💚
💙لطفا ما رو زیاد کنین💙
❤️لطفا ما رو زیاد کنین❤️
💜لطفا ما رو زیاد کنین💜
💗لطفا ما رو زیاد کنین💗
💛لطفا ما رو زیاد کنین💛
💚لطفا ما رو زیاد کنین💚
💙لطفا ما رو زیاد کنین💙
❤️لطفا ما رو زیاد کنین❤️
💜لطفا ما رو زیاد کنین💜
💗لطفا ما رو زیاد کنین💗
💛لطفا ما رو زیاد کنین💛
💚لطفا ما رو زیاد کنین💚
💙لطفا ما رو زیاد کنین💙
❤️لطفا ما رو زیاد کنین❤️
💜لطفا ما رو زیاد کنین💜
💗لطفا ما رو زیاد کنین💗
💛لطفا ما رو زیاد کنین💛
💚لطفا ما رو زیاد کنین💚
💙لطفا ما رو زیاد کنین💙
❤️لطفا ما رو زیاد کنین❤️
💜لطفا ما رو زیاد کنین💜
💗لطفا ما رو زیاد کنین💗
💛لطفا ما رو زیاد کنین💛
💚لطفا ما رو زیاد کنین💚
💙لطفا ما رو زیاد کنین💙
❤️لطفا ما رو زیاد کنین❤️
💜لطفا ما رو زیاد کنین💜
💗لطفا ما رو زیاد کنین💗
💛لطفا ما رو زیاد کنین💛
💚لطفا ما رو زیاد کنین💚
💙لطفا ما رو زیاد کنین💙
❤️لطفا ما رو زیاد کنین♥
گفت:دخترروچہبہشھادت؟
گفتم:شایددختراتوےجنگشھیدنشن
اماهمینبس✋🏼
ڪھاز،نسلبعضیمادرهایمان
چمرانوآوینۍوسلیمانۍداریم...!
#شهیدانہ
هدایت شده از •مَـځیـصا•
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#چریڪی☘
پیاسمورسم هستیم
غافلازآنکهزهـرا(سلاماللهعلیها )
گمناممیخـرد.....💔
•┈••✾•✨☘✨•✾••┈•
«🌚🧡»
قَشَنگیشبِہهَمینِہکِہخَدابِهِتنِمیگِہ،
یِهوغـافِلگیرِتمیکُنِہ…..!
#پروفایل👑
•┈••✾•✨☘✨•✾••┈•
"🍩🚪"
بـٰاآنهمِهدِلدآدـہدلـَشبستـِهٔمـٰابود!
#پروفایل
•┈••✾•✨☘✨•✾••┈•
#تلنگر🧠
بعضۍوقٺاهمبایدبشینی↯
سرسجاده،بگۍ:خداجونم
لذتگناهڪردنروازمبگیر
میخوامباهاٺرفیقشم....
#یارَفیقَمَنلارَفیقَلَه):👀♥️
•┈••✾•✨☘✨•✾••┈•
•----------------«🌸🎀»----------------•
-
-
مَنمَلَڪبۅدَمۅفِردۅسِبَرینجـٰایَمبۅد
بِہزَمینآمَدِهاَمخـٰادِمزَهرابـٰاشَم
-
-
•ـ----------------«🎀🌸»----------------•
🎀⃟🌸⇜ #چادرانه
•┈••✾•✨☘✨•✾••┈•