تمرین کنیم #سادهزیستی رو 🌸🍃
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
💌 دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
تمرین کنیم #سادهزیستی رو 🌸🍃 دخترونه حرم رضوی @dokhtar_razavi
💌 #یک_خاطره_شیرین 🌸 #حتتما_بخوانید💫🌙
.
دوران جنگ بود و روزهای عملیات.
برایم یک انگشتر عقیق خریده بود؛ شاید برای اینکه علاقهاش❣️ را به من نشان دهد.
روز خواستگاری از من پرسید:
«اگه من جانباز شوم، بازم پای من میمانید؟»
نگاهش کردم و گفتم: «تا دم شهادت، همراهت هستم...» 🍀
.
خرید عقدمان خیلی ساده بود.
او یک حلقه💍 خیلی کمقیمت انتخاب کرد؛
طوریکه مادرم از من ناراحت شد و
با ابراهیم تماس گرفت که لطفا یک حلقهی گرانتر انتخاب کنید؛
اما ابراهیم به مادرم گفته بود «من حق همین حلقهی ساده را هم نمیتوانم ادا کنم»⛅
.
روز عقد یک جفت کتانی👟👟 پوشیده بودم و
یک لباس ساده تنم بود.
به ابراهیم هم گفتم دوست دارم با لباس سپاه در مراسم عقدمان🎉 حاضر شوی.
وقتی مراسم شروع شد، دیدم لباسی که پوشیده، اندازهاش نیست و خیلی برایش گشاد است.
.
بعد از عقد فهمیدم لباس سپاه خودش نو نبوده و
این لباس را از دوستش امانت گرفته بودهاست.
زندگی ما اینطور شروع شد؛
خیــلی ســاده، خیــلی راحــت، امّا بــا عشــق 💕💕
🔹خاطره ازدواج شهید همت، از زبان همسرش
.
#زیر_یک_سقف 🍃🌸
دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
@dokhtar_razavi
💌 #موفقیت 🎈 #کنکور
زندگی
همیشه در یک مسیر حرکت نمیکنه؛
راههای موفّقیت بیشمارند 🎁
اگه جزء کنکوریها بودی و
امروز رتبهت رو دیدی؛
اگه رتبهت
اونی نیست که انتظارش رو داشتی🍃
هم تصمیم بگیر برای شروع دوباره،
هم به ایدههای خوب فکر کن 💕
فکر کن
به راههای خوبی که
هنوز نرفتی
هنوز ندیدی... ✨💫
اگه هم رتبهت خوب شده، که:
یک دنیا #تبریییک 🌸🎉🎉🎊
#موفقیت❤
#راههای_خوب💜
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_raz
💌 دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
#دوتا_فرش_آسمانی💕💕
💌 #یک_خاطره_شیرین🌸 #حتتما_بخوانید💫✨
شوق زیارت تمام وجودم را فراگرفته بود.
هوا خیلی گرم بود؛ امّا گرمتر از هوا، قلب بیتاب من بود که از شوق، تند تند میتپید.💜
در مسیر، هیچچیز جز آن گنبد طلایی 💛 که از دور پیدا بود را نمیدیدم؛ هیچ چیز...نه آن مغازهها با سوغاتهای رنگارنگشان🎁،
نه بستنیفروشیها و رستورانها را.🍰
حس میکنم آن روز فقط مثل یک رود پیش میرفتم تا به دریا برسم.
.
وقتی به حرم رسیدم، دلم میخواست هیچکس کنارم نبود تا مثل بچگیهایم در صحنها بدَوم.
.
سلام دادم و وارد اتاقی شدم که خادمان حرم، وسایل زائرها را بازرسی میکردند.
چقدر در آن صف طولانی، لحظهها آرام و کُند میگذشت...؛ مثل فیلمهایی که صحنههای آهسته پخش میکنند.💤
یک چشمم به صف بود و زائرها؛ یک چشمم به آن فرشی که جلوِ همان اتاق بود.🍃
با خودم فکر میکردم کاش این فرش نبود و در این صف انتظار، چشم میدوختم به صحن؛
کاش هیچ مانعی نبود و فقط حرم را میدیدم و حرم را💫
وقتی بازرسی تمام شد، ناگهان یک تصمیم جدید گرفتم:
پشت آن فرش قرمز خوشرنگ چند لحظه ایستادم و چشمهایم را بستم.
بعد، با همان حالت، فرشها را کنار زدم و چشمهایم را باز کردم؛
دنیـــا آن لحظـــه، چقـــــدر زیبــــا بود...
این بهترین تصویری بود که میشد دید؛
تصویر یک حرم پر از نور✨
تصویر یک صحن، پر از عطر گلهای بهار 🍃🌸
.
بعد از آن روز،
هر وقت به حرم میرسم،
تجربهی آن روز خوب را تکرار میکنم؛
تجربهی چند لحظه مکث، و بعد:
تماشای بهشت، از پشت دوتا فرش خوشرنگ؛
دو تـــا فـــرش آسمـــانی 💕💕
.
.
.
.
.
#فرش_بهشت 💚
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
💌 دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
💌 #یک_داستان_خواندنی 🌸 #حتتما_بخوانید💫🌙
.
از وقتی آقاجان از دنیا رفتهبود، خانمجان حسابی تنها شدهبود و از بین همه بچّهها و نوههایش دلش به ما سه نفر خوش بود؛ به من و علی و زهراسادات. 🍀
.
من و علی، دختر عمو و پسر عمو بودیم. یادم است مادرجان از علاقه ما دو تا به هم کم و بیش خبر داشت، برای همین، آنقدر پا در میانی کرد تا عاقبت دستمان را در دست هم گذاشت. زهراسادات که به دنیا آمد و آقاجان که از دنیا رفت، دیگر دلش دوریمان را تاب نمیآورد؛ میگفت خانه سوت و کور است، وقتی شماها نباشید.⛅
.
هر پنجشنبه صبح با علی تماس میگرفت و با اصرار از او میخواست، بعد از ظهر، به خانهاش برویم. وقتی به خانهاش میرفتیم، برایمان خاطره میگفت و قربانصدقهمان میرفت و وقتی میخواستیم خداحافظی کنیم یک مشت آجیل توی جیبمان میریخت و تا سر کوچه بدرقهمان میکرد. 🌸
پنجشنبههای این ماههای آخر، دیگر علی حوصله نمیکرد مسیرش را کج کند و تا خانه مادرجان برود؛ اصرار هیچکداممان هم فایده نداشت؛ میگفت «همین تلفن کفایت میکند. میخواهیم از حال هم خبر داشتیم، حالا چطورش چه فرقی میکند؟!» 🍃
.
زندگی ما با وجود مادربزرگ شیرین و دلپذیر بود؛ حرف که میزد قلبمان آرام میشد و لبهامان پر میشد از لبخند. با همه خوبیهایش، او تنها از ما در کنارش بودن را توقّع داشت.💕
.
از آنروزها یکی دو سالی میگذرد و این روزها که صدای مادربزرگ نیست و خودش هم نیست، به تلفن خانه که نگاه میکنم به این فکر میکنم که
پنجشنبهها چقدر زود گذشتند؛
پنجشنبهها چقدر زود تمام شدند!
کاش
قدر مادربزرگ را
بیشتــــر میدانستیـــم....
#پنجشنبههای_شیرین 💕
#قدردانی_از_مادر🌱
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 #لحظههای_انتظار💕
فاصلهام با شما
کم یا زیاد اگر باشد،
من
با همین قلب پر امید
تا روز رسیدنتان
لحظهشماری میکنم
ظهـور حکـومت عدلتان را..
#زیارت_جامعه_کبیره
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@dokhtar_razavi
💌 دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
💌 #توجه #توجه 🔔🔔
دخترونهایها، دخترونهایها 💕
سلام
از امروز
شما میتونید دلنوشتهها و آثار خودتون، اعم از 🎼 شعر،📝 داستان، (و 📷 عکسهای باکیفیت و زیبا) از حرم و پیرامون حرم یا انتظار رو از طریق دایرکت اینستاگرام، برای ما ارسال کنید.
.
توجّه داشته باشید که آثار شما برای انتشار، در مرحلهی اوّل، باید توسط کارشناس، مورد بررسی قرار بگیره.
👈 پس
آثارتون رو با اسم خودتون و اسم شهرتون برای ما ارسال کنید
و
جمعهعصرها، منتظر انتشارش باشید😊
#ارسال_آثار
#من_و_دخترونه 💕
🌺 دخترونه حرم رضوی (نورالهدی)
@dokhtar_razavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 #به_وقت_حرم 💚
با یاد شما بدون غم بود دلم
از لطف شما، غرق کرَم بود دلم
چندیست بهانهگیر و بیتاب شده
ای کاش کبوترِ🕊 حرَم بود دلم...
#کبوتر_حرم 💕
#یه_صبح_خوب 🍃🌸
#مسجد_گوهرشاد
@dokhtar_razavi
💌 دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
💌 #یک_نذری_خوب 💕 #حتتتما_بخونید🌙
.
هر روز مادرم وقت ناهار،
سفره را به نیت یکی از معصومان پهن میکرد.
روزی سفره را میانداخت و میگفت: «بچهها، امروز مهمان رسول اکرم (ع) هستیم» 💚
.
روزی مهمان امیر مؤمنان علی (ع) بودیم و روزی مهمان حضرت فاطمۀ زهرا، و روزهای بعد مهمان مابقی این خانواده؛
به این ترتیب، در خانۀ ما نام تمام معصومان، سر سفره برده میشد.💓
.
مادرم دستپخت خوبی داشت و من در همان کودکی، لذّتی را که در طعم غذای مادرم میچشیدم، از جانب اهلبیت میدانستم. ⛅
.
خانۀ ما هر روز برای معصومان، سفرۀ نذری میانداخت و بچههای خانه، این نذری را میخوردند.
وقتی بزرگتر شدیم، یقین و باورمان شد که عالم سر سفرۀ احسان و نعمت اهل بیت نشسته است و آنها به معنای حقیقی کلمه «اولیاءالنعم» هستند.🌸
.
امام صادق (ع) در حدیثی، به داوود رِقّی فرمودهاند:
«داوود، اگر اسم و روح من نبود،
نه نهرها جاری میشد
و نه میوهها میرسید
و نـــه درختـــها سبـــز میشـــدند» 🍀🍀
.
.
.
.
.
#یک_صفحه_کتاب 🍃🌸 #یک_کار_خوب 💚💜
📚 «صفحهی صداقت». نعیمه استیری. انتشارات آستان قدس رضوی
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
.
دوستانتان را به دخترونهی حرم رضوی دعوت کنید 💙
.
💌 دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
💌 #یک_داستان_خواندنی 🌸 #حتتما_بخوانید💫🌙
.
مادربزرگ، قلب پاکی داشت.
حرف که میزد حس میکردی از صورت زیبایش، نور میبارد.✨
یادم است بچّه که بودم، وقتی به خانهاش میرفتیم، یک کیسهی بزرگ دارو میآورد و برای اینکه یادش بماند قرصهایش را خورده، به بابا میگفت:
«این یکی، قرص فشار خون است💊؛ امروز، یکی صبح، یکی عصر از این قرصها خوردهام.
این هم، قرص برای پا درد است؛ دکتر گفته هفتهای دو بار باید آنها را بخوری. دیروز یکی از قرصها را خوردهام🎈»
.
امّا آن روز، حرفهایش که تمام شد، با همان پادردش از جا بلند شد و به صندوقخانه رفت.🍃
بعد، یک بستهی کوچک نبات آورد و با همان لهجه شیرین و دوستداشتنیاش به بابا گفت «امّا پسرم، این نباتهای حرم، از همهی آن قرصها حالم را بهتر میکند»❤
میگفت نباتها را سکینهخانم، همسایهی کناریشان از مشهد آورده و تبرّکی حرم است.
.
مادربزرگ همیشه مشهد که میرفتیم میگفت «آب سقّاخانه که جای خود، حتّی دود اسفند خادمها، حتی هوای حرم شفابخش است»💚
راست هم میگفت.
من هم هنوز هر وقت حرم میروم، هر غم و بیماری که داشته باشم، انگار فراموش میشوند؛ انگار خوب میشوند.🍀
اصلاً
من فکر میکنم
این حرم، یک داروخانه است؛
یک داروخانه، که دوای همه دردها را دارد؛
یک داروخانه،
پر از حسّ زندگی،
پـــر از حـــال خــــوب 💕💕
.
.
.
.
#یک_حال_خوب 💜
#حرم 🌸🍃
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
💌 دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
💌 💞 همه به عشق بین من و آقامحسن غبطه میخوردند
یادم هست سر سفره عقد که نشسته بودیم، به من گفت
«الان فقط من و تو، توی این آینه مشخص هستیم، از تو میخواهم که کمک کنی من به سعادت و شهادت برسم.»
من هم همانجا قول دادم که در این مسیر کمکش کنم 💕
.
محسن واقعاً راحت از من و فرزندمان دل کند؛ چون عشق اصلیاش خدا بود. همه میدانستند که
چقدر من و محسن به همدیگر علاقه داشتیم، همه غبطه میخوردند به عشق بین من و شوهرم.
امّا او همیشه میگفت:
«زهرا در عشق من به خودت و پسرمان علی شک نکن، ولی وقتی که پای حضرت زینب (س) بیاید وسط، زهرا جان من شماها را میگذارم و میروم.»🌸🍃
.
حالا به هر کسی هم که به مجلس محسن میآید و گریه میکند، میگویم بگذارید اشکتان هدفدار باشد؛
برای حضرت زینب(س) اشک بریزید،
برای امام حسین(ع) اشک بریزید،
تا دل شهید من هم راضی بشود....💚
.
.
.
.
.
(گزیدهای از سخنان همسر شهید محسن حُجَجی)
#به_رنگ_خدا
#سالروز_شهادت ❤
#شهید_حججی
دخترونه حرم امام رضا(ع)
@dokhtar_razavi
💌 دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
💌 هر جمعه که میرسد
قلبم پر میشود از امید دیدنتان ❤
روزها، هفتهها، ماهها و سالها را
به این امید سر میکنم
که یک روز
با شوق، و با قلبی پاک
چشم بدوزم
به لبخنـــدهای زیبــــایتان ⛅
و خوب میدانم
آن روز، خیلی دور نیست 💜
امام صادق (ع):
كسىكه مايل است جزء ياران حضرت مهدى (عج) قرار گيرد، بايد منتظر باشد و اعمال و رفتارش در حال انتظار، با تقوا و اخلاق نيكو توأم گردد.
بحارالانوار. ج ۵۲. ص ۱۴۰
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج💕
#ظهور
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
💌 #یه_سوال✨ #چند_ثانیه_فکر 🍃
فکر کن این غروبِ آخرِ دوریه
فکر کن جمعهی بعد، جمعه ظهوره💫
این هفته برای ظهور
چه کار خوبی انجام میدی؟
صبح جمعهی بعد،
کدوم کار خوب رو به آقا هدیه میدی...؟🎁
#ظهور_نزدیک_است 💜
#لحظههای_انتظار
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
دلنوشتههاتون برای ظهور رو به دایرکت اینستا بفرستید تا هفتههای بعد با نام خودتون منتشر بشه🌸