♥️دختران حاج قاسم♥️
📝 #درد_دل
دریاب این دل را ...😔
می گویند زن های عرب دلشان که می گیرد، غصه که می افتد به جانشان،
راه کج می کنند سوی حرم تو آقا!😭
می نشینند #یک_گوشه
چادرشان را روی صورتشان می کشند
هی می گویند #یا_عباس_ادرکنی،
ادرکنی بحق اخیک الحسین،😭😭
اصلا حرم ات معروف است
به عقده گشایی و باز کردن سفره دل...
می گویند شیعیان #مدینه کارشان که گیر می کند روزگار که سخت می گیرد،
یک راست می روند پشت دیوارهای #بقیع ستون دوم روبروی حرم نبوی آدرس مزار مادرتان است می روند و مادرتان را قسم می دهند به شما به شمایی که مشگل گشای دلهایی...😭😭😭
می گویند شما #کاشف_الکرب_حسینی آقا...😭
می گویند هر که می رود کربلا غم های دلش حواله می شود به سوی حرم شما،
عقده های دلش باز می شود در آن صحن،
دلش آرام می گیرد...
#یا_عباس!
کرب هایم را برایت آورده ام
غصه هایم را آورده ام
نه راهی به مدینه دارم نه به #کربلا . 😭
مانده ام در این شهر پر التهاب.
مانده ام در این خستگی
نذر کرده ام برای #دل_خسته_ام،
نذر کرده ام امشب بنشینم گوشه ای
و برای دل خسته ام بخوانم: "یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِکْشِفْ لی کَرْبی بِحَقِ اَخْیکَ الْحُسَیْنِ"
#دریاب_این_دل_را😭😭
#ڪربلا_نصیبم_ڪن_آقــا😭
@dokhtarancahdorii
#ای_کاش_مسمار_را_به_در_نمیزدم
✍🏻اینجــــا #مدینه است ،
خسته میشوم.
⚡️گوشه ای مینشینم تانفسی بگیرم.
چقدرهوای این شهر آلوده است.
بایدآن مردرا پیداکنم.🙏🏻
مدتی است که چاهایم خشک شده اند.😣
میگویند دستش✋🏻 برکت دارد.
اورا نمیشناسم.
اما تعریفش راشنیده ام.
میگویند چاهایی که میکند بسیار پرآب است....👌🏻
نفسم که بالا می آیدبلندمیشوم بایدبه راهم ادامه دهم🚶🚶 گلویم خشک است وچشمانم گویی دیگر جایی را نمیبیند.😞
مردی بادیه نشین به من نزدیک میشود.
آقا.. آقا...لطفا صبر کنید، کاری دارم
مرد می ایستد.
چکارداری غریبه⁉️
خانه ی چاه کن معروف شهررامیخواهم.🙂
مرد میخندد.علی رامیگویی، سرش راتکان میدهد اگر جانی برای چاه کندن داشته باشد.😥
به کوچه ی بنی هاشم برو اورا آنجا خواهی یافت.
شرمنده میشوم مگر چه گفته بودم که اینگونه میخندید.🤔
⚡️به کوچه که نزدیک ترمیشوم بوی هیزم سوخته هم تندترمیشود.هوای کوچه بوی مرگ میدهد.😓
کوچه راپیدامیکنم. نامش #کوچه_بنی_هاشم است .
خدای من!😥
⚡️رد صدا رامیگیرم وبه درب چوبی سوخته میرسم.
خدایا چه شده⁉️
چشم میبندم.کاش میدانستم چه اتفاقی افتاده.
خدایایاریم کن🙏🏻
بانویی جوان ازکوچه قصدعبوردارد.
مردی سیاه چهره به اون نزدیک میشود نمیدانم چه میگوید.
آخ
پسری جوان روبه روی مرد پشت به زن ایستاده اما...
آرام باش دلبندم قدت کوتاهست جان دل ،
دستی سیاه ازروی سرش میگذرد
خون، صدای شکستن غروری مردانه
#ای_وای_مـــادرم.
〽️بانوی جوان دستی بردیواردارد
دستی دیگرش بروی شکم است.
خدای من این بانو باردارست.😨
پسرجوان #قدش_خمیده میشود.😣
گوشواره ای خاکی دردست دارد
میتکاند #چادر_خاکی مادرش را
بوسه میزند چشمان کبودش را.😙
دستان پسرمشت میشود
غرور مردانه اش انگار ترک خورده ،
مادرجان بیا به خانه برگردیم .🏠
#حسن جان ماجرای امروز را برای #علی بازگو نکنی مادر.
پدرت #فاتح_خیبرست مادربه فدای قدت
مباد دلش بشکند واین جماعت را نفرین کند.😞
#عــلی !!!!
نامش راشنیده ام خدای من پسر ابوطالب رامیگوید⁉️
داماد رسول خدا.
اوفاطمه دختر رسول خدابود که #اینگونه_برزمین افتاد؟؟؟
نفرین خداوند برتوباد...نامش را چه خطاب کردند⁉️ اه یادم آمد #قنفذ🚫
🔅هواتاریک میشود میگیردانگارسالهاست دلش میخواد گریه کند😭.
من چرا پای رفتن ندارم ⁉️
گویی به زمین چسبیده ام
#علی
#علی
چه نام با مسمایی!!!
🔅شب هنگام گروهی از سربازان حکومتی جلوی درب خانه می ایند .
درب راعلی با#مسمارمحکم کرده بود.
صدای همان بانو این از بارپشت درب می اید.
خود را حائل درب و حیاط خانه کرده ،
اجازه ی ورود نمیدهد.
دیدمش،
همان که میخواستم برای کندن چاه هایم باخودبه باغم ببرم.
میشناسمش ،
این همان کسی است که #درب_خیبرراازجاکند.
اماچرااینگونه⁉️
دستانش را چرا بسته اند⁉️⁉️
چرامردم اینگونه تماشامیکنند⁉️⁉️
چراکسی به دادشان.نمیرسد⁉️⁉️
درب رابه زورمیخواهندبازکنند.😥
بانویی صدای فریادش بلندمیشودکنیزش راصدامیکند.
#خون...#دود...#آتش....کسی فریادمیزند...
خدایاااا #مـــحــــسنم ..
وصدای علی که میگوید:
فاطمه جــان!
فاطمه جانم !!
#ای_کاش_مسماررابه_درنمیزدم_عزیز دل علی
تقدیم به ساحت مقدس مــادرسادات
@dokhtaranchadorii
♥️دختران حاج قاسم♥️
هرکس حاجت داردنزد مادرم ام البنین برود👇بخون:
🔹زمانی که کاروان حسینی به سمت کرب و بلا میروند، ام البنین میرود دم دروازه و به یک نفر میگوید که بروید عباسم رو صدا بزنید و بیاید،بگویید مادرت با تو کاردارد.
🔸عباس می اید و اورا در آغوش میگیرد.و میگوید نخواستم جلوی حسین تورو در آغوش بگیرم مبادا حسین حسرت بخورد...
🔹بعد به عباس میگوید مواظب برادرت حسین باش.
🔸از طرفی هم وقتی که خبرهای #شهادت پسرانش رو بهش میدن اول میگوید از حسین چه خبر؟؟؟
🔹بعد که خبر شهادت #حسین رو گفتند آهی کشید و گفت مگر عباس من زنده نبود؟؟؟
🔸اگر #عباس من زنده بود محال بود بگذارد حسین رو شهید کنند. 🌹
در عالم خواب حضرت عباس رو دیدند گفتند آقا جان راهی بگذار تا دعاهایمان نزد تو به اجابت برسد گفتند، هرکس حاجتی دارد نزد مادر من ام البنین برود...
💔#درمورد_عروس_حضرت_ام_البنین
. ⁉️ آیا از #همسر و بچه های حضرت عباس (ع) خبر دارید؟
💚 حضرت عباس (ع) تنها با یک #زن ازدواج کردند. او لبابه دختر عبیدالله بن عباس بود.
لبابه زنی بسیار شایسته پاکدامن و از خاندانی شریف بود.
او از بهترین زنان زمانه خود و از محبان امام علی (ع) بود.
لبابه از #حضرت_ابوالفضل پنج پسر و یک دختر بدنیا اورد.
لبابه در کربلا حضور داشت.
یکی از پسران او بنام #قاسم در کربلا شهید شد.
خود او نیز اسیر شد. همراه با سایر اسرا زجر و شکنجه ها را تحمل کرد. پس از #آزادی اسرا او به #مدینه برگشت.
#لبابه روز و شب #گریه میکرد چندان که بیمار شد و در سن ۲۸ سالگی
از دنیا رفت. خدای رحمتش کند.
فرزندان او مدتی توسط #مادربزرگ پاکشان #ام_البنین سلام الله علیها تربیت شدند اما او هم دوسال بعد از واقعه #کربلا از دنیا رفت و سرپرستی فرزندان به #امام_سجاد علیه السلام منتقل شد.
.
"هر دوی آنها #مادران_شهید و #همسران_شهید بودند..."
روز #بزرگداشت مادران شهدا🌹
گفتنی است هر گاه یکی از فرزندان حضرت عباس (ع) نزد امام سجاد (ع) می آمد اشک بر گونه های حضرت جاری می شد.
📚منبع سید بن طاووس اقبال الاعمال ص ۲۸
@dokhtaranchadorii
#تلنگر 💕
🍃غربت عجیب است...😔
زمانی علی بن موسی علیهما السلام را مجبور کردند که از #مدینه هجرت کند تا دور از شیعیانش باشد، تنها بماند، غریب باشد و...
اما عجیب تر آن که امامی به هجرت مجبور نباشد،
اما بی مهری شیعیان او را مجبور به #غیبت کند تا دور از شیعیانش باشد، تنها بماند، غریب باشد و...
و این است تکرار قصهی غیبت و غربت...💔
🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌤
@dokhtaranchadorii
⚫️🕯✨🕊
🍃
شمع #خموش ما را ، از خانه بردند
تابوت مادرم را #شبانه بردند
مدینه در #نوای أمن یجیب است
مادر به خـــانه برگرد ،بابا #غریب است
شهر #مدینه دگر، #زهـــرا ندارد
باغی که گل نـــدارد، صـــفا ندارد
💫شهادت بانوی دوعالم ،حضرت فاطمه زهرا (س) را خدمت آقا امام زمان عج و همه شیعیان عزیز تسلیت عرض میکنیم🏴
@okhtaranchadorii
#ای_کاش_مسمار_را_به_در_نمیزدم
✍🏻اینجــــا #مدینه است ،
خسته میشوم.
⚡️گوشه ای مینشینم تانفسی بگیرم.
چقدرهوای این شهر آلوده است.
بایدآن مردرا پیداکنم.🙏🏻
مدتی است که چاهایم خشک شده اند.😣
میگویند دستش✋🏻 برکت دارد.
اورا نمیشناسم.
اما تعریفش راشنیده ام.
میگویند چاهایی که میکند بسیار پرآب است....👌🏻
نفسم که بالا می آیدبلندمیشوم بایدبه راهم ادامه دهم🚶🚶 گلویم خشک است وچشمانم گویی دیگر جایی را نمیبیند.😞
مردی بادیه نشین به من نزدیک میشود.
آقا.. آقا...لطفا صبر کنید، کاری دارم
مرد می ایستد.
چکارداری غریبه⁉️
خانه ی چاه کن معروف شهررامیخواهم.🙂
مرد میخندد.علی رامیگویی، سرش راتکان میدهد اگر جانی برای چاه کندن داشته باشد.😥
به کوچه ی بنی هاشم برو اورا آنجا خواهی یافت.
شرمنده میشوم مگر چه گفته بودم که اینگونه میخندید.🤔
⚡️به کوچه که نزدیک ترمیشوم بوی هیزم سوخته هم تندترمیشود.هوای کوچه بوی مرگ میدهد.😓
کوچه راپیدامیکنم. نامش #کوچه_بنی_هاشم است .
خدای من!😥
⚡️رد صدا رامیگیرم وبه درب چوبی سوخته میرسم.
خدایا چه شده⁉️
چشم میبندم.کاش میدانستم چه اتفاقی افتاده.
خدایایاریم کن🙏🏻
بانویی جوان ازکوچه قصدعبوردارد.
مردی سیاه چهره به اون نزدیک میشود نمیدانم چه میگوید.
آخ
پسری جوان روبه روی مرد پشت به زن ایستاده اما...
آرام باش دلبندم قدت کوتاهست جان دل ،
دستی سیاه ازروی سرش میگذرد
خون، صدای شکستن غروری مردانه
#ای_وای_مـــادرم.
〽️بانوی جوان دستی بردیواردارد
دستی دیگرش بروی شکم است.
خدای من این بانو باردارست.😨
پسرجوان #قدش_خمیده میشود.😣
گوشواره ای خاکی دردست دارد
میتکاند #چادر_خاکی مادرش را
بوسه میزند چشمان کبودش را.😙
دستان پسرمشت میشود
غرور مردانه اش انگار ترک خورده ،
مادرجان بیا به خانه برگردیم .🏠
#حسن جان ماجرای امروز را برای #علی بازگو نکنی مادر.
پدرت #فاتح_خیبرست مادربه فدای قدت
مباد دلش بشکند واین جماعت را نفرین کند.😞
#عــلی !!!!
نامش راشنیده ام خدای من پسر ابوطالب رامیگوید⁉️
داماد رسول خدا.
اوفاطمه دختر رسول خدابود که #اینگونه_برزمین افتاد؟؟؟
نفرین خداوند برتوباد...نامش را چه خطاب کردند⁉️ اه یادم آمد #قنفذ🚫
🔅هواتاریک میشود میگیردانگارسالهاست دلش میخواد گریه کند😭.
من چرا پای رفتن ندارم ⁉️
گویی به زمین چسبیده ام
#علی
#علی
چه نام با مسمایی!!!
🔅شب هنگام گروهی از سربازان حکومتی جلوی درب خانه می ایند .
درب راعلی با#مسمارمحکم کرده بود.
صدای همان بانو این از بارپشت درب می اید.
خود را حائل درب و حیاط خانه کرده ،
اجازه ی ورود نمیدهد.
دیدمش،
همان که میخواستم برای کندن چاه هایم باخودبه باغم ببرم.
میشناسمش ،
این همان کسی است که #درب_خیبرراازجاکند.
اماچرااینگونه⁉️
دستانش را چرا بسته اند⁉️⁉️
چرامردم اینگونه تماشامیکنند⁉️⁉️
چراکسی به دادشان.نمیرسد⁉️⁉️
درب رابه زورمیخواهندبازکنند.😥
بانویی صدای فریادش بلندمیشودکنیزش راصدامیکند.
#خون...#دود...#آتش....کسی فریادمیزند...
خدایاااا #مـــحــــسنم ..
وصدای علی که میگوید:
فاطمه جــان!
فاطمه جانم !!
#ای_کاش_مسماررابه_درنمیزدم_عزیز دل علی
تقدیم به ساحت مقدس مــادرسادات😭🖤
@dokhtaranchadorii