eitaa logo
دُرِّناب 🌱 دختران راهبر نسل آینده ساز بافق
567 دنبال‌کننده
942 عکس
556 ویدیو
26 فایل
هو الخالق☘ این کانال ویژه نوجوانان دختر تشکیل شده با مطالب جذاب،رمان شبانه✨ با کلی مسابقه 🌸 و اردوها و دورهمی های پر خاطره 😍 👩‍💻ارتباط با ادمین ها مشاور فردی @Ftmh_ns98 نظرات و پیشنهادات @ahafezi @dorrenab_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
صفحه 85 خب حالا فهمیدی بعدش چی؟ خب بعدش فکر کردم شاید بشه ما هم به مشاغل خانگی راه بندازیم. «ما؟!» «آره. مگه خودت اون شب نگفتی باید به فکر درآمد باشیم؟ من خودم به فکرش هستم. شما لطفاً فقط درست رو بخون باید سال دیگه آماده بشی برای دانشگاه حالا کو تا سال دیگه اونم اگه از گشنگی نمردیم نمیخواد یعنی لازم نکرده پشیمون شدی؟ نه اون روز میخواستم یه کم به سعید بفهمونم اگه میخواد غیرت به خرج بده بیفته دنبال کار دست کم خرج خودش رو دربیاره «مامان جون خودتون میدونید که سعید این کاره نیست بعدش هم من خودم میخوام دست کم خرج خودم رو دربیارم این بده؟ نه اصلاً بد نیست شما که بلدی کاسبی کنی بده مامان؟ من از درسم افتادم؟ از کار خونه زدم؟ من میدونم چطوری از وقتم استفاده کنم. میبینی که با دوست‌هام الکی اینور اونور نمیرم بیخودی پای تلفن نمیشینم سرم به کار خودم گرمه «بله، از وقتی اومدی این مدرسه چون هنوز دوست و رفیق نداری بذار یه مدتی بگذره.... نه ،مامان الان وضع فرق میکنه باشه حالا فعلاً جارو رو روشن کن کارت رو تموم کن اول زنگ بزنم به خانم مدیر بعدش این رختها رو از ماشین لباس شویی در بیارم پهن کنم کار هر دومان که تمام شد مادر دستمال برداشت و شروع کرد به گردگیری ساعت نزدیکی‌های ده شده بود. گفت خانم مدیر خیلی
صفحه 86 ازت راضیه افسانه چه جوری دلش رو به دست آوردی؟ گفتم: خانم خوبیه از مدیر قبلی مون خیلی مهربونتر و فهمیده تره کلاسش كلاً بالاست خوش به حال بچه ها «آره، اما اون ضیایی اون ضیایی اون ضیایی... دسته جارو برقی را برده بودم بالا که بکوبم توی سرش مادر :گفت خب خب خب الان میزنی درودیوار رو داغون میکنی جمعش کن ببر بذار سر جاش در حالی که سیم جارو سر میخورد برود به پناهگاهش گفتم و خب مامان من باید آماده شم برم مادر گفت: من هم دوست دارم بیام گفتم: من که از خدامه یالا زود باش حاضر شو بریم ساعتى بعد توی بازارچه بودیم زياد شلوغ نبود. غرفه‌های مختلفی در بازارچه بود لباس فروشی تعمیرات،لباس گل فروشی فروش عسل و مربا و ترشی پرنده فروشی غذاهای خانگی انواع تزیینات ،شخصی گوشواره و دستبند و شمع و عود و لوازم برقی قاب عکس و تابلوی نقاشی گشتی زدیم مادر سردش بود اما به من میگفت سرما نخوری مادر دلش میرفت برای خرید خیلی چیزها ولی سرش را می انداخت پایین تا چشمش نبیند. من دنبال راهی بودم که دستبندهایم را بیاورم و بفروشم. کنار یکی از غرفه‌ها ایستاده بودیم تا دست بندهای چرمی دست ساز را ببینیم مادر گفت: «اینها هم قشنگن گفتم اونهایی که من میبافم قشنگ تره خانم صاحب غرفه نشسته بود روی صندلیاش و ما را نگاه میکرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 𝐒𝐭𝐫𝐨𝐧𝐠 𝐩𝐞𝐨𝐩𝐥𝐞 𝐜𝐡𝐨𝐨𝐬𝐞 𝐭𝐨 𝐛𝐞 𝐬𝐭𝐫𝐨𝐧𝐠 آدم‌های قوی انتخاب کردن قوی باشن‌‌ 👌 🩷꧁ღ༺ꕥ دُرِّناب ꕥ ༻ღ꧂🩷 🇮🇷 @dokhtarane_bafghi🇮🇷
سلام سلام ما اینجاییم 😃 کوچه شهید فهیمی میشه بعد از میدان چهارده معصوم ،۱۵ خرداد ۱۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوزدهمین دورهمی دُرِّناب برگزار شد✨ به مناسبت « هفته ی تربیت بدنی و ورزش » با همکاری اداره ورزش و امور جوانان و ناحیه مقاومت بسیج ،مسابقات ورزشی ویژه دختران نوجوان درسالن حوزه فاطمه الزهرا سلام الله علیها برگزار شد. 🎯🏀 این مسابقات با استقبال نوجوانان دختر همراه بود و در پایان به نفرات اول تاسوم جوایزی اهدا گردید🥇🥈🥉 🔸برای اطلاع از برنامه‌های فرهنگی، آموزشی و اردویی گروه دُرِّناب، در کانال زیر عضو شوید : 🇮🇷 @dokhtarane_bafghi🇮🇷 🩷꧁ღ༺ꕥ دُرِّناب ꕥ ༻ღ꧂🩷