🖤⃟⃟✨
-صاحب مڪیال المڪارم مینویسد:
یکـۍ از دوستان صالـح من در عالــم
خواب مولاصاحبالزمان "سلامﷲعلیه"
را دید ڪه فرمودنـــد:
من دعاگوۍ هر مومنی هستم ڪه پس
از ذكـــر مصائب حضرٺ سيدالشهدا
"سلامﷲعلیه" برای تعجیل فـرج و تایید
من دعــا ڪند..🥺!
•📚
مکیالالمکارم|بخش۶•╿الّلهُــــــمَّعَجِّــــــللِوَلِیِّکَـــــ الْفَـــــــــرَجْ╽ —————— ⋅ 𔘓 ⋅ —————— 🌼تعجیـلدرظـهـوروسلامتـۍمولا #پنجصلواٺ5⃣ 🌔بہرسـموفـاےهرشببخـوانیم #دعایسلامتـۍوفرجحضرٺ📜 🖤↝˹ @dokhtarane_Mohammadabad˼
رسـانہدخـتـــــ🦋ـــرانہمحمدآبـاد
قـــــــرارِعاشقـــــۍ♥(:
کربلا با داغ هفتاد و دو تَن پایان گرفت
کربلای دیگری با یک نفر آغاز شد
سَلامٌ عَلى قَلبِ زَینَبَ الصَّبور
گفتند نیست از شبِ یلدا درازتر؛
پیداست که شام غریبان ندیدهاند!
خداحافظ.mp3
5.65M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ
ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷ ㅤ
{خــداحـافــظاِۍجـوانــۍزینبــــ💔!}
#روزخـودراباقــرآنشـروعڪنید📒
#قــرارصبحگـــاهۍ☀️
-
« وأنَّاللهسيُعوِّضناعَمَّامَرَرْنـابِـه »
خـداآنچـهراڪہبهماگــذشت
جبــرانخواهدڪــرد❤️🩹 . .
-
#صبحتـــونمنــــوربہرحمـتپـرودگـــار(:
🖤↝˹ @dokhtarane_Mohammadabad˼
مسابقه بزرگ
◾️عکاس شو ◾️
🔰علاقمندانی که در ایام ماه محرم و صفر موفق به عکاسی از جلوه های دوماه عزاداری اباعبدالله الحسین علیه السلام شده اند.
یک(۱) تصویر برگزیده خود را جهت شرکت در مسابقه #عکاس_شو به آیدی زیر ارسال نمایند.
@einolhaiat_admin
⚫️طریق داوری:
به پر بازدید ترین عکس ها هدیه ای اهدا خواهد شد.
(برای بالا بردن بازدید ، عکس خودتون رو از کانال کانون به گروه ، کانال و ... هدایت کنید )
مهلت ارسال آثار: تا اربعین حسینی
#کانون_تابستانه
#کانون_فرهنگی_هنری_ملافتح_الله
#بچه_های_مسجد
#عکاس_شو
➕تابستان
🖤↝˹ @dokhtarane_Mohammadabad˼
رسـانہدخـتـــــ🦋ـــرانہمحمدآبـاد
•🖤✨•
🪔یــازدهـــممــــاہمحــــــرم
امـــامحسین"علیـــهالسلام"
فإنی لا أری الموت إلا سعاده و الحیاه مع الظالمین إلا برما.
°°
به درستـۍ که من مــرگ را جــزء سعادٺ و زندگــی با ستمکـــاران را جـــزء محنـت نمۍدانــم .
🥀#حدیثانہ
-
🖤↝˹ @dokhtarane_Mohammadabad˼
رسـانہدخـتـــــ🦋ـــرانہمحمدآبـاد
امـــروز زینــب...
نه حسیــن دارد، نه عبـــاس
نه علۍاکبـــر
نه جعفـر و عـون و عبدالله
امروز طفل رباب آرام خوابیدہ
قـاسمِ نوجوان به آرزویش رسیدہ
دختــران حــرم امــروز گوشوارہ ندارند..
به جای آن یک جفت گوشِ پاره یِ خون آلود دارند...😭
ذوالجناح ، بی قرار به دنبال سوارِ مهربـانِ خود میگردد...💔
امروز زینب است و چند بچه ی کوچک که هرکدام بهانهی پدرانشان را میگیرند...
امروز زینب است و چند سرِ بریدہ یِ آشنا بر نیزہ ها😭
در نزدیکیِ خیمه های سوختهی نینوا...
زینب است و استوارۍ همیشگی اش
و باز زینب است و غمی که جنسش فرق میکند...
عمه جان زینب بمیرم برایتان
امان از دلت عمه جان
غم مادر دیدی، غم پدر دیدی
غم حسن را دیدی
غم حسینت را چگونه تاب می آوری؟😭
#امامحسین❤️🩹
#ماهـِمحـــرم 🌙
-
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•|🎥
دسته عظیم عزاداران حسینی در سماوه عـــــراق🖤
Download (1).mp3
4.46M
•🥀•
روضـہ عاشــورارو از زبون خواهرش بشنویــد )):😭!
-
صبــر را سنجاق کردہام روۍ قلـب نازکــــم!
خـــدا بـزرگــــه❤️🩹🕊🖇
-
✨#درگوشـۍباخــــــدا
تکنیك برای داشتن مطالعه ی هدفمند 😶🌫
⊱ ·—·—·—·—·—·—·—·—· ⊰
- داشتن برنامهاۍ دقیقُ اصولی🐭 📚^^'!
- افزایشِ تمرکز 🌱🧁^^'!
- ڪاهش اضطرابُ فشار روانـے💛^^'!
- تقویت قدرت تصمیم گیری🐢🌴^^'!
- خوشبینی به آینده🌸🫵🏻^^'!
- نظم بخشیدن به ڪارها🤍🗓^^'!
- انجام خود ارزیابیها 🍉♥️^^'!
- مدیریت زمان⏳🍦^^`!
⇄ #درسی🦋🫧 ꞋꞌꞋꞌ.
🖤↝˹ @dokhtarane_Mohammadabad˼
#سخنناب / #تلـــــنگࢪانھ ✨
سکــوت کـــن...
فرقی نمیکند از روی رضایت باشد
یا دلخوری،
این مردم از سکوت
کمتر داستان می سازند...!
سکوت خطر ناکتر از حرف های
نیشدار است !!
بدون شک کسی که سکوت می کند ،
روزی حرف هایش را سرنوشت
به شما خواهد گفت ..
گاهی سکوت
شرافتی دارد که گفتن ندارد ...
سکوت در اثر بستن دهان نیست؛
در اثر باز کردن فکر است،
هر چه فکر بازتر، سکوت بیشتر،
هر چه فکر بسته تر، دهان بازتر❗️❗️
✍"الهی قمشه ایی"
🖤↝˹ @dokhtarane_Mohammadabad˼
رسـانہدخـتـــــ🦋ـــرانہمحمدآبـاد
_
ــ دههی اوّل ماهِ غمتان رفت حسین ،
من همان آدم قبلم ،
به بزرگیات ببخش...
#تلـــــنگࢪانھ✨
حسین بیشتر از آب ، تشنهۍ لبیک بود.
افسوس که به جاۍ افکارش ، زخم هاۍ تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبــۍ نامیدند.
🖌دکترعلیشریعتی
🖤↝˹ @dokhtarane_Mohammadabad˼
••
شــایـــد سخت،
امـــــا امید است به پایانــۍ زیبــا ...🌱🕊
••
#انگیزشی
🖤↝˹ @dokhtarane_Mohammadabad˼
رسـانہدخـتـــــ🦋ـــرانہمحمدآبـاد
•• شــایـــد سخت، امـــــا امید است به پایانــۍ زیبــا ...🌱🕊 •• #انگیزشی 🖤↝˹ @dokhtarane_Mohammada
شکست وجود نداره، یا میبرے یا یاد میگیرے چطور ببرے!🤍🔓
14.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کار خــــــدا عجیب غریبه ها🥲✨
دانلود+زیارت+عاشورا+فرهمند+++متن.mp3
12.11M
🥀#چلهعاشقی|روزیازدهم🥀
🏝اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِالله
وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ
عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً
ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ
وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم
🖤اَلْسَّلٰام عَلَى ٱلْحُسَيْـن
🖤وَ عَلىٰ عَلِیِّ بْنِ ٱلْحُسَيْـن
🖤وَ عَلىٰ اَوْلادِ ٱلْحُسَيْـن
🖤وَ عَلىٰ أصْحاٰبِ ٱلْحُسَيْـن
🏴اَللّهُمَّ ارْزُقْنیٰ کَرْبِلٰاْ
اَللّهُمَّ ارْزُقْنیٰ شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَومَ الْوُرُود
#زیارتعاشورا
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
📆 شرو؏ چلہ : یکشنبہ¹⁷'⁴'¹⁴⁰³
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_برزخ_اما📓
#فصل_دو_رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_صد_و_بیست_و_هفتم
اگر یه نسیمي اومد و روحت
تازه شد زیر لب هم که شده اسمش رو ببر . اگر از بوی گل و سبزه و درخت لذت بردی اسمش رو ببر . اگر برگ ریزون رو دیدی یادش کن . اگر رحمتش مثل بارون رو
سرت نازل شد شكرش رو بگو . اگر تو سختي ها تونستي صبر کني ازش تشكر کن . هر کاری رو با اسم خودش شروع کن حتي اگر مطمئني کارت به خوبي و خوشي تموم
مي شه . مي دونم سخته اما یواش یواش با وجودت عجین مي شه . یه بار امتحان کن ببین چه حس خوبي از این
کار مي گیری!
تموم مدتي که حرف مي زد فقط نگاهش کردم.به حق امیرمهدی تو دامن چنین مادری بزرگ شده بود.
تازه داشتم مي فهمیدم اون شبي که امیرمهدی گفت سعي کنم خداشناسي کنم منظورش چي بود ! دیدن خدا تو
هر چیزی.
و من چقدر فاصله داشتم با آدمي که راه خداشناسي در پیش مي گیره .
امیرمهدی چي ازم خواسته بود و من چي
کار کرده بودم ؟
غیر از اینكه از زندگي بریده بودم ؟
از شب قبل راه به راه به خاطر فاصله گرفتن از زندگي داشتم شرمنده ی خودم و خدا ميشدم.
مامان طاهره مشغول پوست گرفتن سیبي شده بود که تو
پیشدستي برام گذاشته بود . شاید با سكوتش داشت بهم فرصت مي داد رو حرفاش فكر کنم.
سیب پوست گرفته رو تو پیش دستي دیگه ای تكه تكه
مي کرد که بي اراده پرسیدم:
_مامان طاهره ؟ چه جوری راضي شدین من عروستون بشم ؟ مني که انقدر با شما فرق دارم.
سر بلند کرد و لبخندش رو بهم هدیه داد:
-اون روزی که با رضوان جان اینجا بودین رو یادته مادر ؟
همون روزی که کلي به من کمك کردین و سبزی برام پاك کردین ؟
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_برزخ_اما📓
#فصل_دو_رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_صد_و_بیست_و_هشتم
-اون روزی که با رضوان جان اینجا بودین رو یادته مادر ؟
همون روزی که کلي به من کمك کردین و سبزی برام پاك کردین ؟
سرم رو تكون دادم و آروم "بله "ای گفتم . مگه مي شد یادم بره اون روز رو . همون روزی که امیرمهدی من رو
حین آهنگ خوندن دید و منم از هولم خوندم ممد نبودی ببیني.....
وای که از یادآوریش هم خنده م مي گرفت . عجب روزی بود .. عجب روزی...
با لبخندم ، لبخند مامان طاهره عمق بیشتری گرفت:
_پس یادته. اون روز وقتی داشتی با نرگس حرف میزدی و منم میشنیدم، فهمیدم خیلی بی ریا تر از اونی هستی که نشون مي دی . همونجوری که با صداقت حرف
مي زی با صداقت هم تو دلمون خونه کردی.
تكه ای سیب به طرفم گرفت و حیني که من دست بردم به گرفتنش ادامه داد:
_من عادت دارم تو ماه رمضون قبل از افطار نمازم رو ميخونم. چون بعد از افطار باید شامرو هم آماده کنم و کلي کار دارم ، اول نمازم رو مي خونم که نكنه دیر بشه .
امیرمهدی عادت داره اول یه چایي کمرنگ با دو تا خرما مي خوره و بعد مي ره نماز ميخونه . همیشه مي ترسید
گرسنگي باعث بشه نمازش رو تند بخونه .
اما اون شب این کار رو نكرد.
دستش رو گذاشت روی پاش:
-اون شب بدون اینكه روزه ش رو باز کنه اومد و کمي دورتر از سجاده ی من نشست تا نمازم تموم شه . فهمیدم حرف مهمي داره . منتظرش بودم . اینكه بیاد و حرف دل
رو بگه . از روزی که از اون سقوط برگشت دیدم بي تابه، دیدم روز به روز بي قرارتر ميشه ، مي دیدم گاهي با
پدرش حرف مي زنه .
بعضي شبا تو خونه راه مي رفت.
بلند مي شدم برم سراغش پدرش مي گفت تنهاش بذارم که خودش آروم مي شه و ميخوابه . مي دونستم یه
چیزی هست که پدرش خبر داره و من ندارم ..... نمازم رو که خوندم به عادت اون مدت برای بي قراریش دعا کردم
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚