eitaa logo
رسـانہ‌دخـتـــــ🦋ـــرانہ‌محمدآبـاد
223 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
2.3هزار ویدیو
58 فایل
❇️این ڪانال جهٺ اطلاع رسانۍزیر میباشد: ✨برنامه‌کانون‌حاج‌سید‌احمد خمینۍ(ره)واحد‌بانوان ✨برنامه هاےنماز مسجد جامع ✨برنامه هاے کتابخانه ولیعصر(عج) ✨پست هاومسابقاٺ متنوع ✅جهت هرگونه انتقاد و پیشنهاد با ادمین کانال در ارتباط باشید 🆔 @Admin_resane_dokhtarane
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ اگر ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﭘﺮﺧﺎﺵ ﻣﯿﮑﻨﻪ؟ ﺯﯾﺮﺍ ﺗﻮ ﺧﺸﻦ ﻭ ﺳﺨﺘﮕﯿﺮﯼ... اگر ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺿﻌﯿﻔﻪ؟ ﺯﯾﺮﺍ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺗﻬﺪﯾﺪﺵ ﻣﯿﮑﻨﯽ... اگر ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯿﮑﻨﻪ؟ ﺯﯾﺮﺍ ﺑﻬﺶ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻧﻤﯿﺪﯼ... اگر ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ؟ ﺯﯾﺮﺍ ﺑﻐﻠﺶ ﻧﻤﯽﮐﻨﯽ ﻭ ﻧﻤﯽﺑﻮﺳﯿﺶ... اگر ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﮔﻮﺷﻪ ﮔﯿﺮﻩ؟ ﺯﯾﺮﺍ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﺸﻐﻮﻟﯽ...(ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩﺕ‏) ﻧﻤﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﺭﻓﺘﺎﺭﻫﺎ ﺩﺭ ﺑﺰﺭﮔﺴﺎﻟﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺧﻄﺮﻧﺎﮎ ﻭ آسیب زاست ❌ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ: ﭘﺪﺭﺍﻥ و ﻣﺎﺩﺭﺍﻥ؛ 🌷ﮐﻮﺩﮐﺘﺎﻥ ﺁﯾﯿﻨﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﻤﺎﯼ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺷﻤﺎ هستند..... ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
مهمترین تفاوت‌های زن و مرد در زندگی مشترک اهمیت استقلال برای مردان 💞 مخالفت وعدم توجه همسر به استقلال‌طلبی مرد باعث بروز اختلافات میشه. تمایل زنان به دیده‌شدن 💞 وقتی زن حس كنه از طرف همسرش مورد بی‌توجهی قرارگرفته،آزرده میشه و واكنش‌های عاطفی شدید نشون میده. اهمیت مدیریت خانه برای مردها 💞 مرد درخانواده بانقش مدیریت شناخته شده و تصمیم‌گیری بدون نظر و مشورتش مشكلاتی روایجاد می‌کنه. توجه زنان به گفتگو 💞 حرف زدن زن‌ها بیشتر از مردهاست و عدم آگاهی نسبت به این موضوع، همسران رو دچار مشکلات جدی می‌کنه. کلی‌نگری مردها و جزیی‌نگری زن‌ها 💞 عدم توجه به این تفاوت، مرد رو بی‌توجه به مسائل و زن رو فردی حساس نشون میده. ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
🔰 6 نکته مهم در دوره آشنایی پیش از ازدواج 1⃣ در دوره آشنایی ملاقات های زیادی با هم داشته باشید تا شناخت بیشتری از هم بدست بیارید. 2⃣ در مورد مسائل مختلف و همه جانبه با هم گفتگو کنید. 3⃣ برای تصمیم گیری درست نیاز به آشنایی نسبتا طولانی مدت، حد اقل۶ ماه  هست، بعد از آشنایی اولیه خیلی سریع رابطه رو رسمی‌ نکنید. 4⃣ طرفین باید یکدیگر را در موقعیت های مختلف ارزیابی کنن. 5⃣ با خانواده های یکدیگر آشنایی پیدا کنید و در مورد خانواده های هم تحقیقات کاملی انجام بدید.نمیتوان نقش خانواده را در موفقیت ازدواج نادیده گرفت. 6⃣ هنگام گفتگو در دوره آشنایی از یکدیگر اطلاعات دقیقی در زمینه مسائل فرهنگی، اقتصادی، مذهبی، اجتماعی و ... بدست بیارید. ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📓 📖 -مي خواستیم از خیرش بگذریم اینجا نبودیم! -گفتنش دردی رو دوا نمي کنه! رضوان خودش رو نزدیك تر کرد و کمي روم خم شد: -سبك تر مي شي! نگاهي به رضوان منتظر و مهرداد مصمم برای شنیدن انداختم . دست بردار نبودن ! تا آخر دنیا هم که من از گفتن خودداری مي کردم و دلیل مي آوردم ، اون ها هم کوتاه نمي اومدن و اصرار مي کردن . رو به مهرداد گفتم: -قول مي دی فقط گوش کني ؟ اخم کرد: -بگو! -عموی امیرمهدی رو دیدم! اخمش بیشتر شد: -باز دُر و گهر پیشكشت کرد ؟ با حرص خندیدم و رضوان اعتراض کرد: -مهرداد! -چیه ؟ مگه دروغ مي گم ؟ هر چي لایق خودشه... -بسه مهرداد . داری غیبت مي کني . ادامه بده مارال! و اینجوری دهن مهرداد رو بست . زیر نوازش های رضوان ادامه دادم: _ ميگه ما پول دادیم تا پویا محكوم نشه . ميگه من باعث ننگ خانواده شونم.گفت پام رو از زندگي امیرمهدی و خونواده ش کنار بكشم . مي گه حتماً من یه گندی زدم که مي خوام زیر اسم امیرمهدی قایمش کنم. و شرم کردم از اینكه بیشتر باز کنم حرف خان عمو رو! مهرداد با حرص گفت: -غلط کر... رضوان سریع دست گرفت جلوی دهن مهرداد و با نرمي گفت: -مهرداد ؟ مهرداد عصبي سری تكون داد: -باشه . نمي گم. رضوان به نوازش کردنم ادامه داد: -چرا به حرفاش توجه کردی ؟ مهم اینه که دیگران همچین فكری نمي کنن! سرم رو به طرفش چرخوندم: -از کجا معلوم ؟ حتماً این حرفا رو به اونا هم گفته! 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📓 📖 _از کجا معلوم؟ حتما این حرفا رو به اونا هم گفته! _اگر قبول داشتن رفتارشون فرق می‌کرد. سرم رو کمي تکون دادم .خب یه جورایی درست ميگفت. مهرداد نگاهم رو کشید به سمت خودش: -فقط همین ؟ خیره نگاهش کردم: -نه. -بگو. -دکتر پورمند! ابروهاش رفت بالا: -پورمند چي ؟ -یه مدت مي پیچید به پر و پام. -که چي ؟ -که امیرمهدی به هوش نمیاد و ازش جدا بشم و برم دنبال زندگي خودم. اخمش بیشتر شد. -خب . به اون چه ؟ -امروز فهمیدم منظورش چي بود ؟ منتظر نگاهم کرد. چقدر سخت بود گفتن از پیشنهاد بي شرمانه‌ش . اینكه به دیگران هم بگم اون مرد به زن به چشم شي بي ارزشي نگاه مي کرد که حاضر نبود در مقابلش تعهد داشته باشه! چشم بستم: -گفت طلاق بگیر زن من شو. نوازش روی سرم قطع شد و صدای برخورد دستي به صورت کسي ، و صدای رضوان : -وای خدا! چشم باز کردم. مهرداد با عصبانیتي که از فرم صورتش مشخص بود ، خشك و جدی پرسید: -تو چي گفتي ؟ -هیچي . حتي نرفتم امیرمهدی رو ببینم . برگشتم خونه. پوزخندی زد : -وایسادی نگاش کردی ؟ -بهش گفتم آشغاله. سری به تأسف تكون داد: -باید خفه ش مي کردی! سكوت کردم. و یه لحظه فكر کرد واقعاً چرا هیچكاری نكردم ؟ مگه من همون ادمي نبودم که به کوچكترین حرف یا حرکتي عكس العمل نشون مي دادم ؟ مهرداد بلند شد و شروع کرد به راه رفتن. نگاهش کردم . یه دست به پشت گردنش گرفته بود و دست دیگه به کمر . و راه مي رفت. یك دفعه ایستاد و برگشت به طرفم . لبخندی زد: -یادم رفت . مي خواستم یه خبر خوب بهت بدم! خیره نگاهش کردم . حالش خوب بود ؟ یه دفعه از یه طوفان در حال شكل گیری تبدیل شد به یه نسیم آروم. -دارم بابا مي شم! مبهوت نگاهش کردم . انقدر ذهنم درگیر حرکات عصبي و چیزهایي که براش تعریف کرده بودم ، بود که چند ثانیه ای طول کشید تا حرفش رو هضم کنم! 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
۱۶ روز تـــا #عید_الله_اکبر♥️ #دلایل_روشن_بر_ولایت📜 #نشـــــــر_دهیم #به_نیت_فــرج #به_عشق_مولا ✨ دلایل‌روشن‌بر‌ولایت‌امیرالمومنین‌ "علیـه‌السلام‌"در‌کتــب‌اهــل‌سنــت در کتاب‌ کشف‌ الاستار عن‌ زوائد البزار علی‌ الکتب‌ السته ( اثر علی‌ بن‌ ابی‌ بکر‌ هیثمی )آمده‌ است‌ که‌: پیامبر خدا صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ سلم‌ در حالی‌‌ که‌ دست‌ حضرت علی‌ علیه‌ السلام‌ را گرفته‌ بودند‌ فرمودند: هر کس‌ که‌ من‌ مولا ی‌ اویم‌ پس‌ علی‌ علیه‌ السلام‌ مولای‌ اوست‌ خدایا دوست‌ علی‌ را دوست‌ بدار‌د شمن‌ علی‌ را‌ دشمـن‌ بدار. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📜(کشف‌الاستار۱۸۷/۳) ༺🦋 ¦⇢ @dokhtarane_Mohammadabad
✨⃟⃟💐 تاریخ‌انقضایِ‌تمـام‌غــم‌هاۍِ‌عالــم لحـظه‌ے ظھـور تـوســت...♥️((: |͠°•أ͠ل͠لَّ͠͠͠ھُ͠͠ـ͠مَ͠͠ ؏َ͠͠ـ͠جِّ͠͠͠ـ͠لْ͠͠ لِ͠͠وَ͠͠ل͠یِ͠͠ڪْ͠͠ أ͠لْ͠͠ـ͠فَ͠͠ـ͠رَ͠͠ج͠•°|͠ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌—————— ⋅ 𔘓 ⋅ —————— 🌼تعجیـل‌درظـهـوروسلامتـۍ‌مولا ⃣ 🕊بہ‌رسـم‌وفـاے‌هرشب‌بخـوانیم 📜 ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 🌻 - خــدایــا التیــام بدہ قلبــۍ رو ڪه از سختـۍ‌هـاش با ڪسی جــز تو حرف نمیزنه(:❤️‍🩹!' - ✨ ༺🦋 ¦⇢ @dokhtarane_Mohammadabad
یه کد رمز برای موفقیت و موفق شدن😍👇🏻 عشق و محبت + امید🤍🌱 😌
باز خاک سرد قرار است تمام دنیایی یک دختر رادرآغوش بگیرد😔😔🥀🖤 بازچراغ یه خونه خاموش شد🥀 باز دختری تکیه گاهش راپشت وپناهش راازدست می‌دهد😔🥀🖤 بازدخترک دیگر گرمای دست نوازشگر پدررااحساس نمیکند😔😔😔😔 سخت است ببینم که چشمهایت بارانی شود داغ فوت پدر عزیزت نه تنها بر دل تو بلکه بر دل من نیز نشست فوت ناگهانی🥀 پدر گرامیت 🥀را تسلیت می گویم 🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🥀🥀🥀🥀🥀🥀 ༺🦋 ¦⇢ @dokhtarane_Mohammadabad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کاپ کیکها خیلییییی خوبن حتما درستش کنید😋😍😋 کاپ کیک وانیلی موادلازم تخم مرغ ۳ عدد شکر ۱/۲ پیمانه (۱۰۰ گرم) وانیل ۱ ق چ روغن مایع ۱/۲ پیمانه (۱۲۰ میلی لیتر) شیر۱/۴ پیمانه (۶۰ میلی لیتر) آرد ۱و۱/۲ پیمانه ((۱۸۰ گرم) بیکینگ پودر ۲ ق چ نمک ۱/۴ ق چ کمی شکر برای روی کاپ کیکها فر را با دمای۲۰۰ درجه روشن کنید مرحله اول فرم دادن تخم مرغ تخم مرغ ها را با شکر و وانیل تو کاسه بزیزین با همزن برقی بزنین تا کامل روشن،سبک بشه حالا بهش شیر و روغن را اضافه کن و فقط در حد مخلوط شدن هم بزنین ارد ،بیکینگ پودر و نمک را تو یه کاسه دیگه مخلوط کن حالا مخلوط آرد را تو‌ دو‌مرحله به مواد اضافه کن به ارومی هم بزن و👇🏾 ۳/۴ کپسولها را پر کن روشون شکر بریز و بذار برای ۱۲ تا۱۵ دقیقه تو فر بپزه با خلال تست کن ولی سعی کن زودتر از کامل شدن پخت کاپ کیکها در فر را باز نکنی😍 ༺🦋 ¦⇢ @dokhtarane_Mohammadabad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بستنی سنتی زعفرونی😍😋 مواد لازم: شیر 🥛۲ لیتر شکر🍚 ۳ پیمانه ثعلب ۳ ق.غ خامه صبحانه🥣 ۲۰۰ گرم گلاب🌹 نصف پیمانه زعفران💛 نصف پیمانه مغزیجات دلخواه 🌰🥜 ✨توضیحات✨ در ابتدا بگم که من چون قالبم بزرگ بود ازین میزان مواد استفاده کردم شما میتونید نصف کنید. خب در مورد اینکه چرا یخ نمیزنه 👇 شیرتون باید پر چرب باشه ، ثعلب رو اندازه بزنید ( عامل کش ثعلبه ) ، وقتی زعفران و گلاب رو زدید باید بزارید موادتون بخار کنه تا هم به غلظت برسه هم آب اضافی خارج بشه. مدام هم بزنید که ثعلب ته نشین نشه اگر حس میکنید گلوله شده در نهایت میتونید از صافی عبور بدید . در نهایت برای من ۶ بار طول کشید این فرایند فریزر هر یک ساعت یک بار اگر نیاز بود بیشتر هم میتونید انجام بدید. به جای پسته میتونید از گردو هم استفاده کنید. ༺🦋 ¦⇢ @dokhtarane_Mohammadabad
سلام سلام😎 کارگاه داریم🥳 ✅کارواش کوچولو 🤩💧🚌🚿🧽🪣🧼🚗 🧒👧ویژه سنین ۲ تا ۱۰ سال ✅زمان ۲۸خرداد روز عید قربان ساعت ۱۷ عصر 😍هم زمان با روز تولد پریاس کوچولو 🎭با حضور بازیگران تئاتر وسینما خانم مهین احمدی و فاطمه سمنگان و برنامه های شاد ونمایش مهیج ✅مکان مدرسه ابتدایی شهید استادی محمدآباد مرکزی وسایل: ✅تفنگ آبپاش یا بطری که درش سوراخ شده باشه ✅حوله و یکدست لباس اضافه ثبت نام کوهستانی 09367587965 ༺🦋 ¦⇢ @dokhtarane_Mohammadabad
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📓 📖 که چند ثانیه ای طول کشید تا حرفش رو هضم کنم! سریع بلند شدم و نشستم . رو کردم به رضوان : -راست مي گه ؟ لبخندی زد و سری به علامت مثبت تكون داد . رو به مهرداد پرسیدم: -چند وقتشه ؟ مهرداد با دست به رضوان اشاره کرد: -جزئیات رو از مادرش بپرس. برگشتم سمت رضوان و سوالي نگاهش کردم . لبخندش بیشتر شد: -پنج هفته! _کی فهمیدی ؟ -سه روزه ؟ -الان مي گي اونوقت ؟ خندید: -مي خواستم یه مقدار بگذره. با لبخند خیره شدم به شكمش . جایي که بچه ی مهرداد در حال رشد بود . بعد هم تشر زدم: -درست بشین . بهش فشار میاد. -راحتم . حالا بخواب یه ذره دیگه با هم حرف بزنیم. در همون حالت جواب دادم: -همینجوری خوبه . بگو. -تو بگو . چرا انقدر توپت در مقابل خدا پر بود ؟ -برای اینكه جواب دعاهام رو نمي ده ! دستش وصل شد به بازوم . نگاهش کردم . گفت: -ببینم تو نماز مي خوني که خدا جواب دعات رو بده یا نماز مي خوني تا آرامش بگیری ؟ نماز مي خوني چون ميخوای دعا کني یا چون به نظرت خدا شایسته ی ستایش و عبادته نماز مي خوني ؟ کدوم ؟ -منظورت چیه ؟ سری تكون داد: -دختر خوب تو صادقانه داری مي ری به سمت خدا یا چون مي خوای شوهرت زودتر خوب بشه طاعت و عبادتت به موقع ست ؟ صادقانه گفتم: -نمي دونم . شاید دومي. سری تكون داد: نه بیشتر . وقتي تو به خاطر پاداش مي ری به سمتش وپس همونجور که مي ری طرفش ازش انتظار داشته باش عبادتش مي کني چرا توقع داری درست جواب بگیری ؟ دختر خوب ! بي چشمداشت برو به درگاهش . درسته مهربونه درسته یه قدم تو رو با صد قدم جواب مي ده . ولي خودت بگو . تو دوست داری کسي فقط به خاطر کاری که از دستت برمیاد بیاد طرفت و ادعای دوستي کنه باهات ؟ نه دیگه .. پس تو هم همینجور باش. نفس عمیقي کشیدم . بازم داشت درس خداشناسي مي داد . اینكه طلبكار نباشم. 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍💚🤍 🤍💚🤍💚🤍 💚🤍💚🤍 🤍💚🤍 💚🤍 🤍 ✨﷽...✨ 📓 📖 بازم داشت درس خداشناسي مي داد . اینكه طلبكار نباشم. سری تكون دادم: -راست مي گي. خندید: _ نذار مشكلات از یادت ببرن که چرا عبادت مي کني . حالام بلند شو بریم بیرون مامان و بابات دق کردن از دستت با این کارات. منظورش اون حالم و اون فریاد هام بود. سری تكون دادم و بلند شدم . و در عین حال چشم چرخوندم تو اتاق و مهرداد رو ندیدم . انقدر سرگرم حرف زدن با رضوان شدم که نفهمیدم کي رفت! وارد هال که شدیم بابا لباس پوشیده آماده ی بیرون رفتن بود . مامان و مهرداد هم ایستاده بودن برای بدرقه کردنش. با دیدنمون لبخند کم جوني زد و رو به همه مون خداحافظي کرد . آروم جوابش رو دادم و وقتي بیرون رفت رو به مامان که داشت به سمت آشپزخونه ميرفت پرسیدم: -بابا کجا رفت در حین رفتن جوابم رو داد: -خونه ی پدر شوهرت! مبهوت و پر سوال برگشتم سمت مهرداد . حرفي زده بود بهشون ؟ با دیدن حالتم شونه ای بالا انداخت . پرسیدم: -مهرداد چیزی گفتي ؟ در حالي که برای نشستن به سمت مبل مي رفت گفت: -قرار بود ندونه ؟ -ولي ؟ اخمي کرد: -ولي نداره . تو هم از فردا تنها نرو بیمارستان . پس سر من رو با اسم بردن از بچه و پرسش از رضوان گرم کرده بود که بیاد با بابا حرف بزنه . و البته به هوای بچه ش کمي آروم گرفته بودم و فكرم به سمت دیگه ای جهت پیدا کرده بود. دست به سینه نگاهش کردم: -قرارمون این نبود مهرداد! -قراری نداشتیم! -مهرداد! برگشت به سمتم. -چیه ؟ به جای این چیزا حواست به حرفي که زدم باشه _که تنها نرم بیمارستان ؟ -بله! پوزخندی زدم: -مثلا کله ی صبح مي خوام برم بیمارستان تو رو از کار بندازم یا بابا رو ؟ یا با زن حامله ت برم ؟ اخم کرد: -با مامان برو. 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
۱۵ روز تـــا #عید_الله_اکبر♥️ #دلایل_روشن_بر_ولایت📜 #نشـــــــر_دهیم #به_نیت_فــرج #به_عشق_مولا ✨ دلایل‌روشن‌بر‌ولایت‌امیرالمومنین‌ "علیـه‌السلام‌"در‌کتــب‌اهــل‌سنــت در کتاب‌ اسنی‌ المطالب‌ فی‌ مناقب‌ سیدنا علی‌ بن‌ ابیطالب‌ علیه‌ السلام (اثر ابوالخیر محمد بن‌ محمد الجزری‌ شافعی )آمده‌ است‌ که: مسلمـانان‌ گفتند: یا رسول‌ الله‌ آیا‌ خلیفه‌ای‌ تعیین‌ نمیکنی؟ حضرت‌ رسول‌ اکرم‌ صلی‌ الله‌ علیه‌ آله‌ فرمودند: اگر علـی‌ علیه‌ السلام‌ را حاکم‌ کنید‌ او را هدایت‌ گر هدایت‌ شده‌ می‌ یابید که‌ شما را به‌ صراط‌ مستقیم‌ درآورد ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📜(اسنی‌المطالب/۷۵) ༺🦋 ¦⇢ @dokhtarane_Mohammadabad
رسـانہ‌دخـتـــــ🦋ـــرانہ‌محمدآبـاد
•|💚🕊|•
تࢪدیدمڪݩ‌تصوࢪش‌هم‌زیباسٺ‌... ایوانِ‌امام‌مجتبۍ‌ࢪآ؏ـشق‌اسٺ !(: 🌱
✨⃟⃟💐 تاریخ‌انقضایِ‌تمـام‌غــم‌هاۍِ‌عالــم لحـظه‌ے ظھـور تـوســت...♥️((: |͠°•أ͠ل͠لَّ͠͠͠ھُ͠͠ـ͠مَ͠͠ ؏َ͠͠ـ͠جِّ͠͠͠ـ͠لْ͠͠ لِ͠͠وَ͠͠ل͠یِ͠͠ڪْ͠͠ أ͠لْ͠͠ـ͠فَ͠͠ـ͠رَ͠͠ج͠•°|͠ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌—————— ⋅ 𔘓 ⋅ —————— 🌼تعجیـل‌درظـهـوروسلامتـۍ‌مولا ⃣ 🕊بہ‌رسـم‌وفـاے‌هرشب‌بخـوانیم 📜 ༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad