ʚ💎ɞ
خوشبـــختی، نامــه ای نیست که
یک روز،نــــــامه رســـــانی زنگِ در
خانه ات را بزند وآنرا به دستهای
منـــتــــظــــر تــــو بــــســـپــــارد💌
خوشــبـخـــتی، ساخـــتنِ عروسکِ
کـــــوچـــکی اســـت از یـــک تــکـــه
خـــمـــیـــرِ نـــرمِ شـــکـــل پـــذیــــر🎈
به همین سادگی؛اما یادتباشد
که جنس آن خمیر باید از عشق
و ایمان باشدنه هیچ چیز دیگر...❤️😇
#روزتبخیرمهربونجان ☺️
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
#تربیت_فرزند✨
🧒🏻: مامان!همین الان باید منو ببری
پارک‼️
❌️برخورداشتباه:
👩🏻🦰:الان دیروقته! من وقت ندارم تو رو
ببرم پارک❗️
👩🏻🦰:هنوزتکالیفت رو انجام ندادی!فکر
کردی من بیکارم که هر وقت بخوای
ببرمت پارک⁉️
✅️ برخورد درست:
🧕🏻:می دونم چقدردلت برای پارک رفتن
تنگ شده. کاش امروز جمعه بود و با هم
می رفتیم پارک و بازی می کردیم❣
__________
▫️وقتی کودک خواسته ایداره کهبرآورده
کردن اون ممکن نیست، میشه دو نوع
برخوردداشت:
❌️برخورد اشتباه:
مخالفت شدید با کودک، آوردن دلایل
منطقی، توضیح دادن و انکار احساسات
کودکمون
✅برخورد درست:
لازمه فقط احساس کودکمون رو درک کنيم👨👩👧👦
سعی کنيم با صحبت درباره اون مساله، با
کودک هم فکری کنیم و با پرسیدن
سوالهای راهنما، کودک رو به سمت پیدا
کردن یه راه حل منطقی هدایت کنيم↩️
درک احساس کودک و همدلی و بیان
احساس خودمون، باعث می شه کودک
هم شرایطی رو که بهش میگیم درک کنه👌
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#طنز😆
چرا هیچوقت خونه تمیز نیست⁉️😁🙈
واقعیت اینه که اگه توی خونه نظم
وجود نداشته باشه و اعضای خانواده
مسئوليت پذیری رو یاد نگرفته باشن،
اوضاع میشه همین تصویر بالا🤦🏻♀
روی مسئوليت پذیری و قانونمندی
اعضای خانوادمون کارکنیم❣👌☺️
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
#تربیت_فرزند✨
✅ نقش خانواده در كاهش اضطراب امتحان
🔷 به فرزندان یادآور شویم كه تو زحمات خود را كشیده ای و نتیجه امتحان هر چه باشد برایمان ارزشمند خواهد بود.
🔷 تلاش كنیم تا فضای درون خانواده در آرامش و سلامت روانی باشد.
🔷 سعی كنیم در زمان امتحانات از شركت در مراسم و میهمانی ها و رفت و آمدهای خانوادگی دوری كنیم.
🔷 در صورت وجود مشكل در خانواده حتی المقدور در حضور دانش آموز مطرح نكنیم.
🔷 با كلام خود سعی در مطرح كردن یا زنده نگه داشتن توانمندی های مثبت فرزندمان داشته باشیم.
🔷 از تحقیر و سرزنش فرزند مانند این جمله: که تو بی عرضه هستی خودداری كنیم.
🔷 ایجاد ارتباط مناسب با فرزند، اگر فرزندمان بخواهد از دلواپسی خود از امتحان موضوعی را به ما بگوید پنهان كاری نكند و یا ترس از بیان احساسش نداشته باشیم.
🔷 شرایط منزل را به گونه ای فراهم كنیم كه فرزندمان زودتر از موعد در شب قبل از امتحان بخوابد.
🔷 ایجاد احساس مثبت در فرزند با گفتن این جملات «ما به توانمندی های تو آگاه هستیم» و «برای ایجاد ارزش های مثبت تلاش كنیم.»
🔷 پیشنهاد مصرف مواد لبنی مثل شیر و ماست و مواد قندی در شب قبل از امتحان (تاكید متخصصین تغذیه برای این امر) موجب آرامش فرزندمان می شود.
🔷 با حفظ خونسردی و ایجاد آرامش در خودمان، روزهای امتحانی را برای فرزندمان آرام كنیم.
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
11.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پیامتبریـکتولــد🎉
تولــــد داریـــم چــه تولـــــدۍ🎈😍
✨ جشن تولد برای جناب آقای تقی قدیری ، مردی بسیار دوست داشتنی روستا 😊
🌺آقــــــا تقــــۍ بزرگـــوار!
ما اهالی رسانه دختـــرانه با تمام احساس خواهرانه خود سالـروز تولدٺ را تبریک عرض مینماییم .
از تو سپـاس گذاریم بابت تمـام زحمـاتـی که با صفای دل مهربانت برای مجموعه کانون کشیدهاے(:🙏
سلامتـۍتوآرزوےمــــاست .🌱
#رسانهدخترانہمحمدآباد
#کانونسیداحمدخمینی_واحدخواهران
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
#همسرداری🫂
روایت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) از زنانی که عذاب قبر ندارند👆😍
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
#همسرداری🌺
"به همسرت «چَشم» بگو!!!" ☺️
👈 شاید بپرسید مگر ما خدمتکار هستیم که «چَشم» بگوییم؟!🤨 خانمها بدانند که «چَشم» گفتن درمقابل شوهر یک نوع مدیریت شما در دل همسر است. اگر شما بخواهید شوهرتان را شیفته خودتان کنید؛ استفاده از کلمۀ «چَشم» معجزه میکند.😉
🔸«چَشم» از زبان بیرون میآید و شما را روی «چِشم» شوهرتان میگذارد. این تعابیر شاعرانه نیست. تبعیت زن، خدمت هنرمندانه به خویش است. 😌
🔹 باید ببینید آنها که جلوی شوهر، سینه سپر میکنند و از شوهرشان تبعیت نمیکنند، الان چه جایگاهی در مقابل همسرشان دارند؟! آیا همسرشان از دیدن آنها خوشحال میشود؟! آیا از گفتگو با آنها لذت میبرند؟!🧐
✅🌹 بهتر است بدانید که با «چَشم» گفتن جایگاه خانم ها پایین نمیآید بلکه باعث حفظ اقتدار مرد و بالا بردن جایگاه زن میشود!
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️لطفاً اینو همه ببینید....!
#آرامشخانواده رو هیچ چیز نمیتونه جبران کنه👌✨
#هوش_مصنوعی
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
✨#آنچه_مجردان_باید_بدانند
💞درست ازدواج کردن، لازمۀ درست زندگی کردن💞
✅ درست ازدواج کردن، یکی از اصلیترین عوامل استحکام زندگی مشترکه. به عبارت دیگه ازدواج نادرست یکی از علتهای اصلی تزلزل زندگی مشترک و طلاقه. امروز شیوۀ ازدواج بعضی از جوونا، بیشتر از این که به یه واقعیت شبیه باشه، به یه لطیفۀ خندهدار و شاید هم گریهدار شبیهه.😱
💢ممکنه کسی برا پاسخگویی به نیاز غریزیِ خودش ازدواج کنه. ولی گاهی کسی به خاطر تحریک نیاز غریزیاش از طرف یه فرد مشخّص، تصمیم به ازدواج با اون میگیره. این دو تا، تفاوت زیادی با هم دارن. 🤌
👀 امروز کم نیستن ازدواجهایی که با تحریک میل غریزیِ شخص، انجام میشه. به نظر شما میشه به این ازدواجها اعتماد کرد؟ بحث بر سرِ شرعی بودن یا نبودن این ارتباطها نیست. بحث بر سرِ قابل اعتماد بودن ازدواجهاییه که با این ارتباطها سر میگیره.☝️
🌀اونایی هم که آشناییشون از کف خیابون و شبکههای اجتماعی و راهروی دانشکده شروع نمیشه و به صورت سنّتی ازدواج میکنن، چه تعدادیشون منطقی و درست تصمیم میگیرن؟🤔
✍#محسن_عباسی_ولدی
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_دویست_و_سیزدهم
نرگس – خیلی حرفاش رو به دل نگیر .
و با لبخندي ازمون دور شد و من حتی یه " خداحافظ " خشک و خالی هم نگفتم .
نه اینکه قهر باشم ، نه .
فقط نمی تونستم حرف بزنم .
انگار فقل بزرگی به دهنم زده بودن .
تو مسیر بین پاساژ تا خونه مون ساکت بودم .
دلم نمی خواست به امیرمهدي و اتفاق بینمون فکر کنم .
براي همین خودم رو با دیدن
آدمها سرگرم کردم .
حس می کردم نیاز دارم تو تنهایی بشینم و فکر کنم حق با کی بود .
با من یا امیرمهدي ؟
دلم می خواست دوباره بشینم و حرفامون رو از اول مرور کنم .
با این همه تفاوت عقایدي که تازه داشت اذیتم می کرد چرا دنبالش بودم ؟
جلوی در خونه باز هم به زور لب باز کردم ، از رضوان و رضا
خداحافظی کردم و وارد خونه شدم .
مامان به محض ورود اومد استقبالم .
مامان – باز سلامت رو خوردي دختر ؟
من – سلام .
و انگار تو خونه تازه دهنم باز شد به حرف زدن .
بسته ي حاوي پارچه ها رو دادم دستش و راهم رو به طرف اتاقم کج کردم .
در همون حال گفتم .
من – هر کدومش رو دوست داري بردار .
مامان – خوش گذشت ؟
ایستادم و روي یه پا چرخیدم به سمتش . جمله ش بیشتر به طعنه
می موند تا خبر گرفتن از حال درونیم و
اینکه بهم خوش گذشته یا نه !
نگاهی به چشم هاي موشکافش انداختم .
من – اگر تیکه ي اخرش رو که امیرمهدي
می خواست سرم رو از تنم جدا کنه فاکتور بگیریم ، بقیه ش خوب بود .
سریع برگشتم که به راهم ادامه بدم .
اما حرفش باز هم باعث شد
بایستم .
مامان – باز چیکار کردي ؟
مگه حتماً من باید یه کاري کرده باشم که کسی بخواد سرم رو از تنم جدا کنه ؟
نمی شه اون شخص خودش
اشتباه کرده باشه ؟
نفسم رو کلافه بیرون دادم و گفتم .
من – من کاري نکردم .
یه پسره اومد باهام دوست شه منم اومدم
حالش رو بگیرم به ایشون برخورد .
بعد هم اداش رو با حرص در اوردم .
من – میگه اگر ظاهرتون موجه باشه کسی در موردت بد فکر نمی کنه . هه ... کجاي ظاهر من بده ؟ هان ؟
مامان تکیه داد به دیوار کنارش و یه دستش رو روي سینه جمع کرد و دست دیگه ش رو به حالت عمود روش
قرار داد و زیر چونه ش گذاشت .
مامان – از نظر اون ایراد داشته !
من – به من چه اون اینجوري فکر می کنه !
مامان – تو این پسر رو می خواستی . یادته ؟
سکوت کردم . راست می گفت .
من بی فکر انتخاب کرده بودم یا چشمام فقط و فقط خوبی هاش رو
می دید و روي بقیه ي چیزها بسته شده
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚
༺🦋 ¦⇢@dokhtarane_Mohammadabad