eitaa logo
دختران زهرایی
409 دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
4.2هزار ویدیو
137 فایل
قرارگاه(حضرت زهرا سلام الله علیها) مسجد حیدریه ارتباط باما @HAFi313 @dokhtarane_zahrayi لینک کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
عمرسعد با لشکرش به اردوگاه حر وارد میشود و حکم ابن زیاد را به حر نشان میدهد، حر میفهمد که اینک عمرسعد فرمانده سپاه کوفه است با سربازان حر، ۵ هزار نفر در کربلا جمع شده اند به فرماندهی عمرسعد محرم قسمت پنجم
بعد از ظهر سوم محرم است و لشکر عمرسعد به تازگی به اردوگاهی که حر مستقر بود، وارد شده است عمرسعد فرمانده لشکر شده، میخواهد پیامی به امام حسین ع بفرستد، یکی از سربازان بنام عُروَه را فرا میخواند و به او میگوید :《 به سمت حسین برو و از او بپرس چرا به این سرزمین آمده است؟》 عروه جواب میدهد : 《فرمانده! شخص دیگری را مامور کن ، من خودم نامه نوشته ام و حسین خواهد گفت : تو خودت مرا دعوت کردی》 عمر سعد به فکر فرو میرود، باید کسی را پیدا کند که نامه ننوشته باشد سکوت بر لشکر عمر سعد غلبه پیدا میکند محرم قسمت ششم
ناگهان صدایی در لشکر سکوت را میشکند 《من نزد حسین میروم و اگر بخواهی او را میکشم》 کثیر از طرفداران سر سخت یزید است که سخن میگوید کثیر نزدیک خیمه ها میشود، و فریاد میزند: با حسین گفتگویی دارم ابوثُمامه او را میشناسد و به بقیه ی اصحاب امام هشدار میدهد ابوثمامه جلو می آید و به کثیر میگوید : شمشیرت را تحویل بده و برو کثیر قبول نمیکند ابوثمامه : پس باهم میرویم تا دست من روی سلاح تو باشد کثیر قبول نمیکند ابوثمامه : پیام را بده تا من به امام برسانم کثیر قبول نمیکند ابوثمامه به یاران اشاره میکند تا راه را بر او ببندند و کثیر به سمت عمر سعد بازمیگردد محرم قسمت هفتم
نفر دوم حُزِیمه است که به سمت خیمه امام حرکت میکند نمیدانم چه میشود که امام فرمان میدهد تا مانع آمدن او به خیمه نشوند تا چشم حزیمه به امام می افتد ، اشکش جاری شده و به دست و پای امام می افتد و امامش را به آغوش میکشد 《آقا جان مرا ببخش، من آمده بودم تا با شما بجنگم》 امام لبخند بر لب دارد حزیمه به سمت لشکر کوفه می آید و با صدای بلند میگوید : 《کیست بهشت را رها کند؟ امام حسین ع بهشت من است》 و مجددا به سمت امام بازمیگردد خبر به عمر سعد میرسد که حزیمه حسینی شده است محرم قسمت هشتم
نفر سوم قُرَّه انتخاب میشود تا از امام حسین ع بپرسد :《چرا به کوفه آمده ای؟》 حبیب بن مظاهر او را میشناسد، با هم به نزد امام میروند. جواب امام کوتاه و منطقی است :《مردم کوفه به من نامه نوشتند تا بیایم، اکنون اگر ناراحت هستند بازمیگردم》 قره بر اسبش سوار میشود و آماده رفتن میشود حبیب به قره میگوید :《دوست من، بیا طرف حق و در گروه ستمگران نباش》 قره میگوید :《بگذار جواب را برای عمرسعد ببرم، به سخنت فکر میکنم ، شاید بازگردم》و با حبیب خداحافظی میکند کاش فرصت را از دست نمیداد و حرف حبیب را میشنید میرود و دیگر باز نمیگردد محرم قسمت نهم
می‌گفت شاید معنیِ حرِ کربلا شدن یعنی هرکه زهرا شد خریدارش، آزاده شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_4796507789.mp3
6.1M
⁉️شبهه 👤حجت الاسلام محمدی 🔸سوال: چرا ما برای امام حسین (علیه السلام) از اول محرم و قبل از شهادت شان عزاداری می کنیم در حالی که حضرت (علیه السلام) دهم محرم به شهادت رسیدند؟ 🆔 @tarashiun_ir 🌐 www.tarashiun.ir
أَیْنَ الْخِیَرَةُ بَعْدَ الْخِیَرَةِ؟ کجاست بهترین برگزیده بعد از بهترین برگزیده💔✨...!
• اے مجانینِ حسینے،حسنے گریہ ڪنید ‌‌روضہ امشب ز یتیم است،شبِ پنجم
🔻🔻🔻 🔻🔻 🔻 ابن زیاد میداند تعداد یاران امام به ۱۰۰ نفر نمیرسد و الان ۵ هزار نفر در مقابل او هستند ولی میخواهد کشتن امام را یک حرکت مردمی معرفی کند ، میخواهد همه ی مردم را به سمت کربلا بفرستد خبر در کوفه میپیچد که در مسجد جمع شوید، ابن زیاد با شما حرف دارد. مردم از ترس به مسجد میروند، چرا که اگر ابن زیاد بفهمد یک نفر نیامده است، اعدامش میکند .... (۵ قسمت) 🔺 🔺🔺 🔺🔺🔺