eitaa logo
دختران زهرایی
413 دنبال‌کننده
8هزار عکس
3.9هزار ویدیو
129 فایل
قرارگاه(حضرت زهرا سلام الله علیها) مسجد حیدریه ارتباط باما @HAFi313 @dokhtarane_zahrayi لینک کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻🔻🔻 🔻🔻 🔻 عمرسعد در طول شب گذشته فکر کرده است. بالاخره تصمیم خود را میگیرد صبح روز سوم محرم به قصر دارالاماره میرود و به ابن زیاد اعلام میکند که من آماده ام بسوی کربلا بروم و فرماندهی لشکر کوفه را به عهده بگیرم ابن زیاد خوشحال میشود و دستور میدهد تا حکم فرماندهی کل لشکر کوفه برای عمرسعد نوشته شود ابن زیاد با زیرکی نگاهی به عمرسعد میکند و میفهمد که او هنوز خود را برای کشتن حسین آماده نکرده است، برای همین ..... (۹ قسمت)
صبح روز سوم محرم محرم قسمت اول
عمرسعد در کوفه، به دانشمندی وارسته مشهور بوده است. او اهل مدینه و خویشاوند خاندان قریش است، یعنی در میان مردم، به عنوان یکی از خویشاوندان امام حسین(علیه السلام) معروف شده است. چرا که امام حسین (علیه السلام) و عمرسعد هر دو از نسل عبد مناف (پدر بزرگ پیامبر) هستند. شاید برایت جالب باشد که بدانی حکومت بنی اُمیّه برای شهرت و محبوبیّت عمرسعد، تلاش زیادی کرد و با تبلیغات زیاد باعث شده تا عمرسعد در میان مردم مقام و منزلتی شایسته پیدا کند. ابن زیاد وقتی به کوفه آمد و مسلم را شهید کرد به عمرسعد وعده حکومت ری را داد و حتّی حکم حکومتی هم برای او نوشت. زیرا میدانست که این زاهد دروغین، عاشق ریاست دنیاست. محرم قسمت دوم
کلید بهشت در جنگ با حسین است! مردم بشتابید. اگر میخواهید خدا را از خود راضی کنید و اگر میخواهید از اسلام دفاع کنید، برخیزید و با حسین بجنگید، حسین از اسلام منحرف شده و میخواهد در جامعه آشوب به پا کند ، او با خلیفه پیامبر سر جنگ دارد و از دین جدش جدا شده، همه ی امت اسلام با یزید، خلیفه ی پیامبر بیعت کرده اند و حسین میخواهد وحدت جامعه را به هم بزند ، مگر پیامبر ص نفرمود هر کس در امت اسلام تفرقه ایجاد کند با شمشیر او را بکشید؟ سوم محرم است و این صدای عمرسعد است که مردم را تشویق به جنگ میکند، همان که تا دیشب برای این امر تردید داشت محرم قسمت سوم
عصر سوم محرم، ۴ هزار نفر همراه عمرسعد از دروازه کوفه خارج میشوند اکثرا صورتهایشان را پوشانده اند تا شناخته نشوند، چرا که همانها بودند برای حسین ع نامه نوشتند و هیچ کس جز او را لایق خلافت نمیدانستند و اینک شیفته ی بهشتی شده اند که عمرسعد وعده میدهد و باور کرده اند حسین ع دین خارج شده است محرم قسمت چهارم
عمرسعد با لشکرش به اردوگاه حر وارد میشود و حکم ابن زیاد را به حر نشان میدهد، حر میفهمد که اینک عمرسعد فرمانده سپاه کوفه است با سربازان حر، ۵ هزار نفر در کربلا جمع شده اند به فرماندهی عمرسعد محرم قسمت پنجم
بعد از ظهر سوم محرم است و لشکر عمرسعد به تازگی به اردوگاهی که حر مستقر بود، وارد شده است عمرسعد فرمانده لشکر شده، میخواهد پیامی به امام حسین ع بفرستد، یکی از سربازان بنام عُروَه را فرا میخواند و به او میگوید :《 به سمت حسین برو و از او بپرس چرا به این سرزمین آمده است؟》 عروه جواب میدهد : 《فرمانده! شخص دیگری را مامور کن ، من خودم نامه نوشته ام و حسین خواهد گفت : تو خودت مرا دعوت کردی》 عمر سعد به فکر فرو میرود، باید کسی را پیدا کند که نامه ننوشته باشد سکوت بر لشکر عمر سعد غلبه پیدا میکند محرم قسمت ششم
ناگهان صدایی در لشکر سکوت را میشکند 《من نزد حسین میروم و اگر بخواهی او را میکشم》 کثیر از طرفداران سر سخت یزید است که سخن میگوید کثیر نزدیک خیمه ها میشود، و فریاد میزند: با حسین گفتگویی دارم ابوثُمامه او را میشناسد و به بقیه ی اصحاب امام هشدار میدهد ابوثمامه جلو می آید و به کثیر میگوید : شمشیرت را تحویل بده و برو کثیر قبول نمیکند ابوثمامه : پس باهم میرویم تا دست من روی سلاح تو باشد کثیر قبول نمیکند ابوثمامه : پیام را بده تا من به امام برسانم کثیر قبول نمیکند ابوثمامه به یاران اشاره میکند تا راه را بر او ببندند و کثیر به سمت عمر سعد بازمیگردد محرم قسمت هفتم
نفر دوم حُزِیمه است که به سمت خیمه امام حرکت میکند نمیدانم چه میشود که امام فرمان میدهد تا مانع آمدن او به خیمه نشوند تا چشم حزیمه به امام می افتد ، اشکش جاری شده و به دست و پای امام می افتد و امامش را به آغوش میکشد 《آقا جان مرا ببخش، من آمده بودم تا با شما بجنگم》 امام لبخند بر لب دارد حزیمه به سمت لشکر کوفه می آید و با صدای بلند میگوید : 《کیست بهشت را رها کند؟ امام حسین ع بهشت من است》 و مجددا به سمت امام بازمیگردد خبر به عمر سعد میرسد که حزیمه حسینی شده است محرم قسمت هشتم
نفر سوم قُرَّه انتخاب میشود تا از امام حسین ع بپرسد :《چرا به کوفه آمده ای؟》 حبیب بن مظاهر او را میشناسد، با هم به نزد امام میروند. جواب امام کوتاه و منطقی است :《مردم کوفه به من نامه نوشتند تا بیایم، اکنون اگر ناراحت هستند بازمیگردم》 قره بر اسبش سوار میشود و آماده رفتن میشود حبیب به قره میگوید :《دوست من، بیا طرف حق و در گروه ستمگران نباش》 قره میگوید :《بگذار جواب را برای عمرسعد ببرم، به سخنت فکر میکنم ، شاید بازگردم》و با حبیب خداحافظی میکند کاش فرصت را از دست نمیداد و حرف حبیب را میشنید میرود و دیگر باز نمیگردد محرم قسمت نهم
می‌گفت شاید معنیِ حرِ کربلا شدن یعنی هرکه زهرا شد خریدارش، آزاده شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_4796507789.mp3
6.1M
⁉️شبهه 👤حجت الاسلام محمدی 🔸سوال: چرا ما برای امام حسین (علیه السلام) از اول محرم و قبل از شهادت شان عزاداری می کنیم در حالی که حضرت (علیه السلام) دهم محرم به شهادت رسیدند؟ 🆔 @tarashiun_ir 🌐 www.tarashiun.ir
أَیْنَ الْخِیَرَةُ بَعْدَ الْخِیَرَةِ؟ کجاست بهترین برگزیده بعد از بهترین برگزیده💔✨...!
• اے مجانینِ حسینے،حسنے گریہ ڪنید ‌‌روضہ امشب ز یتیم است،شبِ پنجم
🔻🔻🔻 🔻🔻 🔻 ابن زیاد میداند تعداد یاران امام به ۱۰۰ نفر نمیرسد و الان ۵ هزار نفر در مقابل او هستند ولی میخواهد کشتن امام را یک حرکت مردمی معرفی کند ، میخواهد همه ی مردم را به سمت کربلا بفرستد خبر در کوفه میپیچد که در مسجد جمع شوید، ابن زیاد با شما حرف دارد. مردم از ترس به مسجد میروند، چرا که اگر ابن زیاد بفهمد یک نفر نیامده است، اعدامش میکند .... (۵ قسمت) 🔺 🔺🔺 🔺🔺🔺
ابن زیاد میداند تعداد یاران امام به ۱۰۰ نفر نمیرسد و الان ۵ هزار نفر در مقابل او هستند ولی میخواهد کشتن امام را یک حرکت مردمی معرفی کند ، میخواهد همه ی مردم را به سمت کربلا بفرستد خبر در کوفه میپیچد که در مسجد جمع شوید، ابن زیاد با شما حرف دارد. مردم از ترس به مسجد میروند، چرا که اگر ابن زیاد بفهمد یک نفر نیامده است، اعدامش میکند او سخنرانی میکند :《میدانید چقدر یزید خیرخواه شماست؟ یزید پول زیادی فرستاده است تا بین شما تقسیم کنم و در مقابل شما به جنگ حسین بروید》 بعد سخنرانی، سکه ها بین مردم و بزرگان کوفه تقسیم میشود محرم قسمت اول
با سکه های پخش شده بازار آهنگران کوفه رونق میگیرد، مردم کوفه سلاح تهیه میکنند قبلا که ۴ هزار نفر فریب بهشت عمرسعد را خوردند و اینک ما بقی مردم فریب سکه ها را میخورند حرفهایی میان مردم رد و بدل میشود: 🔺 باید به فکر اقتصاد شهر بود، تا کی باید شهر را در فقر ببینیم؟ 🔺 تا کی باید سکه ها خرج مردم شام شود؟ حالا موقع سرازیر شدن آنها به کوفه است 🔺 هیچ کاری نکرده ایم یزید این همه پول داده است، اگر حسین را بکشیم ، چه خواهد کرد؟ آنهایی که کشتن حسین را گناه میدانند، خود را آماده میکنند تا بدون سلاح بسمت کربلا بروند تا فقط نامشان در لیست کوفیان حاضر در کربلا ثبت شود سکه ها کار خود را میکند محرم قسمت دوم
ابن زیاد دستور داده اردوگاهی در نُخَیلِه زده شود تا نام مردمی که به کربلا میروند را ثبت کند ، مردم دسته دسته بسمت نخیله میروند تا نامشان را در دفتر ابن زیاد بنویسند. به ابن زیاد خبر میرسد بعضی ها بعد از آنکه نامشان را مینویسند به سمت شهر باز میگردند دستور میدهد یکی از افرادی که بسوی شهر می آیند را دستگیر کنند و در میدان اصلی شهر اعدام کنند یکی را دستگیر میکنند و او میگوید:《 من بی گناهم ، من برای گرفتن پول خود از شام آمده ام، گفته بودند آن کسی که پول به او قرض داده ام به نخیله رفته ، من هم به آنجا رفتم تا او را ببینم》 حرفهایش موثر واقع نمیشود و برای زهر چشم گرفتن از مردم، ابن زیاد دستور میدهد او را اعدام کنند محرم قسمت سوم
بعد از بهشتی که عمرسعد وعده داده و پولهایی که در مسجد تقسیم شد، سیاست سوم ایجاد ترس است ابن زیاد اعلام میکند بسمت اردوگاه میروم ، بعد از رفتن من هر کسی در شهر بماند محکوم به اعدام است یک نفر را مامور اجرای حکم در شهر میکند محرم قسمت چهارم
ابن زیاد به یکی از فرماندهان خود به نام زَحر ماموریت میدهد تا همراه با نیروهایش بسمت پل صراه برود و آنجا مستقر شود تا کسی به یاری امام حسین ع نرود هرکس بخواهد از کوفه به کربلا برود باید از روی این پل بگذرد پل محاصره میشود عامِر شجاع و دلیر یک تنه به جنگ این سربازان میرود تا بسمت امام حسین ع برود با دیدن شجاعت او همه ماموران فرار میکنند، او موفق میشود از پل عبور کند خبر عبور عامر به ابن زیاد میرسد ، ماموران بیشتری را برای حفاظت از پل قرار میدهد قسمت پنجم
هدایت شده از دختران زهرایی
doafarajalifani.mp3
2.71M
بخوان دعای فَرج را... قرائت‌ هرشب ‌دعای ‌فرج ‌به ‌نیت‌ تعجیل در ظهور ..🤲 🕊 🦋 «اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا