★═══◈–★–◈═══★
#مقام_معظم_رهبری
🌟طلائی ترین لحظات عمر....
🌺🍃جوانهاى عزيز!
⚠️ نگذاريد "يك ساعت" از عمرتان و وقتتان تلف شود.✔️
👈🏼دور هم نشینی های بيخودى،
👈🏼ولنگاری هاى از دست دادن وقت،
👈🏼مشغول شدن به كارهاى غير مفيد را،
بايستى با ؛↓
👈🏼 تمرين،
👈🏼 با مراقبت خود-(خويش مراقبتى)
كنترل كنيد.💯✅
⚠️اينها قابل كنترل از بيرون نيست.❌
⭕️ نگذاريد اين عيوب در وجودتان راه پيدا كند.✔️
⚠️ اين سنين جزء طلائی ترين قطعات عمر انسان است.💯
🔹هر چه در اين مدت ياد بگيريد،
براى شما ذخيره ى داراى رويش خواهد شد.👌🏼✅
★═══◈–★–◈═══★
#مقام_معظم_رهبری
از #ماه_رجب برای تقویت بُعد معنویت استفاده کنید.
ماه رجب، شعبان و رمضان، بهار معنویت است؛ شما هم در بهار عمر قرار دارید؛
از این بهار معنویت استفاده کنید با:
[یاد و ذکر خدا، استفاده از دعاها،
تلاوت قرآن، نماز اول وقت، پرهیز از گناه و اخلاق نیک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗓 ۲۲ اسفند
⚘روز بزرگداشت مقام #شـهدا⚘
🎞 کلیپ سخنان #رهبر انقلاب در مورد شهدا
💚 همه ی ما مدیون شهداییم ...مدیون خانواده هاشون ...
🌷هدیه به روح جمیع شهدا ۱۴ صلوات هدیه فرمایید 🌷
#صلوات
#مقام_معظم_رهبری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😇.🦋
❗️#گاندو2😍.
▫️#برش_فیلم🎥.
نحن صامدون😎✋.
بسیجیآن جآن بہ ڪف،
همیشہ آماده خدمت اند🙂👊.
#حمایت_از_سریال_گاندو
#نه_به_سانسور_علیه_گاندو😑✋
#مقام_معظم_رهبری
#انتشار_حداکثری
#دزدی_دریایی
#سریال_گاندو
#حامد_زمانی
#امنیت_ملی
#گاندو2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😇.🦋
❗️#گاندو2😍.
▫️#برش_فیلم🎥.
نحن صامدون😎✋.
بسیجیآن جآن بہ ڪف،
همیشہ آماده خدمت اند🙂👊.
#حمایت_از_سریال_گاندو
#نه_به_سانسور_علیه_گاندو😑✋
#مقام_معظم_رهبری
#انتشار_حداکثری
#دزدی_دریایی
#سریال_گاندو
#حامد_زمانی
#امنیت_ملی
#گاندو2
[🌸🧕]
دختران با آراستن خود به زیورِ
تقوا،عفاف،دانش،ایستادگی،
تربیتصحیحفرزند،اهمیتدادنبهخانوادهدرراهحضرتزهراحرکتکنند...
#مقام_معظم_رهبری
#حجاب
❂◆◈○•--------﴾﷽﴿--------❂◆◈○•
💞 #ݐلاڪ_ݐنـــــہان💞
💠قسمت #بیست_ویک
سمانه پتو را روی زینب کشید و کلافه گفت:
ــ زینب عمه بخواب دیر وقته😬🤦♀
گوشیش را نشان زینب داد و گفت:
ــ نگا عمه ساعت۳ شبه من باید سه ساعت دیگه بیدار بشم😑
نگاهی به زینب انداخت متفکر به گوشی خیره شده بود:
ــزینب ،عمه به چی خیره شدی؟؟
ــ عمه این آقا مرد بدیه؟؟☹️👧🏻
سمانه به عکس زمینه گوشی اش که عکس #مقام_معظم_رهبری بود، نگاهی انداخت
ــ نه عمه اتفاقا مرد خیلی خوب و مهربونیه،چرا پرسیدی؟😊
ــ آخه،اون روز که رفته بودم پیش خاله صغری،یواشکی رفتم تو اتاق عمو کمیل
ــ خب
ــ بعد دیدم عمو داره تو لپ تاب💻 یه فیلم از این آقا میبینه که داره حرف میزنه، بعد منو دید زود خاموشش کرد
ابروان سمانه از تعجب بالا رفتند!!😧😳
ــ عمه چیزی به عمو نگو،من قول دادم که چیزی نگم.☹️
ــ باشه عمه،بخواب دیگه😊😑
سمانه دیگر کلافه شده بود،
باور نمی کرد کمیل #درجمع ضد رهبری صحبت می کرد و #مخفیانه سخنرانی های رهبر را گوش می داد.🤨🤔
نفس عمیقی کشید
و به زینب که آرام خوابیده بود نگاهی انداخت و لبخندی زد و زیر لب گفت:
ــ فضول خانم، چقدم سر قولش مونده
لبخندی زد،
و چشمانش را بست و سعی کرد تا اذان صبح کمی استراحت کند.
🏢✊✊✊📚📚📚🏢
فرحنازخانم ــ حواست باشه،دعوایی چیزی شد دخالت نکن…!!
سمانه ــ چشم مامان،الان اجازه میدید برم😊
ــ برو به سلامت مادر
ــ راستی مامان، من شب میرم خونه خاله سمیه، کار داریم به خاطر وضعیت پای صغری، میرم پیشش کارارو باهم انجام بدیم، بی زحمت به بابایی بگو رفتید #رای بدید، لب تاپ و وسایلمو برسونید خونه خاله
ــ باشه عزیزم،جواب تلفنمو بده اگه زنگ زدم😁
ــ چشم عزیزم😅
سمانه بوسه ای بر گونه ی مادرش گذاشت، و با برداشتن کیف و دوربینش از خانه خارج شد.
با صدای گوشی، دوربینش را کناری گذاشت؛
ــ جانم رویا
ــ کجایی سمانه
ــ بیرون
ــ میگم آقایون نیستن،سیستم خراب شده، جان من بیا درستش کن کارامون موندن
ــ باشه عزیزم الان میام
ادامه دارد..
💠نویسنده؛ بانو فاطمه امیری زاده
💠 #کپی_باذکرنام_نویسنده
❂◆◈○•---------------------------❂◆◈○•
🕊بسم رب الشهدا و صدیقین🕊
❤️ #شهیدجهادعمادمغنیه ❤️
زندگینامه و خاطرات فرمانده
👈قسمت7⃣👉
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
🌹 شانزده ساله بود که او را دیدم ، نوجوانی رشید و نورانی ، در حرم حضرت معصومه (س) باهم همراه شدیم، فارسی را کم میفهمید و عربی را کم میفهمیدم. ولی نگاه های با معنایش تمام حرف را میزد. ندیده بودم کسی با زیارتنامه حضرت معصومه (س) گریه کند ولی او گریه کرد و من از گریه او بغض کردم که ما چه داریم در کنار خود و قدرش را نمیدانیم،
زیارت که تمام شد گوشه ای نشستیم، از حال و هوا که خارج شد گفتم:« من تا به حال در حرم بی بی گریه نکرده بودم ولی الان از گریه تو... #خندید ، گفت:« #چه_حسی_نسبت_به_حضرت_زینب_سلام_الله_علیه_داری؟ »
گویی با مشت کوبید به سرم. اشک در چشمانم جمع شد. نه او چیزی گفت و نه من. دو سه روزی با هم بودیم. #استوار بود و #خودساخته . ❣مردی بود برای خودش❣.
🌿❤️🌿❤️🌿❤️🌿
🌹 اولین بار که #جهاد را دیدم با دوستانش به #مشهد آمده بود که وقتی متوجه حضور من شد آمدند کنارم. دیدار دوم نیز دو ماه قبل از ماه محرم در حرم بود. آن شب ما از ساعت حدودا ۲ بامداد تا اذان صبح در حرم بودیم و صحبت کردیم. جهاد از ارادتش به #مقام_معظم_رهبری و #سیدحسن_نصرالله برایم حرف زد و دائم می گفت می خواهم با #اسرائیل مبارزه کنم.
#جهاد و رفقایش از #آقا با عظمت و با لفظ #سیدنا_القائد یاد میکردند.
💐
#طنز_جبهه
محافظ آقا #مقام_معظم_رهبرے
تعریف میکرد مےگفت:
رفتہ بودیم مناطق جنگے براےِ بازدید..
توے مسیر خلوت آقا گفتن اگہ
امکان داره بگذارید کمے هم من رانندگے کنم.🚌
من هم از ماشین پیاده شدم و
حضرت آقا پشت ماشین نشستند
و شروع بہ رانندگے کردند
مےگفت بعد چند کیلومتر رسیدیم
بہ یک دژبانے کہ یک سرباز آنجا بود
و تا آقا رو دید هل شد😃
زنگ زد مرکزشون گفت:
قربان یہ شخصیت اومده اینجا..
از مرکز گفتن کہ کدوم شخصیت؟!
گفت نمیدونم کیہ اما خیلے آدم
مهمے هست خیلییے😯
گفتن: چہ شخصیت مهمے هست
کہ نمیدونے کیہ؟!
سرباز گفت:نمیدونم؛
ولی گویا کہ آدم خیلے مهمیہ
کہ حضرت آقا رانندشہ!!😂😂
{♥️} #مقام_معظم_رهبرے
{😅} #خنده_حلال