eitaa logo
📚 دوستی با کتاب 📚
368 دنبال‌کننده
246 عکس
24 ویدیو
19 فایل
✅ معرفی کتابهای خوب ✅ گزیده هایی از کتاب ها ✅ مسابقه کتابخوانی 📚هدف این کانال، دوستی با کتاب است📚 🌱 ارتباط با ما 👈 @sahour
مشاهده در ایتا
دانلود
📢📢📢📢 ♦️اسامی برندگان مسابقه شماره ۶ فردا ان شاءالله در کانال اعلام می شود
بعد از چند دقیقه ادامه داد: هر چی فکر می کنم می بینم باید قانونی برای لباس پوشیدن وجود داشته باشه. لباس پوشیدن ربطی به دین نداره. به شعور مربوطه. بعد با هیجان بیشتری ادامه داد: حتی به امنیت...متوجهی؟ به امنیت زن می تونه مربوط بشه. نگاهی به مانتو و شلوار و مقنعه من انداخت. چند لحظه‌ای سکوت کرد و بعد آروم گفت: تو چه می دونی من درباره چی حرف می زنم... خوش به حالت #خاطرات_سفیر ص۲۱۴ @doosti_ba_ketab
📢📢📢📢📢📢 ♦️ اسامی مسابقه شماره ۶ 🔰🔰🔰 1⃣ کبری احمدی از مشهد مقدس 2⃣ مژگان کوهستانی از استان اصفهان 3⃣ مریم شریفیان 4⃣ منصوره پهلوانی نژاد 5⃣ رحیمه ابک 👏👏👏👏👏👏 @doosti_ba_ketab
✏️سلام وقتی کتاب رو می خوندم، باور نمی کردم که یک آدم تا این حد آماده پاسخ گویی به شبهات باشه ولی وقتی مصاحبه ایشون رو توی آپارات دانلود کردم گفتن مادرم از ۵ سالگی با من بازی مسلمان و کافر می کرد و من رو با پاسخ های منطقی سیراب می کرد و در سال های بعد هم این پرسش و پاسخ ادامه داشت یک مادر چقدر میتونه تاثیر گزار باشه در تدین فرزند و گسترش ایمان حتی به بیرون از مرزهای کشورمون این باعث شد که خودم در بازی با دختر ۴ ساله م با توجه به فهم و دریافتش یه تغییراتی بدم یا علی @doosti_ba_ketab
دانلود کتاب خاطرات سفیر - کتابخوان فراکتاب: فروش و دانلود و مطالعه کتاب الکترونیک و صوتی بر بستر اندروید و iOS http://www.faraketab.ir/content/14973/%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%B3%D9%81%DB%8C%D8%B1
هدایت شده از 📚 دوستی با کتاب 📚
📣📣 رهبر انقلاب چندی پیش در جریان یکی از دیدارها گفتند: کتاب خاطرات سفیر را توصیه کنید که خانم‌هایتان بخوانند.😍😍 @doosti_ba_ketab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📢📢📢📢📢 مستند « من میترا نیستم» 👈 از زندگی شهیده زینب کمایی هم اکنون از شبکه افق
هدایت شده از پاتوق معرفی کتاب
🌐 #اخبار_کتاب 📚 🌹 به مناسبت #روز_دختر 🌹 🎁هدیه انتشارات سوره مهر به مناسبت سالروز ولادت #حضرت_معصومه(س) و روز دختر 👇 برخی از آثار سوره مهر، مانند کتاب های: 1⃣دختر شینا 2⃣خاطرات سفیر 3⃣سهام خیام، دختری از هویزه را می توانید با #تخفیف تا 30 درصد خریداری کنید. لینک ادامه خبر: yon.ir/Vv278 📚کانال«پاتوق معرفی کتاب»📖 @book_room
📢📢📢📢 🌷سلام علیکم امروز سوالات مسابقه کتاب « خاطرات سفیر» در کانال گذاشته می شود.
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 ❓❓❓❓❓❓ ♦️ مسابقه شماره ۷: کتاب 👇👇👇 1⃣ مهمترین علت عدم پذیرش خانم نیلوفر شادمهری در دانشگاه اِنسَم پاریس که دانشجویان خوب و توانمند را پذیرش می کردند چه بود؟ و استاد مربوطه به ایشان چه گفت؟ 2⃣ در خاطره « اتاق پرو به وسعت شهر» امبروژا گفت لباس پوشیدن به چه چیزی ربط ندارد و به چه چیزی مربوط است؟ 3⃣ امبروژا به نیلوفر گفت برخورد دانشجویان فرانسوی با او، وقتی می فهمیدند آمریکایی هست چگونه بوده؟ و در مورد کشورش نگران چه چیزی بود؟ 4⃣ ژولی همسر محمد هنگام خداحافظی از خانم شادمهری چگونه برخورد کرد و دلیل عدم احساس ناامنی اش را در برخورد با او‌چه گفت؟ 5⃣ خانم شادمهری در بحث با ریاض ( مرد الجزایری) پیشنهاد داد به جای مقایسه مسلمانها و غیر مسلمانها بهتره چه کار کنیم؟ 6⃣ چرا ویرجینی پذیرفته بود که بیماری افسردگی دارد و قرص مصرف می کرد؟ 7⃣وقتی نیلوفر از یکی راننده اتوبوسهای معتصب پرسید این اعتصاب برای چیست، چه جوابی شنید و از چه چیزی خوشش آمد و چه چیزی در مستند ایرانی برایش دردناک بود؟ 8⃣ طراح لباس فرانسوی در جواب خانم شادمهری که ازش پرسید چرا تیپ خودتون با لباسهای که طراحی می کنید ۱۸۰ درجه فرق داره و آیا تابستان همین لباسهایی که طراحی کردید را می پوشید، چه گفت؟ 9⃣ جواب خانم شادمهری به نائل که گفت چرا میان این همه دانشجو، یک مسیحی را به دوستی انتخاب کردی نه یک مسلمان، چه بود؟ 🔟 وقتی از نیلوفر شادمهری سوال شد که اگر رنگ لباست برای مردان جلب توجه کند چرا آن را نمی پوشی، چه جوابی داد؟ 📢📢پاسخ های تان را به این شناسه ارسال نمایید🔰🔰🔰 @salsabeel 🔔🔔 ارسال پاسخ ها 👇👇 تا ساعت ۲۴ جمعه 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
📢📢📢📢 مسابقه شماره ۸ : 📚 کتاب « #مجید_بربری» 👈خاطرات شهید #مجید_قربانخانی معروف به حر مدافعان حرم @doosti_ba_ketab
♦️شهید را باید حر مدافعان حرم نامید، چرا که وی تا یک سال قبل از شهادت مسیر زندگیش روند دیگری را طی می‌کرده ولی مسائلی و ارتباطاتی باعث تغییر مسیر زندگی ایشان می‌شود و نهایتا در خان‌طومان آسمانی شد. زندگی شهید مجید قربانخانی دو بخش دارد. ♦️بخش اول بخش تاریک و خاکستری آن است. او در یافت‌آباد تهران داربوده، و زندگی او سرشار از مواردی است که این جور آدم‌ها با آن در گیر هستند از درگیری و دعوا‌های هر روزه تا به رخ کشیدن آمار قلیان‌های قهوه خانه اش. ♦️ بخش دوم زندگی قربانخانی است که به او می‌شود و مسیر زندگی‌اش عوض می‌شود و مهر حر مدافعان حرم بر پیشانی او نقش می‌بندد و او گرچه تک پسر خانواده است و قرار نیست که آنها به سوریه اعزام شوند ولی عنایت بی بی او را به سوریه می‌کشاند و مدافع حرم می‌شود. ♦️ مجید قصه ما گرچه ناراحت بر بازوهای خویش است اما سرنوشتش این طور می‌شود تا در خانطومان از بدنش تا نه نشانی از خودش باشد نه خالکوبی هایش. 😍 قصه مجید بربری، قصه‌ای از جنس مجید و شاهرخ حر انقلاب است. مطالعه این کتاب را از دست ندهید📘📕📗 @doosti_ba_ketab
📢📢📢📢📢 📢 مسابقه شماره ۷: کتاب 🔰🔰 1⃣ زهرا صادقی 2⃣ نرگس حسین پور (از خراسان شمالی) 3⃣ رحیمه ابک 4⃣ فاطمه فلاحی ( از تنکابن) 5⃣ سیده زهرا علوی @doosti_ba_ketab
هدایت شده از 📚 دوستی با کتاب 📚
📢📢📢📢 مسابقه شماره ۸ : 📚 کتاب « #مجید_بربری» 👈خاطرات شهید #مجید_قربانخانی معروف به حر مدافعان حرم @doosti_ba_ketab
♦️حامد من می خوام برم سوریه _سوریه دیگه برای چی میخوای بری مجید؟ ♦️ می خوام مدافع حرم بشم . _مدافع حرم دیگه چیه؟ یعنی چه؟ ♦️ببین یه عده تصمیم گرفتن که حرم حضرت زینب را بگیرن و بعد هم خرابش کنند. ما می خواهیم برای دفاع از حرم حضرت زینب بریم تا داعشی ها به حرم بی بی جانمان نگاه چپ نکنند. بعد هم این داعشی های پدر سوخته هدفشون ایرانه ما باید بریم اونجا باهاشون بجنگیم که تو کشور خودمون نیان 🔰🔰
♦️حامد من می خوام برم سوریه _سوریه دیگه برای چی میخوای بری مجید؟ ♦️ می خوام مدافع حرم بشم . _مدافع حرم دیگه چیه؟ یعنی چه؟ ♦️ببین یه عده تصمیم گرفتن که حرم حضرت زینب را بگیرن و بعد هم خرابش کنند. ما می خواهیم برای دفاع از حرم حضرت زینب بریم تا داعشی ها به حرم بی بی جانمان نگاه چپ نکنند. بعد هم این داعشی های پدر سوخته هدفشون ایرانه ما باید بریم اونجا باهاشون بجنگیم که تو کشور خودمون نیان _ مجید آخه تورو میبرن؟ ♦️آره رفتم گردان ثبت نام کردم چند تا از بچه های بالا رو هم دیدم فقط یه مشکلی دارم. _چه مشکلی مجید جون؟ ♦️ این خالکوبی شده برای من دردسر نمیدونم باهاش چی کار کنم. مجید روزی ۲۰ تا قلیون میکشید و هفته ای چند تا دعوا داشت. دوستش همه اینها را میدانست _مجید قلیون را چی کارش کردی؟ تو سفره خونه قلیون روی میزت بود نمیتونستی کار کنی. تو جلو نیسان و زانتیات قلیون نبود نمیتونستی رانندگی کنی حالا چی شده⁉️ ♦️ همه رو گذاشتم کنار، برای اینکه برم سوریه دور همه چیز یه خط قرمزی کشیدم ♦️مجید نگاهی به ساعتش انداخت ساعت چند دقیقه به مغرب را نشان می‌داد هوا هم کم کم رو به تاریکی میرفت حامد بیا بریم مسجد به نماز جماعت برسیم 😳😳 چشمان دوستش گشاد شد تعجب زده و با ذهنی پر از سوال گفت مجید خوبی؟ کجا بریم ؟ چیکار کنیم مسجد؟ ♦️ آره بیا بریم حالت را خوب کنم _ مجید تو چی زدی؟ راستش را بگو مارکش چی بوده که اینجوری تو را عوض کرده⁉️ ♦️بیا بریم اینقدر هم حرف مفت نزن 🙈 مجید ما فقط محرم به محرم دهه اول محرم می ریم حسینیه تازه مسجد هم نمیریم بعد هم تموم تا سال دیگه. ولمون کن. ♦️ بهت میگم بیا بریم مسجد می خوام حالت را خوب کنم بیا بریم... 📚 کتاب ( خاطرات ) ص ۶۹ @doosti_ba_ketab
... دایی های پدرش نونوایی داشتند و پسرداییش هم توی نونوایی همین یافت آباد کار می کنه می رفت دم نونوایی می ایستاد کسانی که توانایی خرید نون نداشتند بهشون نون می داد. بعضی وقتا هم پول یک روز نونوایی رو حساب می کرد، اونقدر دم بربری ایستاد و نون داد دست مردم که آخرش مردم اسمش را گذاشتن مجید بربری... کتاب #مجید_بربری ( خاطرات #شهید_مجید_قربانخانی ) ، ص ۸۱۰ @doosti_ba_ketab
📚📚📚📚 ♦️من می گفتم این مرد سوریه رفتن نیست که نیست. پوزخند می زدم و می گفتم ؛ سربازی ای که اجبار بود و کارت پایان خدمت ش هر جا که می خواست بره لازمش می شد ، نرفت حالا داوطلب بلند می شه بره خودش دستی دستی بندازه جلو‌گلوله؟ اون هم جلوی وحشی ترین آدم های روی زمین! خودتون را مضحکه این و اون نکنید و مدام نگید مجید راهی سوریه ست. کتاب #مجید_بربری ص ۱۱۵ @doosti_ba_ketab
🎂 مجید سال ۹۳ برا خودش توی یه باغ درندشت گرفت. باغ را کرایه کرده بود. دورتادورش را میز و صندلی چیده بود. دو سه تومنی هم خرجش شد. جشن تولدی که حسابی ترکوند. کلی هم هدیه براش آوردن. 🎁🎁🎁 🍴یادش به خیر موقع کیک بریدن، اول از همه برای آبجیم اینها برید. بعد هم دستش را زد وسط بقیه ش و‌تو صورت نصف بیشتر مهمون ها مالید.😂😂 👈هیچکس هم ناراحت نشد چون همه می دونستن مجید آدم شوخیه. از اون آدمهای شوخ که هر قدر هم باهاش کل کل می کردی یه پله از تو بالاتر بود. همیشه ی خدا جواب دست به نقد توی آستینش داشت. این پسر پیش هیچ‌ بنی بشری کم بیار نبود.... 😔... ( ولی این اواخر) از اون همه شری که در مجید سراغ داشتم، فقط شوخی ها و مسخره بازی هاش به جا مونده بود و بقیه همراه اون خط قرمز ها از بین رفتند. مجید کم حرف شده بود... راوی؛ دایی شهید 📚 کتاب ص ۱۲۴ و‌۱۳۱ @doosti_ba_ketab