|
🟥 سال جدید؛ نظم جدید و دربی شبانه (2)
🚩 پیشتر گفتیم که از #سند تا #نیل بهطور طبیعی و با #دست_پنهان_جغرافیا -چه بخواییم و چه نخواییم- همیشهی تاریخ با یه جغرافیای واحد روبهرو بودیم و هستیم. یعنی اگه تیم فوتبال #پیشاور با تیم فوتبال #اورشلیم مسابقه بدن، پیوستگی و اتصالشون اونقدر زیاده که میشه دربی حسابش کرد. اینو داشته باش تا یه چیز بگم...
🚩 دیشب وقت دربی بود؛ اونم تو استادیوم آسمان کرانهی شرقی #مدیترانه؛ بین دو تیم #نظم_قدیم و #نظم_جدید. مسله این بود که بهخاطر تقارن این شب با مراسمای آغاز سال جدید عبری، یه طرف جاخورد. البته چون یکی از مراسما و مناسکای این شب که بچههای تیم قدیم، سههزارسال بهش عادت داشتن، شوفارزنی بود، شوفاراشون تو دستشون خشکید؛هاج و واج و مردد موندن اصلا از کدوم طرف باید شوفار بزنن. میگی #شوفار دیگه چیچیه؟ همون شیپور خودمون؛ ولی از شاخ قوچ بدبخت.
🚩 جناب! آقا! برادر! عزیز! گرامی! بزرگوار! نازنین! مهجبین! حاجیزادهجون! تو که بی هیچ حسابوکتابی و بی هیچ دودوتاچهارتاکردنی، کونتارات برداشتی و زدی به خط نظم منطقه و دریبل میکنی، اصلا میدونی بهجای شوفار (Shofar)، بعدِ سالی که #قدس آزاد بشه، کدوم قسمت موشکاتو میخوای بدی دست یه مشت زن و بچه و پیر و جوون یهود ضعیف و حساس و زودرنج؟!
🚩حالا همش فکر و ذکر و وردت فقط باشه #تله_تنش. آدم مومونه چی بگه؛ با این شیپوراشون یا با این نوناشون...
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid
|
🔴 گاهی #دست_پنهان_جغرافیا از شیوهی ساختن خانه، نحوهی دوختن لباس، روش پختن نان و ... میزند بیرون. اگر فرصتی میشد و در بازارهای سرزمین #همسرنوشتان، از #سند تا #نیل قدم میزدی و در سراها و تیمچهها و حجرههای #پیشاور و #استانبول و #بغداد و #دمشق و #اورشلیم سرک میکشیدی، حتما مثل من ذهنت سُر میخورد که بگویی خدایا! حس و حال و فضای اینجا چقدر شبیه بازارهای سنتی خودمان، شبیه بازار #تبریز و #تهران و #اصفهان و #مشهد هستند !!!
ادامه در پست بعدی...
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
|
🔸 گاهی #دست_پنهان_جغرافیا از شیوهی ساختن خانه، نحوهی دوختن لباس، روش پختن نان و ... میزند بیرون. اگر فرصتی میشد و در بازارهای سرزمین #همسرنوشتان، از #سند تا #نیل قدم میزدی و در سراها و تیمچهها و حجرههای #پیشاور و #استانبول و #بغداد و #دمشق و #اورشلیم سرک میکشیدی، حتما مثل من ذهنت سُر میخورد که بگویی خدایا! حس و حال و فضای اینجا چقدر شبیه بازارهای سنتی خودمان، شبیه بازار #تبریز و #تهران و #اصفهان و #مشهد هستند !!!
🔹 آری اینچنین است برادر! ما همدیگر را دوست داشتیم که شبیه هم شدیم؛ ما همدیگر را میپسندیدیم که شبیه هم شدیم؛ رشتهی تعلق مشترکی داشتیم که ما را شبیه هم کرد؛ ریسمان مستحکمی بود که ما را به هم دوخت و #همسرنوشت ساخت. رشتهی این همسرنوشتی حتی شیوهی توزیع و عرضه و تقاضا را هم شبیه خودش کرده است؛ بازارهایمان را در یک الگو و آهنگ ساخته است.
🔸 ما بهاندازهی اینکه اینطرف #البرز باشیم یا آن طرف البرز، با هم تفاوت داریم. ما بهاندازهی اینکه در شمال ایران باشیم یا در جنوب ایران، اختلاف زبان داریم. ما بهاندازهی اینکه تابستانمان یک ماه دیرتر تمام میشود یا زمستانمان یک ماه زودتر شروع میشود، رنگ پوستمان از جوگندمی زیبا تفاوت پیدا کرده است. ما به میزانی که دل به #از_دور_آمدهها دادیم، از هم فاصله گرفتیم؛ زندگیمان را گران کردیم؛ برای هم ابرو بالا انداختیم و دیوارهایمان را بالا بردیم و تاکها و سروهای خانههامان را از هم پنهان کردیم؛ و الا، اگر چشم به این فاصلهها ببندیم، همگی از #سند تا #نیل به یک سرزمین متحد متعلقیم. ما از زمانی که انگشتان مردمان #بنگال را بربرهای وحشی #بریتانیا بریدند، پارچهی لباسمان را از آنسوی #قفقاز و #مدیترانه آوردیم و چای #سیلان همسایهیمان را با عطر #لندن و قند #مسکو نوشیدیم.
🔹 ما به یک #نظم متوازن و طبیعی متعلقیم. #مرز ما بیشتر از آنکه روی زمین باشد، روی کاغذهایی است که امثال #سایکس و #پیکو نشستهاند و برای خودشان نقاشی کردهاند. مردمان این سرزمین قریب به 200 سال است که برای پنهانکردن این شباهت، میلیاردها دلار خرج میکنند؛ برای اینکه سیمرغبودنشان را لاپوشانی کنند، روزی خودشان را شبیه مرغ، و روزی دیگر شبیه شترمرغ میکنند؛ و جالب اینکه وقتی خسته میشوند و فیلشان یاد هندوستان میکند، سری به همین خانهها و سراها و بازارها میزنند و «یاد ایامی» میخوانند.
🔸 اگر به روایتهای باهمبودنمان (به #روایت_ایران) برگردیم، شاید دُم این دست پنهان را در آستینهای دیگری از زندگیمان نیز پیدا کنیم که بیرون زده است. شما چه شباهتهایی سراغ دارین؟
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid