eitaa logo
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
802 دنبال‌کننده
376 عکس
48 ویدیو
14 فایل
ما به دوران جدیدی از عالم وارد شده‌ایم. به‌تدریج آثار این آغاز، محسوس‌تر می‌شود و تاثیر خود را در تغییر چهره زندگی بشر آشکار می‌کند. در این کانال، این دوران جدید را از سه زاویه مورد تامل قرار می‌دهیم: #روش، #دولت و #استعمار. ارتباط با ادمین: @yas_aa
مشاهده در ایتا
دانلود
| 🟥 سال جدید؛ نظم جدید و دربی شبانه (2) 🚩 پیش‌تر گفتیم که از تا به‌طور طبیعی و با -چه بخواییم و چه نخواییم- همیشه‌ی تاریخ با یه جغرافیای واحد روبه‌رو بودیم و هستیم. یعنی اگه تیم فوتبال با تیم فوتبال مسابقه بدن، پیوستگی و اتصالشون اون‌قدر زیاده که میشه دربی حسابش کرد. اینو داشته باش تا یه چیز بگم... 🚩 دیشب وقت دربی بود؛ اونم تو استادیوم آسمان کرانه‌ی شرقی ؛ بین دو تیم و . مسله این بود که به‌خاطر تقارن این شب با مراسمای آغاز سال جدید عبری، یه طرف جاخورد. البته چون یکی از مراسما و مناسکای این شب که بچه‌های تیم قدیم، سه‌هزارسال بهش عادت داشتن، شوفارزنی بود، شوفاراشون تو دستشون خشکید؛هاج و واج و مردد موندن اصلا از کدوم طرف باید شوفار بزنن. می‌گی دیگه چی‌چیه؟ همون شیپور خودمون؛ ولی از شاخ قوچ بدبخت. 🚩 جناب! آقا! برادر! عزیز! گرامی! بزرگوار! نازنین! مه‌جبین! حاجی‌زاده‌جون! تو که بی‌ هیچ حساب‌وکتابی و بی هیچ دودوتاچهارتاکردنی، کونتارات برداشتی و زدی به خط نظم منطقه و دریبل می‌کنی، اصلا می‌دونی به‌جای شوفار (Shofar)، بعدِ سالی که آزاد بشه، کدوم قسمت موشکاتو می‌‎خوای بدی دست یه مشت زن و بچه و پیر و جوون یهود ضعیف و حساس و زودرنج؟! 🚩حالا همش فکر و ذکر و وردت فقط باشه . آدم مومونه چی بگه؛ با این شیپوراشون یا با این نوناشون... 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
| 🔴 گاهی از شیوه‌ی ساختن خانه، نحوه‌ی دوختن لباس، روش پختن نان و ... می‌زند بیرون. اگر فرصتی می‌شد و در بازارهای سرزمین ، از تا قدم می‌زدی و در سراها و تیمچه‌ها و حجره‌های و و و و سرک می‌کشیدی، حتما مثل من ذهنت سُر می‌خورد که بگویی خدایا! حس و حال و فضای این‌جا چقدر شبیه بازارهای سنتی خودمان، شبیه بازار و و و هستند !!! ادامه در پست بعدی... 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🔸 گاهی از شیوه‌ی ساختن خانه، نحوه‌ی دوختن لباس، روش پختن نان و ... می‌زند بیرون. اگر فرصتی می‌شد و در بازارهای سرزمین ، از تا قدم می‌زدی و در سراها و تیمچه‌ها و حجره‌های و و و و سرک می‌کشیدی، حتما مثل من ذهنت سُر می‌خورد که بگویی خدایا! حس و حال و فضای این‌جا چقدر شبیه بازارهای سنتی خودمان، شبیه بازار و و و هستند !!! 🔹 آری این‌چنین است برادر! ما هم‌دیگر را دوست داشتیم که شبیه هم شدیم؛ ما هم‌دیگر را می‌پسندیدیم که شبیه هم شدیم؛ رشته‌ی تعلق مشترکی داشتیم که ما را شبیه هم کرد؛ ریسمان مستحکمی بود که ما را به هم دوخت و ساخت. رشته‌ی این هم‌سرنوشتی حتی شیوه‌ی توزیع و عرضه و تقاضا را هم شبیه خودش کرده است؛ بازارهای‍‌مان را در یک الگو و آهنگ ساخته است. 🔸 ما به‌اندازه‌ی این‌که این‌طرف باشیم یا آن طرف البرز، با هم تفاوت داریم. ما به‌اندازه‌ی این‌که در شمال ایران باشیم یا در جنوب ایران، اختلاف زبان داریم. ما به‌اندازه‌ی این‌که تابستان‌‎مان یک ماه دیرتر تمام می‌شود یا زمستان‌مان یک ماه زودتر شروع می‌شود، رنگ پوستمان از جوگندمی زیبا تفاوت پیدا کرده است. ما به میزانی که دل به دادیم، از هم فاصله گرفتیم؛ زندگی‌مان را گران کردیم؛ برای هم ابرو بالا انداختیم و دیوارهای‌مان را بالا بردیم و تاک‌ها و سروهای خانه‌هامان را از هم پنهان کردیم؛ و الا، اگر چشم به این فاصله‌ها ببندیم، همگی از تا به یک سرزمین متحد متعلقیم. ما از زمانی که انگشتان مردمان را بربرهای وحشی بریدند، پارچه‌ی لباس‌مان را از آن‌سوی و آوردیم و چای همسایه‌ی‌مان را با عطر و قند نوشیدیم. 🔹 ما به یک متوازن و طبیعی متعلقیم. ما بیش‌تر از آن‌که روی زمین باشد، روی کاغذهایی است که امثال و نشسته‌اند و برای خودشان نقاشی کرده‌اند. مردمان این سرزمین قریب به 200 سال است که برای پنهان‌کردن این شباهت، میلیاردها دلار خرج می‌کنند؛ برای این‌که سیمرغ‌بودن‌شان را لاپوشانی کنند، روزی خودشان را شبیه مرغ، و روزی دیگر شبیه شترمرغ می‌کنند؛ و جالب این‌که وقتی خسته می‌شوند و فیل‌شان یاد هندوستان می‌کند، سری به همین خانه‌ها و سراها و بازارها می‌زنند و «یاد ایامی» می‌خوانند. 🔸 اگر به روایت‌های باهم‌بودن‌مان (به ) برگردیم، شاید دُم این دست پنهان را در آستین‌های دیگری از زندگی‌مان نیز پیدا کنیم که بیرون زده است. شما چه شباهت‌هایی سراغ دارین؟ 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid