eitaa logo
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
945 دنبال‌کننده
426 عکس
62 ویدیو
17 فایل
ما به دوران جدیدی از عالم وارد شده‌ایم. به‌تدریج آثار این آغاز، محسوس‌تر می‌شود و تاثیر خود را در تغییر چهره زندگی بشر آشکار می‌کند. در این کانال، این دوران جدید را از سه زاویه مورد تامل قرار می‌دهیم: #روش، #دولت و #استعمار. Admin: @yas_aa
مشاهده در ایتا
دانلود
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 3️⃣ از 4️⃣ ایران؛ فرصت ساخت تصمیم بزرگ 🔸 تولد ، نشانه‌ی باروری اندیشه‌ی پشتیبان است. این ولد صالح نشان داده که انقلاب اسلامی، صرفا یک تغییر سیاسی درون‌مرزی نیست که را نماد آن بدانیم. طلوع اندیشه‌ی اسلامی از این خاک نشان داد که حق در این زمانه، در پناهگاه دیرین خداپرستان -یعنی ایران- ردای به دوش انداخته و با مرکزیت و گذرگاه تمدن‌های شرقی عزم آن دارد که باری دیگر نظمی جدید را در عالم به پا کند. 🔹 روزها یکی پس از دیگری تا به امروز پیش رفته‌اند تا به درک این واقعیت دست یابد که تداوم، توسعه و قوت‌گرفتن جبهه‌ی مقاومت و در رأس آن حزب‌الله، شاخصی عینی برای سنجش و پایش امکان تحقق و گذار از به نظمی انسانی‌تر و البته مبتنی‌بر مختصات شرقی است. عطف به این امر، خاک که از دیرباز دروازه‌ی صدور یا ورود نظم‌های جهانی «از شرق به غرب» و «از غرب به شرق» بود، به آوردگاه رویارویی «نظم قدیم» با «نظم جدید» تبدیل کند. 🔸 اتفاقات و حوادث پربسامدی که این روزها در شرق ، با محوریت و در حال وقوع است، تابلوی وضعیت مواجهه‌ی دو نظم با یک‌دیگر است. علایم و نشانگانی که این داشبورد به نمایش می‌گذارند، کم‌وکیف درگیری این دو نظم را به تصویر می‌کشند. و پایبندی به اصول انسانی ازسوی جبهه‌ی مقاومت دریک‌سو، و جابه‌جایی مرزهای توحش و درندگی و دریدگی از جانب رژیم کودک‌کش درسمت‌دیگر، آیینه‌ی تمام‌نمایی است که تمایز دو نظم را در چشم جهانیان به نمایش گذاشته است. 🔹 اینک سرزمین‌های مقدس کرانه‌ی خاوری مدیترانه شاهد رویارویی با است. حدودات سرزمینی لبنان و اسرائیل اینک دیگر نه صرفا دو ، بلکه کرانه‌ی دو هستند. دریک‌سمت، روح شرقی بیدارشده و آماده‌ی بازپس‌گیری میراث و منزلت تاریخی خویش است؛ درسمت‌دیگر، چنگال‌های نظم استعماری با پیکر پاک و بی‌دفاع کودکان درافتاده و آخرین تقلای خود برای بقا را به نمایش گذاشته است. اراده‌ی ملت‌های متعلق به هر کدام از این دو سمت در روزهای آینده تعیین خواهند داد که سمت برنده در بازی مرگ یا زندگی، از آنِ کدامین نظم است؛ از آنِ نظم رو به زوال یا از آنِ نظم در حال شکل‌گیری. 🔸 در گذار به نورافکنی است برای فهم پیوند وجودیِ ما به این صحنه‌ی عظیم جهانی. روایت ایران می‌گوید که در کدام سمت و چرا و چگونه باید ایستاد. ادامه دارد.... 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🔸 گاهی از شیوه‌ی ساختن خانه، نحوه‌ی دوختن لباس، روش پختن نان و ... می‌زند بیرون. اگر فرصتی می‌شد و در بازارهای سرزمین ، از تا قدم می‌زدی و در سراها و تیمچه‌ها و حجره‌های و و و و سرک می‌کشیدی، حتما مثل من ذهنت سُر می‌خورد که بگویی خدایا! حس و حال و فضای این‌جا چقدر شبیه بازارهای سنتی خودمان، شبیه بازار و و و هستند !!! 🔹 آری این‌چنین است برادر! ما هم‌دیگر را دوست داشتیم که شبیه هم شدیم؛ ما هم‌دیگر را می‌پسندیدیم که شبیه هم شدیم؛ رشته‌ی تعلق مشترکی داشتیم که ما را شبیه هم کرد؛ ریسمان مستحکمی بود که ما را به هم دوخت و ساخت. رشته‌ی این هم‌سرنوشتی حتی شیوه‌ی توزیع و عرضه و تقاضا را هم شبیه خودش کرده است؛ بازارهای‍‌مان را در یک الگو و آهنگ ساخته است. 🔸 ما به‌اندازه‌ی این‌که این‌طرف باشیم یا آن طرف البرز، با هم تفاوت داریم. ما به‌اندازه‌ی این‌که در شمال ایران باشیم یا در جنوب ایران، اختلاف زبان داریم. ما به‌اندازه‌ی این‌که تابستان‌‎مان یک ماه دیرتر تمام می‌شود یا زمستان‌مان یک ماه زودتر شروع می‌شود، رنگ پوستمان از جوگندمی زیبا تفاوت پیدا کرده است. ما به میزانی که دل به دادیم، از هم فاصله گرفتیم؛ زندگی‌مان را گران کردیم؛ برای هم ابرو بالا انداختیم و دیوارهای‌مان را بالا بردیم و تاک‌ها و سروهای خانه‌هامان را از هم پنهان کردیم؛ و الا، اگر چشم به این فاصله‌ها ببندیم، همگی از تا به یک سرزمین متحد متعلقیم. ما از زمانی که انگشتان مردمان را بربرهای وحشی بریدند، پارچه‌ی لباس‌مان را از آن‌سوی و آوردیم و چای همسایه‌ی‌مان را با عطر و قند نوشیدیم. 🔹 ما به یک متوازن و طبیعی متعلقیم. ما بیش‌تر از آن‌که روی زمین باشد، روی کاغذهایی است که امثال و نشسته‌اند و برای خودشان نقاشی کرده‌اند. مردمان این سرزمین قریب به 200 سال است که برای پنهان‌کردن این شباهت، میلیاردها دلار خرج می‌کنند؛ برای این‌که سیمرغ‌بودن‌شان را لاپوشانی کنند، روزی خودشان را شبیه مرغ، و روزی دیگر شبیه شترمرغ می‌کنند؛ و جالب این‌که وقتی خسته می‌شوند و فیل‌شان یاد هندوستان می‌کند، سری به همین خانه‌ها و سراها و بازارها می‌زنند و «یاد ایامی» می‌خوانند. 🔸 اگر به روایت‌های باهم‌بودن‌مان (به ) برگردیم، شاید دُم این دست پنهان را در آستین‌های دیگری از زندگی‌مان نیز پیدا کنیم که بیرون زده است. شما چه شباهت‌هایی سراغ دارین؟ 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
🔴 منطق طبیعی مرز 📮 معماری صلح و پیشرفت در سرزمین میانه، از سند تا نیل 2️⃣ از 4️⃣ 🔸 و قلمرو، نخستین مولفه‌ای است که در تعاریف رایج از مورد توجه قرار گرفته است. اگرچه در نگاه نخست بدیهی به نظر می‌رسد که داشتن سرزمین، کم‌ترین شرط برای برپاکردن است، اما ظرافت‌ها و دقت‌های نکته‌سنجانه‌ای در معنای سرزمین و قلمرو هنگام تعریف دولت (ُState) نهفته است که غالبا در شناخت و الزامات برجسته نمی‌شوند. 🔹سرزمین را نباید صرفا به «خاک» و فروکاست. مرز، یکی از فرزندان الگوی زمامداری «دولت-ملت» است. مرز، با هر وسعتی از خاک شکل نمی‌گیرد. درست همان‌گونه که هر تعداد از جمعیت را نمی‌توان ملت نامید و هر شیوه‌ای از اجتماع را نمی‌توان خطاب کرد، هر وسعت و گستره‌ای از خاک را نیز نمی‌توان مرز در نظر گرفت و آن را به یک دولت و ملت نسبت داد. برای مثال؛ آیا می‌توان در جغرافیایی کوچک گرداگرد ساکنان طبیعی یک سرزمین دیوار کشید و با ایجاد حصارهای امنیتیِ مسلح به انواع تکنولوژی‌ها و ارتزاق از خون‌آورد نظام ، دولت-ملت یهود را جعل کرد؟ 🔸یکی از شاخص‌های تعریف مرز، است. یک باید به‌اندازه‌ای وسعت داشته باشد که نیروهای مادی و معنوی متعلق به آن، قابلیت عملیاتی پیدا کنند و در مقیاس زندگی اجتماعی به‌گردش درآیند. این وسعت باید بتواند میزانی از استقلال را برای نیروهای داخل مرز، و اندازه‌ای از وابستگی را نسبت به دیگر جمعیت‌های پیرامون ایجاد کند. 🔹افراد مستقر در یک سرزمین به‌واسطه‌ی مرز می‌شوند. برای ایجاد اختلال در سرنوشت ملت‌ها، کافیست را تغییر داد. آشوب 200ساله در نمونه‌ی خوبی برای مطالعه‌ی مرزهای غیرطبیعی و اختلال‌زا است. 🔸با تعریف مرز، چشم‌انداز متمایزی برای یک ملت در مقایسه با هم‌سایه‌گانش ترسیم می‌شود. هرگاه این مرزها با امکان تعریف مشترک انطباق داشته باشند، شاهد ؛ و هرگاه این مرزها بدون ملاحظه‌ی کشیده شوند، شاهد و خواهیم بود. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🔹 چگونه دست اندیشه‌ی استعلایی غرب از آستین رقابت‌های ژئوپلیتیکی بیرون آمد؟ ایران معاصر چگونه در په
| 🔴 استعلای جغرافیایی، زیربنای استیلای سیاسی 📮 معماری صلح و پیشرفت در سرزمین میانه، از سند تا نیل 3️⃣ از 4️⃣ 🔸 تولد در قرن هفدهم و گذار از حکومت‌های بسیط سنتی به ، به‌شکل معناداری مقارن بود با اوج‌گرفتن در و شیوع رقابت‌های ژئوپلیتیکی با محوریت قدرت‌های سیاسی نوظهور در آن منطقه. نیز در اثنای همین مسابقات و رقابت‌ها، و مشخصا در کشاکش (Great Game) 📎 متولد شد. تبیین این امر باید در کانون در گذار به قرار بگیرد. 🔹 در امتداد بود که چهره‌ی جهان تغییر یافت و به شکلی که امروز می‌شناسیم، درآمد. برای تصویرسازی از جهان فردایی که هم‌اینک به‌سوی آن در حال حرکتیم و بنای ی که هم‌اینک برای ساختن آن می‌جنگیم، ناگزیریم که منطق پشت این مسابقات و رقابت‌ها را بشناسیم و آن را به‌نحو مقتضی و مطلوب تغییر دهیم. ازاین‌رو درک دقیق «منطق مرزبندی نظم وستفالیایی»، یک مقدمه‌ی اجتناب‌ناپذیر برای معماری نظم آینده محسوب می‌شود. 🔸 باید توجه داشت که «منطق مرزبندی» و شیوه‌ی تعریف و ترسیم در صلح وستفالیا، به‌عنوان سلاح بسیار نرم امنیتی به‌کار گرفته شد. تمدن غرب از همان بدو تولدش، ایده‌ی مرز و چگونگی ترسیم و تنظیم و تغییر و تثبیت آن بوده است. برون‌داد این سلاح در لحظه‌ی نخستین، تبدیل بیش از 500 واحد فئودالی () به 30 کشور () و تولد 30 دولت-ملت در اروپا بود. اگر در دوره‌ی اخیر، ارعاب ناشی از بمب اتم به فیصله داد، در ، این قدرت ناشی از بود که توانست به جنگ‌های صدساله‌ی اروپایی و در 1648میلادی خاتمه بخشد. 🔹 با تکیه بر مدعای فوق می‌توان گفت که قدرت فائقه‌ی تمدن غرب در منطق مرزبندی و ظهور پیدا کرده است. غرب در پدیده‌ای تصرف کرده که هیچگاه تصور نمی‌شد تغییر آن در بضاعت بشر بگنجد. البته باید توجه داشت که غرب این امکان را ابتدا با سست‌کردن پایه‌های و گذار از و تاسیس بنای شامخ (method) به‌دست آورد و در گامی دیگر، این امکان را با و محقق نمود؛ دانش و تکنولوژی و صنعت نیز در خدمت این ایده بوده است. پس پربی‌راه نیست که بگوییم: دست‌بردن در و ایجاد امکانات جغرافیایی، از غرب برخاسته و به مدرن منتهی شده است. 🔸 نتایج شگفت‌انگیز کاربست منطق مرزبندی چنان خیره‌کننده بود که بعدها نیز به‌عنوان ابزار قدرت، جهت کنترل دیگر مناطق جهان به‌کار گرفته شد. بدین‌ترتیب، این نظم به‌تدریج در اقصی نقاط جهان رسوخ یافت؛ با الگوی خود سرزمین‌های مختلف را درنوردید؛ قلمروهای گوناگون را به‌مثابه به یک‌دیگر متصل ساخت؛ در نهایت، شیر کنترل این ظروف و شیب تغییر تبادلات فی‌مابین آن‌ها را به‌دست خویش گرفت و آن را به‌دست ها داد. این همان خط داستانی است که نقاط تمدن‌خیز مشرق‌زمین را طفیلی غرب کرده است. 🔹 اکنون که قریب به 400 سال از آن تاریخ می‌گذرد، منطق مرزبندی وستفالیایی هم‌چنان به‌عنوان یک حربه‌ی حیاتی در اختیار قدرت‌های غربی است. و تعیین مرز، ناموس است. این منطق هم اینک نیز برای مهار قدرت‌های نوظهور، به‌منظور حفظ در مدیریت تحولات جهان به‌کار گرفته می‌شود. تجزیه‌ی کشورهایی که به سطحی از دست پیدا می‌کنند و ایجاد اتحادیه‌های منطقه‌ای نمونه‌ای از مصادیق کاربرد در روزگار ماست. 🔸 مطالعه‌ی دانش‌های مرتبط با و اداره‌ی نشان می‌دهد که این منطق در انحصار معماران ژئوپلیتیک جهان قرار دارد. شکستن این انحصار و تعیین منطقی جدید برای مرزبندی، و چه بسی وضع و جعل پدیده‌ای غیر از و برای صیانت از تمایزات فرهنگی، یکی از الزامات گذار به و تصویرسازی از است. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
| 🔴 جابه‌جایی محور توازن منازعات تمدنی به مدیترانه 📮 معماری صلح و پیشرفت در سرزمین میانه، از سند تا نیل 4️⃣ از 4️⃣ 🔹 یکی از نقاط پیوند با و StateBuilding، عبارت است از: تعریف و حاکم بر شیوه‌ی تعیین و تنظیم برای مشخص‌کردن قلمرو یک . ، به سرزمینی با سرحدات مشخص و معین احتیاج دارد. این‌که این سرحدات براساس چه شاخص و معیاری، و با چه وسعت و گستره‌ای مشخص شوند، بر و تاثیر مستقیم دارند. تغییرات این منطق و الگو را تحت‌الشعاع قرار می‌دهند. 🔸 ، شاخص جدیدی است که در مورد توجه قرار گرفت. با تعریف مرز، که ماهیتی صرفا مادی و ریاضیاتی داشت، شاخص که ماهیتی انسانی داشتند، کنار گذاشته شدند. سرحد براساس وفاداری اقوام و قبایل و ایلات تعریف می‌شد؛ اما مرز، کاملا کمّی بود و با متراژ سرزمین تعیین می‌گردید. 🔹 رونق‌گرفتن نگاهی کمّی و امکان رام‌کردن عالم طبیعت با افسار ، ابزاری بود که این گذار را تسهیل می‌کرد. یا همان چیزی که به‌خطا تحت‌عنوان «گفتار در روش» معروف شده است، مهم‌ترین کتاب است؛ این کتاب تنها 10 سال پیش از و در نقطه‌ی اوج منتشر شد و بر منطق پیدایش جهان مدرن و شیوه‌ی نظام بین‌الملل تاثیر گذاشت. 🔸 شاخص مرز، گذار از سنتی به را ممکن کرد. حتی نیز متاثر از ریاضیات جدیدی که دکارت عرضه کرده بود، را نوشت. خود هابز، یعنی معمار دولت مدرن و نخستین مدون جدید، به این نکته تصریح کرده است. 🔹 این‌که دقیقا از کدامین نقطه از خاک گسترده‌ی زمین، مرزهای یک سرزمین آغاز شود و در کدامین نقطه به اتمام برسد، نیازمند مطالعه‌ی پیچیده‌تر جغرافیا بود. اگرچه این پیچیدگی با ابزار ریاضی مهار می‌شد، اما نگاه پیچیده‌تری به ماهیت انسانی و تاریخی جغرافیا را نیز می‌طلبید. به‌مرور زمین، دانش‌هایی هم‌چون ، ، ، ، و ... درراستای تامین این نیاز، عمدتا با مرکزیت جهان آنگلاساکسونی شکل گرفتند. 🔸 از آن روز تا به‌اکنون، یکی از مهم‌ترین اهرم‌های و شکل‌دادن به و بوده است. این‌که می‌بینیم از تا به امروز، سکان‌داران و پایه‌گذاران دانش‌های مرتبط با آن، کشورهای ابرقدرت جهان هستند، نشان می‌دهد که هژمونی مدرنیته با روش فهم جغرافیا در پیوند بوده است. 🔹 یکی از این مسابقات است که در قلب و در پیرامون مرزهای عزیز شکل گرفت و نتیجه‌ی آن، تجزیه‌ی بخش‌هایی از قلمرو ملی و تاریخی ما شد. این سرزمین‌های جداشده اکنون 9 کشور را دربر می‌گیرند که عبارتند از: ، ، ، ، ، ، ، و . در اثنای بازی بزرگ، کارکرد خاکی و زمین‌پایه‌ی در شکل‌دادن به ، به مرزهای آبی در منتقل گردید. 🔸 به‌تبع تغییراتی که دانش‌های جغرافیایی جدید رقم زده‌اند، مختصات و نقطه‌ی تعادل و لبه‌های منازعه‌خیز از به شرق مدیترانه منتقل شده است. از این رو است که سرزمین در جوار ، امروزه سنگر مقاومت سرزمین میانه و نماینده‌ی در برابر سینه سپر کرده است. امروز فردای سرزمین ، در لبه‌های سرخ این نقطه از عالم، در حال رقم‌خوردن است. / پایان 📎 یادداشت‌های پیشین 👇👇👇 1️⃣ یادداشت اول: وابستگی توازن‌بخش 2️⃣ یادداشت دوم: منطق طبیعی مرز 3️⃣ یادداشت سوم: استعلای جغرافیایی زیربنای استیلای سیاسی . 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
| 🔹 منطق دولت مدرن را به‌گونه‌ای در طراحی حدّ فاصل و تعیین به‌کار گرفته است که برخی مناطق نمی‌توانند مشتری خوب و مناسبی برای جهان توسعه باشند! آن‌ها نامشتری توسعه هستند و این امر یکی از عجایب روزگار است. 🔸 مثلا؛ درحالی‌که برای بذل به مردم از انواع مختلف تسلیحات نظامی استفاده کرد، حاضر به پذیرفتن برگزاری و رای‌گیری همگانی در سرتاسر خاک با حضور همه‌ی مذاهب و اقوام و گرایش‌های سیاسی نیست! مثال دیگر؛ است که در تاریخ مدرن همواره میزبان انواع مختلف چالش و بحران بوده است. 🔹 برخلاف بیان رایج و قول مشهور که را زیرساخت توسعه می‌داند، این رابطه می‌تواند برعکس باشد. اساسا ما در مواجهه با امنیت، با یک مفهوم بسیط و الگوی یکسان و ثابت طرف نیستیم. تفاوت و می‌تواند تمایزات امنیت را توضیح دهد. امنیت برای معماران دنیای مدرن، کالایی است که از طریق فروش آن، زمینه را برای تمنای توسعه فراهم می‌کنند. چنین امنیتی، امنیت کالایی است. ملتی که امنیت کالایی را خریده، ناخواسته به میزبان بحران‌های کشور فروشنده تبدیل می‌شود. در این تبادل، کشور فروشنده به امنیت وجودی دست پیدا می‌کند. 🔸 وجود چندین نقطه‌ی ناامن در برخی مناطق، شکل‌دادن به را ممکن می‌گرداند. این مطلب یکی از لوازم است. ، شرایط لازم برای فروش توسعه در لوای امنیت کالایی است. توسعه، پیوست امنیت کالایی است. وجود مناطق ناامن، که نامشتری مدرنیته محسوب می‌شوند، نه‌تنها بازار مناسبی را برای فروش این کالای گران فراهم می‌کند، بلکه شرایط خیزش رقیبان را نیز مهار می‌نماید. افغانستان در شرق سرزمین میانه و فلسطین در غرب این سرزمین، نامشتری‌های توسعه‌ی مدرن هستند. 🔹 ارتش ایالات متحده، بخشی از بازار بزرگ این کشور است. 800 پایگاه نظامی امریکا در جهان، شعبه‌های این مارکتینگ عظیم برای فروش امنیت کالایی به در جهان هستند. در قلب این بازار بزرگ تعریف شده است. آرایش نیروهای نظامی امریکا بر این مطلب صحه می‌گذارد. با این منطق، ضمن ایجاد محیط مناسب برای دوشیدن کشورک‌های نفت‌خیز حاشیه ، ارتش امریکا از خیزش ، و نیز مراقبت می‌کند. با آمدن قرار است که یک بیزینس‌من بالای سر این آرایش تکیه بزند. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🔴 بازی‌سازی برای بازتعریف غرب آسیا 💰 تعداد کلمه: 560 کلمه ⏰ زمان مورد نیاز برای مطالعه: 6 دقیقه
| ⭕️ نکته‌ی اول: ✅ تساوی شرّ «استیلا» با «استبداد» 🔹 فرار از شرّ به دامان همان مقدار از منطق مقاومت به دور است که سقوط اسد در را صرفا به تغییر جناح سیاسی در قوه‌ی مجریه‌ی جمهوری اسلامی ایران فرو بکاهیم. تاثیر و تأثر، چیزی است و علت و معلول چیز دیگر. این تقلیل باعث می‌شود انقلاب اسلامی هم‌چنان در حجاب و باقی بماند. 🔹فرار از شرّ «حاکم مستبد» به دامان «نظم استیلائی» و امیدجستن از ، ناشی از فقدان و غفلت از است. این یعنی درآمدن از چاله و افتادن در چاه. هیچ عقل سلیمی نمی‌پذیرد که از «تنگنای چاله» به درآمده و به «تعفن چاه» پناهنده شوی. البته این سخن به‌معنای پذیرش استبداد و تسلیم در برابر حاکمان خودکامه و اقتدارگرا نیست. اما تقلا برای نجات، نباید به تئوریزه‌نمودن سازش با ، تعظیم در مقابل و انفعال در مواجهه با قدرت‌های استیلاگر بیانجامد. ⭕️ نکته‌ی دوم: ✅ تمایز «باخت» با «بازی‌سازی» 🔹طبعا کسی درصدد انکار مخاطرات تغییر در آرایش محور مقاومت، با رفتن اسد نیست. جابه‌جایی در ایران -خواه خواسته باشد، خواه ناخواسته- به‌هرروی، دلهره‌آور و مخاطره‌برانگیز و نفس‌گیر است. اما این‌که این تغییر را بلافاصله مساوی با شکست جبهه‌ی مقاومت بدانیم و افسارپاره‌کردن صهیونیزم در را نشانه‌ی غروب اقبال در ساخت نظم منطقه‌ای مطلوبش تلقی کنیم، چیزی جز داوری عجولانه و خام‌اندیشانه و نیست. 🔹 با در میدان بسیار شبیه هم‌اند. اگر به مقیاس تحول توجه نکنیم، در تشخیص‌شان به خطا خواهیم رفت. لازمه‌ی این مطلوب، برخورداری مناسب از است. باید اعتراف کنیم که نتوانسته‌ایم تدابیر مناسبی برای ارتقای سواد معطوف به درک (به‌ویژه نظم سیاسی و مدنی) در جبهه‌ی مقاومت پیاده کنیم. 🔹وقتی اراده کرد که اسد هم‌چنان در بماند، این توانایی و ابزارهای آن را داشت که 14 سال این سقوط را، علی‌رغم اراده‌های بین‌المللی به تاخیر بیاندازد. اما این نظام هنوز مجهز و مسلح به نرم‌افزارهای ، حتی در درون مرزهای خودش نیز نیست و در تولید این ابزارها با چالش‌های جدی روبه‌رو بوده است. تبعات فقدان این نرم‌افزارها بی‌شک هر از چندی بر چهره‌ی آرزوهای این جبهه چنگ و خط می‌اندازد. 🔹لازمه‌ی ماندن اسد، نصب نرم‌افزارهایی در این 14 سال بود که بتواند تمنای حاکمیت اسد را از قلب و ذهن مردمان سوریه به یک تبدیل کند. این نرم‌افزار در یک جمله‌ی کوتاه عبارت است از: . ما به این نرم‌افزار، چه در داخل و چه در منطقه و جهان، به همان‌اندازه -و حتی بیش‌تر- نیازمندیم که به موشک و پهباد و دیگر سخت‌افزارهای . ⭕️ نکته‌ی سوم ✅ اهمیت صعه‌ی صدر در بازی نظم 🔹تغییر در ، بخشی از در جهان جدیدی است که در حال شکل‌گیری است. این تغییر را نمی‌توان به یک تک مولفه‌ی سیاستی (مثل خودکامگی اسد یا تغییر جناح اجرایی ج.ا.ا) فروکاست؛ حتی این تغییر را نباید به ضرورت تحول در در یک کشور تقلیل داد. 🔹شکی در این نیست که فاصله‌گرفتن از رفتارهای استبدادی در جغرافیای مقاومت و بازگشت یه شکوه تاریخی‌اش، یک ضرورت غیرقابل‌انکار است. اما نکته این‌جاست که این ضرورت به صرف سرنگونی حاکم اقتدارگرا به‌دست نمی‌آید؛ این مطلوب حتی با تغییر رژیم سیاسی و آن هم به‌صورت آمرانه حاصل نمی‌شود. 🔹مهم‌ترین نکته‌ی این یادداشت نسبتا طولانی این است که تا جایگاه ملت‌های مسلمان در و تغییر نکند، احوال مردم و اوضاع سفره‌ی ایشان بهبود پیدا نخواهد کرد. جبهه‌ی مقاومت در میدانی وارد شده است که ماحصل آن، تغییر منزلت ملت‌های مسلمان در است. ⭕️ نکته‌ی آخر ✅ ضرورت خروج از «خاورمیانه‌بودن برای غرب» 🔹تنگ‌شدن سفره‌ها و به‌بن‌بست‌رسیدن حوصله‌ها، در منطقه‌ای به فراخی ، از زمانی شدت گرفت که مردمان این سرزمین به اسارت استیلای مدرن درآمدند. این اسارت مقارن بود با تعریف به . مقارن بود با فروپاشی مرزبندی‌های طبیعی و تاریخی و تحمیل و مرزبندی ای. باید صعه‌ی صدر بازتعریف و را داشت و از و در پرهیز کرد. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
7.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| 🚩 گفت‌وگویی کوتاه میان و ، دو صاحب‌نظر برجسته در حوزه‌ی . این گفت‌وگو نسبتا قدیمی است، اما به پشت ماجراهایی که در حال رقم‌خوردن هست، اشاره دارد. 🚩 خلاصه‌ی این گفت‌وشنود این است که اساسا مشکل کلیدی با ایران، بر سر داشتن یا نداشتن نیست؛ آن‌چه آرامش و اطمینان خاطر را از سیاست‌مداران سلب کرده و می‌کند، مختصات جغرافیایی خاص است. این‌که ایران در مختصات نیم‌روز اوراسیافیقا نشسته و هر تردد و تحرکی که از شرقی‌ترین نقطه آسیا به غربی‌ترین نقطه‌ی اروپا یا بالعکس بخواهد صورت بگیرد، لاجرم باید ایران را در نظر بگیرد. 🚩 ابزار رژیم برای حمله به زیرساخت‌های دفاعی و هسته‌ای، حمله‌ی موشکی و هوایی است. دارایی و توانایی ایران عزیز برای مقابله و خنثی‌سازی این تهدید، تکیه به دستاوردها و قابلیت‌های نهادهای نظامی و دفاعی است؛ اعم از ابزارها یا سرمایه‌ی انسانی این حوزه. ما در این عرصه پیشرفت‌های بسیار زیادی داشته‌ایم. 🚩 مساله‌ی مهم‌تر این است که ابزار حمله به مختصات سرزمینی و تغییر در جایگاه ژئوپلیتیکی ایران را بشناسیم. برای حل و هضم ایران در نظم مطلوب غرب، باید جایگاه جغرافیایی ایران را تغییر کند. این یعنی تغییر مرزها و بحث . آیا ما به این پرسش توجه داریم که ابزارهای تعیین‌کننده‌ی ما برای تثبیت موقعیت جغرافیایی و مواجهه با ابزارهای تهدید معطوف به این وجه از ثبات و دوام و امنیت ایران چیست؟ 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🔴 رهیافت‌های کلان اروپامحور در مطالعه‌ی ژئوپلیتیک 💰 تعداد کلمه: 382 کلمه ⏰ زمان مورد نیاز برای
| 🔹دانش ژئوپلیتیک به‌‎دلیل تکوین در ، رویکرد غرب‌محورانه‌ای داشته است؛ بدین‌ترتیب در این دانش، جهان از منظر غرب دیده می‌شود. نگاهی به نحوه‌ی قرارگرفتن قطعات زمین در نقشه‌های جغرافیایی، این واقعیت را تایید می‌کند. بااین‌وجود، سه رهیافت عمده در مطالعات قابل تمایز از یک‌دیگرند: 1️⃣ رهیافت نظام جهانی چندقطبیِ چندمرکزی بنابر رهیافت فوق، جهان غرب حوزه‌های متنوعی را برای منافع راهبردی خود در سرتاسر کره‌ی خاکی تعریف کرده است؛ به طرق مختلف نیز می‌کوشد آن‌ها را تامین و سازمان‌دهی کند. 2️⃣ رهیافت اقتصادی به نظام جهانی بنابر این رهیافت، بر معادلات اقتصادی جهان حاکم است. وقتی از صحبت می‌کنیم، درواقع از نظام سرمایه‌داری جهانی حرف می‌زنیم. قدرت نیز تابع سرمایه‌داری است. اقتصاد سرمایه‌داری، حوزه‌های مختلفی از را در مناطق مختلفی از جغرافیای جهان تعریف کرده و سازمان‌دهی نموده است. مفاهیمی هم‌چون: تقسیم بین‌المللی کار و سرمایه و تولید و مصرف و ... بازتاب‌دهنده‌ی اقتضائات و الزامات این رهیافت هستند. هرگاه در مناطق مختلف جهان تغییراتی رخ می‌دهد، متاثر از اقتضائات توسعه‎ی نظام سرمایه‌داری بوده است. یعنی توسعه و بسط نظام سرمایه‌داری جهانی در برخی مواقع اقتضا می‌کند که معماری امنیتی برخی مناطق جهان تغییر یابند. این امر خود را در قالب تغییرات ژئوپلیتیکی (مثل تغییر در مرزها و ائتلاف‌های منطقه‌ای) آشکار می‌سازد. 3️⃣ رهیافت اجتماعی به نظام جهانی سومین رهیافت در این حوزه‌ی مطالعاتی را می‌توان به قالب‌بندی جغرافیا بر اساس فرآیندهای جامعه‌محور نسبت داد. عناصر فرهنگی، اجتماعی و هویتی در رهیافت سوم از اهمیت بیش‌تری برخوردارند. در این رهیافت، قدرت نه‌تنها ابعاد و سطوح مختلفی دارد، بلکه می‌تواند چندمرکزی نیز تعریف شود. این رهیافت اجازه می‌دهد تا بتوانیم معادلات ژئوپلیتیکی بعد از را بهتر درک کرده و مطالعه کنیم. بر اساس رهیافت اجتماعی، منطقه‌های ژئوپلیتیکی در سرتاسر جهان، توازن خودخواسته‌ای را با استفاده از: نیروهای اجتماعی، دولت-ملت‌ها، پیمان‌های منطقه‌ای و نهادهای بین‌المللی تامین و کسب می‌کنند. طراحی و پیاده‌سازی بحران‌های اجتماعی برپایه‌ی هویت‌خواهی قومی، نژادی و مذهبی در برخی مناطق (ازجمله در ) در راستای این ادراک از معماری ژئوپلیتیکی دنبال می‌شود. رهیافت سوم حاکی از آن است که برخلاف ظاهر استاتیک خود، از پویایی‌های درونی خاصی برخوردار است؛ ترکیب زمین با انسان و تکنولوژی سه منبعی هستند که این پویایی را تغذیه می‌کنند و تعریف دینامیکی از و تحویل می‌دهند. راه‌اندازی و یک نمونه‌ی برجسته در این رهیافت است. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid