eitaa logo
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
802 دنبال‌کننده
376 عکس
48 ویدیو
14 فایل
ما به دوران جدیدی از عالم وارد شده‌ایم. به‌تدریج آثار این آغاز، محسوس‌تر می‌شود و تاثیر خود را در تغییر چهره زندگی بشر آشکار می‌کند. در این کانال، این دوران جدید را از سه زاویه مورد تامل قرار می‌دهیم: #روش، #دولت و #استعمار. ارتباط با ادمین: @yas_aa
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ متد و تغییر ریل علم روایی دکارتی در نیمه شب تابستان 1619 میلادی بحث از روش در گفتارهایی که دنبال می‌کنیم، نه‌به‌معنای مصطلح این واژه، بلکه با بار معنایی مد نظر است که این دانش‌واژه از قرن 17 حامل آن شده است. ماجرای به رویایی گره می‌خورد که در نیمه شب تابستانی سال 1619، رنه دکارت تجربه کرده و بر آن شده است که ریل‌گذاری تولید علم را در تاریخ بشر عوض کند. تجربه‌ی خودش در مشاهده‌ی این رویا را در نامه‌ای به ایزاک بیکمان (Isaac Beeckman)چنین توصیف کرده است: «آن‌چه می‌خواهم پدید آورم، چیزی شبیه به هنر کوچکِ رایمون (Ramon luii) نیست؛ بلکه علم سراپا جدیدی است که راهکاری کلی برای همه‌ی معادلات ممکن، با هر مقدار، چه پیوسته و چه گسسته، بر طبق ماهیت‌شان ارائه می‌دهد. به گمانم هیچ مشکل قابل تصوری با هر اندازه‌ای وجود ندارد که نتوان با این خطوط حل‌شان کرد. تقریبا در هندسه، مساله‌ای کشف نشده باقی نمی‌ماند. البته کاری عظم و به سختی مناسب یک نفر است. درواقع، پروژه‌ای است که به‌نحوی باورنکردنی بلندپروازانه است؛ اما من در تاریکی گیج‌کننده‌ی این علم، بارقه‌ی نوری دیده‌ام و به‌گمانم به کمک این نور خواهم توانست غلیظ‌ترین تاریکی‌ها را بتارانم». John R. Cole, the Olympian Dream and youthful Rebellion of Rene Descartes (Urbana and Chicago: university of Illinois press, 1992, P. 23. .... https://www.instagram.com/mh.taheri1980 https://virgool.io/@mhtaheri .
⭕️ رویاهای سه‌گانه‌ی دکارت ✅ سرآغازی معمایی بر شکل‌گیری نظام فکری رنه دکارت آدرین بایه (Adrien Baillet)، نویسنده‌ی کتاب «زندگی آقای دکارت» با استناد به دست‌نوشته‌های وی که به «یادداشت‌های اولیه» شهرت دارند، به رویاهای سه‌گانه‌ای اشاره می‌کند که در دهم نوامبر 1619 دیده و از آن به نقطه‌ی عطفی در زندگی علمی‌اش یاد کرده است. بعدها دکارت ملهم از این رویا، ذیل عنوان «برهان خواب‌دیدن» در تأمل نخست یاد کرده و برداشتی فلسفی از آن ارائه نموده است. وی اظهار می‌کند که: رویاها می‌توانند تجربه‌های کاملا روشن و نسبتا منسجمی باشند. این رویاهای سه‌گانه اهمیت فوق‌العاده‌ای در شکل‌گیری نظام فکری دکارت داشته‌اند. این مطلب مورد توجه کاتینگام، یکی از دکارت‌شناسی‌های برجسته جهان قرار گرفته است. در بخشی از کتاب «یادداشت‌های اولیه» آمده است: در دهم نوامبر 1619، پس از یک روز تمام که مشغول تاملاتی فلسفی بودم، در حالتی که برانگیختگی شدید ذهنی بر من چیره شده و مرا در هیجانی ژرف فرو برده بود، به بستر رفتم؛ دل‌مشغول اندیشه‌هایی بودم که آن روز مرا به کشف مبانی نظام معرفتی شگفت‌انگیز رهنمون ساخته بود. به خواب رفتم و سه پی‌درپی به خیالم هجوم آورد. دو رویای نخست، وحشت و ترسی را بر من چیره ساخت و رویای سوم نشاطی عمیق در من ایجاد کرد... 🔳پی‌نوشت: کتاب زندگی آقای دکارت، آن مقدار که گشتم، نسخه‌ی انگلیسی نداشت؛ نسخه‌ی اصلی آن به زبان فرانسوی است که با عنوان « La vie de monsieur Descartes» در سال 1691 منتشر شده است. سیدمصطفی شهرآیین به بخشی از آن در انتهای کتاب دکارت اشاره کرده و کاتینگام در کتاب عقل‌گرایان که به ترجمه حنایی کاشانی منتشر شده است، در ابتدای بخش روش به آن ارجاع داده است.
⭕️ آقای دکارت ماجراجو 🔸ترک پاریس برای جست‌وجوی علمی تازه از متن واقعیت‌های جهان آقای با تمام‌کردن تحصیلات خود در «La Flkche»، به این سودا افتاد که از دام روزمرگی بگریزد و اهداف بزرگی را برای زندگی‌اش دست و پا کند. این تصمیم، نقطه‌ی پایانی بر روزهای بی‌ثمری بود که در پاریس سپری می‌کرد. بار سفر را بست و مثل یک جنتلمن، سرباز شاهزاده «موریس» (Prince Maurice of Nassau) شد. مزیت چنین انتخابی این بود که آقای دکارت، آقابالاسر خودش بود و بس. اگرچه هیچ دستمزدی گیرش نمی‌آمد، اما کسی هم او را مجبور نمی‌کرد که مستخدم اهداف او باشد و در هدف او هضم شود. سربازی، بهانه‌ای بود برای سفرهای ماجراجویانه‌ی دکارت. دکارت بعدها در کتاب (Discours de la Methode) به سرخوردگی‌هایش در این دوره توجه داده و این نکته را برجسته کرده است که دلیل ترک «La Flkche» و مهاجرت‌اش از پاریس، کم‌مایه‌بودن کتاب‌هایی بود که آن‌ها را مطالعه می‌کرد. دکارت جوان از دل این نوشته‌ها نمی‌توانست اسبابی برای تحقق آرمان‌های بزرگ پیدا کند. این نوشته‌ها در نظر او بسیار سطحی به حساب می‌آمدند و این مرد پرسودا را تحریک می‌کردند که برای کسب دانش، به‌جای خیره‌شدن در صفحات، به گردش در دنیا بپردازد و علم را از جانِ جهان و از متن زندگی بیرون بکشد. این سفرها که سیر آفاقی بودند، در نهایت به سیر انفسی ختم شدند. اگرچه این داستان در نگاه اول، به ماجراجویی‌های شاهزاده‌هایی شبیه است که بی‌هدفی زندگی، ایشان را به سفرهای ماجراجویانه می‌کشاند، اما ماجرای دکارت متفاوت بود. وی نه پولی در چنته داشت و نه زندگی را بی‌هدف می‌دانست. داستان دکارت این بود که هدف‌های بزرگ او با علمی که در دست‌رسش قرار داشتند، حاصل نمی‌شدند. این بود که سفرهای مردی ماجراجو با سربازی در ارتش شاهزاده موریس آغاز شد تا لوازم سفر و گردش در اکناف دنیا برای یافتن علمی تازه برای او فراهم گردد. .... https://www.instagram.com/mh.taheri1980 https://virgool.io/@mhtaheri
⭕️ قصد یا رویا؟ مساله این است. 🔸 آیا دکارت با قصد پیشینی روش اندیشیدن را تغییر داد یا رویاها او را هدایت کردند؟ دکارت با ترک پاریس و پیوستن به لشگر نظامی شاهزاده، دست به اقدامی زد که اگرچه بی‌شباهت به جنون جوانی نیست، اما سرنوشت بعدها نشان داد که در همین سفرها بود که جوان از تعصبات سیستم آموزشی روزگار خود خلاص شد و در مسیری قرار گرفت که پایان آن، دستیابی به «شیوه‌ی جدیدی برای اندیشیدن» بود؛ همان شیوه‌ای که در کتاب انعکاس یافته و به انقلابی در فلسفه انجامیده است. معتقد است که دکارت از همان روزهای نخست، قصد و مقصد خود را روشن کرده بود و نه‌تنها پاریس، بلکه کل عقاید سیستم آموزشی آن روزگار را به‌کلی کنار گذاشت. پذیرفتن این مطلب موجب اختلال در شناخت زمینه‌های موثر بر شکل‌گیری و آن‌چیزی که دکارت آن را می‌خواند، می‌شود. خوشبختانه شواهد روشنی مبنی‌بر علایق و گرایشات دکارت جوان در این دوره از زندگی‌اش به جا مانده‌اند؛ شواهدی که نشان می‌دهند این ماجرا ترکیبی از «قصد» و «رویا» بود. یعنی اگرچه دکارت آموزه‌ها و شیوه‌های علمی روزگار خود را مکفی و مفید نمی‌یافت و به‌دنبال روش جدیدی برای اندیشیدن می‌گشت، اما در این سال‌ها هنوز این واضح نبود و چشم‌انداز کاملا روشنی برای وی در این کنکاش متحورانه وجود نداشت. یکی از منابع مهم ما برای فهم این انگیزه‌ها، مبادلات فکری دکارت با آیزاک بیکمان (Isaac Beeckman) -پزشک جوان میدلبورگی- است. در اواخر سال 1618، دکارت با دوست شد. دفتر خاطرات بیکمان که حاوی گفت‌وگوهای آن دو است؛ نامه‌هایی که دکارت به بیکمان نوشته؛ و هم‌چنین رساله‌ی دکارت درباره‌ی موسیقی، همگی به ما می‌گویند که آن روزها وی به چه می‌اندیشید و چه علایق و مطلوب‌هایی را دنبال می‌کرد. به این فهرست می‌توان یک نسخه از یادداشت‌های دکارت را نیز اضافه کرد که نگارششان را از سال 1619 آغاز کرد؛ این یادداشت‌ها تحت عنوان «Cogitations’ Private» (تاملات خصوصی) شهرت دارند. این یادداشت‌ها قضاوت درباره‌ی این دوره از زندگی دکارت را رد می‌کنند. لایب‌نیتس در کتاب «نوشته‌های فلسفی» (Die Philosophischen Schriften) اظهار می‌کند که دکارت این داستان‌ها را در کتاب ساخته و لذا به واقعی‌بودن آن‌ها نمی‌توان اعتماد کرد. .... https://www.instagram.com/mh.taheri1980 https://virgool.io/@mhtaheri
⭕️ عزلت در غار زمستانی 🔸 از استعاره‌های شاعرانه و الهامات مبهم تا شک در همه چیز رفاقت میان بیکمان و نکته‌ی عطفی در زندگی وی بود و تاثیرات عمیقی در تحولات فکری و روحی فیلسوف جوان داشت. بعدها خواهیم گفت که گرایشات دکارت ناشی از رفاقت وی با بیکمان بوده است. با‌این‎وجود، مکاتبات میان آن‌دو بعد از بهار 1619 متوقف گردید؛ این تاریخ را باید آغاز انزوای وی دانست. دکارت به سفرهای خود ادامه داد و در زمستان همان سال آلمان را برای اقامت برگزید. این اقامت‌گاه برای وی همانند غاری بود که به تنهایی آن پناه آورده و تاملاتی عمیق برای ایجاد تغییراتی ژرف در دانش بشر را پیشه‌ی خود ساخته بود. دکارت در بخش اول کتاب می‌نویسد که از شدت سردی هوا، گرمخانه‌ی اتاق را به محل نشستن و استراحت تبدیل کرده بود و قصد داشت به هر چیزی که امکان شک در آن هست، شک کند. اساسا بخش دوم این کتاب پر از استعاره‌هایی است که توجه به آن‌ها زمینه‌های تولد را قابل فهم‌تر می‌کند. این استعاره‌ها را تا حدودی می‌توان با ارجاع به کتاب «Cogitations’ Private» (تاملات خصوصی) تفسیر کرد. دکارت در این یادداشت‌ها نوشته است: «علوم پوشیده هستند و باید آشکار شوند. علم باید توسط یک نفر پیش برده شود، نه تعداد زیادی. سخنان خردمندان را می‌توان به چند قانون کلی تقلیل داد». در این یادداشت‌ها گاه با کلیاتی انتزاعی مواجهیم؛ گاهی با مسائلی در باب ریاضی و فیزیک و گاهی دیگر با استعاره‌هایی شاعرانه و حتی با نکاتی درباره‌ی (inspiration) و . وی حتی به حالات روحی خود نیز اشاره کرده و برای ما گفته است که وقتی اسیر هیجانات و اضطراب‌های روحی می‌شد، زیاد غذا می‌خود و عمیق می‌خوابید؛ اما وقتی نشاط و شادی روحی به سراغش می‌آمد، میل به غذا نداشت و احساس نیاز به خواب نیز نمی‌کرد. https://www.instagram.com/mh.taheri1980 https://virgool.io/@mhtaheri
🔴 دگردیسی آسمان جدید به دولت مدرن 🔴 واسطه‌گری «مارن مرسن» در انتقال «روش دکارت» به «فلسفه سیاسی هابز» (Marin Mersenne) (1588-1648م) -کشیش و فیلسوف و ریاضی‌دان و موسیقی‌دان فرانسوی- تحصیلات خود را در مدرسه‌ی ژزوئیت‌های لافلاش پاریس پی گرفت. با تسلطی که به زبان عبری داشت، به تدریس الهیات در اسقف‌نشین نِوِرس (Nevers) -شهری در نزدیکی پاریس- روی آورد. وی هیچ‌گاه عضو رسمی فرقه‌ی نبود، بلکه به مکتب «مینیم» (Minims) تعلق خاطر داشت؛ فرقه‌ای که در قرن پانزدهم میلادی توسط (Francis of Paola) در پایه‌گذاری شده بود و با تکیه بر ، بسط نگاه طبیعت‌گرایانه به علم را دنبال می‌کرد. چهار سال از عمر خود را وقف نگارش کتاب (Quaestiones celeberrimae in Genesim) (1623م) نمود که با نگاهی فلسفی-کلامی به «مساله‌های مشهور در کتاب پیدایش» می‌پرداخت. مارین مرسن از دوستان بسیار نزدیک رنه دکارت بود؛ به گواهی اسناد تاریخی، در شکل‌گیری اندیشه‌ی سهم بسیار تعیین‌کننده‌ای داشت. او هم‌چنین با سرسختی تمام از دفاع می‌کرد و در ترجمه‌ی برخی از کتاب‌های مکانیکی وی به او کمک می‌نمود. تاسیس آکادمی پاریسین (Academia Parisiensis) در سال 1635 از جمله‌ی مهم‌ترین اقدامات مرسن است. با این کار توانست بیش از 140 نویسنده در حوزه‌ی ستاره‌شناسی، فلسفه و ریاضی را گرد هم آورد و با برگزاری مناظره میان آن‌ها، به تحول علمی آن دوران شتاب بخشد؛ دکارت، گالیله، و از جمله‌ی سرشناسان علم بودند که به همکاری با این آکادمی اقبال کردند. این مرکز به نشر آرای این دانشمندان تبدیل شد و برای نمونه، متفکرانی هم‌چون: و را با آرای دکارت آشنا نمود. آکادمی مرسن الهام‌بخش تاسیس «آکادمی علوم پاریس» و «انجمن سلطنتی لندن» و «آکادمی ژان بابتیست کولبر» واقع شد و کم‌تر از 30 سال بعد، الگوی او به‌تدریج مورد اقتباس قرار گرفت. می‌نویسد: «هابز در اوایل دهه‌ی 1630... به‌نحو فزاینده‌ای درگیر آزمایش‌هایی علمی شد که توسط پسرعمه‌های اِرل دِوونشر -یعنی سِر چالرز کَوِندیش و برادر بزرگ او اِرل نیوکاسل- انجام می‌گرفت. شیفتگی هابز به علوم طبیعی در حد فاصل 1634 و 1636، که در سفر سیاحتی اِرل جوان به و با او بود، تشدید شد. در جریان اقامت آن‌ها در پاریس در 1634، با مارین مِرسِن آشنا شد که بعد او را در شرح حال منظومش به‌عنوان محوری که ستاره‌های دنیای علم بر مدار آن می‌چرخند، معرفی کرد». https://virgool.io/@mhtaheri https://eitaa.com/doranejadid
| 🔴 جابه‌جایی محور توازن منازعات تمدنی به مدیترانه 📮 معماری صلح و پیشرفت در سرزمین میانه، از سند تا نیل 4️⃣ از 4️⃣ 🔹 یکی از نقاط پیوند با و StateBuilding، عبارت است از: تعریف و حاکم بر شیوه‌ی تعیین و تنظیم برای مشخص‌کردن قلمرو یک . ، به سرزمینی با سرحدات مشخص و معین احتیاج دارد. این‌که این سرحدات براساس چه شاخص و معیاری، و با چه وسعت و گستره‌ای مشخص شوند، بر و تاثیر مستقیم دارند. تغییرات این منطق و الگو را تحت‌الشعاع قرار می‌دهند. 🔸 ، شاخص جدیدی است که در مورد توجه قرار گرفت. با تعریف مرز، که ماهیتی صرفا مادی و ریاضیاتی داشت، شاخص که ماهیتی انسانی داشتند، کنار گذاشته شدند. سرحد براساس وفاداری اقوام و قبایل و ایلات تعریف می‌شد؛ اما مرز، کاملا کمّی بود و با متراژ سرزمین تعیین می‌گردید. 🔹 رونق‌گرفتن نگاهی کمّی و امکان رام‌کردن عالم طبیعت با افسار ، ابزاری بود که این گذار را تسهیل می‌کرد. یا همان چیزی که به‌خطا تحت‌عنوان «گفتار در روش» معروف شده است، مهم‌ترین کتاب است؛ این کتاب تنها 10 سال پیش از و در نقطه‌ی اوج منتشر شد و بر منطق پیدایش جهان مدرن و شیوه‌ی نظام بین‌الملل تاثیر گذاشت. 🔸 شاخص مرز، گذار از سنتی به را ممکن کرد. حتی نیز متاثر از ریاضیات جدیدی که دکارت عرضه کرده بود، را نوشت. خود هابز، یعنی معمار دولت مدرن و نخستین مدون جدید، به این نکته تصریح کرده است. 🔹 این‌که دقیقا از کدامین نقطه از خاک گسترده‌ی زمین، مرزهای یک سرزمین آغاز شود و در کدامین نقطه به اتمام برسد، نیازمند مطالعه‌ی پیچیده‌تر جغرافیا بود. اگرچه این پیچیدگی با ابزار ریاضی مهار می‌شد، اما نگاه پیچیده‌تری به ماهیت انسانی و تاریخی جغرافیا را نیز می‌طلبید. به‌مرور زمین، دانش‌هایی هم‌چون ، ، ، ، و ... درراستای تامین این نیاز، عمدتا با مرکزیت جهان آنگلاساکسونی شکل گرفتند. 🔸 از آن روز تا به‌اکنون، یکی از مهم‌ترین اهرم‌های و شکل‌دادن به و بوده است. این‌که می‌بینیم از تا به امروز، سکان‌داران و پایه‌گذاران دانش‌های مرتبط با آن، کشورهای ابرقدرت جهان هستند، نشان می‌دهد که هژمونی مدرنیته با روش فهم جغرافیا در پیوند بوده است. 🔹 یکی از این مسابقات است که در قلب و در پیرامون مرزهای عزیز شکل گرفت و نتیجه‌ی آن، تجزیه‌ی بخش‌هایی از قلمرو ملی و تاریخی ما شد. این سرزمین‌های جداشده اکنون 9 کشور را دربر می‌گیرند که عبارتند از: ، ، ، ، ، ، ، و . در اثنای بازی بزرگ، کارکرد خاکی و زمین‌پایه‌ی در شکل‌دادن به ، به مرزهای آبی در منتقل گردید. 🔸 به‌تبع تغییراتی که دانش‌های جغرافیایی جدید رقم زده‌اند، مختصات و نقطه‌ی تعادل و لبه‌های منازعه‌خیز از به شرق مدیترانه منتقل شده است. از این رو است که سرزمین در جوار ، امروزه سنگر مقاومت سرزمین میانه و نماینده‌ی در برابر سینه سپر کرده است. امروز فردای سرزمین ، در لبه‌های سرخ این نقطه از عالم، در حال رقم‌خوردن است. / پایان 📎 یادداشت‌های پیشین 👇👇👇 1️⃣ یادداشت اول: وابستگی توازن‌بخش 2️⃣ یادداشت دوم: منطق طبیعی مرز 3️⃣ یادداشت سوم: استعلای جغرافیایی زیربنای استیلای سیاسی . 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid