eitaa logo
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
800 دنبال‌کننده
367 عکس
47 ویدیو
14 فایل
ما به دوران جدیدی از عالم وارد شده‌ایم. به‌تدریج آثار این آغاز، محسوس‌تر می‌شود و تاثیر خود را در تغییر چهره زندگی بشر آشکار می‌کند. در این کانال، این دوران جدید را از سه زاویه مورد تامل قرار می‌دهیم: #روش، #دولت و #استعمار. ارتباط با ادمین: @yas_aa
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ شهر و "دولت-فضا-جهان" هانری لوفور یکی از اندیشمندان مغرب‌زمین که از بستر اندیشه‌های چپ بیرون آمده و تا آخر عمر بدان پایبند مانده است، است که در توضیح و توصیف ، اندیشه‌ی قابل اعتنایی دارد. وی معتقد است اگر در دوره‌ی صنعتی‌شدن، سامان‌دادن و تحت کنترل درآوردن کارگران، استیلای حاکمان را قوت می‌بخشید، در دوره‌ی شهری‌شدن، این است که در کانون اِعمال قدرت قرار می‌گیرد. مراد وی آن است که در دوره‌ی سرمایه‌داریِ شهری‌شده، اصحاب و ثروت با تولید ایده‌ی شهر و ساخت آن می‌خواستند با به انقیادکشیدن شهروندان و سرکوب شکل‌های دیگر زندگی اجتماعی، سلطه‌ی عمیق‌تری را سامان‌دهی کنند. تبعا ساختن ، کفایتی از زمان و اندیشه را می‌طلبد؛ باید گونه‌ای از علوم مدرن تولید و تعلیم داده شوند؛ باید مجموعه‌ای از دانش‌های مدرن، از شهرسازی و مدیریت شهری گرفته تا معماری و اقتصاد شهری پدید آیند و در دامن ، به استخدام نهادهای حاکمیتی درآیند. مسیری که بخش گریزناپذیری از تاریخ مدرن بوده است. شهوت سیری‌ناپذیر سازمان‌های دولتی، از وزارت مسکن و سازمان نوسازی گرفته، تا شهرداری و سازمان‌های تابعه‌اش به فراگرفتن علوم شهری و توسعه‌ی آموزش‌های شهروندی را با این می‌توان عمیق‌تر فهمید؛ افزایش فزاینده‌‌ی متخصصان شهری در و را نیز باید باید بر همین معنا دنبال کرد. همان مطلبی که لوفور آن‌ را «تکنوکراتِ ساختاریِ دولتی» می‌نامد؛ یعنی تولید علوم و گفتمان‌های شهریِ در خدمت . در چنین جبری، با زیرکی می‌پرسد: «چه خواهد ماند از قدرت مذهبی اگر نتواند بر پایه‌ی نام‌ها و مکان‌هایش تجسد یابد». اکنون ما نیز باید بپرسیم، در دولت‌سازی اسلامی، با شهر مدرن و جبر ناشی از آن چه می‌خواهیم بکنیم؟ آیا شهر، صرفا جایی برای کار و خدمت و تحصیل و تمشیت امور زندگی است، یا یک کارخانه‌ی عظیمی که انسان‌ها را به شکل خاصی درمی‌آورد و حقیقتا یک فضا برای تلبس به انواع نانوشته است؟ طرح دولت‌سازان جوان برای مواجهه با زیست شهری چیست؟ 🧲 لینک اطلاعات مربوط به هانری لوفور در ویکی‌پدیا: https://en.wikipedia.org/wiki/Henri_Lefebvre 🧲 آدرس چند مقاله پیرامون آثار و اندیشه‌های لوفور: http://problematicaa.com/materialist-dialectic/ http://pi.srbiau.ac.ir/article_8798.html http://tarjomaan.com/barresi_ketab/6726/ http://dialecticalspace.com/toward-an-urban-strategy/ http://dialecticalspace.com/henri-lefevbre/ @doranejadid
⭕️ معنای «اشتات» در فلسفه‌ی سیاسی هگل در گفت‌وگو پیرامون آن‌چیزی که ما آن را می‌نامیم، از واژه‌ی staat (اشتات)استفاده کرده است که معادل state انگلیسی نیست. برای توضیح این مفهوم، توجه به زمینه‌های فکری او ضرورت دارد. هگل در پی احیای یک‌پارچگی فرد و زاده‌شده در است. وی در این راه با دو مانع بزرگ روبه‌رو بود: نخست این‌که فرد عصر ما دیگر فرد زمان یونان نیست؛ دوم این‌که دولت هم پولیس نیست. این تحول در فرد و پولیس، به‌تبع رخ داده بود و هگل را محصول و فرزند همین امر می‌دانست. اشتات یا staat ترجمه‌ای است که هگل آن را برای انتخاب می‌کند؛ همان اصطلاحی که ما در فارسی به «جمهور» ترجمه‌اش کرده‌ایم. مراد هگل از اشتات، نظام سیاسی یک کشور است؛ اما هر نظام سیاسی‌ای را نمی‌توان اشتات یا دولت دانست. اشتات در نزد هگل به دولتی اطلاق می‌شود که مبتنی‌بر حقوق (rechtsstaat) باشد. این حقوق به این دلیل باید استیفا شود که انسان، انسان است؛ یعنی حقوقی که به‌خاطر انسان‌بودن انسان بر او فرض شده است و نه به‌دلیل دین و آیین خاص. دولت هگلی، دولت مبتنی‌بر نمایندگی است و اراده‌ی صنوف مختلف مردم باید پشت آن باشد. او صرفا زمانی قوه‌ی قهرآمیز دولت را تجویز می‌کند که پای ایجاد فضای مناسب برای گسترش در میان باشد. بنابراین، تاسیس دولت مدرن بر تامین آزادی مقدم است و اولویت دارد. https://www.instagram.com/mh.taheri1980/ https://virgool.io/@mhtaheri
⭕️ ضرورت فهم معانی سیاسی معطوف به زمینه‌های فرهنگی مفاهیم در مطالعات انسانی کلا لغزنده هستند و ابهام، بخشی از ماهیت آن‌هاست؛ اما این ابهام در سیاست مضاعف‌تر است و چندپهلویی بیش‌تری دارد. برای گریز و مهار این آسیب، باید مفاهیم سیاسی را معطوف به زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی‌ای معنا کرد که در آن متولد شده‌اند. STATE نیز مستثنی از این قاعده نیست. اگر استیت را به دولت ترجمه کنیم و بخواهیم در زمین ایرانی-اسلامی، نهادی مقارن با بسازیم، قطعا چنین کاری پر از کژتاپی و اعوجاج خواهد بود. پیش‌تر به نمونه آلمانی اشاره کردیم تا نشان دهیم که بومی‌سازی این نهاد و مفاهیم سازنده‌ی آن صرفا برای ما - که ایرانیان مسلمان هستیم - حائز اهمیت نیست، بلکه برای هر ملتی که به اختصاصات و ویژگی‌های فرهنگی خودش تعلق خاطر دارد، مهم است. استیت در گذار از «جهان سنت» به «جهان مدرن» موضوعیت پیدا کرده است. بنابراین به یک معنای دیگر، در خروج از این جهان و ساختن دوران جدیدی در عالم نیز ناگزیر از فهم «State» هستیم. ما استیت را از این رو مقدم در مطالعه می‌کنیم، چون گذار از جهان سنت به جهان مدرن برای نخستین‌بار در غرب رقم خورده است. این گذار نه‌تنها سیمای جهان اجتماعی غرب و سپس به‌تدریج سیمای اقصای بلاد را دگرگون کرد، بلکه در گامی عمیق‌تر، مفاهیم اجتماعی مردمان مغرب‌زمین و سپس مفاهیم اجتماعی دیگر ملت‌ها را نیز متاثر از خود نمود و زلزله‌ای در فهم مردمان جهان از فرهنگ‌شان درانداخت. به‌بیان‌دیگر، گذار از سنت به با فاعلیت و عاملیت نه‌تنها قلمروهای فیزیکی، بلکه قلمروهای متافیزیکی و ساحت عقل و خرد را نیز درنوردید و معنای آن‌ها را معطوف به خود سمت‌وسو بخشید. به‌همین‌خاطر است که ما در خواندن سنت‌مان نیز متاثر از جهان مدرن هستیم. ما در مواجهه با فرهنگ و سنت دچار آستیگمات شده‌ایم و ساختمان معانی فرهنگی خومان را آن‌گونه که پیش‌تر در سنت‌مان بازنمایی می‌شد، نمی‌توانیم درک کنیم. تبعا با تحول در و ، نحوه‌ی ساختن و برآمدن نهادی این مفاهیم نیز تغییر پیدا می‌کند. یعنی نه‌تنها واقعیت و ماهیت در دوران مدرن متحول شده، بلکه معنای مفاهیم سازنده‌ی زمام‌داری نیز متحول شده‌اند؛ مضاف بر این دو، نحوه‌ی ساختن و برآمدن نهاد زمام‌داری در میان ملت‌ها نیز تغییرات و دگرگونی‌های ژرفی یافته است. وقتی از جدید صحبت می‌کنیم، باید به جوانب پیچیده‌ی این امر دقت داشته باشیم. این سخن ادامه خواهد داشت. https://www.instagram.com/mh.taheri1980/ https://virgool.io/@mhtaheri
«اصالت امر اجتماعی در قیاس با امر سیاسی» که بر آمده از شرایط خاص تکوین فرهنگ سیاسی شیعیان در عصر است، یکی از موانع مهم در گذار به در است. در مقدمه‌ی کتاب «دولت مدرن در روابط بین‌الملل» اشاره‌ لطیفی به اصالت در قیاس با در نزد شیعیان دارد و می‌نویسند: سنت اندیشیدن درباره‌ی ، نه نوپا و نه‌چندان ناآشناست؛ باوجوداین، در میان آثار علمی این مرزوبوم، کم‌تر به این مهم پرداخته شده است. آن‌چه ژرف‌اندیشی در این مقوله را، خصوصا بر جامعه‌ی نخبگان این دیار ناگزیر می‌سازد، وضعیت ویژه‌ای است که با پیدایش نظام جمهوری اسلامی در قالب بلکه در این کشور پدیدار شد و تاکنون نیز دشواری‌های تئوریک و ناهمگونی‌های اجتماعی آن فرا روی نظام جلوه می‌نماید. تشکیل نوبنیادی که ازیک‌سو بنیان‌های فرهنگی آن، قوام اساسی خود را از ویژه‌ای گرفته است که آموزه‌هایی تعارض‌نما با دولت مدرن را ترویج می‌کند؛ و ازسوی‌دیگر مراجع و کانون‌های مذهبی آن قرن‌ها از جانب حکومت به حاشیه رانده شده و دست آنان نه‌تنها از مملکت‌داری، که از برخی حقوق اولیه‌ی اجتماعی و سیاسی کوتاه بوده است. آنان نیز در تقابل، نقش اپوزیسیون را بر دوش گرفته و با چنین وضعیتی خو کرده و دریافته بودند که می‌بایست بنیان خود را در قلوب مردم پایه گذارند و عنان رهبری واقعی اجتماعی مردم را در دست بگیرند و سیاست و را عفریت ظلم و بدی، مجسم سازند. این تصویر و تصور آن‌چنان تا اعماق ذهن و عادات روحی-روانی آنان نفوذ کرده بود که جدایی از چنین وضعیتی و پرداختن به معضلات اجتماعی، آن‌هم نه در مقام اپوزیسیون، بلکه در مقام مملکت‌داری و و از دریچه‌ی حکومتی به قضایا نگریستن، برای آنان سخت و دشوار ‌می‌نمود. مردم این دیار نیز که با و مذهبی انس گرفته بودند و جلوه‌ی اطاعت از خدا و رسول را در پیروی از فرمان و منش مراجع و روحانیان دینی می‌دانستند، به پیروی از آنان، قرن‌ها دولت را نه از خود، بلکه در مقابل خود می‌دانستند. ازاین‌رو تخلف و سرپیچی از قوانین نظام حکومتی را نه‌تنها جرم نمی‌دانستند، بلکه بر آن مباهات می‌ورزیدند و در سوابق افتخارات خود ثبت می‌کردند. (عبدخدایی، 1398، صص. 15-16) https://eitaa.com/doranejadid https://virgool.io/@mhtaheri
ارتباط میان برده‌داری و یکی از کلیدهای فهم ریشه‌های است. اندیشه‌ای که به‌دنبال توسعه‌ی برده‌داری از طریق دگردیسی، هم از حیث کمی و هم از حیث کیفی، آن بود در نهایت در مدل جدیدی از زمام‌داری به‌نام تعیّن پیدا کرد. ، اسیری است که توهم آزادی دارد. https://eitaa.com/doranejadid https://virgool.io/@mhtaheri https://virasty.com/Mhtaheri
🔴 ارتباط جوهری روش، دانش، اداره ... ویلیام بلوم می‌گوید: «نظریه‌ی سیاسی» با «نظام سیاسی» مرتبط است و «روش» با این مجموعه هماهنگی دارد؛ مثل تناسب و تقارن «متافیزیک افلاطون» با «نظام فیلسوف‌شاهی» و «روش دیالکتیک غیرتاریخی». توجه به این تناسب و هماهنگی تحلیلِ واضح‌تری از چگونگیِ تاثیرگذاریِ «نابسندگیِ تاملاتِ انتقادی» بر «تدوین نظریه‌ی دولت بومی» و «فرآیند » را در اختیارمان قرار می‌دهد تا خاستگاه بنیادین تشتت در اداره‌ی را درک نماییم. به‌‌تبع دیدگاه بلوم، میان سه ساحتِ تئوریکِ ساختِ سیاسی (یعنی: «روش» و «دانش» و «الگو»ی اداره) نیز هماهنگی و تقارن حاکم است. زیرا هر شیوه‌ای از اداره، مبتنی‌بر مجموعه‌ای از دانش‌هاست؛ این دانش‌ها ذیل روش مشخصی کسب اعتبار کرده و برای جریان‌یافتن در متن جامعه مشروعیت می‌یابند. وقتی در شیوه‌ی اداره‌ی جامعه اختلالی رخ می‌دهد، نشان‌دهنده‌ی عدم هماهنگی و تقارن این سه ساحت نظری است. زمانی‌هم‌که این سه ساحت به‌طور اساسی دگرگون شوند و هماهنگی جدیدی میان آن‌ها شکل بگیرد، می‌توان از تولد و ظهور شیوه‌ی جدیدی از اداره‌ی جامعه سخن گفت. مرور فرآیندِ تاریخیِ تکوینِ این مدعا را تایید می‌کند. https://virgool.io/@mhtaheri https://eitaa.com/doranejadid
| ⭕️ بازی بزرگ در مرزهای ایران تمدنی 📌 استعمار ایبریایی چگونه به مرزهای ممالک محروسه‌ی پارس رسید؟ در پست‌های پیشین، اجمالا به تبار تاریخی حوادثی پرداختیم که در آغازین روزهای قرن نوزدهم میلادی و قرن 13 شمسی، جغرافیای کشور عزیزمان ایران را تغییر داد. این تبار بر محور به‌تبع فروپاشی متمرکز بود. اکنون در دور جدید مباحث، به شکل‌گیری در مرزهای و خاصه (Guarded Domains of Iran) خواهیم پرداخت. این سلسله مباحث شامل تصویرسازی اجمالی اما دقیق از شکل‌گیری رقابت‌های ژئوپلیتیکی و امنیتی میان سه کشور بریتانیا، فرانسه و روسیه خواهد بود. در اثنای سخن نیز گاهی به حسب نیاز به تحولات داخلی این کشورها و گاهی به بنیادهای روشی نگرش ژئوپلیتیکی خواهیم پرداخت و ریشه‌های ساخت و پدیداری را در دنبال خواهیم نمود. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid .
| ⭕️ فلسفه‌ی جغرافیا 📌 تقارن رستاخیز مطالعاتی "فلسفه‌ی جغرافیا" و "نظریه‌های دولت" 🔸 رسوخ و تعمیم تفکر فلسفی در مطالعه‌ی ، رستاخیز جدیدی در مطالعه‌ی و توسعه‌ی آن را نیز -در قرن بیستم- در پی داشت. 🔹اثر شهیر ریچارد هارت‌شورن تحت‌عنوان «ماهیت جغرافیا: بررسی انتقادی اندیشه‌ی کنونی در پرتو گذشته» (The Nature of Geography: A Critical Survey of Current Thought in the Light of the Past)، اثر جریان‌ساز تحت‌عنوان «تبیین در جغرافیا» (Explanation in Geography) از جمله‌ی تولیدات فکری این تکاپوی نظری است. 🔸دیدگاه‌های در باب ، از این مطالعات تغذیه کرده است؛ کوشیده است تا این تاثیر را در کتابی تحت‌عنوان «آموزش و تولید فضا: آموزش سیاسی، جغرافیا و انقلاب شهری» (Education and the production of space_ Political pedagogy, geography, and urban revolution) به تصویر بکشد. 🔹چشم‌انداز جدیدی که در تولید و بسط و حفظ ایجاد کرد، در نظریه‌های دولت و احیای تاثیرات عمیقی به همراه داشت. این چشم‌انداز باعث گردیده است تا میان و ساخت ارتباط روشی برقرار شود. 🔸 دستاوردهای این مطالعات می‌تواند به ترسیم نگاه‌های بدیل و تعریف آلترناتیو جهت در کمک شایانی نماید. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid .
| 📌 موانعی که به انجامیده‌اند ⭕️ جغرافیا، مادرِ تفاوت‌ها و تمایزها و رنگارنگی‌ها 🔸 کیست که بتواند نقش «دوری» و «نزدیکی» را در شکل‌دادن به «تفاوت»ها و «شباهت»ها انکار کند؟! کیست که بتواند بر تاثیر «عینیت» و «ثبات» ، در شکل‌دادن به نزدیکی‌ها و دوری‌ها چشم بپوشد؟! 🔹وقتی کوهی مثل میان دو جمعیت انبوه فاصله می‌اندازد، آب و هوا و خورد و خوراک و پوشاک آن‌ورِالبرزی‌ها را با این‌ورِ البرزی‌ها متفاوت می‌کند؛ زبان و گویش‌شان را متمایز می‌کند؛ راه‌های گوناگونی را برای بروز خوشحالی و ناراحتی پیش روی‌شان باز می‌کند؛ آداب و رسوم و فرهنگ و مناسک‌شان را تغییر می‌دهد و ... و بی‌راه نیست که بگوییم در ادراک‌شان از ، از ماهیت قدرت، از منابع قدرت، نوع اِعمال قدرت، شیوه‌ی مهار و تعلیق قدرت و .... نیز تاثیرات مستقیم و عمیق می‌گذارد. 🔸آیا می‌توان در کویر و دریا و کوهستان، ادراک ما از قناعت و کرامت و امنیت و بقا را تغییر نمی‌دهد؟! آیا سکنی‌گزینی در کنار رودخانه‌ها و جلگه‌های همان صورتی از زندگی را می‌آفریند که زندگی در پیرامون کوهستان یا (Gobi Desert) و اقتضا می‌کند؟! آیا واقعا تفاوتی ندارد که آن‌سوی و رو به جلگه‌ی اروپا داشته باشیم یا این‌سوی آلپ همسایه‌ی شویم؟! 🔹اگر این فرض‌ها را بپذیریم، ظهور و در اروپا به‌جای مشرق‌زمینی که سابقه‌ی هزاران ساله در داشته است را هم شاید به‌نحو گویاتری بتوان تبیین و تفسیر کرد. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid .
| 📌 امر سیاسی: تنظیم‌گر آمریّت‌های محیطی ⭕️ دولت مدرن؛ ایجادگر انحصار جهتِ اِعمال و تعلیق اقتدار 🔸 آدمی وقتی چشم می‌گشاید، خود را در آغوش محیط‌های مختلفی می‌یابد که هرکدام‌شان آمریت خاصی دارند. محیط‌ها هستند و و انسان را به مبارزه می‌طلبند. 🔹حتی با فرض این‌که عرصه‌ی عمومی صرفاً با حضور انسان‌های فرهیخته شکل گرفته باشد، بازهم این احتمال قابل پی‌گیری نیست که صرفا با تکیه‌بر ، امید را داشته باشیم. زیرا: 1️⃣ در با انسان‌های گوناگونی طرف حسابیم که امیال و اهداف متنوعی دارند و از سطح فکر و اقدام متفاوتی برخوردارند؛ 2️⃣ با محیط‌های غیرانسانی هم‌چون مواجهیم که جبر سنگین و نسبتا پایدارشان را، فارغ از فهم و توافق انسانی، در بدو امر، بر شکل‌دادن به عرصه‌ی عمومی تحمیل می‌کنند. 🔸 آدمی در فضایی زاده می‌شود که هرکس ساز خودش را می‌نوازد. ازاین‌رو در فقدان محتمل نیست و باید برای آن چاره‌ای اندیشید. 🔹مهار ازیک‌سو، و فائق‌آمدن بر ازسوی‌دیگر، انسان را به‌تدریج به مکانیزمی سیاسی‌ای متوجه ساخت که ماحصل آن، شکل‌گیری state یا بوده است. 🔸 اگرچه اصل شکل‌گیری این ، کاملا معقول و برخاسته از نیازهای آدمی بوده است، اما این هم‌چنان قابل تغییر و تصرّف و ارتقاست. حتی این وجود دارد که بتوانیم به اَشکال تکامل‌یافته‌تری از مکانیزم‌های عرصه_عمومی و مهار بیاندیشیم. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid
| 🔹اگرچه بسیاری کوشیده‌اند تا از آیین ، تصویر کاریکاتوری دینی غیرسیاسی و ظلم‌پذیر ارائه کنند، اما برآمدن با تکیه‌بر آموزه‌ی مسیحی ، ساختگی‌بودن این تصویری را برملا می‌کند. 🔸 (Crusading movement) مهم‌ترین جنبش سیاسی در مغرب‌زمین در طلیعه‌ی هزاره‌ی دوم است. فرهنگی که در در شکل گرفت، به‌شدت از این جنبش تاثیر پذیرفت و تا پایان دوام آورد. باعث شدند تا بر سرتاسر اروپا حاکم گردد؛ و الگوی نیز از دل همین نظم سر بر آورده است. 🔹عقب‌نشینی سیاسی و گام‌به‌گام مسلمانان از اروپا، از اصلی‌ترین تبعات این عظیم بود؛ این عقب‌نشینی در نهایت موجبات ایشان را فراهم کرد. جنبش صلیبی، در قامت یک متمایز در این نخستین قرون همین هزاره ظهور کرد و بر سیاست و اقتصاد و معماری جامعه تاثیر گذاشت. آن‌چه در هسته‌ی سخت جنبش صلیبی به‌مثابه قلب تپنده جا بود، عبارت بود از: 1️⃣ نظریه جنگ مقدس 2️⃣ اماکن مقدس. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
| 🔸 جنگهای صلیبی (در بین سال‌های ۱۰۹۵-۱۲۹۱م / ۴۷۳-۶۷۰ش) از اتحاد مسیحی در سر بر آورد؛ بعدها به این توافق و ، دو طبقه‌ی و (Merchant) نیز پیوستند و در بنای جدید -که در حال شکل‌گیری بود- مشارکت جستند. 🔹 هدف این اتحاد، بازپس‌گیری جغرافیایی بود که در گرامی داشته شده بود؛ این در آن روزگار در دست مسلمانان قرار داشت و بدون درگیری نمی‌شد آن را بازپس گرفت. 🔸 در نقطه‌ی کانونی این سرزمین‌های مقدس بود. و به صراحت، پیروان خود را به این دعوت کرده بود. هم‌زمان با نخستین موج ، نبردهای خون‌بار دیگری در و شکل گرفتند؛ این مواجهات تا قرن پانزدهم میلادی ادامه یافتند. 🔹هم‌پای اندیشیدن به چگونگی و -تنسیق نیازها و مساله‌های عمومی در چنین محیط بحران‌زده‌ای، نخستین جرقه‌های نیز زده شد؛ با صورت‌بندی ایده‌ی ، شیوه‌ی واحدبندی سرزمینی در جغرافیای طبیعی نیز مشخص گردید و بدین‌ترتیب، جهان به‌سمت سیمایی که امروز می‌شناسیم، سوق پیدا کرد. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
| 🔸 ایده‌ی و از دل برخاسته است. ، عرصه‌ی و برای بقاست. و در کنه سیاست نهفته و جزو جدایی‌ناپذیر آن است. 🔹تزاحم و تضاد هنگام تشکیل اولین گونه‌های اجماعات بشری نیز خود را نشان می‌دهند؛ اما در است که به اوج خود می‌رسند. بنابراین بی‌جا نیست که تکامل اندیشه‌های سیاسی از دل عظیم‌ترین جنگ‌های بشری سربرآورده باشند. 🔸 وقتی گفته می‌شود که تبار و به پیوند می‌خورد، این تبار را صرفا نباید به محدود دانست؛ بلکه باید آن را در دل بزرگ‌تری که تقریبا از در شکل گرفته‌اند، پی‌جویی نمود. 🔹 ازاین‌روست که مطالعه‌ی سلسله‌ی و نظم‌های سیاسی و اداری و بوروکراسی برآمده از آن، برای فهم تبار دولت مدرن حائز اهمیت می‌شود. و در این راستا در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته است. 🔸 گمان می‌رود که ویژگی‌های دولت مدرن که برای نخستین‌بار در آلمانی نمایان گردید، بی‌ارتباط با ویژگی‌های نظم تتونیکی که قوم و مشخصا مردمان سرزمین به‌تدریج آن را در سواحل پدید آوردند، نباشد. 🔹توجه به دریا و ، کاربست ویژه‌ی عنصر خشونت و زور، دگردیسی گونه‌ی خاصی از اعتقادات مذهبی و از این ویژگی‌های مهم می‌باشند. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
| 🔹 لشکرکشی به از مهم‌ترین مولفه‌های دخیل در شکل‌گیری این قاره بود. سرنوشت این مواجهات تاثیر به‌سزایی در پدیدآوردن استعمار جدید و استفاده از سازوکار برای مهار تفکر اسلامی از خود به جا گذاشت. 🔸 تامل در می‌تواند فهم ما را از مواجهه‌ی غرب با جهان اسلام، ویژگی‌های و الگوی حاکم بر تعمیق ببخشد. این تامل نشان خواهد داد که چگونه و ایجاد -به‌انحای مختلف و در ترکیب با ابزارهای متنوع- به مهم‌ترین ابزار قدرت‌های اروپایی برای مواجهه و مهار جهان اسلام تبدیل شد. این همان روح حاکم بر فرآیند جدید است که از قرن پانزدهم به راه افتاد. 🔹 در سلسله پست‌های آتی به بررسی جنگ‌های مسلمانان در اروپا خواهیم پرداخت. این مطالعه از آغاز میلادی در مرزهای آغاز و با بررسی در مرزهای پواتیه‌ی خاتمه خواهد یافت. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
| 🟥 استیت یا ، برآیند تحولات درونی و بیرونی است. تحولات الهیاتی، اقتصادی، صنعتی، هنری و علمی این منطقه مقتضی انقلاب سیاسی و فرهنگی بود. به‌تبع انقلاب سیاسی و فرهنگی، ساخت نیز دگرگون شد و صورت اولیه‌ی در به‌ویژه در و پدید آمد. 🔸 منافع و اهدافی که دولت مدرن برای خودش -به‌تبع تحولاتی که پشت سر گذاشته بود- تعریف می‌کرد، آن‌ها را وارد و رقابت‌های ژئوپلیتیکی نمود. ترکیب تحولات و انقلاب‌های درونی با در بیرون، در مجموع به‌نحوی پیش رفت که برآیند آن‌ها به ترمیم و تثبیت و تکمیل دولت مدرن انجامید. 🔹 قدرت‌های نوظهور اروپا در پی دستیابی به سرچشمه‌‎های ثروت و تجارت و صنعت در آسیا، به‌ویژه کشورهای مسلمان بودند. و جزایر پیرامونی در کانون این توجه و تحرک قرار داشت. فاصله بسیار زیاد میان این قدرت‌ها و جغرافیای تامین‌کننده‌ی هدف و منفعت مذکور اقتضا می‌کرد که مناطق تحت ایشان به‌نحوی اداره شوند که منافع این قدرت‌ها نه‌تنها به احسن وجه تامین شود، بلکه هیچ تهدید و خطری متوجه آن‌ها نگردد. مبتنی‌بر الگوی ، این مهم را برآورده می‌کرد. 🔸بدین‌ترتیب دولت مدرن همان پلتفرمی بود که می‌توانست قدرت‌های نوظهور در غرب اروپا را -اعم از منافع درون‌مرزی یا برون‌مرزی ایشان- به‌نحو توأمان تامین و تضمین کند. کالبدشکافی این واقعیت برای واسازی دولت مدرن و نیل به ضرورت دارد. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid
| 🟥 پس از قریب به چهار و اندی سال کار مقدماتی در این کانال، اعم از: پرداختن به ترمینولوژی ، ، ، و ، و نهایتا ، اکنون می‌توان یک جمع‌بندی نسبتا قابل قبولی از در گذار به عصر جدیدش ارائه داد. به‌عبارت‌دیگر، پس از چهار سال پهن‌کردن بحث، اکنون به فصل جمع‌کردن آن رسیدیم. 🔸 تلاش می‌کنم در فصل جدید، مطالب به دور از موجزگویی باشد. شاید بهتر این باشد که ابتدا یک مطلب موجز به شکل کپشن، و سپس مطلب مبسوط‌‌تر با ادبیات عامیانه‌تر را تقدیم کنم. 🔹پی‌رنگ اصلی پست‌ها این خواهد بود که نسخه‌ی تمدنی ، تنها راه برون‌رفت از دشواره‌های دویست سال گذشته‌ی این مرزوبوم است. این نسخه، حاصل فهم رهبران انقلاب از تلاقی سه نیرو در شکل‌دادن به وضعیت ایران معاصر است: 1️⃣ طرح بعثت 2️⃣ تقابل ایران و اسلام با استعمار و 3️⃣ میراث پنج نهضت تحول‌خواهانه‌ی ایرانی در دو قرن گذشته 🔹ماحصل فهم عمیق از نحوه‌ی تلاقی این سه نیرو در شکل‌دادن به ، رهبران انقلاب را به ضرورت پی‌ریزی نقشه‌ی راه تمدنی انقلاب برای شکل‌دادن به رهنمون ساخته است. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
🔴 منطق طبیعی مرز 📮 معماری صلح و پیشرفت در سرزمین میانه، از سند تا نیل 2️⃣ از 4️⃣ 🔸 و قلمرو، نخستین مولفه‌ای است که در تعاریف رایج از مورد توجه قرار گرفته است. اگرچه در نگاه نخست بدیهی به نظر می‌رسد که داشتن سرزمین، کم‌ترین شرط برای برپاکردن است، اما ظرافت‌ها و دقت‌های نکته‌سنجانه‌ای در معنای سرزمین و قلمرو هنگام تعریف دولت (ُState) نهفته است که غالبا در شناخت و الزامات برجسته نمی‌شوند. 🔹سرزمین را نباید صرفا به «خاک» و فروکاست. مرز، یکی از فرزندان الگوی زمامداری «دولت-ملت» است. مرز، با هر وسعتی از خاک شکل نمی‌گیرد. درست همان‌گونه که هر تعداد از جمعیت را نمی‌توان ملت نامید و هر شیوه‌ای از اجتماع را نمی‌توان خطاب کرد، هر وسعت و گستره‌ای از خاک را نیز نمی‌توان مرز در نظر گرفت و آن را به یک دولت و ملت نسبت داد. برای مثال؛ آیا می‌توان در جغرافیایی کوچک گرداگرد ساکنان طبیعی یک سرزمین دیوار کشید و با ایجاد حصارهای امنیتیِ مسلح به انواع تکنولوژی‌ها و ارتزاق از خون‌آورد نظام ، دولت-ملت یهود را جعل کرد؟ 🔸یکی از شاخص‌های تعریف مرز، است. یک باید به‌اندازه‌ای وسعت داشته باشد که نیروهای مادی و معنوی متعلق به آن، قابلیت عملیاتی پیدا کنند و در مقیاس زندگی اجتماعی به‌گردش درآیند. این وسعت باید بتواند میزانی از استقلال را برای نیروهای داخل مرز، و اندازه‌ای از وابستگی را نسبت به دیگر جمعیت‌های پیرامون ایجاد کند. 🔹افراد مستقر در یک سرزمین به‌واسطه‌ی مرز می‌شوند. برای ایجاد اختلال در سرنوشت ملت‌ها، کافیست را تغییر داد. آشوب 200ساله در نمونه‌ی خوبی برای مطالعه‌ی مرزهای غیرطبیعی و اختلال‌زا است. 🔸با تعریف مرز، چشم‌انداز متمایزی برای یک ملت در مقایسه با هم‌سایه‌گانش ترسیم می‌شود. هرگاه این مرزها با امکان تعریف مشترک انطباق داشته باشند، شاهد ؛ و هرگاه این مرزها بدون ملاحظه‌ی کشیده شوند، شاهد و خواهیم بود. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🔹 چگونه دست اندیشه‌ی استعلایی غرب از آستین رقابت‌های ژئوپلیتیکی بیرون آمد؟ ایران معاصر چگونه در په
| 🔴 استعلای جغرافیایی، زیربنای استیلای سیاسی 📮 معماری صلح و پیشرفت در سرزمین میانه، از سند تا نیل 3️⃣ از 4️⃣ 🔸 تولد در قرن هفدهم و گذار از حکومت‌های بسیط سنتی به ، به‌شکل معناداری مقارن بود با اوج‌گرفتن در و شیوع رقابت‌های ژئوپلیتیکی با محوریت قدرت‌های سیاسی نوظهور در آن منطقه. نیز در اثنای همین مسابقات و رقابت‌ها، و مشخصا در کشاکش (Great Game) 📎 متولد شد. تبیین این امر باید در کانون در گذار به قرار بگیرد. 🔹 در امتداد بود که چهره‌ی جهان تغییر یافت و به شکلی که امروز می‌شناسیم، درآمد. برای تصویرسازی از جهان فردایی که هم‌اینک به‌سوی آن در حال حرکتیم و بنای ی که هم‌اینک برای ساختن آن می‌جنگیم، ناگزیریم که منطق پشت این مسابقات و رقابت‌ها را بشناسیم و آن را به‌نحو مقتضی و مطلوب تغییر دهیم. ازاین‌رو درک دقیق «منطق مرزبندی نظم وستفالیایی»، یک مقدمه‌ی اجتناب‌ناپذیر برای معماری نظم آینده محسوب می‌شود. 🔸 باید توجه داشت که «منطق مرزبندی» و شیوه‌ی تعریف و ترسیم در صلح وستفالیا، به‌عنوان سلاح بسیار نرم امنیتی به‌کار گرفته شد. تمدن غرب از همان بدو تولدش، ایده‌ی مرز و چگونگی ترسیم و تنظیم و تغییر و تثبیت آن بوده است. برون‌داد این سلاح در لحظه‌ی نخستین، تبدیل بیش از 500 واحد فئودالی () به 30 کشور () و تولد 30 دولت-ملت در اروپا بود. اگر در دوره‌ی اخیر، ارعاب ناشی از بمب اتم به فیصله داد، در ، این قدرت ناشی از بود که توانست به جنگ‌های صدساله‌ی اروپایی و در 1648میلادی خاتمه بخشد. 🔹 با تکیه بر مدعای فوق می‌توان گفت که قدرت فائقه‌ی تمدن غرب در منطق مرزبندی و ظهور پیدا کرده است. غرب در پدیده‌ای تصرف کرده که هیچگاه تصور نمی‌شد تغییر آن در بضاعت بشر بگنجد. البته باید توجه داشت که غرب این امکان را ابتدا با سست‌کردن پایه‌های و گذار از و تاسیس بنای شامخ (method) به‌دست آورد و در گامی دیگر، این امکان را با و محقق نمود؛ دانش و تکنولوژی و صنعت نیز در خدمت این ایده بوده است. پس پربی‌راه نیست که بگوییم: دست‌بردن در و ایجاد امکانات جغرافیایی، از غرب برخاسته و به مدرن منتهی شده است. 🔸 نتایج شگفت‌انگیز کاربست منطق مرزبندی چنان خیره‌کننده بود که بعدها نیز به‌عنوان ابزار قدرت، جهت کنترل دیگر مناطق جهان به‌کار گرفته شد. بدین‌ترتیب، این نظم به‌تدریج در اقصی نقاط جهان رسوخ یافت؛ با الگوی خود سرزمین‌های مختلف را درنوردید؛ قلمروهای گوناگون را به‌مثابه به یک‌دیگر متصل ساخت؛ در نهایت، شیر کنترل این ظروف و شیب تغییر تبادلات فی‌مابین آن‌ها را به‌دست خویش گرفت و آن را به‌دست ها داد. این همان خط داستانی است که نقاط تمدن‌خیز مشرق‌زمین را طفیلی غرب کرده است. 🔹 اکنون که قریب به 400 سال از آن تاریخ می‌گذرد، منطق مرزبندی وستفالیایی هم‌چنان به‌عنوان یک حربه‌ی حیاتی در اختیار قدرت‌های غربی است. و تعیین مرز، ناموس است. این منطق هم اینک نیز برای مهار قدرت‌های نوظهور، به‌منظور حفظ در مدیریت تحولات جهان به‌کار گرفته می‌شود. تجزیه‌ی کشورهایی که به سطحی از دست پیدا می‌کنند و ایجاد اتحادیه‌های منطقه‌ای نمونه‌ای از مصادیق کاربرد در روزگار ماست. 🔸 مطالعه‌ی دانش‌های مرتبط با و اداره‌ی نشان می‌دهد که این منطق در انحصار معماران ژئوپلیتیک جهان قرار دارد. شکستن این انحصار و تعیین منطقی جدید برای مرزبندی، و چه بسی وضع و جعل پدیده‌ای غیر از و برای صیانت از تمایزات فرهنگی، یکی از الزامات گذار به و تصویرسازی از است. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
| 🔴 جابه‌جایی محور توازن منازعات تمدنی به مدیترانه 📮 معماری صلح و پیشرفت در سرزمین میانه، از سند تا نیل 4️⃣ از 4️⃣ 🔹 یکی از نقاط پیوند با و StateBuilding، عبارت است از: تعریف و حاکم بر شیوه‌ی تعیین و تنظیم برای مشخص‌کردن قلمرو یک . ، به سرزمینی با سرحدات مشخص و معین احتیاج دارد. این‌که این سرحدات براساس چه شاخص و معیاری، و با چه وسعت و گستره‌ای مشخص شوند، بر و تاثیر مستقیم دارند. تغییرات این منطق و الگو را تحت‌الشعاع قرار می‌دهند. 🔸 ، شاخص جدیدی است که در مورد توجه قرار گرفت. با تعریف مرز، که ماهیتی صرفا مادی و ریاضیاتی داشت، شاخص که ماهیتی انسانی داشتند، کنار گذاشته شدند. سرحد براساس وفاداری اقوام و قبایل و ایلات تعریف می‌شد؛ اما مرز، کاملا کمّی بود و با متراژ سرزمین تعیین می‌گردید. 🔹 رونق‌گرفتن نگاهی کمّی و امکان رام‌کردن عالم طبیعت با افسار ، ابزاری بود که این گذار را تسهیل می‌کرد. یا همان چیزی که به‌خطا تحت‌عنوان «گفتار در روش» معروف شده است، مهم‌ترین کتاب است؛ این کتاب تنها 10 سال پیش از و در نقطه‌ی اوج منتشر شد و بر منطق پیدایش جهان مدرن و شیوه‌ی نظام بین‌الملل تاثیر گذاشت. 🔸 شاخص مرز، گذار از سنتی به را ممکن کرد. حتی نیز متاثر از ریاضیات جدیدی که دکارت عرضه کرده بود، را نوشت. خود هابز، یعنی معمار دولت مدرن و نخستین مدون جدید، به این نکته تصریح کرده است. 🔹 این‌که دقیقا از کدامین نقطه از خاک گسترده‌ی زمین، مرزهای یک سرزمین آغاز شود و در کدامین نقطه به اتمام برسد، نیازمند مطالعه‌ی پیچیده‌تر جغرافیا بود. اگرچه این پیچیدگی با ابزار ریاضی مهار می‌شد، اما نگاه پیچیده‌تری به ماهیت انسانی و تاریخی جغرافیا را نیز می‌طلبید. به‌مرور زمین، دانش‌هایی هم‌چون ، ، ، ، و ... درراستای تامین این نیاز، عمدتا با مرکزیت جهان آنگلاساکسونی شکل گرفتند. 🔸 از آن روز تا به‌اکنون، یکی از مهم‌ترین اهرم‌های و شکل‌دادن به و بوده است. این‌که می‌بینیم از تا به امروز، سکان‌داران و پایه‌گذاران دانش‌های مرتبط با آن، کشورهای ابرقدرت جهان هستند، نشان می‌دهد که هژمونی مدرنیته با روش فهم جغرافیا در پیوند بوده است. 🔹 یکی از این مسابقات است که در قلب و در پیرامون مرزهای عزیز شکل گرفت و نتیجه‌ی آن، تجزیه‌ی بخش‌هایی از قلمرو ملی و تاریخی ما شد. این سرزمین‌های جداشده اکنون 9 کشور را دربر می‌گیرند که عبارتند از: ، ، ، ، ، ، ، و . در اثنای بازی بزرگ، کارکرد خاکی و زمین‌پایه‌ی در شکل‌دادن به ، به مرزهای آبی در منتقل گردید. 🔸 به‌تبع تغییراتی که دانش‌های جغرافیایی جدید رقم زده‌اند، مختصات و نقطه‌ی تعادل و لبه‌های منازعه‌خیز از به شرق مدیترانه منتقل شده است. از این رو است که سرزمین در جوار ، امروزه سنگر مقاومت سرزمین میانه و نماینده‌ی در برابر سینه سپر کرده است. امروز فردای سرزمین ، در لبه‌های سرخ این نقطه از عالم، در حال رقم‌خوردن است. / پایان 📎 یادداشت‌های پیشین 👇👇👇 1️⃣ یادداشت اول: وابستگی توازن‌بخش 2️⃣ یادداشت دوم: منطق طبیعی مرز 3️⃣ یادداشت سوم: استعلای جغرافیایی زیربنای استیلای سیاسی . 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid