|
⭕️ فلسفهی جغرافیا
📌 تقارن رستاخیز مطالعاتی "فلسفهی جغرافیا" و "نظریههای دولت"
🔸 رسوخ و تعمیم تفکر فلسفی در مطالعهی #جغرافیا، رستاخیز جدیدی در مطالعهی #قدرت و توسعهی #هژمونیک آن را نیز -در قرن بیستم- در پی داشت.
🔹اثر شهیر ریچارد هارتشورن تحتعنوان «ماهیت جغرافیا: بررسی انتقادی اندیشهی کنونی در پرتو گذشته» (The Nature of Geography: A Critical Survey of Current Thought in the Light of the Past)، اثر جریانساز #دیوید_هاروی تحتعنوان «تبیین در جغرافیا» (Explanation in Geography) از جملهی تولیدات فکری این تکاپوی نظری است.
🔸دیدگاههای #هنری_لوفور در باب #تولید_فضا، از این مطالعات تغذیه کرده است؛ #دِرِک_فورد کوشیده است تا این تاثیر را در کتابی تحتعنوان «آموزش و تولید فضا: آموزش سیاسی، جغرافیا و انقلاب شهری» (Education and the production of space_ Political pedagogy, geography, and urban revolution) به تصویر بکشد.
🔹چشمانداز جدیدی که #فلسفه_جفرافیا در تولید و بسط و حفظ #هژمونی ایجاد کرد، در نظریههای دولت و احیای #دولت_پژوهی تاثیرات عمیقی به همراه داشت. این چشمانداز باعث گردیده است تا میان #رقابتهای_ژئوپلیتیکی و ساخت #دولت_مدرن ارتباط روشی برقرار شود.
🔸 دستاوردهای این مطالعات میتواند به ترسیم نگاههای بدیل و تعریف آلترناتیو جهت #واحدبندی در #نظام_بینالملل کمک شایانی نماید.
#ژئوپلیتیک
#ژئواستراتژی
#ساخت_قدرت
#معماری_دولت
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid
.
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🟥 علیرغم شباهتها، تفاوتهایی نیز میان #بازی_بزرگ کلاسیک و #بازی_بزرگ_جدید وجود دارند که توجه به
|
🔴 مناطق مورد منازعه یا میدان بازی
در بازی بزرگ جدید، مناطق وسیعی از جغرافیای محور یا #هارتلند، در قاعدهی بازی برای پیشبرد بازی مد نظر گرفته شدهاند؛ در حالی که در بازی بزرگ کلاسیک، تنها تمرکز روی یک یا دو منطقه بود.
🔴 تغییر و تعدد بازیگران
در بازی بزرگ جدید، بازیگران فرامنطقهای بیشتری وارد بازی شدهاند. از #آمریکا، #ترکیه، #هند و #پاکستان گرفته تا #ژاپن، #روسیه و #چین. در حالی که در شکل کلاسیک آن، دو قدرت بزرگ اروپایی، طرفهای اصلی منازعه و کشمکش حساب میشدند.
🔴 تاثیر وضعیت افغانستان بر وضعیت منطقه
در بازی بزرگ جدید، #افغانستان از حیث یک تختهی خیز برای بیثباتسازی سیاسی و امنیتی تمام منطقه (و تحمیل #ناامنی) مورد استفاده قرار میگیرد؛ در حالی که در شکل کلاسیک، افغانستان، منطقهی حائل میان قدرتهای متخاصم بود.
🔴 قطبیشدن وضعیت بازیگران
در بازی بزرگ جدید، تمام بازیگران و طرفهای درگیر رقابت در محور هارتلند، بهدلیل قطبیشدن رقابت در تلاشاند تا منافع خود را به شکل انفرادی تامین کنند؛ در حالی که در شکل کلاسیک، دو قدرت بزرگ اروپایی بهشکل منظم برای دسترسی به منافع بزرگشان تلاش میکردند.
🔴 تلاش برای متوازنسازی نفوذ هژمونیک
در بازی بزرگ جدید برای متوازنسازی قدرت و ساختار #هژمونیک، همچنین برای کنترل جغرافیای موثر در این بازی و رقابتهای نظامی، سیاسی و اقتصادی؛ رهیافتهای بسیار مدرنتری دنبال میشوند. در حالی که در بازی بزرگ کلاسیک، صرفا تلاش برای جلوگیری از نفوذ رقبا در دستور کار قرار داشت و هنوز سیاست چهرهی #هژمونی به خود نگرفته بود.
🔴 ابزارهای مدرن بازی بزرگ جدید
در بازی بزرگ جدید، ابزارهای مدرن در فرایند رقابت مورد استفاده قرار میگیرند. بدینترتیب شکل جنگ چهرهی هیبریدی پیدا کرده است. یعنی تمام اشکال، وسایل و ابزارهای مدرن و فناوریهای نوظهور در این میدان به کار گرفته میشوند. در حالی که در شکل کلاسیک، تنها از ابزارهای جاسوسی و خبرچینی استفاده میشد.
🔴 اهمیت #ژئواکونومی نسبت به #ژئوپلیتیک
در شکل جدید این بازی، تلاش بیشتر برای دستیابی به منافع اقتصادی و منابع زیرزمینی، برطرفکنندهی نیازهای فوری طرفهای درگیر در این رقابت شمرده میشود. اگرچه در نگاه نخست چنین القا میشود که مقصود، #توازنبخشی سیاسی و اقتصادی یکی از مناسبات مهم و قواعد بازی است، اما در واقع امر شاهدیم که منافع اقتصادی بر منافع سیاسی حاکماند.
🔴 استفاده از اهرم اقتصادی برای بیثباتسازی منطقهای
در بازی بزرگ جدید، از اهرمهای اقتصادی مانند: ارائهی مشوقها، فشارهای اقتصادی و تحریمها و ممانعتهای ترانزیتی برای تطمیع کشورهای دخیل در دایرهی سرزمینی بازی، به شکل وسیعی استفاده میشود. در حالی که در شکل کلاسیک این بازی، رقابت تنها معطوف به رقابتهای سیاسی بود و #جاسوسی در آن بیشتر مطمح نظر قرار میگرفت.
🔴 استفاده از نیرویهای نیابتی
در بازی بزرگ جدید، نیروهای نیابتی (#پروکسی) برای برهمزنی توازن در #قطببندی حاکم بر قاعدهی بازی مورد استفاده قرار میگیرند. گروههای تروریستی، جداییطلبان و شبکههای قاچاق، اضلاع اساسی و ابزارهای این بازی را در کنار فعالیتهای جاسوسی میسازند. در حالی که در شکل کلاسیک بازی بزرگ، تنها بازیگران دولتی در #رقابت با یکدیگر قرار میگرفتند.
🔴 تقابل فرهنگها
در بازی بزرگ جدید، اصل تقابل فرهنگی و تمدنی قاعدهای حاکم بر دایرهی رقابتهاست. تمدن چینی، #ارتدوکس، هندی، ترکی، جاپانی، #آنگلاساکسون و غیره در این عرصه قابل ذکرند. در حالی که در بازی بزرگ کلاسیک، تقابل فرهنگها نه، بلکه ترس از رقابت هژمونیک و تسخیر جغرافیای بیشتر توسط قدرتهای بزرگ مطرح بود.
🔴 فقدان ایدئولوژی دولتی
در بازی بزرگ کلاسیک، تلاش عمده برای تسلط هژمونیک سیاسی و ایدئولوژی دولتی، بیشتر محسوس بود؛ در حالی که در شکل جدید، این رقابت بدون موجودیت ایدئولوژی دولتی و سیاسی، بهدنبال کسب هرچهبیشتر منافع اقتصادی است و حوزهی #امنیت (خطرات و تهدیدهای امنیتی) اساس آن را میسازد.
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid