⭕️ نقطهی ارشمیدسی الگوی دولت مدرن
مدعای مطرحشده در یادداشتهایی که تاکنون منتشر کردهام، این بود که الگوی #دولت_ملت، زمینهی بسط تمدنی مدرنیته بوده است؛ یعنی بدون دردستداشتن و طراحی این الگو اساسا امکان بسط مدرنیته در اقصی نقاط زمین وجود نداشت. اگر امروزه در دورافتادهترین دهات کشورهای مختلف نیز با جنبههایی از مدرنیته مواجهیم، این عالمگیری مرهون الگوی #ملت_دولت مدرن بوده است.
مشخصا بهنظر میرسد که لازمهی پذیرش و تکثیر یک الگو در میان ملتها و فرهنگهای مختلف، انعطافپذیری یک الگوست؛ این انعطاف نه باید بهاندازهای باشد که #الگو را از درون خالی کند، و نه آنقدر سفت و سخت باشد که به ترد در میان یک ملت بیانجامد.
با این مقدمات این سوال قابل فرض و طرح است که توسعه و گسترش الگوی دولت_مدرن، مرهون کدام مفهوم مرکزی این الگوست که ضمن برخورداری از انعطاف، عالمگیری این الگو را ممکن ساخته است؟ گمانههای مختلفی را میتوان مطرح کرد؛ یکی از محتملترین و قابلاعتناترین گزینهها را میتوان در مفهوم «staatstrason» یافت.
آموزهی «staatstrason»، یافته و ساخته و پرداختهی #ماکیاووللی است که با مسامحه میتوان آن را به #منافع_ملی ترجمه کرد. این مفهوم تمدنی آنچنان کشسان و قابل بسط و گسترش است که میتواند مورد توجه هر ملتی قرار بگیرد. هر ملتی در پی منافع ملی خاص خودش است؛ طبیعتا میتوان با تاکید بر این مفهوم، ملتها را جذب الگویی کرد که #نظام_بین_الملل حول این مفهوم تنظیم شود و نظم و نسق پیدا کند.
این توجه نشان میدهد که بدون تعریف این دانشواژه در میان یک ملت، امکان جذب در الگوی مدرنیته نیز با مانع مواجه خواهد شد. نکتهی مهمتر نیز آن است که در صورت یافتن یک مفهوم گستردهتر از منافع ملی، میتوان الگوی بدیل #مدرنیته را نیز طراحی کرد. بهراستی چه مفهومی میتواند قدرت انعطاف «منافع ملی» را به چالش بکشد، و نظمی استوارتر و عادلانهتر و انسانیتر از نظم دولت-ملت مدرن را در عالم مورد اقبال قرار داده و بگستراند؟
#سیاست_ما
#سیاست_به_زبان_ساده
https://www.instagram.com/mh.taheri1980/
https://virgool.io/@mhtaheri
تغییر در الگوی نظام بینالمللی یا #نظام_جهانی، واقعیتی واضح در روزهایی است که مشغول سپریکردناش هستیم. برای ایفای نقش موثر و رسیدن به حداکثر #منافع_ملی در این تغییر، باید الگوی تحلیلی مناسبی در دست داشته باشیم. صیرورت نظام بینالملل تابع چه قواعدی است؟
https://virasty.com/Mhtaheri/1681320128186415300
|
🟥 #جغرافیا، بستری برای سازماندهی روش تعامل افراد با یکدیگر است. #موجودیتهای_جغرافیایی صحنهای هستند که حوادث #داستان_ژئوپلیتیک در آن اتفاق میافتند. ساخت #روایت_ژئوپلیتیکی از اشکال مختلف تقابل و تعاملی که در محیط بینالملل رخ میدهند، کمک میکند تا به درک واقعبینانهتری از مسائل جهانی برسیم و در سازماندهی اجتماعی، شعاع بیشتری از مخاطب را در اختیار داشته باشیم؛ زیرا غالبا موجودیتهای جغرافیایی بهعنوان مولفههای بنیادین روایت ژئوپلیتیکی همانگونه #روایت میشوند که در عینیت وجود دارند.
🔸 #سیاست در صحنهای اجرا میشود و به نمایش درمیآید که با موجودیتهای جغرافیایی ساخته شده است. روایت واقعبینانهتری از #سیاست_جهانی خواهد بود اگر بگوییم: فضاهای یک سرزمین همانگونه که #منافع_ملی را پدید میآورد، ویژگیهایی را نیز ایجاد میکند که #رقابتهای_ژئوپلیتیکی پیامد آنهاست. بنابراین: طراحی سیاست، اجرای سیاست و انباشت #قدرت_ملی، بدون شناخت عمیق موجودیتهای جغرافیایی همواره در معرض کوتهبینی و مواجههی رمانتیک با سیاست است.
🔹 #دولتسازی، برآمدن #استیت مرهون تسخیر امکانهایی است که بهتبع شناخت قابلیت موجودیتهای جغرافیایی در چهار قرن گذشته در دسترس بشر قرار گرفته است. لاجرم، ساخت #دولت_مطلوب_اسلامی نیز بدون توجه به اقتضائات این محیط طیشدنی نخواهد بود.
#مفاهیم_و_تعاریف_پایه
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid
|
🟥 استیت یا #دولت_مدرن، برآیند تحولات درونی و بیرونی #اروپای_غربی است. تحولات الهیاتی، اقتصادی، صنعتی، هنری و علمی این منطقه مقتضی انقلاب سیاسی و فرهنگی بود. بهتبع انقلاب سیاسی و فرهنگی، ساخت #زمامداری نیز دگرگون شد و صورت اولیهی #استیت در #غرب_اروپا بهویژه در #هلند و #انگلیس پدید آمد.
🔸 منافع و اهدافی که دولت مدرن برای خودش -بهتبع تحولاتی که پشت سر گذاشته بود- تعریف میکرد، آنها را وارد #مسابقات_جغرافیایی و رقابتهای ژئوپلیتیکی نمود. ترکیب تحولات و انقلابهای درونی با #رقابتهای_ژئوپلیتیکی در بیرون، در مجموع بهنحوی پیش رفت که برآیند آنها به ترمیم و تثبیت و تکمیل دولت مدرن انجامید.
🔹 قدرتهای نوظهور اروپا در پی دستیابی به سرچشمههای ثروت و تجارت و صنعت در آسیا، بهویژه کشورهای مسلمان بودند. #هند و جزایر پیرامونی #تنگه_مالاکا در کانون این توجه و تحرک قرار داشت. فاصله بسیار زیاد میان این قدرتها و جغرافیای تامینکنندهی هدف و منفعت مذکور اقتضا میکرد که مناطق تحت #استعمار ایشان بهنحوی اداره شوند که منافع این قدرتها نهتنها به احسن وجه تامین شود، بلکه هیچ تهدید و خطری متوجه آنها نگردد. #ساخت_سیاسی_مدرن مبتنیبر الگوی #استیت، این مهم را برآورده میکرد.
🔸بدینترتیب دولت مدرن همان پلتفرمی بود که میتوانست #منافع_ملی قدرتهای نوظهور #دریاپایه در غرب اروپا را -اعم از منافع درونمرزی یا برونمرزی ایشان- بهنحو توأمان تامین و تضمین کند. کالبدشکافی این واقعیت برای واسازی دولت مدرن و نیل به #دولت_مطلوب_اسلامی ضرورت دارد.
#مفاهیم_و_تعاریف_پایه
🌐 https://eitaa.com/doranejadid