eitaa logo
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
1.1هزار دنبال‌کننده
451 عکس
73 ویدیو
19 فایل
ما به دوران جدیدی از عالم وارد شده‌ایم. به‌تدریج آثار این آغاز، محسوس‌تر می‌شود و تاثیر خود را در تغییر چهره زندگی بشر آشکار می‌کند. در این کانال، این دوران جدید را از سه زاویه مورد تامل قرار می‌دهیم: #روش، #دولت و #استعمار. Admin: @yas_aa
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ نقطه‌ی ارشمیدسی الگوی دولت مدرن مدعای مطرح‌شده در یادداشت‌هایی که تاکنون منتشر کرده‌ام، این بود که الگوی ، زمینه‌ی بسط تمدنی مدرنیته بوده است؛ یعنی بدون دردست‌داشتن و طراحی این الگو اساسا امکان بسط مدرنیته در اقصی نقاط زمین وجود نداشت. اگر امروزه در دورافتاده‌ترین دهات کشورهای مختلف نیز با جنبه‌هایی از مدرنیته مواجهیم، این عالم‌گیری مرهون الگوی مدرن بوده است. مشخصا به‌نظر می‌رسد که لازمه‌ی پذیرش و تکثیر یک الگو در میان ملت‌ها و فرهنگ‌های مختلف، انعطاف‌پذیری یک الگوست؛ این انعطاف نه باید به‌اندازه‌ای باشد که را از درون خالی کند، و نه آن‌قدر سفت و سخت باشد که به ترد در میان یک ملت بیانجامد. با این مقدمات این سوال قابل فرض و طرح است که توسعه و گسترش الگوی دولت_مدرن، مرهون کدام مفهوم مرکزی این الگوست که ضمن برخورداری از انعطاف، عالم‌گیری این الگو را ممکن ساخته است؟ گمانه‌های مختلفی را می‌توان مطرح کرد؛ یکی از محتمل‌ترین و قابل‌اعتناترین گزینه‌ها را می‌توان در مفهوم «staatstrason» یافت. آموزه‌ی «staatstrason»، یافته و ساخته‌ و پرداخته‌ی است که با مسامحه می‌توان آن را به ترجمه کرد. این مفهوم تمدنی آن‌چنان کشسان و قابل بسط و گسترش است که می‌تواند مورد توجه هر ملتی قرار بگیرد. هر ملتی در پی منافع ملی خاص خودش است؛ طبیعتا می‌توان با تاکید بر این مفهوم، ملت‌ها را جذب الگویی کرد که حول این مفهوم تنظیم شود و نظم و نسق پیدا کند. این توجه نشان می‌دهد که بدون تعریف این دانش‌واژه در میان یک ملت، امکان جذب در الگوی مدرنیته نیز با مانع مواجه خواهد شد. نکته‌ی مهم‌تر نیز آن است که در صورت یافتن یک مفهوم گسترده‌تر از منافع ملی، می‌توان الگوی بدیل را نیز طراحی کرد. به‌راستی چه مفهومی می‌تواند قدرت انعطاف «منافع ملی» را به چالش بکشد، و نظمی استوارتر و عادلانه‌تر و انسانی‌تر از نظم دولت-ملت مدرن را در عالم مورد اقبال قرار داده و بگستراند؟ https://www.instagram.com/mh.taheri1980/ https://virgool.io/@mhtaheri
تغییر در الگوی نظام بین‌المللی یا ، واقعیتی واضح در روزهایی است که مشغول سپری‌کردن‌اش هستیم. برای ایفای نقش موثر و رسیدن به حداکثر در این تغییر، باید الگوی تحلیلی مناسبی در دست داشته باشیم. صیرورت نظام بین‌الملل تابع چه قواعدی است؟ https://virasty.com/Mhtaheri/1681320128186415300
| 🟥 ، بستری برای سازماندهی روش تعامل افراد با یک‌دیگر است. صحنه‌ای هستند که حوادث در آن اتفاق می‌افتند. ساخت از اشکال مختلف تقابل و تعاملی که در محیط بین‌الملل رخ می‌دهند، کمک می‌کند تا به درک واقع‌بینانه‌تری از مسائل جهانی برسیم و در سازماندهی اجتماعی، شعاع بیش‌تری از مخاطب را در اختیار داشته باشیم؛ زیرا غالبا موجودیتهای جغرافیایی به‌عنوان مولفه‌های بنیادین روایت ژئوپلیتیکی همان‌گونه می‌شوند که در عینیت وجود دارند. 🔸 در صحنه‌ای اجرا می‌شود و به نمایش درمی‌آید که با موجودیت‌های جغرافیایی ساخته شده است. روایت واقع‌بینانه‌تری از خواهد بود اگر بگوییم: فضاهای یک سرزمین همان‌گونه که را پدید می‌آورد، ویژگی‌هایی را نیز ایجاد می‌کند که پیامد آن‌هاست. بنابراین: طراحی سیاست، اجرای سیاست و انباشت ، بدون شناخت عمیق موجودیت‌های جغرافیایی همواره در معرض کوته‌بینی و مواجهه‌ی رمانتیک با سیاست است. 🔹 ، برآمدن مرهون تسخیر امکان‌هایی است که به‌تبع شناخت قابلیت موجودیت‌های جغرافیایی در چهار قرن گذشته در دسترس بشر قرار گرفته است. لاجرم، ساخت نیز بدون توجه به اقتضائات این محیط طی‌شدنی نخواهد بود. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
| 🟥 استیت یا ، برآیند تحولات درونی و بیرونی است. تحولات الهیاتی، اقتصادی، صنعتی، هنری و علمی این منطقه مقتضی انقلاب سیاسی و فرهنگی بود. به‌تبع انقلاب سیاسی و فرهنگی، ساخت نیز دگرگون شد و صورت اولیه‌ی در به‌ویژه در و پدید آمد. 🔸 منافع و اهدافی که دولت مدرن برای خودش -به‌تبع تحولاتی که پشت سر گذاشته بود- تعریف می‌کرد، آن‌ها را وارد و رقابت‌های ژئوپلیتیکی نمود. ترکیب تحولات و انقلاب‌های درونی با در بیرون، در مجموع به‌نحوی پیش رفت که برآیند آن‌ها به ترمیم و تثبیت و تکمیل دولت مدرن انجامید. 🔹 قدرت‌های نوظهور اروپا در پی دستیابی به سرچشمه‌‎های ثروت و تجارت و صنعت در آسیا، به‌ویژه کشورهای مسلمان بودند. و جزایر پیرامونی در کانون این توجه و تحرک قرار داشت. فاصله بسیار زیاد میان این قدرت‌ها و جغرافیای تامین‌کننده‌ی هدف و منفعت مذکور اقتضا می‌کرد که مناطق تحت ایشان به‌نحوی اداره شوند که منافع این قدرت‌ها نه‌تنها به احسن وجه تامین شود، بلکه هیچ تهدید و خطری متوجه آن‌ها نگردد. مبتنی‌بر الگوی ، این مهم را برآورده می‌کرد. 🔸بدین‌ترتیب دولت مدرن همان پلتفرمی بود که می‌توانست قدرت‌های نوظهور در غرب اروپا را -اعم از منافع درون‌مرزی یا برون‌مرزی ایشان- به‌نحو توأمان تامین و تضمین کند. کالبدشکافی این واقعیت برای واسازی دولت مدرن و نیل به ضرورت دارد. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid