eitaa logo
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
1.1هزار دنبال‌کننده
451 عکس
73 ویدیو
19 فایل
ما به دوران جدیدی از عالم وارد شده‌ایم. به‌تدریج آثار این آغاز، محسوس‌تر می‌شود و تاثیر خود را در تغییر چهره زندگی بشر آشکار می‌کند. در این کانال، این دوران جدید را از سه زاویه مورد تامل قرار می‌دهیم: #روش، #دولت و #استعمار. Admin: @yas_aa
مشاهده در ایتا
دانلود
| گفتمان «روش»؛ فرصت بیداری و چند نکته‌ی دیگر 🟥 اساسا معدوم‌کردن انقلاب اسلامی، گزینه‌ی مقدور نیست. شعله‌ی وجودی امری که از باطن عالم برخاسته باشد، با لطیفه و حیله خاموش نمی‌شود. تنها می‌توان به شعاع آن صدمه زد و در برابر نورش، شیشه‌های کبود قرار داد. به‌عبارت‌دیگر، مساله است و چنگ‌انداختن به سنّت «سمّیتموها»؛ قراردادن شیشه‌های رنگین در برابر شعله‌های وجودی انقلاب اسلامی و نامیدن آن به اسمی دیگر. امکان این آسیب از کجا فراهم می‌شود؟ جبهه‌ی ایمانی این بستر را چگونه تقدیم رقیب می‌کند؟ 🔸 تکیه به از اتفاقاتی مثل ، استقامت‌زاست. این تحلیل‌ها می‌توانند خواصی از مردم و کارگزاران را در میدان پابرجا و نگه دارند؛ بی‌آن‌که خم به ابرو بیاورند. نقش و کارکرد تحلیل فلسفه‌ی تاریخی، خلق جهت یا اصلاح جهت در نظام راهبری یک ملت است. گره‌های مربوط به جهت‌گیری‌های کلان، با تحلیل‌های فلسفه‌ی تاریخی گشوده می‌شود. با اتکا به تحلیل‌های فلسفه‌ی تاریخی می‌توان در متن عظیم‌ترین ابتلائات، نور پیروزی‌های بزرگ را در افق تاریخ دید و دل، قوی داشت. فلسفه‌ی تاریخ، مفسّر افق‌های بلند و مقیاس‌های سوپرماکروست. بااین‌وجود، اکتفا به این سطح از تحلیل و تبدیل‌نکردن آن به ، عامل در نظام کارشناسی و سیستم‌های متکفل است. بدون ترجمه‌ی تفاسیر فلسفه‌ی تاریخی به و ، بیم آن می‌رود که کارگزار دلداده‌ی انقلاب به آسیب سهل‌پنداری و تقلیل‌گرایی مبتلا شود. 🔹 این چالش اساسی در سیر تکوینی انقلاب اسلامی، بعد از فراغت از آغاز شد. تجربه‌های اهورایی و «از جنس دیگر»ی که طیفی از مردم با گوشت و پوست و استخوان‌شان در دو میدان پیروزی انقلاب و دفاع مقدس تجربه کرده و زیسته بودند، یک منبع حیاتی برای تولید دستگاه کارشناسی، برای اداره‌ی کشور بود. در آن دوره، تحلیل‌های فلسفه‌ی تاریخی به میدان آمدند و گروهی از نخبگان را متوجه این منبع قدرت نمودند و این جهت را در پیش روی ایشان گشودند. اما این نخبگان تا به امروز در تبدیل این منبع به «دستگاه محاسباتی مدون» ناکام بوده‌اند. ، مولود این نقیصه و خلاء است. 🔸 به‌گمانم آن‌چه بر نتیجه‌ی انتخابات چهاردهمین دوره‌ی ریاست جمهوری تاثیر تعیین‌کننده گذاشت، همین نقیصه و خلاء بود. رئیس‌جمهور منتخب مستمرا به همین خلاء و گسستی که میان برنامه‌ها با و حاکم است، توجه می‌داد و دست خالی رقیبش را نشانه‌ی انکارناپذیری قلمداد می‌کرد که لاجرم باید از آن گریخت. دال مرکزی گفتمان ایشان، اعتماد به «کارشناس» و ضرورت حاکمیت «روش» بر برنامه و اداره‌ی کشور بود؛ اعتمادی که اگر از ایستار فلسفه‌ی تاریخی بخواهیم آن را معنا کنیم، بیش‌تر در برابر روش و کارشناسی مدرن است. این تسلیم به‌‎خاطر عینی‌بودن برون‌دادهای دستگاه کارشناسی و تکرارپذیری نسخه‌های روشمند است. همین ویژگی است که می‌تواند عمق تحلیل‌های فلسفه‌ی تاریخی و حتی خلوص به‌کاررفته در برنامه‌های کلانی که از طریق استراتژی «به‌گزینی» به‌دست آمده‌اند را به حاشیه براند. 🔹 تدبیر ج.ا.ا برای ترمیم چالش خلاء متدولوژی برای معماری دستگاه کارشناسی اسلامی چیست؟ به‌نظر می‌رسد که چارچوب حاکم بر میدان انتخاباتی که پشت سر گذاشتیم، اهتمام دولت عمیق نسبت به حل این است. این نهاد عقلانی، با ایجاد ابتلای میدانی برای برانگیختن متخصصانی وارد گود شده است که هنوز نیم‌چه شعله‌ای از افق‌های ‎ تاریخی هم‌چنان در وجود آن‌ها امکان برافروخته‌شدن دارد. دولت عمیق به خاکستر توان‌هایی که متاسفانه در زیر تجربه‌های ناکام خفته‌اند، امید دارد. 🔸 چرا باید دولت عمیق چنین تدبیری اندیشیده باشد؟ دلیل این است که دستیابی به کارشناسانی که قدرت طراحی دستگاه محاسباتی متناسب با افق انقلاب اسلامی را داشته باشند، یعنی تربیت معماران و مهندسان مطلوب اسلامی، عملا چندین دهه زمان نیاز دارد؛ درحالی‌که تبدیل به ، اگرچه سخت اما زودبازده است. آن‌چه از سایه‌ی تدبیر دولت عمیق ج.ا.ا می‌توان بشارت پیدا کرد، ایجاد امکان میدانی یک چنین شگفتانه‌ای است. 🔹 باید توجه داشته باشیم که بار گران این تدبیر به دوش فرزانگانی خواهد بود که قدرت تبدیل تحلیل‌های فلسفه‌‎ی تاریخی به دستگاه محاسباتی اجتماعی را داشته باشند. تبعا این فرزانگان، در کانون تیرهای آخته‌ی نظام سلطه قرار خواهند گرفت. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
| 🟥 هرگاه بپذیریم که به‌مثابه ابزاری موثر و تعیین‌کننده در اختیار و است که به واسطه‌ی آن، تنور را گرم نگه می‌دارد و ادراک انسان‌ها از ارزشمندی کالاها و خدمات مختلف را تغییر داده و کنترل می‌کند؛ استبعادی ندارد که نتیجه بگیریم آن‌چه بر امنیت در دریا و در زمین حکومت می‌کند، (Interest rate) است. 🔹 اگرچه بخشی از برآمده از هستند و به‌طور طبیعی از نشأت می‌گیرند، اما با پدیده‌های انسان‌ساخته‌ای مثل: و صلح، ایجاد و ، ایجاد در بستر زمین و دریا، تاسیس و ، تامین یا ایجاد ناامنی در کریدورهای تجاری و ... نیز می‌توان قیمت کالا و خدمات را بالا برد یا از ارزشمندی آن‌ها کاست. التهاب یا آرامش در بازار نیز در خدمت کشف ارزشمندی ناشی از است. 🔸 بالا یا پایین‌آمدن قیمت در ثانیه‌به‌ثانیه تابلو به‌تبع تغییرات امنیتی تنگه‌های راهبردی جهان، بهترین شاهد این مدعاست. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 1️⃣ از 4️⃣ ایران؛ فرصت ساخت تصمیم بزرگ 🔸 اسرائیل پاسبان در منطقه‌ی راهبردی از پس از جنگ جهانی دوم تا به امروز بوده است. حضور آن به‌معنای تداوم ، تزلزل آن نشانه‌ی رو به اضمحلال بودن این چیدمان، و برچیده‌شدنش لازمه‌ی ایجاد در منطقه و جهان است. سرنوشت این بختک 77 ساله امروز به ملت رشید ایران گره خورده است. این روزها یکی پس از دیگری می‌روند تا این تصمیم و عزم را به بخش طلایی و درخشان در گذار به مبدل سازند. 🔹 پایان و ترسیم مرز دولت-ملت‌های جدید، آغاز رسالت در محافظت از هژمونی قدرت‌های پیروز، در منطقه‌ی غرب آسیا بود. 29 نوامبر 1947میلادی، نطفه‌ی این طفل شوم بسته شد و باطل، باری دیگر لباسی از جنس جغرافیا به تن کرد. اگرچه مخالفت کشورهای عربی این آغاز را قریب به یک سال به تاخیر انداخت، اما 14 می 1948میلادی، پرچم از تا ، در شرق به اهتزار درآمد؛ عبادتگاه علیه‌السلام نیز به جولانگاه ابلیس بدل شد. 🔸 از آن روز تا به امروز، اسرائیل نماد شوم طفیلی‌شدن در برابر بوده است؛ نماد چیرگی بر ملت‌های متعلق به . تاریخ گواهی می‌دهد که تداوم این رسالت و اهتزاز این پوستین، تنها با پیروزی تصورناپذیر به چالش کشیده شده است؛ چالشی که اینک می‌رود تا به بازی مرگ یا زندگی تغییر وضعیت دهد. ادامه دارد.... 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 2️⃣ از 4️⃣ ایران؛ فرصت ساخت تصمیم بزرگ 🔸 پنجمین موج تحول‌خواهی در با انقلاب اسلامی رقم خورد. رهبران برخلاف رهبران پیشین معتقد بودند که حل چالش‌های اساسی نیازمند بازتعریف منطقه‌ی غرب آسیا در معادلات جهانی است. زیرا وضعیت کشورهای این منطقه تابع رژیم‌های امنیتیِ تعریف‌شده برای این نقطه از جهان است؛ این رژیم‌ها تعریف می‌شوند تا دوام و تداوم ناموازنه‌ی حاکم بر روندهای به‌نفع حفظ شود و پایدار بماند. 🔹 رهبران انقلاب به این نکته پی بردند که حل نخواهند شد، مگر این‌که مساله‌های کشورهای حل بشوند. در این نگاه فراملی و تمدنی، مساله‌ی کشورهای مسلمان و مساله‌های منطقه‌ی غرب آسیا همانند فرض شده است؛ به‌طوری‌که تحولی کوچک در یکی از این ظرف‌ها، لاجرم به‌شکل طبیعی تحول در کلیه‌ی را در پی دارد. استعاره‌‎ی «ظروف مرتبطه» به‌نحو ضمنی بر بنیان نظریه‌ی استوار شده است؛ این نظریه را می‌توان به منطقه‌ای با وسعت تطبیق کرد. 🔸 شواهد و تجربه‌های تاریخی گواهی می‌دهند که آرامش و صلح جهانی، تابع آرامش و صلح در و پیرامون آن - - بوده است. این منطقه به‌طور طبیعی واجد یک جغرافیای مشترک است که تبعات خاصی را بر آن بار می‌کند. برای مثال؛ هرگاه تعادل و تعاملی در این جغرافیای مشترک به راه بیافتد، به‌هم‌پیوستگی طبیعی آن می‌تواند ضامن صلح و ثبات و آرامش در گستره‌های فراتر از و آن‌سوتر از باشد. به‌عبارت‌دیگر، به‌مدد مندرج در منطقه، سرنوشت جمعیت‌های مستقر در این شعاع را به هم دوخته و ایشان را کرده است. با این اوصاف، این‌منطقه را می‌توان سرزمین نامید. 🔹 ملت‌هایی که در غرب آسیا زندگی می‌کنند، خواه یا ناخواه به‌دلیل به‌هم‌وابسته‌شان، سرنوشت مشترکی را نیز در تاریخ دنبال کرده و می‌کنند. حتی نیز آن را تحت‌عنوان کژتابانه‌ی می‌شناسد؛ آمریکا کل این منطقه را ذیل فرماندهی واحد کنترل می‌کند؛ علوّ در گرو آشفتگی این منطقه است. هم‌سرنوشتان این منطقه هرگاه از این پیوستگی‌شان غفلت ورزیده‌اند، تقلای ایشان برای تحول و تغییر و پیشرفت، به یک چرخه‌ی باطل پرهزینه و کم‌ثمر تبدیل شده است. دقیقا ملهم از این نگاه بود که مساله‌ی در نوک پیکان اندیشه‌ی سیاست خارجه‌ی جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته؛ این سیاست تا به امروز تداوم یافته؛ اکنون نیز به نقطه‌ی سرنوشت‌ساز خود رسیده است. 🔸 ذیل همین نگاه راهبردی در سال 1982میلادی، با حمایت آشکار و قاطع جمهوری اسلامی در بیخ گوش رژیم اشغال‌گر تاسیس شد. تاسیس این نهادِ نیک‌پی نشانه‌ی واضحی بود از عزم برای درافتادن با ، پایان‌بخشیدن به در غرب آسیا، بنای رژیم جدید منطقه‌ای جهت ایجاد ، و بنیان‌گذاری . 🔹 تداوم این سیاست به‌مرور زمان به تولد انجامیده و منطق ویژه‌ی خود را به‌عنوان یکی از مولفه‌های تاثیرگذار بر نظم جدیدی که در حال شکل‌گیری است، بر جهان در حال گذار تحمیل کرده است. جبهه‌ی مقاومت را می‌توان نخستین فرزند دانست. ظهور این قدرت منطقه‌ای یکی از نشانه‌های انکارناپذیر نزدیکی به قله‌های آرمانی است. جمهوری اسلامی با حمایت‌های علنی خود از جبهه‌ی مقاومت، اعتقاد راسخ خود به هم‌سرنوشتی ملت‌های غرب آسیا را تا به امروز فریاد زده است. شنیدن این صدای رسا و نجات‌بخش، بخش مهمی از در گذار به است. شنیدن این صدا کمک می‌کند تا در ساختن قدم‌های مستحکمی را برداریم. ادامه دارد.... 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 3️⃣ از 4️⃣ ایران؛ فرصت ساخت تصمیم بزرگ 🔸 تولد ، نشانه‌ی باروری اندیشه‌ی پشتیبان است. این ولد صالح نشان داده که انقلاب اسلامی، صرفا یک تغییر سیاسی درون‌مرزی نیست که را نماد آن بدانیم. طلوع اندیشه‌ی اسلامی از این خاک نشان داد که حق در این زمانه، در پناهگاه دیرین خداپرستان -یعنی ایران- ردای به دوش انداخته و با مرکزیت و گذرگاه تمدن‌های شرقی عزم آن دارد که باری دیگر نظمی جدید را در عالم به پا کند. 🔹 روزها یکی پس از دیگری تا به امروز پیش رفته‌اند تا به درک این واقعیت دست یابد که تداوم، توسعه و قوت‌گرفتن جبهه‌ی مقاومت و در رأس آن حزب‌الله، شاخصی عینی برای سنجش و پایش امکان تحقق و گذار از به نظمی انسانی‌تر و البته مبتنی‌بر مختصات شرقی است. عطف به این امر، خاک که از دیرباز دروازه‌ی صدور یا ورود نظم‌های جهانی «از شرق به غرب» و «از غرب به شرق» بود، به آوردگاه رویارویی «نظم قدیم» با «نظم جدید» تبدیل کند. 🔸 اتفاقات و حوادث پربسامدی که این روزها در شرق ، با محوریت و در حال وقوع است، تابلوی وضعیت مواجهه‌ی دو نظم با یک‌دیگر است. علایم و نشانگانی که این داشبورد به نمایش می‌گذارند، کم‌وکیف درگیری این دو نظم را به تصویر می‌کشند. و پایبندی به اصول انسانی ازسوی جبهه‌ی مقاومت دریک‌سو، و جابه‌جایی مرزهای توحش و درندگی و دریدگی از جانب رژیم کودک‌کش درسمت‌دیگر، آیینه‌ی تمام‌نمایی است که تمایز دو نظم را در چشم جهانیان به نمایش گذاشته است. 🔹 اینک سرزمین‌های مقدس کرانه‌ی خاوری مدیترانه شاهد رویارویی با است. حدودات سرزمینی لبنان و اسرائیل اینک دیگر نه صرفا دو ، بلکه کرانه‌ی دو هستند. دریک‌سمت، روح شرقی بیدارشده و آماده‌ی بازپس‌گیری میراث و منزلت تاریخی خویش است؛ درسمت‌دیگر، چنگال‌های نظم استعماری با پیکر پاک و بی‌دفاع کودکان درافتاده و آخرین تقلای خود برای بقا را به نمایش گذاشته است. اراده‌ی ملت‌های متعلق به هر کدام از این دو سمت در روزهای آینده تعیین خواهند داد که سمت برنده در بازی مرگ یا زندگی، از آنِ کدامین نظم است؛ از آنِ نظم رو به زوال یا از آنِ نظم در حال شکل‌گیری. 🔸 در گذار به نورافکنی است برای فهم پیوند وجودیِ ما به این صحنه‌ی عظیم جهانی. روایت ایران می‌گوید که در کدام سمت و چرا و چگونه باید ایستاد. ادامه دارد.... 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🔴 بازی‌سازی برای بازتعریف غرب آسیا 💰 تعداد کلمه: 560 کلمه ⏰ زمان مورد نیاز برای مطالعه: 6 دقیقه
| ⭕️ نکته‌ی اول: ✅ تساوی شرّ «استیلا» با «استبداد» 🔹 فرار از شرّ به دامان همان مقدار از منطق مقاومت به دور است که سقوط اسد در را صرفا به تغییر جناح سیاسی در قوه‌ی مجریه‌ی جمهوری اسلامی ایران فرو بکاهیم. تاثیر و تأثر، چیزی است و علت و معلول چیز دیگر. این تقلیل باعث می‌شود انقلاب اسلامی هم‌چنان در حجاب و باقی بماند. 🔹فرار از شرّ «حاکم مستبد» به دامان «نظم استیلائی» و امیدجستن از ، ناشی از فقدان و غفلت از است. این یعنی درآمدن از چاله و افتادن در چاه. هیچ عقل سلیمی نمی‌پذیرد که از «تنگنای چاله» به درآمده و به «تعفن چاه» پناهنده شوی. البته این سخن به‌معنای پذیرش استبداد و تسلیم در برابر حاکمان خودکامه و اقتدارگرا نیست. اما تقلا برای نجات، نباید به تئوریزه‌نمودن سازش با ، تعظیم در مقابل و انفعال در مواجهه با قدرت‌های استیلاگر بیانجامد. ⭕️ نکته‌ی دوم: ✅ تمایز «باخت» با «بازی‌سازی» 🔹طبعا کسی درصدد انکار مخاطرات تغییر در آرایش محور مقاومت، با رفتن اسد نیست. جابه‌جایی در ایران -خواه خواسته باشد، خواه ناخواسته- به‌هرروی، دلهره‌آور و مخاطره‌برانگیز و نفس‌گیر است. اما این‌که این تغییر را بلافاصله مساوی با شکست جبهه‌ی مقاومت بدانیم و افسارپاره‌کردن صهیونیزم در را نشانه‌ی غروب اقبال در ساخت نظم منطقه‌ای مطلوبش تلقی کنیم، چیزی جز داوری عجولانه و خام‌اندیشانه و نیست. 🔹 با در میدان بسیار شبیه هم‌اند. اگر به مقیاس تحول توجه نکنیم، در تشخیص‌شان به خطا خواهیم رفت. لازمه‌ی این مطلوب، برخورداری مناسب از است. باید اعتراف کنیم که نتوانسته‌ایم تدابیر مناسبی برای ارتقای سواد معطوف به درک (به‌ویژه نظم سیاسی و مدنی) در جبهه‌ی مقاومت پیاده کنیم. 🔹وقتی اراده کرد که اسد هم‌چنان در بماند، این توانایی و ابزارهای آن را داشت که 14 سال این سقوط را، علی‌رغم اراده‌های بین‌المللی به تاخیر بیاندازد. اما این نظام هنوز مجهز و مسلح به نرم‌افزارهای ، حتی در درون مرزهای خودش نیز نیست و در تولید این ابزارها با چالش‌های جدی روبه‌رو بوده است. تبعات فقدان این نرم‌افزارها بی‌شک هر از چندی بر چهره‌ی آرزوهای این جبهه چنگ و خط می‌اندازد. 🔹لازمه‌ی ماندن اسد، نصب نرم‌افزارهایی در این 14 سال بود که بتواند تمنای حاکمیت اسد را از قلب و ذهن مردمان سوریه به یک تبدیل کند. این نرم‌افزار در یک جمله‌ی کوتاه عبارت است از: . ما به این نرم‌افزار، چه در داخل و چه در منطقه و جهان، به همان‌اندازه -و حتی بیش‌تر- نیازمندیم که به موشک و پهباد و دیگر سخت‌افزارهای . ⭕️ نکته‌ی سوم ✅ اهمیت صعه‌ی صدر در بازی نظم 🔹تغییر در ، بخشی از در جهان جدیدی است که در حال شکل‌گیری است. این تغییر را نمی‌توان به یک تک مولفه‌ی سیاستی (مثل خودکامگی اسد یا تغییر جناح اجرایی ج.ا.ا) فروکاست؛ حتی این تغییر را نباید به ضرورت تحول در در یک کشور تقلیل داد. 🔹شکی در این نیست که فاصله‌گرفتن از رفتارهای استبدادی در جغرافیای مقاومت و بازگشت یه شکوه تاریخی‌اش، یک ضرورت غیرقابل‌انکار است. اما نکته این‌جاست که این ضرورت به صرف سرنگونی حاکم اقتدارگرا به‌دست نمی‌آید؛ این مطلوب حتی با تغییر رژیم سیاسی و آن هم به‌صورت آمرانه حاصل نمی‌شود. 🔹مهم‌ترین نکته‌ی این یادداشت نسبتا طولانی این است که تا جایگاه ملت‌های مسلمان در و تغییر نکند، احوال مردم و اوضاع سفره‌ی ایشان بهبود پیدا نخواهد کرد. جبهه‌ی مقاومت در میدانی وارد شده است که ماحصل آن، تغییر منزلت ملت‌های مسلمان در است. ⭕️ نکته‌ی آخر ✅ ضرورت خروج از «خاورمیانه‌بودن برای غرب» 🔹تنگ‌شدن سفره‌ها و به‌بن‌بست‌رسیدن حوصله‌ها، در منطقه‌ای به فراخی ، از زمانی شدت گرفت که مردمان این سرزمین به اسارت استیلای مدرن درآمدند. این اسارت مقارن بود با تعریف به . مقارن بود با فروپاشی مرزبندی‌های طبیعی و تاریخی و تحمیل و مرزبندی ای. باید صعه‌ی صدر بازتعریف و را داشت و از و در پرهیز کرد. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🔴 تغییر در شیوه‌ی تقسیم زمین 🧩 قسمت دوم: نظریه‌پردازی برای ترمیم هژمونی 💰 تعداد کلمه: 420 کلمه
| 🚩 نزاع نظریه‌ها 🔸 نظریه‌ها، برسازنده‌ی جهان واقعی هستند؛ به آن مشروعیت می‌بخشند و ترمیم و دوام آن را ممکن می‌سازند. رشد نگاه انتقادی که از عدم کفایت و نابسندگی نظریه‌های پشتیبان نظم نوین جهانی خبر می‌داد، اندیشیدن به آلترناتیو هژمونی آمریکایی را تقویت کرده است. نظریه‌ی که توسط و ارائه شد، یکی از این آلترناتیوها بود که راهبرد شمال-جنوب را جایگزین راهبرد غرب_شرق کرد. 🔹یکی دیگر از نظریه‌هایی که از پشتیبانی می‌کند، نظریه‌ی است. نظریه‌ی کاپلان عمدتا با نام رهیافت شناخته می‌شود. نظریه‌ی وی نمونه‌ای از تلاش‌هایی است که می‌کوشند تصویری از نظام جایگزین موجود را ترسیم کنند. 🔸کاپلان روی ناآرامی‌هایی که در نقاط مختلف جهان در حال گسترش بود، تمرکز کرد و اصطلاح جدید ژئوپلیتیکی و را برای توضیح و تبیین وضعیت موجود ابداع نمود. البته قصد کاپلان ترمیم قدرت جهانی آمریکاست و کم‌تر می‌توان از دل آن بدیل را استشمام نمود. 🔹نظریه‌ی نیز یک سویه‌ی ژئوپلیتیکی دارد. در این نظریه که به رهیافت مربوط می‌شود، زیرساخت منازعات ژئوپلیتیکی که از آن سخن می‌گفت را در فرهنگ‌ها و تمدن‌های منتشر در جغرافیای ملل جست‌وجو کرده است؛ وی این وضعیت را به اوضاع بعد از پیوند زد و رد پای خطوط گسل‌خیز این منازعه را در جغرافیای جهان ترسیم نمود. عنوان کتاب وی یعنی «برخورد تمدن‌ها و بازسازی نظام نوین جهانی» به وضوح از جنبه‌ی ژئوپلیتیکی نظریه‌ی ساموئل هانتینگتون پرده برمی‌دارد. این نظریه، نسخه‌ای کاربردی برای بقای در مواجهه با شرایط گذار به بوده است. 🔸روی‌آوردن به ایجاد برای مقابله با ، بر اساس این نظریه‌های ترمیمی پشتیبانی می‌شود. نظریه‌ی کاپلان در پایان قرن بیستم نگاشته شد؛ نظریه‌ی برخورد تمدن‌های هانتیگتون نیز در سال 1993 میلادی مطرح گردید. اقدام امریکا در ایجاد کانون‌های تکفیری در نیز از سال 1996 میلادی آغاز شد و در سال 2007 میلادی به بهره‌برداری رسید. و تجهیز مسلحین افغان نمونه‌ای بسیار برجسته در این راستاست. کاپلان نیز در این میان روی منازعات تمرکز داشت و از نزدیک در این منطقه زندگی می‌کرد. تضعیف گفتمان از درون با تاسیس گروه‌های سلفی و تکفیری، از بالکان و تا نکته‌ی تمرکز این نظریه‌ها بوده است. 🔹جا دارد ما نیز در ایران عزیزمان از خودمان بپرسیم که نظریه‌ی پشتیبان ما از جبهه‌ی مقاومت چیست و چه آرایش تئوریکی در برابر نظریه‌های رقیب به خود باید بگیریم؟ اساسا آیا توجه به لایه‌ی تئوریک این تقابل‌ها و تغییرات را یک امر جدی و لازم و ضروری می‌دانیم یا معتقدیم که این وجه بیش‌تر یک فعل تشریفاتی و نمایشی و تزئینی است؟ در برابر را از کجا پی بگیریم؟ این یادداشت ادامه دارد.... 1️⃣ قسمت اول: گذار به جهان شمال-جنوب 2️⃣ قسمت دوم: نظریه‌پردازی برای ترمیم هژمونی 3️⃣ قسمت سوم و پایانی: آغازی بر پایان مرکزیت غرب ... 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
| 🚩 چگونه جبهه‌ی مقاومت از هژمونی غرب مرکززدایی کرده است؟ 🔹 دهه‌ی پایانی و دهه‌ی نخست بازه‌ی زمانی تدوین نظریه‌های ترمیم‌گر و رخنه‌پوش ژئوپلیتیک بود؛ بازه‌ای که در آن به پیروزی رسید و اتحاد جماهیر از هم فروپاشید. بار تئوریک این کار بر دوش و قرار داشت. نظرورزی آن‌ها کوه یخی را ساخت که نوک آن را می‌شد در طراحی و اجرای در و در و دید. هانتینگتون آشکارا در کتابش اعلام کرد که درصدد بازسازی نظم نوین جهانی از دل درگیری تمدن‌هاست. کاپلان نیز از کارکرد شورش و آنارشی در تبیین مسابقات جغرافیایی پرده برداشت. 🔸 تمرکز معماری دفاعی و امنیتی جمهوری اسلامی حول پی‌ریزی و پیاده‌سازی نشان‌دهنده‌ی اعتنای این نظام به اهمیت جغرافیا و قدرت برخاسته از آرایش زمین و سرزمین است. ما به تدریج عقلانیت خود را در برای هضم و ترتیبات امنیتی این نقطه‌ی حادثه‌خیز جهان رشد داده و همواره در مسیر بلوغ و تکامل حرکت کرده است. با این نشانه‌هاست که می‌توان قسم خورد که در پس تصمیمات این نظام با عقل شدیدا عمیقی روبه‌رو هستیم که به تغییر افق‌های برسازنده‌ی مناسبات بین‌المللی واقف است و خود را در مقیاس بازی‌گر می‌بیند و میدان را برای بازی‌گری خود تنظیم می‌کند. 🔹 ترسیمی که با ادبیات خاص خودشان از مواجهه‌ی با نظام سلطه ترسیم می‌کنند، بروز و برون‌داد همان عقلانیتی است که می‌خواهد تفوق اروپامحور را بشکند و هژمونی برآمده از آن را از مقام استیلاء به زیر بکشد. طبعا چنین مواجهه‌ای بدون پشتیبانی تئوریک نبوده و نمی‌تواند پیش برود. 🔸 ازاین‌‎رو می‌توان گمانه‌زنی کرد که یک پشتیبان و مجهز به ادراکات هستی‌شناختی، معرفت‌شناختی و روش‌شناختی در پس اراده‌ی معطوف به گذار از نظام سلطه وجود دارد؛ خواه این تئوری آشکارا عرضه گردیده باشد یا به هر دلیلی صرفا در و دولت عمیق آشکار شود. رد پای این تئوری را می‌توان در جاهایی سراغ گرفت که با تولید و به‌کارگیری ادبیاتی جدید، عزم خود را مبنی‌بر مشروعیت‌زدایی از نظم و موجود نشان داده است. 🔹مرکززدایی از نظم غرب‌محور یکی از مهم‌ترین نمودهای نظام فکری پشتیبان جبهه‌ی مقاومت است. تلاش‌های این جبهه به‌نحو واضح و میدانی، مرکزواقع‌شدن غرب در تعریف زندگی ایده‌آل را نشانه گرفته است. این جبهه موفق بوده که لخت‌بودن پادشاه غرب را فریاد بزند و نشان دهد که غرب عملا فاقد صلاحیت لازم برای تعیین هنجارهای اخلاقی، الگوهای سیاسی، شیب مبادلات اقتصادی و روندهای فرهنگی است. 🔸نویسنده‌ی کتاب «هراس بنیادین» در همان سال‌های نخست این ظرفیت را در انقلاب اسلامی مشاهده کرده است. در این کتاب می‌نویسد: رهبران اسلامی در ایران تا حد زیادی در راستای تخریب منطق اروپامداری و غرب‌مداری در جهان تلاش نموده‌اند. بنابراین ظهور اسلام‌گرایی تنها در فضایی قابل فهم است که در آن، غرب و اروپا در وضعیت مرکزیت‌زدایی قرار گیرد. 🔹در توضیح سخن سعید باید گفت که وجه نامرئی امپراتوری غرب، همان مرکزیت‌بخشیدن به شیوه‌ی اداره‌ی عرصه‌ی عمومی و سبک زندگی اروپایی است. مرکزیت‌بخشی به تجربه‌زیسته‌ی اروپا، منطق سلطه را تامین می‌کند. این منطق در تعریف جغرافیا نیز بازتاب داشته است. برای مثال، تعریف به‌عنوان مدار شاخص برای تنظیم ساعت در جهان بازتاب همین منطق است. گذر از مستلزم به چالش‌کشیدن اقتدار آن‌دسته از ابزارهای غرب است که با توسل به آن‌ها وانمود می‌کند که بر جغرافیای جهان تسلط دارد و گویا عالم در ید کنترل اوست. این گذار در رفتار جبهه‌ی مقاومت و به چالش‌کشیدن اقتدار ژئوپلیتیکی غرب کاملا نمود و بروز دارد. 🔸با نگاهی عمیق‌تر به این تقابل و با درنظرگرفتن لایه‌های مختلف درگیری دو ، که در یک‌سوی آن جبهه‌ی مقاومت ایستاده است، از شکست نظریه‌ی فرانسیس فوکویاما تفسیر بهتری می‌توان ارائه کرد؛ ازاین‌منظر، اعتراف را باید اذعان به توانایی و توفیق جبهه‌ی مقاومت در مرکزیت‌زدایی از جهان آمریکایی دانست. 🔹در ادامه و امتداد همین تلاش‌های عملی و میدانی جبهه‌ی مقاومت، کاملا قابل فرض است که بتوانیم به لایه‌های دیگری از مبارزه با نظام سلطه از طریق مرکززدایی از جهان غرب در عرصه‌های مختلف بیاندیشیم تا به از خودش پایان ببخشیم. 📮 پی‌نوشت: یادداشت‌های این عنوان از گفت‌گوی با دکتر ابراهیم متقی الهام گرفته شد. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🔴 شرایط استفاده از مذاکره به‌عنوان ابزار قدرت 💰 تعداد کلمه: 540 کلمه ⏰ زمان مورد نیاز برای مطالع
| 🔴 الف) مذاکره: از «ابزار ضعف» تا «نماد اقتدار» 🔸مذاکره ایران و آمریکا می‌تواند تحت شرایطی از «ابزار ضعف» به «نماد اقتدار» تبدیل شود. باید پرسید چه شرایط و الزامات و سازوکارهایی می‌توانند این امر با به واقعیت تبدیل کنند؟ آن‌چه اندیشیدن به این تغییر را محتمل ساخته و قابل اعتنا می‌کند، پیدایش شرایط جدید در ، به‌ویژه در است. به‌تبع این شرایط می‌توان نگاه متفاوتی به اقدامات سیاسی و مفاهیم انداخت. جهان پس از و عملیات‌های به‌سادگی به شرایط پیشین برنخواهد گشت. جایگاه در غرب آسیا به‌تبع این اقدامات تضعیف شده و ضربات جبران‌ناپذیری به شاکله‌ی رژیم صهیونیستی وارد گردیده است. 🔹 مضاف بر ضربات به هژمونی امریکا در منطقه‌ی غرب آسیا، از تحولات بین‌المللی دیگری نیز می‌توان یاد کرد که را در جهان تغییر داده است. ، نبرد تجاری چین و آمریکا، رشد اقتصادی و صنعتی کشورهای جنوب درمقایسه‌با اروپای غربی و آمریکا، کاهش تولید ناخالص ملی آمریکا، تضعیف شاکله‌ی هویتی اروپا و رابطه‌ی آن‌ها با ایالات متحده. 🔸این تحولات منطقه‌ای و جهانی می‌توانند معانی جدیدی به مفاهیم، رفتارها و تصمیمات سیاسی دولت-ملت‌ها ببخشند. در این شرایط محتمل است که بتوان مذاکره‌ی میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده را نیز به‌طبع موازنه‌ی جدید جبهه‌ی مقاومت و ، از زاویه‌ی دیگری نگریست. 🔹عدم هراس و پرهیز دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی از مذاکره، بیش از هرچیز متاثر از دستاوردها و آمادگی‌های میدانی جبهه‌ی مقاومت است. هماهنگی دیپلماسی و میدان در جبهه‌ی مقاومت در سال‌های اخیر از مولفه‌هایی است که تغییر نگرش به مذاکره را محتمل می‌کند. 🔸اکنون سؤال اساسی این است که: تحت چه شرایطی می‌توانیم از مذاکره، برداشت جدیدی داشته باشیم و آن را به جای نشانه‌ی هزیمت سیاسی و شکست ایدئولوژیک، به‌مثابه ابزار قدرت و برتری میدانی استفاده کرد؟ در این راستا به چهار نکته و شرط باید توجه داشت: 🔴 ب) شرایط تبدیل مذاکره به ابزار قدرت 🚩 ۱. ناذات‌گرایی در ماهیت مذاکره 🔹اصل مذاکره و اقدام سیاسی نسبت به اصل مذاکره، ذاتاً و ماهیتاً نه کاری مثبت است و نه اقدامی منفی؛ بلکه تحت شرایط و چارچوب‎‌های خاصی معنای مثبت یا منفی پیدا می‌کند. مثلا انجام و پیشبرد مذاکرات به نحوی که موجب نمایش «تکریم و کرامت» و «عزتمندی» در نزد افکار عمومی در جهان شود، معنای مثبتی به مذاکره می‌بخشد و بالعکس. 🚩 2. همسویی با اهداف و آرمان‌های ملی 🔸مذاکره باید در مجموع در خدمت تحقق اهداف و آرمان‌های عالی ملت ایران و جبهه‌ی مقاومت باشد. یعنی زمینه‌ی تحقق مهم‌ترین هدف ملی و منطقه‌ای ملت ایران را فراهم نماید. این هدف چیزی نیست جز: تضعیف و هدم نظام سلطه. اگر مذاکره طرف مقابل را در موقعیتی قرار دهد که گریزی جز انتخاب تمکین در برابر مطالبات طرف ایران نداشته باشد، معنای مذاکره عوض خواهد شد. 🚩 3. تضعیف روابط سنتی در جبهه سلطه 🔹نشانه موفقیت این مذاکرات و قرارگرفتن آن در راستای تامین اهداف ملی، تضعیف روابط سنتی و دیرین نظام سلطه است. این‌که بتوان روند مذاکره را به نحوی پیش برد که به سست‌شدن روابط سنتی آمریکا با ، رژیم صهیونیستی و حکام دست‌نشانده‌ی آن‌ها در منطقه غرب آسیا بیانجامد، معنای مذاکره را مثبت خواهد کرد. 📮 اخبار و اطلاعاتی که در روزهای آینده از منتشر خواهد شد، نشان خواهد داد که چه مقدار از امثال این شرط‌ها مورد اهتمام طرف ایرانی و مورد پذیرش طرف آمریکایی بوده است. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
| 🔴 ژئوپلیتیک کوانتومی (بخش چهارم و آخر) 💰 تعداد کلمه: 410 کلمه ⏰ زمان مورد نیاز برای مطالعه: 4 دقی
🟥 ژئوپلیتیک کوانتومی (قسمت آخر) 4️⃣ نوبت هم‌سرنوشتان فراموش‌شده 🚩 مزایای ادبیات فیزیک کوانتوم برای ژئوپلیتیک 🔸 به‌کارگیری استعاره‌ای ادبیات کوانتوم در تحلیل بحران‌های می‌تواند به درک صحنه کمک کند. این رویکرد می‌تواند تصویر بهتری از پیچیدگی سیستمی روابط بین‌الملل را برای تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران ترسیم نماید تا راهبردهای چندلایه‌ای برای مواجهه با بحران‌ها اتخاذ کنند. با استفاده از اصول کوانتومی چه‌بسا بتوان ابزارهای جدیدی برای پیش‌بینی رفتار بازیگران جهانی و تحلیل سناریوهای مختلف توسعه داد. 🚩 معایب ادبیات فیزیک کوانتوم برای ژئوپلیتیک 🔹 در ابتدای تاسیس علوم انسانی، روش‌شناسی تلاش کرد که انسان را به‌مثابه شیء فیزیکی پیچیده در نظر بگیرد. توسعه‌ی در چندین دهه از قرن‌های اخیر به‌تبع این دیدگاه بوده است. نمی‌توان منکر شد که انتقال مفاهیم فیزیکی به حوزه‌ی اجتماعی و سیاسی دشواری‌های خاص خود را دارد و جتی می‌تواند به سوءتفسیر نیز منجر گردد. 🚩 سخن پایانی و نکته‌ی اصلی 🔸 عطف به مزایای و معایبی که گفته شد، اکنون در مقام جمع‌بندی به یک نکته بسنده می‌کنم. مادّه در معنای طبیعت‌گرایانه، مخلوقی بی‌جان و فاقد شعور است. اساسا دوگانه‌ی ماده-معنا یا مادی-معنوی شبیه دوگانه‌سازی‌های عصر مدرن است که آخرت را مزاحم دنیا، دین را مزاحم علم، توجه به عاقبت را مزاحم تلاش برای معیشت و ... می‌داند. در یک نگاه دیگر که ملهم از نظریه‌ی است، اساسا با چنین دوگانه‌هایی در عالم هستی مواجه نیستیم. جهان، جهانی سرتاپاشعور است که در هر ذره‌اش می‌توان آیه‌ای از آیات الهی را مشاهده کرد. کوانتوم نیز فارغ از این ظرفیت نیست. 🔹 آن‌چه در به کوانتوم می‌توان برای دنیای سیاست برداشت کرد، تمثیل رفتار در شیوه‌ی رفتار ذرات کوانتومی است. به‌بیان‌ساده‌تر، شبیه‌ترین رفتار ماده به رفتار انسان، در وجه کوانتومی ماده ظاهر می‌شود. ماده‌ای که در نگاه پوزیتویستی گویا یک رفتار ساده و خطی دارد، در لایه‌ی کوانتومی‌اش با چنان پیچیدگی و چندوجهی همراه است که گویا رفتار اختیاری انسان در ماده نیز ظهور و بروز دارد. 🔸بزنگاه‌های گذار به در نظام بین‌الملل که اراده‌های بازیگران را جدی‌تر از هر زمان دیگری به چالش می‌کشد، لحظه‌ای است که گویا بازیگرانی که روزگاری شبیه مهره و فاقد اراده‌یی بین‌المللی بودند، می‌توانند فاعلیت و عاملیت خود را بروز دهند. کمک می‌کند تا عاملیت و فاعلیت ملت‌هایی در رقابت‌های نظم جهانی مورد اعتنا و مطالعه قرار بگیرند که روزگاران مدیدی عدیم‌الشعور محسوب می‌شدند. ژئوپلیتیک کوانتوم با زبان علمی و ملهم از رفتار ذرات ریز و ناچیزی که حامل عظیم‌ترین قابلیت‌ها برای ایجاد تغییر هستند، امیدبخش بازیگرانی در نظام بین‌الملل می‌تواند باشد که قصد فروپاشی هژمونی را دارند. چنان‌که تو گویی موسایی دیگر عزم تخریب اهرام پوشالی فرعون را کرده است. 🌐 https://eitaa.com/doranejadid 🌐 https://t.me/doranejadid