دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
|
2️⃣ از 4️⃣ ایران؛ فرصت ساخت تصمیم بزرگ
🔸 پنجمین موج تحولخواهی در #ایران_معاصر با انقلاب اسلامی رقم خورد. رهبران #موج_پنجم برخلاف رهبران پیشین معتقد بودند که حل چالشهای اساسی #ایران نیازمند بازتعریف منطقهی غرب آسیا در معادلات جهانی است. زیرا وضعیت کشورهای این منطقه تابع رژیمهای امنیتیِ تعریفشده برای این نقطه از جهان است؛ این رژیمها تعریف میشوند تا دوام و تداوم ناموازنهی حاکم بر روندهای #نظام_بینالملل بهنفع #قدرتهای_اقیانوسپایه حفظ شود و پایدار بماند.
🔹 رهبران انقلاب به این نکته پی بردند که #مسالههای_ایران حل نخواهند شد، مگر اینکه مسالههای کشورهای #غرب_آسیا حل بشوند. در این نگاه فراملی و تمدنی، مسالهی کشورهای مسلمان و مسالههای منطقهی غرب آسیا همانند #ظروف_مرتبطه فرض شده است؛ بهطوریکه تحولی کوچک در یکی از این ظرفها، لاجرم بهشکل طبیعی تحول در کلیهی #ظروف_مرتبطه را در پی دارد. استعارهی «ظروف مرتبطه» بهنحو ضمنی بر بنیان نظریهی #وحدت_طبیعی_جغرافیایی استوار شده است؛ این نظریه را میتوان به منطقهای با وسعت #از_سند_تا_نیل تطبیق کرد.
🔸 شواهد و تجربههای تاریخی گواهی میدهند که آرامش و صلح جهانی، تابع آرامش و صلح در #فلات_ایران و پیرامون آن - #از_سند_تا_نیل- بوده است. این منطقه بهطور طبیعی واجد یک جغرافیای مشترک است که تبعات خاصی را بر آن بار میکند. برای مثال؛ هرگاه تعادل و تعاملی در این جغرافیای مشترک به راه بیافتد، بههمپیوستگی طبیعی آن میتواند ضامن صلح و ثبات و آرامش در گسترههای فراتر از #هیمالیا و آنسوتر از #مدیترانه باشد. بهعبارتدیگر، #دست_پنهان_جغرافیا بهمدد #آمریت_محیط_طبیعی مندرج در منطقه، سرنوشت جمعیتهای مستقر در این شعاع را به هم دوخته و ایشان را #همسرنوشت کرده است. با این اوصاف، اینمنطقه را میتوان سرزمین #همسرنوشتان نامید.
🔹 ملتهایی که در غرب آسیا زندگی میکنند، خواه یا ناخواه بهدلیل #تحرک_جغرافیایی بههموابستهشان، سرنوشت مشترکی را نیز در تاریخ دنبال کرده و میکنند. حتی #نظم_غربی نیز آن را تحتعنوان کژتابانهی #خاورمیانه میشناسد؛ آمریکا کل این منطقه را ذیل فرماندهی واحد #سنتکام کنترل میکند؛ علوّ #قدرتهای_اقیانوسپایه در گرو آشفتگی این منطقه است. همسرنوشتان این منطقه هرگاه از این پیوستگیشان غفلت ورزیدهاند، تقلای ایشان برای تحول و تغییر و پیشرفت، به یک چرخهی باطل پرهزینه و کمثمر تبدیل شده است. دقیقا ملهم از این نگاه بود که مسالهی #فلسطین در نوک پیکان اندیشهی سیاست خارجهی جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته؛ این سیاست تا به امروز تداوم یافته؛ اکنون نیز به نقطهی سرنوشتساز خود رسیده است.
🔸 #حزبالله_لبنان ذیل همین نگاه راهبردی در سال 1982میلادی، با حمایت آشکار و قاطع جمهوری اسلامی در بیخ گوش رژیم اشغالگر #قدس تاسیس شد. تاسیس این نهادِ نیکپی نشانهی واضحی بود از عزم #نظام_اسلامی برای درافتادن با #نظام_سلطه، پایانبخشیدن به #ناترازی_تمدنی در غرب آسیا، بنای رژیم جدید منطقهای جهت ایجاد #توازن_تمدنی، و بنیانگذاری #نظم_جدید_بشری.
🔹 تداوم این سیاست بهمرور زمان به تولد #جبهه_مقاومت انجامیده و منطق ویژهی خود را بهعنوان یکی از مولفههای تاثیرگذار بر نظم جدیدی که در حال شکلگیری است، بر جهان در حال گذار تحمیل کرده است. جبههی مقاومت را میتوان نخستین فرزند #تمدن_نوین_اسلامی دانست. ظهور این قدرت منطقهای یکی از نشانههای انکارناپذیر نزدیکی به قلههای آرمانی #انقلاب_اسلامی است. جمهوری اسلامی با حمایتهای علنی خود از جبههی مقاومت، اعتقاد راسخ خود به همسرنوشتی ملتهای غرب آسیا را تا به امروز فریاد زده است. شنیدن این صدای رسا و نجاتبخش، بخش مهمی از #روایت_ایران در گذار به #عصر_جدید است. شنیدن این صدا کمک میکند تا در ساختن #تصمیم_بزرگ قدمهای مستحکمی را برداریم.
#سند
#نیل
ادامه دارد....
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid
هدایت شده از ساخت ایران|حسین مهدیزاده
✅«رستم های امروز در مقابل توران» روایت صحیح از جای درست تاریخ
📝حسین مهدیزاده
1️⃣ از 5️⃣
قرن نوزدهم که قرن یکه تازی #قدرت_جهانی_انگلستان از طریق دریاها بود، نگین مرکزی همه قدرت انگلستان روی زمین، #هند بود. کشف انگلستان این بود که نقطه پرگار دایره قدرتش هند است. نه اینکه فقط هند مهم باشد، بلکه اگر از هر طرف مراقب دسترسی دشمنانش به هند باشد، حساب همه چیز درست در میاید و قدرت انگلستان حفظ می شود.
اما انگلستان بعد جنک جهانی دوم افول کرد و دوره آمریکا و شوروی شروع شد و در این نزاع دوم هم آمریکا برنده شد و قدرت یکجانبه جهانی پیدا کرد. آمریکا قدرتش را با پرگار صورت بندی نمی کرد. آمریکا از جهان مرکز زدایی کرد و کل کره زمین را به 5 منطقه تحت مدیریت آمریکا تقسیم کرد و با #فرماندهی_نظامی خود، مدیریت آنها را به عهده گرفت. کلیفورد دی کانر، نویسنده معروف کتاب «تاریخ علم مردم» کتاب جدیدی دارد به اسم «تراژدی علم آمریکایی، از ترومن تا ترامپ» آنجا می گوید که رویای مدرنیته که آزادی و برابری و... بود توسط دو دستگاه به هم پیوسته قدرت نابود شد: اول ابرشرکت های بزرگِ جهانی و دوم نظامی گری آمریکا. نیمه دوم کتاب دی کانر درباره چگونگی به استخدام در آمدن علم و اقتصاد و فرهنگ و سیاست برای Unified combatant command یا همان فرماندهی یکپارچه رزمندگان آمریکاست!
بگذریم! به ماجرای علم اشاره کردم تا جوابی باشد به آنهایی که گفته بودند چرا می گویی صلح نیم بند بین علم مدرن با اسلام دیگر پایدار نخواهد شد(اینجا👉). علم و فناوری غربی صاحب دارد و سحاب رحمت نیست که دور کره زمین بگردد و به هر سرزمینی می رسد، دامن رحمت بر آنها بگستراند! غرب معتقد به کمیابی امکانات است و سوداگری و گرگ بودن را اخلاقی می داند! لذا علم و فن یا به نفع ابرشرکت عمل می کند یا UCC ، نه هیچ کس دیگری! لذا شما هم اگر معتقدید که با همین مفاهیم مدرن میتوان نظام دانش دیگری ساخت که خط فرمان و command آن دست خدا و ولی اش باشد، می توانید امتحان کنید؛ سازمان علمی بزنید که علم و فن را براساس هدف شما و در سازمان اجتماعی و اخلاقی شما و در خط فرمان شما بگرداند و الا لطفا تز ندهید! ...بگذریم...
به هر حال امروز UCC یا همان « فرماندهی یکپارچه رزمی وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا» جهان را به 6 منطقه تقسیم کرده است:
- آفریقا
- اروپا
- اقیانوس آرام و هند
-شمالی
- جنوبی
- مرکزی
البته UCC شش فرماندهی دیگر هم دارد:
- فضایی
- سایبری
- عملیات ویژه
- راهبردی
- ترابری
جالب است. علم آمریکایی بر خلاف علم انگلیسی، همیشه سعی می کند درک آمریکایی ها از جهان یکپارچه را مخفی کند. در دوره آمریکایی شما با سازماندهی طرف هستید که مثل انگلیس قرن نوزدهم، هیچ وقت لو نمی دهد که آمریکا مرکز عالم را کجا می داند!
اما چرا! شاید #مرکز ما باشیم؛ یعنی منطقه پنجم یا همان #سنتکام : United States Central Command همانی که فرمانده اش به هر کجا سفر می کند، خبرش از مصوبات مجالس ملی و فرمان رئیس جمهورها و قدرت موشکها و بمب های ساکنین منطقه ما مهمتر است!
یادتان هست که (👈اینجا) می گفتم ما #سرزمین_میانه هستیم؟ یادتان هست که می گفتم یک جایی هست که انگلیسی ها به آن #سرزمین_پنج_دریا می گفتند و مردم این سرزمین همیشه خودشان را یک ملت میدانسته اند؟ یادتان هست که می گفتم از کوروش تا امروز دو بار اسم آن پرشیا و ایران و... بوده و بار سوم هم اسمش شده سرزمین اسلامی؟ حالا ببینید مرزهای #سنتکام را! کلمه #خاورمیانه را جستجو کنید، ببیند مرزهایش سنتکام و خاورمیانه و جهان اسلام و ایران تاریخی یکی نیست؟ همین مرزهای سرزمین اسلامی از سواحل شرقی مدیترانه تا دره رود سند در شرق نیست؟! چرا کسی حواسش به این موضوع نیست؟ یادتان هست که می گفتم تصویر غرب مرکز از جهان گرداب سکندر ایران و اسلام است و باید از آن تصویر خارج شویم تا همه چیز درست بشود؟
حالا بیایید چند سوال از مردم ایران امروز که خودشان را وارثان #ایرانشهر می دانند بپرسیم:
1- چرا همه تاریخ و همه کسانی که قدرت جهانی را داشته اند (چه داخل این سرزمین و چه بیرون آن) کل این جغرافیا را یکی دیده اند؟ از کوروش تا خسروپرویز تا خلفای اسلامی قرن چهار قمری تا انگلیس قرن نوزده میلادی تا امریکای قرن بیست و یکم همه ما را در یک جغرافیا می بینند اما خود ما که اینجا زندگی می کنیم این را نمی فهمیم؟ آنها نفهم هستند یا ما کور هستیم؟!
📌قسمت دوم:
https://eitaa.com/social_theory/2850
📌قسمت سوم:
https://eitaa.com/social_theory/2858
📌قسمت چهارم:
https://eitaa.com/social_theory/2869
📌قسمت پنجم:
https://eitaa.com/social_theory/2879
🆔 @social_theory
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
این تصویر را به یاد بسپارید... در موردش بیشتر خواهم نوشت... اجمالا اینکه رصد و روندیابی تحولات آیند
|
همانگونهکه پیشتر انتظارش را داشتیم، #گسلهای_ترکیه فعال شدند تا بدینترتیب قطعات مهمی از تغییر آرایش سیاسی در #غرب_آسیا پیش برده شوند. بهنظر میرسد که ادامهی این روند را بتوان ذیل سه محور اصلی همچنان انتظار کشید:
1️⃣ تغییر در ساختار ناتو
ترکیهی لائیک هرچه تکاپو کرد تا خود را به عضویت #اتحادیه_اروپا درآورد، موفق نشد؛ سهم او از اروپاییشدن، عضویت در #ناتو بود تا نقش لبهی درگیری جهان غرب با بقایای تمدن اسلامی را در منطقهی غرب آسیا بازی کند. ترکیه با گذار از #لائیسم به #سکولاریسم کوشید تا هویت خود را از شاگرد آخر بودن در اتحادیهی اروپا به شاگرد اول شدن در آسیا تغییر دهد؛ ایدهی #نوعثمانیگری در چنین فضایی شکل گرفت. در این تغییر، ترکیه باید رقبای آسیایی مهمی را لاجرم باید پشت سر میگذاشت: چین، هند، روسیه و ایران. باقیماندن در ناتو، کارت بازی برای روز مبادای ترکها بود تا در موقع درگیری با رقیبان آسیاییشان بتوانند از زور بازوی اروپا بهره ببرند. این وضعیت، ترکیه را به پل دسترسی غرب به چین و روسیه و ایران تبدیل کرد؛ بهرهبرداری از این پل نیازمند قطعهقطعهشدن فلات #آناتولی جهت فعالساختن گسلهای قومیتی و مذهبی غرب آسیاست و این امر حاکمان فعلی ترکیه را به یک قربانی بزرگ تبدیل میکند.
با طرح خروج آمریکا از ناتو و شنیدهشدن زمزمههای شکلگیری ناتوی اروپایی به رهبری انگلیس، مهار شرق به جغرافیای وسیعتری از ناتوی امروز نیاز پیدا خواهد کرد. استقلال عمل #سنتکام از ناتو و جذب متحدان جدید بخشی از سازکار بسط جغرافیایی #مهار_شرق است. این جذب هزینههای سنگینی را اقتضا میکند که زادهشدن کشورهای جدید بخشی از این هزینه است. بهنظر میرسد که جنوب ترکیه زایشگاه این کشورهای جدید خواهد بود. تحولات #قفقاز، بهویژه #گرجستان میتواند در تکملهی این پروژه کلید بخورد و ناتوی جدید را با مرزهای ایران و #روسیه همسایهتر نماید.
2️⃣ تعیین اولویت درگیری با چین یا غرب آسیا
اسناد امنیت ملی آمریکا چین را به عنوان رقیب #نظام_بینالملل و ایران را به عنوان بدیل #نظم_جهانی در نظر گرفته است. طبعا از نظر پتانسیل، تغییر نظام بینالملل محتملتر و سهلالوصولتر است. نظم جهانی بدون تبدیلشدن به نظام بینالملل عملا امکان تحقق پیدا نمیکند. در این میان اما نشانههایی وجود دارد که گویا دیپ استیت آمریکایی در حال ارجحیتدادن به درگیری با بدیل بهجای مواجهه با رقیب است. فعالترشدن گسلهای ترکیه این گمانه را بیشتر تقویت خواهد کرد. گسلهای ترکیه میتواند همزمان تمامیت ارضی سه کشور دیگر یعنی ایران، #عراق و #سوریه را نیز درگیر کند و بدینترتیب آسیبهای جبرانناپذیری به ستون فقرات نظم بدیل که همانا #ایده_مقاومت است وارد نماید.
3️⃣ مشخصشدن محوریت تکنولوژی یا ایدئولوژی در نظم آینده
ظرفیت محوری چین برای شکلدادن به نظم آینده، #تکنولوژی است و دارایی ایران برای این گذار، #ایدئولوژی. اولویت دادن به حذف بدیل نشاندهندهی اهمیت ایدئولوژی در مقایسه با تکنولوژی است. چه بسا میان چین و آمریکا برای شکل دادن به جهانی که تکنولوژیهای جدید آن را خواهند ساخت و جغرافیا را به تبع این تکنولوژیها به میدان رقابت تبدیل خواهند کرد، شاهد همکاری و توافق باشیم؛ شبیه توافقی که میان روسیه و امریکا در حال وقوع است.
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid