eitaa logo
دورهمگرام؛ شبکه‌زنان‌روایتگر
510 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
219 ویدیو
6 فایل
با قصه‌ها زندگی کن اینجا زنان برش‌های واقعی زندگی خود را می‌نویسند. #دورهمگرام شبکه زنان روایتگر منتظر روایت‌های شما هستیم: @dorehamgram2 ❗انتشار مطالب تنها با ذکر منبع مجاز است.
مشاهده در ایتا
دانلود
دورهمگرام؛ شبکه‌زنان‌روایتگر
رفقا از جمع‌خوانی جا نمونید🛎🛎 اصلا از برنامه‌ هامون بعد از اتمام جمع‌خوانی، خبر دارید؟؟ زیارت دست ج
21.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 سر قرار ... عید غدیر خاص زندگی ما هم همان سال ۹۵ بود. مادر شما که خبر داد، قرار است سر مزار شما اطعام عید غدیر بدهند من هم دوست داشتم توی این مراسم، سهمی داشته باشم. می‌دانستم که شما نون خامه‌ای‌ خیلی دوست داشتید. سر کوچه ما یک شیرینی فروشی بود که نون خامه‌ای ‌های فوق‌العاده‌ای داشت یک عدد نون خامه‌ای که پر از مغز پسته و کاکائو بود به اضافه یک لیوان شربت پرتقال هم سهم‌ مهمان‌های عید غدیر مزار شما شد... 🔹️پ‌ن: برشی از کتاب شهید نوید 🔸️پ‌ن۲: طبق قولی که داده بودیم، دیروز با دوستان گروهِ جمع‌خوانی توفیق زیارت شهید نوید صفری و باقی لاله‌های گلزار شهدای تهران، نصیب‌مان شد. جای عزیزانی که در این زیارت دلچسب و پربرکت نبودند، خالی... 📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیام‌رسان‌ها
8️⃣0️⃣4️⃣ یک دعوت | قسمت۱ اسمم را در ردیف یازدهم افرادی که به مزار شهید نوید می‌روند نوشتم. ته دلم ولی برای رفتن مردد بودم. تردیدم از یک دغدغه‌ی ذهنی نشات می‌گرفت که نمی‌دانم از کی مبتلا شدم. از حضور بی‌تشرّف می‌ترسم. همواره به دلم برای همراهی التماس می‌کنم که شان مکان در دلم حفظ شود. اصطلاح تشرّف را برای بارگاه‌ها و اماکن مقدس استفاده می‌کنند. مزار شهید نوید در دلم چنین حسی داشت. چند سالی بود که با ایشان بواسطه‌ی توصیه‌شان به خواندن زیارت عاشورا و مداومت بر آن، آشنا بودم. ولی از همان ابتدا شهید نوید برایم پر ابهت و دست نیافتنی بود. وقتی کتاب "شهید نوید" را خواندم، فهمیدم ایشان از خلال زندگی روزمره و محاسبه‌ی دائمی نفس و موانست با شهدا، به این مقام رسیدند تا جاییکه با اطمینان قلبی، تضمینِ اجابت و شفاعت دادند. هنگام خواندن کتاب، از خلال فرمِ پُر قوامِ کتاب، با صمیمیت خانواده‌ی شهید و معرفت همسرش و حس شوخ طبعی خود شهید، آشنا شدم ولی همچنان گریز و پرهیزم، پابرجا بود. ظهر اسمم را در لیست نوشتم. عصر رفتم پیش دوستانم که در صحن مسجد شهرک‌مان آرمیده‌اند.‌ آن‌ها حق همسایگی را خوب بجا می‌آورند و با کمبودهای من می‌سازند و به حق سابقه‌ی دوستی، همراه و مرهم‌اند. وقتی به این خانه نقلی نقل مکان کردیم... ✍ 🌀 دورهمگرام (شبکه زنان روایتگر)؛ فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید: 📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیام‌رسان‌ها
8️⃣0️⃣4️⃣ یک دعوت | قسمت۲ وقتی به این خانه نقلی مکان کردیم نمی‌دانستم انقدر دلبسته‌ی اینجا می‌شوم. در کتاب "خانه‌خوانی" اشاره می‌کند که "زندگی در خانه یعنی تاثیر و تاثر مدام. خانه بر حال و رفتار و نحوه‌ی بودن ما اثر می‌گذارد و آثار هر لحظه از حضور ما نیز در خانه می‌ماند و بر آن می‌افزاید و به آن معنا می‌دهد." گاهی بعضی خانه‌ها ویژگی‌های خاصی دارند. در جایی خواندم که خانه ای بواسطه‌ی سال‌ها زندگیِ عالمی اهل حکمت و معرفت، دارای ویژگی های خاص بوده تا اینکه یکی از ورّاث برای تصاحبش، دست به معامله‌ای می‌زند که کل فضای معنوی و ویژگی های منحصر به فردش از بین می‌رود. برای من، حس و حال زندگی در این خانه، بواسطه‌ی مجاورت با این دو شهید گمنام که در همان اولین برخورد، دوستی بین‌مان شکل گرفت، با خانه‌های قبلی‌مان متفاوت است. بهشان گفتم من فقط حامل سلام شما برای شهید نوید هستم و به آبروی شما می‌روم که در این دنیا، پیشکسوتِ راهی بودید که او برگزید و در عالم آخرت، از مناسبات بینتان خبر ندارم. شما همراه دلم باشید. وقتی سر مزار شهید نوید رسیدم، دوستانم در حال جمع و جور بودند که بروند. رفتم نشستم رو کردم به شهید، بین خودم و خودش گفتم سخت رسیدم. قطار خراب شد. دو برابر زمانی که تخمین می‌زدم زمان برد. بچه هایم را گذاشتم خانه و آمدم. قرار بود اولی مدرسه باشد و با دومی بیایم که عدل همین دیشب تب کرد. توی مدرسه آب بازی کرده بودند و دوستش یک کیسه آب در کفشش خالی کرده و از زنگ دوم همینطور پاهاش خیس بوده. وقتی رسید خانه، صدایش کیپ شده بود. نزدیک امتحانات هم هست. البته مورد خاصی نیست، با استراحت خوب می‌شود. چه بهتر که با دومی نیامدم وگرنه سختش می‌شد و... ناگهان به خودم آمدم دیدم گفتگوی معمولی و خودمانی‌ام با شهید طول کشیده و دوستانم رفته اند و من حالا چطور دل بکنم. مجبور بودم بروم ولی بیش از هر چیز صمیمیت صحبت با شهید نوید و جاذبه‌ی آن فضا که عین آهنرباست در ذهنم ماند. شهید نوید راهم را به حرم مطهر و مزار شهدا باز کرد. تا الان رفتن خیلی سختم بود و تصور می‌کردم آن سر دنیاست. و چه خوب که به برنامه‌ی دوستان دورهمگرامی رسیدم. ✍ 🌀 دورهمگرام (شبکه زنان روایتگر)؛ فرصتی برای ثبت لحظات گوارای زندگی🌱 با ما از طریق لینک زیر همراه شوید: 📲 دورهمگرام در ایتا | بله | دیگرپیام‌رسان‌ها