دیگه از فردا شب زود میخوابم،
که صبح سرحال بیدار شم.
[نشدنیها. جلد دوم، صفحهی ۲۶۸]😂
#طنز
@dokhtarane_hazrate_zahra😃
رفتم خواستگاری بابای عروس گفت برای دخترم چکار میکنی؟
گفتم نمیذارم آب تو دلش تکون بخوره😊
گفت چطوری؟
گفتم خب بهش آب نمیدم😌
نمیدونم چرا بالگد بیرونم کردن☹️😂😂
#طنز
@dokhtarane_hazrate_zahra😃
بابام ۲ کیلو موز خریده گذاشته توی یخچال
هر کی میره سمت آشپزخونه داد میزنه چی میخوای ؟ وایسا خودم میارم برات
فکر کنم اگه آناناس بخره ما رو کلا از خونه بیرون کنه😐🤦♂😂
#طنز
@dokhtarane_hazrate_zahra😃
دیشب دزد اومده بود خونمون
بلند شدم گفتم دنبال چی میگردی؟
گفت : پول
.
.
گرفتم خوابیدم 😐😂
#طنز
@dokhtarane_hazrate_zahra😃
وقتی بهم میگن کِی شروع میکنی به درس خوندن؟؟😐😂😂
#طنز
@dokhtarane_hazrate_zahra😃
#تلنگر❣
•|تَقوآ
•|یَعنے←بآ گناھ→
•|مِثلِ↶
#کُرونآبَرخُوردڪُنے💉:)
#ازشدورشورفیقخطرناکھ🍃
@dokhtarane_hazrate_zahra
دوره های آموزشی کاملا رایگان
#زندگینامه_شهیدحسن_باقری #پارتسیوششم #داستان بعد ار عمليات ، يك سطل گرفته بود دستش و فشنگ هاي روي
#زندگینامه_شهیدحسن_باقری
#پارتسیوهفتم
#داستان
افسر رده بالاي ارتش عراق بود.
بيست روز پيش اسير شده بود. با هيچ كدام از فرماندها حرف نمي زد.🤐😶
وقتي حسن آمد، تمام اطلاعاتي را كه مي خواستيم دو ساعته گرفت. 💫
بچه هاي به شوخي مي گفتند « جادوش كردي ؟»
فقط لبخند مي زد.😊
مي گفت « به فطرتش برگشت.»🌘
@dokhtarane_hazrate_zahra
اللهم انی اسئلڪ...✨
خدایابهسویٺ گࢪیختم؛ 🍃
از وسوسہ هاے نفسم ڪه امانم را بریده اند ، 🌪
از شیطان 🥀
از دنیا و جلوهگرے هایش فࢪاࢪ کردم؛
از مڪرِ و حیلہ ی شیطان بہ سوے تو فࢪاࢪ ڪردم.🌿
خدایا از هرچہ غیࢪ توسٺ، ✧
بہ سوے خودٺ فࢪاࢪ کردم.🦋
همہ چیز ࢪا پشٺ سࢪ گذاشتم.🐚
از همہ چیز جز تو بیزاࢪ و گࢪیزان و هࢪاسانم.🍂
مࢪا پناه ده و تࢪسم را بہ امنیٺ مبدݪ کن✨🌿
🍁✨یا اله العاصین✨🍁
#astaraki 🍁