970717 اصول فقه از ابتدا-دفتر-جلسه یازدهم kb48.mp3
12.14M
#صوت / درس خارج #اطلاق_و_تقیید
🔸دفتر معظم له
🗓سه شنبه 17 مهر ۹۷
🔻جلسه یازدهم
💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی
@dorus_araki
💠 #خلاصه #فقه_نظام_سیاسی
📅 سه شنبه 17 مهر 97
🔻جلسه 11
🔰مباحث مربوط به تعیین ولی امر در عصر غیبت
مبحث چهارم: فرض وجود افراد متعدد جامعالشرایط برای تصدی ولی امر.
🔸فرض اول (نظر مختار):
در فرد واحد متعین است.
دلیل ششم: آیات و روایات الزام کننده وحدت و بازدارنده از تفرقه
آیه سوم:
«وَ لَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كَانُوا شِيَعاً كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ» (روم: 31 و 32)
خداوند میفرماید از مشرکان نباشید. بعد مشرکان را چنین توصیف میکند؛ آنهایی که دین خود را پراکنده کردهاند؛ در دین چند دستگی به وجود آوردهاند و دسته دسته شدهاند «وَ كَانُوا شِيَعاً». این آیه به روشنی چند دستگی در جامعه اسلامی را شرک می¬داند.
تذکر:
شرکی که در قرآن کریم مورد توجه است، شرکی در فرمانروایی است. اینکه انسان دو فرمانروا داشته باشد؛ یعنی در کنار خدای متعال ایمان به فرمانروای دیگری داشته باشد. لذا باید فرمانروا منصوب از طرف خداوند متعال باشد و این نشان از توحید عملی است؛ توحید عملی به این معناست که انسان در زندگی از آن فرمانروایی تبعیت کند که فرمان او فرمان خداست نه فرمانروایی دیگر.
🔹نتیجه:
بههرحال از این آیه استفاده میشود که تعدد فرمانروایی در جامعه اسلامی کلاً در نظریه سیاسی اسلام امر غیر مطلوبی است؛ زیرا بنا نیست جامعه، جامعه چند دستهای باشد و اگر تعدد فرمانروایی را بپذیریم، چه بخواهیم و چه نخواهیم چند دستگی در جامعه به وجود میآید؛ بههرحال فرمانروا باید مطاع و فرمان او باید روا باشد.
آیات دیگر:
«إِنَّ هٰذِهِ أُمَّتُكُم أُمَّةً واحِدَةً وَأَنا رَبُّكُم فَاعبُدونِ» (انبیاء 92)
«وَإِنَّ هَٰذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ» (مؤمنون 53)
لذا عبادت و تقوا متکی بر وحدت امت شده است و وحدت امت متفرع بر وحدت فرمانرواست. اگر فرمانروایی واحد شد؛ امت واحد میشود و در نتیجه آن زمینه فاتقون فراهم میشود.
نتیجه:
عبادت و تقوا جز با فرمانروایی واحد حاصل نمیشود و لذا همه انبیا گفتند: «إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ * فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ» (شعراء 125 و 126). بنا بر آنچه در قرآن کریم آمده، تقوا به معنای اطاعت از فرمانروایان الهی است
🔸دلیل چهار:
روایات:
روایت اول:
«مَنْ خَلَعَ جَماعَةَ الْمُسْلِمينَ قَدْرِ شِبْرٍ، خَلَعَ رَبْقَةَ الاْيمانِ مِنْ عُنُقِهِ مَن نکثَ صفقةَ الامام جاءَ الی اللهِ عجزاً» (المحاسن، ج 21، ص 85)
کسی که از جماعت مسلمین حتی به اندازه یک وجب خارج شد؛ از ایمان خارج شده است.
نتیجه:
این نشاندهنده آن است که مطلوب در اسلام و نظام سیاسی اسلام جماعت است و نشان میدهد که جماعت مسلمین باید یکی باشد. حالا اگر جماعت دو تا بود، هم این و هم او از ایمان خارج میشد؛ لذا نشان میدهد که جماعت اسلام باید یکی باشد.
روایت دوم:
«عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ: ثَلاَثٌ مُوبِقَاتٌ نَكْثُ اَلصَّفْقَةِ وَ تَرْكُ اَلسُّنَّةِ وَ فِرَاقُ اَلْجَمَاعَةِ» (المحاسن، ج 1، ص 220)
طبق روایت دوری از جماعت، باعث موبقات و مهلکات است.
💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی
@dorus_araki
💠 #خلاصه درس اصول فقه، #اقتضاء_نهی_للفساد
📅 سه شنبه 17 مهر 97
🔻جلسه 11
🔸مقدمات:
1. مقدمه اول: مراد از نهی در اینجا نهی تحریمی مولی است نه نهی ارشاد به مانعیت یا ارشاد به فساد. یعنی اگر از آغاز خود این نهی اساساً، ارشاد به مانعیت و یا ارشاد به فساد عبادت یا فساد معامله بود (اگر نهی اساساً برای این آمده باشد) دیگر جای بحث ندارد که دلالت بر فساد دارد. بلکه بحث در آن نهیی است که نهی مولوی است نه ارشاد الی مانعیت؛ اگر یک نهیی آمد که این نهی، نهی مولی است اینجا بحث در این است که آیا این نهی مولوی موجب دلالت بر فساد میکند یا خیر؟
🔹2. مقدمه دوم: اینکه مراد از صحت، ترتب اثر مطلوب فعل است و مراد از فساد، عدم ترتب اثر مطلوب است. عبادات ترتب اثر مطلوب اجزاء است و صحت یعنی این فعل مجزی است و مجزی است هم یعنی دیگر اعاده و قضا ندارد. در مثل معاملات اگر گفتیم صحیح است، یعنی ترتب اثر مطلوب معامله حاصل میشود
فساد هم ضد این است؛ فساد در عبادت یعنی اثر عبادت بار نمیشود، اثر بار نمیشود هم یعنی اجزاء بار نمیشود و این عبادت مجزی نیست. مجزی نیست هم یعنی اگر این عبادت با این شکل انجام گرفت قضا و اعاده از آن ساقط نمیشود؛ اگر داخل وقت است باید اعاده و اگر خارج از وقت است باید قضا شود.
🔸3. مقدمه سوم: نهی تحریمی که موضوع بحث است خود دارای چند قسم است. به این دلیل این اقسام را بحث میکنیم تا مشخص شود که آیا نهی مقتضی فساد هست یا خیر ممکن است ملاک اقتضا فساد در این اقسام متفاوت شود، یا اصلاً اصل اقتضای فساد در بعضی از این اقسام وجود نداشته باشد.
لذا اقسام نهی تحریمی و نهی مولوی را به این اقسام تقسیم کرده تا بعد معلوم شود هرکدام از این اقسام ازلحاظ اقتضای فساد چه حکمی دارند.
🔹اقسام نهی:
نهی بر دو قسم اصلی قابل تقسیم است که هرکدام از این دو قسم اصلی هم اقسامی دارند که در مجموع پنج قسم میشوند دارند.
قسم اول نهی:
قسم اول نهی که خود سه قسم دارد آنجاست که ملاک این نهی در خودِ متعلق نهی باشد؛ آن عنوانی که نهی به آن تعلق گرفته همان عنوان دارای مفسدهای باشد که ملاک نهی است. این قسم دارای سه نوع است:
1/1. خطاباً و ملاکاً نفسی
2/1. خطاباً نفسی اما ملاکاً غیری
اما چرا ملاک آن نفسی نیست؟ زیرا برای مثال مفسده در خودِ شرب خمر بماهو شرب خمر نیست بلکه در اثری است که بر آن مترتب میشود مانند سُکر.
3/1. خطاباً و ملاکاً غیری
🔸قسم دوم نهی:
نوع دیگر نهی آنجایی است که اصلاً ملاک در خود متعلق نهی نیست؛ حتی اگر غیری هم باشد، کلاً ملاک در متعلق نهی نیست.
این قسم خود دارای دو نوع است:
1/2. ملاک در نفس جعل باشد؛ ملاک در متعلق نهی نیست که مفسده است بلکه ملاک در خود نهی است که این نهی خودبهخود مصلحت دارد.
2/2. مصلحت در یک عنوان دیگری غیر از عنوان متعلق نهی است که وقتی نهی به آن عنوان تعلق میگیرد، متعلق نهی را داخل در عنوان دیگر میکند
🔹نظر شهید صدر
استاد شهید اوامر و نواهی امتحانیه را از این قبیل میداند. در اینجا میفرماید نواهی یا اوامر امتحانیه امرونهی حقیقی هستند نه مثل آن مصلحت در جعل که گفتیم اصلاً صورة الامر و صورة النهی است. اما در اینجا صورة الامر و النهی نیست؛ امرونهی است.
💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی
@dorus_araki
💠 #خلاصه درس اصول 2 مباحث #اطلاق_و_تقیید
📅 سه شنبه 17 مهر 97
🔻جلسه 11
🔰بحث در مورد نتیجه مقدمات حکمت (نتیجه شمولی یا نتیجه بدلی)
🔸اطلاق بدلی:
حکم بر مصادیق متعلق یا بر مصادیق موضوع گسترش پیدا میکند؛ آنجا میگوییم اطلاق بدلی است که سرایت حکم علی نحو عطف کل فرد علی نحو عطف به أو باشد.
اطلاق شمولی:
معنای انبساط را میفهماند اما این انبساط علی نحو عطف به واو است
🔹علت چیست:
نظر مرحوم خوئی:
عاملی خارج از حکمت در نظر است. نسبت حکمی که صادر میشود با همه حصص و همه افراد یکسان است.
ایشان میگوید ما قرینه عقلی خارجی داریم؛ یعنی یک قرینه افزون بر مقدمات حکمت داریم؛ مثلاً یک قرینه عقلی در خودِ امرونهی است؛ در امر یک قرینه عقلی داریم که اقتضای بدلیت میکند و در نهی هم یک قرینه عقلی داریم که اقتضای شمولت میکند.
اما در امر قرینه عقلی چیست که اقتضای بدلیت میکند؟ این است که چون وقتی یک حکم سر یک موضوعی میرود که دارای حصص و افراد فراوان زیادی است حتی افرادی دارد که در آینده به وجود میآیند امکان امتثال چنین حکمی نسبت به همه افراد اصلاً ممکن نیست و محال است.
وقتیکه در اوامر شمولت ممکن نیست این قرینه عقلی میشود که بنابراین اطلاقی که در اوامر وجود دارد باید اطلاق بدلی باشد، چون اطلاق باید یا اطلاق بدلی باشد یا اطلاق شمولی؛ شمولت در اوامر امکان ندارد، زیرا قرینه عقلی بر عدم امکانش است پس بدلی است.
🔸نتیجه نظر مرحوم خوئی:
در متعلقات اوامر اطلاق بدلی و در متعلقات نواهی اطلاق شمولی میشود و این شمولت و بدلیت نتیجه خود مقدمات حکمت نیست بلکه نتیجه یک قرینه عقلیه زائد بر مقدمات حکمت است.
ایراد شهید صدر بر نظریه مرحوم خوئی:
مواردی داریم که هیچ قرینه عقلیه خاصی وجود ندارد که اقتضای شمولت یا بدلیت کند؛ یعنی هر دو مورد در امکان بدلیت یا شمولت مساویاند اما معذالک ما بدلیت را از متعلق امر و شمولیت را از متعلق نهی میفهمیم.
پس این نکتهای که آقای خوئی فرمود توسط این نقض، رد میشود؛ زیرا در این نقضی که گفتیم هم در آنجایی که ما بدلیت میفهمیم شمولیت ممکن است و قرینه عقلی نافی شمولیت نیست و هم در آنجایی که ما شمولیت میفهمیم بدلیت ممکن است و قرینه نافی بدلیت وجود ندارد.
نکته:
یعنی آقای خوئی بحث دلالت بر شمولیت یا بدلیت را به مقام امتثال میبرد و میگوید این از شمول مقام امتثال است.
🔹ایراد بر نظریه شهید صدر:
به نظر ما این حرف قابل قبولی نیست بلکه مسئله اطلاق بدلی و شمولی در مقام جعل است، بحث ما در مقام جعل است که از مقام جعل اطلاق بدلی یا اطلاق شمولی فهمیده میشود نه اینکه از شمول در مقام امتثال باشد.
ایراد نقصی:
شما هم مثل مرحوم آقای خوئی سرانجام اطلاق شمولی و اطلاق بدلی را به یک عاملی فراتر از مقدمات حکمت ارجاع میدهید. ملاک نقضی که ایشان بر آقای خوئی وارد کرد این است که درجایی که مقدمات حکمت در هر دو جا یک اقتضا دارد و قرینه عقلی هم در هر دو باز هم یک اقتضا دارد. در اینجا شما نقض بر آقای خوئی میکنید اما ما هم میگوییم یک نقضی هم بر شما وارد است؛ حرف ما این است که شما هم همان حرف آقای خوئی را میزنید؛ پس اگر یک نقض بر آقای خوئی وارد است یک نقض دیگر هم در یک جا بر شما وارد میشود.
ایراد حلی:
آنچه در اکرم عالما بدلیت را میفهماند تنوین تنکیر است. تنوین تنکیر داریم و در اینجا این تنوین تنکیر وحدت را میفهماند؛ یعنی اکرم یک عالم یا اکرم عالمی را که اشاره به آن وحدت مطلوب است. در اکرم العالم چرا شمولیت را میفهمیم؟ به نکته همان چیزی که شما فرمودید که موضوع است و گفتید چون موضوع حکم است و مفروض الوجود شمرده میشود این قرینه است. در اکرم العالم این قرینه شمولیت و آن قرینه تنوین تنکیر بدلیت را اقتضا میکند. پس بدلیت و شمولیت به نکتهای خارج از مقدمات حکمت شد، حال شما به آقای خوئی چه ایرادی میخواهید بگیرید!
اصل مدعای آقای خوئی این است که ما بدلیت و شمولیت را از یک قرینه زائد از مقدمات حکمت میفهمیم. خیلی خب شما هم همین کار را میکنید. لذا ما معتقدیم فرمایش آقای خوئی فرمایش متینی در اینجاست که آنچه مقتضای خود مقدمات حکمت است آنچه مقدمات حکمت را میفهماند فقط تساوی نسبت حکم با همه مصادیق افراد متعلقه اوست. این راجع به فایدهای است که از مقدمات حکمت استفاده میشود. اینکه بدلیت مفاد یا نتیجه اطلاق میشود همیشه این بدلیت یک نکتهای خارج از مقدمات حکمت دارد که این نکته گاهی تنوین تنکیر است، یا مثلاً گاهی متعلق بودن است یا یک نکته دیگری که بعداً اشاره میکنیم.
💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی
@dorus_araki
فقه نظام سیاسی جلسه11 970717.pdf
389.1K
#متن / درس خارج #فقه_نظام_سیاسی
🔸دارالشفا
🗓سه شنبه ۱7 مهر ۹۷
🔻جلسه یازدهم
💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی
@dorus_araki
اصول1 جلسه11 970717.pdf
233.1K
#متن / درس خارج #اجتماع_امر_و_نهی
🔸فیضیه
🗓سه شنبه ۱7 مهر ۹۷
🔻جلسه یازدهم
💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی
@dorus_araki
اصول2 جلسه11 970717.pdf
198.9K
#متن / درس خارج #اطلاق_و_تقیید
🔸دفتر معظم له
🗓سه شنبه 17 مهر ۹۷
🔻جلسه یازدهم
💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی
@dorus_araki
970722 فقه نظام سیاسی-دارالشفاء-جلسه دوازدهم kb48.mp3
11.93M
#صوت / درس خارج #فقه_نظام_سیاسی
🔸دارالشفا
🗓یک شنبه 22 مهر ۹۷
🔻جلسه دوازدهم
💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی
@dorus_araki
970722 اصول فقه-فیضیه-جلسه دوازدهم kb48.mp3
12.14M
#صوت / درس خارج #اجتماع_امر_و_نهی
🔸فیضیه
🗓یک شنبه 22 مهر ۹۷
🔻جلسه دوازدهم
💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی
@dorus_araki
970722 اصول فقه از ابتدا-دفتر-جلسه دوازدهم kb48.mp3
12.47M
#صوت / درس خارج #اطلاق_و_تقیید
🔸دفتر معظم له
🗓یک شنبه 22 مهر ۹۷
🔻جلسه دوازدهم
💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی
@dorus_araki
970722 درس اخلاق معصومیه جلسه سوم kb48.mp3
10.15M
#صوت / درس #اخلاق
🔸مدرسه علمیه معصومیه(س)
🗓یک شنبه 22 مهر ۹۷
💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی
@dorus_araki
💠 #خلاصه #فقه_نظام_سیاسی
📅 یکشنبه 22 مهر 97
🔻جلسه 12
🔰مباحث مربوط به تعیین ولی امر در عصر غیبت
🔸مبحث چهارم: فرض وجود افراد متعدد جامعالشرایط برای تصدی ولی امر.
فرض اول (نظر مختار): در فرد واحد متعین است.
دلیل ششم:
آیات و روایات که بر وجوب وحدت جماعت مسلمین تأکید دارد و وحدت جماعت مسلمین هم بدون وحدت رهبری محقق نخواهد شد.
روایت هشتم:
روایت حذیفة الابن یمان در بخاری:
«تَلْزَمُ جَمَاعَةَ الْمُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ، قُلْتُ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ جَمَاعَةٌ وَلَا إِمَامٌ؟ قَالَ: فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الْفِرَقَ كُلَّهَا؛ وَلَوْ أَنْ تَعَضَّ بِأَصْلِ شَجَرَةٍ حَتَّى يُدْرِكَكَ الْمَوْتُ وَأَنْتَ عَلَى ذَلِكَ.» (بخاری، حدیث شماره ۷۰۸۴)
باید همیشه لازم و همراه جماعت مسلمین و امام مسلمین باشید.
روایت نهم:
«مَنْ خَرَجَ مِنَ الطَّاعَةِ وَ فَارَقَ الْجَمَاعَةَ ثُمَّ مَاتَ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً» (صحيح مسلم» كِتَاب الْإِمَارَةِ» الأَمْرِ بِلُزُومِ الْجَمَاعَةِ عَنْدَ ظُهُورِ الْفِتَنِ ...) کسی که از طاعت امام خارج شد و جماعت مسلمین را مفارقت کرد -از جماعت مسلمین جدا شد- به مرگ جاهلیت مرده است.
🔹نکته:
هویت هر جامعهای را رهبری سیاسی آن شکل میدهد؛ اگر بخواهید شخصیت کسی را بشناسید و اگر این سؤال را از او کنید که تو کیستی؟ باید در جواب بگوید: امام من فلانی است؛ هویت مرا آن رهبری شکل میدهد که امام من است و من از حرف او پیروی میکنم و امر و فرمان او را جهت فرمان خود قرار میدهم. به عبارتی هر امتی هویت، شناسنامه و شخصیت خاصی دارد؛ شخصیت هر امتی را هم امام امت یعنی آن فرمانروای امت تعیین میکند؛ زیرا شخصیت هر انسانی را اراده او تعیین میکند.
🔸نتیجه:
فرمانروایی و اطاعت از فرمانروا اتحاد شخصیتی و اتحاد هویتی به وجود میآورد. لذا میفرماید: «يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولَٰئِكَ يَقْرَءُونَ كِتَابَهُمْ وَ لَا يُظْلَمُونَ فَتِيلاً» (اسراء 71). علت اینکه «نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ» این است که در حقیقت فرمانروا و آن کسی که فرمان میدهد و من به فرمان او در زندگی عمل میکنم؛ شخصیت من را میسازد؛ به عبارتی با اطاعت و فرمانبری از او شخصیت خودم را بر طبق امرونهی او می¬سازم و اراده من تابع اراده او می¬شود: «قَلْبِی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِی لِأَمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ» (زیارت اربعین)
🔹نکته:
در پاسخ به اینکه چرا در طول تاریخ شیعه جدا از جماعت بوده است هم باید گفت: کسی که جماعت را درست میکند امام است پس نمیتوان گفت که در تاریخ شیعه جماعت را در نظر نگرفته باشد بلکه آنکه دور از امام بوده جدای از جماعت است. جماعت با یک امام و یک مأموم شکل میگیرد؛ «يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ ما تَوَلَّى» (النساء : 115) در حقیقت جماعت با امام شکل میگیرد.
💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی
@dorus_araki
💠 #خلاصه درس اصول فقه، #اجتماع_امر_و_نهی
📅 یکشنبه 22 مهر 97
🔻جلسه 12
🔰اقتضای نهی للفساد در عبادات:
🔸معنای نهی از فعل:
نهی از فعل موجب فساد فعل است؛ یعنی دلالت بر فساد آن فعل میکند.
دو معنا دارد:
1. گاهی به این معناست که کاشف از قصور ذاتی فعل است؛ یعنی این فعل دیگر نمیتواند مقرب باشد و قابلیت آن را ندارد. پس به این نحو اقتضای فساد را دارد؛ به عبارتی مشکل در مکلف نیست بلکه در خود فعل است.
2. گاهی اقتضای فساد به نهی به این شکل است که این مکلف دیگر نمیتواند این فعل را به شکل عبادت انجام دهد.
لذا وقتی میگوییم نهی مقتضی فساد است، باید مشخص شود که به کدام نحو است. اگر به نحو اول بود دیگر فرقی بین عبادت و معامله نیست؛ به دلیل اینکه چنین چیزی هم مقتضای فساد در معاملات و هم در عبادات است.
اما در آنجایی که ناشی از قصور فعل نبوده بلکه در مکلف باشد، اینچنین اقتضایی شامل معاملات نمیشود. چنین دلیلی فقط در عبادات کاربر خواهد داشت.
برهان اول براهین این مسئله که نهی مقتضی فساد است:
🔹برهان اول:
این برهان دارای دو مقدمه است.
مقدمه اول؛
نهیی که به آن تعلق میگیرد، ثبوت مفسده در فعل را کشف «انی» میکند. مراد از کشف انی هم یعنی کشف معلول از علت.
نکته:
ما اعتقاد داریم که نهی از مولا بر اساس مفاسد و مصالح است.
مقدمه دوم؛
مراد از ثبوت مفسده للفعل، ثبوت مفسدۀ بالفعل است، لذا نهی به این فعل تعلق میگیرد. ثبوت مفسده در فعل کاشف از انتفاع مصلحت است؛ حتی اگر مصلحتی هم بوده است دیگر مندک شده و مفسده غلبه پیدا کرده است لذا منشأ نهی شده است. مفسده بالفعل یعنی دیگر مصلحت فعلیه وجود ندارد و یعنی ملاک امر در آن منتفی است.
بنابراین:
به دلیل اینکه چنین است لذا اگر آن فعل ایجاد و به آن اتیان شود فعلی فاسد خواهد بود. به دلیل اینکه چنین فعلی محقق غرض مولا نیست و ملاک امر در آن منفتی است. دلیل برای انتفاع آن هم فعلیت است؛ به دلیل اینکه مفسده دارد و در نتیجه آن مفسده از سوی مولا نهی به این فعل خورده است.
🔸نکته:
عملی که مولا میخواهد نباشد یعنی دیگر مجزی نیست؛ به دلیل اینکه چنین فعلی فاقد امر است و اتیان به آن باطل است.
🔹نتیجه این نظر:
1. اگر این برهان ثابت شد بنابراین برهان اصول ذاتی فعل از تحقق امر ساقط میشود. یعنی در فعلی که نهی به آن تعلق گرفته است هیچگونه غرضی از مولا به آن تعلق نمیگیرد؛ چه معامله و چه عبادت باشد امر به آن تعلق نگرفته است پس مجزی هم نخواهد بود. پس این برهان هم در عبادات و هم در معاملات جاری میشود.
2. اگر این برهان ثابت شد، اثبات میکند که نهی به وجود واقعی مقتضی فساد است نه وجود علمی آن. یعنی اگر مکلف به این فعل علم پیدا کند دیگر نمیتواند به آن اتیان کند. به عبارتی اگر مکلف عالم به این نهی شد دیگر نمیتواند این فعل را به قصد امر اتیان کند. اما اگر نهی با وجود ذاتی خود –کاری ندارد که مکلف عالم است یا خیر- خود این امر فی ذاته این مسئله را بیان میکند. بنابراین اگر با این برهان اقتضای فساد را به وسیله نهی اثبات کنیم مجرد چنین نهیی عدم احراز امر است. وقتی شک در مطلوبیت مولا حاصل شود چگونه میشود قصد غربت کرد! نهی با وجود واقعی مانع از صحت عمل میشود و این ویژگی فقط در عبادیات است.
💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی
@dorus_araki
💠 #خلاصه درس اصول 2 مباحث #اطلاق_و_تقیید
📅 یکشنبه 22 مهر 97
🔻جلسه 12
🔰بحث در مورد نتیجه مقدمات حکمت (نتیجه شمولی یا نتیجه بدلی)
بحث در بدلیت و شمولیت اطلاق و پاسخ به این پرسش که با آنکه مقدمات حکمت در موارد اطلاق بدلی همان موارد حکمت در شمولی است چرا در برخی از موارد اطلاق بدلی و برخی از موارد شمولی را نتیجه میدهد؟
🔸نظریه اول مرحوم خوئی:
مقتضای حکمت تساوی حکم طبیعت یا حصص آن است و حصهای بر دیگری برتری ندارد اما اینکه در کجا بدلیت و در کجا شمولیت را میفهمیم احتیاج به قرینه خارجی دارد.
🔹نظر مختار:
کبرای آن را قبول داریم و مناقشات شهید صدر را رد کردیم.
اما بحث در قرینه مفید شمولیت و بدلیت است؛ آن قرینه چه میتواند باشد؟
🔸نظریه دوم نظریه محقق عراقی:
-البته این نظریه را مرحوم آقای صدر به ایشان نسبت داده است- آنچه نسبت میدهند این است: اصل در اطلاق برای افاده بدلیت و شمولیت نیاز به قرینه خارجی دارد. به دلیل اینکه اطلاق یعنی ذات طبیعت بدون قید، طبیعت هم فرد را میگیرد و هم افراد را؛ یعنی جامع بین فرد و افراد و جامع بین قلیل و کثیر است. لذا با تحقق بر فرد واحد خودبهخود بر فرد واحد صدق میکند. بنابراین اصل بدلیت است و شمولیت نیاز به دلیل زائد دارد.
مقدمات حکمت این را میگوید که مفاد ذات طبیعت بدون قرینه واحده چیست؟ وقتی میتواند بر بیان جامع باشد این بیان بر فرد اول صدق میکند و اگر بخواهد علاوه بر فرد زائد شود در اینجا زائد بر طبیعت میشود. لذا مقتضای مقدمات حکمت این است که اگر حکمی بر فرد زائد رفت صدق آن بر فرد اول هم میشود.
🔹ایراد بر این نظر:
فردما غیر از مسئله فرد است، ثانیاً نه شمولیت و نه بدلیت در ذات کُنه طبیعت نخوابیده و بر هر دو منطبق است.
ایراد شهید صدر بر این نظریه:
ایشان به این نظریه هم اشکال ثبوتی دارد و هم اشکال اثباتی.
🔸اشکال ثبوتی:
محقق میگوید بدلیت مؤونه زائده نمیخواهد اما در مورد شمولیت مؤونه زائده میخواهد اما شهید صدر میگوید همانطور که بدلیت زائد بر ذات طبیعت نیست، شمولیت هم زائد بر طبیعت نیست. وقتی فرد فرد میگوید افراد لحاظ میشود و لحاظ آن زائد بر طبیعت است. اگر شمول اطلاقی هم به همین معنا بود در اینجا میتوان گفت که دلالت بر شمول دلالت بر طبیعت دارد. درحالیکه در اطلاق شمولی نیاز به لحاظ افراد نیست بلکه ذات طبیعت لحاظ میشود مانند اطلاق بدلی. البته اگر در شمول اطلاقی مانند شمول عموم بود در آنجا لحاظ افراد بر ذات طبیعت مقدم میشود. از ادات لحاظ افراد را میفهمیم نه ذات الطبیعة.
🔹اشکال اثباتی:
اگر گفت اکرم عالم البلد در مقام اثبات شمول میکند و اگر گفت اکرم عالما اثبات بدلیت میکند. در اینجا هر دو در مقام اثبات، دو عالم هستند و شاهد مؤونه زائده نیستیم.
🔸نظر مختار:
به این شکل نیست؛ هم در اکرم عالم البلد و هم در اکرم عالم چیزی داریم که زائد میشود. وقتی میگوید عالم البلد این منشأ صدق است. لذا این اشکال اثباتی وارد نیست.
البته اشکال ثبوتی را هم به این شکل نمیپذیریم؛ در مقام ثبوت هم لحاظ ذات طبیعت در اطلاق بدلی با شمولی متفاوت است؛ اگر بگویید که در شمولی و بدلی در مقام ثبوت نیاز به ذات طبیعت زائد نیست، این قبول است، و در مقام لحاظ فقط همین نیاز است.
🔹نظریه سوم نظریه محقق اصفهانی:
مقتضای ذات اطلاق، شمولیت است و اگر بخواهد دلالت بر بدلیت کند نیاز به مؤونه زائده دارد. دلیل این است که ذات الطبیعة که بر روی حکم میرود، مراد یا صورت ذهنی است یا خارجی. اما مراد از طبیعت حکم که قرار میگیرد، همیشه صورت در خارج است نه در ذهن. فنای طبیعت بر افراد خارجی فنای تحت شمول است؛ وقتی طبیعت در خارج است و فنا هم به کل پس اصل در اطلاق، شمولیت است.
💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی
@dorus_araki
فقه نظام سیاسی جلسه12 970722.pdf
433.4K
#متن / درس خارج #فقه_نظام_سیاسی
🔸دارالشفا
🗓یک شنبه 22 مهر ۹۷
🔻جلسه دوازدهم
💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی
@dorus_araki
اصول1 جلسه12 970722.pdf
214.1K
#متن / درس خارج #اجتماع_امر_و_نهی
🔸فیضیه
🗓یک شنبه 22 مهر ۹۷
🔻جلسه دوازدهم
💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی
@dorus_araki
اصول2 جلسه11 970717.docx
28.9K
#متن / درس خارج #اطلاق_و_تقیید
🔸دفتر معظم له
🗓یک شنبه 22 مهر ۹۷
🔻جلسه دوازدهم
💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی
@dorus_araki
970723 فقه نظام سیاسی-دارالشفاء-جلسه سیزدهم kb48.mp3
12.66M
#صوت / درس خارج #فقه_نظام_سیاسی
🔸دارالشفا
🗓دو شنبه 23 مهر ۹۷
🔻جلسه سیزدهم
💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی
@dorus_araki
970723 اصول فقه-فیضیه-جلسه سیزدهم kb48.mp3
12.35M
#صوت / درس خارج #اجتماع_امر_و_نهی
🔸فیضیه
🗓دو شنبه 23 مهر ۹۷
🔻جلسه سیزدهم
💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی
@dorus_araki
970723 اصول فقه از ابتدا-دفتر-جلسه سیزدهم kb48.mp3
14.02M
#صوت / درس خارج #اطلاق_و_تقیید
🔸دفتر معظم له
🗓دو شنبه 23 مهر ۹۷
🔻جلسه سیزدهم
💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی
@dorus_araki
💠 #خلاصه #فقه_نظام_سیاسی
📅دوشنبه 23 مهر 97
🔻جلسه 13
🔰مباحث مربوط به تعیین ولی امر در عصر غیبت
🔸مبحث چهارم: فرض وجود افراد متعدد جامعالشرایط برای تصدی ولی امر.
فرض اول (نظر مختار): در فرد واحد متعین است.
🔹دلیل هفتم:
ازجمله ادله داله بر لزوم وحدت رهبری ادلهای است که دال بر لزوم وحدت جامعه اسلامی دارد؛ جامعه اسلامی باید یک جامعه باشد و تعدد رهبری مستلزم تعدد جوامع اسلامی خواهد شد.
روایاتی که دلالت بر وحدت عیدین برای کل مسلمین دارد.
روایت اول:
«إِنَّمَا جُعِلَ يَوْمُ الْفِطْرِ الْعِيدَ لِيَكُونَ لِلْمُسْلِمِينَ مُجْتَمَعاً يَجْتَمِعُونَ فِيهِ وَ يَبْرُزُونَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَيُمَجِّدُونَهُ عَلَى مَا مَنَّ عَلَيْهِمْ فَيَكُونُ يَوْمَ عِيدٍ وَ يَوْمَ اجْتِمَاعٍ وَ يَوْمَ فِطْرٍ وَ يَوْمَ زَكَاةٍ وَ يَوْمَ رَغْبَةٍ وَ يَوْمَ تَضَرُّعٍ وَ لِأَنَّهُ أَوَّلُ يَوْمٍ مِنَ السَّنَةِ يَحِلُّ فِيهِ الْأَكْلُ وَ الشُّرْبُ لِأَنَّ أَوَّلَ شُهُورِ السَّنَةِ عِنْدَ أَهْلِ الْحَقِّ شَهْرُ رَمَضَانَ فَأَحَبَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يَكُونَ لَهُمْ فِي ذَلِكَ مَجْمَعٌ يَحْمَدُونَهُ فِيهِ وَ يُقَدِّسُونَهُ.» (وسائل الشيعة، ج7، ص: 481)
در این مقطع از روایت چند بار تأکید شده است که یوم عید فطر، یوم اجتماع مسلمین است و این عید للمسلمین است نه لبعض المسلمین. حال اگر بنا باشد که هر جمعی از مسلمین عیدی داشته باشند پس همه در یک روز اجتماع نخواهند کرد. مقصود این است که همه در یک روز در پیشگاه خدای متعال حضور و ظهور داشته باشند. لذا این موارد با تعدد عید سازگار نیست.
روایت دوم:
دعایی است که در نماز عید خوانده میشود و بر این مسئله دلالت دارد. شیخ به سند صحیح از امام صادق علیه السلام روایت میکند که در ضمن این روایت چنین آمده است: «فَإِذَا قُمْتَ إِلَى الصَّلَاةِ فَكَبِّرْ وَاحِدَةً تَقُولُ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ اللَّهُمَّ أَنْتَ أَهْلُ الْكِبْرِيَاءِ وَ الْعَظَمَةِ وَ أَهْلُ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوتِ وَ أَهْلُ الْقُدْرَةِ وَ السُّلْطَانِ وَ الْعِزَّةِ أَسْأَلُكَ فِي هَذَا الْيَوْمِ الَّذِي جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمِينَ عِيداً وَ لِمُحَمَّدٍ ص ذُخْراً وَ مَزِيداً» (وسائل الشیعه، ج 7، ص 469)
بنابراین اینکه للمسلمین عیدا یعنی مسلمین باید اجتماع داشته باشند؛ حال اگر بخواهند اجتماع داشته باشند و عیدشان واحد باشد باید امام واحد داشته باشد؛ زیرا امام است که باید عید را اعلام کند. در حقیقت یکی از وظایف امام این است که عید را اعلام کند. یعنی آنکسی که حکم به عید بودن روزی میکند باید کسی باشد که حکم کند و او کسی است که ولایت و حق حکم کردن را داشته باشد.
روایت سوم:
دعای از امام سجاد علیه السلام که به مناسبت عید قربان وارد شده است. حضرت فرمود: «اَللَّهُمَّ هَذَا يَوْمٌ مُبَارَكٌ مَيْمُونٌ وَ اَلْمُسْلِمُونَ فِيهِ مُجْتَمِعُونَ فِي أَقْطَارِ أَرْضِكَ» (صحیفه سجادیه، دعای 48)
🔸دلیل هشتم:
درصورتیکه علت بر عدم حضور دو امام با هم (در امامت معصوم) وارد شده است در مورد فقه غیر معصوم هم به همین شکل است.
روایت اول:
«فَإِنْ قِيلَ فَلِمَ لَا يَجُوزُ ...
طبق روایت به دلایل مختلف نباید دو امام واحد در یک زمان داشته باشیم؛ زیرا اگر دو تا شوند هرکدام در هر کاری تدبیری مختلف دارد. هر دو دارای اراده هستند که با اراده دیگری فرق میکند. هر دو هم باید مفترض الطاعة باشند زیرا هر دو امام هستند. اما امام بر روی زمین میآید که اختلاف را بر طرف کند و اگر متعدد باشد دیگر غرض از امام منتفی است. در این صورت همه مردم معصیت کار شده و راه ایمان و خدا بر روی مردم بسته خواهد شد و این معصیت آنها به سبب خداوند است؛ زیرا او به آنها چنین اجازهای داده است. در مسئله قضاوت هم اگر یکی به امام اول و دیگری به امام دوم رجوع کند؛ حکم هرکدام اُولی نیست که بشود از آن تبعیت کرد. در این صورت راه احقاق حق و راه احکام شرع بسته میشود و حدود از بین میروند.
پس لا یجوز أن یکون امامان فی وقت واحد حتی اگر این دو امام و دو ولی منصوب از طرف معصوم صلوات الله تعالی علیه باشند
💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی
@dorus_araki
💠 #خلاصه درس اصول فقه، #اقتضاء_نهی_للفساد
📅 دوشنبه 23 مهر 97
🔻جلسه 13
🔰اقتضای امر للفساد؛ بررسی براهین اثبات کننده نهی للفساد
🔸برهان نوع اول:
نهی از فعل کاشف از مفسده بودن آن منهی عنه است و چون منهی عنه بودن کشف از ثبوت مفسده دارد این مفسده با مصلحت هم قابلجمع نیست؛ به دلیل اینکه اجتماع مفسده و مصلحت در امر واحد ممکن نیست بنابراین کشف از عدم الامر میکند.
نظر شهید صدر:
این برهان برای اثبات فساد متعلق کافی نیست و فقط در فرض اول از فروض نواهی و اقسام نهیی که قبلاً بیان شد میتواند دلالت بر فساد کند. در فرضی که نهی از فعل کاشف از آن باشد که خود آن فعل مفسده است؛ یعنی مفسده یا مصلحت در خود متعلق باشد نه در اثر مترتب بر متعلق.
🔹نظر مختار:
این اشکالِ فی محله است یعنی اشکال درستی است؛ اگر ما بخواهیم با این برهان اثبات فساد کنیم فقط میتواند این برهان آن نوع اول از نهی را موجب فساد بداند و در سایر اقسام نواهی جریان نخواهد داشت. این از برهان اول.
🔸برهان دوم:
این برهان از دو مقدمه تشکیل میشود:
مقدمه اول:
بر فرض است که نهی کاشف از عدم مصلحت در متعلق خود نهی نیست؛ این نهی آنچنان نهیی نیست که کاشف از آن باشد که مفسده در خود متعلق است نه اینکه مفسده چنین نهیی میتواند ناشی از مفسده در اثری که بر متعلق بار میشود وجود داشته باشد.
مقدمه دوم:
درست است که بنا بر مقدمه اول فرض این شد که مفسده بر ذات عنوان متعلق نهی بار نمیشود بلکه مفسده بر اثر آن عنوان متعلق نهی بار میشود اما بههرحال تا این مفسده غالب بر مصلحت مترتب بر فعل نباشد نهی تعلق نمیگیرد؛ به دلیل اینکه نهی هم نهی بالفعل است.
به عبارتی این زجر و نهی بالفعل نمیتواند نهی بالفعل باشد مگر آنکه مفسدهای که مترتب بر عنوان متعلق میشود غلبه بر مصلحت کرده باشد
نتایج دو مقدمه:
ازآنجاکه نهی متعلق به این عنوان، کاشف از غلبه مفسده مترتبه است و غلبه مفسده به معنای این است که دیگر مصلحتی وجود ندارد که مقتضی امر باشد، پس امر ساقط خواهد بود پس این فعل مأمور به نیست.
🔹نتایج این برهان:
1. این برهان بر قسم چهارم از نواهی جاری نیست و در آنجا نمیتواند اثبات بطلان کند.
2. اگر چنین عملی در چیزی که مثلاً مصلحت در خود نهی باشد بخواهد باطل شود بطلان عمل باید ناشی از عدم قدرت مکلف بر اتیان فعل بهقصد القربة باشد.
3. این برهان فقط در عبادات جاری میشود و در معاملات جاری نمیشود؛ زیرا در معاملات اصلاً قصد قربت شرط نیست.
4. اگر این برهان صحیح باشد، بنابراین اگر بخواهیم برای اثبات فساد به وسیله نهی تمسک کنیم، نهی به وجود واقعی مانع از صحت فعل خواهد شد نه به وجود علمیاش.
💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی
@dorus_araki
💠 #خلاصه درس اصول 2 مباحث #اطلاق_و_تقیید
📅 دوشنبه 23 مهر 97
🔻جلسه 13
🔰بحث در مورد نتیجه مقدمات حکمت (نتیجه شمولی یا نتیجه بدلی)
🔸نظریه محقق اصفهانی:
اصل در مفاد اطلاق و مقدمات حکمت افاده شمولیت است و بدلیت نیاز به قرینه دارد.
اشکال شهید صدر بر این مبنا:
بدلیت نه در مقام ثبوت و نه در مقام اثبات نیاز به مؤونه ندارد پس اینکه فرمودید اصل شمولیت است و بدلیت نیاز به قرینه دارد، درست نیست. در مقام اثبات هم نیاز به بیان زائد ندارد.
🔹نظریه شهید صدر در منشأ بدلیت یا شمولیت در اطلاق:
تبیین در سه مطلب:
1. بحث از شمولیت یا بدلیت اطلاق، اطلاقِ در مقام جعل است نه در مقام امتثال.
2. فرقٌ بین المتعلق و الموضوع؛ از ناحیه اقتضای خود متعلق بودن و خود موضوع بودن. پس هرچه متعلق الحکم است مقتضای اطلاق در آن بدلیت است و هرچه موضوع الحکم است مقتضای اطلاق در آن شمولیت است. اینجا شمولیت میشود. چرا اینجا شمولیت میشود یعنی چرا اگر نهی روی آن رفت شمولی میشود و اگر امر روی آن برود بدلی میشود؟ نکتهاش این است که یک فرقی بین متعلق نواهی و متعلق اوامر وجود دارد.
🔸3. استثنائات در مطلب دوم:
1/3. یک قرینه عرفی عقلایی وجود دارد که المفاسد تتکثر بتکثر افراد الطبیعة أو المصلحة لا تتعدد و لا تتکثر بتکثر افراد الطبیعة. چون چنین است پس این یک قرینه خارجی است، لذا همان متعلقی که در اوامر افاده اطلاق بدلی میکرد اگر این متعلق زیر نهی برود افاده اطلاق شمولی میدهد.
2/3. اگر امرونهی هم در کار نباشد طبیعت مفسده در نظر عقلا وجود دارد. حالا البته چون غالب اینطوری است یک ارتکاز عقلایی عرفی شده است که کل مفسدة تتعدد بتعدد افراد طبیعتی که تنطبق علیها مفسده و کل مصلحة لا تتعدد بتعدد افرادی که ینطبق علیها مصلحة. این یک قرینه عرفی شده است. این قرینه عرفی موجب میشود که این اطلاق بدلی که در اوامر نسبت به متعلق استفاده میکردید همین متعلق اگر نهی به آن تعلق گیرد افاده اطلاق شمولی هم میکند.
خود عنوان عالم برهمه درآنواحد صدق میکند لذا این اکرم متعدد به تعدد افراد شده و اطلاق شمولی استفاده میشود.
💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی
@dorus_araki