فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 آیا #پیام_های_پنهان میتوانند رفتار شما را کنترل کنند https://eitaa.com/dosh66
🔯 پروژه یوژنیکس چیست؟
💥بخش اول/
💠 طرحی برای نازا کردن زنان و مقطوعالنسل کردن مردان
1⃣ موضوع کشتار خاموش ساکنان زمین و به حداقل رساندن این جمعیت و غلبه دادن جماعتی خاص بر عموم مردم، جزء برنامههای دائمی سران مخفی و مؤسسان حکومت جهانی بوده است.
2⃣ تباه شدن حرث و نسل، آلودگی آب و نان، تحمیل غذا و داروی رنگین، اما مسموم در کنار بسیاری از ترفندها، عمر عمومی ساکنان زمین را به 50% عمر طبیعی کاهش داده است.
3⃣ سران سازمانهای مخفی و مدیریت رژیم صهیونستی از همه حیلهها برای این منظور بهره جستند. آنها با طرح #پروژه_یوژنیکس یا همان علم #بهنژادی همه تلاش خود را مصروف #عقیمسازی مردم جهان، ممانعت از تولد و کنترل زاد و ولد کردند و با همه قوا این پروژه را بر کشورهای شرقی و مذهبی تحمیل نمودند.
4⃣ مهندسی #ژنتیک علم جدیدی است که با دستکاری در اساس طبیعت، موجودات گیاهی و حیوانی و دخل و تصرف در ژنها و حتی وارد ساختن ژنهای سایر موجودات در دانههای زراعی به تولید محصولات جدید مبادرت میورزد.
5⃣ محصولاتی که در صورت و شکل ظاهری مشابهتی کامل با محصول اصلی دارند اما با حمل مولکولهای جدید در خود، پیامدهای غیرمنتظره و مطالعه نشدهای را خواهند داشت که یکی از پیامدهای جدی و خطرناک آن عقیم کردن زنان و مردان، سرطانی کردن سلولها و نیز ایجاد اختلالات شدید روحی و روانی در افراد است.
🔹 ادامه دارد...
🔯 پروژه یوژنیکس چیست؟
💥بخش دوم/
💠 بنیانگذاران صهیونیستی پروژه یوژنیکس یا همان دروغ بزرگ انقلاب سبز
✡ بنیاد صهیونیستی #راکفلر ، #بیل_گیتس بنیانگذار مایکروسافت و چند شرکت فراملیتی در زمره سرمایهگذاران اصلی این پروژه شیطانیاند. آنها این پروژه را در دهه 1970 میلادی با عنوان و به بهانه #انقلاب_سبز برای تغییر ژنتیکی بذرها و تخمهای گیاهی آغاز کردهاند.
🌐 خزانه و انبار بذرها و تخمهای قیامت
1⃣ یکی از اهداف #پروژه_یوژنیکس جمعآوری کلیه گونههای مختلف بذر و دانه خوراکی مورد نیاز کشاورزان همچون گندم، برنج و ذرت و نگهداری انحصاری و منجمد شده این دانههای بومی در دپوی تخم و بذر، در جزیرهای دورافتاده در مجمعالجزایر #سوالبارد نروژ در ۱۰۰ کیلومتری از قطب شمال و در داخل یک کوه است. برنامهریزی شده است تا در خزانه و انبار بذرها و تخمهای قیامت سه میلیون تخم و بذر نباتی و گیاهی ذخیره گردد.
2⃣ بعد از دپوی دانههای بومی در انبار قیامت بذرهای دستکاری شده ژنتیکی و محصولات غذاییای که تغییر ژنتیکی پیدا کردهاند در بین کشاورزان و مردم مستضعف توزیع میگردد و بدین ترتیب کشاورزان ناگزیر به خرید بذری میشوند که تنها برای یک بار قدرت زایش دارند و بنابراین هرساله کشاورزان در هنگام کشت، ناگزیر به خرید دانههای بذر جدید میشوند و با این برنامهریزی، مواد گیاهی و حیوانی دستکاری شده هرساله با ساختارهای جدیدتر و البته خطرناکتر در سبد غذایی مردم قرار میگیرد.
3⃣ به عنوان نمونه شرکت بیوتکنولوژیکی Epicyte اعلام کرد “به روش مهندسی ژنتیکی، ذرتی را تولید نموده است که کشنده اسپرم و عقیمکننده مردان می باشد.” وزارت کشاورزی آمریکا، حامی تولید ذرت عقیمکننده بود.
4⃣ در پروژه یوژنیکس یا همان علم #بهنژادی پروژهها و برنامههای متنوعی به کار گرفته شده است، از جمله «عقیم و نازا کردن» زنانی که عموماً در سنین باروری قرار دارند، «مقطوعالنسل کردن» مردان، به اجرا گذاردن برنامههایی از قبیل #تنظیم_خانواده و شعارهایی مثل: جمعیّت کمتر و زندگی بهتر (!)، عمومی و اجباری کردن کشت بذرها و دانههای تغییر ژنتیک داده شده (GMO) که دارای اثرات مخرّب و مرگآوری بر محیط زیست و سلامتی و حیات انسان است، مثل پروژههای تولید «ذرّت عقیم کننده» و «برنج سرطانزا» به عنوان دستآورد مهندسی ژنتیک، دستکاری ژنتیکی DNA حیوانات و تغییر ماهیّت طبیعی آنها و در نتیجه «بیماریزا نمودن گوشت و محصولات لبنی و گوشتی» حاصل از آنها که حامل بسیاری از بیماریهای کشنده و مرگ آفرین، مثل #سرطان_پروستات در مردان و #سرطان_سینه در زنان، به عنوان حاصل اینگونه اقدامات ژنتیکی اعلام شده است، تولید داروهای مرگ آفرین، یا تعبیه نمودن مواد عقیمکننده در داروها، تولید و فروش بیماریها! و… همه و همه نقشههای شومی است که #رژیم_صهیونیستی در سر میپروراند.
هدایت شده از ادیان و فرق
✡ پروتستانتیزم، عهد عتیق و مارتین لوتر
1⃣ #پروتستانتیزم حرکتی بود که نظام اروپایی ایجاد شده تحت اقتدار کلیسای کاتولیک را ویران ساخت. همراه با پروتستانتیزم دین از مفهوم حقیقی خود جدا شده، به کاتالیزوری اجتماعی تبدیل شد که اهداف نظام فکری #سکولار را تقدیس نمود و بدینترتیب پیشاهنگ حرکتی گردید که حیات دنیوی را به اساسیترین هدف انسان بدل ساخت.
2⃣ باید پرسید آن چیزی که معماران پروتستانتیزم را ضمن جدا نمودن از کلیسای کاتولیک دچار چنین گمراهی بنیادی نمود چه بود؟ چگونه و از چه طریقی به سمت آرمان #بهشت_زمینی متمایل شده بودند؟
3⃣ هنگامی که چگونگی پیوستن #مارتین_لوتر به عنوان مهمترین رهبر و پیشوای پروتستانتیزم به این باور را مورد مطالعه قرار میدهیم، با تمایلات شدید و فوقالعاده او به دین عبرانی و منابع این دین روبهرو میشویم.
4⃣ تأثیرپذیری مارتین لوتر از #عهد_عتیق موجب بروز تغییرات در فهم دینی کلیسای کاتولیک گردید. تغییرات بزرگی که پیش از این در آن وجود نداشت. در عهد عتیق #آخرتگرایی وجود ندارد. باور به بهشت و جهنم وجود ندارد. «هر چه هست» در همین دنیاست. بهشت در دنیا – و همواره با آمدن مسیح – بر پا خواهد گردید.
5⃣ رویکرد به عهد عتیق دستاورد مهم دیگری هم داشت. کلیسای کاتولیک بر اساس تفسیر آیه 35 از بخش ششم انجیل لوقا سود و #ربا را «حرام» شمرده و آن را ممنوع نموده بود، در حالیکه در عهد عتیق (تورات) سود و ربا ممنوع نگردیده و بر عکس مورد تشویق قرار میگیرد. به همین علت نیز در عصر میانه غیر از #یهودیان کمتر مسیحی وجود داشت که به #رباخواری اقدام نماید. معماران پروتستانتیزم تحت تأثیر عهد عتیق و با «اجتهاد»، ممنوعیت ربا و سود را لغو نمودند.
6⃣ بدین ترتیب رباخواری و #بانکداری که در طول قرنها، حرفهای #یهودی محسوب میشد، در تمامی منطقه شمال اروپا که تحت تأثیر و نفوذ پروتستانتیزم بود با سرعت گسترش یافت.
7⃣ مارتین لوتر و همفکران او با سرلوحه قرار دادن عهد عتیق و مطرح نمودن چنین نظریهای به طور طبیعی حکم قابل توجه دیگری را نیز پذیرا شده بودند: بنابر عهد عتیق، یهودیان #قوم_برگزیده خداوند بوده، از دیگر ادیان و ملتها برترند. سرزمینهای مقدس از سوی خداوند به آنها هدیه شده است و «متعلق» به آنهاست.
8⃣ مارتین لوتر در کتابی که در سال 1523 م تحت عنوان «عیسی مسیح یک یهودی زاده شده» به رشته تحریر در آورده بود، به تفصیل به طرح نظریات خود در اینباره پرداخت. وی به عنوان پیشوای بزرگ پروتستانتیزم اعلام داشت:
📝 «یهودیان خویشاوندان خداوند ما (عیسی مسیح) هستند، برادران و پسرعموهای اویند، روی سخنم با کاتولیکهاست، اگر از اینکه مرا کافر بنامند خسته شدهاند، بهتر است مرا یهودی بخوانند.»
✍ نصیر صاحبخلق
هدایت شده از ادیان و فرق
✡ معرفی مارتین لوتر یهودی مخفی در دانشنامه یهود
1⃣ مارتین لوتر ضمن طرح اینکه یهودیان جهت رسانیدن پیام خداوند به تمامی جهانیان انتخاب شدهاند، آنها را مورد ستایش قرار میدهد. او میگوید که یهودیان حامل برترین خونها در رگهای خود هستند. روحالقدس به واسطه آنها کتاب مقدس را به اقصی نقاط دنیا برد. آنها فرزندان خدایند. ما در مقایسه با آنها بیگانهایم. همانطور که در داستان «زن کنعانی» آورده شده است ما همچون سگانی هستیم که از خرده نانهای بر زمین ریخته اربابان خود ارتزاق میکنیم.
2⃣ ضربه ویرانگری را که لوتر بر کلیسای کاتولیک وارد کرد در وهله اول از طرف یهودیان مورد حمایت قرار گرفت.
3⃣ بعضی از شخصیتهای دانشمند از یهودیان سفاردی پراکنده در دنیا مثل جوزف ها کوهن از جریان اصلاحات، هواداری قابل توجهی به عمل میآورند.
4⃣ آبراهام ب. الیزر هالوی خاخام کابالیست گفته که لوتر در پنهان یهودی بود و تلاش میکرد تا مسیحیان را آرام آرام به (سمت) یهودیت متمایل کند.
5⃣ مارتین لوتر از طرف کلیسا فردی «نیمه یهودی» نامیده میشود. بعضی از یهودیان مثل آبراهام فاریسول، لوتر را یهودی پنهانکار متجدد میدانند که تلاش نمود تا حققت دینی و عدالت را استوار سازد، نوآوریهای او را اقدامی در راستای بازگشت به یهودیت اعلام میدارند.
6⃣ یهودیان مارتین لوتر را به عنوان فردی دیدند که ضمن ایجاد انعطاف در مسیحیان برای رویگردانیدن از اندیشههای نادرست خویش، آنها را نجات داده و در راستای آمدن مسیح راه را پیراست.
هدایت شده از ادیان و فرق
✡ استراتژی تسلیم محض ؛ از پولس تا مارتین لوتر
1⃣ یکی از انحرافات مهمی که توسط #پولس در مسیحیت ایجاد گردید و به وسیله #مارتین_لوتر نهادینه گردید، روانشناسی #تسلیم_محض بود.
2⃣ پولس پیش از این اعلام داشته بود که ایستادگی ولو در مقابل حکام جور هم که باشد نادرست است.
3⃣ روژه گارودی در آخرین کتاب خود که تحت عنوان Avons – nous besoin de Dieu انتشار یافته است این سخنان پولس را عامل نهادینه شدن #استعمار عنوان میکند.
4⃣ گارودی مینویسد که پولس با این سخن مردم مسیحی را در خدمت حکام ظالم قرار میدهد.
5⃣ علاوه بر این وی نهادینه نمودن این روانشناسی توسط لوتر را نیز یادآور میشود.
6⃣ زیرا لوتر با گفتن اینکه «تمامی قوانین از جانب خداوند صادر میشود»، هرگونه مخالفت با هرگونه نظامی را هر قدر هم که انحرافی باشد عصیان و شورش علیه خداوند عنوان مینمود.
7⃣ تهی کردن مسیحیت از واکنش و مقابلهجویی، به عنوان یکی از مفاهیم بنیادی دین حق نیز اینچنین تحت القائات و نفوذ عبرانیگری صورت پذیرفت.
lozum doshman shenasi.raefipoor.mp3
3.25M
🎤 #استاد_رائفی_پور
👤 موضوع: لزوم دشمن شناسی https://eitaa.com/dosh66
Ostad Raefipour-Zanane Venusi-96.11.29-Tehran-24kb.mp3
30.96M
🔊 استاد #رائفی_پور
📝 « زنان ونوسی »
📅 ٢٩ بهمن ۱٣٩۶ - دانشگاه شریعتی تهران https://eitaa.com/dosh66
💠 شیعه در اسرائیل
💥 بخش اول/
✡ دستور کار صهیونیسم: بازسازی کلام و عقلانیتِ یهود
1⃣ هم اکنون #متفکران_یهودی در #اسرائیل به دنبال ایجاد راهکاری برای سازش تعالیم خشک #دین_یهود با #مدرنیته و ارزشهای مدرن هستند و مهمترین راه برای رسیدن به این هدف، سازش بین دین یهود و #عقلانیت است.
2⃣ با گذر زمان دین یهود نیز به جریانهای فکری محافظهکار، ارتودکس و اصلاحطلب تقسیم شده است و اگر در قرون وسطی از حاخامها پرسیده میشد که دیدگاه #یهود نسبت به فلان موضوع چیست، اکنون #جوانان_یهودی از طرفداران دیدگاه ارتودکسی یا محافظهکاران و اصلاحطلبان یهود این سوال را میپرسند.
3⃣ علاوه بر ایجاد شکافهای عقیدتی در میان #قوم_یهود با #مدرنیسم و #پست_مدرنیسم و تأثیر لوازم فرهنگی و اعتقادی آنها بر فرهنگ و دین یهود، هماکنون جامعه یهود در اسرائیل با بحرانهای متعدد فکری و فرهنگی و اعتقادی روبهرو شده است.
4⃣ اگر اسرائیل به دنبال بازسازی فکری جامعه یهود برنیاید، به زودی جامعه درهم ریخته یهود با اضمحلال روبهرو خواهد شد. به همین علت بسیاری از مراکز علمی و تحقیقاتی اسرائیل از جمله #دانشگاه_تلآویو و #دانشگاه_عبری_اورشلیم با همکاری مصححان و محققان آلمانی و ایرانی و اروپایی، درصدد شناسایی #میراث_عقلی قرون نهم تا سیزدهم میلادی هستند که شامل #کلام_شیعی ، زیدی، اسماعیلی و معتزلی است و با حمایتهای مالی شورای پژوهش اروپا و دانشگاههای اسرائیل متون مذکور را تحقیق و منتشر میکنند.
5⃣ جریانهای کلامی #یهود در حد فاصل قرنهای نهم تا سیزدهم میلادی به مطالعه، بررسی و تجزیه و تحلیل آثار کلامی اسلامی پرداختند تا بتوانند آموزههای دینی خود را بازسازی و احیا نمایند. زیرا متکلمان اسلامی در آن زمان با ترجمه بسیاری از متون فلسفی #یونان و بازسازی آن فلسفه بر اساس دیدگاه توحیدی، پیشرفت شگرفی در علوم عقلی نموده و قوم یهود از این قافله فکری به شدت عقب مانده بود.
6⃣ در آن دوره از متکلمان #قرائیمی افرادی چون «یافث بن علی» و «ابویوسف قرقسانی» و «یوسف بصیر» و از حاخامها افرادی چون «داود مقمص» و «سعدیا گائون» و «داود بن مروان بابلی» به مطالعه و بررسی آثار کلامی شیعی و اعتزالی پرداختند و از این طریق توانستند جریان فکری یهودی را که به رکود گراییده بود، احیا نمایند.
7⃣ اکنون با تشکیل اسرائیل و قرارگرفتن دین یهود به عنوان مذهب رسمی، این رژیم با چالشهای فکری و اعتقادی فراتر از دغدغههای حاخامها و متکلمان دوره قرون وسطی مواجه بوده و اگر رژیم اسرائیل نتواند بر بحرانهای فکری و اعتقادی قرن بیستویکم فائق یابد، از درون پوسیده و از هم فرومیپاشد.
8⃣ بنابراین، اقدامی شبیه متکلمان قرون وسطی در حال شکلگیری است و چون این جریان در ابتدا از مراکز علمی آلمان شروع شده است، تعدادی از محققان نیز به این جریان پیوسته و در احیای کلام عقلانی با همکاری دانشگاههای اسرائیل فعالیت مینمایند.
✍ دکتر علیاکبر ضیایی
💠 شیعه در اسرائیل
💥 بخش دوم/
✡ دستور کار صهیونیسم: بازسازی کلام و عقلانیتِ یهود
1⃣ #کلام_شیعی و اعتزالی بر #استقلال_عقل در شناخت احکام دینی و اخلاقی تأکید میورزد و #عقل را در کنار #نقل (قرآن و سنت) معتبر میداند. سنت فکری حاخامی در #الهیات_یهودی بیشتر متأثر از کتاب مقدس عبرانی و اسطورههای دینی حاخامها استوار بود و این کلام بیشتر به #نقلیات شباهت داشت، تا #عقلیات و به همین دلیل چنین کلام منقولی نمیتوانست در برابر بحرانهای فکری ناشی از ظهور کلام عقلانی اسلامی و تفکرات یونانی مآبی قرون وسطی که از ورود فلسفه یونان به مشرق زمین به وجود آمده بودند، مقاومت نماید.
2⃣ متفکران #قوم_یهود با مطالعه و بررسی کلام عقلی اسلامی درصدد بازسازی #کلام_یهودی برآمدند و با تشکیل #اسرائیل و تشکیل #حکومت_دینی یهود نیز همین کلام یهودی تاب مقاومت در برابر تفکرات جدید و هجوم فرهنگی غرب را ندارد و به نظر میرسد که بسیاری از #یهودیان جهان کنونی نیز نتوانستهاند میان جریانهای فکری معاصر در اسرائیل و تعالیم سنتی یهود رابطه منطقی و عقلانی برقرار نمایند.
3⃣ احیای مجدد #کلام_یهود بر اساس میراث دینی قرون وسطی امری ضروری مینماید. تفکرات اشعریسم در کلام اسلامی به علت لغزیدن به سمت نقلگرایی، به گونهای است که نمیتواند مشکلی از بحرانهای فکری و اعتقادی قوم یهود را حل و فصل نماید، زیرا مکتب عقلی قوم یهود مشحون از تناقضات کلامی و عقلی است و میراث نقلی اسلامی نیز وجه اشتراکی با کلام یهود نداشته و نمیتواند مشکلی از مسائل عقلی و کلامی قوم یهود را حل نماید. بنابراین باید به دنبال میراثی عقلی باشند که قوم یهود با آن میراث آشنا بوده و در قرون گذشته توانسته است با الگوبرداری از آن مشکلات فکری، اعتقادی، سیاسی، اجتماعی و اخلاقی خود را مرتفع نماید و این میراث چیزی نیست جز دستاوردهای کلام و فلاسفه اسلامی.
✍ دکتر علیاکبر ضیایی
هدایت شده از ادیان و فرق
جالب است بدانید کشور "واتیکان" مرکز مسیحیت جهان بالاترین درصد استفاده از مشروب را دارد!
هر شهروند واتیکانی در یک سال 74 لیتر مشروب مینوشد.😐
«ما چقدر سیلی از این ملیت خوردیم، من نمیخواهم بگویم که در زمان ملیت، در زمان آن کسی که این همه از آن تعریف میکنند چه سیلی به ما زد آن آدم.» امام خمینی - در سالروز ملی شدن صنعت نفت و در روزهایی که بار دیگر نام مصدقالسلطنه به عنوان یکی از پرافتخارترین مردان ایران معرفی میشود به بررسیهای واقعگرایانه از عملکرد و شخصیت وی میپردازیم تا مشخص شود که چرا امام معتقد بود مصدق به اسلام سیلی زد.
مصدق؛از لژ آدمیت تاسرکوبدلیرانتنگستان 👤 پیشینه محمد مصدق => برخلاف آنچه شهرت دادهاند، مصدق از یک خانواده فقیر و یا حتی متوسط نبود. او یکی از فرزندان خاندان قاجار بود که قسمت اعظم بدبختیها و عقبماندگیهای ملت ما مربوط به همین خاندان است. آزادیخواهی او از قبیل آزادیخواهی ناصرالدین و مظفرالدین و محمدعلی شاهها بود ولی با پوشش آراستهای که با نیرنگ استتار شده بود. به هنگامی که مشروطهخواهان طرفدار انگلستان به سفارت انگلیس پناهنده شدند، مصدقالسلطنه نیز در خانه منشی سفارت انگلیس که دوست صمیمی او بوده است مخفی میشود. (تقریرات مصدق ـ یادداشت شده توسط آقای جلیل بزرگمهر ـ ص۱۳٫) و چندی بعد به عضویت دارالشورای استبداد در میآید. قسمتی از تقریرات او در این زمینه به شرح زیر است: «…حشمتالدوله والاتبار (برادر مصدق) منشی مخصوص محمدعلیشاه که در دستگاه او از آزادیخواهان حمایت میکرد برای اینکه مرا از نگرانی و تشویش درآورد دستخطی هم برای عودت من در مجلس مزبور صادر کرد و برایم فرستاد. مرحوم مشیرالسلطنه صدراعظم، مجلس مذکور را افتتاح کرد و مرحوم نظامالملک به ریاست آن از طرف شاه منصوب شد. من فقط در همان یک جلسه در آن مجلس حاضر شدم.»( تقریرات مصدق ـ همان، ص ۱۳ و ۱۴٫) —---— از نظر مالی مصدقالسلطنه یکی از مالکین بزرگ و اشرافی بود و ده بزرگ او در احمدآباد قسمتی از ثروت عظیم او را تشکیل میداده است. قسمتهای زیادی از خیابان کاخ (فلسطین) به صورت منزل شهری و املاک و مستغلات استیجاری او بود که از جمله یکی از این ساختمانها را در زمان نخستوزیری خود به اداره اصل چهار ترومن که لانه جاسوسی آمریکا در ایران بود اجاره داد.
* #مصدق و ارتباط با شبکه فراماسونی مصدق السلطنه از جمله لبیکگویان به ندای فراماسونی میرزاملکمخان است و مثل بسیاری از فراماسونهای مشهور نظیر فروغی و سپهسالار و سایر الدولهها و السلطنهها به لژ آدمیت میپیوندد و سوگند وفاداری مادامالعمر یاد میکند که برای روشن شدن بیشتر موضوع، توجه به متن این سوگندنامه میتواند روشنگر حقایق تاریخ ما باشد. برای آنکه به میزان ارادت مصدق السلطنه به افکار ماسونی و سرکردگان گروه آن بیشتر آشنا شویم دفاع مصدق از ملکمخان را که از او به عنوان یک رجل خیرخواه یاد میکند عیناً از سخنان خود او از مذاکرات مجلس شورای ملی در ۳۰ مهر ۱۳۰۶ شمارة ۱۲۴ نقل میکنیم: «…شما نوشتهجات ملکم را بخوانید. ببینید اگر ناصرالدینشاه یک نفر آدم عاقلی بود میبایستی تمام اختیارات خودش را به ملکم واگذار کند. چون آنچه او گفت به خیر مملکت و به خیر ناصرالدینشاه بود ولی چون نکرد و چون یک دستههایی بودند که در واقع مخالف با عقیده ملکم بودند آنها میرفتند ملکم را بد میکردند….» (دکتر مصدق و نطق های تاریخی او ـ نوشتة حسین مکی ص ۲۳۰ ـ انتشارات جاویدان.)ارادت مصدق به ملکمخان و سوگند وفاداری مادامالعمر که به قول خودش به این دسته شریفه فراماسونی یاد میکند ناشی از ارتباط محکم خانوادگی او با عوامل مرموز استعمار است که بعدها به عنوان هزار فامیل شناخته شدند و چون غدة سرطانی سالیان درازی در خدمت استعمار به زندگی نامردمی خویش ادامه میدادند. به عنوان نمونه زن مصدق دختر میرسید زینالعابدین امام جمعه است که از فراماسونهای وابسته به لژ ملکمخان بوده است. (انقلاب نفت ایران، ذبیحالله قدیمی، چاپ سال ۱۳۳۲ ص ۱۵۶ و نیز مقدمه ای بر انقلاب فرهنگی اسلامی ص ۲۸٫) دکتر سیدحسن امامی امام جمعه اخیر تهران که از رؤسای لژ فراماسونی بود نیز برادرزادة زن مصدق است. مصدق خواهری داشت به نام دخترالملوک که زن عضدالسلطان از وابستگان تشکیلات ماسونی است و همین شخص معرف مصدق برای ورود به لژ آدمیت است. مصدق از همین طریق به خانواده شاهزاده فرمانفرما که از بستگان انگلیسها در ایران است مرتبط است. سهامالسلطان بیات که از عمال سابقهدار انگلیسیها و نخست وزیر ایران بعد از شهریور سال ۱۳۲۰ بوده است خواهرزادة مصدق است. دکتر متین دفتری که نخست وزیر دورة رضاخان و سناتور دائمی دوران طاغوت بوده داماد مصدق است. دکتر علی امینی و قوامالسلطنه نسبت خانوادگی نزدیک -پسرخاله- با مصدق دارند و با این پیوندهای مستحکم خانوادگی ارتباط مصدق به فراماسونها و عوامل سیاستهای غرب دیگر جای تعجب نیست، اگر مرتبط نبود باعث تعجب بود. (بهمن اسماعیلی، «زندگینامه مصدق السلطنه»، ص ۱۶۹٫)
* ارادت متقابل انگلیس و #مصدق متأسفانه مصدق السلطنه در سوابق خود کارنامهای غیرقابل دفاع در رابطه با انگلیس بر جای گذارده است.مصدق که به عنوان یک «ملیگرا» معرفی میشود در مذاکرات مجلس چهاردهم در دفاع از انگلیس میگوید: «... بنده مأمورین خوبی از انگلستان دیدهام. من مأمورین بسیار شریف و وطن دوست! از انگلستان دیدهام، من مذکراتی در شیراز و تهران با اینها دارم»(دکتر مصدق و نطقهای تاریخی او ـ حسین مکی، جاویدان، ص 230)البته «مهربانی هر دو سر بود» و حین بحث انتقال مصدق از والیگری فارس به پستی دیگر، مستر نورمان وزیر مختار انگلیس در تهران برای ادامه استانداری وی وساطت میکند و در تلگراف خود به نخست وزیر، به این نکته که از نظر انگلیسها که به دنبال محیطی آرام برای غارتگری بودند، «.... حکومت معظمله [مصدق] در شیراز خیلی رضایت بخش بوده...» (موازنه منفی، کی استوان، ج 1، ص 23) اشاره میکند!
البته خوشبختانه و یا متأسفانه اسناد رسوا کننده موجود که حاکی از ارادت دو جانبه انگلیس و مصدق بوده بسیار بیش از آن است که در این مجال بحث شود. بسیاری از این اسناد، تقریرات و اعترافات خود مصدق در خصوص خدمات متقابل با انگلیس است.مصدق اذعان دارد که «... وزیر مختار انگلیس سر پرسی لورن گفته است که من انتصاب فلانی [مصدق] را برای ایالت آذربایجان به دولت تذکر دادم» و اینگونه وی به استانداری آذربایجان میرسد. آری این مصدق، همان مصدق ملی است که، ملیگراها بلافاصله پس از انقلاب نام او را بر سر خیابانها و بیمارستانها نصب میکردند.
* استانداری فارس و سرکوب خیزش دلیرانه #تنگستان پس از خاتمه مأموریت فرمانفرما در فارس، مصدقالسلطنه از اروپا به طرف ایران حرکت کرد و علیرغم کمی سن و سال و با وجود جنایات زیادی که دایی او یعنی فرمانفرما در فارس کرده بود و مردم از این خانواده متنفر بودند، به علت حمایت بی دریغ انگلیسیها به ولایت فارس رسید. وقتی مصدق از طریق بوشهر وارد شیراز شد دستهای آشکار و پنهان انگلیسیها طوری صحنهسازی کردند که مردم شیراز از دل و جان! خواهان مصدقالسلطنه هستند به طوری که نویسندة کتاب زندگینامة او مینویسد: «…جوانی که در قنداق ترمه بزرگ شده هم بدون مقدمه و بدون اینکه مردم فارس او را دیده و یا سخنانش را شنیده و یا نوشتههایش را خوانده باشند به آنها تکیه کرد… و سرانجام دکتر محمد مصدق با دست پنهانی سیاست انگلیس در فارس به سمت والیگری انتخاب و مشغول کار میشود». (زندگینامه مصدقالسلطنه، همان، ص ۱۰۸٫)
مصدقالسلطنه و دایی او فرمانفرما روابط بسیار نزدیکی با انگلیسیها داشتند و در مقابل پلیس نظامی انگلیس هم این استانداران را در کنف حمایت خود گرفتند. مصدق کوشش میکند که روابط خود را با انگلیسیها انکار کند و استدلال او این است که نه من و نه دایی من هیچکدام نامه رسمی به فرمانده پلیس جنوب ننوشتهایم! به این قسمت از عبارت تقریرات او توجه نمائید: «اینکه، لسان سپهر نوشته است که من پلیس جنوب را به رسمیت شناختم، آقا دروغ است. اگر چنین خبری بود خود انگلیسیها هزار بار منتشر میکردند. نه فرمانفرما و نه من هیچکدام یک کاغذ رسمی مارکدار نمرهدار به «سرهنگ فریزر» ننوشتیم. آن کاغذها که ادعا میکند کجاست؟ چطور بهدست لسان سپهر رسیده است.» ( تقریرات مصدق در زندان ص ۱۵۶٫)
ولی از آنجا که کتمان حقیقت، همیشه ممکن نیست و دروغگو کمحافظه است در جای دیگر از همین کتاب، مصدق صحبت از رشوههایی میکند که فرمانفرما و وثوقالدوله از انگلیسها گرفتهاند ولی مصدق هیچ به روی خود نمیآورد که انگلیسیها در چه رابطهای و برای چه منظوری این رشوهها را به فرمانفرما پرداختهاند. مصدق در قسمتی از تقریرات خود مینویسد: «اینها برای پلیس جنوب خرجهایی کرده بودند. کنسول انگلیس در شیراز به من گفت که به فرمانفرما که در شیراز بود صد لک تعارف دادیم. هر لک گویا ده هزار روپیه بود. خلاصه حدود پانصد، ششصد هزار تومان میشد. وقتی که از ایالت فارس به تهران برگشتم به فرمانفرما گفتم. گفت تنها من نگرفتم! به قوام شیرازی هم دادند.» (تقریرات مصدق ـ ص ۹۹ و ۱۰۰٫)
زمانی که مبارزان شجاع تنگستانی، پلیس انگلیسی جنوب را به دستور علمای نجف و شیراز در مخاطره قرار داده بودند (محمد صادقی تهرانی، انقلاب اسلامی عراق ، ص ۱۱۹٫ ) مأمورین انگلیسی به مصدق مراجعه میکنند و ناراحتی خود را از فرزندان شجاع تنگستان نزد او بیان میکنند. مصدق به آنها میگوید شما در مقام مقابله با تنگستانیها برنیایید برای اینکه نسبت به شما کینه پیدا خواهند کرد. ما خود آنها را مجازات میکنیم تا نظر شما تأمین شود. بهتر است در اینجا برای آشنایی بیشتر با این سابقه مصدق به متن اعتراف خود او که در مذاکرات مجلس دوره چهاردهم ثبت شده است رجوع کنیم: « …بنده مأمورین خوب از انگلستان دیدهام، من مأمورین بسیار شریف و وطن دوست از انگلستان دیدهام، من مذاکراتی در شیراز و در تهران با اینها دارم. یک روز (ماژورهوور) قنسول انگلیس آمد و به من گفت (ما حکم دادهایم تنگستانی ها را تنبیه بکنند) من حالم بهم خورد. گفت شما چرا حالتان بهم خورد. گفتم چون این صحبتی که کردید نه در نفع شما بود! نه در نفع ما. گفت توضیح بدهید. گفتم شما از پلیس جنوب شکایت دارید و میگویید که پلیس جنوب در شیراز منفور است، پس وقتی که شما پلیس جنوب را مأمور تنبیه تنگستان بکنید بر منفوریت آنها افزوده میشود. تنگستانی ها اگر شرارت میکنند من تصدیق میکنم. اگر بعضی از آنها راهزنی میکنند من تصدیق دارم. [ولی] اگر آنها را پلیس جنوب تنبیه کند جزء شهدای وطنپرستها میشوند!! و من راضی نیستم. ولی اگر من که والی هستم آنها را تنبیه کنم به وظیفة خود عمل کردهام و کار صحیحی کردهام! گفت توضیحات شما مرا قانع کرد شما کار خودتان را بکنید من از شما تشکر میکنم! بعد از چند روز من تنگستان را امن کردم و (ماژور هوور) از من تشکر کرد! این سابقه است که من با ماژور هوور قنسول انگلیس دارم…». (کی ستوان، موازنة منجی جلد اول، صفحة ۲۳٫)
بیجهت نبود که سناتور معدوم محسن خواجهنوری که به جرم اشاعه فساد و وابستگی به شبکه فراماسونی در دادگاه انقلاب محاکمه میشد به همین نکته اشاره کرد که اگر فراماسونی من قابل مجازات است چرا از مصدق تجلیل میشود؟ ( کیهان ۲۸ شهریور ۱۳۵۸ ـ شمارة ۱۰۸۱۰٫)
دکتر محمد #مصدق : ما نسبت به آقای رضاخان پهلوی، بنده نسبت به شخص ایشان علاقهمند هستم و ارادت دارم
* نقش مصدق در به قدرت رسانیدن #رضاخان بسیار کوشیده شده است که مصدق را از مخالفین رضاخان جلوه دهند و از او چهرهای حامی آزادی و مخالف استبداد بسازند. اما این تهمتی واضح به مصدق است! چه، اینکه وی بارها ارادت خویش را علنا و عملا به سلطنت و شخص رضاخان ابراز نموده است. در دوره پنجم مجلس، مصدق به این مجلس که تحت نفوذ کامل انگلیس قرار داشت وارد میشود. در این دوره است که رضا خان به خاطر اعتراضاتی که به وی شده بود قهر کرده، از حکومت کنارهگیری و به بومهن میرود! فضای بسیار مناسبی برای ایجاد حکومتی ضد استبدادی فراهم میشود. شهید مدرس (ره) شدیدا با بازگشت خان مخالفت میکند. اما اکثریت نمایندگان مجلس معلومالحال و تقریبا در صدر آنان مصدق از خان خواهش میکنند که بازگردد. خوشبختانه نطقهای مصدق در مجلس پنجم در تاریخ ثبت شده است، رضاخان که ذکر جنایتهای وی دل هر انسانی را میآزارد، اینگونه مورد عنایت مصدق قرار میگیرد: «… ما نسبت به آقای رضاخان پهلوی، بنده نسبت به شخص ایشان علاقهمند هستم و ارادت دارم… بنده برای حفظ خودم و خانه و کسان و خویشان خودم مشتاق و مایل هستم که شخص رییسالوزراء رضا خان پهلوی نام، در این مملکت باشد. برای اینکه من یک نفر آدمی هستم که در این مملکت امنیت و آسایش میخواهم و [در] حقیقت از پرتو وجود ایشان، ما در ظرف این دو سه سال اینطور چیزها را داشتهایم و اوقاتمان صرف خیر عمومی و منافع عامه شده.» مصدق نه تنها از نفس سلطنت بلکه از سیاستهای رضاخان نیز حمایت کرد. در مجلس دوره چهاردهم، سید ضیاءالدین طباطبایی خطاب به مصدق میگوید: « …همان مدرس را کشتند و شما حرف نزدید… دیگران را کشتند، شما استیضاح نکردید…» (حسین مکی، تاریخ ۲۰ ساله ایران، ج ۳، ص ۴۳۲٫)
البته حمایتهای مصدق از رضاخان هیچ جای تعجبی ندارد چون خود او از کسانی بوده است که زمینه را برای به قدرت رسیدن رضاشاه فراهم نمود. وی در کنار فراماسونها و دیگر عناصر انگلیس عضو هیأت مشاور هشت نفری رضاخان برای دستیابی به قدرت بوده است و حتی پست فرماندهی کل قوا برای رضاخان در مسیر آماده سازی زمینههای کسب قدرت کامل، از سوی مصدق پیشنهاد شده بود. ترکیب این هیأت هشت نفری چیزی جز حلقه فراماسونری در اطراف رضاخان نیست. تصور میکنید چه کسانی در این هیأت پنهانی دست اندرکار اجرای خط سیاست غرب بودهاند؟ ذکر اسامی این گروه، ما را از هر توصیف دیگری بینیاز میکند: «۱ـسیدحسن تقیزاده (فراماسون) ۲ـحسین علاء (فراماسون) ۳ـمحمدعلی فروغی (فراماسون) ۴ـحاجمخبرالسلطنه هدایت (؟) ۵ـمستوفیالممالک (؟) ۶ـمشیرالدوله (فراماسون) ۷ـمصدق السلطنه (فراماسون) ۸ـحاج میرزا یحیی دولتآبادی (؟).» (حسن آیت، چهره حقیقی مصدق السلطنه ص ۶۷٫)
* مصدق و فرار از مبارزه در اینکه تلاشهای مصدق یکی ازعوامل ملی شدن صنعت نفت بوده شبههای وجود ندارد. اما در این نیز شکی نیست که او مرد مبارزه نبود. در خصوص ملیشدن صنعت نفت، باید گفت که آغاز تلاشهای وی، خودجوش نبوده و با اصرارهای دوستان و فضاسازی جریان مذهبی، مبارزه خود را آغاز میکند. او در اکثر سمتهای سیاسی که پذیرفت، رد پایی از ترک محل خدمت، قهر و استعفا بر جا نهاد و هرگاه از موفقیت ناامید میشد به هوس دیرین خود ـ اقامت در اروپا فکر میکرد. (سالهای خاکستری، پیشین، ص 50)«من همیشه در این فکر بودم اگر روزی نتوانم در ایران به وطن خود خدمت کنم محل اقامت خود را در سوئیس قرار بدهم... در آنجا بودم که قرارداد 9 اوت 1919 معروف به قرارداد وثوق الدوله بین ایران و انگلیس منعقد شد که باز تصمیم گرفتم در سوئیس اقامت کنم و به کار تجارت پردازم.» (خاطرات دکتر مصدق - ص118)
مصدق در دوران وزارت مالیه تصمیم به استعفا گرفت اما ناکام ماند. در دوران رضاخان از سیاست کناره گرفت. در دوران نمایندگی مجلس، به علت ممانعت مجلس از دسترسی او به پرونده تدین، استعفا کرد. (همان، ص 51) مردم، در دوران نخست وزیری مصدق به تهدیدهای وی برای استعفا عادت کرده بودند تا اینکه در اوج مبارزه، تهدید خود را عملی نمود و البته بهخاطر حمایت آیتالله کاشانی پس از قیام 30 تیر به قدرت بازگشت. او حتی در دوران مبارزه نفت نیز تصمیم به استعفا و اقامت در اروپا داشت. او همچنین بارها به بهانههای گوناگون و از ترس محاکمه و ترور، به مکانهایی چون منزل خود، سفارت انگلیس، مجلس و... پناهنده شد. (رک. روزنامه کیهان، 22 تیر 1332) دکتر امینی از بستگان نزدیک وی و وزیر کابینهاش بارها از ترس او سخن گفته است. او به نقل مصدق در بحرانها مینویسد «آقا حیثیت من در خطر است و نمیتوانم، میترسم». او هنگامی که امکان خانهنشینی و فرار نمییافت تصمیم به خودکشی میگرفت. (رک خاطرات علی امینی، به کوشش حبیب لاجوردی، ص 86)علی امینی همچنین در خاطرات خود اینگونه مینویسد: «دکتر مصدق سه اسلحه خصوصی داشت یکی عصا... که بلند میکرد، دیگری مبالغه در نشان دادن ضعف و بیماری... اسلحه دیگر او گریه بود که به وسیله آن مردم را به رقت میآورد و به دنبال خود میکشید». (رک خاطرات علی امینی، به کوشش یعقوب توکلی، ص 62)
* مصدق مردی که از همه بیشتر شاه را دوست داشت! #مصدق سیاستمداری محافظهکار بوده است که به شخص شاه علاقهمند و مخالف برچیده شدن حکومت شاهنشاهی در ایران بود. او در مجلس دورة چهاردهم طی نطقی میگوید: «بنده میخواهم اینجا عرض کنم که من در این مجلس از همه بیشتر شاه را دوست دارم» «ما امروز یک شاه خوب داریم و شاه خوب را باید نگاه داریم». «… خدا شاهد است آقایان! این شاه وطن خودش را دوست دارد. با حسن نیت است و والله شاید کسی از ما به قدر او حسن نیّت ندارد» ( حسین فردوست، ظهور و سقوط چ سوم، تهران، اطلاعات، ۷۳، ج۱،ص۱۶۸٫) پس از نخستوزیری در مجلس میگوید: «در این مجلس به شاهنشاه جوانبخت خود قسم خوردهام و یک آدم بیشرافت نیستم که به این شاه جوانبخت… خیانت بکنم و یا اگر بخواهند به این شاه خیانت بکنند من از آنها جلوگیری و یا او را محکوم به آن مجازاتی که لازم است نکنم.» ( سلطانی «پیشین»، ج ۱، ص ۴۶-۴۴٫ )این جملات مصدق بسیار صادقانه است زیرا اگر مواضع سیاسی او در مقابل شاه و آیتالله کاشانی رهبر مذهبیون و در جریان اعدام نواب صفوی و یارانش و سایر زندانیان سیاسی بررسی کنیم خواهیم دید او مردی کاملاً صادق و وفادار به شاه و سلطنت است. دکتر مصدق از نفوذ و محبوبیّت آیتالله کاشانی و سایر علما در مطرح نمودن خود در بین مردم و موجه جلوه دادن چهره خود بسیار بهره برد اما پس از آن هر جا میدید که سلطنت از طرف این نیروها در مخاطره است از سلطنت دفاع میکرد. (علی رضوینیا، نهضت آزادی، چ سوم، تهران کتاب صبح، سال۸۰ ، ص۳۵٫ و سلطانی «پیشین»، ص۵۰-۴۶٫) و در جریان دستگیری و اعدام نواب و یارانش نیز هیچ قدمی در جلوگیری از اعدام آنها ننمود. ( مدنی«پیشین»، ص۵۷۷٫) در دولت مصدق فقط و فقط یک زندانی سیاسی داریم و آن هم «نواب صفوی» است، آن هم به مدت ۲۰ ماه. این خیلی مهم است، کسی که کار اصلی نهضت را جلو برده، کسی که بدون او و فدائیان اسلام نه مصدق و نه حتی آقای کاشانی هم نمیتوانست جریان ملی شدن نفت را به انجام برساند، حالا او در زندان است.