eitaa logo
دوتا کافی نیست
54.9هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
31 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
راستش اونقدر برای عاقبت خودم میترسم که گاهی ساعتها بدرگاه خدا زار میزنم و عاقبت بخیری رو ازش میخوام و میگم ایکاش مادرم برا ازدواجمون اینقدر سخت گیری نمیکرد ..... خواهر بزرگم بعد از گذشت ۴ ماه از خواستگاریش، عقد کردن، درست یک روز قبل از عقد خواهرم، مادرم برنامه عقد رو با حرفای دیگران، بهم زد و بعد از ۴ ماه دوباره خواستگاری کردن و خوشبختانه عقدشون انجام شد. خودم که بعد از خواهرم هستم با چهل و خوردی سال سن، مجردم؛ تو دوران دبیرستان و بعد از اون خواستگارایی داشتم که مادرم میگفت تا بزرگتر ازدواج نکرد کوچیکتر رو نمیدیم و یا اینکه میگفت کوچیک هستش ... یک هفته بعد از عقد خواهرم اونم تو سال ۷۸ که تازه دبیرستانم رو تموم کرده بودم، خواستگاری داشتم که مادرم بهشون گفت دخترم رو تازه عقد کردیم دست و بالمون خالیه؛ عقد خواهرم تو خونه و با هزینه خیلی کم انجام شد ولی در جواب خواستگارم اینجور گفتن؛ زمان میگذشت و خواستگارایی که می آمدن با بهانه هایی که طرف کشاورزه؛ طرف کار نداره و این دست بهانه ها؛ بهم اجازه ازدواج ندادن ... خواستگار طلبه، مکانیک، و .......... که با بهانه های مادرم رفتن و پشت سرشون رو نگاه نکردن و من هنوز مجرد موندم البته بعضی از خواستگارا رو وقتی باهم حرف زدیم خودم رد کردم ... و بعضیا اصلا پاشون بخونه نرسید چون مادرم همون اول از محل زندگی و شغل طرف میپرسید و اگه اون محل رو خوش نداشت خودش رد میکرد. خلاصه سال ۸۶ برادرم ازدواج کرد و سال ۹۰ خواهر کوچیکترم ازدواج کرد خواهرم گفت اگه منو دادین که بهتر وگرنه من میرم و با این بنده خدا که الان شوهرشه ازدواج میکنم ... یادم نمیره مادرم خیلی از خواستگارای خواهر کوچیکم رو رد کرد و دیگه مجبور شدم بهش گفتم راضی نیستم خواستگارای فلانی رو رد کنی؛ بذار بیان، بذار بره سر زندگیش... خواهرمم خوشبختانه سال ۹۲ عروسی کرد و رفت و من موندم و پدر و مادرم ... پدرمم که سال ۹۴ برحمت خدا رفت و شدیم تنها؛ تا نیمه های ماه رمضان سال ۹۴ هر شب یک کدوم از بچه ها میومدن و پیش ما بودن ولی مادرم گفت دوست ندارم زندگی بچه هام خراب بشه و اونا هم دیگه نیومدن که شب برا خواب بمونن و ما تنها نباشیم .. آدم فوق العاده ترسویی هستم شبهایی که تنها بودیم چقدر ترسیدمو خوابیدم ..( ولی زندگی من بکل خراب شد چون هنوز که هنوزه هر کدومشون برام اختیار داری میکنن، تا پارسال صبحها تو آمادگی مشغول کار بودم و بعدازظهرها پرستار دو تا بچه مدرسه ای، ) که بتونم خرج خودمون رو در بیارم، خداروشکر اهل بریز و بپاش نیستم، چون پدرم نه حساب بانکی پر پول داشت و نه بیمه بود که حقوق باز نشستگی داشته باشیم) برا همین مجبورم سرکار برم ... الانم که هر چی خواستگار میاد با سن زیاد و نمیتونم قبول کنم ... الان چندین ماهه که خواهر کوچیکترم بعد از سالها خداروشکر بارداره و تو استراحت، بخاطر شرایط سختی که داره و از تابستون تا حالا با وجود بودن داماد تو خونه ما؛ همینجور پوشیده و با حجاب باید تو خونه باشم..... خیلی سخته بخوای تو تابستون با حجاب کامل تو خونه باشی؛ همش بخدا میگم چی برام میخوای؟ یه جور حالیم کن تو سرنوشتم چی نوشتی؟ اگه میخواستی تا حالا ازدواج رو برام پیش میاوردی شاید ازدواج رو تو سرنوشتم ننوشتی که با اینهمه دعاهام برام پیش نمیاد ...خدا فقط یه جور حالیم کن که دیگه برا ازدواج دعا نکنم شاید من لیاقت همسر و مادرشدن رو ندارم که برام ازدواج رو پیش نیاوردی ‌.... اینها رو گفتم که مادرا جلوی ازدواج دختراشون رو نگیرن .. چند هفته قبل دوستم که با هم همسن و هم کلاس بودیم بسلامتی دختر دومش رو هم عقد کرده و ان شاءالله خوشبخت بشن. زمانی که دوستم ازدواج کرد مادرم به خواستگارام میگفت دخترمون کوچیکه؛ با این همه دردام مادرم رو حلال کردم ولی گاهی چیزایی که میبینم و میشنوم روح و روانمو داغون میکنه .... الهی الهی الهی هیچ مادری با دختراش، برا ازدواجشون اینکار رو نکنه، اونا متوجه نیستن که چه بلایی سر بچه هاشون میارن. زمانی که سرکار نباشم تو خونه همش تو اتاقم هستم و با ذکر و قرآن و دعا و کتاب خودم مشغول میکنم ‌و اگه با خدا و قرآن و نماز و دعا آشنا نبودم، معلوم نبود گرفتار چه بلاهایی میشدم. سالی دو یا سه بار تنها مشهد میرم و حرفای دلمو به امام رضاجانم میگم و سبک میشم و برمی گردم. مادرایی که مطلب منو میخونین از تک تک شما خواهش می کنم با خواستگارای خوبی که برا دختراتون میان بهانه های الکی نتراشین و اونا رو مثل من بیچاره و خونه نشین نکنین .... از همه ی شما التماس دعا دارم. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
ترس از تربیت صحیح فرزندان، نباید مانع فرزندآوری شود. 🔹برخی از اینکه فرزندشان ممکن است به انحراف کشیده و در محیط‌های آلوده بزرگ شود، از فرزندآوری می‌ترسند، در حالی که پاسخ بزرگان به ما این است که تو باید وظیفه‌ات را انجام بدهی. 🔹پس اگر کسی می‌خواهد این بهانه را بیاورد که من نمی‌دانم این فرزند من شقی می‌شود یا سعید، پس بچه نمی‌آورم، پاسخش این است که خدا از شما می‌خواهد که وظیفه‌ات را انجام بدهی. 🔹کسی که بچه می‌آورد، ثواب فرزند‌آوری را می‌برد. اگر هم شما زحمت کشیدی و او راه را بد رفت، خدا که زحمات ما را بی‌پاسخ نمی‌گذارد. اگر خوب تربیت کردی و بچه هم خوب تربیت شد، ارزش مضاعف دارد، اما اگر هم نشد، شما کار خودت را انجام دادی و به اندازه وسع خودت، زحمت کشیدی. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
-1575805181_-210186.mp3
2.84M
راز تربیت دینی موفق... 👈 دست به دست کنید تا برسد به دست متخصصین همه چیز فهم، علی الخصوص شیخ فرهاد فتحی، که هفته ی گذشت اصل فرزندآوری را به خاطر دغدغه های تربیتی زیر سوال بردند. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۷۶۶ ما سال ۸۵ نامزد کردیم با کلی استرس سر مهریه ای که معروفه کی داده کی گرفته همسرم برای اطاعت از امر رهبری ۱۴ سکه، پدرومادرم به خاطر حرف مردم روی ۱۱۰ عدد سکه اصرار داشتن و همسرم میگفتن من متعهدم که بدهم و الان اگه دختر شما طلب کنه من ماشینم رو میفروشم و مهریه شون رو میدم. خلاصه با تلاش بسیار خودم، پدرم راضی شد ولی مادرم دل چرکین بود و من همیشه میگفتم اگر پسری خوب باشه که خودش میده و من از کنار او بودن در آرامش روحیم پس هیچ وقت مهرم رو طلب نمیکنم اگر بد باشه میگم مهرم حلال جونم آزاد، با این استدلال ما سر سفره عقد نشستیم با ۱۴ سکه دوران عقد با تلخیها و شیرینیهاش رو به پایان بود و ما تصمیم گرفته بودیم برای اینکه زودتر زیر یک سقف برویم در منزل پدر همسرم در یک واحد مستقل کوچک زندگی مشترک رو شروع کنیم تا نیاز به تامین و جور کردن پول رهن و اجاره نباشیم. ولی سر خرید جهاز دوباره کشاکش همسرم و پدر مادرم آغاز شد. اصرار همسرم به عدم تجمل و خرید ملزومات و ایرانی بودن کالا ها و عدم پذیرشش از طرف خانواده من، ناآرومی زیادی تو روزهای شیرین عقدمون ایجاد میکرد. ولی با کمی کوتاه اومدن همسرم و پدر ومادرم ما به جشن عروسی نزدیک میشدیم که متوجه شدم فرشته ای در وجودم در حال پرورش هست و من خدا خواسته وارد مرحله ی جدیدی از زندگی میشم و جا داره تا ابد دست پدر ومادرم رو ببوسم و قدردانشون باشم که بسیار منطقی و مهربانانه با این موضوع بر خورد کردن و گفتن حلالی حرام نشده، بهتر بود این اتفاق نمی افتاد ولی الان دختر ما نیاز به آرامش داره تا بتونه این فرشته رو به سلامتی به دنیا بیاره و اصلا نگذاشتن من قصه ی این ماجرا رو بخورم. دائم میگفت کودک درونت نباید حس کنه تو نمیخوایش چون این تاثیر خیلی بدی روی روحیه و اخلاقش میگذاره. و من با دل خوش در شب عروسی از منزل پر مهر پدری خداحافظی کردم و به منزل پر عشق همسر قدم گذاشتم. عروسی ما بسیار ساده برگزار شد و تلاش من برای کم خرج بودن صفر تا صد مراسم باعث شد ما زندگیمون رو بدون قرض کردن و رو زدن به کسی فقط با دوتا وام جزئی که گرفته بودیم آغاز کنیم و خرج شام عروسی رو هم از هدایایی که در پاتختی بهمون داده بودن پرداخت کردیم و برامون خیلی جالب بود که دقیقا هدایا با مبلغ تالار برابر بود. شام عروسی فقط جوجه کباب بود در حالی که اقوام خودم حداقل ۲ نوع غذا برای عروسی سفارش میدادند و بدون دسر با سالاد و نوشیدنی زندگی مشترک ما در ۵ آذر ۸۶ آغاز شد و تیر ۸۷ دخترم با سلامتی و آرامش در آغوش ما بود. قدم دختر اولم پر برکت بود و خدا بهش ۳تا خواهر داد و بعد گذشت ۱۰ سال از زندگی مشترکمون من حالا امانت دار ۴ دختر بودم خودم که خواهر نداشتم الان خدا جبران کرده بود و دختران خوبی بهم داده و برای داشتنشون خیلی از خدا سپاسگزار بودم و خوشحال که دخترانم خواهر دارن همسرم بسیار دختر دوست بودن و همیشه از اینکه خدا درهای رحمتش رو به زندگی ما باز کرده شکر گزار خدا بودن. اطرافیانم الحمدالله دختر دوست بودن ولی همیشه نگاه قالب جامعه به ما این بوده که هی آوردن پسر بشه نشده ولی این تفکر غلط هیچ وقت تاثیری در نگرش من به راضی بودن به رضای خدا نداشت و ما هیچ وقت برای داشتن پسر تلاش نکردیم. شکر خدا فرزند آوری برامون یک کار اعتقادی و جهاد فی سبیل الله بوده وهست، و برای اطاعت از امر رهبر، و شاد کردن دل پیامبر، و سربلند بودن در مقابل آیندگانی که یقینا گذشتگان شون رو قضاوت میکنن که چرا وقتی میشد به داد ایران رسید و جلوی پیری اون رو گرفت مردان و زنان سرزمینشون کوتاهی کردن وبه نوعی راحتی لحظه ای خودشون رو به فاجعه ای که در آینده فرزندانشون باهاش رو به رو هستن ترجیح دادن، باعث شد فقط به داشتن فرزند بیشتر فکر کنم نه دختر یا پسر بودنش که صد در صد دست خداست وبی اذن او برگ از درخت نمی افتد. این تفکر مانع از این میشد که لحظه ای از ذهنمون رد کنیم که ای کاش یکیشون پسر میشد. و وقتی خدا به ما پسر عنایت کرد باز راضی بر مقدرش بودیم اما از طرف اکثر آدم هایی که از تعداد و جنسیت بچه ها خبر دار میشدن با این نگاه روبه رو میشدیم که انقدر آوردین تا پسر شد و این دید غلط ریشه در گذشته ی جاهلیت دارد و متاسفانه بعد از ۱۴۰۰ سال هنوز رایج هست و زحمات پیامبر مکرم اسلام نتونست این تفکر غلط رو ریشه کن کند. به نظرم کسانی که از ترس دوباره پسر دار شدن یا دختر دار شدن مانع بارداری میشوند یا فرزند خودشون رو به خاطر دختر یا پسر بودن سقط میکنن نوعی کفر و شرک خفی دارن چون با تمام وجود راضی به مقدر الهی نیستن و یقین ندارن انچه خدا برای انسان مقدر میکند بهترین بهترین هاست. ادامه👇 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۷۶۶ و اما نکاتی رو هم در مورد شرایط زندگیم و مدیریت خانواده بگم خدمت تون، کار هنری، آرایشگری رو تو مجردی یاد گرفتم و ازش تو زندگی خودم خیلی استفاده کردم و گاهی ازش در آمد داشتم و خیلی بهش علاقه دارم. بعد از فرزند اولم دیپلم خیاطی گرفتم و باز تو زندگی خیلی برام کاربرد داشته و خیلی جاها کمک خرج زندگی بوده در حد دوخت و دوز برای خودم و دخترام تازه یک سالی هست که دوره ی تکمیلی رفتم تا بتونم حرفه ای تر بدوزم. هدفم کسب در آمد نبوده فقط تنوع روحی و گرفتن آرامش از کاری که بهش علاقه دارم. در آمدمون یه حقوق کارمندی که به لطف خدا برکتش زیاده و من هم بسیار تلاش میکنم مقتصدانه خرج کنم مثلا لباس های بچه ها حتما بعد از کوچیک شدن نگه داشته میشه تا برای بعدی استفاده بشه یا به بچه ها یاد دادم از وسایلتون درست استفاده کنید چون حتما خواهر دیگه تونم بعدا میخواد از این استفاده کنه زایمان ها تا الان طبیعی بوده و همیشه در لحظات درد تند تند به خودم میگم میگذره میگذره همون طور که بر مادر و مادر بزرگم گذشت و لحظه های شیرینشم میرسه. با اولین شیر دادن مادر به چنان آرامشی میرسه که غیر قابل توصیف هست. از نظر تغذیه و آمادگی برای بارداری بعدی تو خونه با کمال خود خواهی چیزهای خوب رو بیشتر خودم میخورم😅 چون من باید بتونم به بقیه سرویس دهی بکنم مثلا اگه شیر موز درست کنم من دو لیوان میخورم (البته نمیذارم بچه ها خیلی متوجه بشن تا حساس نشن ) 😜 بیشتر درآمد صرف خورد و خوراک میشه البته با دقت در موقع خرید جنس با کیفیت ارزون میخرم میگردم مغازه های ارزون فروش رو پیدا میکنم و فقط از اونها خرید میکنم. حتما از گوشت شتر مرغ استفاده میکنم، سرشار از آهن هست و جلوی فقر آهن رو میگیره و کم خونی رو جبران میکنه، چیزی که خانم ها ازش خیلی شاکی هستن و جگر شتر مرغ تاثیرش از گوشتش بیشتره وحتما تو سبد غذایی خانواده قرار میدم. الان با عشق خانه دار و فرزند پرورم و از این موقعیتم بسیار راضیم و خشنود، قبل از فرزند داشتن مربی پیش دبستان بودم و از کنار بچه های پاک و معصوم بسیار لذت میبردم. از نظر تربیتی بسیار قاطعم و بچه ها میدونن اگه بگم نه دیگه کوتاه نمیام ولی توی خودم یه انعطافی دارم مثلا به خاطر بی احترامی یکیشون جریمه شده (معمولا محرومیت از دیدن تلویزیون یا خوردن یه خوراکی که دوست داشته ) چند لحظه بعد میبینم رفته یه کار خوبی کرده مثلا نمازش رو اول وقت خوند یا با خواهرش داره بازی میکنه میگم بیا بخشیدمت به خاطر این کار خوبت، گاهی خیلی ناراحت بشم از دستشون با هاشون یه چند ساعتی صحبت نمیکنم بعد میان معذرت خواهی میکنن منم با کلی ناز کردن میبخشمشون. قبل تولد فرزند جدید حتما جای خوابشون رو از خودم جدا میکنم از کودکی با بازی و مسابقه یادشون میدم کارشون رو خودشون باید انجام بدن تو خونه ی ما قانونه هر کی در کارها مشارکت نکنه به خواستش توجه نمیشه چون به قوانین خونه توجه نشده. میدونن فقط وظیفه ی مامان خدمات دهی نیست، کارهای خونه بین بزرگتر ها تقسیم شده (از قبیل ظرف شستن، لباس پهن کردن لباس، جمع کردن ، مرتبی آشپز خانه، سفره پهن کردن وجمع کردن) ولی انعطاف توش هست، شاید مریض باشن سر حال نباشن یا انجام نمیدن یا جا به جا میکنن و از خواهرای کوچکتر تو کارها کمک میگیرن منبع تربیتیم: من از سخنرانی های آقا مجتبی تهرانی در خصوص تربیت خیلی بهره بردم و کلا اهل رفتن به مجالس مذهبی با محوریت سخنرانی علمای خوب و مذهبی و معتقد هستم تو تهران مثل آقای جاودان و آقای میر هاشم که خیلی توصیه های خوبی برای خود سازی و فرزند پروری دارن. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
بچه ها باید باشند... 👌منتظر تصاویر ارسالی شما عزیزان از حضور فرزندانتان در مساجد سراسر کشور هستیم. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
خدمت هنرمندانه به خویشتن... بعضی می گویند که مگر ما خدمتکار هستیم که چشم بگوییم؟ خانم ها بدانند که چشم گفتن در مقابل شوهر یک نوع مدیریت شما در دل همسر است. اگر شما بخواهید شوهرتان را اسیر خودتان و دربند خانه و محبوب خودتان کنید و از چشم او نیفتید، راهش، استفاده از کلمۀ چشم است. چشم از زبان شما بیرون می آید و شما را روی چشم شوهرتان می گذارد. این تعابیر شاعرانه نیست. تبعیت زن، خدمت هنرمندانه به خویش است. خانم هایی که درجلوی شوهرشان سینه سپر هستند و از شوهرشان تبعیت نمی کنند، الان چه جایگاهی در مقابل همسرشان دارند؟ آیا همسرشان از دیدن آنها خوشحال می شود؟ آیا از گفتگو با آنها لذت می برند؟ با چشم گفتن جایگاه خانم ها پایین نمی آید بلکه من معتقد هستم که چشم گفتن به همسر، عامل بالا بردن جایگاه زن در خانه است. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه خوش اخلاق... 😃😃 این شیرینی تمام شدنی نیست...😍 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فرصتی بی نظیر و کم نظیر جهت فرزندار شدن خانواده های نابارور بدون خرج هزینه های سنگین بنا به روایتی معتبر و صحیح از امام رضا علیه السلام که ایشان فرمودند: "روز اول محرم، روزی است که حضرت زکریا دعا کردند که خدواند به او فرزندانی عنایت فرماید، خدواند نیز به او یحیی را بشارت داد." بعد حضرت فرمودند: «پس هر کس این روز را روزه بگیرد و سپس دعا کند، خداوند همان طور که دعاى زکریّا را مستجاب کرد، دعاى او را نیز مستجاب خواهد کرد.» 📚کتاب امالی و کتاب من لا يحضره الفقيه ؛ شیخ صدوق ج۲ ؛ ص۹۱ 👈 اقوام و آشنایان و دوستان خود را مطلع کنید تا از این فرصت طلایی استفاده کنند. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#پیام_مخاطبین ✅ روزه اول ماه محرم... #رویای_مادری #ناباروری #فرزندآوری کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هر چه قرآن بگوید... در زندگی مشترک، نباید سعی افراد در نکته گیری و دقت و کنجکاوی زیاد باشد. البته در این که کسی حق کسی را ضایع نکند ، باید دقت وجود داشته باشد. امّا اگر دقّت کند که مثلاًَ من اگر این دفعه جواب ندادم کلاه سرم می رود و باید گربه را در حجله سر برید، این درست حرف شیطان است. طرفین باید نسبت به یکدیگر گذشت داشته باشند . این شیطان است که می گوید: اگر تو گذشت کردی می گویند ترسیدی. تو این دفعه گذشت نکن تا سر آن ها به سنگ بخورد و برای همیشه راحت شوی. اینها توطئه و دستور شیطان است. هر چه قرآن می گوید همان درست است. قرآن می گوید: نه، این عقیده شیطان است. تو عفو کن ، خدا هم کریم است و خود او به یک صورتی اجرش را خواهد داد. از این جهت است که می گوید:« وَاَعفُوا وَاَصفَحُوا» گذشت کنید و صرف نظر نمائید، دائماً چیز های کوچک را به رخ نکشید. مو شکافی نکنید. زود قضایا را تمام کنید. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌«ما کوثریم و کم نمی شویم» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
📌سخت نگیرید... خواستم گله کنم از خانواده های مذهبی و حتی ولایی، خدا میدونه دو سال و نیم هست برای برادرم میریم خواستگاری ولی به طرز عجیبی با اینکه ایشون در بانک شاغل هستن و منزل و ماشین هم دارند، همه دنبال تضمین شغلی و مادیات در حد غیر متعارف هستند. من گله دارم از خانواده ها، از دختران مذهبی، موندم چرا این همه توصیه ها به سهل گیری رو نمی بینند، چرا حاضر نیستند ذره ایی از ایده آل گرایی خودشون فاصله بگیرن... حتی تعجب می‌کنم یه عده چه طور آسون ازدواج می‌کنن ولی قسمت برادرم حتی یک نفر هم نشده بریم و روی مادیات تاکید شدید نداشته باشند. خودم با اینکه دانشجوی یکی از رشته های عالی و درآمد ساز بودم موقع ازدواج تنها ایمان و‌ اخلاق و روحیه کاری طرفم برام مهم بود و در سن کم ازدواج کردم و هیچ کدوم از خواستگارام رو به خاطر دلایل مالی رد نکردم، تو زندگیم هم نمیگم سختی مالی نداشتم، اتفاقا زیاد هم بود ولی خدا سر بزنگاه دستمون رو معجزه وار میگرفت به خدا در قبال خواستگار، ما مسئولیم، نباید الکی کسی رو رد کرد، دل حرم خداست، مراقب باشید نشکنه... واقعا تعجب میکنم دختران مذهبی و معتقد رو میبینم این همه سختگیری میکنن، چرا آخه؟ مگه به رزاقیت خدا شک دارند؟ چرا دنبال تضمین های وحشتناک مالی هستند؟ مگه ما میتونیم چیزی رو تضمین کنیم؟ حتی یک ثانیه بعدمون هم تضمین نداره ... خیلی دلم گرفته بود اینا رو نوشتم دوستان مجرد بدونن وقتی به خاطر دلایل الکی کسی رو رد میکنن، خیلی ستم میکنن به اون پسر، حتی به خودشون... الان برادرم شدیدا از لحاظ روحی ناراحت هستند چون شاید بالغ بر ۲۰ تا دختر خانم سر همین مسایل ایشون رو رد کردن و تعجب میکنن پس اون دخترهای قانع و اهل زندگی کجا هستند؟ (اهل ریاضت اقتصادی اصلا نیستیم فقط تو این شرایط وحشتناک اقتصادی کسی رو میخواییم که دیگه مهریه ۶۰۰ سکه نخواد، مراسم ازدواج لاکچری نخواد با چند نوع غذا ، اهل بریز و بپاش و برند بازی نباشه، فقط همین) خواهران مجرد عزیزم خواهش می‌کنم زندگی افراد معروف و شاخ اینستاگرام رو سرلوحه خودتون نذارید، زندگی اونها نمایش هست و ما فقط ظاهر پر برق و برقش رو می‌بینیم. بیشتر به خدا توکل کنین و اگر در خواستگارتون جوهره کاری رو میبینید سخت نگیرید، خدا میرسونه از جایی که فکرشم نمی کنینو برای برادر منم دعا کنین یه دختر خانم مومن نصیبش بشه کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
یاد خدا... خداوند دوست دارد که شما تمیز باشید، محل سکونت و غذای شما طیّب و طاهر و حلال باشد. علاوه بر آنها با ذکر خدا هم همراه باشد. اگر خدا را یاد کنی، غذایت نور می‌شود، مریضی نمی‌آورد. هرگاه با یاد خدا سر سفره نشستید غذا نور می‌شود. نور که ثقل نمی‌آورد، سنگینی نمی‌آورد. 📚 طوبای محبت - جلد دوم کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#ارسالی_مخاطبین ✅ بچه ها باید باشند... 👌منتظر تصاویر ارسالی شما عزیزان از حضور فرزندانتان در مساجد سراسر کشور هستیم. #مسجد_دوستدار_کودک #مسجد_طراز #تربیت_اسلامی کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
اعمال روز اول محرم در مفاتیح الجنان بدانکه اوّل محرم اوّل سال است و در آن دو عمل وارد است: اوّل: روزه است و در روایت رَیّان بن شبیب از حضرت امام رضا علیه السلام است که هر که در این روز روزه بدارد و خدا را بخواند خداوند دعاى او را مستجاب کند چنانکه دعاى زکریّا را مستجاب نمود . دوم: از حضرت امام رضا (علیه السلام) منقولست که حضرت رسول (صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ آله و سلّم) روز اوّل محرم دو رکعت نماز مى کرد و چون فارغ مى شد دستها را بلند مى کرد و این دعا را سه دفعه مى خواند: اَللّهُمَّ اَنْتَ الإلهُ الْقَدیمُ وَهذِهِ سَنَةٌ جَدیدَةُ فَاَسْئَلُکَ فیهَاالْعِصْمَةَ مِنَ الشَّیْطانِ وَالْقُوَّةَ عَلى هذِهِ النَّفْسِ الاْمّارَةِ بِالسّوَّءِ وَالإشْتِغالَ بِما یُقَرِّبُنى اِلَیْکَ یاکَریمُ یا ذَاالْجَلالِ وَالإکْرامِ یا عِمادَ مَنْ لا عِمادَ لَهُ یا ذَخیرَةَ مَنْ لا ذَخیرَةَ لَهُ یا حِرْزَ مَنْ لا حِرْزَ لَهُ یا غِیاثَ مَنْ لا غِیاثَ لَهُ یا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ یا کَنْزَ مَنْ لا کَنْزَ لَهُ یا حَسَنَ الْبَلاَّءِ یاعَظیمَ الرَّجاءِ یا عِزّالضُّعَفآءِ یا مُنْقِذَ الْغَرْقى یا مُنْجِىَ الْهَلْکى یا مُنْعِمُ یا مُجْمِلُ یا مُفْضِلُ یا مُحْسِنُ اَنْتَ الَّذى سَجَدَ لَکَ سَوادُ اللَّیْلِ وَنُورُ النَّهارِ وَضَوْءُ الْقَمَرِ وَشُعاعُ الشَّمْسِ وَدَوِىُّ الْمآءِ وَحَفیفُ الشَّجَرِ یا اَللّهُ لا شَریکَ لَکَ اَللّهُمَّ اجْعَلْنا خَیْراً مِمّا یَظُنُّونَ وَاغْفِرْ لَنا ما لا یَعْلَمُونَ وَلا تُؤ اخِذْنا بِما یَقُولُونَ حَسْبِىَ اللّهُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ امَنّا بِهِ کُلُّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَما یَذَّکَّرُ اِلاّ اُولُوا الاْلْبابِ رَبَّنا لاتُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ اِذْ هَدَیْتَنا وَهَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً اِنَّکَ اَنْتَ الْوَهّابُ. خدایا تویى معبود ازلى و این سال تازه است؛ از تو خواهم در این سال نگهداریم را از شیطان و نیروى بر این نفس که پیوسته به گناه فرمان مى دهد و سرگرمى بدانچه مرا به تو نزدیک کند اى صاحب جلالت و بزرگوارى اى تکیه گاه کسى که تکیه گاهى ندارد اى ذخیره آنکس که ذخیره ندارد اى پناهگاه آنکس که پناهگاهى ندارد اى فریادرس آنکس که فریادرسى ندارد اى پشتیبان آنکس که پشتیبانى ندارد اى گنج آنکس که گنجى ندارد اى که آزمایشت نیکو است اى بزرگ مایه امید اى عزت بخش ناتوانان؛ اى نجات بخشغریقان اى خلاص کننده هالکان اى نعمت بخش اى زیباپرور اى فزون بخش اى نیکوده تویى که سجده کرد (و به کمال خضوع درآمد) برایت سیاهى شب و روشنى روز و تابش ماه و شعاع خورشید و صداى ریزش آب و بهم خوردن درخت اى خدایى که شریک ندارى خدایا قرارمان ده بهتر از آنچه مردم گمان کنند و بیامرز از ما آنچه را که نمى دانند و مگیر ما را بدانچه گویند بس است مرا خدا معبودى جز او نیست بر او توکل کنم و او است پروردگار عرش عظیم ایمان داریم به او و هرچه هست از نزد پروردگار ما است و اندرز نگیرند جز خردمندان پروردگارا منحرف مساز دلهاى ما را پس از آنکه هدایتمان کردى و ببخش به ما از پیش خود رحمتى که براستى تویى بخشایشگر 📚 مفاتیح الجنان کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۷۶۷ با تموم شدن دوران دبیرستان، درسم رو ادامه دادم و با این تفکر غلط که حالا زوده برا ازدواج کردن تا سن ۲۷ سالگی درسم رو خوندم. خرداد ماه نود و هفت که همزمان با ماه مبارک رمضان بود، بعد از کلی وسواس ، بلاخره به عقد شوهرم درامدم، مراسم عقد و نامزدی ما در اوج سادگی و به دور از تجملات بود و در اسفندماه نود و هفت با رفتن به زیارت آقا امام رضا زندگی مشترکمون رو شروع کردیم. الحمدالله شوهرم از نظر اخلاق و پایبند بودن به مقدسات عالی بودن و مدرک کارشناسی و مهندس برق بودن😊😊 چند ماه از زندگی مشترکمون نگذشته بود که دخالت های بی مورد و عذاب آور مادر شوهر و خواهرشوهرام شروع شد 😞😞 هنوز چند ماه نگذشته بود که از ما خواستن که برای بارداری اقدام کنیم و ما هم اقدام کردیم ولی نتیجه ای حاصل نشد و برای بررسی و درمان راهی دکتر شدیم یعنی براتون بگم که چقدر دکتر رفتم و این و ماه و آن ماه بهم وعده میدادن و دارو و قرص هایی که چقدر عوارض و هزینه داشتن و برای ما هیچ نتیجه ای در بر نداشت. خلاصه نیش و کنایه مادر شوهر و خواهر شوهرها شروع شد، طوری که پای زن دوم هم در میان آمد ولی شوهرم مثل کوه پشت من بود و میگفت اگه خدا بخواد بچه بهم بده با همین هم بهم میده، روزگار به همین ترتیب میگذشت و من از نظر روحی داغون شده بودم تنها اميدم خدا و اهل بیت بودن... خلاصه بعد از کلی دوا و درمان و عوض کردن دکتر های مختلف بلاخره رفتیم پیش یک دکتر حاذق و کار بلد و بعد کلی بررسي و آزمایش به این نتیجه رسید که ما طبیعی بچه دار نمیشیم و باید آی یو آی یا آی یو اف انجام بدیم و من زیر بار این حرف ها نمیرفتم و می‌گفتم همه چیز دست خداست فقط کارم شده بود گریه و زاری و متوسل شدن به اهل بیت طوری که فقط سرکوفت بچه بهم میزدن ومن زنگ میزدم حرم امام رضا و خودم رو تخلیه میکردم و بعد از یک سال دکتر رفتن کلا قید دکتر رفتن رو زدم و گفتم هرچی خدا بخواد. سه ماه از دکتر نرفتنمون گذشته بود نزدیک ماه محرم دیدم که دوره ام عقب افتاده و من در اوج نا امیدی گفتم امکان نداره باردار باشم. گذشت و من داشت حالم بد میشد و چند روز مونده بود تا محرم گفتم ای خدا تو روبه حق امام حسین ناامیدم نکن تو اوج نا امیدی که دکترا جوابم کردن، نذر کردم اگه باردار شدم و پسر بود، اسمش رو بذارم حسین و هر سال محرم روز عاشورا به دسته های عزاداری غذا بدیم که خدا کمکم کرد و من در اوج نا امیدی و بدون هیچ دارویی خدا، آقا حسین رو به من هدیه داد. داستان به همین جا ختم نمیشه دوران‌ بارداریم هم همش درگیر دکتر رفتن بودم، استراحت مطلق و زیر نظر دکتر بودم. تا اینکه برای آزمایشات غربالگری که در دوران بارداری باید انجام میدادم رفتم و آزمایش غربالگری مشکوک بود و گفت باید یه آزمایش دیگه هم انجام بدی جنین مشکوک به سندروم دان هست که با شنیدن این حرف انگار دنیا رو سرم خراب شده بود و با شوهرم قرار گذاشتیم با کسی حرفی نزنیم تا ببینیم چی میشه آزمایش دوم رو هم که انجام دادیم باز مشکوک بود. دکتر گفت باید برید آزمایش ژنتیک گذشت و ما نرفتیم و ما گفتیم هرچی خدا بخواد و من به شوهرم گفتم اگه تقدیر من این باشه که یه بچه اینجوری داشته باشم من قبول میکنم ولی بچم رو نگه میدارم گذشت و من شش ماه که شدم رفتم پیش متخصص زنان گفت خانم آزمایش ها خوب نبودن چرا اقدام نکردین گفتیم هرچی خدا بخواد و دکتر هم گفت فقط توکل تون با خدا باشه و من میترسیدم و می‌گفتم این بچه نذر امام حسینه خدا خودش هواش رو داره. رفتم تو ماه نهم که دکتر تشخيص داد باید سزارین بشم و به لطف خدا عمل شدم و خدا نعمت رو در حقم تمام کرد و یک گل پسر بهم داد که شب شانزدهم ماه رمضان به دنیا آمد و هيچ اثری از سندروم در پسرم دیده نشده بود. خدا رو شکر یه پسر باهوش و شیطون و سالم دارم بخاطر این نعمت خدا را هزاران مرتبه شکر میکنم و من به این نتیجه رسیدم که اول و آخر هرکاری خدا است و تا خدا نخواد کاری انجام نمیشه.... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075