eitaa logo
دوتا کافی نیست
49.8هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
33 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
منو همسرم بچه میخواستیم ولی چون همسرم اسپرم شون خیلی کم و ضعیف بود، من باردار نمیشدم با اینکه کلی دوا درمون کرده بودیم، تا اینکه یه روز یه نفر دکتر قدیر محمدی در تبریز که طب سنتی هستن، بهمون معرفی کردن، ایشون یه گیاهی رو برای همسرم تجویز کردن به اسم خرنوب، البته در کنارش طب سوزنی و حجامت و... هم میکردیم، ولی تقریبا ۳هفته بعد من فهمیدم باردار هستم، اصلا باورم نمیشد. الان بعد از ۹سال باز میخوام باردار بشم که رفتیم دکتر بازم گفتن همسرم از نظر اسپرم خیلی ضعیفن با این حال یا اصلا باردار نمیشی یا اینکه بشی هم سقط میشه، منم باز شروع کردم به دادن جوشانده خرنوب به همسرم... البته اینم بگم تو گوگل سرچ کردم، دیدم چقدر آدم با خرنوب بعد از خیلی سال نازایی در عرض دو سه ماه جواب گرفتن گفتم تجربمو در اختیار بقیه هم بذارم، انشالله که دامن همه عزیزان چشم انتظار هم سبز بشه طریقه مصرفشم اینه که یک هفته شبها به اندازه ۶بند انگشت از خرنوب رو توی دولیوان آب از قبل جوشیده شده، ۵ دقیقه میجوشونن، یک لیوان شب میل میکنن یک لیوانشو هم صبح بعد یک هفته به اندازه ۳بند انگشت تو یه لیوان آب جوشیده ۵دقیقه میجوشونن، فقط شبا میخورن، به مدت ۲ الی ۳ماه، انشالله که جواب میگیرن لطفا برای منم دعا کنین که خدا بهمون دوباره فرزندی سالم و صالح عطا کنه🙏 ممنون از کانال خیلی خوبتون کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوب بذار اونم بخوره، شکمو... 😂😂 این شیرینی تمام شدنی نیست.😍😍 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۷۹۸ من متولد ۷۶ هستم و در دوران مجردی دختر بسیار زودرنجی بودم. دوتا خواهر دارم که اختلاف سنیشون باهم ۱۱ ماهه و من بعد از ۶ سال به دنیا اومدم. با اینکه اختلاف سنی زیادی با خواهرهام نداشتم و چند سالی با هم بازی میکردیم اما رابطه دوتا خواهرهام به خاطر اختلاف سنی کمشون، خیلی بهتر بود و همیشه باهم صحبت میکردند. اونها بزرگ شدند و من دیگه همبازی نداشتم و همیشه احساس تنهایی میکردم و به مادرم میگفتم که برام بچه بیار، حتی همسایه ای هم نداشتیم که من باهاش بازی کنم و با وجود خواهرهام بازم احساس تنهایی رو داشتم. وقتی که ۱۳ سالم شد مادرم خدا خواسته باردار شد و همه فامیل متعجب که تو سن ۳۹ سالگی بچه میخوای چیکار، سه تا دختر داری خوبه. توی این سالها که مادرم سه تا دختر داشت یسری از فامیلها بهش توهین میکردن که تو دختر داری و پسر نداری. حالا هم مادرم باردار شده بود بعد از ۱۳ سال از آخرین بچه که من بودم. خالم میگفت سقطش کن ولی مادرم هیچوقت به سقط فکر نکرد. یه شب رفتم کنار مادرم خوابیدم و بهش گفتم که خودم برات نگهش میدارم، مامان سقطش نکنی ها، مادرمم ناراحت بود از حرفهای اطرافیان... موقع سونوگرافی شد و مشخص شد بچه پسره😊😍 و من برادر دار شدم. بماند که زن عموم گفت رفت سوزن زد تا بچش پسر بشه.😡 اون لحظه ای که برادرم دنیا اومد خیلی خوشحال بودم و به قول خودم عمل کردم همون قولی که به مادرم داده بودم که نگهش میدارم. بیشتر اوقات برادرم رو نگه می داشتم، فقط موقع شیر دادن مادرم نگه میداشت. چون مادرم شاغل بود و کارهای باغی رو انجام میداد. حتی من داداشم رو از شیر و پوشک گرفتم خیلی کمک حال مادرم بودم و مادرم هنوز که هنوزه اینو بهم میگه. من تو سن ۱۹ سالگی به صورت سنتی با همسرم ازدواج کردم اما بعد از ازدواج اختلافهای ما شروع شد. خیلی عقایدهامون متفاوت بود، انگار از یه دنیای دیگه بود. خیلی سخت بود. من انقدر قوی نبودم که بتونم تحمل کنم اما خدا کمکم کرد حتی نزدیک عروسی هم دعوا داشتیم و اختلاف، بلاخره عروسی کردیم و بعد عروسی، یک سال و خوردی من بچه نمیخواستم، چون خیلی قسط داشتیم و منم میگفتم سنم کمه و میخوام تفریح کنم اما وقتی اقدام کردیم چند ماهی طول کشید و من خیلی نگران بودم. یه روز موقع نماز سر سجاده بودم و به شوهرم گفتم میخوام نذر کنم اگه این ماه باردار شدم، یکی از النگوهام رو هر وقت که مشهد رفتیم بدم به امام رضا ع. باورم نمیشد همون ماه باردار شدم، باورم نمیشد دوبار بی‌بی چک زدم، به فاصله یه روز و هردو مثبت شد. بعدشم رفتم آزمایش اونم مثبت شد. خیلی خوشحال بودم از اینکه مادر شدم. متاسفانه اختلافات من و شوهرم پابرجا بود و همچنین دخالتهای خانواده شوهرم، بارداری پر استرسی داشتم. موقع غربالگری هم گفتن بچه مشکل داره و من خیلی ناراحت شدم که با آزمایش دوم گفتن که مشکلی نداره. 👈ادامه در پست بعدی کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۷۹۸ من خیلی دختر دوست داشتم و همش میگفتم بچم دختره اما موقع سونوگرافی دکتر گفت پسره، من اون روز گریه کردم خدا منو ببخشه اما بعدش گفتم فقط سالم باشه. دوران بارداری بیشتر اوقات حالم بد میشد سُرم میزدم، نمتونستم غذا بخورم. من دختر لاغری بودم، وزنم کم بود اما تو بارداری بچم وزن خوبی داشت. اول میخواستم طبیعی زایمان کنم، چون ۴۲ هفته شده بودم و دردی نداشتم، دکتر برام ختم بارداری زد و منو بستری کردن و با آمپول فشار دردهام شروع شد که ضربان قلب بچه افت کرد و منو بردن برا سزارین... تو اتاق عمل که رفتم، دیدم کلی مرد هست، خیلی ناراحت شدم درد هم داشتم و گفتم چقدر اینجا مرد هست یکی از مردها گفت میخوای ما همه بریم و تو اینجا باشی😡 وقتی صدای گریه بچم رو شنیدم، واقعا واقعا اون روز بهترین بهترین روز زندگیم بودش، هیچ روزی به اندازه اون روز خوب نبود. یه لحظه به خودم گفتم یعنی این بچه منه و گریم گرفت و اونجا بود که متوجه شدم گریه از روی شوق یعنی چی... من گریه میکردم و بچه رو کنارم آوردن، وای دیدمشش صورت تپل و موهای بور نازش خیلی قشنگ بود، وقتی بهش گفتم دوستت دارم گریش آروم شد😍😍 بعد از عمل ۳ ساعت تو ریکاوری بودم، بعد از نیم ساعت که دردهای جای بخیه شروع شد، وحشتناک بود. از پرسنل اتاق عمل اصلا راضی نبودم، چون اصلا حجاب من براشون مهم نبود و توی راهرو، جلوی رفت و آمد مردها، پوششم مناسب نبود و خودمم بیحال بودم از درد اما واقعا از دستشون ناراحتم و هنوز هنوزه که یادم میاد، ناراحت میشم. این دلیل نمیشه که ما مریضیم حجابمون حفظ نباشه. امیدوارم به این وضعیت رسیدگی بشه.. پسرم تو دوران نوزادی خیلی گریه میکرد، رفلاکس شدید داشت، دل پیچه داشت، خودم تنهایی نگهش میداشتم. گاهی شوهرم خیلی کم کمک میکرد، دیگه به بچه دوم فکر نمیکردم. از درد زایمان میترسیدم، اما بعدش نظرم عوض شد. شوهرم واقعا حوصله بچه نداشت و هنوز که هنوزه که پسرم نزدیک چهار سالشه تا بهونه بگیره، منو مقصر میدونه و بامن دعوا می کنه، متاسفانه هنوزم اختلاف داریم اما واقعا دلم به حال پسرم میسوزه که تنهاست و همبازی نداره الان یه مدت خیلی یه بچه دوم فکر میکنم اما مریض شده بودم و مشکلات زیاد، دچار مشکلات کبدی و کیسه صفرا شدم و خداروشکر با نذر و نیاز خوب شدم. امید دارم که بازم بچه بیارم اما چند ماهی که اقدام کردم اما باردار نشدم. اینم بگم که منی که قبل بارداری دختر دوست داشتم، از وقتی که پسرم دنیا اومد عاشق پسر شدم و دیگه جنسیت بچه برام مهم نیست فقط سالم باشه🌸 از خدا میخوام که کمک کنه. من خیلی قوی شدم و رابطم با خدا خیلی خوب شده و با اون ارامش میگیرم. از شما دوستان هم میخوام برام دعا کنید. انشالله به حق حضرت رقیه سه ساله که ایام شهادتش هست، هرکی اولاد نداره خدا دامنش سبز کنه🌸 از دوستان می‌خوام اگه کسی هست که شوهرش مثل شوهر من حوصله بچه نداره و زود عصبانی میشه، تجربیاتشون رو با ما به اشتراک بذارن. با تشکر کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075