eitaa logo
دوتا کافی نیست
46.7هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
31 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از هوالرزاق
بندگی خدا... اگر فرزندان تان را برای بندگی خدا تربیت کنید، نسل شما جهانی می شود. این ویژگی اسلام است که پیامبرش جهانی، کتابش جهانی، امامتش جهانی و در نهایت حکومتش جهانی خواهد شد. در اسلام همه شاخصه های کلی نگاه جهانی دارند و لذا اگر فرزندان ما با این مدل تربیت شوند جزئی از این کل جهانی و پایدار خواهند بود. ولی برای رسیدن به این هدف در ابتدا نیازمند یک خانواده منسجم هستیم که در آن آرامش گمشده بشر قابل پیدا شدن باشد، و آرامش در خانواده به دست نمی آید مگر با ایمان و عمل. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
دوتا کافی نیست
#تجربه_من ٨٠٨ #فرزندآوری #حرف_مردم #جنایت_سقط_جنین #حق_حیات من مدت کوتاهی هست که با کانال شما آ
سرمایه ی بشر... در مورد تجربه ۸۰۸، میخواستم بگم آفرین که متوجه خطاشون شدن، ذکر استغفار رو زیاد بگن و مطمئن باشن خدا همونه که سیئات رو به حسنات تبدیل میکنه. ان شاء الله مسیر و سبک زندگی شون با دعاهای پسرکوچولوشون تغییر میکنه. ما هم مستاجر بودیم و بعد از تولد فرزند سومم، بدهی سنگینی بالا آوردیم و با درآمد ماهی کمتر از ۱۰ تومن که بیشتر از ۶ تومنشم قسط میدیم، بچه سومم هنوز پوشکیه، ماشینمونم پیکان و خدارسونده، الان هم تو خونه مادرم ساکنیم، خدا خیرشون بده. ولی همسرم داره تلاششو میکنه، خودم در حد توان قناعت میکنم، خدارو شکر سلامتیم همه مون، خدارو شکر سایه پدر و مادرهامون بالاسرمونه، خدارو شکر احساس کمبودی نداریم. مالِ دنیا، تو دنیا میمونه، خدا بزرگه و به وقتش روزی همه رو میرسونه، ما بنده ها عجولیم،کم طاقتیم و به اتفاقات اطرافمون به چشم امتحان نگاه نمیکنیم وگرنه تلاشمونو میکردیم حتما نمره بالایی🥇 تو امتحانات الهی بیاریم. اینا رو فقط برای این گفتم که عزیزان قدر داشته هاشونو بدونن💡🙏 و هیچ نعمت خدا رو کم نبینن. قطعا کسانی هم هستن که شرایط مالی سخت‌تری دارن، ولی سرمایه💰 بشر پول نیست، محبت اهل بیت علیهم السلام و محبت اعضای خانواده به همدیگه ست که با میلیاردها میلیارد هم نمیشه جایگزینش کرد.❤️ از همه اعضای محترم میخوام برامون دعا کنین حق الناسی گردنمون نمونه و شیرینی زندگیمون بیشتر بشه با گلهای بهشتی بیشتر😉. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۸۱۲ من در سن ۲۱ سالگی عقد کردم با پسر یک خانواده که ظاهرا باهم تفاهم فکری و فرهنگی و اعتقادی داشتیم ولی متاسفانه از همون روز عقد اختلاف ها شروع شد. خانواده اون آقا اهل تجملات و مهمانی های مختلط و جشن عقد آنچنانی بودن و حتی بدون خواست و مشورت با ما مجلس عقد رو مختلط برپا کردن در حالی که خرج مجلس عقد رو پدر من تقبل کرده بود! خلاصه آتش اختلاف ها از همین جا شروع شد و هرچی میگذشت بیشتر میشد تا اینکه متوجه شدیم خانواده ای که ظاهرا اهل مسجد و نماز و روزه و سفرهای زیارتی هستن در باطن زندگیشون چندان پایبند به محرم و نامحرم و ... نیستن و تازه متوجه شدم چه انتخاب نادرستی کردم البته تسلیم نشدم تلاش کردم هر طور شده زندگی مشترکم رو حفظ کنم. حتی برای خرید جهیزیه خانواده اون آقا در خرید وسایل دخالت میکردن و به ما میگفتن ازین مارک بخرید و یا ماشین ظرف شویی بخرین یا سرویس ظرفتو چوبی باید بخری! و ازین حرف ها... تحمل این شرایط واقعا برای من و خانوادم سخت بود ولی بازم تحمل میکردیم، حرف ها رو نشنیده میگرفتیم و هر طور شده، سعی میکردیم این زندگی مشترک رو با کوتاه اومدن حفظ کنیم که البته بعدا فهمیدم اشتباه کردیم! من قبل از ازدواج و حتی بعداز شروع زندگی مشترک هم چادری و مححبه بودم ولی کم کم به خاطر فشار های همسر مجبور شدم از حجاب و پوششم هم کوتاه بیام و اعتقاداتم متاسفانه سست شد هم تحت فشار از طرف همسر و خانوادش بودم و هم ناراحت از شرایط خودم که سست شدنم در حفظ حجاب نه تنها آرامش منو بیشتر نکرد بلکه باعث شد دچار افسردگی بشم، چون هرچقدر تلاش میکردم بیشتر به چشم همسر بیام، فایده نداشت و هرروز ایشون میخواست من با پوششی طبق مد و درخواست خانوادش در جامعه حاضر بشم. کار به جایی رسید که دیگه نماز هم نمیخوندم و ... الان که این متن رو مینویسم یادآوری اون روزها واقعا برام سخته😔😓😭( این نکته رو باید داخل پرانتز عرض کنم که حفظ حیا و پوشش و عفت یک نیاز ذاتی و فطریه و افرادی که با بی‌حجابی و پوشش ها و آرایش های خلاف شرع و عرف در جامعه رفت و آمد میکنن، اول از همه به روح و روان خودشون آسیب میزنن و بعد به بقیه، بماند که چقدر حق الناس به گردنشون میاد) در سال ۹۶ به برکت محرم و آقا ابا عبدالله مجدد توبه کردم و با اعتقادی قوی تر از قبل و عزمی راسخ تر از گذشته برای نگه داشتن حجابم شروع کردم به نماز خوندن و نمازهای گذشته رو هم به صورت قضا، ادا کردم و با وجود نیش و کنایه ها از طرف اطرافیان از خدا خواستم که خودش یه جوری نجاتم بده و راه چاره ای برام باز کنه چون اون آقا موافق نماز خوندن من نبود و اذیتم می‌کرد. متاسفانه یا خوشبختانه این زندگی متزلزل سال ۹۷ به خاطر اختلافات اعتقادی😑 به طلاق ختم شد و شاید این اتفاق بد برگ جدیدی از دفتر زندگی منو ورق زد. البته اینم بگم روزهای بسیار سختی رو پشت سرگذاشتم چون خانواده ای که یک آدم رو از حق و حقوق انسانی خودش مثل عبادت کردن منع می‌کردن، خیلی راحت هم بدترین تهمت ها رو بهم زدن و این باعث شد من حتی نتونم برای نماز جماعت به مسجد محله برم. اما خدای خوبم و آقای مهربانم امام حسین هوامو داشتن و بعد از مدتی همونطور که به راحتی آبروی منو بردن خدا به واسطه اتفاق هایی که در طول سه سال افتاد عزت و آبرو بهم داد و همه متوجه شدن اون خانواده چه بر سر من آوردن... سال ۱۴۰۰ مجدد با توکل بر خدا و با نیت جلب رضایت امام زمانم با وجود مخالفت های پدرو مادرم به خاطر تجربه تلخی که داشتن به یکی از خواستگار ها جواب مثبت دادم و متاهل شدم البته رضایت پدرو مادرم رو گرفتم و جواب بله دادم😊 از همون ابتدا با همسرم قرار گذاشتیم زندگی رو ساده بگیریم و من که از قبل جهیزیه داشتم همونها رو استفاده کنیم. به همسرم گفتم من اصراری به گرفتن عروسی ندارم. با هم به توافق رسیدیم هرچی زندگیمون ساده تر و بدون گناه شروع بشه، برکتش برامون بیشتره پس با گرفتن یک جشن عقد خیلی ساده در منزل پدرو مادرم اونم در ایام کرونا( مهمان ها در حد برادر و خواهر عروس و داماد) و چند ماه بعدش روز میلاد آقا امیرالمومنین امام علی علیه السلام عازم مشهد شدیم ( به جای برپا کردن مجلس عروسی) و بعدش یک ولیمه خیلی ساده در منزل پدر شوهرم دادیم و رفتیم سر خونه زندگیمون. ادامه در پست بعدی... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۸۱۲ به برکت نیت های صادقانه ای که داشتیم همسرم بعد از عقد رفتن سر یه کار خوب ( قبلش درآمدشون پایین بود و شغلشون آزاد) به برکت سفر اربعینی که همسرم رفت متوجه شدم بعد از حدود یک سال باردارم و به برکت این بارداری همسرم در جای جدیدی مَشغول به کار شد که خیلی شرایطش از محل کار قبلی بهتر بود. الان آقا علی اکبرم، حدودا ۲ ماهه ست... با وجود تمام سختی هایی که بچه داری داره، یک لبخند پسرم رو با دنیا عوض نمیکنم من آدم نق نقویی هستم و طی دو ماه اخیر و خصوصا ماه اول تولدش خیلی غر زدم، چون درگیر افسردگی بعد از زایمان شدم، علاوه بر اون هم هیچ تجربه ای در بچه داری نداشتم و حتی نوزادی رو قبلا بغل نکرده بودم، الانم بلد نیستم ولی مطمئنم خدا و اهل بیت کمکم میکنن. پیش کسی اینو بازگو نمیکنم ولی دوست دارم بازم بچه دار بشم و فکر میکنم مادر شدن با تمام سختی هاش، بیدار خوابی ها ش، از خود گذشتگی هاش و فرسودگی هاش ،شیرینه و از همه مهمتر اینکه نسل شیعه باید زیاد بشه راستی! در طول بارداری پیش هیچ متخصصی نرفتم و حتی یک بار هم غربالگری ها رو انجام ندادم و فقط پیش یک مامای خوب در شهر خودمون میرفتم و ازش خواهش کردم بدون زیر نظر پزشک بودن مراقبت های بارداری رو برام انجام بده، مثل وزن گیری و فشار خون و سونو( سونوگرافی فقط ماه چهارم رفتم و هفته ۳۶ برای اینکه خیالمون راحت بشه سر بچه چرخیده به سمت پایین) به جاش سعی کردیم با تغذیه سالم ( مثل خوردن روزانه ۲۱ عدد مویز و یا روزانه ۷ عدد بادام بدون پوست) نیازهای بدنم در دوران بارداری رو تامین کنم. زایمان پسرم طبیعی بود و ازین انتخابمم راضیم... رشته من هوشبری هست و پدرمم تکنسین اورژانس، اینو میگم که فکر نکنید با یک آدم متحجر و عهد دقیانوس رو به رو هستید😁 با وجود تمام خدماتی که علم نوین پزشکی ارائه میده اما منو همسرم تصمیم گرفتیم زیر نظر یک مامای کاربلد باشیم و خداروشکر نتیجه خوبی هم گرفتیم. سیسمونی هم منو همسرم فقط در حد ضروریات خریدیم( در حد لباس، پوشک، رخت خواب برای نوزاد و سبد چوبی برای حمل و نقل نوزاد، چند تکه پارچه تمیز و نرم، حوله و یک شیشه شیر برای روز مبادا ، تخت و کمد و .... رو هم منها کردیم و قرار نیست هیچ وقت بخریم چون واقعا نیازی بهش نیست و پسرم انقدر وول میخوره که نمیشه روی زمین نگهش داشت چه برسه روی تخت کودک!😅) یک ننو هم از برادر همسرم قرض گرفتیم اصلا هم احساس خجالت و شرمساری نمیکنیم، چون چشم و هم چشمی و اسراف از همین چیزا شروع میشه. ان شا الله خدا برای همه بندگانش گشایش و راه نجاتی در مشکلات فراهم کنه و به من هم توان و استقامت و لیاقت بده تا بتونم باز هم مادر بشم و فرزندانم رو فدایی امام زمانم و رهبر عزیزم تربیت کنم. ازتون میخوام دعا کنید برام تا بتونم چندتا خواهرو برادر دیگه برای پسرم اضافه کنم😊 🙏🏻🌿🌺 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
آقا علی اکبر تجربه ی ۸۱۲ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ... یک کسی خدمت امام رضا (علیه السّلام) رسید، گفت: آقا من فقیر هستم، مشکل دارم، از جهت مالی چطور هستم و خانواده‌ی من چطور هستند، شروع به گفتن کرد. یک سینی انگور در مقابل امام رضا (علیه السّلام) بود، یک شاخه‌ی انگور برداشت و به او داد. این شخص متعجّب شد. گفت: آقا من انگور می‌خواهم چه کار بکنم. زن و فرزند من گرسنه هستند، انگور چه فایده‌ای برای من دارد. این انگور را کنار گذاشت. امام هیچ چیزی نگفت. یک چند لحظه گذشت، یک کسی دیگر آمد وارد اتاق شد، آقا سلام علیکم. حضرت جواب سلام او را دادند. یک دانه‌ی انگور به او تعارف کرد. برق خوشحالی در چشم آن تازه وارد جهید. گفت: آقا از شما ممنون هستم، من آمده بودم شما را ببینم امّا شما چقدر کریم هستی، یک دانه‌ی انگور را می‌گیرم و به خانه می‌برم و در یک ظرف آب می‌چکانم همه بخورند و خانواده تبرّک بشوند. امام شاخه‌ی انگور را به او داد. گفت: آقا همان کافی بود، از شما ممنون هستم، شما چقدر کریم هستید، شاخه را گرفت. امام سینی انگور را به او داد. گفت: آقا من اصلاً آمده بودم خود شما را ببینم، دل من برای شما تنگ شده بود، شما چقدر کریم هستید. امام فرمود: یک کاغذی یک چیزی بیاورید. نوشت باغ‌های انگور خود را به این بخشیدم. گفت: آقا زبان من لال شد، دیگر اصلاً نمی‌دانم چطور می‌توان تشکّر تو را بکنم. من آمده بودم شما را ببینم. امام فرمود: و آن زمین‌های اطراف آن را. گفت: آقا من دیگر هیچ چیزی نمی‌توانم بگویم. این طرف اوّلی که آن گوشه نشسته بود، دید عجب من محتاج بودم، امام همین‌طور خروار خروار دارد به این می‌بخشد. بلند شد گفت: آقا مثل این‌که ما محتاج بودیم، این آمده بود فقط شما را ببیند، دل او تنگ شده بود، من محتاج بودم. چرا به او این‌قدر دادی؟ امام زیر آن نوشته اضافه کرد: «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی‏ لَشَدیدٌ». من اوّل یک شاخه‌ی انگور به تو دادم، تو اعتراض کردی، قدر ندانستی. یک دانه‌ی انگور به او دادم، قدردانی کرد می خواهی اضافه شود؟! سنّت خدا این است که برکات خود را برای آن کسی می‌فرستد که شاکر باشد. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
از پوشک گرفتن بچه.... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه کیفی هم می کنه... 😍😍 این شیرینی تمام شدنی نیست... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۸۱۳ متولد ۷۳ هستم و تو ۱۹ سالگی با همسرم که متولد ۷۱ هست، عقد کردیم. ما از طریق یکی از دوستان مشترک مون به هم معرفی شده بودیم. شرایط مالی و فرهنگی ما نسبت به خانواده همسرم ضعیف بود اما بندگان خدا برعکس خانواده خودم، در محبت و توجه کمی کم لطفی میکردند و همواره در طول این ده سالی که از محرمیتمون میگذره گاهی باعث مشکلات و بهم ریختن آرامش زندگی آروم و ساده ما شدن، اما گله ای نیست همه زندگی ها مشکلاتی دارند و مشکلات ما هم از این جنس هست، من فقط تنها دغدغه ام اینه که انشاالله از این امتحانات سربلند بیرون بیام، اما همسرم شکر خدا انقدر مرد خوبیه و با محبت که ارزش کشیدن همه این سختی ها رو داره. بعد از یکسال و نیم عقد بالاخره ما عروسی کردیم و الحمدلله زیر یک سقف رفتیم، در طول مدت عقد هم با وجود محبت زیاد بین منو همسرم اما به مشکلات و اختلاف نظرهای زیادی برمیخوردیم، ما دوتا از لحاظ اعتقادی خیلی با آرمانهامون فرق داشتیم، و مدام میخواستیم طرف مقابل مون رو شبیه الگوی ذهنیمون کنیم، این کشمکش ها حتی تا بعد از عروسی هم ادامه داشت و الحمدلله زمانی که هرکدوم بجای پرداختن به عیوب طرف مقابلمون، یاد گرفتیم که نقایص خودمون رو برطرف کنیم شکر خدا تا حدود بسسسسیاااار زیادی حل شد و با گذشت زمان شکر خدا کاملا مرتفع شد. من یازده ماه بعد از عروسی مون باردار شدم، به نظر من ناخواسته بود و من آمادگیشو نداشتم، ولی بعد ها متوجه شدم که آقای همسر طبق صلاح دید خودشون تصمیم گرفته بودن که ما صاحب فرزند بشیم😏😁 چون هرچی به من میگفت من میگفتم فعلا نه. خلاصه بارداری سخت من و ویارهای شدیدم در تنهایی و غربت محض گذشت و تنها یاور من همسر مهربونم بود که در حد توان مردونه ی خودش بهم کمک میکرد، و البته تو ۸ ماهگی اسباب کشی داشتیم و من به علت فعالیت سنگین تو ۳۸ هفته زایمان کردم و گل پسر ماه من تو ۲۱ سالگی من بدنیا اومد. حیف از روزایی که سخت گذشت، در تنهایی و شهر غریب. من تنها همبازی پسرم بودم و اون تنها همدم من، آقا پسر ما بخاطر فشارهای ما برای غذا خوردنش بشدت بدغذا بود و همین مسئله چالشهای زیادی برای ما بوجود میاورد، بخاطر کم تجربگی مون غذا خوردنش رو انقدر تو ذهنم بزرگ کرده بود که خیلی از نیازهای روحی پسرم ک‌ه اولویت های مهمتری بودن رو فدای غذا نخوردنش کردم، خدا منو ببخشه چقد بچمو دعوا میکردم. کوچولوی من همه وجودم بود، نفسم به نفسش بند بود، به شدت بهش وابسته بودم و همین موضوع شدیدا منو یه والد کنترل گر و سختگیر کرده بود، با وجود اینکه خیلی هم باهاش بازی میکردم اما همش فکر میکنم که کودکی بچم رو حیف کردم😢 و همیشه بابتش عذاب وجدان دارم. تمام این مسائل و سختیا باعث شده بود که ما اصصصلا به بچه دوم فکر نکنیم و هرکی میپرسید میگفتیم الان فعلا نه. خلاصه گل پسر من حدود ۳سال و نیمش بود که با کمی آروم شدن فضا و بزرگ شدن پسرم(اما کماکان اون مشکلات وجود داشت) ما دلمون حسابی لک زده بود واسه یه نوزاد جدید، به قدری تشنه بچه شدیم که انگار بچه اولمونه، بالاخره تصمیم گرفتیم اقدام کنیم و بعد از مدتی، تو روز تولد چهار سالگی گل پسرم، وقتی که داشتیم آماده میشدیم که پسرمو ببریم شهربازی واسه تولدش، من بی بی چک زدم و فهمیدیم که خدا به انتظار ما پایان داده و من حامل یه نی نی یک ماهه ام. 👈 ادامه در پست بعدی.... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۸۱۳ بارداری دومم هم بسلامت و شکر خدا راحت تر از بارداری قبلی گذشت، این بار به مدت یک ماه مادر همسرم تو شرایطی که من اصصلا نمیتونستم آشپزی کنم برای من غذا میفرستادن و همین مسئله بارداری من رو راحت تر کرد و گل پسر دومم سال ۱۴۰۰ بدنیا اومد. فقط میتونم بگم با حضورش، با وجودش زندگی ما رو تبدیل به بهشت کرد. دقیقا همه اون مشکلاتی که بخاطرش بچه دوم نمیخواستم، با ورود دومی کاااملا از بین رفت، پسرام تو غذا خوردن مستقل شدن، باهم همبازی شدن، ما رو از تنهایی درآوردن و همین طور برکات مادی و معنوی از در و دیوار برای ما میبارید. پسرم فرشته نجات زندگی برادرش شد، پسر بزرگم شخصیتش به مرور زمان صدو هشتاد درجه تغییر کرد، اون چون تک فرزند و تنها بود و ما همیشه کنترل و امر و نهی میکردیم، یه شخصیت ضعیف، بیش فعال، تنها، غیر اجتماعی و .... بود اما با بزرگ تر شدن برادر کوچیکش بزرگ شد، عاقل شد، حامی شد، مسئولیت پذیر شد، دیگه تنها نبود، سرش گرم بود، همبازی داشت و خلاصه کلی تغییر کرد. برکات مالی هم ک‌ه با تولد پسر بزرگم همسرم یه شغل ثابت و خوب روزیش شد و تو ۷ روزگی پسر کوچیکم ما در یک حرکت انقلابی همه داراییمون رو روی هم گذاشتیم و یه واحد پیش خرید کردیم، حتی پول پیش خونه مون😅 در نتیجه تو ۷ روزگیش به منزل یه آشنای دور که وسیله ای بود از طرف خدا اسباب کشی کردیم و من تو یه خونه صفر، بدون کابینت و سینک و کمد و با ابتدایی ترین امکانات سه ماه زندگی کردم، بماند که این مدت چهههههه سختی های عجیب و غریبی رو تجربه کردیم اما دلمون گرم بود و حالمون خوب... الحمدلله پسرامون سالم بودن و خودمون هر روز یه دل نه صد دل بیشتر از روز قبل عاشق هم میشدیم، بخاطر همین از اون روزا فقط شیرینی یادمونه. الان که گل پسر دوممون چند روز دیگه دو سالش میشه، خیلی دلمون میخواد که انشاالله اقدام کنیم برای کوچولوی سوم، که خیلی دلمون میخواد انشاالله اگر خدا ما رو لایق بدونه یه گل دختر بهمون هدیه کنه ولی موانع زیادی سر راهمون میبینم که نمیدونم کدومشون واقعی و کدومشون وسوسه های شیطونه. انشاالله خداوند روحمون رو بزرگ کنه برای ایفا کردن درست نقش مون انشاالله. خلاصش اینکه زندگی من هم مثل همه زندگی ها پر از چالش و سختی بوده، اما همیشه سعی میکنم قشنگیا رو ببینم، سعی میکنم از زندگی عاشقانه مون لذت ببرم و آرامش رو به خانواده ۴ نفرم هدیه کنم، همیشه دست تنها بودم و بدون کمک بچه هامو بزرگ کردم، از همه چیزم، درسم، تفریحم و خیلی چیزای دیگه گذشتم بخاطر بچه هام، نمیگم کار خوبی کردم، ولی میدونم برای داشتن یه زندگی شیرین باید بی وقفه تلاش کرد و از خود گذشتگی داشت. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
خداوندا مرا اولاد بسیاری عطا فرما ✨که در راه حسینت، لشکری از خون من باشد 👌 «ما کوثریم و کم نمی شویم» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
زیارت اربعین... مادران بزرگوار، سعی کنند برای برگزاری مراسم اربعین در خانه، از روز قبل فرزندان شان را آماده کنند. به آنها بگویند فردا اربعین و روز زیارتی خاص اباعبدالله الحسین (علیه السلام) بوده و می خواهیم از همین راه دور ایشان را زیارت کنیم. شب قبل به موقع خوابیده، صبح به موقع بیدار، لباس عزا به تن کنید، رو به قبله بنشینید و آماده قرائت زیارت اربعین با یکدیگر باشید. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
مشغول صاحبخانه باش... آقای اخوان: سال ۱۳۷۸ بود که خداوند توفیق زیارت کربلا را روزی‌ام نمود. پیش از سفر، خدمت آیت الله حق‌شناس رسیدم تا ضمن خداحافظی، از توصیه‌ی ایشان بهره‌مند شوم. ایشان فرمود: آن جا حواست خیلی به محضر حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السلام باشد. مراقب باش به چیز دیگری مشغول نباشی! سپس این بیت را خواند: ✨چون تو را در خانه‌ی جانان مهمانت کنند ✨گول نعمت را مخور مشغول صاحب‌خانه باش 📚 بنده‌ی خدای کریم کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا