eitaa logo
دوتا کافی نیست
47.5هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
30 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
👌سربازانی برای امام زمان عج...😍 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۹۱۵ من متولد ابرکوه هستم. ساکن یزد دوم اسفند ۴١ ساله میشم. ۴ تا دختر دارم. اولی فاطمه‌زینب متولد سال ۸۵ دومی فاطمه‌ضحی متولد سال ۹۰ سومی فاطمه‌حلما متولد سال ۹۷ چارمی فاطمه‌هدی متولد سال ١۴٠٠ دو تا اولی رو سزارین شدم. اولی رو دکترم گفتن لگنت به شدت تنگه و این نظرشون تو پروندم تو بیمارستان افشار ثبته. دومی رو هم چون اولی سزارینی بودم گفتن اینم باید سزارین بشی... من سر فرزند سومم، اول حاملگیم رفتم خانه بهداشت ماما گفت دو تا سزارینی خطر داره، میخوای سقط کنی؟😳 آزمایش غربالگری هم بهم گفتن احتمالا سندرم داون داره که انگار آسمون رو سرم خراب شد. خانواده فشار زیادی روم آوردن سقطش کنم. اما من گفتم من سقط نمی کنم هرچی خدا داده خوبه. بچم نزدیک ۴ کیلو وزنش بود. می خواستم زایمان طبیعی کنم. ماما خصوصی نداشتم. چون دو تا قبلی سزارین بودم، دکتر شیفت پذیرشم نمی کرد. می گفت خطرناکه... من از ۸ صبح تا ۲ بعد از ظهر کنار بیمارستان نشسته بودم، فقط می‌گفتن بیاد بره اتاق عمل اصلا راهم نمیدادن تو بخش زایمان، بعدش راضی شدم به سزارین، گفتم درد زایمان مقدسه و حاجت اون لحظه روا میشه پس من فقط میخوام برای ظهور آقا دعا کنم و بعدش لحظه های آخر میرم اتاق عمل... یه دفعه خانم چوبداری زنگ زد پرستاره گفت این خیلی داره گریه می کنه ۴ ساعته کیسه آبش پاره شده اینجا نشسته ولی دکتر پذیرشش نمی کنه و پا در میونی کرده بود و به دکتر شیفت گفته بود این خانم میتونه و انگیزه داره و... یه دفعه گفتن دکتر پذیرشت کرده انگار دنیا رو بهم دادن رفتم بالا به والله شاید صد بار ماماها و پرستارا بهم می گفتن تو نمی‌تونی و می‌میری و دکتر با آقام اتمام حجت کرده بود. دیگه آقام به اصرار من رضایت داد به ویبک... و من تا سه و نیم فردا صبح درد کشیدم، هر کی میومد نیم ساعته زایمان می کرد می رفت. من مونده بودم می گفتن نمیشه زایمان کنی... لحظه های آخر میخواستم بگم بیاین سزارینم کنین اما گفتم خدایا کمکم کن من نمیخوام سزارین بشم... دکتر باورش شده بود من واقعا دیوونه شدم میگفت تحمل آستانه دردت خیلی بالاست و بچت دنیا نیومد بیا با دستگاه دنیاش بیارم ولی من اینم نمیخواستم میترسیدم برا بچم عوارض داشته باشه... بلاخره فاطمه‌حلما خانم، فرزند سوم من بدون دستگاه دنیا اومد. میگفتن بچه وزنش بالاست احتمالا دیابت داره، آزمایش گرفتن سالم بود الحمدلله ... صبح سرپرست مامایی استان زنگ زدن گفتن، همچین چیزی تا حالا نداشتیم که کسی وی بک بشه بعد دو سزارین و وزن بچش بالا باشه و... همه لطف خدا بود. فرزند چهارمم رو ٣٩ ساله بودم که باردار شدم. دیگه اصلا غربالگری هم نرفتم. اما این بار ماما خصوصی گرفتم. اصلا هم اذیت نشدم، اول فروردین ١۴٠٠ یه ساعته بچه ام دنیا اومد. اون روز اول قرن ١۴٠٠ بود. بیمارستان افشار غلغله بود، همه خوابیده بودن الکی سزارین بشن تا تاریخ تولد بچشون لاکچری باشه،از طرفی دکتری که به خاطر تنگی لنگ سزارینم کرده بود، اونجا بود. از اون بیمارستان فرار کردم. اینقدر تند می رفتم آقام نمی رسید بهم😂 مرتاض که بدتر گفتن تو راهرو هم زائو خوابوندن برای سزارین... اصلا دلم آتیش می گرفت چرا اینا الکی سزارین می کنن لاکچری بودن مهمه یا سالم بودن بچه... خلاصه رفتم بیمارستان شاه ولی، خانم قاسمی خیلی به من اعتماد به نفس داد و اصلا هم آرایش نداره و مقنعه و چادر می پوشه من برا این عفتش دوسش داشتم و میگن قابله مؤمن باشه تو شخصیت مذهبی بچه اثرگذاره... خلاصه فاطمه‌هدی خانم هم دنیا اومد. الان دختر اولم ازدواج کرده و منم زیاد دوستانم رو تشویق به فرزندآوری می کنم. خصوصا اونا که سزارین شدن و دکترا می ترسونن شون.. گاهی خانم حسینی خانه بهداشت بعضیاشون رو به من معرفی می کنه ولی اراده قوی مهمه چند تاشون که خبر دارم موفق نشدن به زایمان طبیعی هم خودتون فرزند بیارین، هم امر به معروف کنین خانما رو به فرزندآوری و مشوقشون باشین کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اوج تربیت دین.... اینکه خانم‌ها سیاسی بشوند یک ارزش فوق‌العاده است. سیاسیون اگر ببینند خانم‌ها هوشیاری سیاسی دارند واقعاً دیگر اشتبا‌ه‌شان یا احیاناً حتی خیانت‌شان نعوذبالله بسیار کاسته خواهد شد و از بین خواهد رفت. یک جامعه‌ای از نظر سیاسی عقب باشد یعنی خانم‌هایش عقب هستند، چون خانم‌ها می‌توانند به سهولت مردها را هشیار بکنند در عرصۀ سیاسی. و خانم‌ها یک آزادمنشی و آزادگیِ روحی خدا بهشان داده در عرصۀ سیاست، تشخیص درست بدهند می‌توانند فریاد بزنند! شما حتماً دیدید خانم‌هایی حُری که می‌آیند از حق دفاع می‌کنند، پای همه‌چیزش هم می‌ایستند! ام وهب را نگاه بکنید یا نمی‌دانم مَثَل برجستۀ قرآن، خانم آسیه است. محکم می‌ایستد تکه‌تکه هم می‌شود دفاع هم می‌کند از حق و کوتاه نمی‌آید. شما می‌دانید دو خانم برجسته در دین ما هستند حضرت زهرا(س)، حضرت زینب(س)، تحلیل‌های سیاسی‌ای که این دو بانوی بزرگوار می‌دهند بی‌نظیر است. این دو خانم مگر الگوی حجاب هستند؟! حجاب را شما از کنیز حضرت زهرا هم می‌توانی یاد بگیری، از خیلی از خانم‌های مسلمان دیگر می‌توانی یاد بگیری. مردها باید بیایند تحلیل سیاسی را از حضرت زهرا(س) یاد بگیرند. یکی از پیشنهادهای من به طور مشخص این است، می‌خواهی مهدوی بشوید؟ کلاس تحلیل سیاسی بگذارید. در مورد قدرت‌های جهان صحبت بکنید. الآن وضع منطقه به چه سمتی دارد می‌رود؟ چرا جمهوری اسلامی امروز قدرتمندتر از پیش شده؟ خیلی از خوبان معلوم نیست در سیصد و سیزده نفر باشند. پنجاه نفر از اینها خانم‌ها هستند! آقا اینها چقدر رشد کردند! زیر نظر این سیصد و سیزده نفر، هزاران نفر لشکریان دارند حضرت، آن ‌وقت پنجاه‌تایشان خانم‌ها هستند. خیلی جالب است ها! این پنجاه نفر یک نقش بین‌المللی می‌‌خواهند ایفا کنند. زن باید تحلیل‌گر باشد از نظر سیاسی، و این یعنی منتظر امام زمان بودن. سیاسی نباشید امام زمان (عج) نمی‌آید! مردم کوفه سیاسی نبودند که امیرالمؤمنین غریب شد! مردم کوفه سیاسی نبودند که اباعبدالله الحسین سر بریده شد! اگر خانم‌ها وارد تحلیل سیاسی بشوند و خودشان را تقویت بکنند. در تحلیل مسائل سیاسی، از آقایان بهتر می توانند عمل کنند. چون اکثر شما که نمی‌خواهید بروید پُست بگیرید یا پست بهتان بدهند یا پست ازتان بگیرند، می توانید آزاد نقد کنید. اوج تربیت دین این است که زن را سیاسی بار بیاورد و الّا زن بسیاری از فضائل اخلاقی را داشته باشد، طبیعی است. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
📢 فراخوان کانال «دوتا کافی نیست» 🔰طرح به اشتراک گذاری تجربیات شما می‌تونید خودتون رو برای ما بفرستین، تا بقیه هم استفاده کنن... قطعا شما تجربیاتی دارید که تو هیچ کانال و کتابی پیدا نمی‌شه... ✅موضوعات مورد نظر: با تولد فرزندان زندگی مشترک پر از نشاط و هیجان میشه، حضور بچه ها، تجربیات و نکات ارزنده ای رو برای پدرها و مادر ها به ارمغان میاره، که می تونه برای سایرین جالب و شنیدنی باشه واکنش ها و عکس‌العمل های مثبت و منفی سایرین نسبت به فرزندآوری، نیز می تونه، عبرت آموز و قابل تامل باشه کم نیستند، مادرانی که برای مراقبت و توجه و محبت بیشتر به بچه هاشون، از کاری که داشتند، چشم پوشی کردند. و یا هم زمان با اشتغال، از فرزندان خود مراقبت و نگهداری کردند. از مادرانه هاتون برامون بنویسید. برای برخی از جوانان، ازدواج به موقع و آسان، به یک رویا تبدیل شده، اما مطمئنم، کم نیستند کسانی که با توکل به خدا و با چشم پوشی از برخی رسومات، ازدواج ساده و موفقی داشتند. با اشتراک گذاری تجربیات خود، کمک کنید تا این موضوع برای سایرین باور پذیرتر بشه در مسیر تربیت صحیح فرزندان، تجربیات ناب و ارزشمندتون رو با ما به اشتراک بگذارید. از بایدها و نباید ها که در این مسیر به کار گرفتین برامون بنویسید. دورانی شیرین و خاطره انگیز، که با سختی های خاص خودش همراه است. از احساسات خود در این دوران برای ما بنویسد. از نکات کلیدی و کاربردی که دوران بارداری رو لذت بخش تر و راحت تر می کنه. از لحظات شیرین که باخبر شدین، به زودی مادر خواهید شد، بنویسید. سالانه بیش از ۲۵۰ هزار سقط جنینِ غیر قانونی در کشور اتفاق می افته، با بیان تجربیات و شنیده ها ی خود، به کاهش آن کمک کنید. متاسفانه آزمایش های غربالگری که در دوران بارداری انجام میشه، در ایران به صورت افسار گسیخته انجام میشه و برای مادران با استرس های زیادی همراه است. و بعضا به سقط جنین غیر قانونی ختم میشه. تجربیات خود را در این زمینه با ما به اشتراک بگذارید. با توجه به شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه و کاهش قدرت خرید مردم، مدیریت صحیح درآمدها و هزینه ها، امری اجتناب ناپذیر است. به کدام یک از نیاز های خود اولویت میدهید؟! صرفه جویی در هزینه‌ها، با وجود داشتن چند فرزند چگونه امکان پذیر است؟! چگونه فرزندانی قانع و مقتصد تربیت کنیم؟! ✍متن ارسالی باید: 🔸کاربردی و مفید باشه 🔹قابل پخش باشه😊 🔸در ابتدا یادداشت، هشتک مربوط به موضوع نوشته بشه ⬅️ نکته: تجارب شما میتونه هم باشه هم ! 👈 آیدی ارسال تجارب: @dotakafinist3 @dotakafinist3 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌سربازانی برای امام زمان عج...😍 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
✅ مساله ازدیاد نسل و اینکه عدد افراد بشر به تدریج رو به فزونى مى‌گذارد خود یکى از نعمت‌هاى الهى و از پایه‌ها و ارکان تکامل بشر است. 📌هیچ وقت یک ملت چند هزار نفرى، نیروى جنگى، استقلال سیاسى و اقتصادى، قدرت علمى و ارادى و عملى یک ملت چندین میلیونى را ندارد. 📚 ترجمه تفسیر المیزان کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
🚨نخستین قربانیان سالخوردگی جمعیت پیری جمعیت، آسیب‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی زیادی برای جامعه به همراه دارد، اما نخستین قربانیان این پدیده، کودکانی هستند که در کنار جماعتی پیر باید کودکانه‌هایشان را بدون هم‌‌بازی، سپری کنند. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
مـادران بـدانـنـد در کـنـــار مدرسه هنوز قدرت تربیتی در اختیـار آنهاست، اين‌ امر را به شخص‌ دیگری حتی مـادرشان هم واگذار نکنند. این حق را محکم‌چسبیده و بـه هیچ کس‌ ندهند، مدرسه قــرار است بـازوی‌ کمکی آنهــا باشد، نه اینکه جای او را بگیرد. تربیت بـچـه‌هـــــا را حـتـی بـه پـدرهـا هـم نـسـپـارنـد. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌 «ما کوثریم و کم نمی شویم» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۹۱۶ من متولد سال ۷۰ هستم از بچگی، بچه ها رو خیلی دوست داشتم حتی مامانم بخاطر اصرارها و گریه های من راضی شد خواهر بعد از من که بچه سومش بود رو دنیا بیاره... دهه هشتاد تدابیر نادرست کنترل جمعیت، باعث شده بود مردم به دو بچه قانع بشن! حتی مامانم رو تو بیمارستان دعوا کرده بودند که چرا وقتی دو تا بچه داری دوباره بچه دار شدی!!!! از نوجوانی دوست داشتم ۱۸ سالگی ازدواج کنم و حداقل تو ۲۲ سالگی بچه داشته باشم اما چون دختر دوم بودم بعد از عروسی خواهرم، توی ۲۲ سالگی تازه اولین خواستگار رسمی وارد خونه ما شد. ۲۴ سالگی قسمت شد و ازدواج کردم. در ظاهر خیلی شبیه هم بودیم اما پس از عقد فهمیدم از نظر اعتقادی دروغ هایی گفته و خیلی با هم متفاوت بودیم. سعی کردم تفاوت ها رو بپذیرم و صبر کنم. با اینکه قول عقد یک سال و نیمه رو داده بودند، دو سال گذشت و هیچ اقدامی برای گرفتن عروسی انجام ندادند و هر وقت ازش میخواستیم عروسی بگیره، دعوا راه می انداخت و قهر میکرد و دو سال سخت دیگه هم با کلی اتفاقات بد بخاطر طولانی شدن عقد رخ داد و باز هم هیچ... خلاصه ۴ سال سخت گذشت و با توجه به اتفاقات رخ  داده و مشاوره هایی که گرفتم متوجه شدم ایشان بی مسئولیت هست و حاضر به قبول مسئولیت زن و زندگی نیست. ازم خواست مهریه ام رو ببخشم تا طلاقم بده، مهریه ام رو بخشیدم و به سختی و با کلی درد روحی ازش جدا شدم. میدونستم طلاق عرش خدا رو به لرزه می اندازه و بابت این قضیه خیلی ناراحتم اما واقعا هر کاری از دستم برمیومد انجام داده بودم تا زندگیم رو حفظ کنم اما یک طرفه نمیشد. ۲۸ سالم شده بود. اما امیدم رو برای تشکیل زندگی و داشتن یک خانواده با کلی بچه از دست ندادم. اونقدر بچه های خواهرم رو دوست داشتم و بهشون محبت میکردم که تا حدود سه سالگی شون به من میگفتند مامان... اما من دوست داشتم خودم مادر بشم. متاسفانه بخاطر طلاقم خواستگارهای خوبی نداشتم که هم مذهبی و انقلابی باشند و هم مرد زندگی از طریق یکی از دوستانم با موسسه آدم و حوا که زیر نظر جمعیت امام رضایی ها هست آشنا شدم که واسطه گری ازدواج رو انجام میدن، از طریق اپلیکیشن این موسسه خواستگارهای خوبی برام پیدا شد و عاقبت با همسرم ازدواج کردم. همسرم تحصیلکرده، بسیار بامحبت، زن دوست و مرد زندگی هستند. اما مساله اینجا بود که هنوز شغل نداشت و پدر و مادرش بسیار پیر بودند و ساکن شهری دیگه و خودش تو شهر ما تنها بود. من واقعا لطف خدا رو در زندگیم دیدم. همسرم نیت کرده بود با کمک خدا و اهل بیت ازدواج کنه، که توی همون ایام خواستگاری براش یک کار خوب پیدا شد و مساله اول حل شد. خدا لطف کرد و خونه ای بزرگ با اجاره ای کم با صاحبخانه ای مومن پیدا کردیم و تونستیم یک عروسی آبرومندانه توی یک تالار کوچک و ساده با دعوت فامیل درجه یک بگیریم. برای طلا فقط یک حلقه سبک خریدم با اینکه همسرم میگفت انگشتر سنگین تری بردار... خلاصه زندگی شیرین ما به لطف خدا شروع شد و من سه ماه بعد از عروسی باردار شدم. روزی که خبر باردار شدنم رو به پدرم گفتم، بغلم کردند و بلند بلند از خوشحالی گریه کردن. بابام میدونستن من عاشق بچه ام... خلاصه بعد از ۹ ماه پسر عزیزم دنیا اومد و زندگی من و همسرم رو پرنورتر و زیباتر کرد حالا دیگه اون سالهای سخت فراموش شدن و زندگیم به لطف خدا و اهل بیت ع پر از شیرینی شده... موقع زایمان بخاطر مشکلاتی، سزارین شدم و تنها ناراحتیم این بود که من ۴ تا بچه میخوام و با سزارین این موضوع سخت میشه. همان دوران بارداری پسرم رو نذر امام زمان عج کردم. با دنیا اومدنش برکت بیشتری به زندگی مون سرازیر شد توی ماه های اول بارداری همسرم برای یک شغل دولتی استخدام شد و با شش ماهگی بچه مون ماشین خریدیم البته هر زندگی سختی هایی هم داره که اونم نمک زندگیه از خداوند مهربان شاکرم و میدونم نمیتونم قدردان نعمت هاش باشم و ازش میخوام فرزندان صالح و سالم دیگری هم به ما عطا کنه و از شما دوستان عزیز التماس دعا دارم. هیچ وقت از درگاه خدا ناامید نشین ان مع العسر یسرا... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
به قدر توان‌ ..‌. خانم‌ها اگر گفته می‌شود که مسئولیت‌های خانوادگى دارند، یعنى مسئولیت‌ امور داخلى خانه، این به معناى این نیست که مسئولیت‌ اجتماعى از دوش آن‌ها برداشته شده است. بایستى این مسئولیت‌ را هم حفظ کنند و هر مقدارى که با وجود حفظ این مسئولیت‌ توانایى دارند، آن توانایى را به مسئولیت‌‌های اجتماعى و سیاسى هم ضرب کنند. ۱۳۶۳/۱۲/۰۴ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌سربازانی برای امام زمان عج...😍 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عالَم محضر خداست... بدانید، در وقتی که ما خلوت کردیم، خداوند مطلع است، وقتی جلوی مردم هستیم، مطلع است، حرف می‌زنیم مطلع است، ساکتیم مطلع است. همین که شخص مطلع شد که صاحب این خانه، صاحب این عالم، از هر فردفرد، به تمام افعال و تروک، به تمام نیت‌ها، مطلع شد، آنچه که نیت کرده و می‌کند، آن‌ها را هم مطلع است؛ بلکه نیت خیر را می‌نویسد، نیت شر را نمی‌نویسد تا شر محقق نشده، شر هم که محقق شد، یک مقدار صبر می‌کند تا ببیند توبه می‌کند یا نه، برمی‌گردد یا نه، کار تمام است! 📚 نفحات کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از عمل به وعده وزیر راه و شهرسازی تا دستور دادستانی برای برخورد قاطع با مراکز غیرقانونی سقط جنین تا خلف وعده بانک مرکزی کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۹۱۷ من متولد ۱۳۶۲ هستم. سال ۱۳۹۰ ازدواج کردم. به بچه خیلی علاقه داشتم. دخترم سال ۱۳۹۱ دنیا اومد. دختری که شب تا صبح فقط گریه می‌کرد. غروبی که دنیا اومد تا فردا صبحش فقط گریه می‌کرد. همه پرستاران با خانم های دیگه که زایمان کرده بودن، همه با حالت ترحم و دلسوزی بهم نگاه می‌کردن. خلاصه ما اومدیم خونه. دخترم تا ۶ ماه فقط گریه و ناآرامی می‌کرد. دوست داشتم فاصله سنی بچه‌هام کم باشه. یک سال و نیم بعد پسرم دنیا اومد. پسری بسیار آروم و باهوش. دوسال بعد هم دختر دومم دنیا اومد. گفتم دیگه بچه کافیه. دیگه همین سه تا را خوب تربیت کنم خوبه. تو این سال ها من کنار شوهرم کار کشاورزی هم می‌کردم. به خانه داری و بچه داری هم می‌رسیدم. خلاصه گذشت تا با کانال شما آشنا شدم. وقتی سرگذشت ها را میخوندم و دستور رهبری به فرزندآوری که جهاد خانم ها فرزند آوری هست. انگیزم به اینکه یه بار دیگه باردار بشم زیاد شد. شب قدر امسال تمام حاجت هام رو در یه برگه نوشتم گذاشتم لای قرآن. که یکی از حاجت هام داشتن دو قلو بود. گفتم خدایا بهم دوقلوهایی صالح و سالم بده. توی گرمای جنوب روزه هم می‌گرفتم. سرِ زمین کشاورزی هم میرفتم. همون ماه باردار شدم. خودم ایمان داشتم که دو قلو دارم. وقتی رفتم برای صدای قلب بچه، دکتر گفت مبارک باشه دو قلو هستن. زیاد تعجب نکردم چون مطمئن بودم که دو قلو دارم. تمام اقوام هم سرزنش میکردن که چطوری تو این گرونی میخوای بچه بزرگ کنید، اونم دوتا با هم.... یکی از اقوام هم میگفت سقط کن. خیلی حرف شنیدم. ولی گفتم خدا داده، خودش هم کمک میکنه. رفتم زیر نظر دکتر زنان. دکتر آزمایش غربالگری نوشت. آزمایش دادم، گفتن خانم آزمایش شما مشکوک هست، باید بری مرکز استان به یه دکتر دیگه آزمایش رو نشون بدی. رفتم خیلی استرس داشتم. دکتر تا آزمایش دید گفت خانم بچه‌ها ی شما مشکل داره. مشکوک به سندرم داون هستن. باید بری شیراز آزمایش آمینو سنتز بدی. یه لحظه دنیا رو سرم خراب شد. فقط به دکتر گفتم من خودم در چهل سالگی مادرم دنیا اومدم، الانم هیچ مشکلی ندارم. دکتر گفت خود دانی، من نظرم رو گفتم. یه آزمایش دیگه نوشت. من آزمایش دادم. جواب آزمایش از ازمایش اولی بدتر بود. همون موقع گذاشتم تو کیفم اومدم خونه. به هیچ کس هم چیزی نگفتم. دهه اول محرم بود.هر شب میرفتم روضه و دعا میکردم. گفتم خدایا بچه ها ی من نذر حضرت فاطمه و امام زمان عج هستن.ان شاالله بچه‌ها م سالم دنیا بیان اسمشون میذارم فاطمه و مهدی. این چند ماه با استرس گذشت و فشار زیادی رو تحمل کردم که ای کاش این آزمایش رو نمی‌دادم تا از بارداریم لذت می‌بردم. هرچه هم مطمئن بودم بچه ها سالم هستن ولی باز یه استرس و نگرانی داشتم. ۳۷ هفته دردم شروع شد، بخاطر بریچ بودن بچه ها بردنم اتاق عمل و بچه‌های گلم ۲۷ دی دنیا اومدن. الان یکماهه هستن. اینقدر همه دوستشون دارن. همون کسی که می‌گفت، سقط کن. آخر هفته که میاد بیشتر از همه بغلشون میکنه و دوستشون داره. فقط میگه کی بزرگ میشن. که باهاشون بازی کنیم. پسرش میگه یکیشو بدین به ما تا بزرگ کنیم. منم فقط لبخند میزنم. ان شاالله هر کسی در انتظار اولاد هست دامنش سبز بشه و طعم مادری بچشه. از خدا و ائمه بخوایم، حتما بهمون میدن، بخیل نیستن. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075