eitaa logo
دوتا کافی نیست
54.7هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
31 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
همه ی دین... «هدف انقلاب اسلامی را اگر بخواهیم به طور خلاصه عرض بکنیم، عبارت است از محقّق کردن «توحید» در زندگی مردم در کشور. «توحید» در جنبه‌ی معرفتی و مفهومی، یک امری است که به حسب مراتب فهم و معرفت افراد، قابل گسترش است؛ این مفهوم باید در زندگی جامعه محقّق بشود؛ [یعنی] توحید تحقّق پیدا کند در جامعه؛ چون توحید همه‌ی دین است. اصل دین و همه‌ی دین عبارت است از توحید. این هدف انقلاب اسلامی است...» بیانات در دیدار با اعضاء مجلس خبرگان رهبری؛ ۱۷ آبان ۱۴۰۳ "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
بچه ها باید باشند... یه روز با بچه‌ها رفته بودم مسجد مسجدی که پر بود از زنان و مردان سن و سال دار، دریغ از یک کودک دیگه… خب، پسرها کمی بدوبدو و سروصدا داشتن. وقت رفتن، داشتم به این مسئله فکر میکردم که دیدم رو دیوار مسجد نوشته: خُذُوا زينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ هنگام عبادت در هر مسجد، زينت خود را همراه داشته باشيد. ذهنم با اون ذره‌بین ش فوراً مشرف شد به محضر آیه دیگری از قرآن! کدوم؟ آیه ۴۶ سوره مبارکه کهف: الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا مال و فرزندان زینت های زندگی دنیا هستند درست شد؟ 😃 اول خداوند میفرماید هروقت میاید مسجد من، زینت‌هاتونم بیارید و بعد میفرماید: فرزندان شما زینت‌های دنیای شما هستن آخ که چه ترکیب جالبی شد 😍😎😌 اصلاً باااید بچه‌ها رو برد مسجد 😃 آدم باید تو همراه آدم باشه 😌😉🥳 ✍هـجرت @hejrat_kon "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
. ✅ تجربه ی ۹۶۴ متعلق به ایشونه👇 https://eitaa.com/dotakafinist/16847 "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۱۰۶۱ بنده مادر تجربه ی ۱۰۵۸ هستم. متولد ۶۳ فرزند اولم دختر عزیزم متولد ۸۰ فرزند دوم پسر گلم متولد۸۴ فرزند سومم مجددا گل پسرم متولد۹۵ و فرزند چهارمم بازم گل پسر متولد۱۴۰۲ بنده وقتی متوجه شدم فرزند سوم رو باردار شدم چون از لحاظ مالی در اون برهه به مشکل خورده بودیم، قصد سقط جنین داشتم اما وقتی پدرم متوجه این موضوع شدند به شدت با من برخورد کردند و گفتند اگر این کار رو انجام بدی، دیگه حق نداری به روی من نگاه کنی... منم دیدم وقتی همسرم و پدرم خیلی شدید مخالفت میکنن، نتونستم این کار رو الحمدلله انجام بدم. نتیجه ش یک پسر به شدت باهوش و مستعد شد و برکت رو به خانه مون آورد. بعد از به دنیا اومدن پسرم شرایط مالیمون کم کم داشت بهتر میشد، دخترم ۱۴۰۰ ازدواج کردن تو اون برهه خیلی به ما کمک کردن و خیلی جهاز مختصر خریدن با اینکه پدرشون گفته بودن هرچی میخواین بخرید و هر مارکی دوست دارید انتخاب کنید، دختر و دامادم ساده ترین ها رو انتخاب میکردن. اوایل اجازه نمیدادم و دوست داشتم جلوی مردم سرمون بالا باشه با انتخاب هاشون مخالفت میکردم اما دخترم و دامادم با پافشاری اجازه ندادند چیزی تغییر کنه. با این حال چون دستِ همسرم خالی بود با وام قرار بود تهیه بشه جهازشون. مبل هم نمی‌خواستند حتی تخت خواب هم راضی نشدند بخرند و قالبا مارک های ایرانی خریدند. لوازم آشپزخونه در حد نیاز و خیلی مختصر طوری شده بود که خواهرم بهم میگفتن دخترت چرا همه چی رو ساده میخره!؟ از اونجایی که برای من حرف مردم مهم بود اما برای دخترم و دامادم نه ؛تو اون زمان باهم کش مکش داشتیم. دوران جهاز خریدن تموم شد و رسیدیم به نزدیکای عروسی. قالب فامیل هامون اصرار داشتن ما حنا بندان و...بگیریم اما چون هم کرونا بود، هم دخترم مخالفت شدید کردند و اجازه ندادن ما بخواهیم براشون حنا بندان بگیریم و دخترم تو کل فامیل اولین شخصی بود که انقدر ساده وارد زندگی شد، چون ترک ها معمولا این مراسمات براشون مهمه البته نه همه شون. نه جهاز برون گرفتن نه پاتختی نه حنا بندان و نه عقد بزرگ، تو عقدشون فقط خانواده ما و همسرشان بودن که تو حرم سیدالکریم گرفتن. دخترم خیلی دلسوزه، همینطور که پدرشون براشون مهم بود و دوست نداشتن به سختی بیوفتن، برای پدر همسرشون هم همینطور بودن و عروسیشونو بدون در نظر گرفتن خیلی چیزها ساده برگزار کردند تا پدر همسرشان تو قرض و... نیوفتن. خیلی زود صاحب اولاد شد دخترم و من نوه دار کرد😍 که باز اینجا اجازه خرید سیسمونی به هیچ عنوان به ما ندادند و ما با زور براشون یه کالسکه و یه گهواره ساده و فلاسک و کیف خریدیم با این حال برای اون چند تیکه هم کش مکش داشتیم که چرا خریدید. کمد بچه هم خودشون از دیوار خریدن و چیز زیادی برای بچه نخریدن. مثل اون سیسمونی ها که همه میگیرن نبود و حتی اجازه ندادن جشن کوچیک بگیریم. دخترم از اونجا که تک دختر هستن عاشق این بودن و هستن که خواهر داشته باشن و همیشه به من و پدرشون میگفتن و میگن که خواهر میخوان و به جد اصرار میکنن. با اصرار های دخترم ما در سال۱۴۰۲ صاحب گل پسرم شدیم با خجالت زیاد چون الان کمه مادر و دختر باهم بچه دار بشن اما دختر و دامادم طوری برخورد کردن که قضیه خیلی عادی است و دخترم خیلی تشویق کردند و اجازه ندادن شخصی مارو اذیت یا مسخره کنه؛ همزمان ما هم صاحب نوه دوممون😍 الان هم چشم به راه نوه سوممون هستیم که ان شاالله دی ماه متولد میشن❤️ 👈 تجربه ی ۱۰۵۸ را اینجا بخوانید. https://eitaa.com/dotakafinist/19567 "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌شرایط او سخت تر بود یا شما!؟ اسلام دین کیفیت است نه کمّیت ! عمل انسان باید روح داشته باشد. یکی از اولیاء خدا می فرمود : در تمام عالم منزلی تاریک تر و ظلمانی تر و کدرتر از خانه ی فرعون یافت نمی شد. از این منزل، یکی از بزرگترین زنان عالم بیرون آمد. زن فرعون یکی از چهار زن بزرگ بهشتی است: فاطمه ی زهرا ، خدیجه کبری ، مریم عذراء و همسر فرعون. آن ولیّ خدا می فرمود علتش این بود که این خانم، هر گاه موقعیتی به دست می آورد، سیم را وصل می کرد! آری در همان کاخ فرعون، از نسخه های شفا بخش الهی استفاده می کرد، شربت را می خورد ذکر دائم خدا در قلبش بود؛ متوجه بود. گرفتاری همسر فرعون از همه ی ما بیشتر بود، جایی بود که اگر می خواست یک ذکری بگوید، باید خیلی مواظب اطرافش باشد، چون شوهرش می گوید: «أنا ربّکم الاعلی» روز قیامت خداوند او را به رخ ما می کشد و می گوید: آیا شرایط او سخت تر بود یا شما!؟ 📚نکته ها از گفته ها، ج ۳ "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توضیحات مهم دکتر بانکی پور در مورد شرایط جمعیتی کشور و اثرات قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت بر آن... 👌بسیار عالی "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صدای زندگی.... بنده مادر دو فرزند هستم. دختر بزرگم کلاس زبان میره که دقیقا هم زمان با اذان مغرب هست. روز اول که داشتم میبردمش متوجه شدم یه مسجد روبروی آموزشگاه هست. فوری دخترم رو گذاشتم کلاس و دست دختر کوچولوم رو گرفتم و با استرس رفتم مسجد. اخه دختر کوچولوم از صدای خیلی بلند میترسه و چندباری توی مسجد محله خودمون انقدر ترسیده بود و گریه کرده بود که همه با ما بد رفتار کردند که نماز بعد رو نمونده بودیم و راستش دیگه مسجد نرفته بودیم چون دخترم حتی از ورودی اون مسجد هم می‌ترسه. دل به دریا زدم رفتم آخرین صف کنار یه خانم مسن که روی صندلی نشسته بودند. نیت و اقتدا کردم راستش خیلی دلم تنگ نماز جماعت بود. بلند گو های مسجد صدای متعادلی داشت و خدا رو شکر دخترم دچار شوک اولیه نشد اما همین که سجده رفتم، حس کرد گم شد و شروع کرد به گریه از استرس خیس عرق شدم. گفتم الان همه صداشون در میاد. خانم کناری همین جوری حین نماز دست کرد توی کیفش. یه مشت بزرگ بیسکوییت در اورد و ریخت تو دامن دخترم. انقدر واسش وسوسه اور بود یادش رفت گریه کنه دستش رو پر بیسکوییت کرد و جذب این خانم مهربون شد و تا آخر نماز تسبیح و کتاب دعا ایشون رو از روی میزشون برداشت. منتظر بودم نماز تموم شه حسابی از همه عذر خواهی کنم. اما همین که نماز تموم شد سیل قربون صدقه ها آبنبات و شکلات و کیک و ... بود که سمت دخترم روانه شد. راستش هر دومون حسابی شوک شده بودیم. بعد هم که دعا تموم شد انقدر همه با دخترم خوب برخورد کردند که ما تا آخر کلاس اونجا موندیم و دخترم کلی با خانم های اکثرا مسن اونجا بازی کرد. از اونطرف هم توی مردونه یه توپ بادی آوردند و کلی پسر بچه شروع کردند به فوتبال بازی و متوجه شدم اصلا رقابت سنگینی سر فوتبال هرشبِ بچه ها توی مسجد برقراره. بعد از نماز هر شب این مسجد دوست داشتنی پر از صدای خنده و هیجان بچه هاست. اصلا صدای زندگی میاد. دختر کوچولوم فقط منتظر روزهایی هست که باهم بریم مسجد. "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
. ✅ کار فرهنگی تمیز در لیگ برتر اروپا 👈 نحوه معرفی یک بازیکن: فیل فودن سه فرزند دارد "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
دوتا کافی نیست
. ✅ کار فرهنگی تمیز در لیگ برتر اروپا 👈 نحوه معرفی یک بازیکن: فیل فودن سه فرزند دارد #فرزندآوری
. بله عزیزان، در حالی که کشورهای غربی طعم تلخ سالخوردگی و بحران جمعیت را با پوست و استخوان درک کرده و از طریق اقدامات تشویقی، تنبیهی، سلبی و ایجابی به دنبال ترويج و فرهنگ سازی فرزندآوری بیشتر هستند. مسئولان دولتی کشور ما، با وجود تاکیدات جدی و چند ده باره ی رهبر انقلاب مبنی بر اهمیت و ضرورت افزایش جمعیت، با ارائه نظرات غیر کارشناسی در حال تخریب و کنار زدن تنها قانون مصوب در حوزه حمایت از خانواده و جوانی جمعیت هستند که رهبری از آن به عنوان حسنه ی ماندگار یاد کرده است. "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
. 📌حق ثبت مهریه قراره چقدر باشه؟ 👈 طبق شنیده ها، طرح اصلاح قانون مهریه در دستور کار کمیسیون قضایی مجلس قرار دارد. "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
🚨عاقبت شک و بدگمانی... انسان موفق کسی است که شک را در وجودش بخشکاند و در نقطه مقابل اعتماد را تقویت کند چرا که بدبینی، بدگمانی و منفی‌نگری می‌تواند با مختل کردن سیستم روانی فرد؛ او را به انواع بیماری‌های روانی همچون افسردگی و اضطراب مبتلا سازد. ✨ حضرت امام علی(ع): ﴿لٰا یَعْدَمُکَ مِنْ شَفیقٍ سُوءُ الظَّنِّ﴾. "شک و بدگمانی تو را از دوست دلسوز محروم می‌کند". 📚 بحارالانوار، جلد ۷۷، صفحه ۲۱۱ "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۱۰۶۲ من و همسرم هم سن هستیم. تا قبل ازدواج و حتی اوایل ازدواجم همیشه با خودم فکر میکردم یعنی میشه یه موقعی بیاد که منم بگم بچه میخوام، یعنی واقعا بچه دوست نداشتم. اوایل ازدواج بخاطر نداشتن مهارت های زندگی، ارتباطم با همسرم خوب نبود و دعوا زیاد داشتیم حتی به فکر طلاق هم افتاده بودیم. ما ۲ سال تو عقد بودیم و ۴ سال هم بود که خونه خودمون رفته بودیم. تا اینکه احساس کردم خیلی از زندگی عقب افتادم و داره بچه دار شدنم دیر میشه کم کم داشتم احساس نیاز میکردم که بچه داشته باشم وقتی با همسرم در میون گذاشتم اصلا موافق نبود ولی بالاخره راضی شد و خلاصه بعد از ۶سال در سن ۲۸ سالگی اولین فرزندمون که دختر بود، دنیا اومد. من عاااشقش بودم با اینکه دوران نوزادی سختی داشت و بچه ی بدقلقی بود ولی من عاشقانه باهاش زندگی میکردم و ازش مراقبت میکردم. یک سال و نیمش که بود متوجه شدم باردارم، اولش خیلی شوکه شدم، برای دخترم خیلی ناراحت بودم دلم میخواست ۲سال کامل بهش شیر بدم ولی مجبور شدم بخاطر بارداری زودتر از شیر بگیرمش. خلاصه دختر دومم هم به دنیا اومد. اوایلش خیلی سخت بود با اینکه اطرافیانم کمک میکردن ولی مدیریت زندگی با دوتا بچه کوچیک خیلی برام سخت بود. کم کم که دخترها بزرگتر شدن با هم، همبازی شده بودن و من از دیدنشون واقعا لذت میبردم. به این نتیجه رسیدم که اتفاقا فاصله سنی دو سال خیلی خوبه و الان هم خیلی با هم جور هستن. ۴ سال گذشت و حالا من دو دختر ۶ و ۴ ساله داشتم. کم کم به فکر سومی افتاده بودم ولی همسرم باز هم به شدت مخالف بود. دو سال گذشت و من مدام از همسرم خواهش میکردم. تا اینکه مجدداً باردار شدم، داشتم بال درمیاوردم. خیلی منتظر این روز بودم، انقدر خوشحال بودم که خبر بارداریم رو سریع به خانواده ها مون اعلام کردم. بعد از ۲ ماه به لکه بینی افتادم و رفتم دکتر، دکتر سونو نوشت. سونو دادم و مشخص شد قلب جنین تشکیل نشده. با چشم گریان جواب سونو رو برداشتم و رفتم پیش دکترم. دکتر تا جواب سونو رو دید گفت تا ۱۰ روز دیگه اگر به صورت طبیعی سقط نشد بیا ببینمت. توی مطب دکتر زدم زیر گریه. دکتر گفت چرا گریه میکنی، گفتم من خیلی وقته منتظر سومی بودم و در دلم نگران که دیگه شاید نشه. دکترم خیلی انسان خوش برخورد و مذهبی هستن، گفتن وقتی خدا میده خداروشکر، وقتی میگیره باز هم خداروشکر گفت نگران نباش دوباره باردار میشی و من با خودم فکر میکردم که چه جوری دوباره همسرم رو راضی کنم. ناگفته نمونه همسرم با اینکه از ناراحتی من و شرایط سختی که برام پیش اومده بود ناراحت بود ولی از اینکه بچه سقط شده بود شاید ته دلش هم خوشحال بود چون همیشه میگفت ما ۲ تا بچه داریم کافیه دیگه! اون روز من با حالی زار به خونه رفتم و دو روز بعد به صورت طبیعی سقط کردم و تا چند هفته غصه دار فرزندی بودم که چندین سال منتظرش بودم و حالا از دستش داده بودم. افکار منفی هم دست از سرم برنمی داشت، حتی مجبور شدم با یک مشاور هم صحبت کنم. تا اینکه تصمیم گرفتم دیگه اون اتفاق تلخ رو فراموش کنم و بر افکارم مسلط بشم. ضمن اینکه در هر فرصتی از خدا میخواستم اگر صلاحم هست فرزند دیگری به من عطا کنه. ایام محرم شد و من چندین سال بود که آرزو داشتم سفر اربعین رو تجربه کنم. فرصت رو غنیمت شمردم و از همسرم خواستم که اجازه بده دو سه روز همراه عده ای از آشنایان برم پیاده روی اربعین. و الحمدلله خدا قسمت کرد و امام حسین جانم من را طلبید. عجب سفری بود، عالی. ان شاءالله قسمت هرکی مشتاق هست بشه. توی این سفر هم از امام حسین خواستم اگر قسمت و صلاحم هست بتونم دوباره بچه دار بشم. از سفر برگشتم، مدتی گذشت و خدا دوباره لطفش رو شامل حالم کرد و من به آرزوم رسیدم و یکبار دیگه باردار شدم. الان پسرم ۱۵ ماهشه و من و همسرم و حتی خواهراش عااااشقش هستیم و خداوند رو بخاطر این همه لطف و مهربانی شکر میکنیم. البته بچه داری سختی های خودش رو هم داره، چالش های تربیت فرزند همیشه وجود داره. بعضی وقتا خیلی خسته میشم و دلم میخواد مدتی در تنهایی و سکوت باشم ولی لطف خدا همواره در زندگی جاریست و با هر فرزندی دری از برکت و روزی به روتون باز میشه این وعده خداست. شک نکنید. "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
گاهی دعاهایی به حق مون میشه که اصلا نمی دونیم. "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
کار رو خوبه خدا درست کنه... پسر ۱۸ ساله ای داشتم که از اول سال دوازدهم اصرار والاصرار که زن می خوام (با عقل جور در نمیاد؟ کی به بچه دبیرستانی دختر می ده ؟) به خاطر خدا که بچه ام بگناه نیافته و حرف آقا که فرمودند که جوان ۱۸ و ۱۹ ساله هم نیاز به ازدواج داره، شروع کردم به خواستگاری به یکی یکی دوستام که دختر داشتند زنگ زدم و به اطرافیان سپردم. می دونستم پروژه سختی باید باشه کسی از نظر فرهنگی و خانوادگی و سبک زندگی و دینی به ما بخوره و حاضر باشه دخترش را در سن کم شوهر بده.😢 پسرم سخت پیگیر بود. برای اینکه ارومش کنم هرجا زنگ می زدم براش تعریف می کردم مشخصات می دادم، بدونه بفکرش هستم😊 بهش گفتم خودت همت کن نماز امام جواد بخون، چله زیارت عاشورا بگیر و .... تا خدا هم بهت کمک کنه.☺️ خلاصه از بعد عید هم که کنکور داشت، به سختی این ایام و گذروندیم. اول محرم هنوز چند روز مونده بود تا کنکور بده، رفتم خونه یکی از آشنایان، حرف شد گفتم پسرم زن می خواد. خانم صاحبخانه که زن بزرگواری بود گفت خوب براش اقدام کن. منم به شوخی گفتم حاج خانم خودت نوه ات رو میدی به پسر من☺️ اونم گفت: دختر من نیست! از مادرش بپرس، با مادرش درمیان گذاشتیم، گفت: حالا ببینم، من گفتم ان شاالله بعد محرم و ماه صفر خدمت می رسیم، خیلی جدی نگرفتم، ۱۴ محرم که سوم امام حسین ( ع) گذشت، مادرش خودش زنگ زد، اگر می خواهید یک جلسه پدرها بیان صحبت کنند بدون اینکه ذهن بچه ها را در گیر کنیم، اگر اونها جوابشون مثبت بود بعد، قرار رو می ذاریم. همین رو بگم انقدر کار سریع پیش رفت که واقعا خودم در تعجبم. بعد ماه صفر بله برون کردیم و تولد حضرت زینب عقد کردند.😍 انقدر سریع برای پسرم کار جور شد، نه بگم همسرم پولدار بود، سه سال یکجا کار کرده بودن، دم مراسم پول مون رو دادند، شد رزق عروس و داماد، خلاصه اینکه واقعا در این چند ماه خدا را دیدم چه جوری کارها جور می شد، پسری که نه کار داشت نه خونه و نه ماشین و نه سربازی و ... داماد ۱۹ ساله و عروس ۱۸ ساله توی شهر تهران شاید کمتر پیدا کنید. "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
آیت الله سید عبدالکریم کشمیری: 🚨«روز قیامت، مردم، حسرتِ ساعتی که در غفلت گذراندند و بہ یاد خدا نبودند را خواهند خورد.» "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
بچه‌هایی که از لحاظ عاطفی اقناع و اشباع شده و به آنها محبت گردد، معمولاً در ارتباطات اجتماعی‌ قوی‌تر عمل می‌کنند، چون اعتماد به نفس بهتری می‌گیرند، در بزرگترها نیز این‌گونه است. رفع نیاز عاطفی انسان را سازگارتر می‌کند؛بعنوان مثال وقتی در یک محیط فردی مورد محبت قرار گیرد؛ علاقه‌‌اش به آنجا بیشتر شده و سازگاری بهتری پیدا می‌کند؛ بطور مشابه اگر به فرزندان در خانواده محبت گردد و انتقال عاطفی خوبی با او برقرار شود قطعاً محیط خانه برای او دلنشین شده و حس آرامش روان به وی دست خواهد داد. "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
به وجود چنین انسان های بزرگی، افتخار می کنیم. "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 جمعیت بیشتر، قدرت بیشتر! 💢 تحلیل جالبِ توجه دکتر فؤاد ایزدی، استاد دانشگاه تهران از مشکلات رژیم صهیونیستی با تکیه‌بر مؤلفه جمعیت رژیم با سه مشکل اساسی روبه‌روست: 1️⃣ تغییر دموگرافیک جمعیتی فلسطینی‌ها نسبت‌به صهیونیست‌ها 2️⃣ افزایش جمعیت یهودیان ارتدکس و فرار یهودیان سکولار 3️⃣ افزایش جمعیت رنگین‌پوستان آمریکا "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۰۶۳ من متولد ۶۷ هستم، ۱۷ سالم بود تازه، دیپلم گرفته بودم که مامانم فوت کرد و ما شش تا بچه بدون مادر موندیم. البته پدر خوبی داریم وخواهرو برادرای خیلی مهربونی هستیم و مواظب همدیگه بودیم تا آسیب روحی مون کمتر باشه. پدرم بعد از یک سال، ازدواج کردند و خانم بابام، منو برای ازدواج به خواهرزاده‌شون معرفی کردن. ما هم به طور سنتی با هم ازدواج کردیم ولی از کم شانسی ما هنوز ۵ ماه از ازدواج ما نگذشته بود که همسرم طی یک حادثه‌، کمر و پا شون آسیب دید و به مدت دو ماه در بیمارستان بستری شدند. متاسفانه روزهای خیلی سختی بود که مجبور بودم تحمل کنم چون همسرمو عمیقاً دوست داشتم البته این ازدواج هر چند که سنتی بود ولی همسرم هم خیلی مهربان و با محبت بود. بعد از دو ماه همسرم از بیمارستان مرخص شدند ولی من مجبور بودم قد رعنای همسرمو روی ویلچر تحمل کنم و این روزهای سخت سپری شد تا اینکه بعد از یک سال تونست با عصا راه بره و خوشبختانه بعد از یک سال دیگه تونست به صورت مستقل باشن ولی جوری که همگی متوجه آسیب پا و کمرش میشدن، با این وجود، من خیلی خوشحال بودم، چون مرد زندگیم دوباره سر پا شده بود و ما بعد از این پروسه سخت تونستیم بریم سر خونه زندگیمون البته زحمت عروسی و وسایل با خانواده همسرم بود. مرداد ۸۷ بود که ما رفتیم سر زندگیمون و بعد از یه مدت باردار شدم. که دوقلوهام دی ۸۹ به دنیا اومدن. روزای سختی بود بی‌مادری و غریبی با دو تا بچه ولی خدا خیلی کمکم کرد. چون بچه‌هام نوزادی و خردسالی خیلی خوبی داشتن. دوقلوهام دو سال و نیمه بودن که به صورت خداخواسته یه خواهر جون خدا بهشون توی تیر ماه ۹۲ هدیه داد و خانواده ما شده بود ۵ نفره، دو تا دختر خوشگل با یه پسر ناز ولی من همچنان به بچه فکر می‌کردم. تا اینکه همسرم، همین که دخترم رو از شیر گرفتم گفت چون قول دادم یک روز میذارم بری دانشگاه الان موقعش هست و هزینه دانشگاه رو برام یکجا واریز کرد. من با سه تا بچه قد و نیم قد وارد دانشگاه شدم. شب قبل دانشگاه رفتن مجبور بودم غذا درست کنم که وقتی میام بچه‌هام گرسنه نخوابن. البته همسر مهربونم خیلی باهام یار بود، کمکم می‌کرد به طوری که دختر دو سه ساله ام رو در مغازه می‌برد تا من از دانشگاه بیام (۹۰کیلومتر فاصله دانشگاه تا شهرستان ما) و این پروسه ادامه داشت تا اینکه من تونستم با سختی و سستی‌های زیادی فوق دیپلم بگیرم. همین که کارای فارغ التحصیلیم تموم شد فهمیدم باردارم. خیلی خوشحال شدم چون از ته دل بچه دوست داشتم و همون حین فارغ التحصیلی متوجه شدم یک آزمون استخدامی مرتبط با رشته من هستش که شرکت کردم و آزمونو قبول شدم. بچه‌ام یک سالش بود که شروع به کار زدن و ابلاغمونو گرفتیم و توی شهرستان خودمون رفتم سر کار، چهار تا بچه داشتم شاغلم شدم و خیلی هم خدا را شاکرم و همچنان سر کار می‌رفتم. البته آدمای خوب دورو برم زیاد بودن، دوستم زحمت نگهداری بچمو کشید و من میرفتم سرکار. ۵ سال از خدمتم گذشت در صورتی که بارداری پسر کوچیکم با مشکلات زیادی روبرو شده بودم( سر فرزند چهارمم ۱۰روز آی سی یو بستری بودم بعلت آمبولی) ولی من امیدم به خدا بود می‌گفتم خدا هست و امام زمان خودش به زندگی من نظر داره و عمیقا متوجه نگاه آقا امام زمان در زندگیم شدم، که خوشبختانه پسر خوشگلم و هم خودم جفتمون از این امتحان الهی پیروز اومدیم بیرون. بعد از ۵ سال خدمت الان که پسر کوچیکم کلاس اول هست. به فرمان ولی فقیه لبیک گفتیم و الان که در حال تحصیل ارشد هستم ترم آخر، خدا بهم یه پسر خوشگل دیگه هدیه داد و الان خانواده ما ۷ نفره است، سه تا پسر خوشگل و دو تا دختر مهربون که اینا همه لطف خداست. هر کی میگه بچه مانع موفقیت و تحصیل و اشتغال هست متاسفانه حرفی بیش نیست، بلکه هر بچه پله ترقی پدر و مادر هستند و من به عینه سر هر کدوم از بچه‌هام لطف خدا حسابی شامل حالم شده و امیدوارم همانطور که حضرت آقا فرمودن در نماز شبشون دعاگوی مادران لبیک گوی جهاد فرزندآوری هستن دعا شون شامل حال منو بچه هامو همسر خوبم بشه. ممنون میشم برای عاقبت بخیری فرزندانم و فرج آقا امام زمان صلواتی بفرستین و دعا گوی منو بچه هامم باشین. "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075