#تجربه_من ۳۱۰
#ازدواج_آسان
#فرزندآوری
#سبک_زندگی
#قسمت_اول
من متولد ۶۳ هستم. سال ۸۱ وارد شریف شدم. سال ۸۵ هم با همسرم که ایشون هم فارغ التحصیل شریف بود عقد کردم. یکی از دوستان ما رو معرفی کردند و ما قبل از خواستگاری، همدیگر رو ندیده بودیم. وقتی همسرم به خواستگاری من اومدن سرباز بودن و ماهی سی هزار تومان حقوق داشتند. فقط یک حلقه خریدیم صد هزار تومان و یک چادر بیست هزار تومان و رفتیم محضر عقد کردیم. البته عقد ما چون همسرم پول و پس انداز نداشتن و بعد از تموم شدن سربازی سر کار رفتن، حدود دو سال طول کشید که اینم اصلا خوب نبود.
چیزی که از اون دوران تو ذهنم مونده و واقعا دوست دارم به همه جوان های تازه ازدواج کرده بگم اینه که واقعا شما خودتون مسئول حفظ زندگیتون هستید. خانواده ها گاهی از شدت علاقه به شما یه چیزهایی تو نظرشون بزرگ میاد و غیر قابل تحمل و اصلاح. ولی زوجین واقعا میتونن با محبت و زبان خوش رو رفتارهای هم اثر بذارن، به شرطی که از اول عاقلانه رفتار کنند و ذهنیت بد در ذهن همسران شون از خود ایجاد نکنند.
من به جرات میتونم بگم که به لطف خدا در سالهای اولیه زندگیم هههییچچ حرفی واقعا هیچ حرفی به همسرم نزدم مگر اینکه قبلش یه کوچولو فکر کردم که تاثیرش چی میتونه باشه...
وقتی همسرم به خواستگاریم اومدن گفتن که قصد دارن apply کنن و برای مقطع دکتری به کانادا یا آمریکا برن. چون رزومه خیلی خوب داشتند. من البته خیلی جدی نگرفتمشون، فکر میکردم که به خاطر مخارج زندگی میرن سر کار و کم کم فراموش میکنن ولی ایشون فراموش نکردن. اواخر دوران عقدمون از چند دانشگاه آمریکا و کانادا پذیرش گرفتن و ما سه ماه بعد از عروسی رفتیم کانادا.
دانشگاهی که در کانادا پذیرش داشتن از بهترین دانشگاههای کانادا بود و البته در یک شهر بسیار خوش آب و هوا و پر از ایرانی. اونجا دوستان مذهبی خوبی پیدا کردیم و زندگی بسیار ساده و ابتدایی ای بر پا کردیم تقریبا همه زندگی ها اونجا بسیار ساده بود. یعنی فکر کنید اولا خیلی از وسایل زندگی رو دست دوم تهیه میکردیم و اصلا وسایل زیادی نداشتیم. ظروف آشپزخانه ما در حد دو قابلمه و یک ماهی تابه و یک دست قاشق و چنگال و چند بشقاب و کاسه و لیوان بود. البته خیلی دورهمی داشتیم و مهمونی میگرفتیم که هر کس ظروف خودش رو میآورد یا از هم قابلمه قرض می گرفتیم.
خلاصه زندگی بسیار ساده و دلچسبی بود. من بعد ها یکی از دلایل آرامش زندگیم تو کانادا رو همین سادگی و کم توقعی از زندگی میدونستم. طبق قاعده هر چی سطح توقع پایین تر باشه رضایتمندی بالاتر میره😊(من بعد از اینکه برگشتیم ایران هم سعی کردم همین روش رو اینجا هم پیاده کنم. زندگی ساده ای تشکیل دادیم و همه چیز رو در حد رفع نیاز تهیه کردیم و بعضی از وسایلمونم دست دوم گرفتیم.)
بعد از رفتن به کانادا تصمیم گرفتم درسم رو ادامه بدم. اون زمان تقریبا همه خانم ها همین کار رو میکردن. همسرانشان پذیرش میگرفتن و میومدن کانادا، بعد خانم ها همون جا امتحانات زبان و امتحانات دیگری که لازم بود رو در عرض دو سال میدادن و بعد وارد دانشگاه میشدند. منم اولا چون زبانم خوب نبود و هزینه کلاس زبان خیلی زیاد بود و ثانیا نمره خوب گرفتن در تافل در کانادا خیلی سختتر از ایران بود، دو سال طول کشید که بتونم ملزومات ورود به دانشگاه رو به دست بیارم. دو سال، که خیلی سخت و جدی از صبح تا شب تو کتابخونه با یکی دیگه از دوستام که اونم شرایط من رو داشت درس خوندیم.
حالا دیگه بیست و شش سالم شده بود. همش به بچه آوردن فکر میکردم و به خودم میگفتم من نباید یه امر مهم در زندگیم رو فدای یه امر دیگه کنم. به دوستام هم میگفتم زندگی ما یه بُعدی شده و فکر کردن به درس و کسب موقعیت اجتماعی ما رو از جنبه های دیگه زندگی باز داشته. بالاخره تصمیم گرفتم بچه دار شم. با یه برنامه ریزی دقیق و اینکه کی باردار بشم، کی بچه دنیا میاد، تا اون موقع واحد های که باید پاس میکردم و ... خدا هم کمک کرد و همون ماهی که تصمیم گرفتیم باردار شدم. ولی فقط حساب ویار رو نکرده بودم. ویار بسیار سخت که تنهایی و سرمای زمستان و خونه کوچیک بیست و هفت هشت متری که مثل دخمه بود هم در شدتش بی تاثیر نبود.
زمان امتحانات پایان ترم رسید و حال من خیلی بد بود. تمام تلاش های دو ساله خودم رو بر باد میدیدم. روز یکی از امتحانات که خیلی هم براش خونده بودم ولی فقط از روی تخت نمیتونستم پایین بیام، همسرم استخاره کرد و من نرفتم امتحان رو بدم. بقیه امتحانات رو هم ندادم و عملا از خیر دانشگاه به این صورت گذشتم.
ادامه در پست بعدی 👇👇
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#تجربه_من ۳۱۰
#فرزندآوری
#سبک_زندگی
#قسمت_دوم
از خیر دانشگاه گذشتن خیلی برام سخت بود. تمام بچگی و نوجوانی و جوانی من به این گذشته بود که خوب درس بخونم و موقعیت خوب اجتماعی به دست بیارم. اصلا هیچ ارزشی جز این مسأله برام تعریف نشده بود و درس خواندن جزئی از وجودم بود. این هایی که میگم فقط برای من نبود ها. برای همهی دختران و پسران نسل ما و حتی همین الان بوده و هست. حالا یکی بر حسب استعداد یا موقعیت یا تلاشش به دست میاره و هم خودش هم خانواده اش باهاش حال میکنن، یا به دست نمیاره و و حسرت میخوره یا سرخورده میشه یا...
برای منم خیلی سخت بود مخصوصا وقتی دوستان دیگه ام رو میدیدم که علی رغم رزومه ضعیفتر از من دارن درس میخونن و دانشگاه میرن ولی من فقط بچه داری میکردم. البته در این برهه دچار یه دو گانه ای شده بودم. هم از دانشگاه نرفتن حسرت میخوردم، هم از اینکه کار مهمی کرده بودم و در شرایطی که هیچ کس اونجا بچه نمی آورد، بچه آورده بودم، خوشحال بودم.
وقتی پسرم شش ماهه شد دوباره تصمیم گرفتم برای یه دانشگاه دیگه که تو اون شهر بود اقدام کنم. ولی اولا پسرم فقط شیر میخورد و غذا خور نبود و من نمیتونستم حتی برای ساعاتی ولش کنم و دوماً دچار یه تغییرات فکری عمیق و خوب شده بودم که فقط از الطاف خدا بود.
گاهی بعضی تصمیمات، مسیر زندگی آدم رو کاملا عوض میکنه و البته لطف خدا را به زندگی سرشار میکنه. نمیخواستم دوران طلایی بچه آوردن رو صرف درس خواندن بکنم و از این امر مهم زندگیم غافل بشم، بچه آوردم. بعد خدا لطف کرد و دریچه های تازه فکری و معرفتی به روم باز شد.
یه استادی میگفتن آدم ها سه جور زندگی میکنن. برخی در زندگی همون کارهایی رو انجام میدن که همه انجام میدن، همه مثل هم در یه نقشهِ شکل گرفته، حرکت میکنند. زندگی اکثر ما اینجوریه... بعضی آدم ها بر اساس علایقشون زندگی میکنن. این شیوه زندگی بهتره، چون حداقل انسان بی فکر و اندیشه زندگیش رو به خاطر یه الگوی اجتماعی از پیش تعیین شده که هیچ تناسبی هم با توانایی ها و شرایط و علایق فرد نداره، تباه نمیکنه... ولی بعضی آدم ها بر اساس وظایفشون زندگی میکنن. یعنی نگاه میکنن که توی این دنیا باید چیکار کنن بعد حساب شده زندگی میکنن.
حضرت زهرا سلام الله علیها یه دعایی دارن که میگن خدایا کمک کن که بر اساس وظایفمون زندگی کنیم و وظایفمون رو خوب انجام بدیم.
این چیزهایی که بالا گفتم رو بعدا خوندم و شنیدم ولی واقعیتش اینه که بعد از تولد پسرم خیلی از مادر بودن لذت میبردم و همش هم خدا رو شکر میکردم که بدون دغدغه کار و درس به بچه داری میرسم.
کم کم به این نتیجه رسیدم که اصلا از ابتدا زندگی ما اشتباه بوده. این اشتباه بود که اینهمه بُعد درس و فعالیت های اجتماعی رو در نظر ما با ارزش کردن و هیچ وقت به ارزش واقعی زن بودن و مادر بودن و حفظ حریم خانواده برامون صحبت نشد.
خیلی از دوستان و فامیل ازم سوال میکردن که چرا درسم رو تموم نکردم؟! منم میگفتم چون میخواستم به کار مهمتر از درس بپردازم. همین مسأله خیلی روی زنان فامیلمون تاثیر داشت. خوب کسانیکه ما رو به درس خون بودن و باهوش بودن میشناختند وقتی میدیدند که من با قاطعیت و از روی فکر بچه آوردم و خیلی هم راضی ام براشون جالب بود.
من بعد ها به دوستام میگفتم که ما به یک قیام و جهاد زنان تحصیلکرده در امر فرزندآوری نیاز داریم. چون از حدود مثلاً صد سال پیش که تحت تاثیر فرهنگ غربی بحث تحصیل و کار زن در جامعه ارزش شد، همزمان خانه داری و فرزند آوری بی کلاسی و بی سوادی و ضد ارزش شد. در اینچنین فضایی اگر یه خانم دیپلمه بچه زیاد بیاره و خانه دار باشه، اگرچه که در نزد خدا کارش بسیار ارزشمنده ولی جامعه فکر میکنه از سر ناچاری و بی کلاسی بچه آورده، ولی اگه یک زن در موقعیت خوب تحصیلی و اجتماعی برگرده به اصل نیاز خانواده و با اقتدار بچه زیاد بیاره، این فرهنگ و باور غلط فرهنگی در جامعه کم کم از بین میره انشاالله
پسرم که دو ساله شد، پسر دومم رو باردار شدم و بعد هم به ایران برگشتیم. اختلاف سنی شون دو سال و هشت ماه شد. البته با اینکه این بار ایران بودیم ولی مامانم مریض بودن و سر این یکی هم خیلی نتونستن کمکی کنن. همسرم هم هیات علمی یکی از دانشگاه های تهران شدند و خیلی سرشون شلوغ بود.
وقتی اومدیم ایران با همه پس انداز مون یه آپارتمان کوچیک خریدیم که چون قرض مون زیاد بود نتونستیم توش بشینیم. از وسایل هم فقط یه گاز و یه یخچال و یک ماشین لباسشویی همه ایرانی خریدیم. فرش هم از یکی از اقوام گرفتیم و با ظرف و ظروفی که از جهازم باقی مانده بود زندگی رو در ایران شروع کردیم.
ادامه در پست بعدی 👇👇
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#تجربه_من ۳۱۰
#فرزندآوری
#سبک_زندگی
#رزاقیت_خداوند
#قسمت_سوم
پسر دومم رو بیست و یک ماه شیر دادم و برای بعدی اقدام کردم. میخواستم اختلاف سنی شون کمتر بشه، ولی خدا نخواست و تقریبا سه ماهه سقط شد. خیلی هم سخت گذشت. بعد از شش ماه دوباره باردار شدم و خدا لطف کرد و یه پسر دیگه بهمون داد. اختلاف این دو تا شد سه سال.
من واقعا رزاقیت خدا رو تو زندگیمون با همه وجود لمس میکنم. پدر من و پدر همسرم هر دو کارگر بودن و توانایی اینکه ما رو از نظر مالی حمایت کنن، نداشتن. ولی شرایط زندگی من و همسرم تقریبا از خیلی از دوستان اطرافمون که تحت حمایت مالی خانواده هاشون هستن هم بهتره.
واقعا اعتقاد دارم خداوند رزق و روزی و برکت رو بعد از ازدواج و بچه دار شدن تضمین کرده ولی ضمانتی بابت تجملات و زیاده خواهی های ما نداده. یعنی برکت خدا رو باید همراه با قناعت درک کرد. من به مسأله قناعت و با فکر خرج کردن همیشه توجه دارم. البته این قضیه رو از زندگی در کانادا یاد گرفتم. اونجا اگه چیزی لازم داشتیم نمیتوانستیم سریع بخریم چون قیمت اولیه شان خیلی زیاد بود. باید صبر میکردیم تا تخفیف بخوره، گاهی تو این صبر کردن، اصلا متوجه کاذب بودن نیازمون هم میشدیم.
الان در مورد بچه ها هم همین کار رو میکنم. وقتی بچه ها چیزی میخوان میگم صبر کن تا یه روز برم بازار، بعد تا من برم بازار مطالبات لحظه ای اونها هم تغییر میکنه و نهایتا از بین خاصه هاشون با رضایت خودشون یه چیز به درد بخور تر میخریم. اگر هم یه درخواست غیر منطقی باشه با دلایلی که متوجه میشن، میگم نمیتونم بخرم.
در مورد لباس بچه هم که الان به علت گرانی شاید خیلی از هزینه خانواده ها رو به خودش اختصاص بده باید بگم که لباسهای بچه های بزرگتر رو برای کوچکتر ها نگه میدارم البته بین خواهر و برادرم هم لباسهای بچه هامون رو جابه جا میکنیم.
پسر سومم که بیست و یک ماهه شد برای بعدی اقدام کردم ولی این بار هم خواست خدا نبود و سقط شد، با شرایط بدتر از سقط قبلی😒
حالا دیگه قرضهای خونه اولمون هم تموم شده بود، یه همتی کردیم و با لطف خدا یه آپارتمان خیلی بزرگتر خریدیم.
مامانم خیلی بهمون تاکید میکردند که بچه زیاد و پشت سر هم بیاریم. ایشون یک سال و نیمه به رحمت خدا رفتن. معلم بازنشسته بودن و همیشه میگفتن: "ثمره و حاصل کل زندگیم شما چهارتا هستید و ای کاش شش تا آورده بودم. بعد هم میگفتن بچه پشت هم به زندگی آدم نظم و برنامه میده." مادرم میگفتن: "من هفت سال شیر دادم و کهنه شستم، در طول هفت سال شما مدرسه رفتید، وقتی برادر آخری رفت کلاس اول رفتم دانشگاه و ادامه تحصیل دادم." خلاصه تا روز آخر یکی از سفارش هاشون به ما تعداد بچه زیاد بود.
اما اقوام خیلی از نظر فکری و سبک زندگی با ما فاصله دارن ولی از اونجایی که همیشه به ما به عنوان بچه های زرنگ و درس خوان و اهل فکر نگاه میکردن (برادرم هم شریفی بودن، ایشونم الان پنج تا بچه دارن ) و مهمتر از اون اینکه ما خودمون با قاطعیت در مورد فرزندآوری صحبت میکنیم، اونها هم کاملا در موضع ضعف هستن. چند وقت پیش یکی از اقوام بهم گفت بچه های من تنبلن و مثل شما چندتا بچه نمیارن. این برام خیلی جالب بود که ایشون دلیل بچه نیاوردن رو تنبلی میدونست.
در مورد کار خونه و بچه داری و خستگی هم همیشه به خودم میگم هر چی کار ارزشمند تره، سختیش بیشتره. البته در مورد کار بسیار ارزشمند زنان، به لطف خدای مهربون مون سختیش با شیرینی و لذت بردن فطری همراهه. من وقتی تو خونه کار میکنم و خسته میشم، مدام به خودم روحیه میدم که خدا داره کارهام رو میبینه، انشاالله خدا ازم راضیه و این همون کاریه که من باید تو این دنیا انجام بدم و ...
خدا شاهده اینقدر این فکر ها روحیه بخشه و خستگی رو از تن آدم در میاره که حد نداره. حتما امتحان کنید😊😉
شدیداً اعتقاد دارم این روح آدمه که جسم رو سر پا نگه میداره. من تا قبل از ازدواج، از نظر پدر و مادرم و خواهر و برادرام خیلی ضعیف و بی جون بودم. تازه برادرام به شوخی میگفتن ما تو جلسه خواستگاری به شوهرت میگیم که چقدر ضعیفی که جنس بد دست مردم ندیم😁 ولی من الان واقعا احساس ضعف در بارداریهام نمیکنم. حتی با وجود اون دو تا سقط بد که از ده تا زایمان هم بد تر بود. چون خیلی روحیه ام خوبه و اعتقاد دارم که خدا تواناییش رو بهم داده و ایشالا توانایی بیشتری هم بهم میده.
من الان به لطف خدا چهارمین پسرم رو باردارم و فعلا دختر ندارم، البته به فضل خدا امیدوارم☺️، ولی اگر دختر داشته باشم اولین و مهمترین ارزشی که سعی میکنم براش جا بندازم بحث مادری هست. بحث مسئولیت خطیر انسان سازی و جامعه سازی. بحث مدیریت امور خانه و آرامش دهی به خانواده و البته در کنارش بحث تحصیل در رشته هایی که باعث ارتقای خودش و خدمت به جامعه اسلامی باشه.
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#پیام_مخاطبین
⚠️این کوتاهی ها یقینا دامن خودمون رو خواهد گرفت.
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#جامعه_دوستدار_کودک
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#مقام_معظم_رهبری
💥معجزه جوانی...
❌ بعضىها عادت کردهاند جوان را ندیده بگیرند؛ شخصیّت او را، ارادهى او را، فهم او را، توانایىهاى بىکرانهى او را ندیده بگیرند، جوان را به ندانستن یا به هر گونه چیزى که از نظر آنها ناپسند است متّهم بکنند؛ بعضى این جورى عادت کردهاند؛ این تربیت غلطى است.
✅ جوان مظهر تحرّک و پُر از استعداد و داراى یک ذخیرهى ارزشمندى است که میتواند معجزهها بیافریند؛ یعنى نشاط جوانى، قدرت جوانى، استعداد جوانى، حوصلهى جوانى. آن بىاعتنائى، یک رفتار غلط، یک برداشت غلط و منحرفانه است (۱۳۷۹/۱۲/۰۸)
#جمعیت_جوان_مولفه_قدرت
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
دوتا کافی نیست
#مقام_معظم_رهبری 📌منتها مسئولین... 🔹 این حدیثی که من خواندم از قول پیغمبر اکرم که «تَناکَحوا تَن
#علامه_طباطبایی
✅ مساله ازدیاد نسل و اینکه عدد افراد بشر به تدریج رو به فزونى مىگذارد خود یکى از نعمتهاى الهى و از پایهها و ارکان تکامل بشر است.
📌هیچ وقت یک ملت چند هزار نفرى، نیروى جنگى، استقلال سیاسى و اقتصادى، قدرت علمى و ارادى و عملى یک ملت چندین میلیونى را ندارد.
📚 ترجمه تفسیر المیزان
#فرزندآوری
#جمعیت_مولفه_قدرت
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#پیام_مخاطبین
📌اینقدر سرگرم مشکلات این یدونه بودم که یک موقع دیدم خودش و مشکلاتش، ۱۷ ساله شدند. مشکلاتی که هر کدوم به اندازه یک بچه بزرگ کردن برای ما دردسر داشته و به نتیجه هم نرسیدیم...
#تک_فرزندی
#آسیبهای_تک_فرزندی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
✅ جدی ترین حرف امروز ما...
رهبر انقلاب وارد خانه شدند و همه به احترام ایستادند و صلوات فرستادند و ایشان طبق معمول مادر شهید را جستجو و اول با او چاق سلامتی کردند. همه که نشستند، حالِ پدر شهید را هم پرسیدند.
سوال کردند چند فرزند دارید؟ و پدر شهید جواب داد: غیر از شهید ۶ پسر و یک دختر...
آقا لبخندی زدند و گفتند: خدا برکت بده، خدا زیادترش کند و جمع خندیدند.
آقا ادامه دادند: جوانهای امروز باید از حاج آقا یاد بگیرند. بعد رو به برادران شهید کردند و گفتند: شماها چطور؟! پسر بزرگ گفت: از حاج آقا کم ندارد و ۷ بچه دارد. برادر دوم ۴ بچه داشت. برادر سوم که میشد همان شهید رجبعلی محمدزاده ۳ بچه داشت.
رهبر انقلاب گفتند: لابد هر چه برادرها کوچکتر شدند سعادتشان کمتر شده؟! و جمع خندیدند و البته برادرها تایید کردند...
رهبر انقلاب گفتند: حالا ما کمی شوخی کردیم ولی اگر کسی دقت کند این حرفها مطلقا شوخی نیست، بسیار جدی است و از جدی ترین حرفهای امروز ماست.
- بجنورد، مورخ ۹۱/۷/۲۲
#بحران_جمعیت
#فرزندآوری
#جمعیت_مولفه_قدرت
#دوتا_کافی_نیست
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#مقام_معظم_رهبری
✅ شغل آینده ساز...
#خانه_داری
#فرزندآوری
#سبک_زندگی
کانال «دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#تجربه_من ۳۱۱
#فرزندآوری
#رزاقیت_خداوند
#تفاهم_زوجین
من سال ۸۹ بود که ازدواج کردم. دو سال و سه ماه دوران عقدمون طول کشید و دوران خوبی نبود، شاید چند بار بین من و همسرم اختلاف به وجود آمد و حتی به فکر جدایی افتادم. البته از جانب من نه ایشون...
تا اینکه ما سال ۹۱ ازدواج کردیم. یکماه بعد از ازدواج پسر اولم رو باردار شدم متاسفانه موقع زایمان شرایطی جوری پیش رفت که مجبور به سزارین شدم.
خداروشکر با تولد پسرم محبت بین من و همسرم چندین برابر شد و اصلا باورم نمیشد که وجود بچه انقدر تاثیرگذار باشه. پسرم که سه ساله شد پسر دومم بدنیا اومد با سزارین... با اومدن بچه دوم خدا خیلی بهمون لطف کرد و رزق و روزی فراوانی بهمون داد به طوریکه هیچکس باور نمیکرد ما خانه دار شده بودیم و خودمونم خیلی خوشحال بودیم. پسر دومم که ۲ ساله بود دخترمو باردار شدم و این بار هم همینطور از هر لحاظی خدا خیر و برکت بهمون داده و بچه های سالم و خوبی داریم الحمدلله.
الان دوباره باردار شدم خیلیا گفتن سقط کنید و ما فقط خدارو درنظر گرفتیم و توکلمون به اون بوده و هست و خواهد بود انشالله.
خیلیا گفتن چون سزارینی هستی خطرناکه، اولش یه کم ترسیدم ولی وقتی در این کانال خانم هایی رو دیدم که چهار پنج بار سزارین شدند، خوشحال و امیدوار شدم.
انشالله خداوند همه ی بچه هامونو عاقبت بخیر کنه، الهی آمین...التماس دعا دارم از تک تک شما عزیزان
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#مقام_معظم_رهبری
✅ تربیت فرزندان در جریان زندگی...
#تربیت_فرزند
#مادری
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#پیام_مخاطبین
✅ دست خدا باش....
من یک دهه هفتادی هستم که بحمدلله دو ماهه که فرزند سومم دنیا اومده و کانال شما خیلی توی انگیزه و تلاش من تاثیر داشته و داره، خیلی وقتا که خسته م میام مطالب و تجربه های کانال رو میخونم و آروم میشم😍
من نمی خوام تجارب زندگیم رو بگم، میخوام چند کلام با عزیزان مذهبی و انقلابی که موافق فرزندآوری هستن ولی توی سن فرزندآوری نیستن یا شرایطش رو ندارن حرف بزنم؛ میخوام بگم عزیزِ من لبیک به امر رهبری و تکثیر نسل شیعه فقط با فرزند آوردن محقق نمیشه که هی بشینی افسوس بخوری و بگی حیف که ما کم بچه آوردیم و سن مون زیاد شد یا حیف که شوهرم به هیچ عنوان راضی نمیشه بچه دیگه ای بیاریم و اینجور حرفا ...
شما میتونی دست خدا بشی واسه کمک به کسانی که توی راه فرزندآوری قدم گذاشتن ولی نیاز به حمایت دارن، حالا یا حمایت مالی یا حمایت عاطفی، مثلا چی میشه اگر یه خانواده ای که دستش به دهنش میرسه بخشی از هزینه ی خانواده چندفرزندی که وضع مالی مناسبی ندارن رو تامین کنه؟ یا به عنوان هدیه ی تولد یا مناسبتهای دیگه یه مبلغ قابل توجه یا لباس و چیزای مختلف بهشون هدیه بده ؟اینکه یک بار مالی از دوش اون خانواده برداشته بشه قطعا لبیک به امر رهبری و حمایت از فرزندآوریه!!!
یا چی میشه که یک مادر چندفرزندی که گاهی وقتا خسته میشه از بی خوابی و کار جسمی و... رو با حرف زدن مون، یه تماس گرفتن مون، یه سرزدن مون بهش و... شاد و دلگرم کنیم؟ (مادرایی که اغلب از اطرافیانشون کلی نیش و کنایه میشنوند و تشنه ی چند کلمه تشویق و تشکر هستن)
یا مثلا گاهی بچه هاشون رو نگه داریم تا اونا بتونن کمی استراحت کنن یا برن یه تفریحی با همسرشون و نفسی تازه کنن.
یا منزل مون مهمان شون کنیم تا برخلاف بقیه ی مهمونیا که همه چپ چپ بهشون نگاه میکنن، تکریم بشن و لذت مهمانی رفتن با چند بچه رو بچشن.
یا صاحبخانه ها و مغازه دارها، بیشتر ملاحظه خانواده های چندفرزندی رو بکنن و اجاره یا سود کمتری از اونها بگیرن.
اینا فقط چند نمونه مثال بود که به ذهن من رسید و خودم شدیدا نیازمند وجود همچین افرادی در اطرافم هستم😅😅 ولی حیف که اطرافیان مذهبی و ولایی مون اهلش نیستن یا شایدم فکرشون به این چیزا نمیرسه☹️☹️
حتی خیلی هاشون که از اقوام نزدیک هم هستن و یکسره توی جمع های فامیلی امر به معروف میکنن واسه فرزندآوری برای دیدن بچه ی سوم مون نیومدن و فقط وقتی توی مهمونی دیگه ای دیدیم شون گفتن قدم نو رسیده مبارک،ان شاالله سرباز آقا بشن🙄 یا مثلا میدونن بچه های من مریضن و من دست تنها هستم ولی دریغ از اینکه مثلا یه وعده غذا برای من بفرستن یا یک تماس بگیرن و احوال بپرسن که دلم خوش باشه ، خب این توقع حدااقل از نزدیکان ولایی و مطیع رهبری مثل خواهر و مادر و...که میره دیگه، نمیره؟🙄
قطعا منِ نوعی واسه رضای خدا و عشق به نسل شیعه ی امیرالمومنین بچه آوردم و همه سختیهاشم به جون میخرم و از کسی هم توقع ندارم کمکم کنه ولی اگه کسی کمکم کنه دنیا برام قشنگ تر میشه، انگیره م بیشتر و خستگیهام کمتر میشه ، توی این شرایطی که فرزندآوری واقعا سخته و افرادِ با فرزند بیشتر اکثرا مورد طعن و تمسخر بقیه قرار میگیرن، یه کم هوای همو بیشتر داشته باشیم و با هم مهربونتر باشیم، راه دوری نمیره😉😉
#فرزندآوری
#جامعه_دوستدار_کودک
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#تجربه_من ۳۱۲
#ازدواج_آسان
#فرزندآوری
#رزاقیت_خداوند
من سال ۸۷ عقد و سال ۸۸ عروسی کردم. عقد و عروسیم بسیار ساده و ازدواج مون دانشجویی بود، همسرم نه سربازی رفته بود نه کار ثابت داشت، سال آخر کارشناسی بود، فقط با ایمان و توکل به خدا تصمیم به ازدواج گرفتیم، با اینکه بالا شهر تهران تو خونه ویلایی و تو راحتی بزرگ شده بودم، زندگیم رو تو خونه اجاره ای ۶۰ متری زیرزمین شروع کردم.
یک ماه بعد از عروسی همسرم کنکور ارشد قبول شد و درسش رو ادامه داد، در کنارش برای تامین پول کرایه خونه و مخارج خونه، تدریس میکرد و حتی پیک موتوری بود. خودم هم کار میکردم و برا کنکور ارشد درس میخوندم، سال ۹۰ قبول شدم و دانشجوی ارشد شدم و سال ۹۱ پسرم به دنیا اومد سال ۹۲ ارشدم تموم شد، و درحالیکه دانشجوی ممتاز بودم و سهمیه دکترا داشتم بخاطر شرایط زندگی و پسرم ادامه ندادم و البته پشیمان نیستم☺️
۴ سال تو اون خونه بودیم و بعد ۱/۵ ساله دیگه بازم یه زیر زمین دیگه اجاره کردیم و ۲ سال بعد یه خونه دیگه و همینطور تا الان در این ۱۰ سال ۵ تا خونه عوض کردیم و هنوز مستاجریم ....
همسرم بعد از اتمام ارشد تازه رفت سربازی و من با یه بچه کوچیک چند ماه تنها بودم و همسرم یه شهر دیگه😞 سال ۹۳ پسر دومم رو باردار شدم، همسرم برای انجام یه دوره آموزشی ۸ ماه نبود، فقط آخر هر دو هفته میومد سر میزد، خیلی دوران سختی بود، من یه بچه کوچیک داشتم که داشتم از پوشک میگرفتمش و یکی باردار بودم....اما با هر سختی بود توکلم به خدا بود و گذشت.
پسرم سال ۹۴ به دنیا اومد و اوایل خیلی سخت بود. بخصوص سرزنش اطرافیان که زود آوردی و .....اما ما راضی بودیم چون فاصله سنی بچه ها سه سال بود و همبازی بودن...
خدا به ما عنایت کرد و همسرم بالاخره بعد ۵ سال زندگی کار ثابت با حقوق کم پیدا کرد و زندگی ما در جریان بود، این سالها فقط اجاره نشینی و اثاث کشی سخت بود بقیش شیرینه و با توکل به خدا میگذره.
چند ماهه عضو کانال عالی شما شدم و تصمیم گرفتم سومی رو بیارم، الان الحمدلله سه ماهه باردارم، از برکت فرزند بگم که با تولد هر کدوم رزقش جلوتر اومد و حالا که سومی رو باردار شدم، بهمون خبر دادن تا چند ماه آینده از طرف کار همسرم بهمون خونه میدن😁😁😁😁
خیلی خیلی خوشحالم، درسته اونم کلی اجاره میگیرن و خونه اش قدیمیه اما بهتر از اثاث کشی هستش.
یه توصیه خواهرانه بگم بهتون تو زندگی به حرفای منفی اطرافیان که تو دلتون رو خالی میکنه، حتی نزدیکان، توجهی نکنین، ما هنوز به خانواده شوهرم نگفتیم که سومین بچمون رو باردارم، چون سر دومی خیلی سرزنشمون کردن، رزق و روزی رو خدا میده،سختی بچه هم اول برای مادره (بارداری و زایمان و...) بعدش پدر... پس الان فکر کنید و وظیفتون رو بشناسین و به این نیت که بچه هاتون سرباز آقا بشن بزرگشون کنین، برام خیلی دعا کنین، محتاج دعای تک تک شما هستم.
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
✅ بهترین دعا...
🔹جمعی از خانوادههای شهدای مدافع حرم، آذر ۹۵ با رهبرانقلاب دیدار داشتند. در حاشیه دیدار، خواهر شهید مختاربند از جا بلند شد و گفت: «من دو دختر دارم که دوقلو هستند و خیلی دوست داشتند که شما رو ببینند. امسال کنکور دارند و گفتند به آقا بگید برامون دعا کنن»
✨آقا سریع جواب دادند که: «خدا انشاءالله به هر دویشان شوهر خوب برساند و انشاءالله با همدیگر عروس بشوند؛ این بهترین دعاست.»
با این حرف آقا، جمع خندیدند.
#ازدواج_آسان
#ازدواج_در_وقت_نیاز
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
✅ امکان زایمان طبیعی بعد از سزارین وجود دارد.
🔹هنوز بسیاری از مادران تصور میکنند که بعد از عمل سزارین، دیگر امکان وضع حمل به روش طبیعی وجود ندارد.
این در حالی است که بسیاری از خانم هایی که سزارین شده اند، می توانند در بارداری بعدی زایمان طبیعی داشته باشند.در واقع باید افرادی را که شرایط این کار را دارند شناسایی کرد و به آنها اجازه زایمان طبیعی داد.
🔹پیشرفتهای چشمگیر در روش جراحی، این امکان را فراهم کرده که بسیاری از خانمهایی که سزارین شدهاند، بتوانند زایمان طبیعی داشته باشند. نوع و شکل برش جراحی سزارین و اینکه علت آن چه بوده، مشخص میکند که آیا فرد امکان زایمان طبیعی در بارداری بعدی را دارد یا خیر.
🔹اگر خانم باردار تنگی لگن، سابقه عمل جراحی دیگر مثل خارج کردن فیبروم و سایر علل مامایی و پزشکی برای انجام سزارین را نداشته باشد، با نظر پزشک متخصص زنان، می تواند بعد از سزارین، در بیمارستانی مجهز، زایمان طبیعی داشته باشد.
🔹طبق بررسیهای انجام شده حدود ۶۰ تا ۸۰ درصد خانمهایی که بعد از سزارین، برای زایمان طبیعی اقدام نمودهاند، موفق بودهاند.
👈 «دوتا کافی نیست» پیش از این به فواید و مزایای زایمان طبیعی و عوارض و مضرات سزارین پرداخته است.
#زایمان_طبیعی_بعد_از_سزارین
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#پیام_مخاطبین
#معرفی_پزشک
سلام، در مورد معرفی پزشک برای درمان ناباروری، خانم زهرا عباسی ماما هستن و در کرج مطب دارن و در زمینه ناباروری هم واقعا کارشون عالیه و معمولا با اصلاح سبک تغذیه و زندگی مراجعینشون تونستن باردار بشن. حتی یه مورد رو میگفتن که طرف ۸ بار آی وی اف کرده و بی نتیجه بوده اما ایشون با اصلاح سبک تغذیه به راحتی مشکلشونو حل کردن.
ایشون در زمینه زایمان فیزیولوژیک هم بسیار عالی هستن.
#ناباروری
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#تجربه_من ۳۱۳
#فرزندآوری
#فواید_و_برکات_فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
بنده ۳۹ سالمه و مادر سه پسر ۱۲ و ۸ و ۲ ساله هستم.🌹
تحصیلاتم، هم دکترای دانشگاه دارم و هم حوزه سطح ۳، در حال حاضر هم، استاد دانشگاه هستم.
از برکات فرزند سوم براتون بگم که واقعا برخی دلسوزانه و نادانسته می گفتن کاش دیگه باردار نمی شدی. اما باور کنید وقتی حسن آقای مامان اومد هم ساعات کاریم کم شد. هم واحد دانشگاهی به من نزدیک شد.
واقعا برکت زندگیمونه.☺️
واقعا جز کار خدا، کار کس دیگه ای نمی تونست باشه.
ضمن اینکه بارداری های سخت و با سابقه دیابت بارداری و ... داشتم و مادرم و مادر همسرم هم هر دو پیش ما نیستن و شهر دیگری هستن.
اگر بخوام از تجاربم بگم، مهمترینش اینه که اگر کاری برای خدا باشه، خدا کمک میکنه. ان تنصروالله ینصرکم.
هماهنگی با همسر محترم و وفاق و همدلی بسیار تاثیر گذار هست.
به فرموده حضرت آقا نه کار خونه باید زن رو از اجتماع جدا کنه و نه اجتماع او را از کار خونه و همسری و مادری منع کند. بلکه زن باید مدیریت کند و با پایه قرار دادن کار همسری و مادری، در صورت توان به وظیفه اجتماعی نیز بپردازد.
لذا بنده با همه احترام به اعضای کانال و همه مادران...موافق این عقیده نیستم که دربست بشینیم تو خونه و بگیم بچه تربیت می کنم.
خیر، مادر نیز باید حواسش به خودش، علایقش و فعالیت هایش باشد، البته تا جایی که به خانواده آسیبی وارد نشود و بتواند مادری سرزنده و شاداب برای فرزندانش و همسری مهربان باشد.
نکته بعدی اینکه بزرگواران، خیلی از همکاران هستند که الان وضعیت مالی و اجتماعی خوبی دارن اما از اینکه یکی یا دو تا بچه دارن به شدت ناراحت و پشیمانند اما راه چاره ندارند. چون سن باروری شون گذشته😔
الان فرزند آوری جهادیست که جز ما بانوان کسی نمی تواند به آن ورود پیدا کند پس زمان را قدر بدانیم.😊
به عینه همه با حقیر موافقند که هر فرزند، جدای از برکت برای کل خانواده، آنچنان برکاتی برای شخص مادر دارد که با سال ها عبادت یا تحصیل آن را نمی تواند به دست بیاورد.
واقعیتش رو بگم خدمتتون که تو ذهن ماها همش کردن که یه بچه یا نهایتا دو تا. اما واقعا فقط ضرره. زود و پشت سر هم آوردن فرزندان بهترین و آسان ترین نوع فرزند پروریه.
بنده هم از خداوند منان درخواست دو دختر دارم. شما عزیزان هم بنده را دعا بفرمایید.
شاد و سربلند باشید.🌹
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
جمع بانوان انقلابی آتش به اختیار
وقتی انقلاب کردیم😊
#زنان پیشرو و انگیزه بخش مردان در انقلاب بودند...🧕
سالها گذشته و هنوز هم ماموریت های مهمی برای انقلاب 🇮🇷روی زمین مانده! برآنیم این مسیر را با هم بهتر بپیمائیم.
🔹مسائل سیاسی
🔹ازدواج و همسرداری
🔹 فرزندآوری
🔹فعالیت فرهنگی و اجتماعی
🔹خودسازی
همه در کنار هم متناسب با مکتب امام برای بانوی انقلابی ممکن است!
برای این مهم در کانال 💧«بانوی آب»💧درکنارتان هستیم.
https://eitaa.com/joinchat/1242038283C53201e044e
♨️کارخانه های تولید شیرخشک در ایران
🔹 نستله با برند «نان»
🔹 دنون یا پودر شیر مشهد با برند های «آپتامیل و ببلاک»
🔹 بهداشت کار با برند «بیومیل»
🔹 نیکسان بهبود سلامت با برند «تروویتال»
🔹 پگاه شهرکرد با برند «لاکتومیل»
✅ در این میان؛ تنها، کارخانه شیرخشک پگاهِ شهرکرد با برند لاکتومیل #صددرصد_ایرانی است که در ٢١ آبان سال ١٣٩١ فعالیت خود را آغاز کرده است.
⚠️ نستله، دنون، بهداشت کار و نیکسان بهبود سلامت مواد اولیه شیرخشک نوزاد را وارد کرده و در کارخانههای داخلی بستهبندی و به بازار عرضه میکنند.
❌نکته ی قابل تامل آنکه:
🔻مدیر عامل شرکت نستله ایران، «واخس موت» گفت: "نود درصد سهام شرکت نستله متعلق به سوئیس و ده درصد آن متعلق به ایرانیهاست."
🔻سهام شرکت شیرخشک دنون، شصت درصد فرانسوی و چهل درصد متعلق به ایران است.
🔻شرکت بهداشتکار هم شصت درصد بلژیکی و چهل درصد ایرانی است.
🚫 متاسفانه بیشترین نیاز شیرخشک نوزادان کشور را نستله تأمین میکند. آن هم در حالتی که شرکت شیرخشک پگاه وجود داشته و فقط با ده درصد ظرفیتش فعالیت میکند. همان مقدار را هم دولت، به صورت یارانهای از آنها میخرد. و در بازار به صورت خیلی محدود به فروش میرسد!!
✅ در حال حاضر، شیر خشک لاکتومیل، در برخی شعب فروشگاه #خانه_ایرانی در سراسر کشور موجود است.
#حمایت_از_کالای_ایرانی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#رویای_قهرمانی
✅ اولین قسمت از بازی مهدیار ۳ منتشر شد.
🔷 ادامهی ماجراجوییهای مهدیار و دوستانش این بار در یک اردوی ورزشی پر از اتفاقات هیجان انگیز و کمی هم خطرناک!
⁉️ این پایان کار نیست و قسمت های دوم و سوم بازی با ادامهی ماجراهای مهدیار و دوستانش در راهه و به زودی از طریق همین نسخه، می توانید دانلود کنید.
📎لینک دانلود :
http://cafebazaar.ir/app/?id=ir.mahdiyarStudio.mahdiyar3&ref=share
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1