#تجربه_من ۴۸۵
#فرزندآوری
#رزاقیت_خداوند
#دوتا_کافی_نیست
#قسمت_سوم
به خواست خدا دخترم روز به روز بهتر و آروم تر می شد، کم کم بچه ها در کنار هم بزرگ میشدن، از برکت وجود دخترم همسرم تونست ماشین بخره و شیفت های کاری بیشتری سر کار بود و به طبع درآمد بیشتری داشتیم.
من و همسرم به زیارت عتبات رفتیم و دخترم حالا ۵ ساله شده بود و پسرم ۹ سالش بود، وقت آزاد بیشتری داشتم حالا میتونستم با خیال راحت به کلاس هایی که علاقه داشتم برم از جمله مهمترینش آشنایی با قرآن و شهدا بود به طوری که هفته ای سه جلسه در کلاس های قرآن و احکام تفسیر و تدبر در قرآن شرکت می کردم و سعی می کردم بچه هام روهم با قرآن بیشتر آشنا کنم، سوره های کوچک قرآن رو حفظ میکردن و قصه های قرآنی براشون تعریف میکردم.
دخترم پیش دبستانی بود که این بار همسرم در گوش من از نیاز جامعه به فرزندآوری نجوا میکرد و من همچنان با دید دوتا کافی است از نظر خودم با ایشان وارد بحث میشدم و به هیچ عنوان راضی به آوردن فرزند سوم نمیشدم از نظر من خانه ای که در آن زندگی میکردیم برای چهار نفر خیلی کم جا و کوچک بود چه برسد به پنج نفر و با این دست بهانه ها خواسته ایشون رو برای فرزند سوم رد میکردم و میگفتم جنسمون جوره هر گُلی بخوان به سرمون بزنن همین دوتا میزنن چه نیازی به فرزند جدید...
تا اینکه یک سالی گذشت و همچنان همسر جان هر گاه فرصتش پیش میامد این مسئله رو مطرح می کرد و من هم مخالفت میکردم تا اینکه دخترم تازه کلاس اول رفته بود که بعد از دهه ی اول محرم به صورت اتفاقی خودم تنها با جمعی از دوستان عازم کربلا شدم این بار با دفعه اولی که رفتم کربلا فرق داشت خیلی رزق معنوی برای من به همراه داشت انشالله خدا نصیب همتون کنه 🤲🏻
از اون سفر پر فیض که بر گشتم نمیدونم امام حسین با دلم چکار کرد، با همسرم صحبت کردم بهشون گفتم من تصمیم عوض شده من فکر کردم دیدم کاری واسه جامعه انجام ندادم، پس حالا که این کار از دستم بر میاد، چرا کوتاهی کنم وقتی ولی فقیه ام دارن میگن موالید زیاد بشن و من گوش ندم. نمیتونم ادعا کنم امام حسینی ام وقتی به صدای حسین زمانم گوش نکردم، چطور میتونم اون دنیا انتظار شفاعت از ائمه داشته باشم. همسرم وقتی حرفهای من رو شنیدن تعجب کردن و گفتن هیچ وقت فکر نمیکردم این طور عوض بشی 😮😮😮
این بار هم خیلی خیلی زود شامل لطف خداوند قرار گرفتیم و من برای بار چهارم باردار شدم، البته خوشبختانه بارداری راحتی رو پشت سر گذاشتم و در یک ظهر تابستانی گرم در سال ۹۶ دختر دوست داشتنی من با وجود خواهر ۸ ساله و برادر ۱۲ سالش دیده به جهان گشود و با خودش یک دنیا صفا و برکت ویژه ای به خونه مون آورد طوریکه هنوز یک ماهه نشده بود ما از اون خونه کوچک به یک خانه بزرگ رفتیم با یک صاحبخانه بسیار خوب و هنوز دختر قشنگم سه ساله نشده بود که به صورت معجزه آسایی یه خونه خوب خریدیم و تولد سه سالگی دخترم رو تو خونه خودمون جشن گرفتیم.
هرچند خیلیها وقتی برای بار سوم فرزند دار شدم کنایه زدن و گفتن این بچه ها اینده میخوان چرا انقدر بی فکر هستید و من فقط یا با احترام جواب میدادم یا به زدن لبخند اکتفا می کردم😄
در آخر اضافه کنم من و همسرم در این سالها فقط با قناعت صبر و گذشت زندگی کردیم این طور نبوده که همیشه در ناز و نعمت باشیم ما روزهای سخت زیادی رو با هم گذروندیم اما در همه حال خدا رو در نظر گرفتیم و ایمان داشتیم که با هر سختی، آسانی هست.
ما به فکر فرزند چهارم هم هستیم، اگر خداوند توفیق بدهد انشالله 🤲🏻التماس دعا 🙏🏻
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
دوتا کافی نیست
#استاد_حسینی_قمی ❤️ در آغوش نماز 💕 چه مانعی دارد که وقتی میبینید طفل خردسال شما گریه میکند، بدون
#سوال : در بغل داشتن کودک در حال نماز در حالی که پوشک نجس به پا دارد، مبطل نماز است؟
#پاسخ : با وجود نجاست در آن، بنابر احتیاط نماز باطل است.
#سوال : اگر ندانیم پوشک بچه نجس شده یا خیر و در حال نماز او را بغل کنیم و بعد از نماز متوجه شویم نجس است، آیا نماز باطل است؟
#پاسخ : در فرض مذکور، نماز صحیح است.
📚 استفتاء از دفتر مقام معظم رهبری
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
"صفحه ای برای حمایت از قلب های کوچک"
قلب هایی که پنهان می تپند❤️
و پنهانی ساکت میشوند💔
#نجات_فرشتهها
@nejate_fereshteha
1_979087032.mp3
1.72M
#استاد_عالی
📌زندگی حقوقی ممنوع...
#آداب_همسرداری
#سبک_زندگی_اسلامی
#معرفی_کتاب
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
دوتا کافی نیست
#سوال : در بغل داشتن کودک در حال نماز در حالی که پوشک نجس به پا دارد، مبطل نماز است؟ #پاسخ : با وجو
#پیام_مخاطبین
✅ امکان رجوع به مرجع دیگر هست.
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
9.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ مستند «خون ریزی» پیرامون سقط جنین در آمریکای پس از انقلاب جنسی در دهه های شصت تا نود میلادی را می توانید در پانزدهمین جشنواره سینما حقیقت و در بخش مستندهای کوتاه ملی تماشا نمایید.
🔴 این جشنواره از ١٨ تا ٢۵ آذرماه برگزار می شود و علاقمندان برای تماشای مستند «خون ریزی» می توانند به سایت های هاشور و نماوا مراجعه نمایند. جدول پخش مستند فردا به اطلاع شما خواهد رسید. همچنین نشست نقد و بررسی این مستند در جشنواره سینما حقیقت برگزار می شود و امیدواریم بتوانیم آن را به صورت لایو از صفحه اینستاگرام سفیرفیلم به اطلاع شما برسانیم.
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#استاد_قرائتی
🏔 پدر و مادرها باید بچهها را آماده کنند برای اینکه مشکلات را تحمل کنند.
از ارزش زهرا [سلام الله علیها] این است که بچه هایش را لوس بار نیاورد، حسین بن علی تکه تکه شد آخ نگفت، زینب کبری هفتاد تا شهید دید آخ نگفت.
🏔 ما باید بچه هایمان را لوس بار نیاوریم. یکی از مشکلات ما این است که [با این توجیه که] بچهام عقدهای میشود، هی بچهها را لوس بار آوردیم...
🏔 جوان، هشتاد و چهار کیلو، جورابش تا به تا بشود روانی میشود. میآید خانه غذایش سرد بشود حال ندارد برود آشپزخانه گرمش کند، شیشهها را میشکند که چرا غذای ما گرم نیست!!
#تربیت_فرزند
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
✨✨ اَلسلام عَلی زینَب الصّبور✨✨
اگر عباس علمدار صف کرب و بلاست
از ازل تا به ابد پرچم زینب بالاست
مادری کرد برای سه امامش زینب
پس ولایت به پرستاری او پا برجاست
بهترین خوبترین خواهر دنیا آمد
حضرت فاطمه ی دیگر دنیا آمد
🌺🍃میلاد پر برکت عقیله بنی هاشم
حضرت زینب سلام الله علیها مبارک باد.
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#تجربه_من ۴۸۶
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#رزاقیت_خداوند
#بارداری_بعداز_35_سالگی
#قدردان_مادرم_هستم
هر چقدر زندگی رو راحت بگیرین زندگی براتون شیرین تر میشه و شیرین کردن زندگی طبق فرمایش حضرت اقا از واجبات و وظایف ما خانم هاست.
من ۱۶ سالم بود که با همسرم که ۲۱ سالشون بود عقد کردم 🙂 دختر یک پزشک هستم و همسرم طلبه هستن، اون زمان که ما باهم عقد کردیم همسرم فقط طلبه بودن و کار نداشتن
مادرم اون زمان سر خواهرم باردار بودن ما ۴ تا بچه بودیم ۳ تا خواهر که یکی تو راه بود و یه برادر😁
شرایط مالی خیلی خوبی نداشتیم اما با همون حال توکل به خدا کردیم و ازدواج کردیم، واقعا واقعا اگر نیتتون خالص باشه خدا راه رو براتون هموار میکنه
ما با همون وضعیت جهاز خریدیم یه جهاز معمولی رو به بالا که خیلی از وسایل زندگی های عادی امروزی رو نداشت.
۸ ماه عقد بودیم و تو ۱۷ سالگی من عروسی کردیم، بماند که تا همینجا کلی حرف من بابت ازدواجم تو این سن خوردم و چقققققد حرف مادرم خورد بابت اینکه حامله هست و داماد گرفته😑 چقد حرف بابت بیکار بودن همسرم و اینکه خونه مون هم اجاره ای بود نه موتوری نه ماشینی، چقد حرف که وضعیت بابام خیلی خوب نبود و .....
بماند که بعضی از فامیلا باهامون سرسنگین شدن و خلاصه بگم که ما بعد ازدواج خودمون همه چیمونو به دست آوردیم. و واقعا تنها چیزی که کمک کرد من تا اینجا بیام این بود که برام حرف مردم مهم نبود. تجربه هاشونو میشنوم اما در آخر کاری که درسته و بیشتر به صلاحه منه انجام میدم 😊
من یه سال و نیم بعد از ازدواجم اقدام به بچه دار شدن کردم و اینجا همچنان ما با شهریه طلبگی زندگی میکردیم (ناگفته نماند که خانواده من گاهی به من بابت بعضی از خرجام کمک میکردن ولی اونقدر نبود که اگر نباشه نشه زندگی کرد☺) و من ۱ و سال و نیم بعد از ازدواجم باردار شدم،
تقریبا یک ماهم بود که فهمیدیم مادرم هم بارداره 😁😌🤭 با فاصله سنی ۲ سال حدودا با خواهر اخرم 😁 و بااااااااز حرف مردم وای داماد داری😐 وای دخترت بارداره کی کاراشو انجام بده 😐وای زشته چهل سالته😐 وای مگه حسودی 😐و ...
و من تنها کسی بودم که واقعا از بارداری مادرم خوشحال بودم و به تنها چیزی که فکر نمیکردم سختی راه بود و واقعا به این اعتقاد داشتم که خدا کمک میکنه و در ضمن این موضوع فقط به خانواده خودمون مربوطه و حرف مردم واقعا مهم نیست.
خدا وااااااقعا کمک کرد و من الحمدلله بارداری راحتی داشتم، به حدی که نیاز به کمک مادرم واقعا نداشتم، مادرم چون خواهر کوچیک داشتم و ویار داشتن اون یکی خواهرمم مدرسه ای بود برادرمم تو سن بلوغ بود، شرایطشون طبعا از من سختتر بود. که خدا دو نفر رو سر راهشون گذاشت. یه بنده خدایی که به خاطر ویارشون میومدن و براشون غذا درست میکردن و یه نفر هم که میومدن تو کارای خونه کمکشون میکردن.
واقعا به طور معجزه واری دوران بارداری ما طی شد. که تو دوران بارداری من ۴ ماهگی و مادر ۶ ماهگی جفتمون اسباب کشی داشتیم که مادرم دوبار اسباب کشی کردن.😢 باز اونجا هم خدا به فکرمون بود و بازهم برامون از بنده هاش کمک فرستاد.
زمان خرید سیسمونی که شد باز هم به خاطر اسباب کشی و اینا وضع پدرم خیلی خوب نبود
(بگم که اگر وضع همسرم همچنان با شهریه طلبگی نمیگشت من این زحمت رو به پدر و مادرم نمیدادم و همینجا ازشون ممنونم )
خلاصه سیسمونی رو هم گرفتیم و فهمیدیم که هم بچه من دختره و هم بچه مادرم 🤩😍
خاله و خواهرزاده تازه خاله ای که از خواهرزاده یک ماه هم کوچیکتره 😍
گذشت و من ۸ ماهم بود که همسرم خداروشکر به شغلی دوستش داشت رسید و الحمدلله درآمدش هم خوبه😃 و واقعا این از برکت وجود دخترم بود واقعا درسته رزقشو با خودش آورد و من میگم که خونه ای که الان مادرم اینا توش هستن به خاطر شرایطش خیلی خوبه و اونم رزق خواهرم بوده 😇
الان دختر من یک ماهشه و خواهرم تقریبا یک هفته شه و واقعا یک انرژی دیگه ای تو خونه مون به وجود اومده
واقعا زندگیامون که به خاطر کرونا یکنواخت و حوصله سر بر شده بود رنگ و رو گرفت.😍
۱_احساسم اینه که پیوند بین من و همسرم با وجود دخترم واقعا محکمتر شده و
۲_ بیشتر همو میفهمیم و
۳_ واقعا به این اعتقاد پیدا کردم که حرف مردم رو فقط در حد تجربه شنیده شده بشنویم و در نهایت کار درست رو انجام بدیم ارامشمون خیلی بیشتره
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
مادرم عضو کانالتون هستن و میخوام از همینجا از مادرم و پدرم که از اول زندگی کمکم کردن تشکر کنم و به مادرم بگم که تو این راه ثابت قدم بمونه و اصلا ترس و ناراحتی ای به دلش راه نده که خودم تا ته کنارش هستم و دستشو میبوسم. و بابت کم کاری هام میخوام که منو حلال کنه
ممنونم 🥰
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
11.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#قصه
✅ مادر خسته و پسر خوش خنده😍
نویسنده: فریبا کلهر
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1