#تجربه_من ۶۸۹
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#رزاقیت_خداوند
#اشتغال
#تحصیل
#قسمت_اول
ترم آخر دانشگاه بودم که مادرم تماس گرفتن و گفتن: روزی که بیای شهرستان، قراره برات خواستگار بیاد. تازه تصمیم گرفته بودم برای کارشناسی بخونم (اخه رشته من کاردانی بود) بخاطر همین زیاد مراسمو جدی نگرفتم😅
وقتی برگشتم شهرستان، به اصرار مادرم مراسم خواستگاری برگزار شد و بنده در همون نگاه اول، یه دل نه صد دل....بللله😊 پاسخ من مثبت بود. طولی نکشید که امتحانات دانشگاه تموم شد و ما عقد کردیم.
همسرم در یکی از شهرستان های همجوار شاغل بودن و منم طرحمو در بیمارستان همون شهر تازه شروع کرده بودم. یه خونه اجاره کردیم و مطابق رسم و رسوم جهیزیه من آماده شد.
چهارماه از مراسم عروسی و شروع زندگی مشترکمون گذشته بود که متوجه شدم باردارم. هم خودم هم همسرم خیلی خوشحال بودیم. با اینکه خونه اجاره ای بود و ماشین نداشتیم، ماه چهار بارداریم هم مسکن مهر ثبت نام کردیم (سال ۸۹) هم یک ماه بعد ماشین (پراید اون موقع ۷ میلیون تومن بود😊) خریدیم.
من طرحم تموم شده بود که آزمون وزارت بهداشت برگزار شد. با اینکه ویار خیلی شدیدی داشتم، شب ها برای قبولی در آزمون درس میخوندم و به لطف خدا و فرزند توی شکمم، در آزمونی که ۱ نفر از رشته منو میخواست، از یازده نفر شرکت کننده، من انتخاب شدم😎 تو آسمون بودم از خوشحالی که متاسفانه بیمارستان اعلام کرد که از همین ماه ۹بارداری باید بیام سرکار و مرخصی زایمان بهم تعلق نمیگیره. دنیا رو سرم خراب شد و خیلی ناراحت شدم. مجبور شدم انصراف بدم ولی با خودم گفتم من باید یه روزی استخدام شم. پس نباید به این زودی ناامید میشدم.
فرزند اولم بدنیا اومد، یه دختر شیرین و شیطون. هنوز ۵ ماهه نشده بود که مجدد آزمون استخدامی وزارت بهداشت برگزار شد و بازم موفق شدم رتبه قبولی رو بیارم. ولی بیمارستانی که من قبول شده بودم هنوز داخلش بنایی بود و افتتاح نشده بود😢
دخترم دوساله بود و من همچنان منتظر اعلام شروع بکار نیروهای بیمارستان در حال ساخت!
دخترمو که از شیر گرفتم، هفته بعدش باردار شدم. خیلیا میپرسیدن که اخ اخ نکنه ناخواسته بوده؟ یا میگفتن چرا عجله کردی باید صبر میکردی تا بدنت استراحت کنه. بارداری و شیردهی دوران سختیه و نباید برای فرزند دوم اینقدر زود اقدام میکردی. ولی من و همسرم خوشحال بودیم.
بارداری نسبتا سختی داشتم ولی فروش مسکن مهر و خرید یه خونه مستقل و بزرگتر حالمو خوب کرد طوری که ویار رو فراموش کردم😁 فورا اسباب کشی کردیم و خونه جدید رو برای تولد فرزند دومم آماده کردیم.
به خواست خدا، فرزند دومم یه پسر بازیگوش و مهربون در اردیبهشت سال ۹۳ متولد شد. یعنی دخترم دقیقا دو سال و ۹ماه از پسرم بزرگتر بود. همسرم از فرصت استفاده کرد و مدرک کارشناسیشو گرفت. (اخه ایشون هم کاردانی بود مثل من)
پسرم یکسال و نیمه شد که از بیمارستان به ما زنگ زدن که بیاین سرکار که بیمارستان افتتاح میشه امروز فردا. برای مصاحبه مطالعه کردم و خداروشکر همه چی خوب پیش میرفت.
چون بیمارستانی که استخدام شده بودم از شهری که همسرم در اونجا شاغل بود، ۳۵ کیلومتر فاصله داشت، یه خونه کوچیک تو شهر محل کار من اجاره کردیم و بعضی از اسباب های اصلی مثل یخچال و تلویزیون و فرش ها رو بردیم اونجا تا هم من نزدیک بچه ها باشم برای پاس شیر پسرم، هم همسرم بتونه صبح ها با ماشین بره سرکار و ظهر برگرده تا من مجبور نباشم رفت و آمد کنم.
یه پرستار برای بچه ها گرفتم و در بیمارستان شروع بکار کردم. با واریز اولین حقوقم و اون احساس خوبی که آدم بعد از دریافت حقوق بخاطر شغلش داره، من و همسرم تصمیم گرفتیم خونه رو بفروشیم و یه زمین در یه موقعیت مکانی بهتر بخریم. بعد از کلی پرس و جو و تحقیق، یه زمین خوب خریدیم و طولی نکشید که با برداشتن یه وام کوچیک، تونستیم طبقه اول خونه رو بسازیم.
حالا دخترم بزودی ۷ ساله میشد و پسرم ۴ سال و نیمه بود که اسباب کشی کردیم به شهر همسرم و به خونه ای که ساخته بودیم.
یک سالی گذشت که با اصرار من، همسرم قبول کرد طبقه بالا رو بسازیم. چون پول به مقدار کافی نداشتیم من همه طلاهامو دادم و در عرض شش ماه طبقه بالا آماده شد و با یه مقدار صرفه جویی و پس انداز، کابینت ها و درها خریداری شد و ما شدیم صاحبخونه و یه خانم و آقا با دختر کوچیکشون شدن مستاجر ما.
من همچنان به شهر محل کارم رفت و آمد میکردم. از اونجایی که خودم راننده بودم به همسرم پیشنهاد دادم که ماشینو عوض کنیم و یه ماشین خوب بخریم. با پول اجاره ای که مستاجر میداد و حقوق جفتمون، پراید رو فروختیم و سال ۹۸ یه ماشین بهتر خریدیم. همزمان هم کارشناسی میخوندم هم سرکار میرفتم، هم بچه هامو بزرگ میکردم 😊
ادامه 👇
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۶۸۹
#فرزندآوری
#رزاقیت_خداوند
#دوتا_کافی_نیست
#اشتغال
#تحصیل
#قسمت_دوم
از اونجایی که پدر و مادر من و همسرم توی یه شهرستان دیگه بودن و ما توی این شهر کسی رو نداشتیم، بارداری ها و زایمان های من همیشه برام سخت بود و کسی نبود که مراقبم باشه.
برای ادامه تحصیل تصمیم گرفتم توی آزمون ارشد شرکت کنم و خداروشکر دانشگاه یکی از شهرستان های نزدیک قبول شدم و بعد از دوسال تونستم مدرکم رو بگیرم.
یه روز به همسرم گفتم خیلی دوست دارم توی شهر پدر و مادرم خونه داشته باشم که وقتی ایام مرخصی میریم اونجا، مزاحم اونا نشیم و یه خونه فسقلی و جمع و جور برای خودمون داشته باشیم.
گفتنِ این خواسته، اول خنده دار بود ولی با یکم حساب و کتاب، خیلی راحت توی همون شهر خودمون یه خونه نیمه ساخت، خریدیم و شروع کردیم به تکمیل کردن خونه. هزینه ها بالا رفته بود. تا بتونیم خونه رو کامل کنیم از در و پنجره و برق کشی و شیرآلات و کابینت و کمددیواری... یک سال و نیم طول کشید.
با کمک خدا خونه سوم هم آماده شد. مختصر وسایلی رو برای خونه خریدیم و با این اوصاف، تعطیلات آخر هفته و ایام عید رو تو خونه خودمون بودیم و مزاحم استراحت پدر و مادرامون نمیشدیم. آخه بچه ها بزرگتر شده بودن و حسابی شیطون بودن.
سال ۱۴۰۱ شد که بعد از گذشت ۹ سال از تولد فرزند دومم، برای فرزند سوم اقدام کردیم و خدا یه کاکل پسر دیگه بهم هدیه داد.
هنوز باردار بودم که انتقالیم به شهری که محل کار همسرم بود و خونه دوطبقه مون اونجا بود درست شد. (در اصل یه معجزه بود، چون ۹سال بود استخدام شده بودم ولی به من انتقالی نمیدادن. آخه نیروی جایگزین؛ هم رشته خودم نبود که بیاد به جای من. اسمشو گذاشتم معجزه چون مطمئنم اگه باردار نبودم این اتفاق نمیافتاد). خلاصه نه تنها انتقالیم درست شد، که توی یه واحد خیلی خوب توی
اداره مشغول بکار شدم. هم از رفت و آمد راحت شده بودم، هم محل کارمو خیلی دوست داشتم و از همه مهمتر به بچه هام نزدیکتر بودم و لازم نبود برم یه شهرستان دیگه و ظهر برگردم خونه.
دی ماه همون سال کیسه آب پاره شد و بعد از دو زایمان طبیعی، مجبور شدم برم اتاق عمل واسه سزارین! شب سختی بود.
با کمک همسرم یکی دوماه اول رو با استراحت گذروندم. پسرم کولیک داشت و از غروب شروع میکرد گریه کردن. که خداروشکر با یکی دو قطره تجویزی توسط متخصص اطفال این مشکل برطرف شد.
امروز که این سرگذشت رو براتون مینویسم پسرم سه ماهه هست و تازه از بخش جراحی مرخص شده. نگران نشید. برای عمل ختنه برده بودیمش بیمارستان.
اینارو نوشتم که بهتون بگم من و همسرم بدون ماشین، بدون خونه و بدون پشتوانه مالی از طرف خانواده ها شروع کردیم و ایشون از ابتدا فقط کارمند بود.
با کمک خدا و به لطف بارداری های پر خیر و برکت، هم من استخدام شدم، هم امروز بعد از گذشت یازده سال، صاحبِ خانه و ماشین هستیم. من نه جهیزیه م آنچنانی بود نه ازدواجمون توی فلان تالار و فلان باغ. ما ساده شروع کردیم. بچه ها زندگیمونو عوض کردن.
اینو با پوست و گوشت و استخوونم لمس کردم که بچه ها نعمت ها و معجزه های خدا هستند و رزق و روزی شونو با خودشون میارن چه پسر چه دختر.
من حالا ۳۴ سالمه و همسرم ۴۱. شاید اگه خدا بخواد دو سال دیگه برای بارداری چهارم اقدام کنیم.
امیدوارم زندگیتون پر از خیر و برکت و خوشی و سلامتی باشه. التماس دعا
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#ارسالی_مخاطبین
👌«همدم امروز ، یاور فردا»
#برکت_خانه
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#استاد_عباسی_ولدی
💥آیا بچّهدار شدن با وجود اختلافای زناشویی کار درستیه؟
برا تصمیمگیری درباره ی بچهدار شدن و یا نشدن با وجود اختلاف میان زن و شوهر، باید به اندازۀ اختلاف، توجّه کنیم. گاهی اختلافا به اندازهایه که دو طرف درباره ی ادامۀ زندگی، تردید جدّی دارن. در این صورت، به نظر میرسه قبل از تصمیمگیری دربارۀ بچهدار شدن، باید در مورد ادامه زندگی یا طلاق، به یک نتیجۀ قطعی و منطقی برسن.
در این جا مشاوره، نقش ویژهای داره. ما توصیه میکنیم در این مرحله، به تنهایی تصمیم نگیرن و به مشاوره برن.
اگه اختلاف به اندازهای نیست که دو طرف به طلاق فکر کنن، زیاد بودن تعداد بچهها، میتونه از اثر دعواها روی بچهها کم کنه.
به صورت طبیعی، دعوای پدر و مادر برای بچهها، ناامنیِ روانی ایجاد میکنه. وقتی هم که دو طرف در حال دعوا هستن، بچه نمیتونه برا احساس امنیت روانی، به یکی از اونا پناه ببره و تنهایی، فشار روانی زیادی به بچه، وارد میکنه.
ولی اگه در کنار این بچه، خواهر و برادر دیگهای هم باشن، اونا میتونن نقطۀ اتّکای روحی و روانی همدیگه بشن. به همین دلیل، آسیبای روانی رو بچهها کمتر میشه.
📚ایران جوان بمان
#فرزندآوری
#اختلافات_زناشویی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#پیام_مخاطبین
🚨و اما صاحبخانه ها....
#فرزندآوری
#جامعه_دوستدار_کودک
#موانع_فرزندآوری
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
🚨حدیثی تکان دهنده برای صاحبخانه ها
در کتاب «ثواب الاعمال و عقاب الاعمال» نوشته شیخ صدوق ص ۵۱۹ حدیثی از امام صادق (ع) نقل شده که:
❌ «کسی که خانهای داشته باشد و مومنی، محتاج سکونت در آن باشد و او نگذارد، خداوند عزوجل میفرماید: فرشتگانم! بنده ام به بنده دیگرم در مورد سکونت در دنیا بخل ورزید، به عزتم سوگند هیچ گاه در بهشتم ساکن نخواهد شد.»
👈 و امروز حدود ۳ میلیون خانه خالی در کشور ما وجود دارد!! و جوانان زیادی که به خاطر ناتوانی در تهیه مسکن، قادر به ازدواج یا فرزندآوری نیستند...
#صاحبخانه_خوب
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
AudioCutter_4_5908980971788568634(3).mp3
1.88M
#استاد_عباسی_ولدی
🚨آقای صاحبخانه!! تو مقصری اگر به خاطر سختگیری تو، مستاجران از فرزندآوری اجتناب کنند.
👈 این فایل صوتی رو بفرستید برای اون صاحبخانه هایی که به مستاجرِ بچه دار، خونه نمیدن.
#صاحبخانه_خوب
#فرزندآوری
#جامعه_دوستدار_کودک
#دوتا_کافی_نیست
#بحران_جمعیت
#ابد_در_پیش_داریم
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۶۹۰
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#مادری
#سختیهای_زندگی
#فرزندآوری
متولد ۷۷ هستم. در سن ۱۶ سالگی با همسرم که پسر عموم هستن ازدواج کردم ۱سال و نیم عقد بودیم. فامیل، مادرم رو بخاطر این وصلت سرزنش میکردن چون منو بچه فرض می کردم.
خلاصه رفتیم سر خونه زندگی توی یکی از اتاق های پدر شوهرم، ۱ سال اول زندگی رو اونجا گذروندم و بعدش به واحد بالای خونه شون نقل مکان کردیم و متاسفانه یه ضربه بزرگ روحی که از همسرم خوردم. با توکل به خدا بخشیدمش و به فکر بچه افتادم و الحمدالله خیلی سریع باردار شدم و دخترم سال ۹۷ در ماه هشتم بارداری بصورت سزارین به دنیا اومد و من در سن ۲۰ سالگی مادر شدم.
با اومدن دخترم اخلاق و روحیات همسرم ۱۸۰ درجه بهتر شد و من از لحاظ اعتقادی قوی تر شده بودم. البته اینم بگم قبل از تولد دخترم عمل دیسک کمر انجام داده بودم. زمانی که دخترم ۲ سال و نیم بود اقدام به بارداری کردم با اینکه میدونستم واکنش اطرافیان (خانواده خودم)چیه، البته همینجا میخواستم برای خانواده همسرم دعای خیر کنم که همیشه پشت من بودن و البته سلامی به هم عروسم که توی کانال هستن😄
خلاصه اینکه بعد از مدت کوتاهی برای بار دوم باردار شدم من و همسرم فوق العاده خوشحال بودیم که متاسفانه شادی ما زیاد دوامی نداشت و از اون موقع مشکلات سخت پشت سر هم روی ما انبار شد و من تو ۲ ماهگی جنین نازنینم رو از دست دادم و چند ماه بعدش متوجه شدم تو گردنم توده دارم که زمانی که پیگیر شدم متوجه شدم درگیر سرطان تیروئید شدم که همین توده ها باعث سقط جنین شدن،و رفتم دنبال درمان که عمل و یددرمانی به همراه داشت و خداروشکر بعد از ۱ سال بطور کامل مریضی رو شکست دادم و به حالت عادی زندگی برگشتم.
دوباره نوای فرزندآوری رهبر عزیزمان رو شنیدم و لبیک گفتم و اقدام به بارداری کردم که در همین حین دوباره دیسکی که ۷ سال پیش عمل کرده بودم پاره شد و بازم رسالتم نصفه موند و الان در استراحت مطلق به سر میبرم و از همه شما خوبان میخوام برای موفق شدن تو این مسیر دشوار من رو از دعای خیرتون محروم نکنید و بتونم برای امام زمان عج یار و یاور به دنیا بیارم التماس دعا🌷🌷
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#پیام_مخاطبین
✅ به عشق امام زمان (عج)...
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#نوبت_جهاد_ماست
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#شهید_ستاری
✅ این کار فلسفه داره...
یک بار با عصبانیت ایستادم بالای سر منصور. نمازش که تمام شد، گفتم: «منصور جان، مگه جا قحطیه که برای نماز میآیی وسط بچهها؟ خُب برو یه اتاق دیگه که منم مجبور نشم کارم رو ول کنم بیام دنبال مُهر تو بگردم!» تسبیح را برداشت و همانطور که میچرخاندش، گفت: «این کار فلسفه داره. من جلوی اینها نماز میخونم که از همین بچگی با نماز خوندن آشنا بشن. مُهر رو دست بگیرن و لمس کنن. من اگه برم یه اتاق دیگه و اینها نماز خوندن من رو نبینن، چطور بعداً بهشون بگم بیایین نماز بخونین؟!»
قرآن هم که میخواست بخواند، همینطور بود. ماه رمضانها بعد از سحر کنار بچهها مینشست و با صدای بلند و لحن خوش، قرآن میخواند. همه دورش جمع میشدیم. من هم قرآن دستم میگرفتم و خطبهخط با او میخواندم.
اصلاً اهل نصیحت کردن نبود. میگفت بهجای اینکه چیزی را با حرف زدن به بچه یاد بدهیم، باید با عمل خودمان نشانش بدهیم.
📚 آسمان ۵
#سبک_زندگی_اسلامی
#تربیت_فرزند
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#ارسالی_مخاطبین
👌 «فرزند بیشتر، زندگی شیرین تر»
#برکت_خانه
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
📌 ظلمی که به مادران خانه دار میشود.
طبق گزارش مرکز آمار ایران (۱۴٠٠)،
حدود ۲۶ میلیون نفر از حدود ۳۸ میلیون نفر جامعه غیر فعال کشور را بانوان تشکیل میدهند که از این تعداد بیش از ۲۲ میلیون زن، مسئولیتهای شخصی و خانوادگی را علت عدم جستجوی شغل اعلام کرده اند.
نقطه تاسف این آمار آنجاست که؛
زنان خانه دار را صرفا بر اساس شاخصهای غلط و ضدخانواده غربی، جزو جمعیت غیرفعال محسوب میکنیم.
در حالی که بزرگترین سهم خلق ارزش اقتصادی را در غیر بازار دارند و بدون فعالیت آنها، اقتصاد که هیچ، کل جامعه با همه ابعادش دچار چالش میشود.
لازم است بجای نظام اجتماعی، دستگاه محاسباتی تغییر کند ...
✍️ م.طالبی
#مادری
#خانهداری
#همسری
#فرزندآوری
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
💥جوان ترین و پیرترین استان های کشور کدامند؟!
#بحران_جمعیت
#سالخوردگی_جمعیت
#جمعیت_مولفه_قدرت
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#مقام_معظم_رهبری
✅ آرمانخواهی، امید، عقلانیت...
جوانهای عزیز!
راه روشن را با جدّیّت دنبال کنید. راه روشن انقلاب و اسلام و کشور و نظام و مانند اینها را با جدّیّت دنبال بکنید؛ کشور به شماها نیاز دارد.
[در این راه،] احتیاج دارید به آرمانخواهی، احتیاج دارید به امید، احتیاج دارید به عقلانیّت.
آرمانخواهی یعنی همان [نگاه به] افقهای دور که اشاره کردم؛ این اگر نباشد، [حرکت] امکان ندارد؛ «آرمانخواهی» موتور پیشران حرکت است؛
«امید» سوخت این موتور است؛ اگر امید نباشد، این موتور حرکت نمیکند، آرمانخواهی در دلش میماند و غصّهاش را میخورد اگر امید وجود نداشته باشد!
«عقلانیّت» هم فرمان این موتور است؛ باید با عقلانیّت فکر کنید و خردورزی کنید و پیش بروید.
از اول انقلاب تا امروز جوانها بودند که کارهای بزرگ را در جبهههای مختلف، میدانهای مختلف بعهده گرفتند و پیش بردند. من این را میگویم بیشتر برای اینکه مسئولین کشور توجه کنند و خوشبختانه توجه هم میکنند، از خیلی از جوانها استفاده میکنند، اما بیشتر استفاده باید بکنند در میدانهای مختلف.
هزارها، دهها هزار، صدها هزار جوان ایرانیِ مسئولیتشناس امروز وجود دارند، اینها موتور حرکتند. اینها موتور پیشران حرکت کشور و حرکت نظامند.
🔹دیدار با دانشجویان، ۱۴۰۲/۰۱/۲۹
#جمعیت_جوان_مولفه_قدرت
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
✅ بازتاب نماز در زندگی....
#سبک_زندگی_اسلامی
#نماز
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#ازدواج_آسان
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#رزاقیت_خداوند
من سال ۸۰ بود که ازدواج کردم. اون موقع ٢۴ سالم بود.
پدرم اصرار داشتند که ازدواج کنم و البته دختر مناسبی هم انتخاب کرده بودند. من می گفتم الان آمادگی ندارم و پولی هم ندارم. اجازه بدید حداقل یک سال دیگه...
ایشون می گفتن می ترسم عروس خوب رو از دست بدیم. یه روز ایشون به من گفتند اصلا خونه بهت میدم و تا یک سال هم خرجت با من، نترس...
حالا قبول می کنی؟ من هم فکری کردم و گفتم قبول... (کور از خدا چی میخواد؟ دو چشم بینا)
طبق وعده هم عمل کردند و خدا می داند که بعد از ازدواج چطور خدا برامون تا به امروز ساخته...
الان هم فرزند چهارممون تو راهه ولی خدا میدونه که هر کدام آمدند، زندگیم بهتر شد.
چون واقعا معتقد بودم به فرموده امام صادق علیه السلام که رزق و روزی در گرو زن و فرزنده...
به هر حال به پدرها توصیه می کنم به فرزندانتون اطمینان بدید که کمکشون می کنید و ترسشون رو از بین ببرید.
قطعا خدا کمک خواهد کرد. البته حتما والدین آسان بگیرند، هم مهریه، هم جهیزیه، هم خرید و جشن رو...
جوانها هم نترسند، اصلا هنر مرد به اینه که با وجود سختیها زندگی رو اداره کنه. اگر بنا بود همه چیز آماده باشه که نیاز به مدیریت مرد نبود.
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#ارسالی_مخاطبین
👌«ما کوثریم و کم نمی شویم»
#برکت_خانه
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#پیام_مخاطبین
به این دلیل که دهه شصتی ها و پنجاهی ها و قبل تر از اونها غالبا در خانواده هایی کامل و با خواهر و برادر زیاد بزرگ شدن و از این لحاظ غنی بودن هیچ وقت حس و حال یه تک فرزند یا کسی با یه دونه خواهر و برادر رو تجربه نکردن ولی دهه هفتادی ها و مخصوصا هشتادی ها با گوشت و پوست و استخوان این دردهارو تجربه کردن
این که چقدر سخته تنها باشی همبازی ای نداشته باشی هم صحبتی نداشته باشی همراهی نداشته باشی وقتی که ناراحتی بشینی با خواهرت درد و دل کنی، وقتی یه مشکلی برات پیش بیاد باید تک و تنها حلش کنی و کسی رو نداری که ازش کمک بخوای
توقع خانواده ازت خیلی خیلی بالاست باید تو همه چیز عالی باشی بیش از حد بهت توجه می کنن و این آزار دهنده است وقتی که یکم پدر و مادر سنش بره بالا نیاز به توجه و مراقبت زیاد دارن هم باید به پدر و مادرت و هم به خانواده خودت برسی اگه همسر هم تک فرزند یا دوتا باشه که دیگه واویلا یا مشکل دو فرزندی ها یا خواهر ندارن یا برادر ندارن و چقدر دلشون می خواسته که آبجی یا داداش داشته باشن
خلاصه تو یه خانواده ناقص از نظر خواهر و برادر بزرگ شدن(البته پدر و مادر جای خود ولی همون طوری که به پدر و مادر نیاز داریم به خواهر و برادر هم نیاز داریم هر کدوم جای خودشونو تو زندگی ما دارن) حتی اگه خانواده از لحاظ مالی خیلی تامینش کرده باشه ولی مگه جای این خلاها پر میشه؟😔
بیچاره بچه هاشون، نه خاله و دایی دارن نه عمه و عمو یا یکیشو دارن یکیشو ندارن، برای همین نمی خوان اشتباهی که پدر و مادرهاشون مرتکب شدن و با این کار هم به خودشون و هم به بچه شون ظلم کردن رو تکرار کنند و برای فرزندآوری خیلی مصمم ترند نسبت به دهه ۵۰ و ۶۰ ها
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#آسیبهای_تک_فرزندی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از جورچین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹کارِ زمین مانده..
دولت سیزدهم در حالی وعده ی فراهم نمودن شرایط ازدواج را به جوانان داده که به گفته ی مدیرانِ میانی دولت، برای این مهم از سوی دولت و سازمان برنامه و بودجه، تامین اعتبارخاصی صورت نگرفته است .
خوابگاه متاهلی برای دانشجویان یکی از وعده های مسئولین مربوطه برای رفع مشکل مسکن دانشجویان متاهل بوده که بنا به گزارش روسای صندوق رفاه وزارتین بهداشت وعلوم و رئیس دانشگاه فرهنگیان بعد از گذشت قریب به دوسال بودجه ای به آنها تعلق نگرفته است .
🎥وعده های فراموش شده
#قانون_حمایت_از_خانواده
#خوابگاه_دانشجویی_متاهلین
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#مسکن_جوانان
#اشتغال_جوانان
#مسئولین
#مطالبه
کانال "جورچین"
https://eitaa.com/joinchat/4262265154C2f493c18cb
#شهید_احمدی_روشن
✅ فردای عید فطر...
سال ۹۰ و آخرین سالی که شهید مصطفی کنار ما بود یک روز با زبان روزه به منزل آمد و درد عمیقی در ناحیه پهلو احساس میکرد به طوری که نفس کشیدن برایش سخت شده بود؛ فردای آنروز برای انجام یکسری آزمایشات مجبور شد روزه نگیرد.
ولی فردای عید فطر قضای روزه اش را به جا آورد که من به او گفتم: مادر چه عجله ای داشتی؟ حالا فرصت داشتی بعداً می گرفتی. گفت: بدهی خداوند را باید به موقع به جا آورد، از کجا معلوم آدم تا کی زنده باشه که قضای روزه اش رو بگیره؟"
فکر می کنم مصطفی مثل نامش برگزیده بود و خدا از روز اول او را انتخاب کرده بود و ما نقشی نداشتیم. همیشه می خندید و می گفت هیچ نماز و روزه قضا ندارم، تازه کلی هم اضافه گرفتم، بدهکار که نیستم طلبکار هم هستم!
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075