eitaa logo
دوتا کافی نیست
53.6هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
31 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
💥پدر و مادرها 📌 به پدرها و مادرها تذکّر میدهم؛ من خواهش میکنم و تقاضا میکنم از شماها که یک خرده امکانات ازدواج را آسان کنید. پدر و مادرها سخت‌گیری می کنند؛ممکن است جوان، الان هم امکانات مالی مناسبی نداشته باشد، امّا ان‌شاءالله بعد از ازدواج خدای متعال گشایش میدهد. ازدواج جوانها را متوقّف نکنند. "۱۳۹۴/۰۴/۲۰" 💥جوان ها ✅ بعضى از تصورات و سنتهاى غلط در مورد ازدواج وجود دارد که مانع از رواج ازدواج جوانها است؛ شما که جوانید، مطالبه‌‌گرید، این سنتهاى غلطى که در زمینه‌‌ى ازدواج وجود دارد، بایستى شماها نقض کنید؛ باید واقعاً در جامعه یک حرکتى در این زمینه به‌‌وجود بیاید. "۱۳۹۳/۰۵/۰۱" کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۵۹۰ متولد سال ۶۵ هستم. سال ۸۲ ازدواج کردم. همون ماه اول متوجه شدم که باردارم. اما خواست خدا نبود که بارداری من ادامه پیدا کنه. یک سال بعد دوباره باردار شدم اینبار استرس داشتم. ۳ ماهه باردار بودم که مجبور شدم دومین کورتاژ رو انجام بدم و علت سقط دومم حاملگی پوچ بود. سر سقط دوم، پزشک بیمارستان که همیشه ازش ممنون هستم و دعای خیر براش دارم بهم گفت برای پیشگیری از سقط به متخصص زنان مراجعه کنم، منم اون موقع قرچک زندگی میکردم و ماشین نداشتیم. برای بررسی مشکل به متخصص مراجعه کردم که مطبش صادقیه بود و همسرم مرخصی میگرفت و باهم میرفتیم. کلی آزمایش و سونو دادیم، جواب همه ی آزمایش ها خوب بود. داشتیم آزمایش ها رو ادامه می دادیم که متوجه شدم باردار هستم. خیلی ناراحت شدم چون فکر می کردم این دفعه هم سقط میشه. ۹ ماه بارداری پراسترس رو گذروندم. ۳ ماه اول شیاف پرژسترون استفاده کردم و بقیه ی دوران بارداری استراحت نیمه مطلق بودم و یک سال به شهرستانی که خانواده ام هستن، نرفتم و کارهای خونه رو درحد سبک انجام می‌دادم. به لطف خدا دخترم به دنیا اومد و ما سپاسگزار خدای منان بودیم. روزی که فهمیدیم بچه دختر هست بسیار خوشحال شدیم و یه جشن دونفره برگزار کردیم و خودمون رو مهمون بهترین رستوران شهرمون کردیم😃 تمام دوران بارداری با مترو پیش دکتر متخصص می‌رفتم و الحمدالله بارداری خوبی رو گذروندم، به جز استرسی که به علت سقط های قبلی داشتم، دیگه مشکل خاصی نبود. ۷ سال گذشت و بالاخره تونستم بر ترسم از سقط غلبه کنم و دوباره باردار شدم. اینبار استرس کمی داشتم و کلا به خدا سپردم و گفتم هرچی خودش بخواد همون میشه. دکتر متخصص دوهفته بهم استراحت مطلق داد و شیاف برام تجویز کرد و خدارو شکر و به لطف خدا پسرم برام موند و یه گل پسر آروم نصیبم شد. راستش رو بخواید با اینکه عاشق بچه هستم ولی چون همسرم اخلاق تندی داره، قصد آوردن فرزند سوم رو نداشتم. فقط یه بار یکی از اقوام بارداری خداخواسته داشت که همون موقع از خدا خواستم چنین بارداری نصیبم بشه. آخه خودم جرات نمی کردم به بچه سوم فکر کنم به خصوص اینکه دوتا سزارین هم انجام داده بودم و دلم نمیخواست سزارین دیگه ای رو تجربه کنم، بیماری کرونا و خونه نشین شدن و اضافه وزنم باعث شد کلا قید فرزند سوم رو بزنم. ۶ ماه آخر سال ۱۴۰۰ رو شروع کردم به باشگاه رفتن و به ماه رمضان رسیدیم. تصمیم گرفتم ادامه باشگاه رو بعد ماه رمضان برم. فقط پریود نشده بودم و فکر میکردم کیست دارم. رفتم از دوستم که متخصص طب سنتی هست دارو گرفتم اما قبل ازخوردن دارو لحظه ای ترسیدم و با خودم گفتم اگه باردار باشم چی؟ بعدا اون دنیا یکی میاد جلوم رو میگیره که من میخواستم به این دنیا بیام و تو نذاشتی. تصمیم گرفتم از بی بی چک استفاده کنم و جواب مثبت بود. باورم نمی شد. برای اطمینان یه آزمایش خون انجام دادم و وقتی پیش پزشک بردم، بهم گفت جنین ۲ ماهه داری و لطف خدا شامل حالم شد. من باردار بودم و ناشکری نکردم و الحمدالله همسرم هم از این موجود کوچولو استقبال کرد و از شنیدن این خبر خوشحال شد دخترم که ۱۶ ساله هست با شنیدن خبر بارداریم ناراحت شد و یک هفته باهام صحبت نمیکرد. خیلی از دستش ناراحت شدم. اما بعد یک هفته کم کم آروم شد و با این مساله کنار اومد خدا رو شکر دوران بارداری بسیار خوبی رو گذروندم و گل پسرم اصلا اذیتم نکرد. شاید علت بارداری خوبم تغییر سبک تغذیه و سلامت مواد غذایی از ۳ سال قبل بود خداروشکر فعالیتم زیاد بود و منی که وزنم بالا بود، خیلی اضافه وزن پیدا نکردم و این کمک کرد که دیابت بارداری و فشارخون نگیرم. خیلی برام جالب بود که منی که این همه از سزارین مجدد می ترسیدم، کلا ترسم ریخته بود و حتی تا زمان عمل هم اصلا ترسی از سزارین نداشتم و اینم کار خدا میدونم ۲ آذر لطف خدا شامل حالم شد و پسر گلم به دنیا اومد. الان یه دختر ۱۶ ساله و یه پسر ۷ ساله و یه پسر ۱۲ روزه دارم. هیچ وقت فکر نمی کردم بچه ی دیگه ای قسمتم بشه تازه ایشون بسیار پرروزی هستن و بعد ۱۲ سال تونستیم خونه مون رو عوض کنیم و خونه ای که در رویا هم فکر نمی کردم بتونیم بخریم رو خریدیم. الان ۳ ماهه که ساکن خانه ی جدید شدیم و خیلی خونه ی باصفایی هست دخترم که از بارداری من ناراحت شده بود الان عاشق برادر کوچیکش هست و ازم میخواد یه فرزند دیگه بیارم😄. پسرم عاشق داداش کوچیکش هست و حسابی ذوق برادرش رو داره. خدا رو شکر می کنم بابت نعمتی که نصیب خانواده ی ما کرد همسرم هم عاشق بچه ها هست و حسابی از بودن پسر کوچیکش لذت میبره و وقتی بچه ها مدرسه هستن میاد و پسرش رو بغل میکنه و لذت میبره. از خدا میخوام که به همه ی خانم ها فرزندان سالم و صالح عطا کنه و دامن همه شون سبز بشه کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
🚨ایران، رتبه نخست کاهش باروری در میان کشورهای اسلامی کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
خانه کوچک حضرت زهرا سلام الله علیها این خانه کوچک فاطمه سلام اللّه علیها و این افرادی که در آن خانه تربیت شد که بر حسب عدد چهار پنج نفر بودند، به حسب واقع تمام قدرت حق تعالی را تجلّی دادند، خدمت‌هایی کردند که ما را و شما را و همه بشر را به اعجاب در آورده است. 📚 صحیفه حضرت امام خمینی، ج۱۶، ص۸۷ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
ابن‌ابی‌الحدید که سنی مذهب است، می‌گوید: استادم ابوجعفر نقیب گفت: "رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ریختن خون هبّار بن اسود را در فتح مکه مباح اعلام کرد از آن جهت که او زینب را طوری ترسانید که کودک درون شکمش را سقط کرد؛ معلوم می‌شود اگر پیامبر صلی الله علیه و آله زنده بود، خون کسی را که فاطمه عليهاالسلام را چنان ترسانید که کودک درون شکمش را سقط نمود، حلال اعلام می کرد." 📚 شرح ابن ابی الحدید، ج۱۴ 🏴 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
💥آزادی.... برخلاف تصور بسیاری از فلاسفه غرب، آن چیزی که مبنا و اساس حق آزادی و لزوم رعایت و احترام آن می‌گردد، میل و هوا و اراده فرد نیست، بلکه استعدادی است که آفرینش برای سیر مدارج ترقی و تکامل به وی داده است. اراده بشر تا آن‌جا محترم است که با استعدادهای عالی و مقدسی که در نهاد بشر است هماهنگ باشد و او را در مسیر ترقی و تعالی بکشاند، اما آن‌جا که بشر را به سوی فنا و نیستی سوق می‌دهد و استعدادهای نهانی را به هدر می‌دهد احترامی نمی‌تواند داشته باشد. بسیار اشتباه است اگر خیال کنیم معنی اینکه «انسان آزاد آفریده شده» این است که به او میل و خواست و اراده داده شده است و این میل باید محترم شناخته شود؛ مگر آنجا که با میل‌ها و خواست‌های دیگران مواجه و معارض شود و آزادی میل‌های دیگران را به خطر اندازد. ما ثابت می‌کنیم که علاوه بر آزادی‌ها و حقوق دیگران، مصالح عالیه‌ی خود فرد نیز می‌تواند آزادی او را محدود کند. بزرگ‌ترین تیشه‌ای که به ریشه‌ی اخلاق زده شده، به نام آزادی و از راه همین تفسیر غلطی است که از آزادی شده است. ادامه دارد... 📚 از کتاب «اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
ازدواج نوبتی نیست... 📌 می‌توانیم برای ازدواج بچه‌هایمان اقدام کنیم، می‌گوییم: حالا باشد بعد. سربازی‌اش تمام شود ... دو تا برادر جلوتر از او هست... ازدواج مثل زاییدن است. به زن زائو نمی‌شود گفت: ... صبر کن هجده نفر بزایند بعد تو... 📌ممکن است هجده نفر بزایند این بمیرد. زایشگاه نوبتی نیست. باید دید چه کسی زود می‌زاید. آنکسی که به زاییدن نزدیک‌تر است باید اتاق زایمان برود ... 📌 گاهی وقت‌ها برادر دوم یا خواهر دوم اگر ازدواج نکند خطرناک است، دو تا برادر جلوتر است، خوب جلوتر باشد. نوبتی نیست. همه جا نوبت درست نیست. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌«فرزند بیشتر، زندگی شیرین تر» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۵۹۱ سال ۸۳، در ۱۷سالگی ازدواج کردم، شوهرم ۲۳ سالش بود. ۳ سال عقد بودیم اونم بخاطر اینکه هر موقع میخواستیم مجلس بگیریم یه نفر از فامیل چه دور، چه نزدیک فوت میشد و عروسی ما عقب می افتاد😔 تا اینکه بالاخره مرداد ۸۶ عروسی گرفتیم و چون دانشگاه می‌رفتم ۲ سال بچه دار نشدیم. درسم تموم شد و ما بلافاصله اقدام کردیم برای بارداری و خدارا شکر بدون مشکل باردار شدم پسرم سال ۸۹ بدنیا اومد 😍 بچه آرومی نبود و من که از خانواده دور بودم و همسرم ۲۴ ساعت سرکار بود، خیلی بهم سخت گذشت اما الان که فکر میکنم شیرین بود 🥰 بخاطر جو خانواده ها و اینکه هیچکس در فامیل، بچه پشت سرهم نداشت، همش استرس داشتم که نکنه باردار بشم تا اینکه سال ۹۴ خداخواسته باردار شدم، یک هفته تمام گریه می‌کردم. اون زمان تازه خونه خریده بودیم کلی بدهی داشتیم و می‌خواستیم خونه را بفروشیم و خونه کوچک تر بخریم اما بخاطر شرایط من هر جور شده، شوهرم با وام و قرض پول خونه را جور کرد و تونستیم خونه را نگه داریم که از برکت دختر قشتگم میدونم😊 دیگه مطمئن بودم من بچه دیگه ای نمیارم چون هم پسر داشتم، هم دختر، حتی سال ۹۸ وسایل خونه را عوض کردیم، موقع خرید تخت، به شوهرم گفتم ما که دیگه بچه کوچک نداریم کنارمان روی تخت، بذاریم یه تخت کوچک بخریم😅 بهار سال ۹۹ بود که با کانال شما آشنا شدم تجربه های کانال من را خیلی تحت تاثیر قرار داد با شوهرم مشورت کردم، ایشون هم راضی بودن و اقدام کردیم برای بارداری که همون ماه اول با تعجب فراوان حامله شدم. اطرافیان که شک کرده بودن من حامله هستم بخصوص مامان خودم میگفتن همین دوتا بسه، میخوای چکار من خیلی ناراحت شدم😔 اما شوهرم دلداریم می‌داد. گذشت و دختر عزیزم ۶ روز مونده به ۱۴۰۰ بدنیا اومد، قربونش برم که از وقتی اومده انگار امید به زندگی ما اومده، مامانم از موقع دختر من به همه میگه بچه زیاد بیارین و نظرشان خدارا شکر به کلی تغییر کرده.😊 میگن هر بچه ای یه روزی مادی داره، یه روزی معنوی، دختر من روزی معنویش دو برابر روزی مادیش برای ما بود. در ۱۵ سال زندگی مشترک مسائل زیادی را گذروندیم، خوشی و سختی فراوان داشتیم اما خدارا شکر می‌کنم برای ۳ فرزند عزیزم و آرزو دارم اگه خدا لایق میدونه یکبار دیگه مادر بشم. از کانال بی نظیرتون ممنون، تولد دختر عزیزم را مدیون شما و پیام و تجربه های زیباتون هستم. اجرتون با خانم فاطمه زهرا ان شاالله🙏🙏🙏 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
«با وجود آن عظمت و مقامات خارج از فهم و تصور بشرِ حضرت فاطمه‌ زهرا سلام الله علیها، یکی از شئون و مشاغل ایشان، نقش ، و است.» 🏴 شهادت مظلومانه درّدانه خلقت، ام ابیها، صدیقه کبری، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را خدمت شما عزیزان تسلیت عرض می کنیم. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
نور امید زندگی.... من یه مادر ۶۰ سالم. ۷ فرزند داشتم که یکیش در کودکی در حادثه ای بهشتی شد. خیلی مشکلات و سختی پشت سر گذاشتم که اینجا گفتنی نیست... بعد از فرزند ششم که ۱ سالش بود.‌ فهمیدم باردارم... خیلی برام رنج آور بود. چون کم مشکلات نداشتم. می‌خواستم آخرین فرزندم رو از بین ببرم. ولی اون کسی که ازش دارو خواستم گفت تو خواب دیدم دارن عذابم میدن و میگن تو میخواستی اون بچه رو بکشی، دیگه دست به همچین کاری نمیزنم. منم سپردم بخدا و نگهش داشتم. فقط خدا عالمه که چه دوران سختی رو گذروندم. خلاصه گل دخترم بدنیا اومد، شد شیرین ترین دختر خونه و البته خوش گل ترین اون دختر بزرگ شد و شد بهترین فرزندم از لحاظ اخلاق ...ادب ...کمک باعث شد دوباره درس بخونم، قرآن یاد بگیرم، منی که همیشه آرزو داشتم سواد داشته باشم و بتونم قرآن و زیارت عاشورا رو خودم بخونم و فکر نمی‌کردم با وجود این همه بچه و کار و مشکلات بتونم پیشرفتی داشته باشم. اما اون بچه ی خداخواسته شد نور امید زندگیه من مامانا شاید خیلی مشکلات باشه تو زندگی ولی برای خدا صبر کنید خودش جبران می کنه شاید بچه های ما قراره خلیفه ی واقعی خداوند روی زمین باشند. شاید قراره نخبه بشن. شاید هم یک هنرمند یا ورزشکار با ارزش شاید.... خدا به هر کداممان نقشی داده روی این زمین، پس هیچ کس نعوذ بالله بیهوده آفریده نمیشه خدا به همه اولاد سالم و صالح و زیاد عنایت کند🤲 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
دعای والدین در حق فرزندان 📚 صحیفه سجادیه کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
جامعه ‏ى بشرى نيازمند بقال، بنا، مقنى، نجار، مهندس و طبيب و مربى است. اين‏ها همه نيازهاى جامعه است اما شديدترين آن‏ها نياز تربيتى است، زيرا صنعت و تكنيك پيشرفته در جامعه ‏اى كه فقر تربيتى دارد جز به انهدام و نابودى آنان كمك نمى ‏كند و همانند تيغ تيزى است كه در دست كودكى باشد. هر چه تيغ تيزتر باشد دست كودك زودتر جدا شده و جانش بيشتر در خطر افتاده است. براى انحطاط و انهدام جمعى لازم نيست كه آن‏ها فاقد صنعت و تكنيك باشند، بلكه كافى است كه با صنعت پيشرفته از بار تربيتى خالى شوند، كه در اين صورت تيغ صنعت براى نابودى آن‏ها كافى است. و همين است كه كشورهاى عقب افتاده وقتى به صنعت و تكنيك مى ‏رسند كه از درون پوسيده شده ‏اند و از محتوا خالى شده ‏اند و از اصالت ‏هايشان تجريد شده ‏اند. و اين رشد صنعتى براى اين‏ها نه تكامل است و نه خوشبختى كه همه ‏اش مسأله است و درگيرى، همه ‏اش گرفتارى است و سردرگمى و همه ‏اش انحطاط است و انهدام. بايد داده ‏هاى حق را در راه او، در راه عيال او، در راه نياز خلق به مصرف گرفت و در راه كمالشان به كار انداخت، نه در راه هوس و خواسته ‏هايشان. 📚 مسئولیت و سازندگی کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌«همدم امروز ، یاور فردا» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۵۹۱ من بچه سومم ۴سالش بود که فهمیدم ناخواسته باردار شدم، انقد ناراحت شدم که شوهرم گفت اشکال نداره سقطش کن، منم اولش گفتم این چه حرفیه سقط یعنی چی! گناه کبیرس... خلاصه اونم دید من خیلی ناراحتم گفت آخه چیزی نیست که الان هیچی نیست یه لخته خونه، اشکالی نداره، منم یکی دو روز فکر کردم، با خواهرام مشورت کردم، اونام موافق بودن بندازم. تو نت زدم دیدم همه خانما پشیمونن از سقط . دوباره پشیمون شدم ولی انگار که شیطان عزمشو جزم کرده بود منو وادار به سقط کنه، خودمم خیلی هول بودم، شب تا صبح خوابم نبرد. صبح به یکی سفارش قرص سقط جنین دادیم که الهی خدا لعنتش کنه. قرصم رسید به دستم ولی، باز دودل بودم ولی نمیدونم چی شد که دیدم دارم بچه رو سقط میکنم، حتی موقعی که داشتیم اینکارو میکردیم، باشوهرم حرف زدیم جفتمونم پشیمون شدیم ولی دیگه کار از کار گذشته بود و دیگه هیچ راه برگشتی نداشتم. هر لحظه که می‌گذشت من بیشتر و بیشتر پشیمون میشدم. بچه سقط شد، اینم بگم که خیلی حالم بد شد تا لب مرگ رفتم، گفتم خدایا اگه من مُردم منو نبر جهنم من توبه کردم. هزار بار توبه میکنم من غلط کردم. خلاصه نگم از حال بدم که خیلی خرابم الانم حدودا که یکسال و نیم از اون اتفاق بد می‌گذره، تو زندگیم دیدم اصلا نمیتونم فراموش کنم، همش سنشو حساب میکنم میگم الان بود انقد بود.🥺 تو این مدتم، دختر بزرگم رفت دانشگاه یه شهر دیگه، انقد گریه کردم گفتم اگه اون بود انقد احساس دلتنگی نمی‌کردم. من خودم زن معتقدی هستم طوریکه که به هر کی میگفتم میگفت از تو بعید بود اینکار ولی شیطان خیلی قویه دوستان. خلاصه براتون بگم با شوهرم صحبت کردم گفتم میخوام بچه بیارم تعجب کرد. گفتم آخه حالم خیلی بده همش، بچه جلو چشممه و خدا رو شکر موافقت کرد. پیامم به خانمای عزیز اینه خواهش میکنم اگه دهمین بچه رو هم ناخواسته حامله شدید به هیچ عنوان سقط نکنید. البته اینم بگم من خیلیا رو دیدم که بعد از سقط عمدی خدا بدجور بلا سرشون آورده ولی من احساس میکنم انقد نماز توبه و استغفار کردم، ازون بلاها سرم نیومد ولی روح و روانم نابود شد. فهمیدم که خدای مهربان ما انسان ها رو می‌شناخت که گفت فلان کار گناه کبیرس، ما خیلی کوته فکریم که نفهمیدیم خدا به خاطر خودمون گفته. چند بارم قرآنو باز کردم برای اینکارم اومد به خودتون ستم کردید به ما ستم نکردید. بعد اون ماجرا هرچی فکر می‌کنم میگم آخه این چه کاری بود من کردم، خدا نعمت به من داده بود، من حتی قادر نیستم یه ناخن بچه رو درست بکنم. به هر بچه ای نگاه میکنم آه حسرتی میکشم ان شالله خدا بهم توفیق بده دوباره حامله بشم دیگه نذر کردم اگه خدا بهم هر بچه ای بده سرباز امام زمان باشه ان شالله. دوستان خوبم شمام برای من دعا کنید که بتونم با موفقیت دوره بارداری و زایمان رو طی کنم. ممنون کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌«فرزند بیشتر، زندگی شیرین تر» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
تربیت اسلامی 🔶 راحت‌ترین راه تربیت این است که پدر، دست خانواده را بگیرد و به مسجد بیاورد. همه آن‌ها در مسجد چیزهایی می‌‌بینند که آن‌ها را تربیت می‌کند. بچه می‌‌بیند مردم نماز می‌‌خوانند؛ لذا نماز خواندن بر او چاپ می‌‌خورد. می‌‌بیند در ماه رمضان همه روزه می‌‌گیرند، چاپ می‌‌خورد. می‌‌بیند عده‌ای منبر می‌‌روند و از ولایت امیرالمؤمنین می‌‌گویند، چاپ می‌‌خورد. می‌‌بیند روضه می‌‌خوانند و گریه می‌کنند، چاپ می‌‌خورد. 💠 خلاصه همه‌ی این‌ها مربی است. بدون زحمت، خود به خود بچه‌‌‌ها بار می‌‌آیند. انسان می‌‌بیند بعد از مدتی بچه نماز می‌‌خواند و حمد و سوره‌اش هم درست شده است. اما اگر بخواهی آن‌ها را به مسجد نیاوری و خودت آن‌ها را درست کنی، حتی اگر بیست و چهار ساعت هم بنشینی، درست نمی‌‌شود. 🔶در مسجد بدون زحمت هم یاد می‌‌گیرد، هم با آدم‌های خوب معاشرت می‌کند و خستگی‌اش در می‌‌رود و اُنسش تأمین می‌‌شود، و هم تربیت و تعلیم یاد می‌‌گیرد. اگر در اثر نیامدن پدر و مادر به مسجد، بچه هم نیاید، در بیرون، تربیت اسلامی نخواهد شد... بنابراین باید پدر و مادر حواسشان جمع باشد و بچه‌‌‌ها را به عنوان امانت بپذیرند و تربیت کنند. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۵۹۲ من ۲۱ سالمه، متولد سال ۱۳۸۰ هستم. خرداد، سال ۹۸ عقد کردیم و به مشهد رفتیم زندگی پر فراز و نشیبی داشتیم و من کم تجربه بودم. اتفاقات پی در پی می افتاد و ما هر لحظه از کنار هم بودن ناامید می شیدیم تا در همین دوران عقد متوجه بارداریم شدم و یک بارداری فوق العاده سخت و تمام مدت بیمارستان... متاسفانه مادر بزرگم و چند نفر از اقوام دور و نزدیک فوت شدند و عروسی عقب افتاد وقتی ۴ماهم بود عروسی گرفتیم. سر خونه زندگیمون رفتیم و یک بحران جدی پیش اومد که نزدیک به طلاق بودیم اما فقط بخاطر باردار بودن دختر نازنینم، باعث شد کنار هم بمونیم و بسازیم. توی خونه نقلی کوچک زندگی مون رو شروع کردیم و ساختیم باهم دیگه و دخترم در اردیبهشت ماه ۹۹ به دنیا آمد. از خیر و برکات وجود دخترم، رونق زیاد کسب و کار آقام و تعویض ماشین مون و خریدن یک زمین تو حاشیه شهر بود. دخترم ۱۱ ماهه شده بود و خیلی شرایط زندگی، سخت شده بود تو اون فضای کوچک تصمیم به جا به جایی داشتیم که متوجه شدیم واحد بالا صاحب خونه خالی شده به ایشون گفتیم گفت این خونه برای دخترم دارم آماده میکنم و از لطف خداوند ایشون دوماه آمدنش عقب افتاد و ما به واحد بالا اسباب کشی کردیم. و فهمیدم که دوباره باردارم خدا خواسته، خیلییییی ناراحت بودم، خیلی زیاد حس می‌کردم تمام دنیام از بین رفته، چون داشتم برای کنکور سراسری می‌خوندم. ولی همسرم خوشحال بود و می‌گفت باهم بزرگ میشن. روزگار سختی رو گذروندم و حاملگی زودرس به دلیل اینکه دخترم را همش بغل می‌کردم و در ۱۷ شهریور پسر عزیزم طاها به دنیا اومد و شده شیرین ترین فرزند... و الان که در آذر ماه به سر می‌بریم من متوجه بارداری سوم شدم، همسرم اصرار به سقط داشت و من اصلاااا قبول نکردم و گفتم همچین گناهی نمیکنم، هرچقدر سخت باشه مقصر من هستم و سونو هم که رفتم قلب تشکیل شده بود و صدر صد مصمم شدم برای نگه داشتنش. الان ۱۱ هفته هستم و خیلی هم خوشحالم از این بارداری چون الان هم باتجربه تر هستم و هم اینکه نعمت و فضل خدا بوده و حرف مردم اصلاااا برام مهم نیست خدا گر ز حکمت ببند دری ز رحمت گشاید در دیگری الان دختر دوساله و نیمه ی من، مثل یه مادر از من و برادرش مراقبت می‌کنه، در صورتی که قبلاً همش حس حسادت و ناراحتی داشت ولی به لطف خدای متعال روابطش با داداشش عالی شده و به شدت مواظب من هست و با همون دستان کوچکش به من در کار خونه کمک می‌کنه. من با خدا معامله کردم، گفتم خدایا من این بچه نگه میدارم شاید از یاران آقامون بشه شاید فرد مفیدی در جامعه بشه و می‌دونم خدا دست تنهام نمی ذاره... هیچ وقت به نعمت خداوند پشت نکنید و همیشه سپاسگزار باشید، ان شاء الله که نوزادان سالم و صالح نصیب همه دوستان بشه دوتا کافی نیست☺️😍😇 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
سلام در رابطه با حضور در مسجد با بچه ها، می خواستم بگم که حدودا ۶،۷ تا مسجد رو امتحان کردم، متاسفانه جو مسجد مثل زمان گذشته نیست که حاج آقا خوشوقت می‌فرمایند. انقدر جو منفی و سنگینی حاکمه در برخی مساجد که باور کردنی نیست خدا شاهده... هر چی پیر زن و پیرمرد بی حوصله و بی اعصاب هست، میان مسجد و یا خادمینی که فکر میکنن مسجد رو زدن پشت قباله اشون.... من با بچه ها رفتم بارها در مساجد مختلف انگار وارد پایگاه نظامی شدی، انقدر بکن نکن و بشین و حرف نباشه و دست نزن میگن که ...... هیچ وقت اون خانم رو نه حلالش نمیکنم، نه میگذرم ازش که به من گفت اینجا جای تو هست آخه؟ تو با بچه واسه چی اومدی مسجد؟! بشین خونه ات بچه ات رو بزرگ کن بقیه ام آزار نده 😮🙄 من سعی کردم صحبت کنم در آرامش باهاشون، جالبتر اینکه بودند یکی رو نفر دیگه که مثل من بودن و با بچه اومده بودند ولی یک کلمه حمایت نکردن که بیان حرف بزنن و تفهیم کنن اون خانم رو که خیلی تند روی داری میکنی، اینا نسل آینده هستن و.... ترجیح دادن سکوت کنن و بگن به ما ربطی نداره ، خیلی راحت، خوب منم دست تنها که نمیتونم با همه بجنگم ،میتونم؟!😔 این از اون سکوت هایی هست که خدا اونور اساسی بهش رسیدگی میکنه. یا یه مثال دیگه اینکه محرم ها مراسم هست نزدیک منزل و در آشپزخانه اش خانمها غذا درست میکنن برا هیئت، بارها رفتم برا سیدالشهدا کمک کردم اونجا ولی چون گاها بچه ها کار دارن و ذوق که بیان نگاه کنن و بیان پایین در محوطه بیرون از آشپزخانه بازی کنن و خوش بگذرونن از آمدن محرم یه همچین خاطره ی نابی دارن ، ولی خانمها خودشونو کج میکنن، حرفهای خاله خان باجی سرهم میکنن ... جالبه انقدر پشت سرم حرف زدن و جلو روم لبخند... این چه دین و دین داری هست که فقط باید باب میل یه عده خاص باشه! اون خدمت در آشپزخانه هییت واقعا قبوله که اینجوری ذهن پاک یه بچه رو خط خطی میکنه؟؟؟؟ قطعا نه یه عده فقط پوسته دین رو درک کردن نه مغز دین رو آخر عمرشون میگن داریم خدمت می‌کنیم و فکر می‌کنن چه در هئیت چه در مسجد پله های عبادت رو دو تا سه تا دارن میرن بالا ولی ای دل غافل فقط بارشونو سنگین تر می‌کنن با این برخوردها و .... بچه من آخرین سری بهم گفت مامان چرا هر چی آدم بد اخلاقه میاد مسجد؟؟؟؟؟🤔😖😔😓 چندین سری رو توجیه کردم ولی آیا همه رو میتونم توجیه کنم ؟! بچه میگه میفهمه، به خدا نفهم نیستن میفهمن. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
بچه ها باید باشند... مسجد امام حسن مجتبی علیه السلام کوچک بود و شلوغ. پیرمردها از شیطنت و سر و صدای هر روزه بچه ها شاکی و کلافه بودند و می گفتند "بچه ها را به مسجد نیاورید، اذیت می کنند." خبر به آیت الله خوشوقت رسید. حاج آقا گفتند "هرکس اذیت می شود، مسجد نیاید، بچه ها باید باشند..." کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075