eitaa logo
🕊رفیق شهید من🕊
12 دنبال‌کننده
19 عکس
2 ویدیو
0 فایل
شهــــــــــدا را به یاد بسپار نه به خــــــــاک...! با کسی دوستی کن که تورا به یاد خدا بیندازد✨ @parvazeparandh
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید مصطفی افتاده،✨ شهیدی در دل کویر بردسکن(از استان خراسان رضوی) همانند نوری در آسمان شب می‌تابد...
شهید مصطفی افتاده، دهم تیر ماه سال 1343، در روستای ملک بابو از توابع شهرستان بردسکن خراسان رضوی، به دنیا آمد. پدرش محمد، چوپان بود و مادرش زهرا نام داشت. درحد خواندن و نوشتن سواد آموخت. او نیز چوپان بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم فروردین ماه سال 1362، با سمت خدمه خمپاره انداز در شرهانی بر اثر اصابت ترکش به پیشانی، شهید شد. مزار این شهید والامقام در زادگاهش واقع شده است.
کسی می داند آتش عشق چند درجه است ؟ همان که قلب را می سوزاند...
به نیت شهید🌷عزیزمون شهید مصطفی افتاده نذر زیارت عاشورا داریم، هرکسی میخواد لطفا اعلام کنه
شهید مهدی زین الدین: هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آن ها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می کنند!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهـــــــــید تخریب چی که، مزارش دارالشفاست.... 🌷شهید سید غلامرضا مصطفوی 🌷
•┈┄┅═✧❁🌷 *﷽* 🌷❁✧═┅┄┈• شهید والامقام غلامرضا مصطفوی🌻 تاریخ ولادت: ۱۳۴۶/۲/۲۰ محل ولادت: روستای تیتوئیه_توابع زرند تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۳ محل شهادت: سومار مزار: گلزار شهدای تیتوئیه زرند
•┈┄┅═✧❁🌷 *﷽* 🌷❁✧═┅┄┈ ‍ شهیدی که مزارش دارالشفاست 🌹شهید غلامرضا مصطفوی🌹 مزار این شهید امروز به زیارتگاه و دارالشفا مبدل شده به گونه‌ای که از سراسر کشور زائران و ارادتمندان خود را به زادگاه و قبر منور وی می‌رسانند تا با واسطه قرار دادن شهید حاجات خود را از درگاه احدیت طلب کنند. 🔸یک زوج زنجانی که در حسرت فرزند بود متوسل به شهید مصطفوی شد خداوند به آنها فرزندی عطا کرد و خانواده آن زوج برای شهید جایگاه و بارگاه درست نمودند. 🔹شهیدی که چوپان بود و به دلیل اینکه همیشه در صحرا همراه گوسفندان بود نمی توانست جایی برود. 🟢همیشه آرزو داشت برای یکبار برود مشهد پابوس امام رئوف علی بن موسی الرضا علیه السلام 🔸زمانی که جنگ شد به جبهه رفت و به برادرش گفت این خداحافظی و وداع آخر است. 🔹سال ۶۵ در جبهه سومار شهید شد و پیکرش مفقود شد. 🔸همانگونه که آرزوی زیارت امام رضا علیه السلام را داشت پیکرش بعد از تفحص اشتباهی به مشهد رفت. 🔹و پس از تشییع در حرم مطهر متوجه شدند که شهید اهل زرند استان کرمان است و پیکرش برای دفن به زادگاهش انتقال داده شد. 🔸شهیدی که بیماران به وی متوسل شدند و شفا گرفتند. 🔹دختر بچه ای که تومور مغزی داشت تومور روی یک رگ قرار گرفته بود و امکان عمل مساوی با مرگ وی می شد. 🔸پدر و مادرش متوسل به شهید مصطفوی شدند که برای دخترشان دعا کند بعد از چند وقت تومور جابجا شد و در کمال شگفتی پزشکان متحیر و شگفت زده شدند و عمل را انجام دادند. ✅شهیدی که مشاهده نمودند نوری از قبر شهید به طرف آسمان‌ بلند شده و محوطه را نورانی کرده و وقتی در کنار قبر شهید رفتند بوی عطر عجیبی به مشام رسیده است. شهید_غلامرضا_مصطفوی🌷 مزار: گلزار شهدای تیتوئیه_ زرند •┈┄┅✾❀🌸🦋🌷🦋🌸❀✾┅┄┈•
- بِسْمْ أللّٰھِ الرَّحْمٰنِ الرَّحْیٖمْ🌿!'
🌷شهید محمد معماریان 🌷 محمد معماریان ۲۰ مرداد سال ۱۳۴۹ در قم به دنیا آمد و در سن ۱۶ سالگی ششم در دی ماه ۱۳۶۵ در عملیات کربلا شلمچه به شهادت رسید و در قطعه ۱۲ گلزار شهدای علی ابن جعفر(ع) آرام گرفت.
گریه سحرگاه مادر شهید محمد معماریان می‌گوید: «محمد، 8 سال داشت. یک روز صبح از خواب بیدار شده بود و گریه می‌کرد. تعجب کردم. فکر کردم خواب بدی دیده یا جایی از بدنش درد می‌کند. کنارش رفتم و نوازشش کردم. گفتم: چرا گریه می‌کنی؟ گفت: هوا روشن شده و من نمازم را نخوانده‌ام. انگار خواب مرگ رفته‌ام که نمازم قضا شد. در حالی که محمد فقط 8 سال داشت، اما نمازش هیچ‌ وقت قضا نمی‌شد.» محمد معماریان
شهید محمد معماریان هجده ماهه بود. چند روز بود که تب شدیدی داشت و پائین نمی آمد. مادر برش داشت آورد بیمارستان. دکترها پس از معاینه و آزمایشات، گفتند که بچه شما مننژیت مغزی دارد و تنهاترین راه درمانش برداشتن آب نخاع برای تحقیق بیشتر است. در این صورت هم احتمال سلامتی خیلی پائین است و ممکن است بچه فلج شود. مادر تنش گر گرفت. نمی توانست بچه فلج ار نگه دارد. گفت: نه نمی خواهم. دکتر عصبانی شد و گفت: اگر بخواهی بچه را از این بیمارستان بیرون ببری، زیر پرونده اش می نویسم هیچ بیمارستانی قبولش نکند. مادر گفت: آنکه درد داده درمان هم می دهد. هر چه می خواهی بنویس. ما که بی صاحب نیستیم. محمد را آورد خانه و رختخوابش را روی قبله انداخت. شش روز بود که محمد روی به قبله داشت. بدنش داشت کم کم خشک می شد و سرش به عقب برگشته بود. دیگر طاقت نیاورد. محمد را برد بالای پشت بام و سجاده اش را انداخت و شروع کرد خواندن نماز توسل به رسول خدا (ص). شروع کرد به عرض حاجت. در همان حال اسب سواری را دید که دور سجاده اش می چرخید. بی اخیار بلند شد و گفت: یا رسول الله! من بچه ام را از شما می خواهم؛ اما سالم. اگر ماندنی است از خدا بخواه سالم به من برش گرداند. از پشت بام که آمد پائین به مادرش گفت: همین امروز این بچه یا خوب می شود یا می میرد. اگر غیر از این باشد از سادات نیستم. محمد را در رختخوابش خواباند. پس از مدت زمانی کم کم چشم های محمد باز شد. بلند شد و خندید. فردا صبح با محمد بیمارستان. دکتر تا دیدش، گفت: آمدی که التماس کنی؟ گفت: نه آمده ام بگویم رفتاری که با من کردی با دیگران نکن. بچه من به عنایت رسول خدا (ص) صحیح و سالم است. دکتر معاینه اش کرد. سالم سالم بود.
🕊رفیق شهید من🕊
گریه سحرگاه مادر شهید محمد معماریان می‌گوید: «محمد، 8 سال داشت. یک روز صبح از خواب بیدار شده بود و
به نیت شهید عزیز محمد معماریان نذر صلوات و زیارت عاشورا داریم. سهم شما چندتاست؟ 💚✨
دوستان این کتاب «تنها گریه کن» رو پیداکردید بخونید حتما. از زبان مادر شهید محمد معماریان هست. زیباست✨
«شهیدی که در عالم بالا مشکل گشایی میکند.... » 🌹شهید محسن زیارتی 🌹
به سراغ رزمندگان میومد و در عالم خواب یا ... چیز هایی میگفت که آنها را برای شهادت آماده میکرد. یکبار خودم درخواب دیدمش، پرسیدم کمتر پیش ما میای.گفت : اینجا خیلی کار داریم.گفتم : چکار میکنید؟ گفت: از این بالا نگاه میکنیم هر جا کسی کمکی خواسته باشه، کمکش میکنیم.
استا پناهیان در همین مورد می فرمود: دوستی داشتم که از نوجوانی در مسجد با هم بودیم؛ محسن زیارتی در خانواده ای نسبتا مرفه بزرگ شد، اما از قبل شروع جنگ عاشق شهادت بود، یادمه برای بدست آوردن شهادت، شب ها نماز امام زمان را میخواند. ما با هم جبهه میرفتیم و محسن در فتح المبین در سال 61 به آرزویش رسید. از آن تاریخ بارها و بارها شاهد بودم که به سراغ رزمندگان میومد و در عالم خواب یا ... چیز هایی میگفت که آنها را برای شهادت آماده میکرد. یکبار خودم درخواب دیدمش، پرسیدم کمتر پیش ما میای. گفت : اینجا خیلی کار داریم. گفتم : چکار میکنید؟ گفت: از این بالا نگاه میکنیم هر جا کسی کمکی خواسته باشه، کمکش میکنیم. بعد گفت: الان تو سوالی داری ؟ کمکی میخوای ؟ گفتم: این مسئله قبر هنوز برای من حل نشده. گفت: بیا تا برات حلش کنم. توی خواب من را به بالای یک قبر برد؛ و پاهایش را به دو طرف قبر گذاشت،گفت: کف قبر را نگاه کن،با انگشت کف قبر رو مثل کشویی کنار زد و نور شدیدی بیرون زد؛ آن نور خیلی لطیف و زیبا بود، طوری بود که دستش وقتی داخل نور بود طرف دیگر دستش هم نورانی بود و... این خواب اینقدر برای من تاثیر داشت که عاشق قبر شدم. من شاهد بودم که محسن زیارتی مشکل بسیاری از رزمندگان را حل کرد و آنها را آماده ی شهادت نمود. نمیدانم به آنها چه چیزی نشان میداد یا چه چیزی میگفت. اما با یک اشاره، مشکل آنها را بر طرف و عاشق شهادت میکرد و... منبع: کتاب بازگشت انتشارات شهید ابراهیم هادی
🕊رفیق شهید من🕊
«شهیدی که در عالم بالا مشکل گشایی میکند.... » 🌹شهید محسن زیارتی 🌹 #شهدا #شهید #امام_زمان
هدیه به شهید محسن زیارتی نذر صلوات و سوره ی حمد داریم اگر تو هم دوست داری شریک باشی در ثوابش... تعداد صلوات و سوره ی حمد رو برام بفرست🙏✨🌸 @parvazeparandh ۱۴ حمد +۱۴ صلوات (نذر دوستان) ۷٠حمد + ۲٠٠صلوات( نذر دوستان)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم‌رب‌الشهدا والصدیقین فیلمی از کمک شهید محسن زیارتی به یک زائر اربعین....
✨بسم‌رب‌الشهداوالصدیقین✨ شهید قاسم صادقی وی از منتظرین واقعی حضرت بقیة الله الاعظم- عجل الله تعالی فرجه الشریف- محسوب می شد. گاهی که مشکلی یا سوالی برایش پیش می آمد، آن را روی کاغذی می نوشتو به نماز می ایستاد.بعد ار اتمام نماز، جواب سوال خود را بر آن کاغذ نوشته می یافت.
شهیدی است که هنگام تشییع لبخندی زیبا بر لبانش نقش بسته بود؛ شهید حسن تقی پور گلسفیدی، ۲۲ ساله اعزامی از سلمانشهر...
برادر شهید – عباس- می گوید: ایشان به کودکان بسیار احترام می گذاشت وقتی از جبهه برای مرخصی می آمد برای ما کلاس اخلاق و قرآن می گذاشت و سخنرانی ایراد می فرمود. برای نماز جماعت و جمعه بسیار ارزش قائل بود.
خواهر شهید- زهره- می گوید: بسیار پرشور و نشاط بود. به هنر نقاشی و خط خیلی علاقه داشت یک بار در یکی از نمازهایشان وقتی سر بر سجده بردند با صدای بلند شروع به گریه کردند وقتی به ایشان گفتم چرا گریه می کنی ایشان در جواب گفتند: صدای نفس های صاحب الزمان را پشت سرم حس کردم.
🌸وصــــــــــــــیت نامه شهید گلسفیدی🌸
بسم الله الرحمن الرحیم. ِانَّمَا المُؤمنونَ الَّذینَ اِذا ذُکِرَالله وَجِلَت قُلوبُهم و اِذا تُلِیَت عَلَیهِم آیاتِهِ زادَتهُم ایماناً و عَلی رَبِّهِم یَتَوکِّلون. الَّذینَ یُقیمونَ الصَّلوهَ و مِمّا رَزَقناهُم یُنفِقون. اولئِکَ هُمُ المُؤمِنونَ حَقَّاً لَهُم دَرَجاتٌ عُندَ رَبُّهِم و مَغفِرَهٌ و رِزقٌ کَریم. کَما أخرِجُکَ رَبَّکَ مِن بَیتِکَ بِالحَقِّ و إنَّ فَریقاً مِنَ المُؤمِنینَ لَکارِهون. مومنان آنانی هستند که چون ذکری از خدا شود (از عظمت و جلال خداوند) دل هاشان ترسان و لرزان شود و چون آیات خدا را بر آن ها تلاوت کنند، بر مقام ایمان شان بیفزاید و به خدای خود در هر کار توکل می کنند و نماز را با حضور قلب به پا می دارند و از هر چه روزی آن ها کردیم به فقرا انفاق می کنند. آن ها به راستی و حقیقت اهل ایمانند و نزد خدا مراتب بلند و آمرزش و روزی نیکو مخصوص آن هاست. چنان چه خدا تو را از خانه ی خود به حق (و برای اعلاء دین حق) بیرون آورد و گروهی از مومنان سخت رای خلاف و کراهت اظهار کردند (و تو به مخالفت آن ها از حکم حق بازنگشتی و هجرت گزیدی) در امر انفال و غیر آن هم به خواهش مردم توجه مکن. پیرو خدا باش و از خلق ابداً اندیشه مدار. (انفال ۴،۳،۲و۵) اللهم صل علی محمد وآل محمد. خداوندا بر محمد و آل او درود فرست.
بنده ی حقیر حسن تقی پور گل سفیدی فرزند محمدتقی متولد چالوس و زایچه ۳۹/۱۲۹ ساکن سلمانشهر که پا را در راه حضرت ابی عبدالله الحسین(ع) گذارده ام، گواهی می دهم که الله اکبر، اشهد ان لااله الاالله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان علی ولی الله.
أم حَسِبتُم أن تَدخُلُوا الجَنَّهَ و لایَعلَمَ اللهُ الَّذینَ جاهَدوا مِنکُم و یَعلَمُ الصّابِرین» گمان مکنید به بهشت داخل خواهید شد بدون آن که خدا امتحان کند شما را و آن کسانی که جهاد در راه دین کرده و آن ها که در سختی ها صبر و مقاومت کنند، مقام شان را بر عالمی معلوم گرداند. (آل عمران – آیه ۱۴۱) از آیه ی شریفه ی بالا برمی آید که خداوند حجت را بر بندگان خود تمام گردانیده است و هیچ کس را جای گریزی نیست. به جاست که در این راه درسی بزرگ از مردی بزرگ، از انسانی رنج کشیده، از انسانی ملکوتی، از انسانی که فقط برای خدا می زیست، یعنی علی ابن ابی طالب(ع) بگیریم. باشد که به سعادت ابدی برسیم. قال امیرالمومنین(ع): «لکن اعینونی بورعٍ واجتهادٍ و عفهٍ و سدادٍ».