تواضع و ادب شرط تعلم
کسی که در برابر علم و استاد متواضع و فروتن نیست اهلیت برای یادگیری ندارد. یکی از علائم فروتنی و وظایف دانش آموزی رعایت ادب به هنگام بحث و گفتگو است.
وظیفه دیگر سپاسگزاری از استاد است هرگاه که چیزی از او می آموزد.
معلم نباید شخص متکبر و مغرور را به عنوان دانشجو بپذیرد. پیش از علم آموزی باید فروتنی را آموخت، و الا آن علم بر کبرش خواهد افزود. علم را نباید به نا اهل آموخت، چنانکه نباید از اهل دریغ داشت.
سعدی شیرازی در بوستان باب چهارم در تواضع حکایتی را در محرومی خویشتن بینان نقل می کند که مضمونش آن است که شرط تعلم و فراگیری دانش، تواضع و فروتنی و خالی بودن از باد کبر و غرور است.
یکی در نجوم اندکی دست داشت
ولی از تکبر سری مست داشت
برِ کوشیار آمد از راه دور
دلی پر ارادت، سری پر غرور
خردمند از او دیده بردوختی
یکی حرف در وی نیاموختی
چو بی بهره عزم سفر کرد باز
بدو گفت دانای گردن فراز
تو خود را گمان بردهای پر خرد
انائی که پر شد دگر چون برد؟
ز دعوی پُری زان تهی میروی
تهی آی تا پُر معانی شوی
ز هستی در آفاق سعدی صفت
تهی گرد و باز آی پُر معرفت
------
کوشیار= از استادان علم نجوم
إناء = ظرف
#تواضع
#فروتنی
#ادب
#تعلم
#کبر
https://eitaa.com/dreshkevari
1_1618405073.mp3
11.75M
بررسی تشخص و انسانوارانگاری خدا
فنایی اشکوری
ارایه شده در گروه فلسفه دین مجمع عالی حکمت اسلامی
24/3/1401
https://eitaa.com/dreshkevari
1_1302217404.mp3
10.62M
ماهیت فلسفه، کارکرد و ضرورت آن
سخنرانی محمد فنایی اشکوری
25 آبان 1400 به مناسبت روز جهانی فلسفه
https://eitaa.com/dreshkevari
فنایی اشکوری:
درگذشت استاد فقید و محقق فرهیخته مرحوم دکتر احمد مهدوی دامغانی رضوان الله تعالی علیه را به همه طالبان علم و فضیلت تسلیت عرض می کنم. او در دانشگاه هاروارد تاریخ اسلام تدریس ميکرد. او در ادبیات فارسی و عربی و علوم اسلامی به ویژه تاریخ اسلام متبحر بود. از ویژگی های بارز او حب به اهل بیت بود. هرگاه نام مبارک سید الشهدا را می آورد اشک از دیدگانش جاری می شد. این استاد پرآوازه هاروارد از باب وظیفۀ دینی، نه به دلیل و انگیزهاي دیگر، در محافل دینی در آمریکا سخنرانی ميکردند و در سخنرانی هایش توجه خاصی به ذکر مصائب اهل البیت (ع) داشت. حقیر ضمن اینکه بارها در مجالسشان شرکت داشتم چندبار توفیق دیدار با ایشان در منزلشان در فیلادلفیا را داشتم. ضمناً ایشان کتابخانۀ ارزشمندی در منزلشان داشتند که چند سال پیش شنیدم که کتابخانۀ کنگره آمریکا، کلیۀ کتابهای ایشان را خریداری کرده است. آقای مهدوی از دوستان شهید مطهری و شهید دکتر بهشتی بود. هر گاه نامی از آن بزرگان به میان می آمد، خاطراتی از آنها نقل می کرد و اشک از ديدگانش جاری ميشد و از اینکه جامعۀ اسلامی چنین سرمایههای ارزشمندی را قبل از اینکه بهرۀ کافی را از وجودشان ببرد از دست داد، تاسف ميخورد. با اینکه مشهور است ایشان با فلسفه و عرفان چندان موافق نیست، اما اصرار زیادی داشتند که بنده در دانشگاه هاروارد فلسفه و عرفان اسلامی تدریس کنم و معتقد بودند که حضورم در آنجا ضروریتر و مفیدتر از حضورم در ایران است و تأکید ميکردند که شخصاً مقدمات آن را فراهم ميکنند. بنده به رغم احترامی که برای ایشان قائل بودم و تردیدی در نیت خیر و تشخیص صائبشان نداشتم به دلایلی نمی توانستم پیشنهادشان را بپذیرم. تواضع و خاکساری، لطف و مهربانی و اخلاص و صفای باطن در وجود این مرد عالم موج ميزد. با وجود جایگاه علمی بسیار بالا و سالها تدریس در دانشگاههای بزرگ جهان، روحیهاش همچنان همان روحیۀ طلبگی بود. چه نادرند چنین انسانهایی! خدایش رحمت کناد.
https://eitaa.com/dreshkevari
هدایت شده از فنایی اشکوری
مدرسه_زمستانی_کلام_امامیه_استاد_فنایی_اشکوری_12_دیماه_98.mp3
21.92M
خداشناسی شهودی و عرفانی
فنایی اشکوری
مشهد مقدس April 2020
آیا نماز علت آرتروز است؟
اخیرا کارشناسی در برنامه ی زنده سیما، مطلبی در مورد شیوع بیشتر بیماری آرتروز زانو در کشورهای مسلمان (بدلیل نماز خواندن) نسبت به کشورهای اروپایی، ابراز نموده اند که قابل تامل فراوان است.
با صرف نظر از مطالب دینی و صرفا براساس اصول پزشکی، به فرض صحت این مدعا که آرتروز در کشور های اسلامی بیشتر از کشورهای غیر اسلامی است، روش علمی اقتضا می کند همه عوامل موثر محتمل در این قضیه مورد بررسی دقیق و کارشناسانه تری از منظر سبک زندگی، نوع تغذیه، آب و هوا، ژنتیک و غیره قرار گیرد.
برای بررسی ساده تر موضوع در ابتدا همه عوامل محتمل فوق را موقتا نادیده می گیریم و بر موضوعی که این برادرمان مطرح کردند متمرکز می شویم:
می دانیم که اروپایی ها به ندرت روی زمین می نشینند و معمولا روی صندلی یا مبل می نشینند اما مسلمان ها معمولا به حالت دو زانو یا چهار زانو روی زمین می نشینند. (هر چند که سالهاست در بسیاری از کشورهای اسلامی نشستن بر مبل و صندلی نیز جزء ضروریات زندگی شده است) در تمام مدتی که در منزل، در مجالس، در مهمانی و در هر جا که حضور دارند ساعت های طولانی در حالت دوزانو یا چهار زانو می نشینند. از سوی دیگر در شبانه روز پنج وعده نماز می خوانند بطوری که همه زمانی را که به خواندن نماز اختصاص می دهند به یکساعت نمی رسد و در این کمتر از یک ساعت نیز بخش کوچکی را در حال نشسته (مثلا در تشهد) هستند که به یک چهارم این زمان هم نمی رسد.
اینکه ما ساعت های طولانی نشستن در حالت غیر نماز را علت آرتزور ندانیم و چند دقیقه نشستن در نماز را علت آرتزور بداند واقعا بسیار قابل تامل است. آیا 5 ساعت نشستن در حالتهایی غیر از نشستن دو زانو در نماز علت آرتروز نیست، اما 5 دقیقه نشستن در نماز علت آرتروز است؟
طرح این مطلب که مسلمانان در نماز "چهار زانو" می نشینند، مطلبی نادرست و خلاف واقع است. همه ما بخوبی می دانیم که مسلمان ها در نماز چهار زانو نمی نشینند بلکه چند دقیقه ای به حالت دو زانو بر روی زمین قرار دارند. امیدواریم طرح چنین مطلب غیرصحیح و خلاف واقعی در یک برنامه زنده تلویزیونی آن هم برای مخاطب عام، صرفا یک تسامح گفتاری باشد و در پس آن رگه هایی از دین ستیزی نباشد.
این هم از بدیهیات فقهی است که هر عملی عبادی که شکل انجامش برای سلامتی کسی مضر باشد باید به صورتی انجام گیرد که ضرر نداشته باشد. اگر نشستن دو زانو در نماز موجب تشدید بیماری یا مانع بهبودی باشد بیمار می تواند روی صندلی بنشیند و یا به هر صورتی که برایش زیان آور نیست نمازش را بخواند.
https://eitaa.com/dreshkevari
آیا با پاسخ های ما شبهه ها برطرف می شود؟
یکی از دوستان بسیار عزیزم از شهر یزد دربارۀ پاسخ بنده به مسئله ارتباط آرتروز با نماز نوشته اند:
... سلام علیکم. ان شاالله در کمال صحت و سلامت باشید. از اینکه پاسخ کسی که علت آرتروز را نماز خواندن گفته بود دادید متشکرم. بنده زمان گرفتم و تشهد خواندم ۱۰ثانیه شد. همچنین سه سلام آخر نماز هم کمتر از ۱۰ثانیه و مجموعا ۲۰ثانیه شد. ضمنا با طمأنینه هم خواندم. مجموع نمازها را هم اگر محاسبه کنید ۵ دقیقه نمی شود که شما در پاسخ آورید. خداحافظ شماباشد التماس دعا.
پاسخ بنده
برادر عزیز ... سلام علیکم. سپاس از لطف و توجه شما.
همانطور که مستحضرید ما شاهد تهاجم همه جانبه و بی سابقه به آموزه های مختلف اسلامی در سطح بسیار گسترده هستیم. متاسفانه صدای ما هم که احیانا جوابی می دهیم به جایی نمی رسد. شبهه ها را ده ها میلیون نفر در داخل و خارج کشور می بینند، اما جواب های بنده و امثال بنده را تعداد اندکی می بینند که آن هم اغلب از دوستان همفکر خود ما هستند و اغلب نیازی به این پاسخ ها ندارند.
ما رسانه ای در اختیار نداریم که پاسخ شبهه ها را در حدی که تناسب با گستره مخاطبان شبهات دارد منتشر کنیم. باید فکری کرد که این پاسخ به گوش کسانی که این شبهه را می شنوند برسد. اینکه خودمان برای خودمان سخن بگوییم و به این دل خوش کنیم که جواب شبهه را دادیم اصلا واقع بینانه نیست و مقابله ای جدی با بحرانی را که در این زمینه شاهد هستیم صورت نمی گیرد. باید ساوزکاری طراحی کرد که حتی المقدور این جواب ها به سمع و نظر مخاطبان بیشتری رسد.
#نماز
https://eitaa.com/dreshkevari
شهید چمران قهرمان و سرمشقی برای جوانان کمال جو
یکی از جوانمردان شاخص روزگار ما شهید مصطفی چمران بود که به حق شایستۀ عنوان جوانمردی در این عصر است. او که در اوج موقعیت علمی و دانشگاهی قرار داشت، از همۀ مزایا و برخورداریهای دنیا گذشت و برای نجات مظلومان سلاح بدست گرفت و جانش را برای دفاع از حق و مقابله با متجاوزان ایثار کرد. او دانشمندی برجسته، عارفی عاشق و دلسوخته، سیاستمداری با بصیرت و مبارزی شکست ناپذیر در میدان نبرد بود، ترکیبی که نظیر آن را دشوار بتوان یافت. نبوغ علمی او چنان بود که در همۀ مقاطع تحصیلی شاگر اول بود. او دکترایش را در دانشگاه برکلی کالیفرنیا در رشته فیزیک پلاسما گذراند و نفر اول و برتر این رشته در زمان خود شد، که در پی آن برخی از معروف ترین شرکت های آمریکایی به او پیشنهاد استخدام با حقوق و مزایای بالا را دادند. همزمان با تحصیلش در آمریکا به همراه تنی چند از دوستانش انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا و کانادا را تأسیس کرد که منشأ فعالیت های بیدارگرانه ای در آمریکا و اروپا شد. اما روح پرشور و بی قرار چمران نمی گذاشت او به این امور قانع باشد. چمران که از جوانی مبارزات سیاسی را دنبال می کرد، برای گذراندن آموزش¬های چریکی به مصر رفت که در آن زمان تحت رهبری جمال عبدالناصر قطب مبارزه و آزادی خواهی در جهان اسلام و عرب بود. پس از گذراندن این دوره ها به لبنان رفت و به همراه امام موسی صدر جنبش امل را تأسیس کرد و شیعیان را که محروم ترین جمعیت لبنان بودند سر و سامانی داد و با تأسیس مدارس و آموزشگاه هایی به تجهیز جوانان شیعه از لحاظ علمی، فنی، دینی، سیاسی و مبارزاتی پرداخت. این فعالیت ها به رهبری امام موسی صدر و تلاش های دکتر چمران زمینه را برای خیزش معاصر شیعیان در لبنان و شکل گیری حزب الله فراهم آورد. با پیروزی انقلاب اسلامی دکتر چمران به ایران آمد و همۀ تجارب علمی، فنی، سیاسی و نظامی خود را در خدمت انقلاب اسلامی قرار داد و در مناصب مختلف سیاسی و نظامی انجام وظیفه کرد و تا لحظۀ پرشکوه شهادتش دمی نیاسود. چمران با نبوغ نظامیش نقش مهمی در سازمان دهی نیروهای مسلح برای دفاع و مقابله با دشمن و توقف پیشروی آن ایفا کرد. یکی از اقدامات او تأسیس ستاد جنگ های نامنظم بود.
چمران از هر نظر یک استثنا بود. او سالها در حوزه علمیه با فراغ بال نزد اساتید علم و عرفان شاگردی نکرده بود و در فضای معنوی شور و حماسه انقلاب یا در صحنه های ایثار و جهاد دفاع مقدس چمران نشد، او زمانی چمران شد و در فضایی چنان شد که خبری از این ارزشها نبود.
سرانجام در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ هجری شمسی در منطقۀ دهلاویه خوزستان بر اثر اصابت ترکش خمپارۀ دشمن در ۴۹ سالگی روح آسمانی این جوانمرد راستین به سوی ملکوت پر کشید. او که به همۀ فضایل آراسته بود با شهادتش به زندگی پربرکت و سراسر افتخارش مهر سعادت و نیکبختی زد. چمران باید برای ابد به عنوان یکی از قهرمانان ملی ایران و حتی جهان اسلام شناخته شود.
#چمران
#جهاد
#شهادت
https://eitaa.com/dreshkevari
1_1627053275.mp3
10.22M
آنچه همه ما باید بدانیم
فنایی اشکوری 14/3/1401
در این سخنرانی فهرستی از علوم، معارف و مهارت هایی که هر اسلام پژوه، مبلغ و فعال دینی نیازمند به آشنایی با آن است معرفی شده است.
https://eitaa.com/dreshkevari
1_1629948293.docx
43.2K
آنچه همه باید بدانیم
خلاصه متن مکتوب
https://eitaa.com/dreshkevari
1_1098428316.mp3
15.6M
ده ویژگی شاخص عرفان شیعی
محمد فنایی اشکوری
https://eitaa.com/dreshkevari
1_1631117026.docx
38.9K
آنچه همه باید بخوانیم
چه کتاب هایی را و چگونه بخوانیم؟
محمد فنایی اشکوری
https://eitaa.com/dreshkevari
ضرورت و فایده فلسفه
درباب فایده و کارکرد فلسفه ابهاماتی هست که موجب شده برخی درباره ارزش تفکر فلسفی دچار تردید شوند و به عنوان یک نیاز مبرم معرفتی به آن نظر نکنند. اما توجه به نکات ذیل می تواند ارزش و ضرورت فلسفه را برای ما تا حدی روشن کند.
بی شک هر انسانی پرسش های بنیادینی درباره حقیقت هستی، منشأ جهان، ماهیت انسان، و غایت حیات و مانند آنها دارد که نمی توان پاسخ آن را از راه علوم تجربی دریافت کرد. و چون بسیاری از این پرسشها پیشادینی هستند نمی توان پاسخ آنها را از دین پرسید. اعتبار خود دین باید از راه عقل و تفکر فلسفی بدست آید. عرفان هم امری شخصی و نادر است و در دسترس عموم نیست. تنها شیوه عامی که می توان از آن درباب پاسخ به این گونه پرسشها استفاده کرد تفکر عقلی و فلسفی است. در فقدان فلسفه معمولا انسان ها به تقلید، خرافات، افسانه ها واساطیر و دیگرروش های نامعتبر پناه می برند.
بنیاد عقلانی دین، اثبات اصول اعتقادی دین و فهم بسیاری از آموزه های اعتقادی دین درگرو بکارگیری تفکر فلسفی است. این امر بویژه در اسلام که بر عقلانیت و تفکر تأکید دارد بسیار حائز اهمیت است.
فلسفه با زندگی هر روزه انسان نیز بیگانه نیست. پیشینیان فلسفه را فن نیکو زیستن تعریف کرده اند. با تفکر فلسفی می توان به حیات نگاه عقلانی داشت. تفکر فلسفی عقلانیت را در همه حوزه های حیات انسانی می گستراند. بدون فلسفه جامعه و تمدن مطلوب انسانی شکل نمی گیرد. تمدن مطلوب برپایه شناخت درست از مولفه های تمدن است، مانند علم، دین، اخلاق، سیاست و هنر. و این کاری است که در فلسفه صورت می گیرد. و بالأخره عقل فصل مقوم انسان و تفکر عقلی برای انسان ذاتی است. با تفکر فلسفی بعد مهمی از انسانیت انسان شکوفا می شود.
قسمتی از مقاله "فلسفه اسلامی معاصر ایران" در کتاب فردای بهتر.
#فلسفه
#عقلانیت
#تفکر
#تمدن
http://eitaa.com/dreshkevari
عارف راستین چه کسی است؟
دیدگاه آیت الله مصباح یزدی ره
معرفت عرفانی فقط برای کسی حاصل است که خود به کشف و شهود رسیده باشد. حتی آگاهی حصولی از یافته های عارفان نیز همیشه میسور نیست و نمی توان به سخن هر مدعی کشف و شهودی اعتماد کرد.آری، اگر مدعی معصوم باشد سخن او حجت است. اگر معصوم از حقیقتی باطنی خبر دهد، اولا یقین خواهیم داشت که او چیزی را یافته است، و ثانیا آنچه یافته است، حقیقت است، نه خیال و وهم.
اما سخن غیر معصوم حجیتی ندارد، مگر از راهی مطمئن شویم که اولا او در بیانش صادق است و ثانیا با قرائنی دریابیم آنچه یافته است از عنایت های ربانی است، نه از جنس وهم و خیال و القاء شیطانی. چون حقیقت عرفان امری قلبی و باطنی است، شناخت عارف حقیقی برای افرادی که احاطه به باطن افراد ندارند دشوار است، جز به نحو ظنی از راه قرائن.
عارف کسی است که خدا را با قلب و روح درک کرده و یافته باشد. «کسانی که به گوهر راستین عرفان دست یافته باشند، اهل تظاهر و به دنبال اسم، رسم و عنوان نیستند؛ بلکه در خلوت روح خود از انس با محبوب خویش غرق لذتند و از بند اسم و رسم و نام و نشان رهیده اند.» نه اسم و عنوان ملاک عارف بودن است، نه اظهار کشف و کرامات. در میان علمای ربانی افراد بسیاری داریم که عنوان عارف را ندارند و کشف و کراماتی اظهار نکرده اند، اما به راستی عارف هستند. آشنایی با علوم و اصطلاحات عرفانی وعرفان نظری هم ملاک عارف بودن نیست.
«آنچه که عارف راستین به دنبال اوست، حقیقتی است که از راه دل ادراک میشود و بود و نبود الفاظ و مفاهیم، دخالتی در آن ندارد. از این رو چه آن الفاظ و مفاهیم را بداند و چه نداند، تأثیری در رسیدن او به حقایق عرفانی خواهد داشت. کم نبوده اند عارفان بلند مرتبه ای که حتی سواد خواندن و نوشتن هم نداشته اند و از بیان و تشریح حتی بخشی ناچیز از ادراکهای خود عاجز بوده اند.»
#کشف
#شهود
#کرامت
#وهم
منبع: چراغ فروزان حکمت: ص 61.
http://eitaa.com/dreshkevari
👆معرفی سه کتاب خواندنی
برای مطالعه در تعطیلات تابستان:
به رنگ صبر
نا
شرح صدر
http://eitaa.com/dreshkevari
1_1637528420.docx
78.7K
پاسخ به پرسش هایی درباره اصل امتناع تناقض
فنایی اشکوری
خبرگزاری حوزه
http://eitaa.com/dreshkevari
ادراک معقول: حکمتی در اوج شکوه
ابن سنیا در رسالۀ معراجیه نقل می کند که رسول خدا (ص) امیر المؤمنین علی (ع) را به تعقل و ادراک معقول تشویق می فرمود: «براي اين بود که شريف ترين انسانها و عزيزترين انبيا و خاتم رسولان (ص) با مرکز حکمت و فلک حقيقت و خزانه ي عقل، يعني امير المؤمنين (ع) چنين گفت که:
«يا عليُّ اِذا رأيت الناس يتقرّبون اًّلي خالقهم بأنواع البِرِّ تَقرَّبْ أنتَ اًّليه بأنواع العقل تَسبِقُهُم؛ اي علي! چون مردمان در کثرت عبادت رنج برند، تو در ادراک معقول رنج بر تا بر همه سبقت گيري.
و اين چنين خطاب را جز چون او، بزرگي راست نيامدي که او در ميان خلق، چنان بود که معقول در ميان محسوس؛ لاجرم چون با ديده ي بصيرتِ عقل، مدرکِ اسرار گشت همه ي حقايق را دريافت و ديدن حکم داد و براي اين بود که گفت: "لو کُشفَ الغطأُ ما ازددتُ يقيناً"؛ اگر پرده برداشته شود، بر يقين من افزوده نگردد.
هيچ دولت آدمي را زيادت از ادراک معقول نيست، بهشتي که به حقيقت آراسته باشد به انواع زنجبيل و سلسبيل، ادراک معقول است و دوزخ با عقاب و اشغال متابعت، اشغال جسماني است که مردم در بندِ هوا افتند و در جحيمِ خيال بمانند.»
(ابن سینا، معراج نامه، ص15)
از این حکمت درخشان نبوی استفاده می شود که طلب معرفت نزدیک ترین راه برای تقرب به حق تعالی و ادراک معقول برترین فضیلت است، البته بدون اینکه راه های دیگر تقرب و انواع نیکوکاری ها نفی یا کم ارزش تلقی شود. ضمنا ابن سینا در نهایت این معرفت را معرفت شهودی و از جنس دیدن (رؤیت) تفسیر می کند، نه شناخت عقلی و حصولی محض.
نقطۀ اوج دیگر در بیان زیبا و بلیغ شیخ الرئیس آنجاست که در بارۀ مولا می گوید: « او در ميان خلق، چنان بود که معقول در ميان محسوس.» جا دارد انسان ساعت ها در این تعبیر باشکوه خیره بنگرد و غرق در زیبایی و تأمل در ژرفای معنای آن شود!
http://eitaa.com/dreshkevari
1_1638405395.mp3
14.35M
اندیشه و سلوک عرفانی آیت الله خامنه ای
گفتاری از فنایی اشکوری ارایه شده در پیش همایش عرفان اهل بیتی 19/12/1399
اندر وصف جاهلان عالم نما
کسانی که به زبان عالمند و به دل جاهل: «در دل ایشان از خدای خوف و حیا نبود و در علم آموختن و نشر کردن نیت تحصیل ثواب آخرت و قربت حق نبود. به غرض تحصیل جاه و مال و قبول خلق و یافت مناصب تتبع علم کنند. لاجرم هوا بر ایشان غالب شود و علم ایشان متابع هوا گردد و کار به هوا کنند و به علم عمل نکنند و بر علمای متقی و دیندار حسد برند و در پوستین ایشان افتند و بر ایشان افترا کنند و در مقام بحث به جدل بادید آیند و ایذا کنند و سخن به توجیه نگویند و حق را گردن ننهند و خواهند که به جلدی و زبان آوری حق را باطل کنند و باطل را در کسوت حق فرانمایند و اظهار فضل کنند. از این جنس علما از آنها اند که خواجه علیه الصلوة می فرماید "اتقوا کل منافق علیم اللسان، یقول ما تعرفون و یفعل ماتنکرون."»
نجم رازی، مرصاد العباد، ص484.
http://eitaa.com/dreshkevari
1_1641221711.mp3
9.43M
🔊 فنایی اشکوری: انسان دوستی در معنویت اسلامی
مرکز سلامت معنوی دانشگاه علوم پزشکی کرمان ۱۳۹۹/۱۲/۲۵
1_1641578191.pdf
191.5K
عید قربان یادگار حیات توحیدی خلیل خدا
http://eitaa.com/dreshkevari
اخلاق جوانمردی
جوانمردی در اصل برخورداری از برخی فضایل روحی است که از کیفیات و احوال درونی انسان هستند، مانند شرافت، کرامت، عزت نفس، خیرخواهی، دگردوستی، همراه با شجاعت و قدرت اراده و عزم بر عمل. شاید با تأمل بتوان ریشه این فضایل را در یک فضیلت بنیادی یافت که گوهر جوانمردی برخورداری از آن فضیلت است و سایر صفات از فروع و شاخه ها و ثمرات آن فضیلت است. شجاعت و قوت اراده و عزم بر عمل برای آن است که فضایل و آرمان های اخلاقی در خارج فعلیت یابند و به ثمر بنشینند. فعلیت یافتن خارجی این صفات مسلتزم جود و بخشندگی، عفو و بخشش، دستگیری و یاری رسانی، و سلحشوری و رزم آوری برای کمک به مظلوم و مقابله با ستمگر است. پیوند جوانمردی با اخلاق و دگردوستی رکن مقوم و ذاتی جوانمردی است. بهتر آن است که بگوییم جوانمردی نوعی اخلاق و منش است، نه چیزی که با اخلاق پیوند دارد. انسان مطلوب در آئین جوانمردی کسی است که برخوردار از سلامت جسمی، فکری، اخلاقی و معنوی باشد.
چون جوانمردی حاوی عنصر خیرخواهی برای دیگران است بعد اجتماعی می یابد. هنگامی که افراد متعدد و متکثری با داشتن چنین روحیه و اهداف اجتماعی در جایی باشند، طبعا برای رسیدن به این اهداف با یکدیگر همکاری می کنند و بدینسان جوانمردی ظهور گروهی و نمود اجتماعی پیدا می کند و سازمان جوانمردی شکل می گیرد.
شجاعت و قوت اراده و عزم بر عمل و سلحشوری صفات اختصاصی جوانمردی نیست. ممکن است افراد خودکامه و ناجوانمردی هم از برخی از این صفات برخوردار باشند. پس هر جوانمردی این صفات را دارد، اما هرکس که این صفات را داشته باشد لزوما جوانمرد نیست. این صفات واسطۀ بین فضایل درونی و اهداف بیرونی و خارجی هستند.
هر کسی که اهداف بزرگی دارد و در پی تغییرات اساسی در بیرون است به شجاعت و قدرت و اقتدار نیازمند است، چه آن اهداف مقدس و در جهت خیر عامه باشد و چه نباشد. بنابر این شجاعت و سلحشوری به تنهایی ممیز جوانمردی از غیر جوانمردی نیست و هر جنگاور و شوالیه ای جوانمرد نیست. لشکریان مغول هم شجاع و سلحشور بودند، اما بویی از جوانمردی نبرده بودند. صفات و احوالی مانند شجاعت و رزم-آوری در هرحال و بطور مطلق فضیلت و ارزش مثبت نیستند، بلکه بسته به آن است که در خدمت چه هدفی باشند. جوانمرد کسی است که این توانایی ها را در خدمت اخلاق و معنویت و دگردوستی بکار می گیرد. اما صفتی همچون خیرخواهی بطور مطلق و در همه جا فضیلت است.
جوانمرد در عمل غمخوار و خدمتگذار خلق است، نه فقط در سخن و شعار. بسیارند کسانی که شعار جوانمردی و غمخوار ی و ایثار می دهند، اما در زندگی عملی آنها اثری از این صفات به چشم نمی خورد؛ بلکه از همین شعار کسب اعتبار می کنند و با همین شعار به نان و نام می رسند.
افراد ریاکار، خودخواه، جاه طلب، متکبر، متعصب و لجوج، خشمگین و خشن، تنگ نظر، نمام و غیبت کننده، بدبین، اهل تکفیر و تفسیق که خود را معیار مطلق حق و باطل می دانند هرگز نمی توانند جوانمرد باشند. بسیارند کسانی که غرق در این رذایلند اما زشتی خود را نمی بینند. چنین کسانی حتی اگر در ظاهر در صف حق و در جمع مؤمنان باشند از جوانمردی بدورند.
#جوانمردی
#فتوت
#اخلاق
#معنویت
http://eitaa.com/dreshkevari