eitaa logo
دکترمسعودبازودار(استاد دانشگاه،نویسنده،پژوهشگر)
1.4هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
35 فایل
دکتری فقه و حقوق اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔ اهل سنت چرا دست بسته نماز میخونن؟ این کار از زمان چه خلیفه ای باب شد و دلیلش چه بود ❗️❗️ 💠💠 👌گرفتن دست چپ با دست راست، چيزى است كه استحباب آن ميان فقهاى اهل سنت مشهور است. ❕حنفیه و شافعیه و حنابله بستن دست ها را در نماز مستحب و مالکیه باز بودن دست ها را مستحب می دانند 📚الفقه علی المذاهب الخمسه ص 110 ❕با آنكه غير از مالكيه، مذاهب ديگر خيلى بالا و پايين رفته اند، ولى هيچ دليلى قانع كننده بر جواز آن در نماز ندارند، تا چه رسد به اينكه باشد. بلكه مى توان گفت دليل بر خلاف آنان است و رواياتى كه چگونگى نماز پيامبر را تبيين مى كند چه از شيعه چه از اهل سنت، از اين نكته خالى است و ممكن نيست پيامبر خدا در طول زندگى يا اغلب دوران عمر، انجام اين مستحب را ترك كرده باشد . 🔸« حافظ ابوعبداللَّه نقل كرده كه ابوحميد ساعدى گفت: آيا شما را از كيفيت نماز پيامبر آگاه كنم؟ گفتند: براى چه؟ تو كه بيش از ما و پيش از ما از آن حضرت تبعيت و همراهى نداشته اى؟! گفت: آرى. گفتند: پس بيان كن. گفت: وقتى رسول خدا به نماز مى ايستاد، را تا برابر دوش خود بالا مى آورد، سپس تكبير مى گفت تا همه اعضايش قرار و آرام مى گرفت، قرائت حمد مىكرد. تكبير مى گفت و دستها را تا برابر دوشها بالا مى آورد، سپس به ركوع مى رفت، كف دستها را بر زانوها مى گذاشت و سرش را متعادل نگه مى داشت، سر بلند مىكرد و مى گفت: سَمِعَ اللَّه لِمَن حَمِده، دستها را تا محاذى دوشها بالا مىآورد و كاملًا مىايستاد. اللَّه اكبر مىگفت و به سجود مىرفت، دستها را از پهلوهايش فاصله مىداد، سر از سجده بلند مىكرد، متمايل به روى پاى چپ مىنشست و هنگام سجود انگشتان پاها را از هم باز مىكرد، دوباره به سجده مىرفت و از سجده بر مىخاست و اللَّه اكبر مىگفت، باز هم به روى پاى چپ قرار مىگرفت، ركعت ديگر هم همين گونه عمل مىكرد. پس از دو ركعت، تكبير مىگفت و دستها را تا برابر دوشها بالا مىآورد مثل آنگونه كه در آغاز نماز داشت، بقيه نماز را نيز همين گونه انجام مىداد، در سجده آخر كه سلام در آن است، پاى چپ را عقب مىكشيد و خميده به روى پاى چپ مىنشست. همه گفتند: راست مىگويد، پيامبر خدا اينگونه نماز مى خواند. 📚سنن بيهقى: ج 2، ص 72، 73، 101، 102؛ سنن ابى داود: ج 1، ص 194؛ سنن ترمذى: ج 2، ص 98؛ مسند احمد: ج 5، ص 424 ❕بزرگان صحابه كه ابوحميد را تصديق كردند، نشانه قوت حديث و ترجيح آن بر دليلهاى ديگر است. ابوحمید واجبات و مستحبات و را ذكر كرده و سخنى از دست روى دست گذاشتن نگفته است و به او اعتراض هم نكرده اند، در حالى كه مايل بوده اند خلاف آن را بيان كنند چون در اول كار، قبول نداشتند كه او نسبت به كيفيت نماز پيامبر از آنان داناتر باشد، بلكه گفتند: راست مى گويى پيامبر چنين نماز مى خواند، و خيلى بعيد است كه آنان با آنكه زياد بودند و در مقام بحث بودند فراموش كرده باشند. 🔸در روایات ما از این عمل به عنوان یکی از اعمال یاد شده است . ❕امام باقر علیه السلام فرمود ؛ «دست هایت را در نماز نبند زیرا این عمل مجوسیان است» 📚الکافی ج3 ص299 🔶حضرت علی علیه السلام فرمود: «مسلمان دست هایش را در نماز نمی بندد و خودش را به اهل کفر شبیه نمی سازد» 📚وسائل الشیعه ج7 ص267 👌کسی که این بدعت را وارد اسلام کرد خلیفه دوم بود ، زمانی که ایران را فتح کرد دید که با بستن دستها به سینه حکام خود را احترام می کنند ، او هم گفت که از این پس ما هم باید با این عمل خدا را عبادت و احترام کنیم ، لذا تکتف و دست بستن را در نماز وارد کرد . 🔸صاحب جواهر نقل می کند ؛ « حکایت شده است که زمانی که اسرای ایرانی را به نزد خلیفه دوم بردند ، آنان به نشانه احترام دستان خود را به سینه بستند ، عمر از حکمت این کار سوال کرد ، آنان گفتند ما این عمل را به عنوان خضوع و در برابر پادشاهان خود انجام می دهیم ، عمر هم گفت چه کار خوبی است ما هم از این پس در برابر خداوند در نماز چنین می کنیم » 📚جواهر الکلام ج 11 ص 19 👌روشن شد که عمل تکتف و دست بستن در نماز خلیفه دوم بوده و از سنت های پیامبر محسوب نمی شود و چه زیبا نقل کرده اند علمای اهل سنت از پیامبر گرامی که فرمود ؛ « بدترین امور ، امور نو و تازه و بدعت است ( که در دین وارد شود ) و هر بدعتی ضلالت است و هر هم در آتش است » 📚سنن نسائی ج 3 ص 450
مالكيه، مذاهب ديگر خيلى بالا و پايين رفته اند، ولى هيچ دليلى قانع كننده بر جواز آن در نماز ندارند، تا چه رسد به اينكه باشد. بلكه مى توان گفت دليل بر خلاف آنان است و رواياتى كه چگونگى نماز پيامبر را تبيين مى كند چه از شيعه چه از اهل سنت، از اين نكته خالى است و ممكن نيست پيامبر خدا در طول زندگى يا اغلب دوران عمر، انجام اين مستحب را ترك كرده باشد . 🔸« حافظ ابوعبداللَّه نقل كرده كه ابوحميد ساعدى گفت: آيا شما را از كيفيت نماز پيامبر آگاه كنم؟ گفتند: براى چه؟ تو كه بيش از ما و پيش از ما از آن حضرت تبعيت و همراهى نداشته اى؟! گفت: آرى. گفتند: پس بيان كن. گفت: وقتى رسول خدا به نماز مى ايستاد، را تا برابر دوش خود بالا مى آورد، سپس تكبير مى گفت تا همه اعضايش قرار و آرام مى گرفت، قرائت حمد مىكرد. تكبير مى گفت و دستها را تا برابر دوشها بالا مى آورد، سپس به ركوع مى رفت، كف دستها را بر زانوها مى گذاشت و سرش را متعادل نگه مى داشت، سر بلند مىكرد و مى گفت: سَمِعَ اللَّه لِمَن حَمِده، دستها را تا محاذى دوشها بالا مىآورد و كاملًا مىايستاد. اللَّه اكبر مىگفت و به سجود مىرفت، دستها را از پهلوهايش فاصله مىداد، سر از سجده بلند مىكرد، متمايل به روى پاى چپ مىنشست و هنگام سجود انگشتان پاها را از هم باز مىكرد، دوباره به سجده مىرفت و از سجده بر مىخاست و اللَّه اكبر مىگفت، باز هم به روى پاى چپ قرار مىگرفت، ركعت ديگر هم همين گونه عمل مىكرد. پس از دو ركعت، تكبير مىگفت و دستها را تا برابر دوشها بالا مىآورد مثل آنگونه كه در آغاز نماز داشت، بقيه نماز را نيز همين گونه انجام مىداد، در سجده آخر كه سلام در آن است، پاى چپ را عقب مىكشيد و خميده به روى پاى چپ مىنشست. همه گفتند: راست مىگويد، پيامبر خدا اينگونه نماز مى خواند. 📚سنن بيهقى: ج 2، ص 72، 73، 101، 102؛ سنن ابى داود: ج 1، ص 194؛ سنن ترمذى: ج 2، ص 98؛ مسند احمد: ج 5، ص 424 ❕بزرگان صحابه كه ابوحميد را تصديق كردند، نشانه قوت حديث و ترجيح آن بر دليلهاى ديگر است. ابوحمید واجبات و مستحبات و را ذكر كرده و سخنى از دست روى دست گذاشتن نگفته است و به او اعتراض هم نكرده اند، در حالى كه مايل بوده اند خلاف آن را بيان كنند چون در اول كار، قبول نداشتند كه او نسبت به كيفيت نماز پيامبر از آنان داناتر باشد، بلكه گفتند: راست مى گويى پيامبر چنين نماز مى خواند، و خيلى بعيد است كه آنان با آنكه زياد بودند و در مقام بحث بودند فراموش كرده باشند. 🔸در روایات ما از این عمل به عنوان یکی از اعمال یاد شده است . ❕امام باقر علیه السلام فرمود ؛ «دست هایت را در نماز نبند زیرا این عمل مجوسیان است» 📚الکافی ج3 ص299 🔶حضرت علی علیه السلام فرمود: «مسلمان دست هایش را در نماز نمی بندد و خودش را به اهل کفر شبیه نمی سازد» 📚وسائل الشیعه ج7 ص267 👌کسی که این بدعت را وارد اسلام کرد خلیفه دوم بود ، زمانی که ایران را فتح کرد دید که با بستن دستها به سینه حکام خود را احترام می کنند ، او هم گفت که از این پس ما هم باید با این عمل خدا را عبادت و احترام کنیم ، لذا تکتف و دست بستن را در نماز وارد کرد . 🔸صاحب جواهر نقل می کند ؛ « حکایت شده است که زمانی که اسرای ایرانی را به نزد خلیفه دوم بردند ، آنان به نشانه احترام دستان خود را به سینه بستند ، عمر از حکمت این کار سوال کرد ، آنان گفتند ما این عمل را به عنوان خضوع و در برابر پادشاهان خود انجام می دهیم ، عمر هم گفت چه کار خوبی است ما هم از این پس در برابر خداوند در نماز چنین می کنیم » 📚جواهر الکلام ج 11 ص 19 👌روشن شد که عمل تکتف و دست بستن در نماز خلیفه دوم بوده و از سنت های پیامبر محسوب نمی شود و چه زیبا نقل کرده اند علمای اهل سنت از پیامبر گرامی که فرمود ؛ « بدترین امور ، امور نو و تازه و بدعت است ( که در دین وارد شود ) و هر بدعتی ضلالت است و هر هم در آتش است » 📚سنن نسائی ج
♦️بدعت چیست؟ می فرماید: بدعت همان است که پس از رسول خدا «صلّی اللّه علیه و آله» پیدا شده و نصّی دربارۀ آن نرسیده، نه به طور خصوص و نه عموم، یا بطور خصوص یا عموم از آن نهی شده است. و آنچه در عمومات وارد است، بدعت نیست. مانند؛ ساختن مدرسه و امثال آنکه در عمومات سکنی دادن به مؤمن و کمک به او وارد است. یا مانند لباسهائی که در زمان پیغمبر «صلّی اللّه علیه و آله» نبوده و خوراکهای تازه که همه در عموم استحباب زینت وارد و از آن هم نهی نشده است. ♦️بلی آنچه به عنوان عموم لباس یا غذا باشد، اگر خصوصیتی به آن بدهند و بگویند با نحو خاص مورد امر و مطلوب شارع است، بدعت می شود. چنانچه نماز که بهترین اعمال است و در هر حال انجامش مستحب است، اگر چند رکعت مخصوص بر وجه مخصوص یا در وقت مخصوصی معیّن شود، بدعت است. (مانند اینکه عُمَر امر کرد شبهای ماه رمضان بیست رکعت نماز به جماعت بخوانند) و چنانچه کسی بگوید در فلان وقت به خصوص، هفتاد بار «لا اله الا اللّه» گفتن یا است، بدون اینکه داشته باشد بدعت است. ♦️ و به هرحال پدید آوردن چیزی در دین پیش خود که در اصل یا خصوصیّات آن دلیلی نباشد بدعت است. 🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸 ♦️اقسام بدعت از نظر شهید اوّل: «علیه الرّحمه» می فرماید: آنچه پس از پیغمبر «صلّی اللّه علیه و آله» پدیدار گشته، بر پنج قسم است: ⚡️واجب، ⚡️حرام، ⚡️مستحب، ⚡️مکروه و ⚡️مباح. و بدعت ای است که حرام باشد به این شرح: ✔️ ١- واجب : چون تدوین قرآن و اخبار، هرگاه بیم تلف آنها برود. (از حافظۀ مردم) زیرا تبلیغ دیانت به آینده ها واجب است به اجماع و آیه قرآن. و این وظیفه انجام نمی شود، مگر به حفظ قرآن و سنّت در زمان امام «علیه السّلام»، و اگر امام «علیه السّلام» حاضر باشد او خودش حافظ است و خطری نیست. ✔️ ٢- حرام : و آن بدعتی است که دلیل تحریم آن را بگیرد، چون تقدیم غیر امام معصوم بر امام معصوم، و غصب مناصب ویژۀ ایشان، و دست اندازی والیان جور به اموال مسلمانان، و جلوگیری آنها از مستحق، و جنگ با اهل حق، و تبعید ایشان، و کشتار بر پایۀ بدگمانی، و واداشتن مسلمانان بر بیعت با فاسق، و اقامت بر آن، و تحریم مخالفت آن، و غسل در جای مسح، و مسح بر غیر پوست بدن، و نوشیدن بسیاری از نوشابه های مسکر، و جماعت در نماز نافله، و اذان دوّم روز جمعه، و حرام کردن حجّ تمتّع، و صیغهء زن، و شورش بر امام «علیه السّلام»، و دادن ارث به افراد دور و ندادن به نزدیکان، و منع خمس از اهل آن، و افطار در غیر وقت آن و غیره از بدعتهای مشهور، به اجماع شیعه و سنّی و از این باب است: اخذ گمرک و دادن منصب و مقام به ناصالح، به بخشش یا به وراثت یا از راه دیگر. ✔️ ٣- مستحبّ : و آن هر بدعتی است که دلایل استحباب آن را بگیرد. چون ساختن مدارس و خانه ها. ✔️ ۴- مکروه : و آن بدعتی است که دلیل کراهت آن را بگیرد. مانند زیادی در تسبیح حضرت زهرا «علیها السّلام» و کاستن از آن و هم نسبت به وظائف دیگر و تنعّم در لباس و خوراک به اندازه ای که به اسراف نرسد و اگر زیان بخش باشد، برای خود یا خاندانش حرام می گردد. ✔️ ۵- مباح : و آن بدعت در مورد دلایل روا دانستن است. مانند غربال کردن آرد که گفته اند! 🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 ♦️فرمایش مجلسی: پس از بیان مقدّمه ای می فرماید: بدعت عبارت از این است که امری را که خداوند حرام فرموده حلال کنند، یا امری را مکروه کنند که خدا مکروه نفرموده، یا امری را واجب کنند که خداوند واجب نفرموده، یا امری را مستحبّ کنند که خدا مستحب نفرموده. ♦️مثل آنکه خدا فرموده است: نماز در همه وقت مستحب است و اگر کسی به این عنوان نماز بخواند که چون همه وقت سنّت است و این هم یک وقتی از آن وقتها، پس من در این وقت نماز میگذارم، ثواب دارد و اگر دو رکعت نماز در وقت غروب آفتاب بخواند به عنوان اینکه در خصوص این وقت، خدا این نماز را از من خواسته است بدعت می شود و حرام است. ♦️چنانچه عُمَر در خصوص نماز ظهر شش رکعت مقرّر داشت که در این هنگام می بایست خواند به عنوان سنّت، و به این جهت بدعت و حرام شد و ائمّۀ ما از آن نهی فرمودند. ♦️همچنین اگر کسی نماز نافله را سه رکعت به یک سلام بخواند، چون این هیأت در نماز سنّت از «پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله» به ما نرسیده، بدعت و حرام است. یا اگر کسی در هر رکعتی دو رکوع بجا آورد حرام است. ♦️همچنین کلمهء طیّبهء «لا اله الا اللّه» را همه وقت گفتن سنّت و بهترین ذکرها است. اگر کسی چنین قرار دهد که بعد از نماز صبح، هزار و پانصد مرتبه مثلاً سنّت است و خصوص این عدد را در خصوص این وقت از جانب شرع مقرّر بداند، یا خود قرار دهد و این خصوصیّت را عبادت بداند، بدعت است در دین، و بدترین است. 🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾 ♦️بدعت یعنی تغییر حکم الهی: ♦️ بنابراین خلاصهٔ معنی بدعت ، تغییر دادن دین الهی و به رأی