eitaa logo
دروس الشباب
400 دنبال‌کننده
121 عکس
25 ویدیو
53 فایل
محور مباحث این کانال، علوم اسلامی و دروس حوزوی است. باز ارسال مطالب با ذکر آدرس کانال، مجاز است. ارتباط با ادمین: @Ebn_Ahmad
مشاهده در ایتا
دانلود
قسم و جرّ و امر برخی از ترجمه ها از آیۀ «وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبينَ » (عنکبوت: 3) : در در هر دو مرد، و قسم است نه : «و به يقين، كسانى را كه پيش از اينان بودند آزموديم، تا خدا آنان را كه راست گفته‏ اند معلوم دارد و دروغگويان را [نيز] معلوم دارد.» ( : ذکر کلمۀ (تا) در ترجمه می فهماند ایشان لام قسم را با لام تعلیل که مکسور است اشتباه گرفته اند.) : « بى‏ ترديد كسانى را كه پيش از آنها بودند (طبق سنّت جاريه خود به توجيه تكليف) آزموديم پس بى‏ ترديد علم ازلى خداوند درباره كسانى كه راست گفتند تحقق مى ‏يابد و درباره دروغگويان (نيز) تحقق مى‏ يابد، و صدق راستگويان و كذب دروغگويان ظاهر مى‏ گردد.» ( : اگر چه لام مفتوح را ترجمه نموده است، ولی دارای اضافاتی است که دلیلی بر آنها نداریم مثل آنچه در متن پر رنگ شده است. نیز ترجمۀ صحیح .) :در حالى كه يقيناً كسانى را كه پيش از آنان بودند، آزمايش كرده‏ ايم [پس اينان هم بى‏ ترديد آزمايش مى ‏شوند]، و بى‏ ترديد خدا كسانى را كه [در ادعاى ايمان‏] راست گفته ‏اند مى ‏شناسد، و قطعاً دروغگويان را نيز مى ‏شناسد. ( : ظاهرا اشکالی در ترجمه جز اینکه ترجمۀ داخل() ضروری نمی باشد.) : ما كسانى را كه پيش از آنان بودند آزموديم (و اينها را نيز امتحان مى ‏كنيم)؛ بايد علم خدا درباره كسانى كه راست مى‏ گويند و كسانى كه دروغ مى ‏گويند تحقق يابد! ( : لیعلمن را ترجمه نموده است. در حالی که باید باشد، و در زمان اتصال به و نیز می شود. دارای ()غیر ضروری نیز می باشد. نیز وجه مورد قرار گرفته و در ترجمه حذف شده است.) : ممکن است یه معنای و باشد. (شرحش را در پیام بعدی ببین. ...) : و بيقين كسانى را كه پيش از آنان بودند آزموديم، و حتماً خدا كسانى را كه راست گفته‏ اند معلوم مى‏ دارد (و شناخته مى ‏شوند،) و البتّه دروغگويان را (نيز) معلوم مى‏ دارد. ( : ترجمه است.) @DUROUS_ALSHABAB
علم: دانستن. دانش. قَدْ عَلِمَ‏ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ‏ (بقره: 60) هر گروه محل آب خوردن خود را دانستند قالُوا سُبْحانَكَ لا عِلْمَ‏ لَنا إِلَّا ما عَلَّمْتَنا (بقره: 32) : اظهار و روشن كردن ثُمَّ بَعَثْناهُمْ‏ لِنَعْلَمَ‏ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصى‏ لِما لَبِثُوا أَمَداً (كهف:12) دلیل: بدیهی است كه خدا پيش از بر انگيختن اصحاب كهف مي دانست كدام گروه از آنها مدّت توقّف خود را بهتر مي دانند و بعثت آنها براى اظهار و روشن كردن آن بود. ذيل آيه 140 از آل عمران‏ وَ لِيَعْلَمَ‏ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا ... فرموده: خدا قبل از اظهار مي داند كه آنها از حيث ايمان متمايز مي شوند و پس از اظهار مي داند كه متمايزاند پس تغيير در معلوم است نه در علم. و به قولى معنى آنست: تا خدا معلوم را ظاهر سازد. در الميزان ذيل‏ لِنَعْلَمَ‏ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ‏ فرموده: مراد علم فعلى است و آن ظهور شى‏ء و حضورش به وجود خاصّ نزد خداست، علم بدين معنى در قرآن زياد است مثل‏ وَ لِيَعْلَمَ‏ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ‏ حديد: 25. لِيَعْلَمَ‏ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ‏ جنّ: 28. نتیجه: همه آياتی كه در اين سياق‏اند مراد از در آنها و است. @DUROUS_ALSHABAB
دروس الشباب
یاد آوری می کنم در تعریف صحابی بین اهل سنت اختلاف است، ان شاءالله بیان خواهم کرد.
() «الصحابه» کلمه‌ای عربی و جمع «الصاحب» است و این ماده در معنای همنشینی، رفاقت، دوستی و یاری به کار می‌رود. ابن‌ حجر عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۵۸: صحابی به کسی گفته می‌شود که با پیامبر اسلام(ص) ملاقات کرده و هنگامی که از دنیا رفته، همچنان به او ایمان داشته و مسلمان بوده است. عامه معتقدند: منظور از ملاقات، اعم از دیدار، همنشینی، همراهی و رسیدن یکی به دیگری است، هرچند با هم سخن نگفته باشند و مثلا به واسطه نابینایی، پیامبر(ص) را ندیده باشد. برخی، قیدها و شروطی مانند: «طولانی بودن همنشینی با پیامبر(ص)»، «حفظ روایت از او» و «جنگیدن و شهادت در رکاب او» را به تعریف مذکور افزوده‌اند؛ ولی آنچه نزد علما پذیرفته شده، همان تعریف نخست است.(ابن‌ حجر عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص159) تشخیص صحابی بودن شخص، از طریق تواتر، استفاضه، شهرت و خبر ثقه است. کسانی را که در سن کودکی توفیق درک پیامبر(ص) را داشته‌اند، صحابه صغار(کوچک و کم سن) و به زنان نیز صحابیات می‌گویند.(ابن‌ حجر عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۷، ص۶۷۹؛ ج۸، ص۱۱۳) @DUROUS_ALSHABAB
يَا فَاطِمَةُ اِشْفَعِي لِي فِي الْجَنَّهِ 🏴 سالروز شهادت دختر گرامی امام موسی بن جعفر و خواهر امام رضا(علیهم السلام)، کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام اللّٰه علیها را تسلیت و تعزیت عرض می نمائیم. @DUROUS_ALSHABAB
( ) می خواهم سخنی بگویم که بسیاری از دولت های اسلامی و نیز مسلمانان بدان عمل نمی کنند. و این ترک فعل، نتیجهٔ دخالت قدرت های غیر مسلمان در سرزمین های اسلامی است. بر مبنای در همه مذاهب اسلامی، دفاع از مرزها بر همه واجدان شرایط، یک واجب کفایی است. از وقتی فقیهان واژه مرز را به کار می برند، مرز سرزمین های اسلامی با سرزمین های کفر است. اهمیت پاسداری از این مرز به حدی است که یکی از دعاهای صحیفه سجادیه نیز به دعا برای سلامتی و توفیق مرزداران عزیز اختصاص دارد. اهمیت این مسأله وقتی روشن می شود که توجه داشته باشیم مرزداران سرزمین های اسلامی در زمان امام سجاد علیه السلام، لشکریان (قاتلان اهل بیت) بودند. پس اینکه ساکنان مرز اسلامی شیعه اند یا سنی، از اهمیت پاسداری از مرز های دارالاسلام، نمی کاهد. @DUROUS_ALSHABAB
36.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنان طوفانی شهید مطهری عاشورای ۱۳۴۸ اگر می خواهید در فرصتی کوتاه تحلیل و سیر تاریخی دقیق و کاملی از تجاوز اسرائیل در سرزمین های مقدس را بدانید، این سخنرانی ویژه را از دست ندهید. سخنرانی که موجب دستگيری ایشان شد و به این واسطه مدتی را در انفرادی بسر بردند! @DUROUS_ALSHABAB
در کتاب های درسی قسمت هشتم نمونه هایی از سانسور نمونه دوم: در دانش مباحثی یافت می شود که علت ورود آنها به علم اصول بر بسیاری از طلاب و اصول پوشیده است، و لذا آنها را از می شمارند. مروری بر نمونه های آن: 3_حجیت خبر واحد برخی کتاب های اصولی متذکر شده اند که عنوان دقیقش است. زیرا آنچه حجتش بررسی می شود حجیت سنتی است که به وسیله خبر واحد به ما رسیده است. اگر کسی در حجیت اخبار، وثوق صدوری شد یا بر مبنای به سراغ اعتبار سنجی روایات رفت، آیا حجیت خبر واحد به سبک رایج پاسخگو خواهد بود؟ این از مسائلی است که در اصول بر مبنای اصول اهل سنت بررسی می شود @DUROUS_ALSHABAB
(شنبه) «سبت» در لغت: قطع. بريدن (مفردات راغب) «سَبَتَ الشَّيْ‏ءَ: قَطَعَهُ» وَ جَعَلْنا نَوْمَكُمْ‏ سُباتاً (نباء: 9) راغب گويد: يعنى خواب را بريدن عمل قرار داديم. معلوم است که به معنای و استراحت به کار رفته است که نوعى قطع عمل به شمار می آید. يعنى خوابتان را براى شما آرامش قرار داديم. در صحاح از جمله معانى سبت گفته «السَّبْتُ‏ الرَّاحَةُ ... و السُّبَاتُ‏ النَّوْمُ وَ أَصْلُهُ الرَّاحَةُ» خطبه 219 آمده‏ «فَكَأَنَّهُمْ فِي ارْتِجَالِ الصِّفَةِ صَرْعَى‏ سُبَاتٍ‏». و خطبه 222 فرموده‏: «نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ سُبَاتِ الْعَقْلِ». مراد از سبات در دو جملۀ فوق: خواب است زیرا خواب قطع فعّاليت ظاهرى است. سبت يهود عبارت است از: قطع عمل در شريعت موسى که از نظر زمانی مطابق روز شنبه است، در قاموس كتاب مقدس نوشته: سبت اسم آنروزى است كه قوم يهود از تمامى اعمال خود دست كشيده استراحت ميكردند و اين لفظ از عبرانى معرّب گشته و معنى استراحت ميدهد. در تورات فعلى سفر خروج باب 20 بند 8 گويد: روز سبت را ياد كن تا آنرا تقديس نمائى «شش روز مشغول باش و همه كارهاى خود را بجا آور، اما روز هفتمين سبت يهود خداى تو است در آن هيچ كار مكن. ..... شش بار در قرآن كريم از سبت یهود (السبت) یاد شده است. که يك بار به صورت فعل‏ «يَسْبِتُونَ» آمده است. گویا روز سبت در يهود روز محترمى بوده است‏ که قرآن می فرماید: قُلْنا لَهُمْ لا تَعْدُوا فِي‏ السَّبْتِ‏ ... نساء: 154. اما در آیه زیر سبت به معنای مصدری به کار رفته است (مفردات راغب) إِنَّما جُعِلَ‏ السَّبْتُ‏ عَلَى الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَيَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ‏ نحل: 124. @DUROUS_ALSHABAB
(محمد تقی بهار) ملک الشعرای بهار در مجلسی بود .قرار شد از طبعش امتحان به عمل آید . چهار اسم را تعیین کردند که بهار در دو بیت هر چهار را بیاورد. (تسبیح – چراغ – نمک – چنار) ملک الشعرا سرود: با خرقه و تسبیح مرا دید چو یار * گفتا ز چراغ زهد ناید انوار کس شهد ندیده است در کان نمک * کس میوه نچیده است از شاخ چنار بعد اسامی: ( خروس – انگور – درفش – سنگ ) را مطرح کردند . پس بهار چنین سرود: برخاست خروس صبح برخیز ای دوست * خون دل انگور فکن در رگ و پوست عشق من و تو قصه ی مشت است و درفش * جور من و دل صحبت سنگ است و سبوست دیگری گفت: اگر استاد کلمات ( گل رازقی – سیگار – لاله – کشک ) را که خیلی دور از مفهوم یکدیگرند در شعر بگنجاند همه به برتری وی اذعان خواهیم کرد ملک الشعرا پس از لحظه ای چنین سرود: ای برده گل رازقی از روی تو رشک * در دیده مه زدود سیگار تو اشک گفتم که چو لاله داغدار است دلم * گفتی که دهم کام دلت یعنی کشک جوانی حاضر بود گفت: شاید استاد ابیات خوانده شده را قبلا سروده باشند. اگر ( آیینه – اره – کفش – غوره) را در یک رباعی آورند دیگر کسی را جای تردید باقی نخواهد ماند. و بهار چنین سرود: چون آینه نور خیز کشتی احسنت * چون اره به خلق تیز گشتی احسنت در کفش ادیبان جهان کردی پای * غوره نشده مویز گشتی احسنت @DUROUS_ALSHABAB
گاهي اديب نيشابوري شعر زير را در كلاس درس مي خواند: لذات دنيوي همه پوچ است نزد من در خاطر، از تغيّر آن، هيچ ترس نيست روزِ تنعّم و شبِ عيش و طرب، مرا غير از شبِ مطالعه و روزِ درس نيست @DUROUS_ALSHABAB
() عوض از یکی از کاربردهای أل تعریف، است. بدین معنا که متکلم، مضاف الیه را حذف نموده و به جای آن حرف تعریف را بر مضاف داخل می کند. مثال: ثانی در الروضة البهیه فی شرح اللمعة الدمشقیة (المحشى - كلانتر)، ج‌5، ص: 30 می فرماید: (و للموالي) أي ، و عوض عن المضاف إليه یعنی: منظور شهید اول از «للموالی»، همان «موالی الموصی» است، پس در عوض از مضاف الیه محذوف است. @DUROUS_ALSHABAB
علامه مجلسی به نقل از اعلام الدین دیلمی از امام صادق علیه السلام نقل می کند: چهار چیز است که هیچ یک از انبیاء و اوصیاء و تابعان آنان از آن به دور نبوده اند: فقر مالی؛ بیماری جسمی؛ کافری که به دنبال کشتن آنهاست؛ و منافقی که در پی عیبجویی از آنان است. نیز حضرتش به اصحاب خویش فرمود: آرزوی محال نکنید. پس اصحابش (با تعجب) فرمودند: و چه کسی آرزوی محال می کند؟! پی ایشان فرمود: شما! آیا تمنّای آسایش دنیوی ندارید؟! گفتند: بله داریم. پس حضرت فرمودند: آسایش دنیوی برای مؤمن محال است. بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏78 ؛ ص195 وَ قَالَ الصَّادِقُ ع‏ أَرْبَعَةٌ لَمْ تَخْلُ مِنْهَا الْأَنْبِيَاءُ وَ لَا الْأَوْصِيَاءُ وَ لَا أَتْبَاعُهُمْ الْفَقْرُ فِي الْمَالِ وَ الْمَرَضُ فِي الْجِسْمِ وَ كَافِرٌ يَطْلُبُ قَتْلَهُمْ وَ مُنَافِقٌ يَقْفُو أَثَرَهُمْ. وَ قَالَ ع لِأَصْحَابِهِ لَا تَتَمَنَّوُا الْمُسْتَحِيلَ قَالُوا وَ مَنْ يَتَمَنَّى الْمُسْتَحِيلَ فَقَالَ أَنْتُمْ أَ لَسْتُمْ تَمَنَّوْنَ الرَّاحَةَ فِي الدُّنْيَا قَالُوا بَلَى فَقَالَ الرَّاحَةُ لِلْمُؤْمِنِ فِي الدُّنْيَا مُسْتَحِيلَةٌ. @DUROUS_ALSHABAB
هدایت شده از میراث فقاهت خراسان
حاج آقای ربانی (غزه).mp3
2.23M
🔹 بیانات استاد حجت‌الاسلام والمسلمین ربانی بیرجندی در درس خارج فقه در مورد تاریخ غزه و پاسخ به شبهه ناصبی بودن فلسطینی ها آبان ۱۴۰۲ ............................................. آثار و اسناد علما و اساتید حوزه علمیه خراسان را در کانال میراث فقاهت خراسان دنبال کنید: https://eitaa.com/joinchat/2033975358C93349617f8
و در قرآن و فقه1 خدای تعالی در 6 آیه از قرآن دربارۀ سخن گفته است که همگی آنها در سورۀ مائده است. (آیات: 1 و 2 و 4 و 94 و 95 و 96) واژۀ در آیات: 1 و 94 و 95 و 96 و واژۀ در آیه: 2 واژۀ موصوله در آیۀ: 4 صید در و واژۀ «صيد» در لغت به دو معنا به کار رفته است: 1. معنای مصدری؛ یعنی: (شكار كردن) «صاده صيدا: قنصه و اخذه بحيلة» 2. صفت مشبهه به معنای اسم مفعول؛ يعنى (شكار شده) مثل آیۀ 95 سوره مائده: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ» صید در : صيد در فقه دو دارد: 1. (ممنوع)، و آن در صورتی است که برای تفریح و خوشگذرانی باشد. 2. (جایز)، و آن در صورتى است كه شخص براى تأمين مخارج خويش و عائله‏اش شكار كند. : فقهاء سفر كسانى را كه براى تفريح به شكار می روند سفر معصيت دانسته و می گویند باید نمازش را تمام (کامل) بخواند و اگر در ماه رمضان است باید روزه هم بگیرد اگر چه در سفر است. گویا حرمت شكار تفريحى بدین خاطر است که روا نيست انسان براى ارضاء تمايل نفسانى خويش حيوانات و پرندگانى را كه در اين زمين پهناور بى آنكه به كسى آزار برسانند مي چرند و ميپرند و خداى خويش را تسبيح مي كنند، از نردبان هستى پياده كند. ولى اگر احتياج داشته باشد آن مطلب ديگرى است. @DUROUS_ALSHABAB
در قرآن و فقه2 صید در برخی استعمال واژۀ در آیه 96 سورۀ مائده را از باب دانسته اند: أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَ طَعٰامُهُ مَتٰاعاً لَكُمْ وَ لِلسَّيّٰارَةِ وَ حُرِّمَ عَلَيْكُمْ صَيْدُ الْبَرِّ مٰا دُمْتُمْ حُرُماً (مائدة؛ 96) آیت الله سیفی مازندرانی در دليل تحرير الوسيلة - الصيد و الذباحة؛ ص: 2 می گوید: بدیهی است که منظور از واژۀ اعم معنای مصدری و اسم مفعولی آن است یعنی حلال و حرام بودن هم دربارۀ عمل شکار است و هم دربارۀ خوردن حیوان شکار شده است. @DUROUS_ALSHABAB
كتاب الاستغناء.pdf
9.51M
الاستغناء فی احکام الاستثناءنوشته شهاب‌الدین ادريس بن عبد الرحمن ابن عبد اللّه صنهاجى قرافی(626-682، 684 ق) از عالمان اصول، فقه و علوم عقلی و از بزرگان و مشایخ مذهب مالکی است این اثر توسط محمد عبدالقادر عطا تحقیق شده است. هرچند که بنیان کتاب بر موضوعی نحوی استوار است با این وجود مسائل متعدد غیر نحوی مرتبط با لغت، صرف، بلاغت، فقه، اصول، کلام، و معانی و بیان و مسائل مختلف آن از جمله مجاز، استعاره، حصر، تقدیم و تاخیر و دیگرمسائل را نیز شامل شده است. کتاب در یک تمهید و پنجاه و یک باب تنظیم شده است. نویسنده در ارائه موضوعات مختلف کتاب آنها را به مسائل و فوائد تقسیم کرده است و عناوین کوچک بسیاری اعم از فوائد، سؤالات، و تنبیهات را در این اثر گردآوده است. قرافی ضمن اشاره به آرای اصولیان در خصوص استثنا تلاش کرده با تکیه بر کتب و مصادر نحوی مهم، میان نظرات آنان و نحویان در مباحث نحوی هماهنگی ایجاد نماید. مؤلف به نظرات فقها پیرامون اسثتثنا در آیاتی که متضمن احکام شرعی است توجه کرده و بخش‌های پایانی کتاب را به استثنای مورد توجه فقها که در برخی از مباحث فقهی مطرح است، اختصاص داده است. اثر یاد شده سرشار از آیات قرآنی است که نویسنده به‌عنوان شاهد آورده و در اغلب موارد به شیوه پرسش به توضیح مطالبی پیرامون لفظ، حکم، اعراب آیه و نوع استثایی که آیه متضمن آن است با تکیه بر منابع تفسیری، پرداخته است @DUROUS_ALSHABAB
دربارۀ علوم غریبه؟! پیام بعدی ان شاء الله
چیستی ثبوت و حدوث ج 1.mp3
30.46M
چیستی و 1 استاد حجة الإسلام مهدی رضایی حوزه علمیه مشهد مدرسه نواب
چیستی ثبوت و حدوث ج 2.mp3
21.89M
چیستی و 2 استاد حجة الإسلام مهدی رضایی حوزه علمیه مشهد مدرسه نواب
1 در جمعی از دوستان نشسته بودیم، گفتند فلانی علوم غریبه خوانده است. گفتم فلانی، علوم غریبه چیست؟ چه درسی یا کتابی از این علوم را خوانده ای؟ گفت: یکی از آن کتاب ها، کتابی است که اگر بخوانی شب از ترس خوابت نمی برد. نمی دانی اول که آن را می خواندم چقدر می ترسیدم؟! شب ها قبل از خواب چقدر دعا و اوراد می خواندم؟!! گفتم نامش چه بود؟ گفت: «کَلّه سر» (به فتح کاف و تشدید لام و بدون تشدید راء). مرا می گویی، بی اختیار خندیدم، گفت چرا می خندی؟ گفتم داداش اسم آن کتاب که خوانده ای «کُلُّهُ سِرّ» است و هر حرفش اشاره به علمی دارد: ک: کیمیا (همان شیمیا یعنی شیمی امروز است که در گذشته با آرزوی کشف روش تبدیل مس به طلا بدان می پرداختند. و در آخر با دست حسرت به سر می کوبیدند.) ل: لیمیا هـ: هیمیا س: سیمیا ر: ریمیا و آن کتاب که خوانده ای نام رسمی اش «اسرار قاسمی» است و اما اعتبار این کتاب بماند. (البته کتاب دیگری هم توسط شخص دیگری با نام کلّه سر چاپ شده است.) نا گفته نماند علوم غریبه منحصر در این 5 تا نیست. أعداد (أوفاق)؛ و رمل؛ و حروف؛ و تکسیر؛ و جفر؛ طلسمات از شاخه های دیگر این علوم هستند. : برخی از طلاب به جای اشتغال به علوم رسمی که برای فهم قرآن و روایات معصومین به آنها نیاز است، دنبال چیزهای دیگری هستند و گاه گرفتار می شوند. @DUROUS_ALSHABAB
2 اسطرلاب نجومی علوم غریبه بی خبری از برخی علوم رایج بین مردمان قدیم به حدی رسیده که برخی اسطرلاب را از علوم غریبه و ابزاری برای یا ابزرای نامشروع برای می پندارند. ابوریحان بیرونی در کتاب التفهیم لأوائل صناعة التنجیم ص285 می گوید: باب چهارم - در اسطرلاب اسطرلاب چیست؟ این آلتی است یونانیان را، نامش اسطرلابون، أی: آیینۀ نجوم. ..... و بدین آلت دانسته آید وقتها و آنچه از روز و شب گذشته بود، به آسانی و غایت درستی. و نیز دیگر کارها که از بسیاری نتوان شمردن. : تا حدود 200 کاربرد برای این ابزار شمرده اند. ابوریحان در این کتاب به برخی از کاربردهای اسطرلاب اشاره نموده است، که فهرست آن از این قرار است: 1.اندازه گیری ارتفاع خورشید (چشمۀ آفتاب) 2.اندازه گیری طول سایۀ اشیاء در ساعت های مختلف روز. 3.دانستن طالع (منظور از طالع، مقدار ساعت برآمده از خورسید است نه طالع بینی به معنایی که در عرف ما رایج است ) مثلا الآن چند ساعت از طلوع می گذرد؟ 4.تعیین مقدار ساعات یک روز (اندازۀ طول هر روز) 5.تخمین فاصلۀ سیارات 6.تعیین ساعت های شب 7. تعیین ساعت طلوع و غروب ستارگان 8.اندازه گیری مسافتها و مقدار فاصلۀ بین دو شیء 9.اندازه گیری عمق چاه 10.اندازه گیری ارتفاع مناره و کوه و ساختمان و ... : اسطرلاب هیچ کارآیی در احکام شرعی ندارد. بله برای تعیین جهت قبله هم به کار می رود. (موضوع خارجی) : احکام نجومی با اسطرلاب کشف نمی شود. @DUROUS_ALSHABAB
کتاب التفهیم ابوریحان بیرونی با تصحیح استاد جلال الدین همایی @DUROUS_ALSHABAB
#لغت #مثلثات #قطرب #علوم_غریبه 3 شش روز قبل یکی از دوستان یکی از دفترهای یادداشت بنده را برداشت و قسمتی را که مربوط به رونویسی مثلثات ابوعلی قطرب بود، ورق زد و گفت: الآن این چیزها برای طلاب و دانشجویان عصر ما علوم غریبه است. گفتم چون کتابش یافت نمی شد و حجمش کم بود، رونویسی کردم. چند صفحه قبل را دید، گفتم #منظومه_کبری در منطق است که منطق کبری را به شعر پارسی سروده است، این را هم رونویسی کرده بودم. بعدش گفتم: آن روزها #موبایل و #فضای_مجازی نبود. بله به حدی در کتابخانه مطالعه می کردیم که هر روز بعد از خاموش کردن لامپ کتابخانه ما را بیرون می کردند. #نمونه_مثلثات شَکل (به فتح شین) : مثل و شبه شِکل (به کسر شین) : قبح و ذلت شُکل (به ضم شین) : تمثال حیوانات شَرب: جماعتی که بر غذایی گِرد آمده باشند. شِرب: مکانی که آب دارد. (موضع الماء) شُرب: نوشیدن @DUROUS_ALSHABAB
سؤال: چرا ضمیر «أنا» را با الف می نویسند؟ پاسخ: چون در زمان وقف با الف خوانده می شود هر چند در زمان وصل، الف حذف می شود. نکته: (أنا) در وصل : در کتاب شرح الشاطبية ص 164 می گوید: از میان قاریان سبعه، نافع الف «أنا» را در 12 مورد در زمان وصل به واژۀ بعدش، تلفظ کرده است. در دو آیه، حرف بعدش است: 1- سوره بقره: «أنا أحيي وأميت» 2- سوره يوسف: «أنا أنبئكم بتأويل» در ده آیه حرف بعدش است: 1- سوره انعام: «وأنا أول المسلمين» 2- سوره أعراف: «أنا أول المؤمنين» 3- سوره یوسف: «أنا أخوك» 4 و5 سوره کهف: «أنا أكثر منك مالاً وولدا» و «أنا أقل» 6 و 7- سوره نمل: «أنا آتيك به قبل أن تقوم من مقامك»، و «أنا آتيك به قبل أن يرتد إليك طرفك» 8- سوره غافر: «وأنا أدعوكم» 8- سوره زخرف: «فأنا أول العابدين» 10- سوره ممتحنة: «وأنا أعلم» قالون نیز در سسه مورد که بعد از «أنا» حرف است، الف أنا را تلفظ نموده است: 1- سوره أعراف: «إن أنا نذير وبشير لقوم يؤمنون» 2- سوره شعراء: «إن أنا إلا نذير مبين» 3- سوره أحقاف: «وما أنا إلا نذير مبين» بالأحقاف منبع: النشر 2: 231، الإتحاف: 161. ابوحیان در البحر المحیط ج 2:ص 288: «وإثبات الألف وصلا ووقفا لغة تميم، ولغة غيرهم حذفها في الوصل: ولا تثبت إلا في الشعر» @DUROUS_ALSHABAB