eitaa logo
کانال قرآنی یوسف زهرا(عج)
1.5هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
217 فایل
✨"ان هذا القرآن یهدی للتی هی أقوم و یبشر المومنین "✨ 💞به کانال قرآنی یوسف زهرا(عج) خوش آمدید 💞ارتباط با خادم کانال👇 @Yosofezahra313 💞ارتباط با مدیر کانال 👇 @Yosofezahra313 💞ارتباط با واحد اداری👇 @Yosofzahra12 💞کپی مطالب باذکر صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
❤علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را ❤که به ماسوا فکندی همه سایه ی هما را ❤دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین ❤به علی شناختم من به خدا قسم خدا را 💞@dyosofezahra💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
taheri-milad-emam-javad-95-004.mp3
4.83M
🌸مولودی امام جواد و حضرت علی اصغر علیهما السلام 🌸 با نوای محمدحسین طاهری 🎤 💞@dyosofezahra💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پورياي ولي 📜 راوی: ايرج گرائي مسابقات قهرماني باشگاه ها در سال 1355 بود. مقام اول مسابقات، هم جايزه نقدي ميگرفت هم به انتخابي کشــور ميرفت. ابراهيم در اوج آمادگي بود. هرکس يک مسابقه از او ميديد اين مطلب را تأييد ميكرد. مربيان ميگفتند: امسال در 74 کيلو کسي حريف ابراهيم نيست. مسابقات شروع شــد. ابراهيم همه را يکي يکي از پيش رو برميداشت. با چهار کشتي که برگزار کرد به نيمه نهائي رسيد. کشتيها را يا ضربه ميکرد یا رد. يا با امتياز بالا ميبرد. به رفقايم گفتم: مطمئن باشــيد، امسال يه کشتيگير از باشگاه ما ميره تيم ملي. در ديدار نيمه نهائي با اينکه حريفش خيلي مطرح بود ولي ابراهيم برنده شد. او با اقتدار به فينال رفت. حريف پاياني او آقاي (محمود.ك) بود. ايشان همان سال قهرمان مسابقات ارتشهاي جهان شده بود. قبل از شروع فينال رفتم پيش ابراهيم توی رختکن و گفتم: من مسابقه هاي حريفت رو ديدم. خيلي ضعيفه، فقط ابرام جون، تو رو خدا دقت كن. خوب کشتي بگير، من مطمئنم امسال برا تيم ملي انتخاب ميشي. مربي، آخرين توصيه ها را به ابراهيم گوشــزد ميکرد. در حالي که ابراهيم بندهاي کفشش را ميبست. بعد با هم به سمت تشک رفتند.من ســريع رفتم و بين تماشاگرها نشستم. ابراهيم روي تشک رفت. حريف ابراهيــم هم وارد شــد. هنوز داور نيامده بود. ابراهيــم جلو رفت و با لبخند به حريفش سالم كرد و دست داد. حريف او چيزي گفت كه متوجه نشدم. اما ابراهيم سرش را به علامت تائيد تکان داد. بعد هم حريف او جائي را در بالای سالن بين تماشاگرها به او نشان داد! من هم برگشــتم و نگاه کردم. ديدم پيرزني تنها، تســبيح به دســت، بالای سکوها نشسته. نفهميدم چه گفتند و چه شــد. اما ابراهيم خيلي بد کشــتي را شــروع کرد. همه اش دفاع ميکرد. بيچاره مربي ابراهيم، اينقدر داد زد و راهنمائي کرد که ِصدايــش گرفت. ابراهيم انگار چيزي از فريادهاي مربي و حتي داد زدن هاي من را نمي شنيد. فقط وقت را تلف ميکرد! حريف ابراهيم با اينکه در ابتدا خيلي ترسيده بود اما جرأت پيدا کرد. مرتب حمله ميکرد. ابراهيم هم با خونسردي مشغول دفاع بود. داور اوليــن اخطــار و بعد هم دومين اخطار را به ابراهيــم داد. در پايان هم ابراهيم سه اخطاره شد و باخت و حريف ابراهيم قهرمان 74 کيلو شد! وقتي داور دســت حريف را بالا ميبرد ابراهيم خوشــحال بــود! انگار که خودش قهرمان شده! بعد هر دو کشتيگير يکديگر را بغل کردند. ِ حريف ابراهيم در حالي که از خوشــحالي گريه ميکرد خم شــد و دست ابراهيم را بوســيد! دو کشــتي گير در حال خروج از سالن بودند. من از بالای سکوها پريدم پائين. باعصبانيت سمت ابراهيم آمدم. داد زدم و گفتــم: آدم عاقــل، اين چه وضع کشــتي بود؟ بعــد هم از زور عصبانيت با مشــت زدم به بازوي ابراهيم و گفتم: آخه اگه نميخواي کشتي بگيري بگو، ما رو هم معطل نکن. ابراهيم خيلي آرام و با لبخند هميشگي گفت: اينقدر حرص نخور!بعد سريع رفت تو رختکن، لباسهايش را پوشيد. سرش را پائين انداخت و رفت. از زور عصبانيت به در و ديوار مشــت ميزدم. بعد يك گوشــه نشستم. نيم ساعتي گذشت. کمي آرام شدم. راه افتادم که بروم. جلوي در ورزشــگاه هنوز شــلوغ بود. همان حريف فينال ابراهيم با مادر و کلي از فاميلها و رفقا دور هم ايستاده بودند. خيلي خوشحال بودند. يکدفعه همان آقا من را صدا کرد. برگشــتم و با اخم گفتم: بله؟! آمد به ســمت من و گفت: شما رفيق آقا ابرام هستيد، درسته؟ با عصبانيت گفتم: فرمايش؟! بي مقدمه گفت: آقا عجب رفيق با مرامي داريد. من قبل مســابقه به آقا ابرام گفتم، شــک ندارم که از شــما ميخورم، اما هواي ما رو داشته باش، مادر و برادرام بالا سالن نشستند. كاري كن ما خيلي ضايع نشيم. بعد ادامــه داد: رفيقتون ســنگ تموم گذاشــت. نميدوني مــادرم چقدر خوشحاله. بعد هم گريه اش گرفت و گفت: من تازه ازدواج کرده ام. به جايزه نقدي مسابقه هم خيلي احتياج داشتم، نميدوني چقدر خوشحالم. مانــده بودم كه چه بگويم. کمي ســکوت کردم و به چهرهاش نگاه كردم. تازه فهمیدم ماجرا از چه قرار بوده. بعدگفتم: رفيق جون، اگه من جاي داش ابرام بودم، با اين همه تمرين و سختي کشيدن اين کار رو نميکردم. اين کارا مخصوص آدماي بزرگي مثل آقا ابرامه. از آن پســر خداحافظي کردم. نيم نگاهي به آن پيرزن خوشحال و خندان انداختم و حرکت کردم. در راه به کار ابراهيم فکر ميکردم. اينطور گذشت کردن، اص ًال با عقل جور درنميياد! با خودم فکر مي ِ کردم، پورياي ولي وقتي فهميد حريفش به قهرماني در مسابقه احتياج دارد و حاکم شهر، آنها را اذيت کرده، به حريفش باخت. ياد تمرينهاي سختي که ابراهيم در اين مدت کشيده بود افتادم. ياد لبخندهاي آن پيرزن وخوشحالي آن جوان، يكدفعه گريهام گرفت. عجب آدميه اين ابراهيم! 💞@dyosofezahra💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘ با توکل به اسم الله آغـــاز روزی زیبـــا با صلوات بـــر محمـد و آل محمــــد (ص) اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم سلام صبح زیباتون بخیر 💞@dyosofezahra💞
💞💞 ای بهترین قرارِ دلِ بی قرارِ ما ای آبروی خلقِ دو عالم نگارِ ما ای ماه پشت ابر بیا یابن فاطمه آقا فدای تو همه ایل و تبارها 🍃فرج مولا صلواتـــــــ🍃 💞@dyosofezahra💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸امام جواد علیه‌السلام فرمودند: سه خصلت جلب محبّت مي كند: انصاف در معاشرت با مردم، همدردي در مشكلات آن ها، همراه و همدم شدن با معنويات.🌸🍃 💞@dyosofezahra💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⁉️قرآن ميفرمايد: آيا زمان آن نرسيده، كه هنگام ياد خدا در قلوبشان، خشوع بوجود آيد. ✍▪️قرآن را بايد با احترام خواند، البته در تمام ابعادش، از نظر نشستن، خواندن، گرفتن قرآن، اداء كلمات و... ✍▪️حافظ، چون چنين افتخاري نصيبش شده، كه توفيق حفظ قرآن را يافته، بايد با تمام وجود به اجزاء كوچك و بزرگ قرآن كاملاً احترام قائل شود، تا خداوند هم او را مورد لطف خود قرار دهد، زيرا كه او به كتاب الهي، احترام قائل شده است. ✍▪️اگر چه در قرآن توصيه شده، در راه رفتن، حرف زدن، خوردن، نشستن، معاشرت و... سعي كنيد، غرور نداشته باشيد، ولي در رابطه با كارهاي قرآن بايد نهايت تواضع را بخرج داد. ✍▪️حافظ، نبايد فكر كند كه اين لياقت اوست، كه حافظ تمام، يا قسمتي از قرآن شده، كه در نتيجه به غرور وادار شود، بلكه بايد بداند كه اين لطف ويژه خداست. ✍▪️هر لحظه ممكن است، اين لطف سلب شود. براي حفظ اين نعمت الهي، بايد از آفت كبر، بيتوجهي، به خدا و عادي شدن نسبت به كارش پرهيز كند، تا نعمت، افزايش و يا تداوم يابد. 💞@dyosofezahra💞
🍃«أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ»🍃 💢استادی میگفت : این آیه معنایش این نیست که با ذکر خدا دل آرام می گیرد این جمله یعنی خدا می گوید: جوری ساخته ام تو را که جز با یاد من آرام نگیری ⚜تفاوت ظریفی است اگر بیقراری اگر دلتنگی اگر دلگیری گیر کار آنجاست که هزار یاد، جز یاد او، در دلت جولان می‌دهد و خواسته هایت را از مردم طلب میکنی نه او چاره ساز فقط خداست به دست مردم چشم ندوز🙏 💞@dyosofezahra💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جلسه بیست و چهارم درسال99 از سلسله مباحث تفسیری(قرآن در زندگی) توسط استاد محمدرضا شایق بصورت زنده بامحوریت سوره مبارکه بقره امروز دوشنبه 4 اسفند ماه ساعت19 بالینک www.aparat.com/shayeq.ir/live
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌸زندگینامه امام جواد علیه السلام 🌸🌸 ⚘حضرت ابوجعفر محمد بن علی جوادالائمه (علیه السلام) نهمین امام شیعیان و فرزند عظیم الشأن شاه خراسان امام رضا (علیه السلام) می‌باشد. آن حضرت در ۱۰ رجب المرجب سال ۱۹۵ هجری قمری در مدینه منوره به دنیا آمد. ⚘پدر بزرگوارشان حضرت امام علی ابن موسی الرضا (ع) و مادر گرامیشان بانویى پرهیزکار به نام سبیکه می‎باشد که امام رضا (ع) وى را خیزران نامید. ⚘امام نهم شیعیان (ع) مانند جده اش فاطمه زهرا (س)، زندگانی کوتاه و عمری سراسر رنج و مظلومیت داشت و نهایتاً در آخر ماه ذی‎القعده سال ۲۲۰ هجری قمری در سن ۲۵ سالگی به شهادت رسید، مرقد شریف آن حضرت (ع) در کاظمین در جوار مرقد مطهر جد بزرگوارشان حضرت امام موسی کاظم (ع) قرار دارد. ⚘امام محمد تقی (ع) همچنین به باب الحوائج شهرت دارد. ⚘جواد (بخشنده) و تقی (پرهیزگار) مشهورترین القاب آن حضرت (ع)، و رضی و متقی از دیگر القاب ایشان است. ⚘امام جواد (ع) هنگام شهادت جانگداز پدر ارجمندش حضرت امام رضا (ع) در اواخر ماه صفر سال ۲۰۳ هجری قمری، ۸ ساله بود که مقام امامت به ایشان انتقال یافت. ⚘دوران ۱۷ ساله امامت حضرت جوادالائمه (ع) با حکومت مأمون و معتصم خلفای جنایتکار عباسی، همزمان بود. ⚘یکی از همسران امام جواد (ع) ام الفضل دختر مأمون عباسی بود که از وی فرزندی نداشت. ⚘زوجه دیگر آن حضرت (ع) هم سمانه مغربیه و مشهور به ام ولد بود. ⚘حضرت جوادالائمه (ع) دارای ۴ فرزند پسر و ۴ دختر به اسامی حضرت ابوالحسن امام علی النقی الهادی (ع) امام دهم شیعیان، ابواحمد موسی مبرقع، ابواحمد حسین، ابوموسی عمران، فاطمه، خدیجه، ام کلثوم و حکیمه می‌باشد. ⚘هنگامی که امام رضا (ع) در سال ۲۰۰ هجری قمرى، به دعوت و اجبار مأمون عباسى از مدینه به طوس (خراسان) رفت، فرزند خردسالش امام جواد (ع) که شش سال بیشتر نداشت و مانند دیگر افراد خانواده آن حضرت (ع) در مدینه ماند، جانشین ایشان در این شهر بود. ⚘مأمون در سال ۲۰۴ هجری قمری و بعد از شهادت حضرت ثامن الحجج (ع) به بغداد بازگشت، ولی این را میدانست که شیعیان پس از امام رضا (ع)، فرزند او را به امامت خواهند پذیرفت و در این صورت، همچنان تهدیدی برای وی بر جای خواهد ماند، بویژه که مأمون متهم بود امام رضا (ع) را به شهادت رسانده است؛ بنابراین پس از شهادت امام رضا (ع)، نوبت به فرزند عزیزش امام جواد (ع) رسید تا به نحوی کنترل شود. مأمون برای رسیدن این هدف، بلافاصله آن حضرت (ع) را از مدینه به بغداد فراخواند و ایشان در سال ۲۱۵ هجری قمرى وارد بغداد شد. ⚘مأمون هنگامى که به مقام و کمالات معنوی وعلمى و فضایل اخلاقی و انسانى امام محمد تقى (ع) آگاهى پیدا کرد، به گرمى از ایشان استقبال کرد و آن حضرت (ع) را بر سایرین از عباسیان و علویان ترجیح و برترى داد و دختر خود ام‎الفضل را به عقد ازدواج آن حضرت (ع) درآورد. ⚘خلیفه ملعون عباسی از این راه به راحتی می‌توانست هم امام (ع) را در کنترل خود داشته باشد و هم رفت و آمد و ارتباط و تماس‌های شیعیان را با آن حضرت (ع) زیر نظر بگیرد. ⚘ام الفضل همسر امام جواد (ع) که در دربار خلافت پرورش یافته و از زندگى اشرافى برخوردار بود، تحمل زندگى زاهدانه و بى آلایش خاندان عصمت و طهارت (ع) را نداشت و از آغاز ورود به مدینه منوره، بناى ناسازگارى در پیش گرفت و برای بازگشت به بغداد اصرار می‌کرد. ⚘حضرت امام جواد (ع) در طول عمر با برکت و کوتاه مدت خویش، دوبار (در سال‌های ۲۱۵ و ۲۲۰ هجری قمری) به بغداد مسافرت کرد . ⚘حضرت باب الحوائج امام محمد تقى (ع) در این سفر، چند ماه بیشتر در بغداد زندگى نکرد و سرانجام در آخر ذى القعده همان سال (۲۲۰ هجری قمری) و به وسیله زهرى که همسرش ام الفضل به تحریک برادرش جعفر بن مأمون و به دستور عمویش معتصم عباسى به آن حضرت (ع) خورانید، مسموم گردید و پس از چندى و در حالی که تنها ۲۵ سال از عمر شریفش میگذشت، به شهادت رسید. 💞@dyosofezahra💞
4_5879823542622622653.mp3
5.68M
مولودی | اومد از راه ولی الله مداح: حاج مهدی رسولی 💞@dyosofezahra💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا