eitaa logo
جنبش مردمی احیای زکات
265 دنبال‌کننده
189 عکس
30 ویدیو
5 فایل
﴿﷽﴾|این جنبش مصمم است با روحیه جهادی در چارچوب حرکت کلان انقلاب اسلامی، زکات را احیا کند و بدین وسیله بستر ساختن «جامعه طراز» و «تمدن نوین اسلامی» را فراهم آورد. سایت: E-zakat.ir ارتباطات: @Zakat_info رابط گروه بحث(عمومی): @ZakatGroup
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰بخش۷ • علوی بروجری، چنان شیفه مظاهر تمدنی غرب است که کاستی‌هایش را نمی‌تواند ببنید. پس چاره‌ای ندارد جز اینکه مشکلات اقتصادی کشور را بر گردن تحریم‌ها بیندازد و بگوید: «خوش‌بختانه در دولت فعلی، که ان‌شاء‌الله در دولت بعد هم ادامه پیدا کند، کسانی سر کار آمدند که اقتصاد را می‌فهمند. اقتصاد علم است. با تعبیر مخالفم.»(۱۳۹۶/۴/۲۵) • «یکی از نتائج یا حواشی حوادث منطقه‌ی ما - که بالاتر از حواشی است - غلط از آب درآمدن تئوری‌های غربی است. همه‌ی تئوری‌های اینها در زمینه‌ی اقتصاد - که حالا وضع اقتصادی‌شان را دارید مشاهده میکنید - در زمینه‌ی سیاست، اداره‌ی سیاسی آنها، مدیریت سیاسی آنها، اینجور دارد در این منطقه به گل می‌نشیند ... اینها نشان میدهد که تئوری‌پردازی‌های غربی در زمینه‌ی سیاست، در زمینه‌ی اقتصاد، تئوری‌های و و است؛ ما را بیشتر تشویق میکند که برویم به درون خودمان مراجعه کنیم و فکر اسلامی و اندیشه‌ی اسلامی را پیدا کنیم.»(بیانات آقا در دیدار جمعی از اساتید دانشگاه‌ها ۱۳۹۰/۶/۲) ➖➖➖➖➖➖➖ ✊جنبش مردمی احیای زکات 📡 @e_zakat
✍ آیا چیزی به نام داریم؟ • بیش از شصت-هفتاد سال است (از زمان نگارش اقتصادنا توسط شهیدصدر) که جامعۀ روشنفکران غربزده گاه و بیگاه سؤالی تکراری را مطرح می‌کنند و با گل‌آلودکردن آب، ماهیگیری می‌کنند: آیا چیزی به نام «اقتصاد اسلامی» داریم؟ کاری به اغراض سیاسی یا منافع اقتصادی مطرح‌کنندگان این شبهه ندارم، اما به محض مطرح‌شدن این شبهه، تعداد زیادی از متفکران در سطوح مختلف سعی در پاسخگویی به این شبهه می‌کنند و هر کدام به نحوی از انحا تلاش می‌کند نشان دهد که بله، چیزی به نام اقتصاد اسلامی داریم؛ حالا این «چیز» ممکن است از جنس «علم» نباشد اما قطعاً از جنس مکتب است،‌ همان‌طور که مکتب سرمایه‌داری و سوسیالیسم داریم. • اما هیچ‌کس نمی‌پرسد که آیا اساساً چیزی به نام علم اقتصاد داریم؟ این چیز کجاست؟ کدام علم؟ • در نگاه اول، کسانی که این سؤال برایشان عجیب است، در ذهن خود آنچه در دانشگاه‌ها و کلاس‌های درسی تحت عنوان اقتصاد خرد و اقتصاد کلان و اقتصاد سنجی تدریس می‌شود را «علم» اقتصاد می‌دانند و لذا جواب سؤال برایشان روشن است: بله، علم اقتصاد داریم و منظور از آن، اقتصاد اثباتی است! • برای این‌که بحث روشن‌تر شود، باید به چند سؤال پاسخ دهیم: اولاً منظور ما از علم چیست؟ • اگر علم یعنی معرفتی که از هست‌ها و واقعیت‌های مشاهده‌شده (facts) سخن می‌گوید، باید به‌عنوان مدرس دانشگاه که سال‌هاست اقتصاد خوانده و تدریس کرده‌ام بپرسم که در اقتصاد خرد و اقتصاد کلان از کدام «واقعیت» و از کدام «هست» سخن می‌گوییم؟ آیا واقعیت‌های مشاهده‌شده و به‌اصطلاح هست‌های اقتصادی به‌صورت لخت و عریان در صحنۀ عینیت حضور دارند و ما کافیست چشممان را باز کنیم تا آن‌ها را ببینیم یا اینکه این واقعیت‌ها آن چیزهایی هستند که «ما می‌بینیم» نه آنچه در خارج هست. همواره «ما» به همراه تمام تعلقات و باورها و ذهنیت‌هایمان به‌عنوان حد واسط آنچه درواقع وجود دارد و آنچه به‌عنوان گزاره‌ای علمی یا اثباتی (positive) از آن یاد می‌شود، قرار داریم. به بیان ساده‌تر، هیچ گزارۀ اثباتی در اقتصاد فارغ از باورها و تعلقات و ذهنیت‌های اقتصاددان نیست. البته منشأ این باورها و تعلقات هر چیزی می‌تواند باشد: جامعه، تاریخ، طبقۀ اجتماعی، فرهنگ و البته دین الهی. • کسی که اندک مطالعه‌ای در ساحت فلسفۀ اقتصاد یا فلسفۀ علم یا معرفت‌شناسی داشته باشد می‌داند که واقع بما هو واقع قابل شناخت و تبیین بدون هرگونه جهت‌گیری اخلاقی و هنجاری نیست، یا لااقل در آن تردیدها و مناقشات و مناظرات فراوان و بنیادینی وجود دارد. ادامه در پست بعدی👇 ➖➖➖➖➖➖➖ ✊جنبش مردمی احیای زکات 📡 @e_zakat
• ثانیاً موضوع مطالعات اقتصادی چیست؟ نباید این واقعیت را انکار کرد که گزاره‌ها و آموزه‌های اقتصادی، به‌تبع گزاره‌ها و آموزه‌های انسانی و اجتماعی، محصول مشاهدات و گزارش‌ها و روایت‌های تاریخی و جامعه‌شناختی است و گمان می‌کنم برای خوانندگان محترم اینقدر بدیهی باشد که این گزارش‌ها و روایت‌ها چقدر می‌تواند جهت‌دار و بعضاً متعارض یا متناقض باشد که دیگر نیازی به توضیح در این باره نباشد. • ثالثاً من به‌جای این‌که به‌دنبال اثبات وجود چیزی به نام اقتصاد اسلامی باشم، می‌خواهم سؤال بنیادین‌تری بپرسم و آن اینکه مگر ما چیزی به نام علم اقتصاد داریم؟ یعنی آیا گزاره‌های بنیادین مکتب لیبرالیسم «علمی» اند؟ مثلاً اینکه «بازار آزاد یا رقابت کامل می‌تواند بیشترین کارایی را برای اقتصاد فراهم کند» گزاره‌ای حاکی از واقع و عاری از هرگونه قضاوت هنجاری است؟ یا مثلاً نظریۀ مقداری پول که حجم پول در گردش را با سطح عمومی قیمت‌ها مرتبط می‌کند، گزاره‌ای اثباتی و فارغ از هرگونه دعاوی هنجاری و ایدئولوژیک است؟ یا نظریۀ عمومی کینز یا تعادل عمومی والراس یا نظریۀ مطلوبیت نهایی یا نظریۀ رفتار مصرف‌کننده یا نظریۀ رفتار تولیدکننده یا نظریات رفاه؛ کدامشان از کدام «واقعیت عینی» سخن می‌گویند؟ • آیا جز این است که تمامی این نظریاتی که در کلاس‌های اقتصاد می‌خوانیم و درس می‌دهیم هر کدام به نحوی به‌دنبال تنظیم امور اقتصادی هستند؟ و آیا جز این است که هر کدام از این‌ها از نوع حکم و فتوا هستند و امری را حلال و عمل بر خلاف آن را حرام می‌کنند؟ مگر نه این است که از نگاه طرفداران اقتصاد رایج، رسیدن به نقطۀ کارای پارتویی واجب است؟ مگر نه این است که در مواقع تزاحم میان برابری و کارایی، از قواعد رفع تزاحم استفاده می‌شود؟ و مگر غیر از این است که تمام اقتصاد خرد، فقه استدلالی برای اثبات کارایی بازار کاملاً رقابتی در توزیع «بهینۀ» کالاهای خصوصی است و نهایتاً فتوای آقای آلفرد مارشال را در وجوب رساندن اقتصاد به نقطۀ تعادل عرضه و تقاضا مستدل و مستند می‌کند؟ به بیان صریح و ساده، تمام آنچه به‌عنوان «علم اقتصاد» تبلیغ و ترویج می‌شود، چیزی نیست جز فتواهای فقهی علمای لیبرال دربارۀ تعاملات اقتصادی جامعۀ خودشان! 🔻 بحث در این زمینه مجال موسع‌تری را می‌طلبد. در اینجا فقط به این نکته قناعت می‌کنم که به‌جای اینکه با الفاظ بازی کنیم و از اصطلاحات پرابهام علم و عقلانیت سوءاستفاده کنیم تا اغراضی کوتاه‌مدت و البته بی‌فایده را تحصیل کنیم، وقت و انرژی خود را صرف مسائل جدی‌تر و بنیادین‌تر کنیم. پیشنهاد می‌کنم به‌جای پرداختن به مباحث انتزاعی و دورشدن از واقعیت‌های زندگی اجتماعی خودمان، به فکر چاره‌اندیشی برای حل مشکلات اقتصادی این روزهای مردم با توجه به تجربه‌های تاریخی و اجتماعی خودمان باشیم. 🔻 بزک‌کردن تئوری‌های لیبرالی یا نئولیبرالی و خوراندن آن به اسم «علم اقتصاد» و «عقلانیت اقتصادی» بیش از صد سال است که مشکلی از اقتصاد بیمار ما را حل نکرده است؛ این واقعیتی است که منکران حقایق تاریخی و تجارب اجتماعی، نمی‌خواهند بپذیرند و از این نظر، اتهامی که به خودشان وارد است به سمت دیگران منحرف می‌کنند! یادداشتی از آقای دکتر علی سعیدی؛ ✅@IEcoReCo ➖➖➖➖➖➖➖ ✊جنبش مردمی احیای زکات 📡 @e_zakat
✍ دکتر حسن سبحانی نیز یک یادداشت کوتاه منتشر کردند: • «اقتصاد اسلامی» از جمله مفاهیمی است که در جهان مملو از اندیشه‌ها و تفکرات متفاوت و مختلف از همی که در آن به سر می‌بریم، با عمری بیش از نیم قرن، توسط علاقمندان و دانشمندانی مرتبط با خویش مورد تحقیق، تدریس و ترویج واقع گردیده و ادبیات نسبتاً مفصلی را، معطوف به تلاش‌های علمی صورت گرفته به خود منسوب نموده است. این گرایش فکری در اقتصاد، همچون هر گرایش دیگری می‌تواند و باید از ناحیه دیگران مورد نقد و بررسی قرار گیرد و از این طریق، در صورتی که ظرفیت داشته باشد متکامل شده و به حیات خویش ادامه داده و به رشد فکری و عملی بشریت کمک نماید. • نقد و بررسی هم، همان‌طور که سیره عقلا می‌باشد با محور قرار گرفتن مقالات و کتب و ادبیات مربوط عملیاتی می‌شود. زیرا در عرف علما و دانشمندان، مرسوم نمی‌باشد که نقد و بررسی، به صورت کلی و مبهم و همچنین بدون ارجاع به منابع و مآخذ عالمانه صورت گیرد. البته ممکن است کسانی با هر انگیزه‌ای بدون عنایت به لوازم «روش‌شناسانه» مباحث، چنین بایسته‌هایی را رعایت نکنند، که در آن صورت مقبولیت ماندگاری را هم بوجود نمی‌آورند. زیرا «عالم » صرفاً و با احتیاط، به موضوع می‌پردازد و از بحث در سطح مطالب و بدون استناد پرهیز می‌کند. • رعایت چنین شیوه‌ای در مباحث و مجادلات عالمانه از برکات بسیاری برخوردار بوده است زیرا هم موجب می‌شود که بحث و حتی مجادله، تخطئه محسوب نشود و هم توان علمی و ظرفیت و سعه صدر ناقدان را در قلمرو موضوع مشخص (در دانش اقتصاد و یا هر دانش دیگری)، نشان می‌دهد و یاد آوری می‌کند که افق فکری دانشمندان در پذیرش و نقد و ترویج دانش تا چه اندازه گسترده و متواضعانه است. • بر این اساس به نظر می‌رسد که پرداختن و یا هجمه به یک عبارت کلی همچون «اقتصاد اسلامی» ، بدون استناد به یک موضوع مشخص از آن و بدون ارجاع به مقاله یا نوشته ای درباره موضوع و همچنین بدون اشاره به منبع نشر و صاحب ایده و نظر، از ناحیه هر عالم بزرگواری که در حوزه و یا دانشگاه درس خوانده و در فضای آن تنفس نموده است صورت گیرد، می‌تواند امری غیر متعارف تلقی شده و حتی به نحوی ناخواسته برچسب بیان ژورنالیستی را بخود اختصاص دهد. • البته چنین شیوه‌ای ممکن است مقاصد برخی از غیر علما و غیر متخصصان در موضوع را از طریق ترویج مکانیکی آن، تأمین نماید. اما موجبات ارتقاء و شأنیت علمی گوینده و یا نویسنده خود را از حیث «روش شناسی» فراهم نیاورده و از آن حراست نمی‌کند و حتی می‌تواند زمینه قضاوت‌های آمیخته با صحت و سقم را در خصوص وی رقم بزند. • ما به دلیل ارادتی که نسبت به اهل علم اعم از دانشگاهی و حوزوی قائل هستیم، ضرورت لحاظ «روش» در پرداختن به موضوع مشمول «شناخت» واقع شده را، خاطر نشان نموده و متواضعانه یاد آور می‌شویم از آنجا که «معرفت»، همواره از نقد همراه با وقوف به موضوع، بهره‌مند بوده و رشد و نمو و گسترش یافته است. • بنابراین نقد موضوعات در اقتصاد اسلامی و نه ایراد خطابه درباره عنوانی کلی (که طی آن خواننده حتی مطلع نمی‌شود که از آن عنوان و یا موضوع ، چه استنباطی در ذهن ناقد وجود دارد) را مقوله‌ای لازم و موجب رفع نواقص و کاستی‌های آن دانسته و بر این باوریم که متفکران باید از آن استقبال نموده و طرح معرفت‌شناسانه آن را، مغتنم بشمارند و این در حالی است که مطمئن هستیم برای اهالی انواع اغراض غیر معرفتی در این قلمرو، منطقاً جایگاهی متصور نمی‌باشد.(انتهای یادداشت) ✅@hassan_sobhani 🔻پی‌نوشت: برخلاف انتظار ما بحث هنوز داغ است. موافق و مخالف، دوست و دشمن در این خصوص موضع می‌گیرند. ➖➖➖➖➖➖ ✊جنبش مردمی احیای زکات 📡 @e_zakat
📜 زیارت اربعین امام حسین علیه‌السلام همراه با ترجمه 🏴 اَللّهُمَ اَرزُقنـٰا فِي اَلْدُنْیٰا زیٰارَۃ اَلْحُسَیْن وَ فِي اَلْاٰخِرَۃ شِفٰاعَة اَلْحُسَیْن
🔻 گزیده‌ای از نامه اخیر حجت‌الاسلام علی کشوری به : • مصاحبه اخیرتان با یک رسانه و دفاع عجیب شما از اقتصاد سرمایه‌داری، باعث گردید تا خیل طرفداران تحول در حوزه‌های علمیه پرسش‌های فراوانی را از جنابعالی و نشست دوره‌های اساتید بپرسند. اضافه بر پرسش‌های فنی علما و فضلای تحول خواه حوزه، دو پرسش دیگر را برای بررسی بیشتر مطرح می‌کنم. توفیق برخورد عالمانه با این سوالات را برای شما مسئلت دارم. • پرسش اول اینکه: از تأثیرپذیری برخی فقها و جریان‌های حوزوی از ایده‌های مارکسیستی سخن گفته‌اید. - بر فرض پذیرش ادعای شما- چرا از تأثیرپذیری برخی شخصیت‌های حوزوی مانند مرحوم حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی و خودتان از نظام سرمایه‌داری سخنی به میان نمی‌آورید؟! • بازخوانی حوادث تاریخی باید مبتنی بر روش و متکی به استنادات دقیق باشد. با برجسته‌سازی برخی ارجاعات تاریخی و نادیده گرفتن برخی ارجاعات دیگر، تحلیلی دقیق از شخصیت‌ها و حوادث نخواهید داشت. برای تصحیح این نوع از تحلیل‌های تاریخی، الگوی فقهی روایت را پیشنهاد داده‌ایم؛ که می توانید از آن در تحلیل حوادث دهه‌های ۲۰ و ۳۰ شمسی- که دوران بروز جدی‌تر تفکرات کمونیستی در ایران است - و تحلیل تاریخ انقلاب اسلامی بهره ببرید. • همانطور که می‌دانید نظام کارشناسی کشور در دهه اول انقلاب اسلامی رویکردهای سوسیالیستی داشته و از دهه دوم انقلاب اسلامی هم با تدبیر مرحوم هاشمی رویکردهای سرمایه‌داری را مکرراً تا امروز اجرائی نموده است. سازمان برنامه و بودجه تاکنون نسبت به شعار اصلی انقلاب مبنی بر نفی کارآمدی شرق و غرب در اداره جامعه، بی‌تفاوت و نافهم باقی مانده است و البته راه علاج تذبذب این سازمان میان مکاتب مختلف اقتصادی توجه جدی حوزه‌های علمیه و دروس خارج فقه به الگوی پیشرفت اسلامی است؛ که در این مورد هم جنابعالی و نشست دوره‌ای اساتید کارنامه موفقی ندارید. ✉️ متن کامل نامه (لینک) ✅@olgou4 پ.ن: حجت‌الاسلام علی کشوری (دبیر الگوی اسلامی پیشرفت) در این نامه نکات خوب و ارزشمندی را بیان کرده‌اند که مطالعه آن به دغدغه‌مندان توصیه می‌شود.(هر چند انتشار این نامه، الزاماً به منزله تأیید و همسویی با تمام نظراتی که مطرح نمودند، نمی‌باشد.) ➖➖➖➖➖➖➖ ✊جنبش مردمی احیای زکات 📡 @e_zakat
▪️گفتیم شاید بد نباشد به عنوان نمونه، موضع دکتر موسی غنی‌نژاد - از چهره‌های مشهور لیبرال کشور - را منتشر کنیم تا واکنش او نیز نقد و ارزیابی شود. در جریان باشید که این فرد سال‌هاست که در شیپور بازار آزاد می‌دمد و از نزدیکان و مشاوران دولت تدبیر و امید است. ➖➖➖➖➖➖➖ ⭕️ طرح چند پرسش در باره: «اقتصاد اسلامی»⁉️ موسی غنی نژاد فقیه اصل و نصب دار، باسواد و فرهیخته­‌ای آمده از اقتصاد عقلایی، اقتصاد آزاد حرف زده و فرموده «اسلام نیامده علم بیاورد، آمده ارزش‌های معنوی جامعه را بالا ببرد»، آن وقت برخی مدعیان اقتصاد اسلامی از این سخنان برآشفته‌اند که ایشان اقتصاددان نیست و خارج از تخصص خود سخن گفته است، گویی این مکلاهای به اصطلاح اقتصاددان تخصص در فقه دارند که با یک فقیه­ به بحث نشسته­‌اند. «روزگار غریبی است نازنین.» این رویکرد مدعیان، ناشی از تکبری است که در خوش­بینانه‌ترین حالت ریشه در نادانی دارد. این­ها اگر آشنایی با مقدمات فقه داشتند می­‌دانستند که بخش بسیار مهمی از فقه مربوط به بحث معاملات است و معامله اساسا در بازار صورت می­‌گیرد و بازار موضوع اصلی علم اقتصاد است. بنابراین، فقیهی که در باره مباحث اقتصادی نظر می­دهد خارج از حوزه تخصصی خود سخن نمی­‌گوید. فقه شاخه­‌ای از معارف دینی است که در دنیای مدرن امروزی به آن حقوق می­‌گویند. معاملات در بازار در چارچوب نظام قانونی و حقوقی مشخصی امکان­پذیر است و همان­قدر که حقوق­دان صلاحیت اظهار نظر در باره نظام حقوقی ناظر بر شرایط بازار را دارد ، فقیه نیز از همان صلاحیت برخورداراست و نیازی نیست که خود اقتصاددان باشد. اما مساله فراتر از این حرف­‌ها است. آن مدعی که دکتری اقتصاد از تگزاس آمریکا دارد و در اوایل انقلاب و لابد با دلایل «علمی» دولت‌مردان انقلابی را قانع کرده که نظام بانکداری متعارف در دنیا ربوی است و قانون بانکداری بدون ربا را با همکاری دیگر «متخصصان» هم فکر خود تدوین کرده و به تصویب رسانده، فرصت را غنیمت شمرده تا ناکارآمدی تاسف­‌بار و پر هزینه این «ابداع انقلابی» خود را پس از نزدیک به چهل سال به بیخ ریش منتقدان ببندد که گویا اعتماد به نفس انقلابی لازم را در برابر غربیان ستمگر ندارند و موجب شکست این طرح شده‌اند. او از «نقش مخرب و مهلک اقتصادانان لیبرال که از زمان تاسیس بانک مرکزی در سال ۱۳۳۹ و از اول انقلاب تاکنون» سخن می­گوید و یکی نیست بپرسد در این چهل و اندی سال پس از انقلاب اسلامی شما کجا بودید و چه می­‌کردید که لیبرالیسم بر کشور حاکم شده؟ آخر کدام سیاست دولت در چه زمانی لیبرالی بوده؟ اقتصاد دولتی حاکم بر ایران که عملا در همه بازارها قیمت‌گذاری می­‌کند چه ربطی به لیبرالیسم دارد؟ برای روشن شدن بحث، مدعیان اقتصاد اسلامی بهتر است به این  پرسش­‌ها پاسخ دهند: هزینه‌های هنگفتی که پس از انقلاب صرف تحقیقات برای اقتصاد اسلامی شده چه دستاورد مشخصی از لحاظ نظری و عملی برای کشور ما داشته است؟ بیش از چهل سال است می­‌گویید اقتصاد اسلامی نه سرمایه­‌داری است و نه سوسیالیسم، راه سومی است که بدی­‌های این دو نظام را کنار گذاشته و خوبی­‌های آنها را یک‌جا در خود دارد. بسیار خوب، اما این راه سوم که خود نظریه­‌ای است غربی و به آن اقتصاد مختلط می‌گویند. شما که غرب را نفی می­‌کنید چه می‌گویید؟ نظریه ایجابی شما که نه این باشد نه آن چیست؟ چرا با صرف این‌همه هزینه برای تحقیقات اقتصاد اسلامی نتوانسته­‌اید یک کتاب درسی بنویسید که به مبتدیان بگوید اصول آن، فارغ از سرمایه­‌داری و سوسیالیسم، چیست ؟ دستاوردهای عملی شما با تکیه بر اقتصاد اسلامی چه بوده است؟ چرا به رغم پیاده کردن بانکداری بدون ربا نتوانسته­اید تورم دو رقمی اواخر دوران ستم­شاهی را پس از گذشت بیش از چهل سال چاره کنید؟ در حالیکه در اکثر قریب به اتفاق کشورهای دنیا، مشکل تورم با تکیه بر بانکداری نوین حل شده است. به غیر از پاسخ­های دم دستی و عوامانه لیبرالیسم، نئولیبرالیسم و توطئه دشمنان چه توضیحی برای این همه ناکارآمدی دارید؟ چرا حرفی می­‌زنید و کاری می­‌کنید که همه این معضلات و شکست­‌ها به اسم اسلام نوشته شود؟ چرا فکر می­‌کنید شما دلتان برای اسلام بیشتر می­‌سوزد تا آن فقیه عالی­قدری  که همانند اکثریت قریب به اتفاق فقهای بزرگ می­‌گوید ماموریت دین آوردن علم نیست بلکه تکمیل مکارم اخلاقی است؟ کاسبی با دین عاقبت خوبی ندارد، یادتان رفته تاریخ در باره دلالان بهشت در قرون وسطای اروپا چه قضاوتی کرده است؟ 🔻یادداشت دکتر موسی غنی­‌نژاد در کانال تلگرامی خود ➖➖➖➖➖➖➖ ✊جنبش مردمی احیای زکات 📡 @e_zakat
🔰 زکات، حق است یا تکلیف؟ • وقتی بحث احیای زکات را پیش می‌کشیم، یک عده همان اول سریعاً موضع مخالف می‌گیرند که با وجود گرانی و این اوضاع اقتصادی، چرا می‌خواهید یک هزینه مضافی به نام زکات را برگردن مردم بیندازید؟ اتفاقاً در همین زمینه یکی از افراد سرشناس جبهه خودی به ما گفته بود: «حرکت ارزنده‌ای است؛ اما قبل از هر چیز باید درآمد و تولیدی باشد که از مردم بخواهیم خمس و زکات بدهند!» • ریشه این نوع موضع‌گیری برمی‌گردد به یک تصور اشتباه که «زکات فقط یک تکلیف است آن هم برای قشر مستضعف!» این در حالی است که زکات تنها برای بخشی از جامعه و برای مابقی آن‌ها می‌باشد. • اهل توحید معتقدند: صاحبانِ ثروتِ بسیار، مالک تمام اموالشان نیستند بلکه بخش معینی از آن به سایر جامعه تعلق دارد. این حق و سهم اجتماعی یعنی «زکات»، در بدترین حالت تا جایی در سبد اموال ثروتمندان وجود دارد که به کمک آن تمام نیازهای معیشتی سایر افراد جامعه برآورده شود. اگر این حق پرداخت شود، کل جامعه از کارکردهای شایسته آن بهره‌مند خواهد شد. • مهم است که بدانیم، «زکات» برای کسانی که توان و وضع مالی خوبی ندارند(نه لزوماً افرادی که از شدت فقرو بیچارگی، توان تأمین ضروریات اولیه زندگی را نداشته باشند) کمک خرجی است تا بتوانند کسری معیشتی‌شان را به طور کامل با آن پر کنند و این حق در سبد اموال دیگران گذاشته شده است؛ بدین شکل، زکات‌دهندگان و زکات‌گیرندگان کل جامعه را تشکیل می‌دهند. • یادآوری می‌کنیم که طرفداران و متعصّبین جهلِ اقتصاد متعارف به دلیل اعتقاد به مالکیت‌انگاری خصوصی، این حق را اصلاً به رسمیت نمی‌شناسند! ➖➖➖➖➖ ✊جنبش مردمی احیای زکات 📡 @e_zakat
✍️زمینِ زیرپای ما نوعاً کالا است؟! 🔻بخش اول • همان‌طور که احتمالاً شنیده‌اید، اصل زمین (سطح و مکان) را «عرصه» و به ساختمان، مزرعه، باغ و امثالهم که بر بستر عرصه زمین قرار می‌گیرند، «اعیان» می‌نامند. طبعاً شالیزار، تاکستان، خانه‌ی مسکونی و تمامی مواردی که آن‌ها را اعیان زمین صدایش می‌زنیم می‌تواند تحت مالکیت افراد جامعه قرار داشته باشد؛ اما آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده‌ایم که می‌شود مالک بودن اعیان را بر دارندگیِ جا و مکان آن‌ها نیز حمل نمود؟ به عبارتی آیا اصل زمین در زمره‌ی کالاها می‌گنجد و یا اینکه حسابش از اعیان زمین جداست؟ اجازه دهید کمی مصداقی‌تر صحبت کنیم؛ در رابطه با زمینی که هنوز چیزی روی آن احداث نشده، مزرعه و باغی روی آن قرار ندارد و به طور کلی «آباد» نیست، می‌توان گفت که مالِ شخصی فلان کس است و به فرض مثال حق دارد آن را به دیگری بفروشد؟ مسئله اینجاست که ما برای امکان مالکیت افراد بر اعیان زمین به قدر کافی دلیل داریم اما نوع خلقت اصل زمین به شکلی نیست که به سادگی بگوییم: اشخاص همان‌گونه که می‌توانند یک خودکار یا لباس را مالک باشند، عرصه زمین هم برای آن‌ها مالکیت‌بردار است! • در گذشته درک این موضوع که اصولاً زمین متعلق به همه است و به ملکیت شخصی افراد در نمی‌آید برای همگان آسان و شاید هم بدیهی بود و بیشتر اوقات مالکیت زمین را مفهوماً قلمرویی می‌دانستند که تحت فرمانروایی یک حکومت قرار داشت. اما پس از اینکه تمدن غرب برای بقا و تقویت نظام سرمایه‌داری (Capitalism) در اقصی نقاط جهان، به خصوصی‌سازی زمین از طریق جنبش حصارکشی (Enclosure Movement) یا اصلاحات ارضی (Land Reform) روی آورد به تدریج این تصور، عادی و حاکم شد که اصل زمین می‌تواند مِلکِ طلقِ افراد باشد و همچون کالاها در معرض خرید و فروش قرار بگیرد. • پس قبل از هر چیز باید بپرسیم که مالکیت زمین متعلق به کیست؟ اهل توحید، بر این باورند که «مالکیت» از آنِ خداست و اموال ما انسان‌ها، در واقع ودایعی هستند که پروردگار در اختیارمان گذاشته است و از این جهت مالکیت ما بر اشیاء به طور مستقل تعریف نمی‌شود. اما بعد از مالکیت خدا، زمین - که البته کالا نیست - به چه کسی واگذار شده است؟ پاسخ عقلی آن ولیِّ خداست که البته در آیات قرآن و احادیث موثق نیز همین مسئله عنوان شده است.(علاوه بر این نکته مهم، توجه داشته باشید که مقصود از مالکیت زمین در آیات قرآن و روایات، سلطه و فرمانروایی است که اول به خدا و سپس به بندگان منتخب او تعلق دارد.) • نگاهی به قرآن: مطابق آیه ۱۲۸ سوره اعراف؛ سراسر زمین متعلق به خداوند است و اوست که به هر کس از بندگانش که بخواهد (بر اساس مشی حکیمانه) ارث می‌دهد، و عاقبت نیز از آنِ متقین است.« ... إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ» و مطابق آیه ۱۰۵ سوره انبیاء این عباد صالح هستند که زمین را ارث می‌برند.« ... أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ» • نگاهی به روایات: مطابق احادیث معتبر، مالکیت سراسرِ زمین ابتدا به حضرت آدم (ع) تعلق داشت؛ چون خداوند ایشان را خلیفه خودش در زمین قرار داد و بعد از او زمین برای کسانی بود که برگزیدگان خدا و معصوم از گناه بودند که خداوند آنان را به عنوان خلیفه و جانشین خود انتخاب نمود تا اینکه نوبت به پیامبر خاتم (ص) رسید. به صراحت هم نیز بیان شده است که بعد از پیامبر (ص)، ائمه اطهار علیهم‌السلام هر کدام پس از دیگری مالک سراسر زمین و هر آنچه از زمین خارج می‌شود، بودند و امروز نیز زمین از نظر مالکیت به امام عصر(عج) تعلق دارد.(مقصود از زمین، مطلق خشکی‌ها، دریاها، رودها و ... است) ➖➖➖➖➖ ✊جنبش مردمی احیای زکات 📡 @e_zakat
✍ زمینِ زیرپای ما نوعاً کالا است؟! 🔻بخش دوم • حال که دانستیم مفهوم مالکیت زمین به چه معناست و مالک آن بعد از خدا چه کسی است، به سراغ این پرسش می‌رویم که چرا(با چه هدفی) اراضی در اختیار افراد قرار می‌گیرد؟ هدف از واگذاری نعمت ارزشمند زمین به مردم این است که آن را مستعدِّ بهره‌برداری سازند تا بدین وسیله از ثمرات و منافع آن استفاده کنند. روی آن باغات را ایجاد کنند، به کشت و زرع بپردازند برای خود ساختمان هایی بنا کنند و در یک کلام آن را «آباد» کنند [یا آباد نگاه دارند.] در قرآن کریم نیز درباره رسالت انسان‌ها در این دنیا آمده است که «او(خداوند) کسی است که شما را از زمین پدید آورده و از شما خواست که به آبادانی آن بپردازید.»«... هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا ... »(هود؛ ۶۱) طبق همین آیه مبارکه، چنانچه مردم با قصد تبعیت از امر خداوند به آبادانی همت کنند، عبادت خدا را نیز به جا آورده‌اند. از آیاتی همچون «هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الأَرْضِ جَمِيعًا ... » (بقره؛ ۲۹) و «وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ» (الرحمن؛ ۱۰) در می‌یابیم که بهره‌گیری از مواهب زمین برای همه است و به گروه ویژه‌ای اختصاص ندارد و مطابق آیات ۳۳ تا ۳۵ سوره یس، مؤمنان بر اساس جهان‌بینی الهی و توحیدیشان می‌دانند که احیا و آبادانی اراضی از سوی آن‌ها در اصل به اراده پروردگار بازمی‌گردد و بایستی شکرگذار نعمات واصله از سوی خداوند باشند. • اما چگونه اراضی، در اختیار مردم قرار می‌گیرد؟ با توجه به صحبت‌های قبلی؛ برای اقدام در جهت آبادسازی [یا آباد نگاه‌داشتن] رضایت و اجازه مالکِ اصل زمین، شرط است. چنانچه فرد [پس از کسب اجازه در مورد آن قطعه زمین مشخص] روی سطح زمین، مزرعه یا باغ ایجاد کرد یا ساختمانی را بنا کرد، اعیان زمین را مالک می‌شود و اختیار آن را دارد(مثلاً می‌تواند آن را بفروشد) اما اگر زمین را به حال خود رها کرد و یا خراب شد (اعیان از بین رفتند) در این صورت مالک، قطعه زمین را به شخصی دیگری برای آبادسازی واگذار می‌کند. در احکام اسلامی مربوط به زمین نیز همین موارد عقلائی بیان شده، مثلاً زمین موات(خراب) شرعاً «انفال»(ملکِ منحصر به امام) به حساب می‌آید و برای همین کسی نمی‌تواند آن را جزء دارایی‌های خود بداند و در معرض فروش قرار دهد. یا مثلاً در روایتی صحیح از امام باقر علیه‌السلام نقل شده است که: «هر گروهی که قطعه زمینی را احیا یا آباد کنند پس آن‌ها به این زمین سزاوارترند.» • بر همین اساس کاملاً واضح است که مالک عرصه حق دارد از افرادی که برای برداشت محصول، زمین در اختیار آن‌ها می‌گذارد، سهمی را طلب کند و حتی اراضی را به کسانی واگذار کند که توانایی بیشتری در پرداخت این سهم داشته باشند.(در فقه به این سهم، «طسق» گفته می‌شود که جزئی از منابع مالی حکومت اسلامی تشکیل می‌دهد.) • میزان اهمیت و جایگاه «همگانی بودن اراضی» آن زمان برای ما روشن می‌شود که بدانیم اجرای این قاعده، پدیدآورنده‌ی یک نظم اجتماعی منحصر به فرد در متن جامعه است. در این ساماندهی اجتماعی، عده‌ای از افراد، مالک مزارع و باغ‌های غالباً وسیع هستند و برخی دیگر با بستن قراردادهایی همچون مزراعه، مساقات، اجاره نفس و اجاره زمین به خدمت این افراد درآمده و در آن اراضی کار می‌کنند. پس در واقع اغلب جمعیت در فضای روستایی زندگی کرده، همگی آن‌ها در بخش واقعی اقتصاد مشارکت می‌کنند و عمده‌ی مایجتاج‌شان نیز در همان‌جا تأمین می‌شود. همچنین تعداد شهرها(روستاهای بزرگتر) بسیار محدود و اغلب به دلیل تجارت تجار و حکمرانی حاکمان به وجود می‌آیند و البته روستاهای اطراف را به یکدیگر متصل می‌کند. از خصوصیات دیگر این نظم اجتماعی، می‌توان به پررنگ نبودن مسائلی از قبیل «بیکاری» و یا «عدم توانایی تامین مسکن» اشاره کرد هرچند در عوض موضوع کلی «فقر» یک مسئله مهم محسوب می ‌شود. (توضیح درباره آن ساماندهی اجتماعی بسیار است، اما فعلاً به همین حد که برای موضوع «زکات ظاهری» کافی به نظر می‌رسد، بسنده می‌کنیم.) ➖➖➖➖➖ ✊جنبش مردمی احیای زکات 📡 @e_zakat
✍️خصوصی‌سازی زمین و پیامدهای آن • بعد از رنسانس، با به رسمیت شناخته شدن «رباخواری»، فعالیت بانکی در سراسر اروپا گسترش پیدا کرد و از زمانی که سیستم بانکداری، قدرت انتشار پول را برعهده گرفت و به این وسیله توان وام‌دهی‌اش را به مراتب بالا برد، نظم اقتصادی-اجتماعی جامعه به تدریج دچار تغییرات اساسی و بسیار بزرگی شد. • شمای کلی این اتفاق را شاید بشود با این مثال ساده صورت‌بندی کرد: «فرض کنید که در جایی از آن زمان پنج روستا نزدیک به هم وجود داشت که در هر کدام، یک نفر کفش تولید می‌کرد؛ به این شکل که در هر روستا افرادی بودند که پوست گاوها یا همان چرم‌ها را در ازای مزدی(نقدی یا کالایی) به کفاش می‌دادند تا برایشان کفش درست کند. مشتریانِ هر یک از کفاش‌ها، هم‌روستایی او بودند یا به عبارتی هر روستا در تولید کفش خودکفا محسوب می‌شد. در این میان، سروکله‌ی فردی پیدا می‌شود که شاید از مهارت کفاشی سررشته‌ای نداشته باشد اما می‌تواند از فلان بانک، وامِ کلانی بگیرد و با آن کارگاه تولید کفش راه بیندازد. او ابتدا با وامی که گرفته، چرم‌های پنج روستا را می‌خرد؛ کفاش‌ها را به استخدام خود در می‌آورد و سپس کفش‌های مورد نیاز روستاییان را تولید می‌کند. در واقع مردم با همان پولی، کفش‌ها را می‌خرند که قبلاً بابت کار کردن در آن کارگاه یا فروش مواد اولیه(چرم) به آنجا، بدستش آورده بودند. حالا که پول‌ها به دست وام‌گیرنده بازگشته، نوبت به تسویه وام بانک می‌رسد. البته در دنیای واقعی، وام‌گیرنده می‌بایست علاوه بر بدهی خود ربا نیز به بانک برگرداند و به خاطر اجرای این برنامه نیز خود را مستحق پاداش می‌داند لذا روستاییان پول بیشتری در نسبت با وام، باید پرداخت کنند. به این شیوه تولید، «کپیتالیسم» (Capitalism) می‌گویند که «کپیتال»(سرمایه) منظور وامی است که پولش کار می‌کند.(بهره دارد)» • بانکداران و وام‌گیرندگان به تجربه دریافته بودند، که هر چقدر جمعیت فعال شهر و جویای کار افزایش یابد به نفع آن‌ها تمام خواهد شد، چرا که وام‌گیرندگان می‌توانند آنان را با هزینه کمتری استخدام کنند و در نهایت به مصرف‌کننده‌ی تولیداتِ خودشان، مبدل سازند. به همین نسبت بانک نیز از همین قضیه منتفع می‌شد؛ چون نیاز بیشتر به تأمین سرمایه در گردش تولید، به معنای افزایش مبلغ وام مورد نیاز بود و در نتیجه درآمد ربوی بانک را بالا می‌برد. • در همان دوره یکی از اقداماتی که توسط ذی‌نفعان دنبال شد، تلاش برای از میان بردن نظم اجتماعی روستایی(الگوی رقیب) با استفاده از خصوصی‌سازی زمین بود. بدین شکل که با به راه‌انداختن جنبش موسوم به حصارکشی (Enclosure Movement)، مردم روستایی را از محل سکونت خود به سمت شهرها کوچ دادند (یا در همان محدوده، زندگی شهرنشینی را به آن‌ها تحمیل کردند) و تا جایی که توانستند واحدهای روستایی را تضعیف یا از بین بردند. خیل جمعیت به حاشیه‌نشینی شهرها روی آوردند و در نتیجه شد آنچه که امروزه با افتخار انقلاب صنعتی‌اش می‌خوانند. در حقیقت به دلیل افزایش جمعیت جویای کار، دستمزدها تقلیل پیدا کرد تا سرحدی که افراد مجبور بودند کودکان و زنانشان را به بیگاری وام‌گیرندگان(سرمایه‌داران) دربیاورند تا بتوانند با مجموع درآمدِ خانواده، غذا تهیه کنند و از گرسنگی نمیرند. به‌عنوان مثال، تاریخ‌دان شهیر انقلاب صنعتی، پل مانتو می‌نویسد: «نخستین کارخانه‌های لنکشایر سرشار از کودکان بودند. سر رابرت پیل، به تنهایی بیش از هزار کودک در کارگاه‌های خود داشت … کلیساهای محلی غذای صدها کودک را تأمین می‌کردند و این کودکان به‌سان چهارپایان به کارخانه‌ها فرستاده می‌شدند، جایی که به مدت چندین سال در آن زندانی می‌ماندند.» 📝 ادامه یادداشت در پست بعدی ➖➖➖➖➖➖➖➖ ✊جنبش مردمی احیای زکات 📡 @e_zakat
📝 [خصوصی‌سازی زمین و پیامدهای آن] ادامه 👇 • اینگونه در اروپا و آمریکا، نظام کپیتالیسم به طور کامل مستقر شد و بعدها نظام سطله برای وابستگی هر چه بیشتر کشورهای دیگر نقشه مشابهی را پیاده کرد که با عنوان «اصلاحات ارضی» از آن یاد می‌شود. این طرح در قرن‌های ۱۸ و ۱۹ در بسیاری از کشورهای وابسته به بلوک غرب(آمریکا) عملیاتی و زمین‌ها به سان کالا، خصوصی شدند. به عنوان مثال، این برنامه در ایران با تجویز و حمایت آمریکا در دوره حکومت پهلوی دوم(دهه ۱۳۴۰) به مرحله اجرا درآمد و در نتیجه نظام اقتصادی_اجتماعی ایران را به شکل چشمگیری دگرگون کرد. • در همین باره، برای آگاهی از برخی پیامدهای اصلاحات ارضی شاه و آمریکا در ایران، این یادداشت خوب و کوتاه را به علاقه‌مندان توصیه می‌کنیم: 🔗 http://www.iichs.ir/s/5498 • لازم به ذکر است: مصائبی همچون «سکونت‌گاه‌های کوچک اما گران قیمت»، «بیکاری»، «آلودگی هوا»، «نیاز به امکانات و خدمات جانبی پرهزینه»، «اضمهلال برخی پایگاه‌های اجتماعی پرفایده» (قوم، قبیله، خانواده، همسایه، گویش، فرهنگ‌های محلی)، «کاهش فرزندآوری و رشد جمعیت»، «جابه‌جایی‌های پردردسر» (ترافیک سنگین خودروها)، «بزرگ شدن بخش اداری حکومتی (بروکراسی)»، «محروم بودن از مناظر زیبای طبیعی»(آسمان پرستاره و نور مهتاب، جنگل‌ها، دشت‌ها و ... ) و غیره از پیامدها و اقتضائات پذیرش قاعده خصوصی‌بودن زمین به شمار می‌رود. 📝یادداشت محمد گلیج از کارشناسان جنبش. ➖➖➖➖➖➖➖➖ ✊جنبش مردمی احیای زکات 📡 @e_zakat
✍️ چگونه «زکات ظاهری» تعطیل شد؟ • [بیایید تصور کنیم که این داستان واقعی است:] «۷۰۰ هکتار مزارع دیمِ گندم و جو، ۱۵۰ هکتار تاکستان، ۵۰ هکتار باغات میوه از سیب و اَنار، ۵۰ هزار رأس گوسفند، هزار رأس گاو، به علاوه تعداد مشخصی اسب و قاطر و الاغ. این‌ها دارایی‌های اساسی مُلا علی، در سال ۱۲۶۸ هجری شمسی است. در مزارع و باغات او قریب به هزار نفر دهقان(کشاورز) و باغبان کار می‌کردند و حدود دویست نفر چوپان و شبان، مسئولیت نگهداری و بردن گله‌ها به مراتع را برعهده داشتند. در همان سال، بازرگانی به نام میرزا حسن، صاحب طلا و نقره بسیار بود که آن‌ها را برای امر تجارت پارچه و روغن، به کار می‌انداخت.» • شاید شخصیت‌های ملا علی و میرزا حسن، ساخته ذهن نگارنده باشند اما نمی‌توان وجود افرادی مشابهی که در آن زمانه صاحب چنین اموالی بودند و آن‌طور زندگی می‌کردند، را انکار کرد. لازم به ذکر است در پست‌های قبلی راجع به علت وجود این نظم اجتماعی در گذشته نه چندان دور، توضیحاتی ارائه کردیم. • این اشخاص به خاطر وضع مالی خوبشان، به وضوح در زمره اغنیا بودند و توقع می‌رفت تا زکات اموال‌شان را بپردازند. از سوی دیگر آن دسته از کشاورزان و چوپانانی که وضع مالی خوبی نداشتند، مستحق دریافت زکات بودند تا با این کمک خرجی بتوانند کسری معیشتی‌شان را به طور کامل پر کنند و به مرور بتوانند بر مشکل فقرشان فائق بیایند. «میرزا حسن، زکاتش هیچ‌گاه ترک نمی‌شد؛ برای همین زکات طلا و نقره خود را بر اساس احکام اسلامی محاسبه و پرداخت می‌کرد.» «ملاعلی نیز مرد مؤمنی بود، او همواره زکات گندم، جو، کشمش، گاو، گوسفند و پول حاصل فروش محصولات من جمله سیب و انار را بر اساس دستورات اسلام محاسبه و پرداخت می‌نمود.» هرچند بودند ثروتمندانی که در آن دوره، از پرداخت زکات خودداری می‌کردند و حق ضعفا را می‌خوردند. «سال ۱۲۷۴، جناب میرزا حسن به جای مسکوکات طلا و نقره، اسکناس‌هایی داشت که بانک تازه تأسیس "شاهنشاهی" چاپ کرده بود. بر اساس فقه، طلا و نقره‌ی مسکوک به سکه معامله، زکات داشتند نه پول کاغذی که بر مالکیت طلا و نقره هم دلالت نمی‌کرد. حالا او به شک افتاده بود. دقیقاً نمیدانست طبق نظر اسلام، باید زکات بدهد یا خیر؟!» • سال ۱۳۵۰ که رابطه طلا و اسکناس کاملاً قطع شد، «زکات طلا و نقره» دیگر به طور قطعی از موضوعیت افتاد. همچنین در همان دوره که نظم اجتماعی قبلی به دلیل اجرای اصلاحات ارضی تقریباً از میان رفته بود، دیگر احکام مربوط به زکات غلات و دام، معنا و مفهوم قبلی را نداشتند؛ اما با این وجود، عده‌ای محدود از کشاورزان گندم و جو(صاحبان جدید مزارع)، تولیدکنندگان جدید کشمش و خرما(صاحبان جدید نخلستان‌ها و تاکستان‌ها) و همچنین بعضی چوپانان(صاحبان جدید دام‌ها) که مردمان عادی محسوب می‌شدند و اغلب هم خُرده مالک بودند، به خاطر عِرق مذهبیشان با خود تصور کردند: «این احکام در مورد ما صادر شده است! به عبارتی ما همان زکات‌دهندگان مدنظر شارع هستیم!» [متأسفانه هنوز این تصور غلط وجود دارد و از آن بدتر تبلیغ هم می‌شود.] • یادآوری می‌کنیم که عقلاً کارکرد اصلی احکام شرعیِ مربوط به محاسبه زکات، فقط «شناسایی دقیق بدهیِ زکات در اموال هر یک از اغنیا» است و نه اینکه در هر شرایطی به ما نشان دهد که «چه کسانی می‌بایست زکات پرداخت کنند؟». با کمی دقّت روی مسئله می‌توان دریافت، که این احکام با «وجود پول حامل کالا» و «پذیرش عمومی‌بودن زمین»، سازوگاری و هماهنگی دارد. انتظار نمی‌رود که شارع بر اساس استقرار یک نظام پولی معیوب، احکام محاسبه را در اختیار ما مسلمانان بگذارد و همچنین نباید متوقع بود شارع مبتنی بر قانون غیرطبیعی و غلطی که در مورد اراضی در دوران اخیر وضع کرده‌ایم، احکام محاسبه زکات را مشخص کند. لذا با توضیحاتی عرض شد، تنها در صورتی مجازیم از احکام اسلامی مربوط به محاسبه زکات استفاده کنیم و نسبت به اجرای آن محروم نباشیم که پیش از آن اولاً نظام پولی اصلاح گردد و ثانیاً اراضی عمومی و ملی اعلام شود. وگرنه مبنا قراردادن این مجموعه‌ی احکام، اقدامی کاملاً خطا و نامعقول است. ➖➖➖➖➖➖➖➖ ✊جنبش مردمی احیای زکات 📡 @e_zakat
🏴 شهادت اباالمهدی(عج)؛ حضرت امام حسن عسکری(ع) تسلیت باد. 🔰 قبولی نماز اغنیا در گروی آوردن زکات 📜در فرازی از نامه‌ی مبارک امام حسن عسکری علیه‌السلام به جناب ابن بابویه قمی، آمده است: «...اوصیک یا شیخى و معتمدى و فقیهى ابا الحسن علىّ بن الحسین بن بابویه القمىّ- وفّقک اللَّه لمرضاته و جعل من صلبک اولادا صالحین برحمته- بتقوى اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إِیتاءِ الزَّکاةِ فانّه لا تقبل الصّلاة من مانع الزّکاة...» «تو را به رعایت تقوا و برپاداشتن نماز و آوردن زکات وصیّت می‌کنم، زیرا کسى که اهل آوردن زکات نباشد، نمازش قبول نخواهد شد.» 📚منبع: مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۵۲۷. ➖➖➖➖➖➖➖➖ ✊جنبش مردمی احیای زکات 📡 @e_zakat
🔰 احیای زکات، از موضوعات اصلی ▪️وقتی در گوشه و کنار، از «مهدویت» صحبتی به میان می‌آید، احتمالاً ذیل یکی از این موضوعات جا می‌گیرد(!): «مدعیان دروغین»، «دجال»، «نشانه‌های ظهور»، «عرفان‌های انحرافی»، «عمر طولانی حضرت»، «تعیین وقت ظهور» و ... . 💠 اما آیا واقعاً موارد نام‌برده، سرفصل و مسائل اصلی مهدویت را تشکیل می‌دهند؟ 🔹ما معتقدیم: در حال حاضر یکی از مطالبات قطعی و البته اساسی امام مهدی(عج) در سراسر دنیاست. زمانی هم که قیام ایشان فرا برسد با احیای زکات، را محقق می‌کنند؛ عصر ظهور و ، از نتایج اقدامات حضرت در رابطه با زکات خواهد بود. 🔻 لذا مجموعه افرادی که با این نگاه، نسبت به فقر و تنگدستی میلیون‌ها انسان روی زمین اعتراض دارند و مقصر را ثروتمندان شکم‌پُری می‌بینند که حق خدا را نپرداخته‌اند، منتظران واقعی حضرت محسوب می‌شوند. 💢سزاوار نیست که از حاشیه به متن برگردیم و موضوعات اصلی را در این زمینه دنبال کنیم؟ ➖➖➖➖➖➖ ✊جنبشی که برپایه اندیشه مهدویت پدید آمده است: 📡 @e_zakat
✍️با دو مفهوم «زکات باطنی» و «زکات ظاهری» آشنا شویم: 🔰زکات باطنی: • به اصل زکاتی که در اموال اغنیای جامعه وجود دارد، اصطلاحاً «زکات باطنی» گفته می‌شود. صاحبانِ ثروتِ بسیار، مالک تمام اموال‌شان نیستند بلکه بخش معینی از آن به سایر جامعه تعلق دارد. این حق و سهم اجتماعی یعنی «زکات»، در بدترین حالت تا جایی در سبد اموال ثروتمندان وجود دارد که به کمک آن تمام نیازهای معیشتی سایر افراد جامعه برآورده شود. اگر این حق پرداخت گردد، کل جامعه از کارکردهای شایسته آن بهره‌مند خواهد شد. «زکات» برای کسانی که توان و وضع مالی خوبی ندارند(نه لزوماً افرادی که از شدّت فقر و بیچارگی، توان تأمین ضروریات اولیه زندگی را نداشته باشند) کمک خرجی است تا بتوانند کسری معیشتی‌شان را به طور کامل با آن پر کنند و این حق در سبد اموال دیگران گذاشته شده است؛ بدین شکل، زکات‌دهندگان و زکات‌گیرندگان کل جامعه را تشکیل می‌دهند. لازم به ذکر است که مازاد زکات نیز، صرف مصالح و امور اجتماعی می‌شود. دین اسلام، زکات را به عنوان فریضه بزرگ می‌شناسد و بر تمام اغنیای مسلمان، آوردن آن در کنار «اقامه نماز»، یک واجب شرعی است. متأسفانه امروزه فقط به خاطر یک سوءفهم عمومی، به این واجب الهیِ مسلّم عمل نمی‌شود! 🔰زکات ظاهری: • به زکاتی که با یک دستورالعمل محاسباتی، تشخیص داده می‌شود اصطلاحاً «زکات ظاهری» می‌گویند.(زکات ظاهری بر زکات باطنی منطبق است نه اینکه در عرض هم قرار داشته باشند.) تا قبل از تشریع احکام اسلامی زکات - که در مدینه رخ داد - خودِ «زکات» به دلیل اعتقاد به اصل توحید، میان مؤمنین یک موضوع پذیرفته شده‌ای بود. یعنی زکات از همان ابتدا به رسمیت شناخته شد و آوردن آن همچون برپاداشتن نماز جزء شئون دین‌داری به شمار می‌رفت؛ بی‌دلیل نیست که در آیات مکّی قرآن کریم، ما شاهد استعمال واژه زکات هستیم!(همانند آیه ۳ سوره نمل که خصوصیّت جامعه مؤمن این چنین توصیف شد: «همان‌هایی كه نماز برپا مى‌دارند و زكات مى‌آورند و تنها آن‌هایند که به آخرت يقين دارند.») کاملاً روشن است که اگر اصل زکات پیش از تشریع احکام آن، برای مردم ناشناخته بود این آیات در مکّه نازل نمی‌شدند. تشریع احکام مربوط به «الگوی محاسباتی برای تشخیص زکات در اموال» که شامل چهار بخش «متعلقات»، «نصاب‌ها»، «شرایط کیفی» و «مقادیر» است، در رمضان سال دوم هجرت همراه با نزول آیه ۱۰۳ سوره توبه رقم خورد. از آن پس مسلمانان می‌توانستند زکات اموال‌شان را با دستورالعمل مفصل و بسیار دقیقی، حساب کنند. لازم به یادآوری است که در صدر اسلام، «زکات» بلافاصله بعد از قابل محاسبه شدن، به مقوله حکومتی برای اداره جامعه تبدیل شد. • مفضّل می‌گوید: نزد امام صادق(ع) بودم که مردی از ایشان پرسید: «زکات در چه مقدار از مال واجب است؟» حضرت از او پرسیدند: «منظورت زکات ظاهری است یا باطنی»؟ عرض کرد: «هر دو را می‌خواهم بدانم» حضرت فرمودند: «زکات ظاهری در هر هزار، بیست و پنج است (یک چهلم) و زکات باطنی یعنی چیزی را که برادر (ایمانی)ات از تو به آن نیازمندتر است، به خود اختصاص ندهی و از او دریغ نداری.»(کافی، ج۳، ص۵۰۰) ➖➖➖➖➖➖➖➖ ✊جنبش مردمی احیای زکات 📡 @e_zakat
✍️چگونه «زکات»(ظاهری و باطنی) تعطیل شد؟ 🔰عامل تعطیلی «زکاتِ ظاهری» [اسلام]: • پس از «معیوب شدن نظام پولی» و همچنین «خصوصی‌سازی زمین»، دیگر قادر نبودیم از احکام شرعی مربوطه برای محاسبه یا تشخیص اصل زکات بهره ببریم و این یعنی عملاً زکات ظاهری از میان رفت. با شرایط پیش آمده، بسیاری از افرادی که وضع مالی خوبی دارند برای محاسبه زکات اموال‌شان، هیچگاه به عنوان مخاطب این مجموعه‌ی احکام قرار نمی‌گیرند. [۱.عدم شناسایی در اموال همه اغنیا] حتی ممکن است در اموال افرادی که وضع و توان مالی خوبی نداشته باشند چیزی با نام زکات شناسایی شود! [۲.شناسایی در اموال فقرا(!)] و مقدار کل شناسایی شده آنقدر اندک است که تنها کسر بسیار کوچکی از کمک خرج مورد نیاز فقرا را می‌تواند تأمین کند. [۳. عدم شناسایی به میزان کافی(!)] حتی اگر تنها با یکی از این سه مشکل مواجه بودیم، باز هم ما مجاز نبودیم از دستورالعمل محاسباتی اسلام برای کشف زکات در اموال استفاده کنیم.(زکات ظاهری تعطیل به حساب می‌آمد.) 🔰عامل تعطیلی «زکاتِ باطنی»: • پس از تشریع «احکام مربوط به محاسبه زکات» این سوء فهم در تاریخ اسلام به وجود آمد که کارکرد این احکام، تعیین میزان زکات در اموال است و نه شناسایی و کشف آن در اموال.(معضلِ یکسان‌انگاری زکات ظاهری و باطنی) در این تلقی که امروزه هم بسیار شایع است، گمان می‌شود زکات، خروجی یا دستاورد اسلام می‌باشد(!) و برای فهم آن بایستی به احکام شرعی مراجعه نمود(!) افرادی که چنین تصوری دارند، زکات را از اساس یک حکم شرعی می‌پندارند که خداوند آن را تشریع نموده است(!) و اگر احیاناً مسلمان نبودیم، هرگز معنای زکات را درک نمی‌کردیم(!) در حالی که «زکات» برخلاف این تصور رایج اساساً یک مقوله‌ی پیشادینی است و به عبارتی، عرفِ اعم از مسلمان [البته قائل به ربوبیت خداوند] اصل آن را می‌فهمد و بالاتر اینکه می‌تواند به ضرورت ادای آن نیز پی‌ببرد. • بعد از دو اتفاقی که موجب شد زکات ظاهری به طور کامل تعطیل شود در پی سوءفهم مدنظر، همچنان احکام مربوطه برای شناسایی زکات در اموال، در دستور کار قرار گرفت و از آن به عنوان اصل زکات یاد شد(!) برای همین هم این برداشت در سطح عوام به وجود آمد که «اسلام، پرداخت زکات را به مثابه یک حکم شرعی(!) در محیط روستایی(!) بر عهده‌ی جمعی از کشاورزان، باغداران و چوپانان (!) گذاشته است و به سایرین ارتباطی ندارد(!)» همین سوء فهم عمومی موجب شد تا سوای بحران تعطیلی زکات ظاهری، زکاتِ حقیقی نیز متروک گشته و جایگاه برجسته آن در روابط اجتماعی مردم گُم شود. اسلام زکات را به عنوان فریضه بزرگ می‌شناسد و بر تمام اغنیای مسلمان، آوردن آن در کنار «اقامه نماز»، یک واجب شرعی است. متأسفانه امروزه، به خاطر همین مسئله‌ای که عرض شد به این واجب الهی مسلّم عمل نمی‌شود! ➖➖➖➖➖➖➖➖ ✊جنبش مردمی احیای زکات 📡 @e_zakat
✍️ چگونه «زکات» را احیا کنیم؟ 🔰طریقه احیای «زکات ظاهری» [اسلام]: • با کمی دقّت می‌توان دریافت، که احکام محاسبه اسلامی زکات با «وجود پول حامل کالا» و «پذیرش عمومی‌بودن زمین»، سازوگاری و هماهنگی دارد. انتظار نمی‌رود که شارع بر اساس استقرار یک نظام پولی معیوب، این احکام را در اختیار ما مسلمانان بگذارد و همچنین نباید متوقع بود شارع مبتنی بر قانون غیرطبیعی و غلطی که در مورد اراضی در دوران اخیر وضع کرده‌ایم، احکام محاسبه زکات را مشخص کند. لذا با توضیحاتی عرض شد، تنها در صورتی مجازیم از احکام اسلامی مربوط به محاسبه زکات استفاده کنیم و نسبت به اجرای آن محروم نباشیم که پیش از آن اولاً نظام پولی اصلاح گردد و ثانیاً اراضی عمومی و ملی اعلام شود. پس از این دو اقدام، زکات ظاهری احیا شده و تازه می‌توانیم آن را در ساحت حکومتی به اجرا دربیاوریم. 🔰طریقه احیای «زکات باطنی»: • برای شرایط امروز، احیای اصل زکات قبل از هر چیز مستلزم فهم صحیح نسبت به «خودِ زکات» و همچنین جایگاه «احکام شرعی محاسبه زکات» است. مثلاً آقای حمید شاهینی، وضع مالی خوبی دارد و به همین جهت در زمره اغنیا است. ایشان باید مقداری از مال خود را جدا کرده و با قصد و نیت عبادت زکات آن را پرداخت کند. یا وضع مالی آقای نیما محسنی خوب نیست، او مطلع است که دقیقاً به اندازه ناتوانی مالی‌اش از زکات سهم دارد و می‌بایست حق خود را دریافت کند. نه اینکه انتظار داشته باشیم چون فلانی انقدر شتر و کشمش دارد پس بر مبنای احکام اسلامی، بر او این مقدار زکات واجب می‌شود. این مسئله، اولاً نیازمند آموزش گسترده عمومی و گفتمان‌سازی است و ثانیاً در سطح جنبشی نیز باید اعتراض به حق‌خوری اغنیا یا وجود ثروت‌های قارونی در دستور کار قرار بگیرد. حال زمانی زکات باطنی احیا می‌شود که اصل زکات در سطح جامعه و حاکمیت به رسمیت شناخته شود؛ طبعاً بعد آن تنها ادامه‌دار خواهد بود. 🔻پی‌نوشت: هر چند احیای زکات باطنی بر زکات ظاهری اولویت دارد اما در مقام عمل، احیای این دو تابع یکدیگر نیستند و برای همین می‌توان زکات ظاهری و باطنی را به موازات یکدیگر و البته احیای هر کدام را به شیوه مخصوص خودش پیگیری نمود. ➖➖➖➖➖➖➖➖ ✊جنبش مردمی احیای زکات 📡 @e_zakat
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖥 ⭕️ آیا دشواری‌های اقتصادی کشور، نتیجه انقلابی‌گری ماست؟! 🔻اگر تعامل اقتصادی با نظام سلطه رهگشا است پس چرا ... ▪️صحبت‌های جالب دکتر ➖➖➖➖➖➖➖➖ ✊جنبش مردمی احیای زکات 📡 @e_zakat
🔸حوزه علمیه: زکات را خودتان بخوانید! • شاید خبر نداشته باشید که مبحث «زکات» حتی در حوزه‌های علمیه هم تدریس نمی‌شود! به عبارتی از قدیم الایام «زکات»، جزء سرفصل‌های آموزشی حوزه‌ها قرار نداشته و اگر از طلاب کسی دغدغه‌ای در این زمینه داشته باشد، به صورت خودخوان یا همان مطالعه آزاد به سراغ متن (همانند شرح لمعه) می‌رود! ▪️دلیل [یا توجیه] این مسئله دو مورد عنوان شده: ۱. از آن‌جایی که زکات در اسلام، طبق آیه ۱۰۳ سوره توبه یک مقوله حکومتی است؛ در دوران طاغوت، اساتید حوزه از تدریس این مبحث عمداً خودداری می‌کردند چراکه اولاً به دلیل فقدان حکومت اسلامی، تدریس و بحث فقهی حول این موضوع ضرورتی نداشت و ثانیاً ممکن بود سیاست زکات به دست حکومت‌های نامشروع بیفتد. چون این رویه به عادت تبدیل شده بود، حتی بعد از استقرار جمهوری اسلامی ادامه پیدا کرد و تا به الان تجدید نظری هم صورت نگرفته! ۲. هدف از تدریس متون تخصصی همچون شرح لمعه، صرفاً یادگیری محتوای علمی آن موضوع خاص نیست بلکه طلاب، طریقه خواندن متن و همچنین کیفیت استنباط احکام را از ادله می‌آموزند. برای همین تدریس ابواب فقهی نظیر نماز، روزه، طهارت و حج، برای این امر کافی است. اما چرا تدریس زکات را به حج ترجیح ندهیم؟ به خاطر وجود محاسبات پیچیده ریاضی در مبحث زکات که هم تدریس را برای استاد و هم یادگیری را برای طلاب سخت‌تر می‌کند! 📌پی‌نوشت۱: پس بی‌دلیل نیست که بسیاری از طلبه‌های ما به مبحث زکات اشراف و تسلطی ندارند و سبب آشناییت آن‌ها با احکام زکات، صرفاً مطالعه یا برخورد با رساله‌های فتوایی مراجع است. 📌پی‌نوشت۲: ممکن است استثنائاً در جایی سابقه تدریس زکات وجود داشته باشد اما در سطح کشور، معمول نیست. ➖➖➖➖➖ ✊جنبش مردمی احیای زکات 📡 @e_zakat
قصد داریم «احکام شرعی زکات»(مطابق فقه تشیّع) را به تدریج در کانال مرور کنیم و در مرحله اول، به سراغ «دستورالعمل محاسباتی اسلام برای تشخیص زکات در اموال» 📲 خواهیم رفت.
◀️ معرفی دستورالعمل محاسباتی اسلام برای شناسایی زکات در اموال اغنیا 🔹بخش اول| مقدمه: • تشریع احکام مربوطه در رمضان سال دوم هجرت همراه با نزول آیه ۱۰۳ سوره توبه رقم خورد. از آن پس مسلمانان می‌توانستند زکات اموال‌شان را با دستورالعمل مفصل و بسیار دقیقی، حساب کنند. لازم به یادآوری است که در صدر اسلام، «زکات» بلافاصله بعد از قابل محاسبه شدن، به مقوله حکومتی برای اداره جامعه تبدیل شد. • این دستورالعمل شرعی شامل چهار بخش «متعلقات»، «نصاب‌ها»، «شرایط کیفی» و «مقادیر» است که به کمک سه مولفه اول: ۱. حدِّ کفایت معین می‌گردد تا همه‌ی اغنیای جامعه و منحصراً آن‌ها، مخاطب دستورالعمل قرار بگیرند. ۲. همه‌ی اغنیا براساس تمکن مالی متفاوتشان طبقه‌بندی شوند./ سپس به واسطه مولفه چهارم، روشن می‌شود که هر دسته دقیقاً چقدر در اموالشان زکات وجود دارد. • از نظر اسلام و البته مطابق نگاه مشهور فتوایی، متعلقات زکات عبارتند از: «نقره»، «طلا»، «گندم»، «جو»، «انگور»، «خرما»، «گاو»، «گوسفند»، «شتر». هر کس به اندازه «نصاب»های تعیین شده برای هر کدام، از این اموال داشته باشد مشروط به صدق یکسری شرایط کیفی معیّن، جزء اغنیا شمرده شده و در اموال او به مقدار مشخصی زکات وجود خواهد داشت. 🔻تذکر: حواسمان باشد همان‌طور که قبلاً هم گفتیم، احکام محاسبه زکات به دو دلیل تعطیل هستند و به همین خاطر نمی‌توانیم در شرایط فعلی برای تشخیص زکات در اموال اغنیا از آن‌ها استفاده کنیم. ➖➖➖➖➖ ✊جنبش مردمی احیای زکات 📡 @e_zakat
◀️ معرفی دستورالعمل محاسباتی اسلام برای شناسایی زکات در اموال اغنیا 🔹بخش دوم| طلا و نقره ▪️نصاب‌های نقره🌑: ۱. تا قبل از ۱۴۰ مثقال شرعی(۴۱۷.۴۸ گرم) نقره خالص، زکاتی وجود ندارد اما چنانچه مقدار به این حد یا همان «نصاب اول» برسد، در صورتی که شرایط نیز صدق کند مالک، در زمره اغنیا است و قطعا در مال او زکات وجود دارد. ۲. «نصاب دوم» نقره خالص نیز ۲۸ مثقال شرعی(۸۳.۴۹۶ گرم) می‌باشد؛ بدین صورت که افزون بر نصاب اول، بر هر ۲۸ مثقال شرعی(۸۳.۴۹۶ گرم) افزایش اگر شرایط نیز صدق کند، در آن مال زکات وجود دارد. در واقع با این روش اغنیا طبقه‌بندی شده و سپس هر دسته به تعداد نصاب دومی که از نقره دارند، در مالشان زکات شناسایی می‌شود. ➖➖➖➖➖ ▪️نصاب‌های طلا🌕: ۱ و ۲. دیگر برای طلا نصاب‌های مستقل تعریف نشده است بلکه میزان آن‌ها بر اساس رابطه قیمتی با نقره محاسبه می‌شود. نصاب اول طلا، آنجایی است که قیمت مجموع طلای خالص به ۱۴۰ مثقال شرعی(۴۱۷.۴۸ گرم) نقره خالص رسیده باشد و نصاب دوم، آنجایی است که قیمت مجموع طلای خالص به ۲۸ مثقال شرعی(۸۳.۴۹۶ گرم) نقره خالص برسد. همانند نقره، با نصاب اول «حد غنا» مشخص می‌گردد و با نصاب دوم اغنیا طبقه‌بندی می‌شوند. ➖➖➖➖➖ ▪️شرایط کیفی: ۱. طلا یا نقره، متصل به پول باشند. ۲. یازده ماه قمری بر نصاب بگذرد و مالک آن در این مدت، عاقل و بالغ باشد.(نکته: اگر کسی یازده ماه، طلا یا نقره‌ی متصل به پول را مالک باشد اگرچه اول ماه دوازدهم در مالش زکات وجود دارد؛ اما اول سال بعد را می‌بایست پس از اتمام ماه دوازدهم حساب کند.) ▪️مقدار: ۲.۵%(یک چهلم) نصاب[ها] 🔻دسته‌ای از اغنیا را می‌توان با معیار گفته شده تشخیص داد. در حقیقت مخاطب زکات ظاهری طلا و نقره، بازرگانان، صنعتگران، کارگزاران حکومت و تمام افرادی است که مقادیر قابل توجهی از پول‌شان در طول سال بلااستفاده می‌ماند. 🔻تذکر بسیار مهم: تنها در صورتی مجازیم از احکام اسلامی مربوط به محاسبه زکات استفاده کنیم و نسبت به اجرای آن محروم نباشیم که پیش از آن اولاً نظام پولی اصلاح گردد و ثانیاً اراضی عمومی و ملی اعلام شود. وگرنه مبنا قراردادن این مجموعه‌ی احکام، اقدامی کاملاً خطا و نامعقول است. ➖➖➖➖➖ ✊جنبش مردمی احیای زکات 📡 @e_zakat
🔰صرفاً جهت درک بهتر مسئله 🔹ارزش نصاب اول و دوم: • هر گرم نقره خالص به نرخ [اسمی] امروز (۱۴۰۰/۱۰/۶) ۲۱۷۴۰ تومان است. با لحاظ این نکته که ارزش پول کمی بیشتر از ارزش نوع کالایی است که با خود حمل میکند، نصاب اول چیزی در حدود ۱۶ میلیون تومان و نصاب دوم حدوداً ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان می‌باشد. 🔸کفایت معاش با معیار قرار دادن پول: • کسی که در طول یازده ماه بیشتر از ۱۶ میلیون تومان پول داشته باشد، حتماً در زمره اغنیا است و در مال او حداقل ۴۰۰ هزار تومان زکات وجود دارد.(حد کفایت معاش: داشتن ۱۶ میلیون تومان در طول حداقل ۱۱ ماه) 🔹نحوه محاسبه: • فرد با خود اینگونه در نظر می‌گیرد که اگر روزی برسد که این مقدار پول داشته باشم جایی ثبت می‌کنم تا ببینم آیا یازده ماه بر آن می‌گذرد یا نه. همچنین افزون بر این مقدار، هر ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان بیشتر برای هر کدام از زمان داشتن تاریخ می‌زنم تا ببینم آیا یازده ماه باقی می‌ماند یا خیر. 🔸مثال محسوس: • آقای علیرضا محبیان، در حال حاضر ۲۵ میلیون تومان پول دارد که این مبلغ، از نصاب اول و ۵ نصاب دوم تشکیل شده است. • بر نصاب اول پول او ۱۱ ماه سپری شده است. پنج نصاب دوم پول او نیز به ترتیب بر آن‌ها ۱۱ ماه، ۱۱ ماه، ۱۰ ماه، ۳ ماه و ۱ماه گذشته است. • هم‌اکنون در مال آقای علیرضا محبیان، ۵۶۰ هزار تومان زکات وجود دارد. ➖➖➖➖➖ 🔻تذکر: باز هم تکرار می‌کنیم که مطلب فوق، صرفاً جهت درک بهتر مسئله است وگرنه زکات ظاهری به اعتبار پول تعلق نمی‌گیرد. ➖➖➖➖➖ ✊جنبش مردمی احیای زکات 📡 @e_zakat