eitaa logo
جنبش مردمی احیای زکات
262 دنبال‌کننده
187 عکس
29 ویدیو
5 فایل
﴿﷽﴾|این جنبش مصمم است با روحیه جهادی در چارچوب حرکت کلان انقلاب اسلامی، زکات را احیا کند و بدین وسیله بستر ساختن «جامعه طراز» و «تمدن نوین اسلامی» را فراهم آورد. سایت: E-zakat.ir ارتباطات: @Zakat_info رابط گروه بحث(عمومی): @ZakatGroup
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ایمان به مهدویت؛ انگیزه ایجاد جنبش زکات 🖊 • قصدم این بود نیمه شعبان، یادداشتی بنویسم اما بنا به دلایلی صبر کردم تا چند روزی بُگذرد. وقتی صحبت از «مهدویت» به میان می‌آید، بی‌درنگ یاد چه چیزهایی می‌افتیم؟ در ذهن من، عموماً موضوعاتی از قبیل مدعیان دروغین، دجال، نشانه‌های ظهور، عرفان‌های انحرافی، عمر طولانی حضرت، تعیین وقت ظهور، ... یهویی صف می‌بندد! شما چطور؟ می‌خواهم بگویم آیا سرفصل و مسائل اصلی مهدویت، بایستی این موارد باشد؟ یا شاید بهتر است، سوالم را این‌گونه مطرح کنم: آیا به نظر شما گستردگی مفهوم مهدویت به این دسته از موضوعات محدود می‌شود؟ • جنبش مردمی احیاء زکات، مبتنی بر باور به اندیشه مهدویت، پدید آمده است. مگر آرمان امام مهدی(عج) چیزی غیر از «احیاء زکات» در سراسر دنیا محسوب می‌شود؟ من فکر می‌کنم تا وقتی که به ارزش و اهمیت زکات در زندگی اجتماعی واقف نشدیم، نمی‌توانیم بگوییم منتظر واقعی ظهور حضرت هستیم. با معرفت به انتظار ایستادن، هنر است و نیازمند ابتکار عمل و حرکت. وگرنه ادا در آوردن کار ساده‌ای است و از عهده هر کس و ناکسی برمی‌آید. • «دین‌داری»، [فقط] به خواندن نماز نافله و دعای ندبه و توسل، تلفظ صحیح قرائت نماز، حجاب و ... نیست. ما باید دنیا را به مطلق قرآن دعوت کنیم.(مأموریت ما جز این نیست.) از یک‌طرف دشمن می‌خواهد اراده خودش را به ما تحمیل کند ما هم در رویکرد تهاجمی اراده خودمان را تحمیل می‌کنیم. «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى...»(آیه۴۶ ،سوره نبأ) من به نوبه خودم، نسبت به فقر و تنگدستی میلیون‌ها انسان روی زمین اعتراض دارم و مقصر اصلی را ثروتمندان شکم پُری می‌بینم که حق خدا را نپرداخته‌اند. فقر معیشتی در اسلام، یعنی عدم برخورداری از زندگی مکفی آبرومندانه. من نسبت به این فقر اعتراض دارم و تا لحظه مرگم بنا بر اندیشه مهدویت، در جهت تحقق «زکات» در عالم قدم برمی‌دارم. 📝یادداشت آقای حمید رجائی از کارشناسان جنبش. ➖➖➖➖➖➖➖➖ ✊جنبش مردمی احیاء زکات 📡 @e_zakat
✍️اغنیا، فقرا و حق همگانی «زندگی خوب»| بخش اول: 💠 فقیر کیست؟ 🔹تصور اشتباه: • به چه کسی «فقیر» گفته می‌شود؟ تصویر ذهنی ما از یک فقیر فردی است ژنده پوش، ژولیده‌ی استحام نرفته، گرسنه و احتمالاً کارتون خواب! یا حداقل با خود فکر می‌کنیم فقرا گروهی هستند که در خانه‌های کهنه زوار در رفته ساکنند و خانواده‌های‌شان به نان شب محتاجند! و چنانچه از جایی به آن‌ها کمک نشود، به گدایی روی می‌آورند. اگر از ما بپرسند فقیر را در یک جمله تعریف کنید: می‌گوییم فقیر به کسی اطلاق می‌شود که توان تأمین ضروریات اولیه زندگی را ندارد. 🔸تعریف فقیر: • در حالی که برخلاف این تصور رایج، فقیر کسی است که توان برآورده‌سازی حداقل یک نیاز معشیتی را ندارد. یعنی ممکن است یک فقیر، شاغل باشد، خانه و خودروی شخصی داشته باشد! خانواده‌اش خوب لباس بپوشند؛ اما به فرض مثال فقط از عهده تأمین غذای برازنده خانواده‌اش به طور کامل برنیاید. نه اینکه نتواند شکم اهل و عیالش را سیر کند و این‌ها گرسنه بخوابند! بلکه مصداقاً(مثال) تمکن مالی لازم را برای خریدن گوشت به اندازه کافی را ندارد. یا ممکن است یک فقیر، نتواند به جهت عدم توانایی مالی لازم(مهریه و نفقه همسر) ازدواج کند یا شاید نتواند از پس تمام هزینه‌های درمانی بربیاید. در هر حال، فقیر به کسی اطلاق می‌شود که قدرت تأمین حداقل یک نیاز معیشتی خود و اهل و عیالش را نداشته باشد. 🔹تفاوت فقیر و مسکین: • اگر فقیری وضعیتش رو به وخاوت رود تا جایی که برای رفع احتیاجش، ناچاراً از دیگران گدایی(سؤال) کند؛ در این صورت به او مسکین می‌گویند. بسیاری از ما، اشتباهاً فقیر را با مفهوم مسکین می‌شناسیم در حالی که فقیر به معنای اخصش شامل مسکین نمی‌شود. فقیر چنانچه قدر آبرویش را بداند هیچ‌گاه دستش را به سمت مردم دراز نخواهد کرد و سعی می‌کند زندگیش را هر چند سخت، بگذراند اما مسکین، از روی ناچاری مجبور می‌شود از آبرو و عزت نفسش چشم‌پوشی کند و از دیگران ممد بخواهد! ناگفته نماند، شناسایی فقرا به دلیل تعفّف در اظهار نیازمندی بسیار مشکل است و گاهاً جز با تحقیق‌های جدّی، این امر میسر نیست برخلاف تشخیص مساکین که با تحقیق ساده به راحتی قابل انجام است. 📝یادداشت محمد گلیج از کارشناسان جنبش. ✍️ ادامه مطلب در پست بعدی ➖➖➖➖➖ ✊جنبش مردمی احیاء زکات 📡 @e_zakat
✍ یک باور مهم| هر نعمتی، زکاتی دارد 💠«انسان موحّد می‌داند که زکات محصور و محدود به مال نمی‌شود بلکه تمام نعمات الهی زکاتی دارند.» 🔹راه دستیابی به رستگاری • قرآن به ما می‌گوید، «فلاحت» یا همان رستگاری(موفقیت و پیروزی ابدی) برای کسی است که نفسش تزکیه شده باشد.[۱] طلای خالص همین‌طوری حاصل نمی‌شود، باید سنگ را با حرارت بسیار بالا گداخت تا بدین طریق طلای وجودی به صورت مذاب از آن خارج شود. اسلام، دین هدایت است و قرار است انسان‌سازی کند، برای همین «نفس مزکّی» باید به مثابه گوهر وجودی از دل زوائد بیرون کشیده شود. خوشا به حال کسی که قاعده را می‌داند و برای رسیدن به فلاحت خود و جامعه‌اش برنامه دارد و همینطور بد به حال کسی که نفسش را در معاصی مدفون کرده چون از دست می‌رود.[۲] 🔸روش تزکیه نفس • خب چطور نفسمان را تزکیه کنیم؟ عمل به معروف یا به عبارتی انجام کارهایی که عقلاً نیک می‌دانیم و شرع هم به آن سفارش کرده. از قبیل نشر و یاد دادن علم‌مان به دیگران، عمل کردن به علم خود، بخشش مال، جهاد فی سبیل الله، گذشت، انصاف، کوشیدن در اطاعت خدا، عفت ورزیدن، روزه گرفتن و ... . 🔹تکلیف‌مداری • انسان مؤمن در تلقی توحیدی، باور دارد که تمامی نعمات از ناحیه خدای یگانه به او رسیده و برای همین بابت هر کدام تکلیفی برعهده ماست؛ لذا سزاوار نیست که حق خدا در آن‌ها را نادیده بگیریم. اصلاً شکر عملی درگروی ادای حق الله است. امیرالمومنین(ع) می‌فرمایند: «خداوند در هر نعمتی حقی دارد، کسی که حقش را ادا کند خدا نعمت او را افزون نماید و کسی که کوتاهی کند نعمت را در خطر زوال قرار می‌دهد.»[۳] ادای حق الله در نعماتی که خدا به ما عطا فرموده، همان زکات است و زکات نعمت‌ها، عمل به معروف.[۴] عمل به معروف، نفس را تزکیه می‌کند و هر کس نفسش تزکیه شد به فلاحت می‌رسد. 🔻پس: هر چیزی زکاتی دارد یا به تعبیر دیگری همه نعمت‌ها لازم است که تزکیه شوند. از جهتی زکات هر «نعمت»، زکات «نفس» هم هست چون تزکیه نعمات، تزکیه نفس هم درپی خواهد داشت. ❇️ پیامبر خدا (ص) فرمودند: «لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ زَکَاةٌ وَ زَکَاةُ الْأَبْدَانِ الصِّیَامُ»؛ «برای هر چیزی زکاتی است و زکات بدن‌ها است.» 📚 الکافی، ج۴، ص۶۲، ح۳. ----------------------------------- 📌 پی‌نوشت: [۱] آیه ۹ سوره شمس. [۲] آیه ۱۰ سوره شمس. [۳] تحف العقول،ج۲، ص۲۰۶. [۴] امام صادق(ع): «اَلْمَعْرُوفُ زَكَاةُ اَلنِّعَمِ»(تحف العقول، ج۱، ص۳۸۱) ➖➖➖➖➖ ✊جنبش مردمی احیای زکات 📡 @e_zakat
✍️ زکات فطره از نگاه حِکمی ▪️بخش اول: مقدمه • انسان موحّد معتقد است که خداوند هیچ جنبده‌ای را در این دنیا بدون روزی قرار نداده است. «وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا ... »(سوره هود، آیه ۶). به همین جهت می‌داند پروردگار متعال حتی گروهی از مردمی که توان برآورده‌سازی "حداقل یکی از" نیازهای معیشتی را ندارند، در این دنیا بدون روزی قرار نداده یا به بیان واضح‌تر آنان را از داشتن زندگی خوب و آبرومند محروم ننموده است.(داشتن زندگی خوب و آبرومند یک حقّ همگانی است) اراده خداوند چنین بوده که سهم این افراد را در اموال دیگران قرار دهد تا میزان مسئولیت‌پذیری مردم در نسبت با ضعفا سنجیده شود. این سهم معیّن که نوعی بدهی به شمار می‌رود، زکات گفته می‌شود؛ چون همان‌طور که از اسمش پیداست، هدف و کارکرد پرداخت این بدهی انسان‌سازی (تزکیه نفوس) است. اگر در عمل کسی از داشتن زندگی خوش و آبرومندانه محروم شد، از دو حال خارج نیست: یا خودش مقصر است(تنبلی) و یا دیگران حق او را خورده‌اند.(منع زکات) • قبلاً بیان کردیم که «زکات» یک مقوله پیشادینی است و باید گفت اسلام دینِ زکات است.(تصور رایج و اشتباه: زکات بالذّات یک حکم اسلامی است!) بنابراین اسلام به آوردن زکات حکم کرده و تنها روش اجرایی آن (و نه اصل آن) در دین اسلام تشریع شده است. ▪️بخش دوم: اصل مطلب • در اسلام، اغنیا در پایانِ ماه مبارک رمضان طبق دستور خداوند می‌بایست زکات ویژه‌ای غیر از زکاتِ طول سال بپردازند تا تمام‌بخش روزه‌هایشان باشد. یعنی حکم به آوردن چنین زکاتی منطقع از روزه‌هایی که مردم در آن ماه می‌گیرند، نیست. در واقع روزه برای این واجب شده است که اغنیا بدانند که به فقرا و مساکین در این دنیا چه می‌گذرد و آنچه که خداوند در اموالشان برای آن‌ها(فقرا و مساکین) واجب نموده ادا نمایند و آوردن زکات فطره در انتهای ایام روزه‌داری به این معناست که اغنیا نسبت به ادای حق فقرا به صورت عملی ملتزم هستند. برای همین در روایات، گفته شده که اگر کسی زکات فطره‌اش را نپردازد گویا روزه‌ای نگرفته و برای همین روزه‌هایش نزد خداوند قبول نخواهد شد. شاید بپرسید که "چرا به این نوع زکات، زکاتِ فطره یا فطریه می‌گویند؟" کلمه‌ی فطره از «پایان دادن» گرفته شده است(همانند کلمه افطار) چرا که فرد با پرداخت آن، روزه‌هایش را پایان می‌بخشد. 🔻دو سوال مهم در این رابطه: ⁉️غایت روزه گرفتن در ماه مبارک رمضان، پرداخت زکات در طول سال است. اگر زکات را یک گوشه پرت کرده‌ایم، پس اصلاً دلیل روزه گرفتن‌مان در این ماه مبارک چه بوده؟ ⁉️زکات فطره، مخصوص پایان ایام روزه‌داری به نشانه التزام عملی اغنیا نسبت به ادای حق فقرا در طول سال است. اگر زکاتِ طول سال را تعطیل کرده‌ایم، با چه هدفی احیاناً زکات فطره می‌پردازیم؟ ➖➖➖➖➖ ✊جنبش مردمی احیای زکات 📡 @e_zakat
✍ مقایسه‌ی جایگاه کفاره و فطریه ▪️مقدمه: معرفی اجمالی «کفاره» روزه (تأخیر و عمد) • اگر قضای روزه ماه رمضان بر کسی واجب شد و آن شخص تا رمضان سال بعد بدون عذر شرعی آن را قضا نکند گناه کرده و علاوه بر استغفار و قضای روزه نیز باید «کفاره» بدهد.(میزان «کفاره تأخیر»: دادن یک مُدّ یعنی حدود ۷۵۰ گرم گندم یا جو یا … به فقیر) همچنین اگر کسی عمداً روزه نگیرد یا بدون عذر روزه‌ای را باطل کرده باشد، گناه کرده و علاوه بر استغفار و قضای روزه بر او ادای «کفاره» نیز واجب است. یا باید ۶۰ روز روزه بگیرد که ۳۱ روز آن باید پشت سرهم باشد؛ یا این‌که ۶۰ فقیر را اطعام کند که یعنی حداقل به هر کدام از آن‌ها به اندازه یک مُدّ طعام بدهد. ▪️اصل مطلب: تفاوت‌های اساسی میان «کفاره» و «فطریه»! ♦️ «کفاره» بر فرد گناهکار به دلایل فوق‌الذکر واجب می‌شود اما پرداخت «زکات فطره» بر همه‌ی اغنیا به دلیل تمکن مالی آن‌ها واجب است. ♦️ «کفاره» زمانی پرداخت شده که به دست فقیر برسد اما پرداخت «فطریه» لحظه‌ای از گردن ما ساقط می‌شود که به دست حکومت برسد.(بدهی به حکومت منتقل می‌شود) ♦️ «کفاره» و «فطریه»، به فقیر می‌رسد اما «کفاره» را شخص خودش [یا وکیلش] به فقیر می‌رساند و «زکات» را حاکم شرع موظف است به فقیر برساند. ♦️ واسطه شدن اشخاص و موسسات در رساندن «کفاره» به فقرا فی نفسه اشکالی ندارد اما این امر برای «زکات فطره» دخالت در شئون حکومتی است. ♦️ مهلت پرداخت «فطریه» به حاکم و همچنین رساندن آن به فقرا معین است اما «کفاره» مهلت خاصی ندارد اما بهتر است زودتر پرداخت شود. ♦️ پرداخت قیمت «کفاره» به فقیر کافی نیست مگر آن‌که شخص مطمئن شود فقیر با آن غذا میخرد اما پرداخت مبلغ «فطریه» کفایت می‌کند و حتی بهتر است. ♦️ شخص می‌تواند قیمت و جنس «کفاره» را خودش معین کند اما در مورد «زکات فطره»، حداقلِ این میزان توسط حاکم شرع تعیین می‌گردد. ♦️ کسی که «کفاره» را عمداً ادا نکند، به لحاظ اجتماعی بدهکار و مجرم نیست اما کسی که «زکات فطره» را عمداً نپردازد (یا ناقص بپردازد) بدهکار و مجرم است و حکومت باید با او برخورد نموده و او را نسبت به ادای دین مجبور کند؛ چرا که زکات هم حق‌الله است و هم حق‌الناس. 📌 پی‌نوشت: • متأسفانه به دلیل اینکه زکات و جایگاه آن را نمی‌شناسیم، با آن همانند کفاره برخورد می‌کنیم.(جایگاه برجسته زکات را هم‌مرتبه جایگاه کفاره فرض کرده‌ایم.) این در حالی است که «زکات فطره» از شئونات حکومتی به شمار می‌رود اما «کفاره»، تنها یک واجبِ تکلیفیِ فردی است. ➖➖➖➖➖➖➖➖ ✊جنبش مردمی احیای زکات 📡 @e_zakat
✍️ چگونه بدهیِ اجتماعیِ «زکات» را برای هر غنی محاسبه کنیم؟ ▪️بخش اول: مقدمه • انسان موحّد معتقد است که خداوند هیچ جنبده‌ای را در این دنیا بدون روزی قرار نداده است. به همین جهت می‌داند پروردگار متعال حتی افرادی که توان برآورده‌سازی "حداقل یکی از" نیازهای معیشتی را ندارند، در این دنیا بدون روزی به حال خود رها نکرده یا به بیان واضح‌تر آنان را از داشتن زندگی خوب و آبرومند محروم ننموده است. • اراده خداوند چنین بوده که سهم این افراد را در اموال دیگران قرار دهد تا میزان مسئولیت‌پذیری مردم در نسبت با ضعفا سنجیده شود. این سهم معیّن که نوعی بدهی به شمار می‌رود، زکات گفته می‌شود؛ چون همان‌طور که از نامش پیداست هدف و کارکرد پرداخت این بدهی، انسان‌سازی (تزکیه نفوس) است. بنابراین داشتن زندگی خوب و آبرومند یک حقّ همگانی به شمار می‌رود و اگر در عمل کسی از داشتن زندگی خوش و آبرومندانه محروم شد، از دو حال خارج نیست: یا خودش مقصر است(تنبلی) و یا دیگران حق او را خورده‌اند.(منع زکات) • لازم به ذکر است قبلاً بیان کردیم که «زکات» بر این اساس یک مقوله پیشادینی به شمار می‌رود، برخلاف باور اشتباه و رایجی که آن را بالذّات یک حکم اسلامی تصور می‌کنند. ▪️بخش دوم: اصل مطلب • ما "موحدین" می‌دانیم که سهمی که خداوند برای فقرا در اموال اغنیا قرار داده است [یا همان مقدار کل حق الله زکات] به اندازه‌ای است که فقرا بتوانند به کمک آن زندگی خوب و آبرومندانه‌ای داشته باشند؛ اما نمی‌دانیم که دقیقاً هر غنی چقدر بدهکار خواهد بود؟ به عبارتی سوال ما اینجاست: چگونه می‌توانیم مقدار زکاتی که هر غنی در جامعه باید بیاورد را به طور مشخص و دقیق شناسایی کنیم؟ از همین‌جا نتیجه می‌گیریم که برای این امر به یک الگوی دقیق محاسباتی واحد و جامع احتیاج داریم تا میزان زکاتی که بر گردن هر غنی هست را دقیقأ محاسبه کنیم. • الگوی مورد نظر تنها در صورتی کارآمد است که در بطن خود هر سه ویژگی زیر را دارا باشد: ویژگی اول: بر اساس نکاتی که عرض کردیم(اعتقاد به رازقیت خداوند؛ رابطه نعمت و تکلیف) هدف این است که فقرا نیز همانند اغنیا از زندگی خوب و آبرومند برخوردار باشند بنابراین سهمی که خداوند برای فقرا در اموال اغنیا قرار داده است [یا همان مقدار کل حق الله زکات]، برای تحقق این مسئله کافی است. طبعاً الگوی محاسباتی باید در تشخیص میزان کل زکات موفق باشد. ویژگی دوم: همه ما می‌دانیم، زکات به اموال اغنیا تعلق می‌گیرد بنابراین الگوی محاسباتی نباید طوری باشد که اشتباهاً زکات را در اموال فقرا شناسایی کند. ویژگی سوم: هیچ کدام از اغنیا در رابطه با آوردن زکات معاف نیستند یا به عبارتی همه آن‌ها در قبال فقرا به تناسب تمکن مالی‌شان متعهدند. پس توقع می‌رود، الگوی محاسباتی بایستی بتواند حق الله زکات را در اموال همه‌ی اغنیا بلااستثناء آن هم به تناسب تمکن مالی‌شان شناسایی کند. • بر اساس توضیحات بالا این الگوی محاسباتی در دل خود باید بتواند چند معادله‌ی پیچیده و چند مجهوله را آن هم در ظرف زمان و مکان حل کند! حال چگونه به این الگوی محاسباتی دست پیدا کنیم؟ تنها دو راه وجود دارد: یا باید خودمان آن را تدوین کنیم یعنی از خرد جمعی برای تدوین آن کمک بگیریم (که البته تدوین الگوی کارآمد اصلاً کار ساده‌ای به نظر نمی‌رسد) و یا بایستی به تشریع خداوند در این رابطه تکیه کنیم. • چرا از نظر ما تکیه کردن به تشریع، مناسب‌ترین راه است؟ اولاً به طور قطع کسی که سهم فقرا را در اموال اغنیا قرار داده است، بهتر از دیگران نسبت به اندازه دقیق این بدهی برای هر غنی اطلاع دارد، ثانیاً تنظیم این الگوی محاسباتی واحد و جامع که سه ویژگی مورد نظر را به بهترین شکل داشته باشد، بدون شک تنها از عهده خداوند برمی‌آید. • ما بر این باوریم، اسلام به مثابه دین کامل _ یعنی حاوی بهترین برنامه برای تمامی ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان‌ها _ موضوع مهم «زکات» را دربرگرفته است و اصلاً زکات یکی از پایه‌های اصلی اسلام به حساب می‌آید.(اشاره به حدیث: کافی(ط-اسلامیه)؛ ج۲، ص۱۸، ح۴) اول از همه اینکه خداوند در قرآن کریم حکم داده که مسلمانان زکات بیاورند، همان‌گونه که فرمان صادر شده که نماز را بپادارند. در ثانی، شکل انجام این عبادت را همچون نماز با تمام جزئیات و شرایط آن از طریق وحی به پیامبر(ص) بیان(تشریع) نموده است تا ایشان این احکام را برای مردم(مکلّفین) ابلاغ نماید. بخشی از احکام زکات همان الگوی محاسباتی است که شامل چهار بخش متعلقات، نصاب‌ها، شرایط کیفی و مقادیر می‌باشد. (در آینده به معرفی دقیق الگوی محاسباتی اسلام که خداوند(شارع) برای موضوع زکات در اختیار مسلمانان قرار داده است، خواهیم پرداخت و به ابعاد کارآمدی آن اشاره می‌کنیم.) ➖➖➖➖➖ ✊جنبش مردمی احیای زکات 📡 @e_zakat
✍️ چرا «زکات» از شئونات حکومتی است؟ • در بخش قبلی در آخر ادعا کردیم که بلافاصله بعد از دستیابی به الگوی محاسباتی، زکات عملاً به یک امر حکومتی مبدل می‌شود. اما چرا؟ • «زکات» یک کمک داوطلبانه شخصی به شمار نمی‌رود بلکه حقی است متعلق به فقرا در اموال اغنیا. در صورتی که یک کشور واقعاً بخواهد زکات را به رسمیت بشناسد، برای آن به یک الگوی محاسباتی احتیاج دارد. درست از زمانی که این بدهی اجتماعی به واسطه‌ی مبنا قراردادن یک الگو، برای هر غنی قابل محاسبه شد؛ به اقتضای صیانت از حق‌الله که در این مورد حق‌الناس هم هست، آوردن زکات به یک الزامِ قانونی مبدل می‌شود. یعنی قانوناً کسی اجازه ندارد حق ضعفا را بخورد و آنان را از زندگی خوب و آبرومند محروم کند. اما چگونه این حق از اغنیا به فقرا رسانده شود؟ آیا می‌توان رساندن زکات به فقرا را همانند کمک‌های داوطلبانه به خود مردم سپرد؟ • زکات، حق همه فقرا است لذا این حق، باید به "همه‌ی" آنان برسد. از طرفی هر فقیر به اندازه فقرش از زکات سهم دارد، پس در توزیع زکات باید "حقوق همه‌ی" فقرا لحاظ شود. این امر میسر نیست، مگر اینکه: اولاً همه فقرای جامعه شناسایی گردد؛ ثانیاً میزان فقر هر یک از آنان تشخیص داده شود. • در بخش‌های قبلی گفتیم: «شناسایی فقرا به دلیل تعفّف در اظهار نیازمندی کاری است بسیار دشوار و گاهاً جز با تحقیق‌های جدّی، این امر میسر نیست برخلاف تشخیص مساکین که با تحقیق ساده به راحتی قابل انجام می‌باشد.» به طریق اولی، یافتن فقیرِ مستحق برای تحویل زکات به او مشکل‌تر خواهد بود چرا که هر فقیر تنها به اندازه فقرش از زکات حق دارد. شناسایی مطلق فقرا، سنجش دقیق فقر هر یک از آن‌ها و همچنین تشخیص اینکه یک فقیر تا چه اندازه قبلاً زکات گرفته، کارهایی نیست که از عهده عموم بربیاید و بتوانند مبتنی بر آن، خودشان مستقیماً زکات را به مستحقش برسانند. • بر اساس استدلال فوق انتظار می‌رود «حکومت» به صورت یک‌پارچه وظیفه‌ی جمع‌آوری و توزیع زکات را به عهده بگیرد. شیوه عمل بدین صورت است که حکومت ابتدا به ساکن برای یافتن فقرای جامعه(چه کسانی که فقرشان را اظهار می‌کنند و چه آن‌هایی در اظهار فقر حیا می‌کنند) و سنجش میزان فقر هر یک از آن‌ها تمام تلاش خود را به کار می‌بندد. افرادی که جز آمار فقرای شناسایی شده نیستند، توقع می‌رود که زکات بیاورند(اغنیا هستند). اگر کسی در این بین زکات نداد، از دو حال خارج نیست یا فقیر است که اگر اثبات شود، می‌بایست از حکومت زکات دریافت کند و یا غنی است که حکومت باید از او‌ زکات بگیرد.(چنانچه عمداً زکات نداده باشد، به عنوان مجرم با او برخورد می‌شود.) با این روش، حکومت به خوبی می‌تواند فقرا و اغنیای جامعه را از یکدیگر تفکیک نموده تا از اغنیا زکات بگیرد و آن را بین فقرا توزیع کند. 📌پی‌نوشت: 🔻«زکات» بر اساس ادله‌ی عقلی از شئونات حکومتی است و فرقی نمی‌کند این حکومت، اسلامی باشد یا نباشد! 🔻مقصود از تجهیزِ زکات و رساندن آن به فقرا، اداره جامعه است و مردم نیاز دارند که حکومت از اغنیای آن‌ها زکات بگیرد و به فقرای‌شان بدهد. 🔻ایفای نقش حکومت در رابطه با «صیانت از حقوق فقرا» بسیار اهمیت دارد. اگر فقیری از داشتن زندگی خوب و آبرومند محروم شد حتماً گروهی از اغنیا از آوردن زکات خودداری کرده‌اند، یعنی یک الزام اجتماعیِ مهم را زیر پاگذاشته‌اند. وای به حال حکومتی که با مانعان زکات برخورد نکند و حق ضعفا را از آنان نگیرد. 🔻حالا می‌فهمیم چرا احکام اسلامیِ زکات "در مدینه" تشریع شده و چرا خداوند در قران کریم "حاکم اسلامی" را مأمور کرده است که از اموال اغنیا زکات بگیرد و به فقرا بدهد. ➖➖➖➖➖ ✊جنبش مردمی احیای زکات 📡 @e_zakat
✍️ اصل ولایت و رابطه آن با تأمین اجتماعی • وقتی مرد، تشکیل خانواده می‌دهد در واقع متعهّد شده است که به لحاظ مالی یک «زندگی خوش و آبرومند» را برای اهل و عیال خود فراهم آورد. او به این جهت، بر اعضای خانواده خود «ولایت مالی» دارد.(یعنی تأمین هزینه‌ها و امکانات مالی زندگی خود و خانواده‌اش وظیفه‌ی اوست) • عده‌ای در جامعه هستند که به خاطر ناتوانی در تأمین زندگی خوش و آبرومند نمی‌توانند تشکیل خانواده بدهند یا اینکه بعد از ازدواج در این خصوص ناتوان شده‌اند.(حتی ممکن است فرد فوت کند و به همین سبب هزینه‌ها و امکانات مالی همسر و فرزندانش تأمین نشود) در این صورت چه کسی عهده‌دار «ولایت مالی» آن‌ها و خانواده‌های‌شان در حد و اندازه‌ی ناتوانی‌شان خواهد بود؟ چه کسی برایشان سرپناه، خوراک، آب آشامیدنی، پوشاک و ... برازنده فراهم می‌کند؟ • یک حکومت کامل و مقتدر، بر جامعه تحت سلطه خود «ولایت مالی» دارد به این صورت که موظّف است به وضع ضعفای جامعه رسیدگی کند و برای بهره‌مندی آنان از زندگی خوش و آبرومند میزان مشخصی بودجه تخصیص دهد. حال اگر این حکومت، زکات را به رسمیت شناخته باشد و همچنین برای زکات الگوی محاسباتی نیز درنظر بگیرد، طبعاً از منبع زکوات گردآوری شده به این منظور هزینه می‌کند و چنانچه این میزان به هر دلیلی (همانند گناه اغنیا، ضعف در الگوی محاسباتی، ضعف در گردآوری و ... ) کمتر از هزینه‌های مربوطه بود، حکومت بایستی از سایر منابع مالی برای این امر مهم کمک بگیرد. با این توضیحات، حدّ ضروری «تأمین اجتماعی» و همچنین جایگاه «زکات» در آن کاملاً مشخص می‌شود. 📌پی‌نوشت: 🔻 با توجه به «ولایت مالی» حکومت بر جامعه، مردم باید حقوق مالی خود و وظایف حکومت در قبال آن‌ها را بهتر بشناسند و اگر این حقوق پایمال شده باید آن را از مسئولین مطالبه کنند. 🔻 از امتیازات اسلام، توجه و تأکید به «ولایت مالی» حکومت بر جامعه است به طوری که اگر حاکم به وظایف این حیطه - که بر بسیاری از اختیارات و تکالیف دیگر وی اولویت دارد - عمل نکند مرتکب گناه شده است و روز قیامت باید به خاطر عدم مسئولیت‌پذیری در محضر خداوند پاسخگو باشد. ➖➖➖➖➖ ✊جنبش مردمی احیای زکات 📡 @e_zakat
✍️ پیرامون دیدگاه سه مکتب در رابطه با «مالکیت» ▪️دیدگاه اول: Liberalism • در مکتب «لیبرالیسم» یا همان «اباحه‌گرایی»، فرد مجاز است به میلِ [هوای نفس] خود در مال تحت اختیارش، تصرف کند. چرا که او آن دارایی را تنها و تنها خودش بدست آورده و از این جهت مستقلاً بر آن مال مالکیت دارد. بنابراین تنها شخصی است که می‌تواند راجع به نحوه‌ی استفاده از مایملکش تصمیم‌گیری کند و هر گونه محدودیت در این مسیر، پذیرفتنی نیست. به این اعتقاد در چارچوب مکتب لبیرالیسم، «مالکیت خصوصی» (Private Ownership) می‌گویند که بنیاد اصلی نظام سرمایه‌گرایی (Capitalsm) است. • جان‌لاک(John Locke) (م۱۶۳۲-۱۷۰۴) از فیلسوفان سده ۱۷ میلادی انگلستان بود که به‌طور گسترده به عنوان پدرِ لیبرالیسم شناخته می‌شود. او در مورد اصل «مالکیت خصوصی» می‌گوید: "Every man has a property in his own person. This nobody has a right to but, himself." (هر کس یک دارایی، تحت مالکیت خود دارد و "هیچ‌کس" جز او حقی نسبت به آن ندارد.) ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ▪️دیدگاه دوم: Socialism • «سوسیالیسم» یا همان «مساوات‌گرایی»، مکتبی با مبنای مادی‌گرایی است که در واکنش به آثار اجتماعی_اقتصادی نظام سرمایه‌سالاری _که در قالب شکل‌گیری یک طبقه کارگرِ فقیر در کنار تمرکز عظیم ثروت در دستان طبقه کوچکی از کارخانه‌دارانِ سرمایه‌دار و نیز وقوع بحران‌های اقتصادی متوالی نمود پیدا کرد_ در دهه‌های نخستین و میانی قرن نوزدهم پدیدار گردید. سوسیالیسم، طیف وسیعی از گرایش‌های به کلی مختلف را دربرمی‌گیرد اما در عین حال درباره بعضی اصول اساسی با هم مشترک‌اند. عمدتاً نگاهی منفی نسبت به «مالکیت» دارند به طوری که برخی اصل آن را نفی می‌کنند و برخی طرفدار ایجاد محدودیت‌هایی جدی در آن هستند. • مثلاً کارل مارکس (karl Heinrich Marx)(م۱۸۸۳-۱۸۱۸) به عنوان مشهورترین و تأثیرگذارترین سوسیالیست قرن نوزدهم میلادی که با طرح نظریات خود جغرافیای سیاسی و اقتصادی نیمی از جمعیّت دنیا را در قرن بیستم متحوّل کرد - معتقد بود: «مالکیت افراد بر ابزار تولید بایستی ملغی گردد تا بدین وسیله، درآمد حاصل از تولید مبتنی بر کار مردم توزیع شود.» ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ▪️دیدگاه سوم: مکتب توحیدی • بر اساس این مکتب، «مالکیت» از آنِ خداست و اموال ما انسان‌ها، در واقع ودایعی هستند که پروردگار در اختیارمان گذاشته تا در دنیا امتحان شویم(انسان، نماینده یا همان خلیفه خدا روی زمین است و مالکیت او به طور مستقل تعریف نمی‌شود.)، لذا ما در قبال این ودایع مسئول هستیم و داشتن مال به مثابه داشتن تکلیف و مأموریت از جانب خداست.(تکلیف‌مداری) یکی از بارزترین این مأموریت‌ها در رابطه با داشتن اموال، آوردن «زکات» می‌باشد. • بنا بر اصل ربوبیّت، خداوند هیچ جنبده‌ای را در این دنیا بدون روزی قرار نداده است؛ به همین جهت پروردگار متعال حتی افرادی که توان برآورده‌سازی "حداقل یکی از" نیازهای معیشتی را ندارند، در این دنیا بدون نصیب به حال خود رها نکرده یا به بیان واضح‌تر آنان را از داشتن «زندگی خوب و آبرومند» محروم ننموده است. اراده خداوند چنین بوده که سهم این افراد را در اموال دیگران قرار دهد تا میزان مسئولیت‌پذیری مردم در نسبت با ضعفا سنجیده شود. این سهم معیّن که نوعی بدهی به شمار می‌رود، زکات گفته می‌شود؛ چون همان‌طور که از نامش پیداست هدف و کارکرد پرداخت این بدهی، انسان‌سازی (تزکیه نفوس) است. بنابراین داشتن «زندگی خوب و آبرومند» یک حقّ همگانی به شمار می‌رود و اگر در عمل کسی از این حق محروم شد، از دو حال خارج نیست: یا خودش مقصر است(تنبلی) و یا دیگران حق او را خورده‌اند.(منعِ زکات) ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📌پی‌نوشت: 🔻 مقایسه این سه دیدگاه را برعهده مخاطبان گذاشته‌ایم تا با تأمل در این زمینه به طور محسوس، جایگاه و اهمیت موضوع «زکات» درک شود. 🔻مطلب فوق به خوبی نشان می‌دهد که چرا: «احیای زکات تنها با عبور از جنازه نظام سرمایه‌گرایی ممکن خواهد بود!» ➖➖➖➖➖ ✊جنبش مردمی احیای زکات 📡 @e_zakat
✍️ تعریف «فقر» از منظر رویکرد رایجِ غربی ▪️مقدمه • شاید تاکنون درباره مفاهیمی نظیرِ «فقر مطلق»، «فقرنسبی»، «خط فقر» و ... چیزهایی شنیده‌اید یا دستِ‌ِکم اسامی آن‌ها به گوش‌تان خورده است. همان‌طور که می‌دانید بسیار دیده شده که کارشناسان اقتصادی یا مسئولین از این مفاهیم در تحلیل‌هایشان استفاده کرده‌اند و حتی در بعضی موارد به عنوان مبنای سیاست‌گذاری‌های کلان مورد استفاده قرار گرفته است. پرسش ما اینجاست، آیا واقعاً مجاز هستیم از این مفاهیم در چارچوب موضوعی «زکات» برای توضیحِ ابعاد فقر بهره ببریم؟ و یا اصلأ تا چه حد این مفاهیم «به‌جا» و در تبیین مسائل مختلف «کارآمد» هستند؟ • بسیاری تصورشان بر این است که تقریرِ علوم اجتماعی متعارف از پدیده فقر، حاصلِ تضارب آرای عقلا بوده و به همین دلیل می‌بایست مابینِ تعاریف موجود، بی‌نقص‌ترین و منطبق‌ترین آن‌ها باشد! ولی ما پیش از این ثابت کردیم که چنین برداشتی اشتباه است. • در این یادداشت فقط می‌خواهیم، توضیح مختصری در رابطه با «چیستی این مفاهیم» و «چرایی عدم انطباق آن‌ها با پدیده فقر» داشته باشیم. ▪️اصل مطلب • در تلقی علوم اجتماعی متعارف، فقر را به دو گونه «مطلق» و «نسبی» تقسیم می‌کنند و مبتنی بر هر یک، شاخص «خط فقر»(poverty line) خاصی را تعریف کردند. • «فقر مطلق»(absolute poverty): نیازهای انسان در پایین‌ترین سطح ممکن نیاز به خوراک، آب، پوشاک و سرپناهی برای زندگی است. تمام کسانی که توانایی تأمین حداقل نیازهای اساسی خود را ندارند، به طور مطلق فقیر محسوب می شوند. غالباً برای بدست آوردن «خط فقر»، ابتدا خط فقر مطلق غذایی برآورد شده و سپس با توجه به ترکیب هزینه‌های غذایی و غیر غذایی در بودجه خانوار، میزان کل خط فقر را محاسبه می‌کنند. • «فقر نسبی» (relative poverty): کسی که درآمدش کمتر از %۵۰ یا [%۶۶] میانه‌ی درآمد خانوارهای یک جامعه باشد، او را در مقایسه با دیگران فقیر به حساب می‌آورند. (درآمد میانه درآمدی است که پنجاه‌درصدِ جمعیت، درآمدی بیشتر و پنجاه‌درصد دیگر، درآمدی کمتر از آن دارند.) لازم به ذکر است که این معیار به نسبت «فقر مطلق» کمتر مورد استفاده قرار می‌گیرد. 🔻 اشکالات: • قبل از هر چیز باید بگوییم که فقر نسبی، نمی‌تواند بیانگر «فقر» به معنای واقعی کلمه باشد چرا که به وضوح بر پدیده‌ی نابرابری درآمدی دلالت دارد. موضوع فقر، به «عدم توانایی» در رفع نیاز برمی‌گردد و نه «توانایی نسبی» در رفع نیاز! به عنوان مثال همه ما می‌دانیم نابرابری درآمدی یک مقوله اجتناب‌ناپذیر به حساب می‌آید، چیزی که طبعاً درمورد خود فقر صادق نیست. • هرچند فقر مطلق در مقایسه با فقر نسبی، تعریف نزدیک‌تری به نظر می‌رسد، اما باید بدانیم به صورت کامل بر مفهوم اصلی «فقر» مطابقت پیدا نمی‌کند. فقر مطلق را به «عدم توانایی در تأمین حداقل نیازهای اولیه زندگی» می‌گویند، در حالی که فقر در واقعیت، دامنه‌ی وسیع‌تری دارد: در حقیقت فقر در معنای دقیقش یعنی «عدم توانایی در تأمین حداقل یک نیاز معشیتی آن هم در سطح آبرومندانه و خوب.» بدین ترتیب در این تقریر محدوده فقر بسیار تنگ پنداشته شده است. • ایرادات دیگری هم وجود دارد و برشماری آن خالی از لطف نیست: مثلاً فقیر کسی است که «اموال» او کفایت زندگی وی و خانواده‌اش را ندهد و نه صرفاً «درآمدَ»ش! از طرفی فقر متوجه ولیِّ خانواده است و نمی‌توانیم توان مجموعه‌ی افراد خانواده را با هم جمع بزنیم.(در رویکرد متعارف درآمدِ "خانوار"، معیار اصلی است) همچنین دامنه‌ی مصادیق نیازها در فقر مطلق بنابر اولویت‌های فرهنگ غربی لحاظ شده، به عنوان نمونه ما تشکیل خانواده را از نیازهای ضروری می‌دانیم اما آن‌ها این مهم و ملزومات مالی آن را در تبیین فقرمطلق درنظر نمی‌گیرند. • از همه این‌ها هم بگذریم، به دلیل غیرالهی و مادی بودن مبنای علوم اجتماعی متعارف، نباید انتظار داشت رویکرد غالب راجع به «فقر مردم در نسبت با خداوند» پرداخته و یا حداقل در خصوص آن اشاره‌ای داشته باشند درحالی‌که شناخت این نوع از فقر و توجه به ابعاد آن، دلالت‌های بسیار مهمی در خصوص تبیین مسائل مختلف من جمله «زکات» خواهد داشت [که ما قبل‌تر بخشی از آن را بیان کردیم] ➖➖➖➖➖ ✊جنبش مردمی احیای زکات 📡 @e_zakat
✍️ درآمدی بر رابطه زکات و اسلام| بخش اول ▪️مقدمه • پیش از این به چند موضوع مهم پرداختیم: الف- با استفاده از اصل توحید، «زکات» را اثبات و معرفی نمودیم که حق اللهِ اساسی هر نعمت، در واقع زکاتِ همان نعمت محسوب می‌شد. (به عنوان مثال: زکاتِ نعمت علم، نشر آن است.) ب- مجدداً بر اساس اصل توحید (رازقیت خداوند)، «زکات مال» را اثبات و معرفی کردیم که گروهی موسوم به اغنیا به سایرین یعنی فقرا، یک بدهکاری مالی مشخصی داشتند. ج- بیان کردیم که پس از به رسمیت شناختن زکات مال، طبعاً باید به کمک یک الگوی مشخص و کارآمد، بتوانیم بدهیِ اجتماعیِ «زکات» را برای هر غنی اندازه‌گیری کنیم. کارکردهای الگوی محاسباتی را نیز برشمردیم. د- همچنین بر اساس ادله عقلی و متقن تشریح کردیم که چرا بعد از دستیابی به الگوی محاسباتی یا حین آن، زکات عملاً به یک امر حکومتی مبدّل می‌شود. به بیان دیگر توضیح دادیم که در سازوکار مطلوب، چگونه زکات از اغنیا به فقرا می‌رسد. ه- توضیح دادیم که چرا یک حکومت مقتدر، بر جامعه تحت سلطه خود «ولایت مالی» دارد؛ به عبارتی چرا حکومت موظّف است به وضع ضعفای جامعه رسیدگی کند و برای بهره‌مندی آنان از زندگی خوش و آبرومند میزان مشخصی بودجه تخصیص دهد. پس از آن به رابطه زکات و اصل ولایت مالی حکومت نیز اشاره کردیم. • و حالا می‌خواهیم نکاتی را در مورد رابطه‌ی اسلام و زکات مطرح کنیم. ▪️اصل مطلب: • تا قبل از تشریع احکام اسلامی زکات - که در مدینه رخ داد - خود «زکات» به دلیل اعتقاد به اصل توحید، میان مؤمنین یک موضوع پذیرفته شده‌ای بود. یعنی زکات از همان ابتدا به رسمیت شناخته شد و آوردن آن همچون برپاداشتن نماز جزء شئون دین‌داری به شمار می‌رفت؛ بی‌دلیل نیست که در آیات مکّی قرآن کریم، ما شاهد استعمال واژه زکات هستیم! ➖➖➖➖➖ • دو نمونه از آیاتی که در مکه نازل شدند: ۱. «الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ»(نمل، آیه۳) «همان‌هایی كه نماز برپا مى‌دارند و زكات مى‌آورند و تنها آن‌هایند که به آخرت يقين دارند.»(ذکر خصوصیات مؤمنین) ۲. «وَ وَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ الَّذِينَ لَا يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ»(فصّلت، آیه۶و۷) «وای بر مشرکین! همان‌هایی که زکات نمی‌آورند، و آخرت را منکرند!»(ذکر خصوصیات مشرکین) ➖➖➖➖➖ • کاملاً روشن است که اگر اصل زکات پیش از تشریع احکام آن، برای مردم ناشناخته بود این آیات در مکّه نازل نمی‌شدند. • متأسفانه بسیاری تصور کرده‌اند که «نماز» و «زکات»، دستاوردها یا احکام اسلام هستند در حالی که این دو در کنار «ولایت» پایه‌های اسلام و همچنین از دلالت‌های ایمان به اصل توحید به حساب می‌آیند. برای همین حضرت عيسى(ع) در گهواره به سخن آمد و فرمود: «أَوْصانِي بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ»(مريم، آیه۳۲) و همچنین حضرت موسى(ع) خطاب به بنى‌اسرائيل مى‌فرمايد: «أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ»(بقره، آیه۳۴) و درباره‌ى عموم پيامبران مى‌خوانيم: «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ»(انبياء، آیه۷۳) 🔻ادامه متن در پست بعدی ➖➖➖➖➖ ✊جنبش مردمی احیای زکات 📡 @e_zakat