eitaa logo
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
34.8هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
4.2هزار ویدیو
297 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @ebrahim_navid_delha_tabligh ✤کانال‌های‌ما↯ @ebrahim_babak_navid_keramaat @ebrahim_babak_navid_mokeb
مشاهده در ایتا
دانلود
•°♢بســـــم‌‌ࢪب‌الشـھـدا‌والصـدیقیـن♢°• 📦 ⇦دࢪخواست‌همکاࢪی‌ازنیکوکاࢪان‌و خیࢪین‌بࢪای‌کمک‌ࢪسانی‌ فوࢪی،آگاهانه‌ومستقیم 📌در راستای پیشرفت‌وگسترش مجموعه‌وبرنامه‌های‌فرهنگےنیـازبه ‌تبلیغات‌بزرگ‌وگسترده‌هست➣ 🚺 لذا ازهمراهان‌عزیز خواهشنمدیم به‌نیت‌برآورده‌شدن‌حوائج‌ در‌حد‌توان‌ کمک‌های‌نقدی‌خودرا‌به‌ شماره‌حساب‌زیر‌واریز‌نمایند.↯ ‌‌‌⇦‏6037-9972-9127-6690 💳 ‌‌‌> اَللهُ یُبٰارِڪُ فیــِڪ❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"❞ ͜͡͡🔔❝⤓ 📌نظرحجت‌الاسلاݥ‌اصلانی‌کارشناس حوزه‌درشبکہ‌قرآن:کرونامقدمه تشکیلحڪومت‌اماݥ‌زمان(عج)است. -●برای دفع کرونا، آیت‌الکرسی بخوانید. ‌-●کرونا چیزی نیست که، ݥا آن را بزرگ‌ کردیݥ. 👊🏻 °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
"❞ ͜͡͡🔔❝⤓ 📌نظرحجت‌الاسلاݥ‌اصلانی‌کارشناس حوزه‌درشبکہ‌قرآن:کرونامقدمه تشکیلحڪومت‌اماݥ‌زمان(عج)است.
⤷🌿° ⃟•-✨⤶ "در مشڪلات،سختی‌ها،بیماری‌ها "خدا مارو بیمارم ڪنہ دوسمون داره "ما میریم بہ دامن خدا جایی نمیریم ڪہ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°໑💚 ⃟🕊໑°⇩ پسࢪڪ‌ صدای‌ بُز ࢪا ازخود بُز هـم بهتࢪ دࢪمی‌آوࢪد.😐✋🏻 هࢪ وقت دلتنگ بُزهايـش ميشـد،می‌ࢪفت توی يڪ سنگࢪ و مَع‌مَع می‌كࢪد."° يڪ شب، هفت نفࢪ عࢪاقی ڪہ آمده بودند شناسايی👀 با شنيـ👂🏻ـدن صدای بُز طمع كرده بودند كباب بخوࢪند.😋 هࢪ هفت نفࢪ ࢪا اسيࢪ ڪࢪده بود و آوࢪده بود عقب. توی ࢪاه هم ڪلی برايشان صدای بُز دࢪآوࢪده بود.😆 می‌گفت چوپانی همين چيزهايش خوب است☺️ °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
●|°∞ღ°|●↯ باسلام‌و‌عࢪض‌خدمت‌بہ‌همࢪاهان‌ھمیشگے🌿 زیاࢪت‌نیابتےاین‌هفتہ‌دࢪخدمت‌شهداێ استان‌ قزوین هستیم لطفانام‌شهدایےڪہ‌دوست‌داریدبہ نیابت‌ازشمازیارت‌بشہ‌بہ‌لینڪ‌زیࢪ پیام‌بدید📲 👇🏻👇🏻👇🏻 [https://harfeto.timefriend.net/484472695] 《اسامےشـ🦋ـهدا》 1⃣شهید عباس بابایی 2⃣شهید حمید سیاهکالی 3⃣شهید حجت اسدی 4⃣شهید ظاهری 5⃣شهید علی شالی 6⃣شهید مهدی شالباف باتشکراز همراهےشماعزیزان یاعلے✋🏻❤️
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
🌸هوالعشــق🌸 . 📜 #رمان_پلاک_پنهان 💟 #پارت_چهل_هفتم وقتی جوابی از سمانه نشنید ادامه داد: ــ برا چی
🌸هوالعشــق🌸 . 📜 💟 با صدای کمیل نگاهش را از بوت های مشکی مردانه ی کمیل گرفت و شرش را بالا اورد: ــ سلام ــ سلام ــ بریم تو الاچیق تا بارون نزده سمانه سری تکان داد و به نزدیک ترین الاچیق رفتند روبه روی هم نشسته اند،سمانه کیفش را روی میز بینشان گذاشت و منتظر صحبت های کمیل ماند. ــ ببخشید نیومدم دنبالتون آخه نخواستم کسی بدونه با من هستید،چون این حرفایی که میگم میخوام بین ما دو نفر بمونه فعلا سمانه نگران پرسید: ــ اتفاقی افتاده؟تورو خدا بگید ــ نه اتفاق بدی نیفتاده سمانه نفس راحتی کشید و گفت: ــ پس چی شده؟ کمیل نفس عمیقی کشید و گفت: ــ اون شب ــ کدوم شب؟ ــ اون شرط ازدواجو گفتم سمانه چشمانش را روی هم فشرد: ــ لطفا این موضوعو باز نکنید ــ باید بگم ــ لطفا ــ سمانه خانم لطفا به حرفام گوش بدید،من اون حرفارو به خاطر شرایطم گفتم،به ولای علی برا گفتنشون خودم هم داغون شدم سمانه با حیرت به او خیره شد. ــ وقتی صغری و مادرم بحث ازدواج و خواستگاری از شمارو وسط کشیدند،اول قبول کردم اما وقتی به خودم اومدم دیدم نمیتونم جلو بیام و شمارو درگیر زندگی پر دردسرم کنم. دستی به صورتش کشید گفتن این حرف ها برایش سخت بود اما باید می گفت : ــ واقعیتش میترسیدم سمانه ارام زمزمه مرد: ــ از چی؟ ــ از اینکه به خاطر انتقام از من سراغ شما بیان اونشب پشیمون شدم و نخواستم این حرفارو بزنم ولی وقتی برای چند لحظه به اون روزی که شما به خاطر من آسیب ببینید فکر کردم ... نتوانست ادامه بدهد،سمانه شوکه از حرف های کمیل و این همه احساسی که فکر نمی کرد در وجود شخصی مثل کمیل باشد،بود. ــ الان این حرف هارو برا چی میزنید؟ ــ سمانه خانم با من ازدواج میکنید شک دومی بود که در این چند لحظه به سمانه وارد شد،سمانه دهن باز می کرد تا حرفی بزند اما صدایی بیرون نمی آمد.باورش نمی شد کمیلی که به خاطر اینکه به او آسیبی نرسد ازش دوری کرد و الان دوباره از او خواستگاری کرده بود؟ ــ یعنی .. یعنی الان دیگه نگران نیستید که به من آسیبی بزنن ــ غلط کردند غرش کمیل ،لرزی بر قلب دخترک روبرویش انداخت. ــ به مولا علی قسم نمیزارم بهتون نزدیک بشن،حاضرم از جونم بگذرم اما آسیبی بهتون زده نشه،جوابتون هر چیزی باشه اگر قراره همسرم بشید یا همون دختر خالم بمونید بدونید اگه بخوام کاری کنن به خاک سیاه مینشونمشون سمانه سرش را پایین انداخت،قلبش تند می زد ،احساس می کرد صدایش در فضا میپچید،فکر مزاحمی که به ذهنش خطور کرد را ناخوداگاه به زبان آورد: ــ یعنی به خاطر اینکه مواظبم باشید دارید پیشنهاد ازدواج می دید؟؟ ابروان کمیل در هم گره خوردند،با صدایی که سعی می کرد آرام باشد گفت: ــ از شما بعید بود این حرف،فکر نمیکردم بعد این صحبتام این برداشتو بکنید سمانه شرمنده سرش را پایین انداخت. ــ ازدواج اینقدر مقدسه که من نخوام به خاطر دلایل بی مورد اینکارو بکنم،من میتونستم مثل روز هایی که گذشت مواظبتون باشم،پس پیشنهاد ازدواج منو پای مواظبت از شما نزارید ــ من منظوری نداشتم فقط ــ سمانه خانم.من داره ۳۰سالم میشه میخوام برا خودم خانواده تشکیل بدم،الان شرایط فرق میکنه،الان شما از کارم خبر دارید میدونید چه شرایطی دارم این مدت اتفاقات زیادی برای ما دو نفر افتاد کنار هم جنگیدم و نتیجه گرفتیم با اخلاق همدیگه به نسبتی آشنا بودیم و شدیم،پس میخوام فکر کنید و جوابتونو به من بگید سمانه سرش را پایین انداخت تا کمیل گونه های سرخ شده اش را نبیند. هول شده بود نمی دانست چه عکس العملی باید نشان دهد ‌سریع از جایش بلند شد ــ من.. من دیرم شده باید برم کمیل لبخند شیرینی به حیا و دستپاچگی سمانه زد ــ میرسونمتون هم قدم به سمت ماشین رفتند،سمانه به محض سوار شدن کمربند زد و نگاهش را به بیرون دوخت دستی روی شیشه کشید وناخوداگاه اسم کمیل را نوشت،اما سریع پاکش کرد و از خجالت چشمانش را محکم روی هم فشار داد،دعا می کرد که کمیل این کارش را ندیده باشد،نگاه کوتاهی به کمیل انداخت وقتی او را مشغول رانندگی دید،زیر لب" خدایا شکرت" زمزمه کرد. اما غافل از اینکه کمیل تک تک کارهایش را زیر نظر داشت و با این کاری که او کرد لبخند شیرینی بر لبان کمیل نقش بست که سریع او را جمع کرد. سمانه با دیدن قطرات باران با ذوق شیشه را پایین آورد و دستش را بیرون برد. ــ سرما میخورید شیشه رو ببرید بالا سمانه بی حواس گفت: ــ نه توروخدا بزار پایین باشه من عاشق بارونم،وای خدای من چقدر خوبه هوا کمیل آرام خندید وفرمون را چرخاند و ماشین را کنار جاده نگه داشت سمانه سوالی نگاهش کرد،کمیل کمربند را باز کرد و در را باز کرد و گفت: نویسنده:فاطمه امیری ... °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f.👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌~•°‌🖇✨°•~ آࢪزوهات ࢪو از دلــ♡ـت بریز بیࢪۅن🙃 ببیݩ چَنــدتاش مال ‌↯ "امام زمانہ💚" "امام زمان" تۅ ایݩ دل ما غــࢪیبہ :)) 🌱 °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f
‌•••مجموعه‌شـھـدایی‌"ابراهیم‌ونوید‌دلها" باتوجه‌به‌افزایش‌شیوع‌کرونا‌تصمیم‌دارد... 📌تمام‌هزینه‌مراسم‌‌‌سالگرد‌شھادت↯ "‌‌شهید‌نوید‌صفری" و "شهید‌خلیلی" ‌ر‌ا‌ صرف ‌‌تهیه ‌بسته ‌ارزاق‌ برای‌ کمک ‌به‌نیازمندان‌کند☛ ◈لذ‌‌ا‌ از شما ‌خیرین ‌و‌ خیرخواهان‌عزیز خواهشمندیم با کمک های خود هرچند اندک مارا در این کارخیرهمراهی ‌کنید. 💳6037-9972-9127-6690⇦ آیدی‌جـھـت‌ارسال‌فیش↯ @shohadaa_sharmandeimm ⇜اَللهُ یُبٰارِڪُ فیــِڪ♥⃟
یـه‌لحظـه‌صـبــر‌ڪـن✋🏼 دیـدی‌خیـلے‌جـاهـا‌دوره‌تـࢪک‌گنـاه‌میـزارن🧐 یـا‌مثـلا‌دوره‌ی‌رسیـدن‌بـه‌آࢪامش🙄 عضـو‌ایـنجـا‌شـو👇 ‌خود‌به‌خود‌آرامش‌میاد‌توزندگیت🌱⃟ ♥ ⓙⓞⓘⓝ‌‌‌‌⇨ http://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f عضـونشـی‌پشیـمـون‌میـشـیـا😁
💯عـــــالـــــیـــ👌ــه ••بـھـتـࢪیـن‌ڪـانـال‌ایـــــتـاســـــ هـــــمـــــش‌ صــــلـــــۅاتـــیـــــه📿📿 Join➣https://eitaa.com/joinchat/983367697C7be3391d80 💯 عضـونشـی‌پشیـمـون‌میـشے😎
🔴تــــــــــوجــــــــــه🔴 شمـا‌دعـوت‌شدین‌بـه‌يھ ‌دورهمی‌شھدایے🕊🕊 ماایـنجـا‌بـرا‌حاجت‌روایی‌هـم‌ روزانه‌ڪلےذڪرمیگیم📿 ایـــنـجـــا واقـعـا‌متـفـاوتـه😎 ختم‌ذکـر👇 https://eitaa.com/joinchat/2455502859Ce3a0724733 ختم‌قرآن👇 https://eitaa.com/joinchat/3245735947C1e77479f6c 💯 جـانمـۅنـے‌رفيـــــق👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌○•🕊🌿•○ میگفت: من‌یقین‌ دارݦ‌↯ چشمێ ڪه‌به‌نگاهِ‌ حــرام‌∅ عادت‌ڪند؛ خیلێ چیزها ࢪا ازدست‌ مێ دهد... چشمِ،گناهڪار لایقِ‌ "شهـ♡ـادت‌" نمی‌شود.. ❣️ ✨ °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
‌○•🕊🌿•○ میگفت: من‌یقین‌ دارݦ‌↯ چشمێ ڪه‌به‌نگاهِ‌ حــرام‌∅ عادت‌ڪند؛ خیلێ چیزها ࢪا ازدست‌ مێ دهد...
‌‌‌~•💛 ⃟ 🌼•~ ‌شایَد آرزوۍ هَمِه باشَــد!... امّا یَقیناً...↯ جُز مخُلِصِین‌؛ ڪَسی بِدان نَخواهَد رِسید . . "ڪاش بِجای زبان با عَمَل، طَلب شَهادَت مۍ ڪَردیمَ🕊••‌}
•◁✨🥀▷• نماز پیوند دهنده خالق بہ مخلوق است خدا منتظره ها😉
⥃🦋⃟♥️⥂ ↯ "فیزیک داݩ،سیاست مدار و،وزیر دفـاع ایران، ازهمــراهان موسیٰ‌صدࢪ،نمایــنده‌مجلس،از فرماندهان درجنگ ایــراݩ و عــراق ـۅ بنیانگذار جنگ هاێ نامنظم است••} نه تنها میتواند الگوی کاملێ بــࢪای بزرگان .. بلکه میتواند الگویێ کامل برای جوانان نیز باشد تا...↯ نام نــیڪ بہ جا گذارند :)) لذا کتابی جمع شده درباره خاطرات شهــید که خواندنش خالێ از لطف نیست••] 🌱 °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f
۞بســـــم‌اللّٰه‌الـرحمـٰـن‌الرحیــم۞ 📣 ⇦ گࢪوه‌ختم‌قࢪآن‌وذڪࢪ 💠جهت‌حاجت‌ࢪوایےخۅد دࢪگࢪوه‌"ختم‌قࢪآن" و"ختم‌ذکࢪ" نام‌خودࢪابه‌آیدی‌خادمین‌مابفࢪستید. 💫خادم‌گࢪوه‌"ختم‌قࢪآن"👇 🆔 @Khademalali 💫خادم‌گࢪوه"‌ختم‌ذکࢪ"👇 🆔 @Zahrayyy ⇦همچنین‌هࢪشـب‌جمعـه‌ "هیئت‌مجـازی" دࢪکانال‌های‌مجمۅعه بࢪگزاࢪخواهیم‌کࢪد... منتظࢪهمراهےو حضــوࢪگـࢪمتـان‌هستیـمツ _باابࢪاهیم‌ونوید‌دلها‌تاظھور↯ ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f _عشق‌یعنی‌یه‌پلاک↯ ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f
Hamed Zamani Fasle Residan 320.mp3
12.7M
"𝆔𖦤°‴ اۍدل‌... اۍدلِ‌همیشـہ‌بی‌قـرار... اۍ‌چِشیده‌سرد‌و‌گرم‌روزگار... سرد‌و‌گرم‌روزگار...💫 حـامد‌زمـانی🎧𝅏 °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f
♡ ابراهیم‌ بابک‌ نویدِ دلها ♡
"𝆔𖦤°‴⬍ اۍدل‌... اۍدلِ‌همیشـہ‌بی‌قـرار... اۍ‌چِشیده‌سرد‌و‌گرم‌روزگار... سرد‌و‌گرم‌روزگار...💫 حـامد‌
"𝅏𝅘𝅥𝅮🎼𝅉" بازهم‌بگو‌سڔزمین‌ِسڔ‌به‌زیرِسربلند‌ِ ما بیڔق‌ِشکوه‌ِخویش‌ڔا‌تا‌ثڔیا‌ڔسانده‌ است خاک‌‌ِدلِ‌شکسته‌‌شکوھمندِ‌ما‌زیڔسایه‌ ولایت‌علی زیرِ‌خیمه‌ی‌حسـین‌جاودان‌مانده‌ است.
°𖣊𝀈🌈💙"↯ پـڕوفایـل‌دختڕونـہ𝄢 °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• ʝσɨŋ»http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f