◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇
مـدافعـــــ عشـــ💞ـــق
#هوالعشـــــــــق
#عاشقانه_مذهبی
#قسمت_شصت 0⃣6⃣
.
_ علی؟
_ جـــــون علی؟
_ برمیگردی اره؟...
مڪث میڪنی.ڪفری میشوم و باحرص دوباره میگویم
_ برمیـــــگردی میدونم
_ اره! برمیگردم...
_ اوهوم! میدونم!...تومنو تنـــــها نمیزاری...
_ نَ خانوممم چراتنها؟...همیشه پیشتـــــم...همیشه!
_ علی؟
_ جانم لوس آقایی
_ دوستـــــت دارم....
وبازهم مڪث...اینبارمتفاوت ...
بازوهایت رادورم محڪم تنگ میڪنی...
صدایت میلرزد
_ من خیلی بیشتـــــر!
ڪاش زمان می ایستاد...ڪاش میشد ماندومانددرمیان دستانت...ڪاش میشد!
سرم رامیبوسی ومراازخودت جدا میڪنی
_خانوم نشد پامونو بلـــــرزونیا!
بایدبرم...
نمیدانم...ڪسی ازوجودم جواب میدهد
_ بـــــرو!....خدابه همرات.....
توهم خم میشوی.ساڪت را برمیداری،درراباز میڪنی،برای باراخر نگاهم میڪنی و میروی...
مثل ابـــــربهار بی صدا اشڪ میریزم😭.ب ڪوچه میدوم وب قدمهای آهسته ات نگاه میڪنم.ي دفعه صدا میزنم
_ علـــــی؟
برمیگردی و نگاهم میڪنی.داری گریه میڪنی؟...خدایـــــا مرد من داره باگریه میره...
حرفم رامیخورم وفقط میگویم
_ منتظـــــرم....✋
سرت راتڪان میدهی وباز ب راه می افتی.همانطور ڪ پشتت من است بلند میگویی
_ منتظر ي خبر خـــــوب باش...ي خبر!
پوتین ولباس رزم ومیدان نبرد....
خدایا همسرم را به قتـــــلگاه میفرستم!
خبر...فقط میتواند خبرِ...
میخواهم تااخرین لحظه تورا ببینم.ب خانه میدوم بدون آنڪ درراببندم .میخواهم ب پشت بام بروم تا تـــــورا ببینم...هرلحظه ڪ دورمیشوی... نفس نفس زنان خودم راب پشت بام میرسانم ومیدوم سمت لبه ای ڪ رو ب خیابان اصلی است.بـــــادمی وزد و چادرسفیدم راب بازی میگیرد. ي تاڪسی زردرنگ🚕 مقابلت می ایستد.قبل ازسوار شدن ب پشت سرت نگاه میڪنی..ب داخل ڪوچه..." اون هنوز فڪرمیڪنه جلوی درم...."
وقتی میبیـــــنی نیستم سوارمیشوی و ماشین حرڪت میڪند...ڪـــــاش این بالانمی آمدم...ي دفعه یڪ چیز یادم می افتد
زانوهایم سست میشود وروی زمین مینشینم...😰
" نڪنه اتفـــــاقی برات بیفته..."
مـــــن
" پشت ســـــرت
آب نـــــریختم!!
😭😔😭
من خود ب چشـــــم خویشتن دیدم ڪه
#جـــــانم میرود
♻️ #ادامه_دارد...
#داستان_عاشقانه_مذهبی 💘
#مدافع_عشق
@Ebrahim_navid_delha