eitaa logo
«ن»
479 دنبال‌کننده
87 عکس
7 ویدیو
6 فایل
به یاد برادر عزیزم حبیب‌الله سلیمانی: https://iporse.ir/6159236 @habibollah1 @edallatkhahi @keivansoleimani
مشاهده در ایتا
دانلود
💎 حسین جانِ جهان است؛ جهان تشنه حسین است.. 💠 هستی‌شناسی؛ 🔹 اگر عالَم را بیهوده یا هیچ و پوچ یا سردرگم و حیران نپنداریم و برای آن معنا و معنابخشی قائل باشیم، می‌توانیم برای جهان، جان و حیات در نظر بگیریم؛ جهان مرده و جهان زنده تعریف کنیم و در جست‌وجوی عوامل جان‌بخشی به جهان اجتماعی باشیم. 💠 انسان‌شناسی؛ 🔹 به جز بخش معدودی از صاحب نظرانِ تاریخ که انسان را صرفا مادی و تک‌بعدی پنداشته اند، اکثریت متفکران و اندیشمندان با عقاید متفاوت، انسان را دارای دو بعد و دو ساحتِ وجودی دانسته اند؛ روح و جسم، جان و تن، عین و ذهن و دیگر بیان ها. 🔹 ضمنا در اکثر این نظر و نظریه‌ها، حیات و اصل و اساسِ انسان را بُعد غیرِخاکیِ آن می‌دانند. از طرفی قائل شدنِ ابدیت برای این جنبه از وجود آدمی، اهمیت بی‌نهایتی به آن می‌بخشد و نوع و سطح و کیفیت آن تاثیر همیشگی به دنبال خواهد داشت. 💠 رفتارشناسی؛ 🔹 سه گونه کردار یا کنش یا رفتار از انسان سر میزند: عمل، احساس و اندیشه. 💠 هستی‌شناسی جامعه؛ 🔹 هم‌زیستیِ افراد یا خانواده‌ها که منجر به تشکیل ساختارهای ارتباطی می‌شود را جامعه می‌گوییم؛ حیات جمعی انسان‌هایی که به گونه‌ای "باهم" زندگی می‌کنند و این با هم بودن در سه قالب و فرایند فکری، احساسی و رفتاری جریان می‌یابد. 💠 حسین‌شناسی؛ 🔹 اگر جهان اجتماعی را یک واحدِ دارای روح و جسم در نظر بگیریم؛ حیاتِ جهان را وابسته به کیفیتِ اعمال و احساسات و اندیشه‌های جمعیِ آن می یابیم و آنچه باعث شود این مجموعه‌ی رفتاریِ متشکل از عمل و احساس و تفکر، به سوی خروج از محدودیت و رشد حرکت کند؛ حیات‌بخشِ جهان و یا به بیانِ بهتر "جان جهان" می‌نامیم. 🔹 این جان‌بخشی به هر نحوی و توسط هر شخص یا گروهی، مطلوب و تعالی‌بخش است اما میزان و شدت تاثیرگذاری، و وسعتِ میدانِ این تاثیرگذاری متفاوت است و معمولا به افراد و گروه‌های خاصی لقب نجات‌دهنده و حیات‌بخشِ جهان داده می‌شود. شخصیت‌هایی که بر گستره‌ی وسیعی از جهانیان تاثیر گذاشته و افکار و اعمال و عواطف آنها را به سوی تعالی، عقلانیت و بی‌نهایت هدایت می‌کنند. 🔹 از این چهره‌ها در طول تاریخ و در سرزمین‌های متفاوت، حضور داشته و دارند، اما شخص و مکتبی که اعتراف حداکثری اندیشه‌های متفاوت از اقشار متفاوت را به دنبال داشته؛ حسین ابن علی علیه السلام و مکتبِ عشق و عقل ایشان می‌باشد. حضرت سیدالشهدا، امام مومنان و حبیب عارفان و اسوه‌ی آزادگان و آزادی‌خواهانِ عالم و سرآمدِ مصلحانِ واقعی تاریخ بوده‌اند و در بیداری دل‌ها و زنده کردنِ دل‌مرده ها و امیدبخشی به مظلومانِ عالم، شخصیت بی‌بدیلی بوده و هستند. این همه تحسین عالمان و مبارزان جهانی، اتفاقی نبوده است. 💠 جامعه‌شناسی تغییر اجتماعی؛ 🔹 در جریان‌سازی و تغییرِ مسیرها و فرایندهای اجتماعی، احساسات جمعی نقش منحصربه‌فردی دارند که البته در عصرِ اخیر معمولا با نگاهِ منفی دیده شده‌اند و یا سرکوب شده‌اند یا منحرف و یا در نطفه، خفه! و یا از طرف دیگر سر از افراط‌های رنگارنگ شرقی یا غربی درآوردند و به همین دلیل همواره با شکست یا عقب‌گرد همراه بوده‌اند. 🔹 نکته‌ی برجسته در نهضت و قیام عاشورا، هم در زمان وقوع و هم در استمرار و گسترشِ آن در تمام طول تاریخ، ظرفیت و قابلیتِ تهییج و احیای احساساتِ صحیح جمعی است. این قابلیت هنگامی اهمیت مضاعف می‌یابد که هماهنگ و مبتنی بر عقلانیت باشد و به تعبیری نماینده و نمایان‌گر بهترین نمونه از عشقِ عقل‌بنیاد باشد. در عصر ما که دسته‌ای خاموش و کرخت و دسته‌ای متوسل به بیراهه‌های افراطی شده‌اند، این عنصر حیاتی اگر صحیح و حساب‌شده تولید و مدیریت شود؛ تغییرِ صحیحِ جهان، رویا نخواهد بود. 🔹 پیاده‌روی جهانی اربعین همچون "معجزه تمدنی قرن21"، نشانه و نوید تغییرات انقلابی جهانی و تمدن‌سازی نوین اسلامی است. ✍ کیوان سلیمانی 🔸 اربعین ۱۳۹۶ @edallat
راهبردهای حل مسئله حاشیه‌نشینی از جزوه بازگشت به حاشیه @edallat
الگوی راهبردی برنامه‌ریزی مسئله‌محور. @edallat
شکاف طبقاتی یا استحاله فرهنگی؟ محمدامین رضایی: حسین‌بن‌علی علیه‌السلام کشته جامعه‌ای است که ساختار قدرت و ثروت از مسیر اصلی انقلاب خارج شده و جامعه طبقاتی شکل گرفته؛ آقازاده‌گان قدرت‌طلب و هنجارشکن صحابه و اکثریت مردمی که گرفتار حداقل‌های زندگی‌اند. اولین محصول جامعه طبقاتی ذبح ارزش‌ها و ارزشی‌هاست. نتیجه طبیعی جامعه طبقاتی عصر بنی امیه ذبح عدالت، اخلاق و حسین‌بن‌علی علیه‌السلام و یارانش بود. مهدی جمشیدی: ریشه‌ی حادثه‌ی عاشورا، وقوع «استحاله‌ی فرهنگی» در متن جامعه‌ی اسلامی بود. از این رو، حسین -علیه‌السلام- علاج را بازسازی انقلابی در قالب «اصلاح» و «امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر» معرفی کرد. نیروی پیشران استحاله‌ی جامعه‌ نیز نه مردم، بلکه «اکثریت خواص اهل حق» بودند که بی‌بصیرت یا دنیاطلب شدند. ▪️ این‌ها، دو نمونه از دو نوع نگاه و دو منطق تحلیلی متفاوت از مسائل اجتماعی هستند که در سال‌ها و کشورها و مسائل مختلف، مطرح می‌شوند؛ از صدر اسلام و قیام عاشورا تا انقلاب اسلامی و وقایع ۱۴۰۱. از فقر و فساد و تبعیض تا اعتیاد و مفاسد و طلاق. ▫️ به نظر شما کدام ایده و نگاه دقیق‌تر و کدام مسئله، علّی است؟ @edallat
درباره میزان حضور مردم در مناسک محرم. انباشت نارضایتی‌های ناشی از ناکارآمدی منعکس در افزایش فقر و نابرابری، در کنار ناسازگاری‌های فزاینده فرهنگی، منجر به اعتراضات آغشته به اغتشاشات متنوعی در ایران از جمله در سال ۱۴۰۱ شده است. رویکرد نامسئولانه در مواجهه با این اعتراضات با رویه‌های چون ناپاسخگویی و عدم جبران اشتباهات، در کنار موج‌سواری رسانه‌های معارض و سوءاستفاده طبیعی نظام سلطه، خیزش و اعتراض را به سمت و سوی شورش و اغتشاش می‌کشاند. در ادامه با ایجاد تنش و برخوردهای سخت و غیرروامدارانه، فاصله و شکاف اجتماعی‌ای که خود ریشه اولیه مسئله بوده، تشدید شده و تعمیق یافته و تبعات متعددی بر جای می‌گذارد. در این شرایط، طیف محافظه‌کار مسلط، در تداوم ثبات‌خواهی حین وقوع واقعه و به محض بازیابی آرامش گذشته به واسطه جمع شدن امنیتی مسئله، مسیر قدرت‌محوری پیشین خود را از سر گرفته و به جای نگرانی و چاره‌اندیشی پیرامون ریشه‌ها، پیامدها و راه‌حل‌های بنیادین مسئله در ساحات اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و البته جهان‌بینی و سبک و معنای زندگی، دل‌نگران تبعات سیاسی جناحی رویداد می‌شود. برای نمونه پس از وقایعی مانند خیزش منتهی به شورش ۱۴۰۱، که جهش موج و روند بی‌حجابی و بدحجابی و سایر شاخ‌وبرگ‌های اخلاقی و رفتاری آن، تنها تبعات اولیه و ملموس مواجهه قهرآمیز جامعه و حاکمیت هستند، سیاست‌گذار و سیاست‌مدار جمهوری اسلامی به جای نگرانی از شکاف طبقاتی و اقتصادی از یک سو و بالتبع؛ شکاف هویتی و فرهنگی از سوی دیگر و در نتیجه افول مضاعف اعتماد اجتماعی و تعمیق شکاف چندبعدی جامعه و حاکمیت، و در نهایت پیامدهایی چون تسریع دین‌گریزی و دین‌ستیزی از جمله با کاهش حضور در مناسکی چون عزاداری‌های محرم، با خودفریبی خیال‌بافانه بر انکار این وقایع و حقایق انکارناپذیر اصرار ورزیده و در پیدا و پنهان، دلواپس احتمال کاهش حضور مردم در انتخابات به نفع جناح مطبوع خود می‌شود. در میانه این بحران عصیان‌برانگیز که قاطبه جبهه فرهنگی انقلاب! بر حاشیه‌بازی‌های فلان مداح‌سلبریتی و موشکافی کم و کیف مواجهه با عزاداران بی‌حجاب و بدحجاب متمرکز شده‌اند، و در فقدان یک نظام رصد و وضعیت‌شناسی مستقل و معقول و عمیق، و حداقل بر اساس مشاهدات و گفت‌وگوها و پرس‌وجوهای ناقص ما، خطاب به مسئولان و دلسوزان، صریح و مختصر باید گفت: "به تصاویر هوایی هیئت‌های بزرگ کلان‌شهرهایی چون تهران، مشغول و مغرور نشویم، با وجود حضور همچنان پرشور و قابل توجه اما در برخی مناطق کاهش حضور و نقش‌آفرینی مردم در محرم ۱۴۰۲، به ویژه در هیئات مردمی محلی، روستایی و شهری، و احساس و اقرار به این کاهش توسط خود مردم، محسوس و معنادار و هشدارآمیز است." مسئله، روند کاهشی دین‌داری از جمله بعد مناسکی و شرکت در مراسمات محرم، در حداقل دو دهه اخیر برخی مناطق ایران است که باید پذیرفته، فهم، تحلیل و حل شود. این نگاه، نافی افزایش طبیعی احتمالی نسبت به ایام کرونا، افزایش کلی نسبت به پیش از انقلاب و حتی افزایش احتمالی کنونی در جهان و کشورهای اسلامی نیست. بدیهی است کاهشی بودن روند، به معنای کم بودن جمعیت شرکت‌کنندگان نیست، بلکه به معنای کم‌تر شدن آن‌ها نسبت به قبل است. در واقع حضور عمومی مردم در مراسمات و مناسک مذهبی به ویژه در ایام محرم، قابل توجه بوده که مخصوصا با وجود شرایط خاص سیاسی اقتصادی داخلی و شرایط سیاسی فرهنگی جهانی، نشان‌دهنده تداوم حیات دین و دین‌داری در ایران اسلامی علیرغم برخی تغییر و تحولات است. ضمنا برخی از افراد مذهبی و انقلابی که خود در محافل و مجالس حامی نظام زیست و تنفس می‌کنند، احیانا امسال شاهد افزایش کمّی و کیفی برخی از خرده‌مراسم‌های محلی به ویژه در مساجد و مراکز بسیج و... بوده‌اند و این امر ممکن است امر را بر آنان مشتبه کند! در حالی که فارغ از جابه‌جایی‌های جمعیتی و ذهنیت جهت‌دار و احتمال مقایسه ناقص با ایام کرونا، این پدیده غالبا حاصل اقداماتی واکنشی نسبت به وقایع ۱۴۰۱ و وضعیت روز است. بنابراین فارغ از کیفیت حضور و صرفا از حیث کمیّت، ملاحظه طیف متکثر مردم به ویژه اقشار مستقل و خودجوش و همچنین در حاشیه و البته بازه زمانی بیست یا ده ساله اخیر، ضروری می‌باشد. نکته پایانی این‌که در محرم امسال، پدیده‌ای که بیش از پیش نظر برخی را به خود جلب کرده، حضور ظاهرا متفاوت نسل جدید در متن و حاشیه مراسمات بوده است. یک مسئله در این زمینه مغفول و کمرنگ به نظر می‌رسد: خیابان! نسل جدید و به بیان دقیق‌تر، بخش معتدل یا خاکستری طیف شبه‌سکولار عرف‌محوری که در نسل‌های مختلف وجود دارد، نیازمند و مایل به حضور و ظهور و بروز و کنش و زیست در عرصه عمومی از جمله خیابان است؛ چه عزاداری محرم ۱۴۰۲ باشد چه اعتراضات پاییزی ۱۴۰۱! کیوان سلیمانی، عاشورای ۱۴۰۲ @edallat
نابرابری یا سبک زندگی؛ مسئله کدام است؟ بخش اول: زیربنای جوامع سرمایه‌داری؛ طبقه یا هویت؟ دو رویکرد متفاوت و گاه متضاد در تحلیل و حل مسائل اجتماعی وجود دارد و این اختلاف ناظر به مسائل مختلف ظهور و بروز پیدا می‌کند؛ از قیام عاشورا تا وقایع ۱۴۰۱، از اعتیاد تا طلاق، از فقر تا حجاب، از انقلاب اسلامی تا جنبش‌های اجتماعی. رویکرد تحلیل طبقاتی و رویکرد تحلیل هویتی. تحلیل طبقاتی این منطق، ساختار طبقاتی جوامع سرمایه‌داری را زیربنای پیدایش و گسترش مسائل اجتماعی می‌داند. شکاف طبقاتی، نابرابری، فقر و فساد و تبعیض از مسائل مهم و اولویت‌دار در این سنخ تحلیل هستند. این طیف استثمار، شکاف طبقاتی و طاغوت اقتصادی را از ریشه‌های اصلی انحراف منتهی به واقعه عاشورا می‌دانند و در تحلیل و ریشه‌یابی نارضایتی و اعتراضات اجتماعی ایران امروز نیز بر نابرابری و فقر تاکید داشته و ریشه گسترش آسیب‌های اجتماعی و فرهنگی از اعتیاد و سرقت تا طلاق و مفاسد اخلاقی را در ساخت اجتماعی نامتوازن فقر و تکاثر جست‌وجو می‌کنند. تحلیل هویتی این منطق، هویت و سبک فکر و زندگی غربی را زیربنای پیدایش و گسترش مسائل اجتماعی می‌داند. شکاف هویتی، بی‌حجابی، نسل زد و رسانه از مسائل مهم و اولویت‌دار در این سنخ تحلیل هستند. این طیف استحمار، شکاف هویتی و طاغوت فرهنگی را از ریشه‌های اصلی انحراف منتهی به واقعه عاشورا می‌دانند و در تحلیل و ریشه‌یابی نارضایتی و اعتراضات اجتماعی ایران امروز نیز بر وضعیت تربیتی و تهاجم فرهنگی و رسانه‌ای تاکید داشته و ریشه گسترش آسیب‌های اجتماعی و فرهنگی از اعتیاد و سرقت تا طلاق و مفاسد اخلاقی را در سبک زندگی غیردینی و غربی جست‌وجو می‌کنند. کدام تحلیل؟ فارغ از اینکه هر دو نوع تحلیل، بهره‌ای از واقع‌بینی را در خود دارند اما با ملاحظه وضعیت تاثیر و تاثر مسائل مهم هر کدام نسبت به هم، می‌توان به جایگاه علّی یا معلولی آن‌ها و در نتیجه تقدم و دقت تحلیلی بیشتر یکی از این دو پی برد. در واقع، سوال این است که نابرابری و شکاف طبقاتی منجر به ناسازگاری و شکاف هویتی می‌شود یا برعکس؟ فقر، کفر می‌پروراند یا برعکس؟ تُرف، فسق می‌آورد یا برعکس؟ تکاثر، طغیان و فساد اخلاقی در پی دارد یا برعکس؟ طبقه هویت را تشکیل می‌دهد و تعیین می‌کند یا برعکس؟ اولویت تحلیل طبقاتی در جوامع سرمایه‌داری فارغ از تاثیر و تاثر شبکه‌ای و رفت‌وبرگشتی مجموع علل و عوامل مسائل اجتماعی از جمله علل طبقاتی و هویتی اما به نظر می‌رسد حداقل در جوامع سرمایه‌داری کنونی، ساختار طبقاتی جامعه است که زیربنای علّی پیدایش مسائل اجتماعی و فرهنگی از جمله شکاف هویتی می‌باشد. در واقع هرچند فکر و فلسفه و فرهنگ جایگاه بنیادین و کلیدی در تعیین و تنظیم سازوکارهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و... جامعه دارند اما حداقل در شرایط امروز جهان و ایران، وضعیت طبقاتی و اقتصادی نقش تعیین‌کننده‌ای در تنظیم مناسبات و تحولات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و حتی فکری، علمی، الهیاتی، فلسفی و ... ایفا می‌کند، نقشی که معمولا مغفول مانده یا انکار و حداقل کمرنگ می‌شود و همین رویه‌هاست که ضرورت توجه ویژه به آن را مضاعف می‌کند. این مسئله، فارغ از واقعیت اجتماعی عصر حاضر، با مراجعه به منظومه معرفتی متفکران انقلاب اسلامی نیز مورد تاکید و تایید قرار می‌گیرد. مطالعه تطبیقی نظرات و نظریات متفکران انقلابی نشان می‌دهد که دال مرکزی روایت و قرائت آن‌ها از مکتب و ایدئولوژی اسلام، این ایده مشخص بوده است: محوریت عدالت در آرمان‌های اجتماعی و ضرورت توازن طبقاتی در ساخت جامعه متعالی. این نکته در آراء و آثار اکثریت متفکران انقلاب از جمله امام خمینی، رهبر انقلاب، علامه طباطبایی، شهید مطهری، شهید صدر، شهید بهشتی و... مشهود است. منطق تحلیل و حل مسائل اجتماعی بنابراین برای تحلیل و حل مسائل اجتماعی: اولا باید هر دو بعد طبقاتی و هویتی را مد نظر داشت و غفلت از هیچ‌کدام، توجیه منطقی ندارد. دوما علاوه بر ملاحظه مستقل هر کدام، باید شبکه ارتباطی و نظام تاثیر و تاثر آن‌ها بر هم را نیز ملاحظه کرد. سوما در نهایت و حداقل در شرایط کنونی جهان و ایران، باید نسبت به نقش تعیین‌کننده و علّی و مغفول طبقه و نابرابری بر هویت و سبک زندگی، توجه ویژه داشت. کیوان سلیمانی @edallat
نابرابری یا سبک زندگی؛ مسئله کدام است؟ بخش دوم: سرمایه‌داری؛ علت‌العلل شکاف طبقاتی و هویتی. اسلام سرمایه‌داری و سرمایه‌داری اسلامی با وجود رواج و غلبه ایده اسلام عدالت‌محور و آرمان جامعه بی‌طبقه توحیدی و منطق تحلیل طبقاتی در ابتدای انقلاب، مهجوریت و حتی مطرودیت کنونی این ایده و آرمان و منطق از کجا نشات گرفته است؟ اگر بخواهیم با استفاده از همین دو رویکرد تحلیل طبقاتی و هویتی به این سوال پاسخ دهیم باید گفت: فارغ از تاثیرات افول موج جهانی و وطنی جریان چپ از یک سو و فروکش روحیه و رویه انقلابی اسلامی در کشور از سوی دیگر در دهه اول انقلاب؛ طبقه مرفه مترف مسلط جدید برآمده از روند تعمیق شکاف طبقاتی در جامعه که از انتهای دهه شصت و ابتدای دوره سازندگی، آغاز و تسریع شد و تا امروز و فردا ادامه داشته و دارد، تداوم ایده و اندیشه عدالت‌خواهانه انقلاب اسلامی را در تضاد و تعارض با منافع طبقاتی خود می‌بیند. این طبقه که از یک سو مولود و مولد نابرابری و شکاف طبقاتی است، و از سوی دیگر خود مولد و موطن آسیب‌های فرهنگی و مسائل هویتی نیز است، برای تامین و تقویت جایگاه طبقاتی و پایگاه سیاسی و منافع اقتصادی خود نیازمند تولید و بازتولید و ترویج الهیات، جهان‌بینی و ایدئولوژیِ پشتیبان و سازنده‌ی سبک زندگی متناسب با خود است: اسلام سرمایه‌داری! به تعبیر دکتر اباذری، نئولیبرالیسم سوژه نئولیبرال خود را می‌سازد. در واقع طبقه سرمایه‌دار، دین و ایدئولوژی توجیه‌کننده خود را تولید و ترویج کرده و سپس این دین، منافع و موجودیت این طبقه را تقویت و تامین می‌کند؛ سرمایه‌داری اسلامی، اسلام سرمایه‌داری را می‌آفریند و اسلام سرمایه‌داری، سرمایه‌داری اسلامی را زنده و زاینده نگه می‌دارد! بنابراین اگر نابرابری و شکاف طبقاتی علت‌العلل مسائل اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی است، علت خود نابرابری چیست؟ سرمایه‌داری. سرمایه‌داری حداقل در سه سطح و لایه مبنایی و میانی و بنایی: دین و آیین و تفکر سرمایه‌داری، فرهنگ و سیاست و رسانه سرمایه‌داری و طبقه و اقتصاد و افراد سرمایه‌دار. جامعه سرمایه‌سالار و دشمنان آن با تولید و ترویج ایده اسلام سرمایه‌داری توسط طبقه مرفه سرمایه‌دار، آنچه تقبیح و طرد می‌شود ایده اسلام عدالت‌محور و طبقه مستضعف عدالتخواه است. بنابراین خواست و خوانش عدالت، جرم، و جذب و کسب و انباشت سرمایه، ارزش می‌شود. محافظه‌کاری تئوریزه و عدالتخواهی ترور می‌شود. در این فضاست که چپ‌هراسی و راست‌گرایی، عرصه را بر هرگونه خوانش عدالتخواهانه از اسلام و انقلاب و متفکران انقلاب اسلامی تنگ می‌کند و محمد، کاپیتال می‌شود و خمینی، تندرو و بهشتی، کمونیست و عدالتخواه، عدالتخوار! در این فضا است که طبقه مستضعف، به جای صاحبان انقلاب و ولی‌نعمتان حکومت و طبقه شریف؛ طبقه ضعیف و آسیب‌پذیر و گاه حتی مجرم بالذات و غده سرطانی و سرچشمه آسیب‌های اجتماعی می‌شود، و برعکس، طبقه مترف به جای مرفهان بی‌درد و زالوصفتان از خدا بی‌خبر؛ کارآفرین و نوآور و سوگلی نظام! می‌شود. سرمایه‌داری فرهنگی از طرفی حتی اگر همچنان معتقد و ملتزم به زیربنایی هویت و فرهنگ در جوامع سرمایه‌داری هم باشیم، فرهنگ سرمایه‌داری و شاخ‌وبرگ آن از سرمایه‌داری پلتفرمی تا صنعت فرهنگ و..، مسئله‌ی اصلی و اولی می‌باشد که البته کمتر مورد توجه و تمرکز اهالی تحلیل فرهنگی قرار می‌گیرد. این طیف یا به توجیه و تئوریزه کردن سرمایه‌داری مشغولند یا نهایتا به کلیات انتقادی انتزاعی و یا به جزئیات ملموس معلول. در واقع این سنخ تحلیل‌ها، حتی اگر به نحو مستقیم مقوم و حامی سرمایه‌داری اقتصادی و فرهنگی نباشند، به نحو غیرمستقیم در این راستا حرکت می‌کنند و سویه و عملکرد محافظه‌کارانه دارند؛ چه با کم‌توجهی به شکاف طبقاتی و سرمایه‌داری اقتصادی و چه حتی با کم‌توجهی به سرمایه‌داری فرهنگی. مهم‌ترین مسئله، و راه‌حل آن بنابراین سرمایه‌داری، کلان‌مسئله کلیدی و چه بسا تنها مسئله اولویت‌دار امروز ایران و جهان است. به تعبیر شهید مطهری، سرمایه‌داری رئیس مسائل مستحدثه است. راه‌حل چیست؟ بازگشت به اسلام عدالت‌خواه و طبقه مستضعف. کیوان سلیمانی @edallat
الگوی پیشرفت و محرومیت‌زدایی امام خمینی ره @edallat
کارخواست حل مسئله اجتماعی.pdf
58.7K
کارگاه فشرده مسئله‌پژوهی. @edallat
درباره دوگانه اختلاس و حجاب. فهم تراز مسئولان از تاثیر اقتصاد بر فرهنگ! فکر می‌کنند ایده تبعات فرهنگی وضعیت اقتصادی یعنی از شدت فقر، کشف حجاب کنند وگرنه اشتباه است! گفته "بیشتر بی‌حجابی‌ها از قشر متمول هستند"؛ این یعنی اعتراف به تاثیر اقتصاد بر فرهنگ. فقط برای این طیف، نابرابری و تکاثر "مشکل اقتصادی" نیست و نهایتا فقر مطلق را مشکل بدانند که فقرا هم الحمدالله محجبه‌اند! درباره نسبت دین‌داری با وضع اقتصادی نیز، رویکرد نادقیقی رایج شده که "فقرا مذهبی‌ترند" اما برخی تحقیقات شبهه جدی به آن وارد کرده‌اند. اصل این‌که حامیان اصلی دین و انبیاء از طبقه مستضعف، و مخالفان آن‌ها از طبقه مرفه مترف بوده‌اند، مستدل و مستند است اما همواره دو سر طیف، یعنی خیلی فقرا و خیلی اغنیا با دین‌داری ناسازگاری داشته‌اند وگرنه منطق نسبت فقر و کفر و نسبت تُرف و فسق انکار می‌شود! در ادامه گفته شده "عدالت را به اقتصاد محدود نکنیم (بخوانید حذف اولویت عدالت توزیعی اقتصادی)، عدالت آموزشی را هم باید دید، مثلا گزینش شتاب‌زده!" و نه نابرابری آموزشی. بر اساس جهت‌گیری و عملکرد مسئولان و تجربه و مشاهدات شخصی؛ گویا اکثر مسئولان جمهوری اسلامی نسبت مسئله نابرابری به نحو سحرآمیزی، سِر و بی‌حس شده‌اند و نمی‌خواهند و گاه نمی‌توانند آن را باور، فهم و حل کنند. البته طبیعی است، چون علت آن هستند. بزرگ‌ترین خدمتی که بسیاری از مسئولان می‌توانند انجام دهند، استعفا یا حداقل سکوت است. درباره نابرابری و مسائل فرهنگی، متن نابرابری و سبک زندگی و درباره اختلاس و بی‌حجابی، متن نه فقر نه فحشا را ملاحظه بفرمایید. کیوان سلیمانی @edallat
زنان نمک‌چین قلعه‌رشید؛ نگرانِ تصرف معدنشان. در شمال شرق روستای قلعه‌رشید؛ در ۲۵ کیلومتری از شهرستان اردل و ۷۵ کیلومتری شهرکرد، مرکز استان چهارمحال و بختیاری، معدن نمکی کوچک، قرن‌هاست که منبع ارتزاق پیرزنان و زنان سرپرست خانوار این روستا و روستاهای شکرآباد و حسین آباد بوده است. چند سالی است که فردی با نادیده گرفتن حق انسانی و چندصدساله مردم زجرکشیده این روستاها و با حمایت ارگان‌های دولتی برای تصرف معدن نمک دندان تیز کرده است. در این سال‌ها، زنان نمک‌چین، علاوه بر درد و رنج کار طاقت فرسای معدن، اضطراب و نگرانی از احتمال تصرف معدن را نیز تحمل می کنند. زنان سال‌خورده، آب چشمهً شور بیرون آمده از دل کوه‌های سالداران بختیاری را بر روی تخته سنگ‌ها جاری می‌کنند تا بلورهای نمک بر تخته سنگ‌ها بنشیند و با لیسه و تیشه، این نمک‌ها را برداشت کنند. احتمالا در حین کار با خود زمزمه می‌کنند، که ای کاش توان آن را داشتند با همان تیشه، ریشه ظلم و زورگویی را می‌زدند. میزان درآمدی که هر زن در ماه از این معدن دارد، شاید به سختی به ۸۰۰ هزار تومان برسد. رنج جانکاهی که برای این درآمد اندک می‌برند، قامتشان را خمیده و جانشان را زخمی کرده است. مشخص نیست تلاش ارگان‌های دولتی برای تصرف این معدن با کدام انسانیت، عرف یا شرع همخوانی دارد؟ دستان مادران نمک‌چین انگار نمک نداشته است! با اثر انگشتشان کسانی را روانه مجلس و دولت می‌کنند که برای زخم‌هایشان مرهمی ندارند. مرهم‌تان پیشکش! با ظلمتان، دستان زخم‌خورده مادران ما را از این منبع طبیعی و خدادادی کوتاه نکنید. ✍ سلیمان سلیمانی منبع: کهکشان‌نامه @edallat
29.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
معافیت مالیاتی یک شرکت؛ بیشتر از مالیات کل کارگران، کارمندان یا اصناف است. معافیت مالیاتی شرکت‌های حقوقی از کل درآمدهای مالیاتی کشور بیشتر است! یعنی اگر تنها معافیت مالیاتی ناعادلانه یکی از شرکت‌ها اعمال نشود، می‌توان همه کارگران یا همه کارمندان را از پرداخت مالیات معاف کرد! و اگر معافیت‌های مالیاتی همه شرکت‌های حقوقی حذف شود، اکثریت مردم دچار فقر خشن، مطلق و نسبی را می‌توان از پرداخت مالیات معاف کرد. حذف این معافیت‌ها در لایحه برنامه هفتم توسعه، هدف‌گذاری شده اما حتی اگر اجرا شود، تبعیض ظالمانه گذشته چگونه جبران می‌شود؟ @edallat
تحجر، کینه عمیقی از عدالت‌خواهی دارد وگرنه روشن است که آخوند عدالت‌خواه، خمینی بود که عاشورا را قیام عدالت‌خواهان می‌خواند و علیه آخوندهای درباری انقلاب کرد و خطر تداوم نسل این مارهای خوش خط و خال را در قالب امثال شما بارها گوشزد کرد. @edallat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آب از سرچشمه گل‌آلود است... به آینده دولتی که وزیر آموزش و پرورش آن سواد، فهم و شعور کمتری از یک مجری دارد، نباید امید واهی داشت. @edallat
جلسه دفاع کارشناسی ارشد: نابرابری و جنبش‌های اجتماعی با تاکید بر اعتراضات ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۱ استاد راهنما: دکتر بوذری‌نژاد استاد مشاور: دکتر جمشیدی‌ها اساتید داور: دکتر طاهری و آقای نامخواه دانشجو: الهه طالب‌زاده چهارشنبه ۲۹ شهریور ساعت ۱۶ دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران @edallat
«ن»
جلسه دفاع کارشناسی ارشد: نابرابری و جنبش‌های اجتماعی با تاکید بر اعتراضات ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۱ استاد راهنم
برای برادرمان حبیب‌الله سلیمانی که قربانی نابرابری ظالمانه شد، و اگر نمیشد امروز تولد ۳۷ سالگی‌اش بود.. @edallat