eitaa logo
«ن»
470 دنبال‌کننده
86 عکس
7 ویدیو
6 فایل
به یاد برادر عزیزم حبیب‌الله سلیمانی: https://iporse.ir/6159236 @habibollah1 @edallatkhahi @keivansoleimani
مشاهده در ایتا
دانلود
7⃣ ریشه‌ها و راه‌حل‌های اعتراضات اجتماعی؛ به بهانه وقایع ۱۴۰۱. ◀️ بخش سوم؛ تحلیل مسئله| قسمت ششم. ▫️ بسترهای اعتراضات؛ نابسامانی رسانه‌ای و ناآرامی امنیتی. ▪️ نابه‌سامانی رسانه‌ای: فرهنگ سلبریتیسم، آشفتگی فضای مجازی، تهاجم شبکه‌های بیگانه، سلبریتی‌ها و... از متغیرهای موثر در وقایع اخیر هستند. این موارد هرچند به واسطه ذهنیت‌سازی، فرهنگ‌سازی و جریان‌سازی اجتماعی، خود به عنوان علل وضع موجود نیز قابل ملاحظه هستند اما باید آن‌ها را جزء عوامل فرعی و تسهیل‌گر قلمداد کرد. از طرفی هرچند نباید با موجی که منادیان آن سلبریتی‌های رفاه‌زده برآمده از سرمایه‌داری پلتفرمی و مقصر در پیدایش وضع موجود هستند همسو شد اما مگر این‌ها را سیاست و رسانه رسمی تولید و تبلیغ نکرده است؟ فارغ از این‌ها، آیا قوه عاقله‌ای برای ملاحظه و فهم بستر اجتماعی استقبال از سخن سلبریتی‌ها و رسانه‌های معاند و بی‌اعتمادی به رسانه‌های رسمی وجود دارد؟ ▪️ ناآرام‌سازی امنیتی: تهاجم امنیتی و سوءاستفاده گروهک‌های تجزیه‌طلب یا تروریستی داخلی یا وابسته و خشونت خیابانی برخی اغتشاشگران مسلح، از حقایق انکارناپذیر وقایع اخیر بوده که ضمن تأکید بر اهمیت و ضرورت مواجهه مقتدرانه با آن‌ها، اما این مسئله، موضوع محوری و تخصصی متن و قلم حاضر نیست. کیوان سلیمانی @edallat
8⃣ ریشه‌ها و راه‌حل‌های اعتراضات اجتماعی؛ به بهانه وقایع ۱۴۰۱. ◀️ بخش چهارم؛ حل مسئله| چرخش‌های تحولی. ۱. ریشه‌شناسی امنیتی مسائل اجتماعی، منجر به مسئله‌شناسی، آینده‌شناسی و تصمیم‌سازی امنیتی نیز خواهد شد. وقتی سطح شکاف و نزاع محدود به ساحت امنیتی دانسته شود، رفع ظواهر خیابانی نارضایتی اجتماعی توسط نیروهای انتظامی جای حل بنیادین مسائل اجتماعی توسط حاکمیت را به عنوان پاسخ و مسئولیت اصلی خواهد گرفت. ذیل این رویکرد است که خوش‌خیالی مخرب جای نگرانی سازنده را گرفته و رویه و روحیه حاصل از اطمینان از غلبه یک حکومت مسلح بر اقلیتی معترض، منجر به تبعات خطرناکی می‌شود: ظلم به مردم به بهانه‌ها و در قالب‌های مختلف مانند گشت ارشاد، خصوصی‌سازی، افزایش قیمت‌ها، تعدیل یارانه‌ها و... دیگر ممنوع و نامشروع نیست چون اگر منجر به اعتراض هم شوند، حکومت موفق به سرکوب معترضان و مدیریت بحران می‌شود! گویی فراموش شده این مردم و همین معترضان و حتی عصیان‌گران، ولی‌نعمتان حکومت هستند. ۲. امروز زمان تمرکز بر راه‌حل‌های خرد مسائل نیست، چرا که هیچ راه‌حل کاربردی جز بازنگری مبنایی، انقلاب‌های داخلی، چرخش‌های بنیادی و بازسازی اساسی در رویه‌ها و ساختارها و مهره‌های کلان حکمرانی و حاکمیت نیست. برای مسائل کشور راه‌حل‌های بسیاری موجود است اما اساسا محل منازعه اینجا نیست و اگر ضعفی در این عرصه باشد ناشی از موانع غیرمعرفتی نیز هست که افق، انگیزه، میدان و ضریبی برای شکوفایی چنین ضروریاتی را باقی نمی‌گذارد. برای توقف چرخه خشونت‌زای ناکارآمدی و نارضایتی، باید مسئله‌ها را حل و مسئله‌نماها را تبیین کرد اما گزینه منتخب احتمالی اهالی کهنه و نو حکمرانی، تعمیق مسئله‌های سیاسی اقتصادی و تساهل در مقابل مسئله‌نماهای فرهنگی هویتی است، مسیری که هر دو طیف معترض و مدافع را عاصی‌تر و ناراضی‌تر خواهد کرد. امروز راهی جز بازگشت به توحید و عدالت نیست و مانع این تعالی نه خلأ نظریه و راه‌حل بلکه ناعدالتی در جنگ فقر و غنا و تضاد منافع طبقه متنفع با طبقات مستضعف است. تضاد منافع، به مثابه مانعی بزرگ و مشترک در مقابل حل مسائل اجتماعی دارای راه‌حل، گره خورده با خصوصی‌سازی و خصولتی‌سازی نیازهای حیاتی جامعه مانند سلامت، مسکن، آموزش و بانک است که در ایران گسترده‌تر از بسیاری از کشورها و حتی مهد سرمایه‌داری اجرا می‌شود. ۳. در مواجهه با مسئله، می‌توان راه سخت و صحیح را انتخاب و به اصلاح واقعیت خارجی پرداخت تا به تبع آن ذهنیت و احساس جمعی هم بهبود یابد و می‌توان بیراهه ساده یا سودآور را برگزید و به سعی رسانه‌ای، کلیشه‌ای و گاه طلبکارانه یا تحریف‌آلود در روایت‌سازی به قصد اصلاح ذهنیت جمعی پرداخت. بنابراین ضمن اذعان به اهمیت و ضرورت جهاد تبیین و مقابله رسانه‌ای اما اولویت نه گفت‌وگودرمانی و جدل مجازی بلکه تحول حکمرانی برای حل مسائل اجتماعی است. ۴. فارغ از آشوب انتحاری و شورش مخرب، همه خیزش‌ها و جنبش‌ها و اعتراضات اجتماعی در یک ویژگی مشترک هستند؛ امید به تغییر. این متغیر ظرفیت‌های مغفول متنوعی در عرصه کنشگری و مطالبه‌گری و تعامل جامعه و حاکمیت ایجاد و آزاد می‌کند. رویکرد تهدیدنگر منفی‌بین، بر اختلافات، آسیب‌ها و هزینه‌ها تمرکز می‌کند اما رویکرد فرصت‌نگر مثبت‌اندیش بر اشتراکات و ظرفیت‌ها تمرکز می‌کند. بخش زیادی از اعتراضات ناظر به مسائل اجتماعی، حول فهم و یا حداقل دغدغه و مطالبه مشترک معطوف به ارزش‌های انقلاب مانند عدالت، کرامت، عقلانیت، جمهوریت، صداقت و رفاه شکل گرفته و فرصتی مناسب برای گفتگو و احیای عملی آرمان‌های انسانی و اسلامی فراهم کرده است. ذیل این فضاست که فرصت استفاده از روحیاتی احیا شده مانند وطن‌دوستی به جای مهاجرت، مطالعه و مطالبه و پرسشگری و کنشگری و همیاری و همدلی به جای بی‌تفاوتی و انفعال و انزوا پدید می‌آید. از طرفی برجسته‌سازی اعتراضات ناظر به مسئله‌نماهای فرهنگی و مطالباتی مانند رفع حجاب که ذیل قرائت سکولار از آزادی‌های فردی شکل گرفته، باعث تعمیق و تشدید شکاف‌های اجتماعی، تنش امنیتی و تضاد ارزشی خواهد شد.  کیوان سلیمانی @edallat
9⃣ ریشه‌ها و راه‌حل‌های اعتراضات اجتماعی؛ به بهانه وقایع ۱۴۰۱. ◀️ بخش چهارم؛ حل مسئله| راهبردهای پیشنهادی. ۱. تحول اساسی منطق حکمرانی از «اسلام سرمایه‌داری» به «اسلام عدالت‌خواه» با ایجاد توازن طبقاتی با تغییر جهت‌گیری سیاست‌گذاری از طبقه مرفه به مستضعف و تمرکز بر رفع فقر، فساد و تبعیض و عزم حل خلاقانه مسائل اجتماعی به عنوان ریشه‌های نارضایتی و اعتراض با تمرکز بر رفع تضاد منافع. ۲. تحول مناسبات حاکمیت_جامعه با تمرکز بر رضایت، محبت، اعتماد و امید اجتماعی با التزام به کرامت ذاتی انسان‌ها و جبران اشتباهات و بسط فرهنگ پاسخگویی، شفافیت، صداقت و گفت‌وگو و تمرکز بر مطالبات برحق و انقلابی جامعه. ۳. به رسمیت‌شناختن حق اعتراض اجتماعی با بسترسازی اعتراضات مسالمت‌آمیز میدانی صنفی و غیرصنفی و توسعه حداکثری کرسی‌های آزاداندیشی. ۴. تحول نظام فرهنگ‎سازی از تبلیغ و تکرار برای جامعه به تعمیق و شروع عمل از حاکمیت با تمرکز بر التزام عملی حداکثری مسئولین حاکمیتی به فرهنگ و سبک زندگی اسلامی و برخورد فوری و قاطع و علنی با تخطی مسئولین از سبک زندگی انقلابی اسلامی. ۵. تحول نظام رسانه‌ای از سلبریتی‌محوری و سرگرمی‌محوری به مردم‌محوری و عدالت‌محوری با تمهید و تضمین بسترهای کنشگری و مطالبه‌گری عمومی مستقل انتقادی آزادانه و تمرکز بر انعکاس و پیگیری کلان‌مسائل و مطالبات مردم به جای خرده‌مسائل فرعی. ۶. تحول نظام امنیتی از مقابله و انکار به پیشگیری و اصلاح با ارتقاء و اصلاح الگوی اخلاقی و رفتاری مامورین و برخورد فوری، قاطع و علنی با تخلف مأمورین. ▫️ برای اجرایی‌سازی این راهبردها، چهل راهکار عملیاتی احصاء شده است که ارائه و بررسی آن‌ها منوط به توافق حول راهبردهاست. کیوان سلیمانی متن کامل: eitaa.com/edallat/403
کارگران، مردم نیستند! مسائل مستضعفان، علمی نیستند! در بزنگاه‌هایی مانند این روزها که مسئله افزایش و ترمیم حداقل حقوق و دستمزد ده‌ها میلیون کارگر ایرانی مطرح می‌شود، از دو طیف سیاسی و معرفتی و دو قشر اجتماعی صدای چندانی به گوش نمی‌رسد: یک طیف، اهالی مدعی مردمی‌سازی و حکمرانی مردمی و ... هستند که سروصدای بی معنا و مبنا و اثر آن‌ها درباره اهمیت احاد مردم و ضرورت به میدان آوردن عموم و... گوش فلک را کر کرده، اما در چنین شرایطی گویی کارگران و مستضعفان، مردم نیستند و صدای جدی و جمعی و جریانی از این طیف در احقاق حقوق مردم و مردمی‌سازی راستین شنیده نمی‌شود و چه بسا صداهایی ضد منافع مستضعفان نیز شنیده شود. طیف دوم، مدعیان حوزوی و دانشگاهی علوم انسانی اسلامی که سال‌هاست سخن از تحول علوم انسانی و تمدن‌سازی اسلامی و جامعه‌سازی توحیدی و ... می‌زنند اما گویی مسائل کارگری و کارگران و مستضعفان، مسائل علمی نیستند، و حتی فراتر، مسئله و مسائل اجتماعی از اساس؛ شایسته تحلیل علمی نیستند. دو قشر اجتماعی که نسبت به مسائل عینی مستضعفان بی‌تفاوت یا کم‌توجه هستند، یکی قشر مرفه مترف و دهک‌های بالای جامعه هستند و یکی قشر مذهبی متعارف. مواجهه طیف ترکیبی این دو قشر یعنی مرفهان مذهبی یا اشراف ریش‌دار با مسائل انقلاب از جمله مستضعفان، از مهم‌ترین متغیرها و مسائل عینی و علمی جامعه پساانقلابی از جمله ایران امروز است و بیشترین تاثیر را در اسلام‌زدایی و جمهورستیزی ذیل جمهوری اسلامی دارد. متغیر مهم دیگر این معادله، خود حکومت و جمهوری اسلامی است که صدای بلندی از آن در این زمینه به گوش می‌رسد، البته در جهت مخالف؛ آن‌جا که نمودهای مصداقی و نمایندگان رسمی حاکمیت در قالب نهادهای غیردولتی و دولت و وزیران و... و به نحو خاص، از شورای نگهبان تا شورای عالی کار، صریحا در مقابل احقاق حقوق حداقلی و عادلانه کارگران، مقاومت و مخالفت حداکثری می‌کنند. کیوان سلیمانی @edallat
11.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نوعدالتخواهی در مصاف با ناعدالتخواهی شماره ۱ و ۲ فصلنامه «نامه‌جمهور» به زودی منتشر می‌شود. به همراه ویژه‌نامه عدالتخواهی مدیرمسئول: روح‌الله رشیدی سردبیر: مجتبی نامخواه @edallat
شماره ۱ و ۲ فصلنامه «نامه جمهور»، بهار ۱۴۰۲ منتشر شد: در هفت فصل به همراه ویژه‌نامه «آینده عدالت‌خواهی» تعداد صفحات: ۶۴۰ صفحه مدیرمسئول: روح‌الله رشیدی سردبیر: مجتبی نامخواه با آثار و نوشتارهایی از: مرحوم عماد افروغ حسن سبحانی محسن قنبریان حسن رحیم‌پور وحید جلیلی مصطفی زالی نیلوفر چینی‌چیان و.. فصل‌ها: ایده: نوشتارهایی در تمنای عدالت مسئله: بررسی و جمع‌بندی پیرامون مهم‌ترین مسائل ایران تجربه: هویت سوژه انقلابی و عدالت‌خواه اندیشه: در جستجوی نظریه عدالت عرصه: بررسی فرهنگ و کتاب از منظری عدالت‌خواهانه آینه: جمهور عدالت‌خواه نقشه: راهبردهای سوژه انقلابی در ویژه‌نامه آینده عدالتخواهی می‌خوانیم: آینده عدالتخواهی پارلمان عدالتخواهی عدالتخواهان در برابر عدالتخواهان کالبد شکافی ذهنیت عدالت‌خواهان برای تهیه نامه جمهور با ۱۰٪ تخفیف و ارسال رایگان مبلغ ۱۳۵هزارتومان به شماره کارت: ۶۰۳۷ ۹۹۷۵ ۹۹۶۹ ۴۹۳۳ به‌ نام پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم واریز کرده و رسید واریز را به همراه ادرس پستی به شماره ۰۹۰۱۶۸۵۵۲۹۰ ارسال نمایید. پ.ن: در این شماره از نامه جمهور، در فصل‌های مسئله و اندیشه با پرونده‌های مسکن واجب فراموش شده و در جست‌وجوی نظریه عدالت در خدمت مخاطبان محترم بوده‌ام، لطفا انتقادات و پیشنهادات خود را در این زمینه و در راستای بهبود کیفیت کار در شماره‌های آتی مطرح بفرمایید. @edallat
نمایشگاه کتاب و جامعه دوقطبی عقل‌گریز. حضور دو طیف در بخش عمومی نمایشگاه کتاب امسال پررنگ و محسوس بوده است؛ چه در سمت نشر و فروش و چه در سمت مخاطب و خرید: یک؛ طیف مولد و مخاطب مشاوره‌های زرد روان‌شناسی با کتاب‌هایی از جنس خودت باش دختر، ملت عشق، پدر پول‌دار و.. با مخاطبانی از طیف سکولار طبقه متوسط به بالا با پوشش‌های باز و بدحجاب و بی‌حجاب در بانوان و پوشش عادی تا نامتعارف در آقایان. دو؛ طیف مولد و مخاطب محتوای مذهبی مصرفی با کتاب‌هایی از جنس قرآن صورتی، یادت باشد، گریه‌های امپراتور و.. با مخاطبانی از طیف مذهبی طبقه متوسط به بالا با پوشش‌های کامل و چادر در بانوان و پوشش عادی تا خاص مذهبی در آقایان. این دو طیف علی‌رغم تفاوت‌هایی در پوشش و جهت‌گیری‌های سیاسی اما در سطح مطالعه و اندیشه و احساس و همچنین سطح زندگی و طبقه اقتصادی دارای اشتراکات معناداری هستند. نشانه‌های این تشابه در استقبال برخی روحانیون و مذهبی‌ها از کتاب‌های روان‌شناسی موفقیت و رشد شخصی و همچنین استقبال برخی از بی‌حجاب‌ها از کتاب‌های شعر و رمان مذهبی قابل مشاهده بوده است. در موارد اندکی حضور همزمان و همراه این دو طیف در یک گروه و حتی یک خانواده قابل مشاهده بوده است. به نظر می‌رسد این دو طیف حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد عرضه‌کنندگان و مخاطبان را شامل می‌شوند و ۲۰ تا ۳۰ درصد باقیمانده شامل طیف متکثر با سلایق مختلف می‌شود؛ از مدرن‌خوانان جدی‌تر جویای معنای زندگی و آزادی سیاسی و حقوق کارگری و فلسفه غرب و.. ، تا مذهبی‌خوانان جدی‌تر جویای معنای زندگی و عدالت اجتماعی و حقوق انسانی و حکمت اسلامی و.‌.؛ از چپ تا راست مدرن و از عدالت‌خواه تا آزادی‌خواه مسلمان و البته گرایش‌های هم ترکیبی و هم البته التقاطی. حضور بی‌رویه نشرهای مشابه و تکراری دو سویه زرد و مذهبی، و غیبت نشرهای جدی حوزه علوم انسانی و اجتماعی به ویژه با سویه انتقادی و هویت مستقل، نشانه هشدارآمیزی است از خطای راهبردی منطق و مسئولان سیاست‌گذاری فرهنگی اجتماعی جمهوری اسلامی در غفلت از طیف میانه و منتقد و معقول، و استقبال از دو سویه سکولار و مذهبی جامعه. فضاسازی ویژه در نمایشگاه کتاب امسال ناظر به مسئله فرعی حجاب از جمله با تدارک اتاق و تخته‌های گفت‌وگو، و استقبال و تقابل طرفداران دو طیف مذکور در این زمینه با بحث حول حجاب و پوشش، و عبور گروه‌های متکثر طیف میانه از این نزاع ظاهری و جدال جدلی، به واسطه اشتغال ذهنی و اولویت‌دهی احتمالی به مسائلی همچون نابرابری، آینده ایران، جمهوریت، مهاجرت و..، نشانه و موید نگاه و طیف‌بندی مطرح شده است. این جهت‌گیری از یک سو منجر به تعمیق شکاف‌های محسوس این دو طیف و تشدید وضعیت دوقطبی جامعه شده و از سوی دیگر منجر به تضعیف طیف معتدل و منتقد میانه از بیرون و البته تقویت و انسجام احتمالی خرده‌جریانات این طیف متکثر از درون می‌شود. نتیجه هر دو پیامد مذکور، به واسطه دوقطبی‌سازی و سطحی‌سازی جامعه، در میان‌مدت و بلندمدت به زیان انقلاب و جمهوری اسلامی خواهد بود. برخی سلایق خاص مانند تاریخ، گردشگری، رشته‌های تخصصی ورزشی و هنری و.. نیز در نمایشگاه حضور داشته‌اند اما محل بحث متن حاضر نمی‌باشند. همچنین حضور بیش از پیش نشرهای متعلق به مراکز، تشکل‌ها، دانشگاه‌ها و موسسات وابسته به نیروهای نظامی نیز محسوس و مکمل مسیر مقوم جامعه دوقطبی عقل‌گریز است. کیوان سلیمانی @edallat
در جست‌وجوی نظریه عدالت؛ از جماعت‌گرایان تا لیبرتارین‌ها جهان ما و جوامع انسانی با همه بی‌عدالتی، دوست‌دار و در طلب عدالت است. این طلب علاوه بر کوشش‌های عملی، زمینه‌ساز پرسش‌های مهم نظری نیز شده است. اندیشمندان گوناگون و متکثری با خاستگاه‌های فکری متفاوت، طیفی متنوعی از نظریه‌های عدالت را ساخته و پرداخته‌اند. نظریه‌هایی که پرسش‌های مهم و مضمون‌های گاه کارآمد و گاه راه‌گشایی را پیش روی هر برنامه پژوهشی پیرامون عدالت اجتماعی قرار می‌دهد. علاوه بر پژوهشگران عدالت، کنشگران آن نیز بی‌نیاز از نظریه نیستند. انبوهی از نظریه‌هایی که می‌توانند کنشگری عدالت‌خوانه را تعمیق بخشیده و در جوامع و شرایط مختلف به برآمدن به سوژه عدالت‌خواه کمک کنند. به همین دلیل خواندن نظریه‌های عدالت و پیش و بیش از آن، بازتاب این نظریه‌ها در ایران از اولویت‌های مجله ماست. این پرونده در آغاز راه می‌کوشد تصویری اجمالی و طیف‌وار از این نظریه‌ها به دست داده و منابع اصلی در مطالعه و نقد هر یک از این پروژه‌های فکری زنده در باب عدالت را به مخاطبان مجله معرفی نماید. برای آشنایی با نظریات عدالت جماعت‌گرایان از جمله ایده‌های سندل، مکین‌تایر و والزر با خانم دکتر نیلوفر چینی‌چیان گفت‌وگو شده و برای بازخوانی سایر نظریات عدالت لیبرالی و لیبرتارینی از جمله اندیشه‌های رالز، هایک و نوزیک با دکتر مصطفی زالی گفت‌وگو کرده‌ایم. در انتها نیز در یادداشت آقای سجاد سجادی، به بررسی تفصیلی‌تر نسبت لیبرالیسم و عدالت اجتماعی به ویژه با بررسی نظریات رالز، نوزیک و هایک پرداخته شده است. @edallat
مسکن؛ واجب فراموش‌شده: از سرمایه‌داری مستغلاتی و سوداگری بانک‌ها تا جامعه‌شناسی و فقه محافظه‌کار. مسکن بیش و پیش از سیمان و آجر و منابع، یک مقوله اجتماعی است. مسکن، حقی اجتماعی است که به کالایی سرمایه‌ای تبدیل شده و به چنان وضعیت بحرانی دچار شده که می‌توان گفت مسکن نه یک مسئله در عرض سایر مسائل، بلکه یک ابرمسئله با نسبتی علی و معلولی در قبال سایر مسائل بوده و از یک سو همچون موتور بازتولید مسئله اصلی کشور یعنی نابرابری عمل کرده و از سوی دیگر منجر به آسیب‌های اجتماعی مختلف و مسائل غیراصیل اما بزرگی همچون حاشیه‌نشینی شده است. هفت بازیگر اجتماعی در روند برآمدن نابرابری کنونی در حوزه مسکن، واجد نقش بوده‌اند و مورد سوال هستند: جریان اصلی اقتصاد، دولت، قوه مقننه (مجلس و شورای نگهبان)، فقه مصطلح، بازیگران رسمی سیاست، نیروهای اجتماعی و علوم اجتماعی. سرمایه‌داری ایرانی با اتکا بر وضعیت این هفت نیرو، در هفت شهر در اختیار خود حکم می‌راند. در این پرونده در پی واکاوی نقش هر کدام از این بازیگران هفت‌گانه در پیدایش وضع موجود، و البته جستجوی راه‌حل‌ها و ضرورت‌های ناظر به هر کدام هستیم. دولت چرا و چگونه باید هر چه زودتر نگرش خود در حوزه مسکن را از تفوق نگرش اقتصادی در سیاست‌گذاری و نگرش مهندسی در اجرا رهایی یافته و دست‌کم در دو حوزه منابع انسانی و به ویژه سیاست‌گذاری و ارزیابی سیاست‌ها، نگاه اجتماعی به مسکن را نیز به رسمیت بشناسد؟ تفکر دینی چرا و چگونه باید بتواند از فقه مصطلح فراتر برود؟ کنش‌گران چگونه می‌توانند با مسکن به مثابه یک ابرمسئله کلیدی مواجهه شوند؟ در شماره اول نامه جمهور @edallat
نگرشی دیگر به جامعه مطلوب از نگاه امام خمینی(ره) بخش اول جامعه عدالت‌خواه توحیدی سخن گفتن از جامعه مطلوب از نگاه امام خمینی (ره) امری است سهل و ممتنع؛ از یک سو احصاء و ارائه شماری از ویژگی‌های مثبت و مطلوب اما کلان و کلی، همچون عدالت، معنویت، عقلانیت، جمهوریت، آزادی، استقلال، امنیت و... و نسبت دادن آن‌ها به جامعه مطلوب از نگاه امام خمینی (ره) هم صحیح، هم به نسبت آسان و البته احتمالا بلااثر یا کم‌ثمر خواهد بود. از سوی دیگر آنچه که سخت‌تر اما مهم‌تر و موثرتر است، بازشناسی وجوه کلیدی و البته مغفول و بعضاً تحریف‌شده‌ی اندیشه امام، و واکاوی چرایی و چگونگی غفلت و تحریف آن‌ها می‌باشد. برای نمونه می‌توان از عدالت در جامعه از نگاه امام سخن گفت اما به سازوکار جاری شدن این عدالت که مبتنی بر اقیموا الناس بالقسط، با عدالت‌خواهی همه جانبه مردم محقق خواهد شد، دم نزد. این‌گونه در ظاهر به وجوه مهم اندیشه امام پرداخته شده اما در سطحی کلی و انتزاعی و به نحوی محافظه کارانه. یا می‌توان از آزادی و جامعه آزاد از نگاه ایشان سخن گفت اما این سویه را سانسور کرد که امام خمینی (ره) جامعه فردا را جامعه‌ای ارزیاب و منتقد می‌دانست که تک تک افراد آن دارای حق استیضاح بالاترین مسئولان جمهوری اسلامی هستند. می‌توان از مردم‌سالاری در نگاه امام سخن گفت اما آن را به صندوق‌های رای تقلیل داد و جمهوریت فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... را حتی فهم نکرد! بنابراین ما برآنیم که بدون اکتفا به ذکر مکرر کلیاتی در اندیشه امام، توجه خود را بر وجوه مهم، موثر و مغفول یا تحریف‌شده اندیشه امام متمرکز کنیم. مطلب مهمی که رهبر انقلاب در سال‌های اخیر به آن اشاره کرده‌اند، تحریف امام بوده اما خود همین «تحریف امام» نیز می‌تواند مورد تحریف قرار بگیرد. تحریف امام صرفاً این نیست که نسبت‌های کذب به ایشان داده شود _که داده می‌شود_ بلکه مهم‌تر آن است که وجوه مهم و راهبردی اندیشه امام در سایه تکرار کلیات، مورد غفلت آگاهانه یا ناآگاهانه قرار گرفته و البته تحریف خفی‌تر و خطرناک‌تر آن‌که وجوه مهم اندیشه ایشان لقلقه زبان آن‌هایی شود که خود خلاف این اندیشه‌ها و آرمان‌ها عمل می‌کنند. برای نمونه آنان که در صدر عاملان به حاشیه راندن عدالت اجتماعی در جامعه هستند، خود را مدعی عدالت‌خواهی خوانده و با اکتفا به تکرار کلیاتی همچون عدل الهی و مطلوبیت عدالت اجتماعی، سخنی از ضرورت «تشنگی به خون سرمایه‌داران زالوصفت» _که از نگاه امام و خاصه برای روحانیت واجب است_ نمی‌رانند. سخنی از نفرت معرفتی و تاریخی امام خمینی(ره) از طبقه مرفه مذهبی نمی‌گویند. از آزادی می‌گویند اما آزادی را تنها برای بسط ید خود می‌خواهند و سخنی از آزادی تک تک مستضعفین برای حق استیضاح بالاترین مسئولین نمی‌گویند. بدترین نوع تحریف این است که از اندیشه‌های امام سخن بگوییم و بر وجوه مهم آن هم تاکید کنیم اما مخاطب سخن را جابه‌جا کنیم؛ چشیدن طعم استضعاف که امام برای مسئولین و مقامات واجب می‌دانست را برای مردم تجویز کنیم و رفاه را که حق عمومی، ضروری و بایسته و شایسته همه مردم به ویژه مستضعفین و پابرهنگان می‌دانست، از آنها سلب کرده و آن را در چنبره خود و خاندان خود درآوریم. آری رفاه برای ما و فرزندان ما و فرزندان فرزندان ما، اما مردم بروند لنگ بپوشند! رفاه برای ما و مقاومت برای مردم! این وارونه‌سازی امام است که فراتر از تحریف ساده امام است. «برای همه ان‌شاء‌الله رفاه خواهد شد و این اختلافات طبقاتی ننگین به آن صورت نخواهد ماند.» (۲۷ فروردین ۱۳۵۸) آزادی آری اما برای فرزندان و نوادگان نورچشمی مسئولان در آن سوی مرزها نه برای فرزندان واقعی مکتب امام که سودای عدالت در سر دارند. برای آنها باتوم بیشتر باید خرید و برای فرزندانمان خانه‌هایی در ترکیه و کانادا و آمریکای جهان‌خوار! آیا امروز آزادی بیان ابعاد این حقیقت وجود دارد که شاه‌بیت تحریف امام در بیت امام سروده می‌شود؟: «جامعه آینده ما، جامعه آزادی خواهد بود و همه نهادهای فشار و اختناق و همچنین استثمار از میان خواهد رفت.. انسانی که امروز در نظام پلیسی از فعالیت‌های فکری و آزادی در کار محروم شده است، تمامی اسباب ترقی واقعی و ابتکار را به دست خواهد آورد. جامعه فردا، جامعه ارزیاب و منتقدی خواهد بود که در آن تمامی مردم در رهبری امور خویش شرکت خواهند جست.» (۱۶ آبان ۱۳۵۷) جمهوریت آری اما برای کسب وجاهت و رای برای خود، ابزاری برای کسب قدرت و مشروعیت خود، نه برای تاثیرگذاری و حق و وظیفه تاثیرگذاری تک تک آحاد افراد جامعه در سرنوشت خود، که آن را امام راحل، شاخص اصلی پیشرفت می دانست. مردم نامحرمند و جمهوریت یعنی تایید ما و انتخاب ما. آن هم در عرصه بسیار جزئی از صحنه سیاسی و در موسم انتخابات و نه حتی در همه ساحات عرصه سیاسی و نه در عرصه های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی. ✍ کیوان سلیمانی @edallat
جامعه عدالتخواه توحیدی علیه طبقه مستکبر الحادی بخش دوم جامعه عدالت‌خواه توحیدی امروز «باید به خود جرئت داد که این نوع جنگیدن به درد نمی‌خورد و استراتژی این جنگ باید عوض شود.» (شهید حسن باقری) باید اذعان داشت که در زمانه جنگ فقر و غنا، جامعه مطلوب جامعه‌ای است مرفه، منتقد و مؤثر؛ جامعه عدالتخواه توحیدی. سایر ویژگی‌های جامعه مطلوب در سایه این خصلت‌های استراتژیک حاصل می‌شوند. جامعه مطلوب از نگاه امام، جامعه قائم به قسط است. این جامعه در بستری از رفاه مقدور و با سازوکاری از جنس قیام به قسط، که خود کلید طلایی تحقق معنویت در جامعه اسلامی است، جامعه‌ای است متعالی، یعنی جامعه‌ای به سوی تحقق و تعمیق معنویت‌های توحیدی؛ وحدت در کثرت عرفانی انقلابی، و نه انفعالی محافظه‌کارانه، و نه معنویت به‌مثابه بهانه‌ای برای سرپوش گذاشتن بر ضرورت رفاه و عدالت. عدالتخواهی در نظام فکری امام چنان جایگاه والایی دارد که نه تنها حکومت اسلامی را «جمهوری عدل» دانسته بلکه یکی از مقدس‌ترین و عالی‌ترین وقایع تاریخی یعنی قیام عاشورا را قیام عدالتخواهان می‌نامد: «خاطره تلخ ۱۷ شهریور ۵۷ و خاطره تلخ روزهای بزرگی که بر امت گذشت میوه شیرین سرنگونی کاخهای استبداد و استکبار و جایگزینی پرچم جمهوری عدل اسلامی را به بار آورد. مگر نه آن است که دستور آموزنده «کُلُّ یَومٍ عاشُورا و کُلُّ اَرضٍ کَربَلاء» باید سرمشق امت اسلامی باشد. قیام همگانی در هر روز و در هر سرزمین، عاشورا قیام عدالت‌خواهان، با عددی قلیل و ایمانی و عشقی بزرگ، در مقابل ستمگران کاخ‌نشین و مستکبران غارتگر بود و دستور آن است که این برنامه سرلوحه زندگی است در هر روز و در هر سرزمین. روزهایی که بر ما گذشت عاشورای مکرر بود و میدانها و خیابانها و کوی و برزن‌هایی که خون فرزندان اسلام در آن ریخت، کربلای مکرر. و این دستور آموزنده، تکلیفی است و مژده‌ای. تکلیف از آن جهت که مستضعفان، اگر چه با عده‌ای قلیل، علیه مستکبران، گرچه با سازوبرگ مجهز و قدرت شیطانی عظیم، مامورند چونان سرور شهیدان قیام کنند.» (۲۶ بهمن ۱۳۵۷) عبادت و معنویت در نگاه منظومه‌ای امام خمینی(ره) محدود و منحصر به کنج مسجد نیست. در این مکتب است که خدمت به محرومین بالاترین عبادت است. پس اگر حتی از تعالی و عبادت و معنویت سخن گفته می‌شود آنجا نیز امام نخ تسبیح و مرکز ثقل و بالاترین سطح را منحصر و متمرکز بر خدمت به مستضعفین و محرومین می‌داند: «گمان نمی‌کنم عبادتی بالاتر از خدمت به محرومین وجود داشته باشد.» (۶ مرداد ۱۳۶۶) «امروز به مستضعفان و مستمندان و زاغه‌نشینان که ولی‌نعمت ما هستند خدمت کنید. پیش خدای تبارک و تعالی کمتر خدمتی است که به اندازه خدمت به زاغه‌نشینان فایده داشته باشد.» (۱۲ مرداد ۱۳۶۲) در واقع هیچ دوگانگی میان عبادت و عدالت نیست و در منظومه امام، عدالتخواهی و تحقق عدالت و خدمت به محرومین خود از جنس عبادت است و هر کنش و اقدام انسان انقلابی در جهت گسترش عدالت، معنویت، جمهوریت، حریت و... خود از جنس عبادت است‌. این برداشت و بینش توحیدی و انتقادی نه تنها به فراموشی سپرده شده بلکه تلقی و تصوری واژگونه و تحریف‌آلود به جای آن نشانده شده و این حقیقت نیز تحریف، و عبادت یا محدود به محراب شده و یا راه گسترش عبودیت همگانی نه در اقامه عدالت که تنها در اشاعه عبادات ظاهری و مناسک جمعی خلاصه شده، و این قرائت‌های تقلیل‌یافته از عبادت، بدیل برتر عدالت معرفی شده است: «وقتی انسان برای خلق خدا خدمت بکند و برای اینکه این خلق در طول تاریخ ستم دیدند، عقب نگه داشته شدند، نگذاشتند رشد معنوی بکنند، وقتی با این ایده شما خدمت بکنید شما در خدمت اسلام هستید و شما مجاهد هستید.» (۱ آبان ۱۳۶۲) در جامعه توحیدی، آرمان‌های توسعه و رفاه، رفع فقر و نابرابری و فاصله طبقاتی، آزادی اندیشه و بیان، حاکمیت مردم بر سرنوشت خود، استقلال و امنیت محقق شده است. چنین جامعه‌ای، جامع آرمان‌هاست و در اندیشه توحیدی امام خمینی این آرمان‌ها نه تنها با هم تضادی ندارند بلکه مکمل هم و چند روی یک سکه هستند و هر یک بیانی از یک حقیقت است و آن حقیقت توحید است و همه آرمان‌ها ترجمان اجتماعی این توحید هستند. ✍ کیوان سلیمانی @edallat