#زمزمه_حضرت_رقیه_س
بابائی آخه کجایی
میکشه منو جدائی
گریه هام دست خودم نیست
خواب دیدم رو نیزه هایی
نزدیکه یه ماهه که رفتی سفر
نداری ز حال دخترت خبر
راستی روسریم ببین پاره شده
اومدی برام یه روسری بخر
شده جای من خرابه
وعده ی ما وقت خوابه
نمی خوای بیای عیادت
دیدن یتیم ثوابه
می دونستی؟چند شبه تب میکنم
با دل شکسته لب لب میکنم
به دلم افتاده که امشب میای
سر و وضعم و مرتب میکنم
عمه زده به موهام
میاد امشب دیگه بابام
پاک بکن با تای معجر
یه کمی خون رو لبهام
دختری که سوخته زیبا نمیشه
زانوی شکسته که تا نمیشه
پایی که هزار تا آبله داره
برای دختر تو پا نمیشه
شده فرصتی فراهم
بشینیم روبروی هم
هر دو تائیمون یتیمیم
گریه میکنیم براهم
چرا انقدر عوض شدی بابا
مثل من موندی به زیر دست و پا؟
پاشو تا بریم به دخترا بگم
من بابا دارم ببینید بچه ها
بابا اون شب که نبودی
منو پیدا کرد یهودی
موهام و کشید داد زد
شده سر تا پام کبودی
چشمت و دور دید و بازوم و شکست
فاطمه بودم و پهلوم و شکست
جای انگشتر اون رو چشمامه
یه جوری زد طاق ابروم و شکست
〰〰〰〰〰〰〰
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه
#دامن_کشان_رفتی...
#بند_اول
بابا کجا بودی. که افتادم از پا٣
افتادم از ناقه. جا موندم تو صحرا٣
تو روی نی بودی دیدی حالم رو
شکستن با کعبِ نیزه بالم رو
عزیز من عزیز من
زجر اومد بالا سرم. تنم شد کبود٢
کاش تو اون نیمهی شب. عموم اونجا بود٢
#بند_دوم
دستام ورم کرده. مث چشم تارم٣
زخمی شده باهام. که آروم ندارم٣
کتک خوردم گشته صورتم نیلی
صدات کردم خوردم ضربهی سیلی
عزیز من عزیز من
سو نمونده تو نگام. شبیه چشات٢
اشک میریزی برا من. بمیرم برات٢
#بند_سوم
باید بمیرم من. برای سر تو٣
این بار اگه رفتی. میاد دختر تو٣
نمیخوام دیگه زنده بمونم من
آخه آزارم میده بابا دشمن
عزیز من عزیز من
خیلی سخته برام من. که بی تو باشم٢
پیش پاهات نمیشه. بابایی پاشم٢
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#زمزمه
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#عبدالله_باقری
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
ببخش نمُردم
خیلی شبا نخوابیدم هی غصه خوردم
آرزوهامو تا سحر چند بار شمردم
ببخش نمُردم
شمُردم آرزوهامو یادم بمونه
خدا منو به آرزوهام برسونه
گفتم بیای کم میشه دیگه اضطرابم
یه شب تا صبح کنار تو (راحت میخوابم) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
چه روزگاری
حساب کتابم ریخت به هم اوّل کاری
آغوشتو میخوام ولی بغل نداری
چه روزگاری
عمه توو روضههاش میگفت کفن نداری
یه جوری غارت شدی پیرُهن نداری
میگفت که جای سالمی رو تن نداری
اما حالا من میبینم (بدن نداری) ۳
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
برام عذاب شد
آرزوهای من بابا نقش بر آب شد
گفتم که با عمو میای اونم خراب شد
برام عذاب شد
گفتم برام قصّه میگی، ساکتی امّا
گفتم میریم بازار میچرخیم ... با کدوم پا؟!
گفتم تو رو نشون میدم به دختراشون
ولی یه وقت اومدی که شبه بابا جون
آخرین آرزوم نذار خراب شه بابا
میبوسم از لبات فقط (بریم از اینجا) ۳ #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#واحد
#شهادت_حضرت_رقیه
#بهمن_عظیمی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
توو سه سالگی شبیه مادرت زهرا خمیدم
دوس دارم زودتر بمیرم خیری از دنیا ندیدم
از تمام عُمرِ تو ، تنها سه سالش سهم من شد!
طعم بابا داشتنو اونطور که باید نچشیدم
بابا جونم
سرت رُو که رو نیزه ها دیدم
لُکنت گرفتم خیلی ترسیدم
شبِ بیابون خیلی سرده
بابا جونم
منو زدن اونجا به قصدِ کُشت
با تازیانه و لگد ، با مُشت
چیزی که واسم مونده درده
مث زهرا شکست پهلوم / اباالمظلوم اباالمظلوم
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
فکرشم حتی نمیکردم بابا از تو جداشم
بعد تو همراه عمه راهیِ بیابونا شم
خسته شد عمه منو از بس میون راه بغل کرد
لحظه های آخر و میخوام توو آغوش تو باشم
دیگه بابا
رقیه ت اونی که تو دیدی نسیت
به زنده موندنم امیدی نیست
دارم میمیرم توو خرابه
دلم سیر از
این زندگیِ سخت و بی رحمه
اگه لبم شبیه تو زخمه
تأثیر مجلسِ شرابه!
شدم از داشتنت محروم / اباالمظلوم اباالمظلوم #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#شب_سوم_محرم 1401
#شور
#حاج_محمدرضا_بذری
چشامو با اسم تو واکردم
با اشکام اسم زیباتو صدا کردم
چه غم دارم تا وقتی که تورو دارم
جوونیمو پای عشق تو میذارم
رفیقی همدمی چراغ راهمی
نه تنها عشق من تو عشق عالمی
حسین جانم حسین
تو هر چی غم داری خریدارم
من هر چی دارم از این گریه ها دارم
تموم عمرمو پای غمت دادم
نیاد اون روز که از چشم تو افتادم
به این روضه قسم
به این گریه قسم
نمیذارم زمین بمونه این علم
حسین جانم حسین
لب تشنه میری تو ای دریا
غریبونه چرا نور دل زهرا
تک و تنها ته گودال تو افتادی
جلو چشم تر زینب تو جون دادی
سکینه گریه کن
رقیه سینه زن
بمیرم من برات شهید بی کفن #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_زینب_س_در_مسیر_کوفه_و_شام
ماه را در مَسلَکِ شب میکند مَعنا حسین
در دلِ تاریکیِ دنیا، چراغِ ما، حسین
وقت اوج بی کسی، پشت مرا خالی نکرد
وقتِ تنهایی به دادم میرسد تنها، حسین
یک به یک ما را حسین آورد و با هم دوست کرد
تک تکِ ما قطرهایم و حضرتِ دریا، حسین
زحمتش را او کشید و رحمتش بر ما رسید
خون خود را خرج کرده پای خیلیها، حسین
کُلُّهُم نورٌ عَلیٰ نورَند معصومینِ ما
بین این اربابها، ارباب بی همتا، حسین
کودک ششماههی این قوم، پیرِ عالَم است
رُشد اگر میکرد او میشُد خودش یکپا حسین
سنگ و چوبِ خانهی ما عطر سیبش را گرفت
آنقَدَر زیرِ لبش میگفت بابا: یا حسین!
روضهی رضوان بدونِ روضه مثلِ دوزخ است
اصلِ جنت مجلسِ گریه است..، آن هم با حسین
هرکه بالا خواه بَزمِ هیئتش درآمده
پرچمش را روز محشر میبرد بالا حسین
قدردانی کردن از هر سینهزن با فاطمهست
ایستاده پیش در با مادرش زهرا، حسین
آی نوکر ! اربعین را از حسن درخواست کن
رد نخواهد کرد حرف این برادر را حسین
هر زمانی گیر کردم زود گفتم: یا حسن
تا گره را وا کند از کار من درجا حسین
**
کوچه و بازار، ناموس علی را زجر داد
خواهری فریاد میزد: آه و واویلا حسین
هر کُجا افتاد از نیزه، رباب از هوش رفت...
پیش پای حرمله میشد سرش پیدا، حسین...
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
✍ #بردیا_محمدی
زبانحال زینب کبری سلام الله علیها ورود به شهر شام
زمینه شور
ای وای غریبم من
ای دنیا به سر بکوب ای وای ای وای ای وای
ما رو از صبح تا غروب ای وای
میزدن با سنگ و چوب ای وای
نموند جای سالم بر این پیکر ما
شکسته سر ما شکسته پر ما
ای وای غریبم من
سرگردون و بی پناه ای وای
روز مون شده سیاه ای وای
این شامه یا قتلگاه ای وای
تا حالا نبودم چنین زار و تنها
کسی نیست کنه رحم به اولاد زهرا
وای غریبم من
درد از بی کسی ماست ای وای
این شامی چه بی حیاست ای وای
علمدار ما کجاست ای وای
علمدار ببین حرمت رو شکستند
مثه مادرم راه من هم رو بستند
ای وای غریبم من
از درد و غصه پرم ای وای
آتیش ریخت رو چادرم ای وای
تازیانه میخورم ای وای
منی که قدو قامتم رو ندیدن
حالا دور من شامیا صف کشیدن
ای وای غریبم من
#حضرت_زینب_س
#ورود_شام
#شام #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
السلام علیکم یااهل بیت النبوه
دم دروازة ساعات خدا رحم كند
به دلِ عمة سادات خدا رحم كند
⬅️(از امام سجاد ع سوال کردن آقاجان کجای مصیبت براتون سخت بود
اقا سه مرتبه فرمودن... الشام الشام الشام...
امان از اون شبی که ما رو دم دروازه شام نگه مون داشتن....
شهر ازین بستن... 😢
گفتن خارجیا اومدن...
محملم پرده ندارد مددي يا ستّار
حاجتم وقت مناجات خدا رحم كند
چشم من تار شده ، يا تو به هم ريخته اي
گريه دار است ملاقات خدا رحم كند
⬅️(آخه اینقدر آخه اینقدر خاک ستر ریختن رو سرشون... 😢
می گفتن خارجیا اومدن... ای وای ای وای
كو علمدار حرم ؟ آبرويم در خطر است
وسط اين همه الوات خدا رحم كند
⬅️(کجایی عباسم ای غیرت الله کجایی ببینی خواهرت بین نامحرما مونده
ابلفضل... بلند شو ببین
با انگشت نشونمون میدن عبااااس...
یاصاحب الزمان... منو ببخش... 😭
سَرِ بازار به انگشتْ نشانم دادند
رد شدم با چه مكافات خدا رحم كند
به همان خنجر كُنْدي كه تو را زَجْرَت داد
مي كند شِمْر مُباهات خدا رحم كند
سرت از نيزه زمين خورد دلم ريخت حسين
⬅️(آخه این سرهای شهدا رو به نیزه زده بودن جلو چشم زینب... خواهراش...
آخ بمیرم تا این صحنه رو دید زینب..
چنان سرش رو کوبید به چوبه ی محمل خون از پیشونیش جاری شد... 😭😭
زير پا رفتي ؟ به لبهات ْ خدا رحم كند
نيزه نيزه شده از بس گلويِ پارة تو
گُم شدي بين جراحات خدا رحم كند
به حرم چون لبِ تو چوبِ حراجي زده اند
تا نميرم ز بليّات خدا رحم كند
⬅️(پاشو حسین... دیگه طاقت ندارم
همه شون دارن نگاه می کنن
وااای دختراتو برا کنیزی ببرن
حسین...
چشم يك شهر به دنبال كنيز است حسين
تا كنم حفظ امانات خدا رحم كند
چانه مي زد سَرِ گهواره يكي پيش رباب
بهر تسكين مصيبات خدا رحم كند
⬅️آخ آخ جلو چشم رباب سر گهواره ی علی اصغر... چونه می زدن...
صدا بزن حسین... #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
/❣﷽❣دوبیتی_حضرت_رقیه_س
دل سنگ آب شد از گریه تو گریه مکن
عمه بی تاب شد از گریه تو گریه مکن
*
کودکی را که پدر در سفر است
دائما چشم امیدش به در است
هر صدائی که ز در می آید
به خیالش که پدر می آید
*
ویرانه را بابا چراغان کردی امشب
همچو علی یاد یتیمان کردی امشب
بابا به قربان سرت می میرد امشب دخترت
بابای مظلومم ، بابای مظلومم
*
دختر دردانه منم به کنج ویرانه منم
عمه چه آمد به سرم چرا نیامد پدرم
*
گفت ای جان پدر من به فدای سر تو
ای سر غرق به خون ، گو چه شده پیکر تو
کاش می مرد نمی دید تو را دختر تو
بنشین تا که زنم شانه به موی سر تو
*
من آن شمع سراپا آتشم کز ناله خاموشم
خم نیلی و اندامم کبودو خود سیه پوشم
همیشه طفل کوچک جا در آغوش پدر گیرد
من ویران نشینم رأس پدر باشد در آغوشم
ای داغ غمت لاله ی باغ دل ما
نام تو رقیه جان چراغ دل ما
دل سوختگان غم خود را در یاب
بگذار تو مرهمی به داغ دل ما #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
3143941.mp3
10.56M
🔳 #سینه_زنی_حضرت_رقیه_س
🔳 #روضه_حضرت_رقیه_س
🔳 #آقای_محمدحسین_حدادیان
خدا ببین کی برگشته همون که دنبالش بودم
همون که خیلی گریونه روضه گودالش بودم
بابا، سلام عشقم ای همه زندگیم
شکسته شدم اول بچگیم
یه دختر به بابا فقط دلخوشه
رگای بریدت منو میکشه
بر آن لب خونی تو، الهی من بمیرم
دیدی که تو بزم شراب بین طناب اسیرم
نشد که خیزرون رو از دست یزید بگیرم
کشته کرب و بلا سن یارالی من یارالی
بو نه عالمده بابا سن یارالی من یارالی
رفتی رقیه ات تنها شد
اسیر نامحرمها شد
روی کبود من مثل
مادربزرگم زهرا شد
بابا، بیا و بکش دستی روی سرم
مثه موی تو سوخته موی سرم
خودم رو زدم وقتی که دیدمت
لبم خونی شد وقتی بوسیدمت
تو کجا اینجا کجا
سن یارالی من یارالی
بو نه عالمده بابا
سن یارالی من یارالی
میون راه حس میکردم
میباره بارون هر لحظه
دیدم که خون بابامه
میریزه از روی نیزه
بابا، تا که رفتی تو بزم شراب
جلوی چشامو گرفته رباب
نمیخواستم اما شنیدم دیگه
یکی داره حرف از کنیزی میگه
اینه ختم روضه ها
سن یارالی من یارالی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
✿♬مران یکدم ساربان اشتر
ناقه زینب رفته اندر گل
♫✿♬بده ظالم مهلتی آخر
زان که من دارم عقده ها در دل
♫✿♬مرا ناقه تا که بنشینم
برسر نعش شاه مظلومان
♫✿♬مران ناقه زان که من دارم
از جفای شمر ناله و افغان
♫✿♬مران یکدم ساربان اشتر
ناقه زینب رفته اندر گل
♫✿♬بده ظالم مهلتی آخر
زان که من دارم عقده ها در دل
♫✿♬مران ناقه که گویم من
درد دل با این پیکر عریان
♫✿♬مران ناقه زان که من دارم
از جفای شمر ناله و افغان
♫✿♬بیا ای مرگ تا شوم راحت
زان به مرگ خود گشته ام مائل
مران یکدم ای ساربان اشتر♫✿♬
ناقه زینب رفته اندر گل
بده ظالم مهلتی آخر♫✿♬
زان که من دارم عقده ها در دل
بده مهلت تا بمانم من♫✿♬
در کنار این پیکر بی سر
از آن ترسم ساربان امشب♫✿♬
آید و برد دستش از پیکر
ندارد چون طاقتی دیگر♫✿♬
مادرم زهرا باب من حیدر
در این صحرا ای شترداران♫✿♬
ماندم آسان و رفتم مشکل
مران یکدم ای ساربان اشتر♫✿♬
ناقه زینب رفته اندر گل
بده ظالم مهلتی آخر♫✿♬
زان که من دارم عقده ها در دل
شتربانان رحم بنمائید♫✿♬
بردل لیلا برمن مضطر
که دارد او درد دل بسیار♫✿♬
برسر نعش نوجوان اکبر
چه سازم با مادر اکبر♫✿♬
می کند هر دم خاک غم به سر
بیا ای مرگ تا شوم راحت♫✿♬
چون ز مرگ خود گشته ام مائل
مران یکدم ای ساربان اشتر♫✿♬
ناقه زینب رفته اندر گل
بده ظالم مهلتی آخر♫✿♬
زان که من دارم عقده ها در دل
التماس دعای فرج با ذکر صلوات🤲 #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
ساقیا مست ابوالفضلم من
عاشق دست ابوالفضلم من
دست او دست خداست
ساقی کرب و بلاست
پسر امّبنین جان علی است
جان جانان علم افشان علی است
این پسر گوش به فرمان علی است
خلف شاه ولاست - ساقی کرب و بلاست
آشنا تا شدهام با عباس
شده هر شب سخنم یا عباس
کرده در خانه دل جا عباس
دلبرم عقده گشاست - ساقی کرب و بلاست
من گدای در این خانه شدم
شمع را دیدم و پروانه شدم
عاقلان مژده که دیوانه شدم
یار من روح صفاست - ساقی کرب و بلاست
جان فدای دل پُر جرئت او
کاشف الکرب بُوَد شهرت او
طعنه بر سرو زند قامت او
قامتش سرو وفاست - ساقی کرب و بلاست
روز محشر که کرم خواهد کرد
قامت، این سرو، علم خواهد کرد
پیش او قد همه خم خواهد کرد
افتخار شهداست - ساقی کرب و بلاست
تا «کلامی» به درش بنده شده
بوده جوینده و یابنده شده
بنگر این ماه که تابنده شده
مه برج عُرفاست - ساقی کرب و بلاست
✍بقلم استاد کلامی رنجانی #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
هرچه جان است به قربان اباعبدالله
هرچه گیسوست پریشان اباعبدالله
این حسین کیست که عالم همه دیوانهی اوست
کل دنیا شده حیران اباعبدالله
ما سر سفرهی ارباب کرم مرد شدیم
ساخته بر دل ما نان اباعبدالله
برکت روضهی او بود اگر شیعه شدیم
ناممان هست مسلمان اباعبدالله
" سیدی یاحسین ، سیدی یاحسین"
گرچه پروندهی ما هست گناهآلوده
چشم داریم به جبران اباعبدالله
در و دیوار عزاخانهی او نم دارد
خیس اشکیم ز باران اباعبدالله
گریهزاریم، پر از شور برای غم او
چشم ماهاست نمکدان اباعبدالله
زیر این بیرق ماتم همگی سربازیم
گوشمان هست به فرمان اباعبدالله
" سیدی یامظلوم ، سیدی یامظلوم"
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
*شاعر : رضا قاسمی
#امام_زمان_عجل_الله_فرجه_الشریف
#ماه_محرم
در خیمه گاهِ غیبت؛ با غربتی نهانی
هستی برای جدّت مشغولِ روضه خوانی
در وادیِ مُحرّم غیر از تو نیست مَحرم
چون وارثِ قدیم ِ این داغِ بیکرانی
آشوب میشود قلبِ داغدارت آقا
با صوتِ نابِ قران، یا نغمهٔ اذانی
دلتنگم و عزیزم از تو خبر ندارم
در کربلا و مشهد، یا اینکه جمکرانی؟!
تا جان دهم کنارِ هر قطره اشکِ چشمت
از خیمهٔ عزایت بفرست یک نشانی
امسال هم برایت کاری نکردم اما
دعوت شدم به لطفَت در اوجِ مهربانی
با نفْس در جدالم! لطفا مرا نگهدار
عمری به زیرِ پرچم هر طور میتوانی
روزِ ظهورت ایکاش با جان و دل بیایم
با ذکرِ یاحسین(ع) و با حالِ آسمانی
افتاده چشمت از خواب این روزها و دائم
بیگانه با غذا و یک جرعه آب و نانی
شد کشته جدّت آقا چون تشنه و گرسنه
با یادِ این مصیبت در تو نمانده جانی
این روزها به یادِ قدّ کمانِ زینب(س)
در روضه می نشینی با قامتِ کمانی
از غارت و اسارت جانت به لب رسیده
شام ِ تو میشود صبح؛ با گریهٔ نهانی
#مرضیه_عاطفی #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
⚫️#روضه_اسارت
🔘#روضه_حضرت_زینب
▪️#هفتم_امام #هفت_امام #هفده_محرم
🔹سرلوحه عشق است و نزول برکات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی نشوی لال به هنگام ممات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی که بگیری ز علی جام حیات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی که قبول شود زیارات و دعات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
🔹خواهی که بگیری ز خداوند درجات
🔸بفرست به محمد و به آلش صلوات
یارب الحسین بحق الحسین اشفع صدررالحسین بظهور الحجه
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله
#السلام_علیک_یاام_المصائب_یازینب_یازینب_یا_زینب
⬅️دهه دوم محرم و ایام اسارت عمه سادات زینب کبری...
ایامی که بیبی با کاروانی همراهه که سرهای بریده، مقابل کاروانه...
وقتی خانم چشمش به سرهای بریده می افتاد اشک از چشماش جاری میشد...غم دلشو میگرفت..
💔ای کوفه من با کوچه هایت آشنایم
💔بانوی دین، بنت علی مرتضایم
💔ای کوفه با ما اینچنین، رسم وفا نیست
💔مهمان نوازی این چنین با آشنا نیست
کجای عالم دیدی مهمونی وارد شهری بشه سنگ بارانش کنند...
با سنگ و خاکستر پذیرایی کنند...
💔اینجا زمانی مسکن و مأوای ما بود
💔در جای جای کوچه هایش جای ما بود
⬅️بیبی رو وارد شهر کوفه کردند....
خاطرات کوفه داره براخانم زینب کبری زنده میشه...
(چه خاطراتی)
مگه چه خاطراتی داره خانم زینب کبری...
خاطرات امیرالمومنین ع یرا زینب زنده شد..
(خاطراتی که وجود خانم زینب کبری رو غرق در ماتم و غم و اندوه میکنه)
💔هرسائلی در کوچه چون محتاج نان بود
💔هر کس غریب و بی کس و بی خانمان بود
💔در خانهٔ بابای ما او را مکان بود
⬅️هر فقیری وارد کوفه میشد......خونه امیرالمومنین رو نشونش میدادن...
هر غریبی وارد کوفه میشد.....، سراغ علی و بچه های علی رو میگرفت...
هر کی زمین خورده بود یه یا علی میگفت، مولا به دادش میرسید...
اینجا خونه باباش علی بوده...
این شهر بوی باباش علی میده...
این شهر بوی برادرشو میده....
این شهر بوی حسین میده...
همون حسینی که حالا سرش رو نیزه است...
⏪حالا زینب با کاروان زن ها و بچه ها وارد کوفه شده....
اسیرو بی کس و تنها...
دستای بیبی رو بستن....
از بالا بام خاکستر میریزن...
سنگ میزنن...
💔ای کوفه با ما اینچنین رسم وفا نیست
💔مهمان نوازی اینچنین با آشنا نیست
♻️بگمو التماس دعا
♻️آی حاجت دارا... جوون دارا...آبرو دارا....آی غریب نوازا
⬅️یه وقت بیبی زینب نگاه کرد دید یه عده زنها اومدن دارن نان و خرمای صدقه پخش میکنند ...اونم دست اهل بیت پیغمبر...
دست بچه هایی که گرسنه بودنُ شاید چند روز بود که غذا نخورده بودن...
زینب این نان و خرماهای صدقه رو از دست بچه ها میگرفت..
آخ صدقه بر ما اهل بیت حرامه......
امان امان امان
💔این رسم مهمانداری از آل عبا نیست
💔بر نیز بنگر تا ببینی ماجرایم
💔در سینه درد و غم ز خلق الناس دارم
💔بر نیزه پیش رو سر عباس دارم
⬅️اینجا یه زبان حالی داره....
یه نگاه کرد به سر بریده عباس...
صدا زد عباسم داداش....
دادلش پاشو حال زینبو ببین...
ای غیرت الله ..
پاشو پاشو ببین زینب اومده اسیری....
زینبی که قامتش رو نامحرم نمیدید...
حالا ما بین نامحرماست...
⬅️زینبی که هر وقت میخواست به زیارت قبر مادرش زهرا بره...
امیرالمومنین میگفت جوونای بنی هاشم دور زینبو بگیرید...
نور چراغو کم کنید...
کسی قد و قامت زینبم رو نبینه....
داداش بیا ببین بین نامحرما اسیرم...
ای غیرت الله ..عباسم ...پاشو بیا به داد خواهرت زینب برس....
🖤کوفه چه غوغایی شده
🖤زینب تماشایی شده
هرچقدر ناله داری به ناله های دل بیبی زینب کبری دستتو بلند کن سه مرتبه از سویدای دلت ناله بزن ....بگو یا حسیـــــــن......
#هفتم_امام #هفت_امام #هفده_محرم
🖤هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🖤
.
👈 #اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
👈 #روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
Mojtaba Ramezani - Be Ali Begoo (320).mp3
11.08M
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
به علی بگو آقا جون؛ حواست به منم باشه ♬♫♪
آخه دل خوشی عرب و عجمی به علی بگو دلتنگم..
حرمم داره دیر میشه خیلی وقته ما رو نمیطلبی ♬♫♪
چشماتو ببند خیال کن؛ یه زائری زیر بارون..
که تو نجف شدی مهمون؛ با چشمای گریون ♬♫♪
خیال کن میان زائرا باشی؛ سحر قراره پاشی که راهی کربلا بشی..
اللهم الرزقنا حرم حرم؛ یه حرم داره اربابو یه جهان گرفتارش ♬♫♪
زندگی رو تو کربلا میبینی..
یه دفعه میرسیم پابوس یه سالی تو هوای غم ♬♫♪
یاد خاطره هامو اربعین..
🥀🥀🥀🥀🥀
چشماتو ببند خیال کن؛ با خستگی تو جاده ♬♫♪
رسیدی پای پیاده؛ شبت شب اون شب..
خیال کن چه شوری! چه فروغی گمی میون شلوغی یاد بی بی زینب ♬♫♪
اللهم الرزقنا حرم حرم؛ آرزو شده مشهد هم لک دلامون اما..
یکی ما رو یه حرم ببره ♬♫♪
هی بهم میگیم این روزا خدارا چه دیدی شاید؛ یه نگاهی کنه مارو هم بخره..
حرف شده باز خیال کن؛ نشستی کنج گوهر شاد ♬♫♪
نگات به گنبدش افتاد؛ چه حس شیرینی..
خیال کن خراب بودی؛ شدی آباد ♬♫♪
کنار پنجره فولاد شفاتو میبینی اللهم الرزقنا حرم حرم..
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
یه حرم داره اربابو مجتبی رمضانی #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
سخت است وقتی روضه...🥀🥀
#روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها
به نفس حاج میثم مطیعی
🥀🥀
سخت است وقتی روضه وصف دختری باشد
حالا تصور کن به دستش هم سری باشد
حالا تصور کن که آن سر، ماهِ خون رنگی
در هالهای از گیسویی خاکستری باشد
دختر دلش پر میکشد، بابا که میآید
موهای شانه کردهاش در معجری باشد
*موهای دخترت رو سوزوندن بابا!...*
ای کاش میشد بر تنش پیراهنی زیبا
یا لااقل پیراهنِ سالمتری باشد
سخت است هم شیرین زبان باشی و هم
فکرت
پیش عمویِ تشنهی آب آوری باشد
*بابا من خیلی منتظر موندم عمومنیومد...*
با آنهمه چشم انتظاری باورش سخت است
سهمت از آغوشِ پدر تنها سری باشد
*بابا دخترتو ببخش باهات حرف دارم... دردِ دل دارم *
شلّاق را گاهی تحمّل میکند شانه
امّا نه وقتی شانههایِ لاغری باشد
*همه جام درد میکنه بابا!... *
اما نه وقتی تازیانه دستِ دَه نامرد
دور و برِ گم گشتهیِ بییاوری باشد
*تنها بودم، بی کس بودم، دختر بچه بودم...*
خواهرتر از او کیست؟ او که، هرکه آب آورد..
چشمش به دنبال علی اصغری باشد
*داداشم علی اصغر تشنه بود، بهش آب ندادن...*
لالا لا یه کم دیگه دَوُوم بیار
یه کم دیگه دندون روی جیگر بذار
مشکُ یکی برده که بر میگرده زود
وقتی میرفت همش به فکر خیمه بود
وای از دل زینب که باید روز وشب انگار
در پیش چشمش روضه هایِ مادری باشد
بابا ! مرا با خود ببر ، میترسم آن بدمست
در فکر مهمانی و تشتِ دیگری باشد
باید بیایم با تو، در برگشت میترسم
در راه خار و سنگهایِ بدتری باشد
باید بیایم با تو، آخر خسته شد عمه
شاید برای او شبِ راحت تری باشد
*قطب راوندی نوشته در الخرائج والجرائح:" لمّا اتي بعليّ بن الحسين عليهما السّلام يزيد بن معاوية عليهما لعائن اللّه .."وقتی زین العابدین وخاندان پرپر امامحسین روآوردن اینارو داخل یه خرابه ای جا دادن كه دیواراش سست بود .
بعد میدونی چیکار کردن ؟ اهل بیت صدا زدن"فقال بَعضُهُم بَعض "بعضیشون به بعضی دیگه میگفتن: "إنَّما جُعِلنا فی هذا البیت لِیَقَعَ عَلَینا فَیَقتُلُهُم"اینامارو تو این خرابه جا دادن که این دیواراش رو سَرِ ما خراب بشه ...
بابامنگناهی نکرده بودم من فقط دلم برات تنگ شده بود، من فقط صدات کردم همین منکار بدی نکردم ، دخترای شام هرچی به من دشنام دادن بدی نکردم، هرکی اومدجلوی ما نون پرت کرد ما به روی خودموننیاوردیم، رو سرمون آتیش ریختن، سنگ زدن مارو، ما به روی خودمون نیاوردیم، ما گناهی نکردیم...
یه وقت بهانه بابا روگرفت، اون ملعونگفت چه خبره؟! گفتن یه دختر خردسال یاد باباش افتاده، گفت: کاری نداره سرِ باباشو براش ببرید، سربابارو آوردن مقابلش گذاشتن، پارچه ی طبق رو کنار زد... متحیر به این سر نگاه میکرد صدا زد: "هذا رأس مَن؟" این سرِ کیه؟گفتن: " هذا رَأسُ أبیك، فَرَفَعَتهُ مِنَ الطَّشتِ حاضِنَةً لَه "سر رو آروم بلند کرد
نیمه شب چی برا این بچه آوُردن، دستاش کوچیکِ میلرزه، غذا نخورده، همش مواظبِ این سر از بین این دستا نیفته ..سر رو به سینه چسبانید" يا أبتاه ! مَن ذا الذي خضّبك بدمائك؟مَن ذا الذي قطع وريدك؟ "بابا کی رگ های گردنت رو برید؟ "مَن ذا الذي أيتَمني عَلى صغر سنّي ؟"بابا چهکسی تو این بچگی منو یتیمکرد ؟ "يا أبتاه ! مَن بقي بعدك نرجوه ؟"بابا بعد از تو ما به چه کسی امید ببندیم ؟
تا سر باباش رو دید نگفت چی به سرمن اومده، نگفت منوکجاها بردن، نگفت حال منو ببین، نگفت من سه سالمه پهلومشکسته،گفت بابا چهکسی این کار رو با تو کرد؟! اون یزید ملعون رو رسواکرد...
دوسهجمله هم راجع به دیگرانگفت راجع به خودش نگفت،گفت :"یا أبتاه! مَن لِلنِّساء الحاسرات" این زنها چه کسی رودارن ؟!زنهای بی پناه... " يا أبتاهُ، منْ لِلْأَرامِلِ المسْبيّات"بعد گفت:" يا أبَتاهُ، مَنْ لِلْيتيمة حَتّي تَكْبُر؟"دختر یتیم اگه بخواد بزرگ بشه چی میشه؟ "ثمّ إنّها وضعت فمها على فمِهِ الشّريف" لبهارو به لبهای اباعبدالله الحسین گذاشت "فلمّا حَرّكوها , فَإذا بها قد فارَقت روحَها الدُنيا" یه وقت دیدن رقیه جان داده، ای حسین...
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#حاج_میثم_مطیعی
#شب_سوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
Meysam Motiee - Muharram 1401 Shab 3 - 1.mp3
7.62M
🥀🥀🥀
#روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
🕊﷽🕊
💔 #روضه_حضرت_رقیه_ع
🖤 #دفتری_رقیه س 1
❣براحمد و خُلق مهربانش صلوات
❣بر حیدر و صبر بیکرانش صلوات
❣از فاطمه مجتبی و مظلوم حسین
❣تا حضرت صاحب الزمانش صلوات
(#السلام_علیکِ_یابنت_رسول_الله
#السلام_علیک_یا_رقیه_یابنت_ابی_عبدالله)
🔅بیا با هم رویم اندر خرابه
🔅برای دیدن طفل سه ساله
🔅که او اندر خرابه جای داره
🔅آخ غم داغ پدر در سینه داره
⬅️دلارو ببریم خرابه شام..کنار حرم با صفای رقیه..
امروز بگیر دامن سه ساله ابی عبدالله رو..
(نگا به دستای کوچولوش نکنیا)
(بخدا با دستای خسته اش گره های بزرگی رو باز کرده)
⬅️نمیدونم دختر کوچولو داری یا نه..
دختر خیلی بابائیه..
اگر نازی کند دختر خریدارش پدر باشد..
امروز بریم یتیم نوازی..
ان شاالله هیچ وقت دختر بی بابا بزرگ نکنی..
بمیرم برای دردای دل بیبی زینب..
(بریم خرابه شام)
کیا آرزوشونه برن قبر 3 ساله حسین و زیارت کنند..بسم الله.. کبوتر دلتو پر بده خرابه شام..
(دشتی)
🌾آخ بیا با هم رویم اندر خرابه
🌾برای دیدن طفل 3 ساله
🌾که او اندر خرابه جای داره
🌾آخ غم داغ پدر درسینه داره
⬅️یه لحظه رو برات یاد کنمُ التماس دعا
آی ناله دارا..آی مریض دارا...آی جوون دارا..آی آبرو دارا..
دل شبی صدای ناله رقیه بلند شد..
هی صدا میزد بابا نرو بابا..
بابا بدون من نرو بابا..
وقتی بیدار شد بهانه بابا گرفت..
آخ عمه عمه عمه..
بابام کجا رفت عمه..
امان از دل زینب..چه خون شد دل زینب..
(صدا زد رقیه جان عمه، بابات که اینجا نبود عمه)
صدا زد عمه..بابام همین جا بود عمه..
عمه سرمو رو زانوی بابام گذاشته بودم..
داشت نازم میکرد عمه..عمه داشت زخمای گوشمو مرحم میگذاشت عمه..
(هر چه کردند نتونستن رقیه رو آرام کنند)
(همه اهل خرابه به گریه افتادند)
⬅️آخی..یه وقت صدای ناله اش رسید به گوش یزید..
چه خبره در خرابه..
گفتن یزید خدا خانهٔ ظلمتُ ویران کنه، 3 ساله دختر حسین از خواب بیدار شده بهانه بابا گرفته، آروم نمیگیره..
(صدا زد بابا میخواد باباشو براش ببرید.. سر بریده باباشو ببرید)
امان امان 2
⏪یه وقت دیدن طبقی رو وارد خرابه کردند..روش روپوشی کشیده بودن..آوردند گذاشتن جلو 3ساله ابی عبدالله
یه وقت صدا زد عمه، من که غذا نمیخوام عمه..
عمه من بابام میخوام..صدا زد عمه جان اونچه تو میخوای تو این طبقه عمه..
با دستای کوچولوش روپوشو کنار زد..
آی حاجت دارا..ناله دارا..میگن رقیه اول سر بابا رو نشناخت خیره خیره به سر نگاه کرد..من از شما میپرسم مگه میشه دختر سر بابا رو نشناسه..
میخوام بگم سری که کنج تنور بوده..سری که چوب خیزران خورده..رقیه اول این سر رو نشناخت..اماخوب که نگاه کرد دید نه، این سر مسافر رقیه است..
این بابای رقیه است..
🍁آخ عمه بیا گمشده پیدا شده
🍁کنج خرابه شب یلدا شده
🍁مژده که بابا ز سفر آمده
🍁شام رقیه به سحر آمده
🍁آخ پدر فدای سر نورانیت
🍁سنگ جفا که زد به پیشانیت
🍁بسکه دویدم عقب قافله
🍁پای من از ره شده پر آبله
⬅️سرو بغل گرفت از بقیه یتیما دور شد اومد یه گوشه خرابه نشست شروع کرد درد دل کردن با بابا..
بابا..3
⬅️کیا گرفتارن..کیا حاجتمندند..کیا مریض دارند..کیا جون دارن..کیا التماس دعا دارند..صدای نالتو بلند کن..اگه تو گریه کنی کسی تازیانه ات نمیزنه..
اگه تو بلند گریه کنی کسی شِماتَتِت نمیکنه..
آخی..سرو به سینه چسباند..صدا زد.
بابا..بابا..
(شروع کرد با سر بریده درد دل کردن)
💥بابا..من ذَالذی قَطَعَ وریدک بابا..
(اولین حرفی که زد)
بابا کی رگای گردنتو بریده بابا..
💥من ذَالذی خَضبَ بِدِماعک..بابا..کی محاسنت رو با خون رنگین کرد بابا..
💥من ذَالذی ایتمنی علی صِغَرِ سِنی..بابا کی تو کوچیکی یتیمم کرد بابا..
امان امان
صدا زد بابا .. بابا.. بابا
🥀آخ بابا گلوم زخمی شده
🥀آب مینوشم درد میکنه
🥀گوشواره هامو کشیدن
🥀بابا گوشم درد میکنه
(یه آرزو کرده رقیه کنج خرابه شام)
صدا زد بابا
🥀بابا پاشو یه بار دیگه
🥀با همدیگه بریم خونه
🥀من روی زانوت بشینم
🥀موهامو تو شونه بزن بابا
(یه ناله ای هم داره همه بلدن)
(دشتی)
🍂آخ یتیمی درد بی درمان یتیمی
🍂یتیمی خاریِّ دوران یتیمی
🍂اگر دست پدر بودی به دستم
🍂چرا کنج خرابه می نشستم
🍂اگر می بود بابای نِکویم
🍂نمی زد شمر دون سیلی به رویم
هر کجای مجلس نشستی..به سوز دل سه ساله ابی عبدالله..به اون لحظه ای که سر بابا رو بغل گرفت ناله کرد گریه کرد..به حق اون لحظه حاجتتو مد نظر بیار رأس همه حوائج فرج مولامون آقامون صاحب الزمان...صدای نالتو بلندکن 3 مرتبه ناله بزن بگو یا حسین..
💔️زندگی بی تو در این قافله سخت است پدر
💔️گذر عمر ازاین مرحله سخت است پدر
💔️دخترت تشنه اشک است ولی باور کن
💔️گریه کردن وسط هلهله سخت است پدر
هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها صلوات #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#اسارت
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
◼️ با امرِ عقیله بنی هاشم زینب کبری سلاماللّهعلیها ، زمین «شمرِلعین» را در خود فرو میبرَد...
در نقلی آمده است:
چون اسرا به نزدیکی شهر شام رسیدند، در دروازه شام، عُليا مخدّره حضرت زينب کبری سلاماللّهعلیها، شمر را طلبيده و فرمود:
حاجَتی إلَیکَ اَنْ تَدخُلَنا مِن بابٍ غَیرِ مُزدَحمٍ و تَسلُکَ بنا طریقاً قلیلَ النّظّارة
▪️حاجتى به تو داريم، و آن اینکه ما را دروازه شلوغی وارد شهر نکنید و از راه خلوتى داخل شام نماييد تا کمتر به ما نظر کنند.
فَکانَ جَوابُهُ قَرَعَها بِسَوطِهِ و زَجَرَها بِغَمَدِ سیفهِ
▪️آن ملعون به خواسته حضرت اعتنا نکرد و چند تازيانه بر آن مخدّره زد و بعد با غلاف شمشیرش، بر پشت آن بانوی مظلومه ضربهای زد.
🩸آن معدن صبر و وقار از فرط غيرت منقلب و متاثّر شد. لذا امر به زمين نموده و فرمود:
يا أرض! خُذِيهِ
▪️ای زمین! او را بگیر.
و اِذاً تَنفرجُ الارضُ و تَبتَلعُ شمرَ إلیٰ ظَهرِه
▪️ در آن حال ناگهان زمين، دهان باز کرد و شمر را تا كمر فرو برد.
🩸در این هنگام بود که سر مطهر سیدالشهدا علیه السلام بر فراز نیزهها به سخن درآمد و فرمود:
يا اُختاه! اِصبِرى وَ احْتَسبى في مَرضات اللّه.
▪️ای خواهرم! صبر کن و همه این دردها را به حساب خدا بگذار.
پس آن مكرّمه امر نمود به زمين و زمین آن ملعون را رها کرد.
📚الخصائص الزینبیّه ص١٨۵
✍علی با چادر زهرا،چه غوغایی،چه تصویری
حسین بن علی دارد،عجب همشیرهی شیری
من از آن خطبههایی که عقیله خواند،فهمیدم
حریف حرف حق هرگز نخواهد گشت شمشیری
زنی با دست بسته کرد مُشت حیلهها را رو
زنی مردانه شد کابوس هر زوری و تزویری
به هر جمله که میگوید،به روی منبر محمل
ز سرهای بریده میرسد آوای تکبیری ...