Poyanfar - Hame Donya Ro Nemidam (128).mp3
2.93M
دلتنگ حرم اربابم:
❣﷽❣
🕊#سینه_زنی_امام_حسین_ع
🕊#آقای_پویانفر
همه دنیا رو نمیدم
به یه لحظه حرمت آقا
گره خورده این دل من
به پرای علمت آقا
منو به محرّم رسوندی ازت ممنونم
نه محرّم تموم سال برات گریونم
به اباالفضل که تا زنده م به پات می مونم
.
ای آب حیات
عالی درجات
کشتی نجات ارباب
جونم به فدات
🕊جونم به فدات
به خدا سر شد تموم
شب و روزم به هوای تو
می دونم محتاجم آقا
همه عمرم به دعای تو
همه می دونن تویی شمع شبای تارم
یه روزی میاد که سر زیر پاهات میذارم
می دونی که بیشتر از هرکی تو رو دوست دارم
ای آب حیات
عالی درجات
کشتی نجات ارباب
جونم به فدات
🕊جونم به فدات
همه دنیا رو نمـیدم
به یه لحظه حرمت آقا
گره خورده این دل من
به پرای علمت آقا
منو به محرّم رسوندی ازت ممنونم
نه محرّم تموم سال برات گریونم
به اباالفضل که تا زنده م به پات می مونم
ای آب حیات
عالی درجات
کشتی نجات
ارباب جونم به فدات
🕊جونم به فدات
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5787134038091239273.mp3
3.92M
#مرثیه_دروازه_ساعات
#روضه
#اسارت
مداح:#کربلایی_حنیف_طاهری👌😭
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
بر سردر دروازه ساعات یک ساعت نشستم تا سراغ حضرتش از زینب مضطر گرفتم زینبی دیدم چه زینب کاش مداحش بمیرد من ز آه آتشینش پای تا سر در گرفتم سر شکستم دل پر از خون دیده خون آلود اما حالتی دیدم که بر خود حالتی دیگر گرفتم اُم لیلا رعشه بر اندام دیدم اوفتاده گفت من این رعشه از داغ علی اکبر گرفتم ناگَه از بالای نی فرموده شاه تشنه کامان سر به راه دوست دادم زندگی از سر گرفتم اکبرم کشتند و عون و جعفر و عباس و قاسم تا خودم از تشنگی آب از دَم خنجر گرفتم گفت ساعی زین مصیبت از در دربار جانان خط آزادی برای اکبر و اصغر گرفتم
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
••✾•🌿🌺🌿•✾••
نوحه سفره حضرت رقیه(س)
#پنجم_صفر_شهادت
#حضرت_رقیه_س🏴
الهی به رقیه ، الهی به رقیه(۲)
الهی به رُخ نیلیِ زهرای سه ساله
که با شیون و با گریه و ناله
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲)
هر اهل دلی یافته راهی به رقیه
پس رو زده با کوه گناهی به رقیه
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲)
هر جا سخن از راهِ رسیدن به خدا شد
داده دلِ ما زود گواهی به رقیه
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲)
هرکس که امیدش شده از کُلِ جهان قطع
انداخته با گریه نگاهی به رقیه
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲)
وا شد گره از مشکل ما تا که شبِ قدر
ده مرتبه گفتیم الهی به رقیه
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲)
مدیونِ حسینیم که داده دلِ ما را
گاهی به علی اصغر و گاهی به رقیه
الهی به رقیه ، الهی به رقیه(۲)
تا روزِ ابد در دلِ ما کینه ی شام است
وقتی که ندادند پناهی به رقیه
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲)
هرجا که زمین خورده درآن شب سرِعباس
انداخته از نیزه نگاهی به رقیه
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲)
تو بابِ مُرادی بده حاجت ما را
تاهر دم وهر لحظه بگوئیم الهی به رقیه
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
الهی به رقیه، الهی به رقیه(۲
روضه پنج صغیر
گفت:آقازاده ها شما غریبید اینجا؟گفت:حالامادرامانیم؟گفت درامانی یه لحظه گفتندما طفلان مسلم بن عقیل هستیم مایتیمیم ماروامشب اززندان آزادشدیم این دوتاآقازاده روآوردخونه احترام کردمریض دارا امان ازاون لحظه ای که این دوتا آقازاده ؛ اسیرحارث شدندامام زمان معذرت می خوام وقتی آوردشان کنارآب فرات ؛ افتادندبه پاهای حارث گفتندحارث ماروببرسربازاربفروش حارث ماروببرسربازاربفروش نکنه امروزدست خالی ازاین مجلس برگردی یا توروخداهمه ی مریضهارودعاکنیدامامن به این اشگهاایمان دارم به این سوزدلها ایمان دارم به این ناله ها توخیمه اباعبدالله ایمان دارم ایام اربعینه انشالله ببینمت توحرم غریبانه دوطفلان مسلم اونجا گریه کنی امام زمان امروزبرات این زیارت شماامضا کن امروزامضا کن به همین زودی صورت بزاریم روقبر این دوآقازاده ای که غریبانه جان دادندقدراین اشگ وسوزدل وناله روبدونیدبخدااین اشگ هاخیلی قیمت داره درهمین لحظه ها بود که وقتی اومدسربرادرکوچیکه روجداکنه شایدبرادربزرگ اومدگفت حارث اجازه نمیدم مادراین وامانت دست من سپرده اجازه نمی دم سربرادربزرگ وازتن جداکردبرادراین خونهاروصورت میکشید سربریده روسینه چسباندصدازدسلام منوبه بابا برسون آی ناله دارها آی مریض دارها امروزدلهاروببریم کربلای معلاکنارقبرباصفای آقامون اباعبدالله اجازه بگیریم درب خانه عزیزانی بریم که داغ بابادیدن
آخی همه شبهادراین دربان دری شب بسته باشد
آخه دل ماجان بابا خسته باشد
التماس میکردند
آخ مکش ماراکه ما بابا نداریم
یتیم وبی کس وبی غمگسار
آخ یتیمی بددردیه
آخ طفل و یتیم دلش به بابا خوشه انشالله یتیم دارتومجلسمون نباشه من این ایام یه دختری سراغ دارم وقتی عمه میخواداز شهر شام آخ حرکت کنه صدازد ای زنای شامی ماداریم ازاین شهرمیریم امایه دخترسه ساله ازماجاموند
آخ سه ساله دختر که کتک نداره واویلا واویلا
اون که قباله فدک نداره واویلا واویلا
صدازدآی زنای شامی شبهای جمعه بریدکنارقبرش شمعی سرقبرش روشن کنید آخ یتیمه بابانداره گریه کن نداره عزادرنداره اخی قربون اون دختری برم که وقتی اومدکنارقبرآقاامام حسین چه حالی دید عمه زینب داره با یه بدن بی سر حرف میزنه
خانم سکینه گفت عمه جان این بدن کیه داری باهاش حرف میزنی گفت حق داری نشناسی این بدن بابات حسینه یه وقت دیدشمراومد واردگودی قتلگاه شدگفت:
ای شمردون تومزن تازیانه ام
من ازکنارکشته ی بابانمی روم نمی روم
حالامریض داراکجانشستندخواهری که میگی گوشه دردم یه غصه ودردیه نمی تونم درداموبه کسی بگم امروز دردای دلتوبرااین نازدانه بگوامروزدردای دلتوبرای غریبی؛ کناربدن بابا دیدعمه شودارندمی زنندگفت عمه بابا پاشوببین عمه ام زینبودارندمی زنند امایه جایی خیلی سخت بوداون لحظه ای؛ که آقا مون؛ امام حسین علی اصغرو روی دست گرفت ناله دارا باب الحوایج بگوملائک بیاییدهمه نوحه بخوانید آخ علی اصغرما رابه زهرابرسانید به مادرش بگید این سه روزه شیرنخورده لبهاش ازتشنگی خشک شده آخ مادرتویه شش ماهه پشت درداری آخ زهراجان علی اصغرآغوش گرم مادررامیخوادناله بزن یاحسین ؛ مهدی زهرایم وبااشگ غم بازمیکنم
درد تنهایی وغربت ها تحمل میکنم
ناله دارها من گرچه من حبل المتینم
لیک وقت مشکلات من به قنداقه علی اصغرتوسل میکنم
هرکجانشستی ناله بزن یاحسین یاحسین یامظلوم یااباعبدالله#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
روضه دفتری امام جواد الائمه(ع)
#روضه_دفتری_امام_جواد_ع
#اجرا_استاد_پیام_پرویزی🎤
#تایپ_و_ارسال_علیمحمدی
زِ سوزِ غم پَرِ پروانه میسوخت
زِ داغ لاله ای گلخانه میسوخت
زِ آوای جواد آن جان زهرا
نهالِ گلشنِ جانانه میسوخت
وجودش را شرر زد آشنایی
که از جورش دل بیگانه میسوخت
میان حجره بود و ناله میکرد
به حالِ وی دلی آنجا نمیسوخت
◾آی عاشقان ائمه ی معصوم امشب شب شهادت امام جواد میوه ی دل امام رضاست، خوش به حالِ اون عزیزانی که امشب کاظمین زائر حرم امام جوادند،امشب با امام زمان برای غربت امام جواد اشک میریزند، حالا هر کجای این مجلس نشستی دلتو روانه ی حرم باصفای امام جواد کن
روضه ی امام جواد دل آتیش میزنه غربت امام جواد دل میسوزونه، جوان ترین امامه، قربون مظلومیتت برم آقاجان هر کسی زنش محرم رازشه هر کسی درد و دلی داشته باشه به زنش میگه، اما بمیرم برای غریبی تو که زنت قاتلت شد،اُمُ الفضل آقا رو مسموم کرد،امام جواد هی صدا میزد جگرم از تشنگی داره میسوزه😭😭😭اما برای اینکه صدای ناله ی امام رو همسایه ها نشنوند اُمُ الفضل به کنیزا گفت پشت دربِ حجره کف بزنید و هلهله کنید تا کسی صدای حضرت رو نشنوه خدایا آقا داره از سوز زهر به خودش می پیچه، چه کشید امام جواد اون ساعتی که اُمُ الفضل درِ حجره رو بست و دستور داد شادی کنند.
دلم از بیکسی در التهاب است
خدایا ناله هایم بی جواب است
کِشم پا بر زمین از سوزِ این زهر
نوایِ کامِ خشکم آب آب است
قربون عمر کوتاهت برم بیست و پنج سال بیشتر نداشت،آی مردم، آی مسلمونا کجای عالم سراغ دارین کسی تشنه باشه هی صدا بزنه جگرم داره میسوزه، اما کف بزنند و هلهله کنند، بمیرم برای لبهای خشک آقا مثل جدش حسین تشنه لب غریبانه جان داد😭😭😭 اون زنِ ملعونه دستور داد بدن امام جواد رو بالای بام ببرند، بدن امام جواد سه روز بالای بام بود اونم زیر آفتاب سوزان
یک روز یکی از شیعیانِ امام جواد از کوچه رد میشد، نگاه کرد دید کبوترها بالهاشونو باز کردن و سایبان کردن، پرسید بالای بام چه خبره؟ گفتن مگه نمیدونی بدنِ میوه ی دل زهرا جواده😭😭😭آی کبوترا شما اومدین روی بدن امام جواد سایه انداختین اما شما که کربلا نبودین بجای شما اسبها بر بدن جگر گوشه ی زهرا امام حسین تاختند، شیعه ها بدن امام جواد رو گلبارون کردن، اما بمیرم برای امام حسین عوض گُل روی بدنش نیزه شکسته بود، شمشیر شکسته بود، وقتی زینب کنارِ بدن برادر آمد باور نمی کرد این همون حسینی باشه که چند لحظه پیش زیر گَلوشو بوسیده بود از روی تعجب صدا زد آیا تو حسینِ منی؟ آیا تو برادرِ منی؟
حسین آرامِ جانم
حسین روح و روانم
حسین درمان دردم
حسین دورِت بگردم
Z0000045.MP3
10.86M
روضه اقا امام جواد ع
مداح بختیاری پرویزی
#متن_روضه_امام_جواد
کانال نوحوا علی الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
وقت پرپر زدنم برگ و برم میسوزد
موقع پر زدنم بال و پرم میسوزد
🔹اونایی که اهل روضه باشن،با یه کلمه جلوتر میرن،اگه میخوای امشب بهت سوز بدن،تو روضه آتیشت بزنن،هی بگو میسوزم،ببین چه روضه هایی برات مجسم میشه
وقت پرپر زدنم برگ و برم میسوزد
موقع پر زدنم بال و پرم میسوزد
بس که کبریت کشیده است به جانم این زهر
آسمان دود، زمین در نظرم میسوزد
گفتم آبی روی آتش بود اشکم
بعضی وقت ها میگی گریه کنم،آبی رو آتیشه،سبک شم
گفتم آبی روی آتش بود اشکم اما
اشک هم پای دل شعله ورم میسوزد
همسرم ریخته در کاسه ی جان زهری که
هم سرم،هم بدنم ،هم جگرم میسوزد
▪️حرف از سوختن آمد
یه جایی بُرده تو رو که بغض دلت میترکه
حرف از سوختن آمد به گمانم طفلی
گفت عمه کمکم کن که سرم میسوزد.. 😭
دوید از خیمه بیرون دامنش داره میسوزه،معجرش داره میسوزه،الله اکبر،یه وقت دید
یه نانجیب داره میاد به طرفش،روایت میگه نشست رو زمین،از عمه شنیده گوشواره ها رو میبرن،معجرها رو میبرن،گفت:آقا به من نزن،صدا زد عزیزم من با تو کاری ندارم،نترس،دید همه بدنش داره میلرزه،گفت:من باهات کاری ندارم،
من خودم دختر دارم،میدونم دختر بچه زود میترسه
▪️صدا زد اگه با من کار نداری،من یه خواهش ازت دارم،چی می خوای؟آب می خوای،تشنه هستی؟گفت: نه به من بگو راه نجف کدوم طرفه،نجف و می خوای چیکار،گفت:می خوام رو کنم به جدم
امیرالمؤمنین،بگم،بیا ببین با ناموست دارن چیکار میکنن،حسین…
به جوانیم قسم بیشتر از آتش جان
قلب من از بی وفایی همسرم میسوزد
من از زهر نسوختم،من و هلهله ی این زن ها آتیش زد،هلهله کردن،کف زدن،یکی از
این کنیزها دلش به رحم اومد،میگن این ظرف آب رو برداشت،آورد،همچین که رسید
جلو در،ام فضل ملعونه، دستش رو گرفت،گفت:کجا میبری؟گفت:مگه نمی شنوی داره
میگه سوختم،ظرف آب رو ازش گرفت رفت،تو حجره،میگن آب رو جلوی امام جواد،ریخت
رو زمین،گفت:میخوام جیگرم خنک بشه... 😭
▪️یه نفر دلش سوخت،برا امام جواد آب
آورد..
کربلا هم یه نفر دلش سوخت،اما یه خورده دیر آورد،همچین که رسید دید
هلال ، نانجیب داره از گودال بالا میاد،کجا داری میری،دارم برا حسین،آب
میبرم، نمی خواد ببری خودم حسین رو سیراب کردم،میگه دیدم سر بریده حسین رو
بالا آورد،همه بگید حسین…
#مصائب_شام
خنده بر پاره گریبانی مان می کردند
خنده بر بی سر و سامانی مان می کردند
پشت دروازه ی ساعات معطل بودیم
خوب آماده ی مهمانی مان می کردند
از سر کوچه ی بی عاطفه تا ویرانه
سنگ را راهی پیشانی مان می کردند
هر چه ما آیه و قرآن و دعا می خواندیم
بیشتر شک به مسلمانی مان می کردند
شرم دارم که بگویم به چه شکلی ما را
وارد بزم طرب خوانی مان می کردند
بدترین خاطره آن بود که در آن مدت
مردم روم نگهبانی مان می کردند
هیچ جا امن تر از نیزه ی عباس نبود
تا نظر بر دل حیرانی مان می کردند
علی اکبر لطیفیان
#اربعین
#مصائب_شام
خنده بر پاره گریبانی مان می کردند
خنده بر بی سر و سامانی مان می کردند
پشت دروازه ی ساعات معطل بودیم
خوب آماده ی مهمانی مان می کردند
از سر کوچه ی بی عاطفه تا ویرانه
سنگ را راهی پیشانی مان می کردند
هر چه ما آیه و قرآن و دعا می خواندیم
بیشتر شک به مسلمانی مان می کردند
شرم دارم که بگویم به چه شکلی ما را
وارد بزم طرب خوانی مان می کردند
بدترین خاطره آن بود که در آن مدت
مردم روم نگهبانی مان می کردند
هیچ جا امن تر از نیزه ی عباس نبود
تا نظر بر دل حیرانی مان می کردند
علی اکبر لطیفیان
#اخبار_اربعین
#شعر#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
1. ای ماهی دریا.mp3
2.61M
#نوحه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#حاج_سید_حسن_گلخطمی
#دستگاه_شور
ای ماهی دریا برایت
گریه کرده
پیغمبر وزهرا برایت
گریه کرده
#ملودی_دوم
جانم فدای غربتت
زائر ندارد تُربتت
(مظلوم حسن جان ) تکرار
ای اولین مظلومِ عالَم
بعدِ بابا
در خانه ی خود هم غریب
از ظلم اعدا
#ملودی_دوم
جانم فدای غربتت
زائر ندارد تُربتت
(مظلوم حسن جان ) تکرار
#شاعر_استاد_سازگار✍
#نوحه_دستگاه_شور
#سبک_در_کودکی_شد_قسمت_من_خانه_داری #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
2_5433862378015949028.mp3
2.2M
نوحه
برای #بدرقه_زائرکربلا
(تا میبینم یه زائری راهی کربلا میشه 2
با زیارت نرفته ها دل منم رها میشه)2
اگه رفتی زیر قبه ی حسین یادم کن 2
اگه رفتی توی بین الحرمین یادم کن
میون سینه زنی و شور و شین یادم کن
( یادم کن تو دلمه غم اربابم
یادم کن کنار حرم اربابم )2
التماس دعا زائر کربلا 4
***
( بی خیال دنیافقط غصه ی من شده همین
نمیشه انگار امسالم کربلا باشم اربعین)2
رسیدی به موکب امام رضا یادم کن 2
شب جمعه رسیدی به قتلگاه یادم کن
تل زینبیه و پایین پا یادم کن
( باز روی لبمه قسم اربابم
یادم کن کنار حرم اربابم ) 2
التماس دعا زائر کربلا 2#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
متن مداحی دور حرم دویده ام استاد کریمخانی
مستان همه افتاده و ساقی نمانده
یک گل برای باغبان باقی نمانده
مستان همه افتاده و ساقی نمانده
یک گل برای باغبان باقی نمانده
صحرا همه گلگون شده
هر بلبلی دل خون شده
مظلوم حسینم…
دور حرم دویده ام
صفا و مروه دیده ام
هیچ کجا
برای من
کرب و بلا نمی شود
مستان همه افتاده و ساقی نمانده
یک گل برای باغبان باقی نمانده
مستان همه افتاده و ساقی نمانده
یک گل برای باغبان باقی نمانده
صحرا همه گلگون شده
هر بلبلی دل خون شده
مظلوم حسینم…#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#زمینه
#اربعین
#شهدا
#مهدی_کبیری
➖➖➖
اسم زیبای تو زیر و روم کرد
نوکریت صاحب آبروم کرد
از ته دل میگم خیر ببینه
اونکه با پرچمت روبروم کرد2
مدیونیم به شهیدانی که
با سختی روضه ها رو برپا کردن
از خون و خونواده شون دل کندن
برای ما راه و مهیا کردن
قول میدیم میون روضه ها
میون سوز و اشک و دعا
از شهدامون غافل نشیم
اگه قدم زدیم تو کربلا
بگو به یاد شهدا
لبیک یا ثارالله
➖➖
🔹بند دوم:
مدیون خون پاک شما شد
هرکی با روضه ها آشنا شد
عکستونو گرفته به دستش
هرکسی راهی کربلا شد
به نیت شما میریم مشایه
توی مسیر قدم قدم با مایید
دعا کنید ما رو میون روضه
اون شبایی که مهمون آقایید
قول میدیم تو راه کربلا
گریه کنیم به نیت شما
قول بدید شما بجای ما
سلام بدید محضر آقا
میگیم به یاد شهدا
لبیک یا ثارالله
➖➖➖
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
امشب خدا چه حالی داره کربلا دل بی قرار کربلا.mp3
5.39M
#واحد
🌴امشب خدا،چه حالی داره کربلا
🎤حاج #سید_مهدی_میرداماد
امشب خدا چه حالی داره کربلا
دل بیقرار کربلا
داره رقیه سرشو رو زانوی
بابا میزاره
کی میدونه زینب الان توخیمه ها
چه حالی داره(۲)
غربت دلارو کرده احاطه
رباب نگاهش سمت فراته
بیرون خیمه ماه عشیره
دل نگرون مخدراته
حسین میگه فردا یتیمام تو صحرا
چکار کنن
اگه که پاهاشون بره روی خارا
چکار کنن
تو غربت خدایا چکار کنن
تو غدبت خدایا چکار کنن
حسین من حسین من
داداش ببین زینبِ تو دلواپسِ
میترسه فردا بِرسِ
کاشکی میشد اِمشب برا غربت و بی کسیت بمیرم
فردا تن بی سر و زخمیتُ روی دستام نگیرم
میگی صبور باش آخه چجوری
میکُشه من رو غصه ی دوری
سر تو الان رو شونه هامه
فردا شب اما کنج تنوری
اگه فردا دیدم تن غرق خون رو
چکار کنم
شبونه تو گودال دیدم ساربونُ
چکار کنم
غم بی اَمونُ چکار کنم
غم بی اَمونُ چکار کنم
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
حسین من حسین من حسینمن
#واحد_سنگین
#اربعین
#کرب_و_بلا_آماده_شو
🔘🔘🔘🔘🔘🔘
بند1⃣
کرب و بلا آماده شو ،میاد یه خواهر
از سفر کوفه و شام ، با دل مضطر
چهل روزه همش میگه ،غریب مادر
......
خبر بده تا بنی هاشم
به خط بشن جلوی محمل
اومده ناموس پیمبر
با صد هزار تا غُصه تو دل
بگو بیاد علیه اکبر
تا بگیره عنان مرکب
از علقمه هم بیاد عباس
رکاب بگیره برا زینب
.....
بگو موذن ، بخونه بازم ،ایهاالناس سرا پایین
میخواد دوباره ،قدم بزاره ،زینب رو خاک این زمین
آه و واویلا آه و واویلا
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند2⃣
دیدی که خُلفِ وعده ام ؛ عمل نکردم
گفتم بهت که اربعین ؛ باز برمیگردم
نپرس زِ حال و روزِ من ؛ که پُره دردم
نپرس داداش ؛ امانتیم کو؟
کو دختره ؛ شیرین زبونم
زِ بس به دنبالِ رقیه
رفتم دیگه؛ برید امونم
صدا زدم به زجر نامرد
نزن که او بابا نداره
داغِ رقیه یِ تو من رو
یه لحظه آروم نمیذاره
بگو که از من ؛ تو راضی هستی
بگو دلم آروم بشه
بگو که تا این ؛ دلواپسی ها
دیگه برام تموم بشه
آه و واویلا آه و واویلا
💠💠💠💠💠💠
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
شعرای مشترک
#سیدناصر_اسماعیل_نسب
ای همسفر زینب
ای همسفر زینب رفتیم وخدا حافظ
ای تاج سر زینب رفتیم وخدا حافظ
--------------------------------------
ای پادشاه خوبان ای تشنه لب عطشان
از کوی تو با افقان رفتیم و خداحافظ
--------------------------------------
در این سفر پر غم مارا بنگر همدم
با این همه نامحرم رفتیم وخدا حافظ
--------------------------------------------
رفتیم وچودر بطحا داریم خجالت ها
از دختر تو صغری رفتیم وخدا حافظ
-----------------------------------------------
ماندی تودراین صحرا با اکبر مه سیما
تا شام من و لیلا رفتیم وخدا حافظ
------------------------------------------------
ماندی تو سردارت عباس علمدارت
ماهمره بیمارت رفتیم وخدا حافظ
---------------------------------------------------
این ذاکر دلخسته با خاطره بشکسته
چون من به تو دلبسته رفتیم وخدا حافظ#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
💔#روضه_امام_کاظم_ع
😭#روضه_دفتری_امام_کاظم_ع
😭دستی رسید بال و پرم را كشید و رفت
از بال من شكسته ترین آفرید و رفت
خون گلوی زیر فشارم كه تازه بود
با یك اشاره روی لباسم چكید و رفت
😭💔قربون غریبیت برم آقاجان،
💔بدكاره ای
الله اكبر،الله اكبر،چقدر جسارت رو برد بالا،زن بدكاره فرستاد تو زندان برا موسی بن جعفر،اُف برتو روزگار
بدكاره ای به خاك مناجات سر گذاشت
وقتی صدای بندگیم را شنید و رفت
از روزنه در نگاه كردن،دیدن زن بدكاره صورت رو خاك گذاشته،هی می گه خدایا غلط كردم،این كی بود من اومدم سراغش،چرا اینقدر صداش دل و زیر رو می كنه
بدكاره ای به خاك مناجات سر گذاشت😭
وقتی صدای بندگیم را شنید و رفت
شاید مرا ندیده در آن ظلمتی كه بود
😭💔الله اكبر اصلاً نمی تونم این بیتها رو وا كنم،می دونم بدون اینكه توضیح بدم،ناله شو می زنی
شاید مرا ندیده در آن ظلمتی كه بود
با پا به روی جسم ضعیفم دوید و رفت
راضی نشد به بالش سختی كه داشتم
زنجیر های زیر سرم را كشید و رفت
😭بچه سیدا نشون بدن غیرتی ناله می زنن،تو این یه بیت
وقتی كه
😭خاك تو دهنم،ان شاءالله این تكه تاریخ دروغ باشه
وقتی كه نام فاطمه را از لبم شنید
یك حرفی از كنار دهانش پرید و رفت
😭هرچی می خوای منو بزنی بزن،اسم مادرم رو درست ببر،تو رو خدا دو بیت می خونم و می شینم با تو گریه می كنم،حواست با منه
از چند جا ضریح تنم متصل نبود
پهلوی هم مرا وسط تخته چید و رفت
اما چه خوب شد كفنم را كسی نبرد
تا زیر نیزه ها بدنم را كسی نبرد
😭می خوام روضه رو از زبون حضرت معصومه بخونم،وقتی مثل فردا شب،اما رضا یه لحظه از مدینه رفت،از نظرها غایب شد،حضرت معصومه دیگه برادر رو ندید،مدتی زیادی انتظاره برادر رو كشید،بعد از دقایقی برگشت بی بی یه نگاهی به داداش انداخت،دید سر رو آشفته است،موها پریشونه،لباس ها همه غرق خاكه،كجا بودی داداش،چرا منو تنها گذاشتی رفتی،یه نگاه به خواهرش كرد،گفت خواهر فقط یه جمله بگم،دیگه منتظر نباش،دیگه انتظار بابامونو نكش،خودم رفتم بدن غرق خونش رو داخل خاك گذاشتم،یه جایی ببرمت هر كی تاحالا ناله نزده،عقده ی دلش وا بشه،می خوام بگم دختر منتظر بابا بوده،همتون اهل روضه اید،دختری كه چهارده سال هی اومدن خواستگاری گفت:نه،قبول نمی كنم بابام زندانه،باید بابام آزاد بشه،اینقدر صبر كرد،آخرش خبر باباشو براش آوردند،می خوام یه جمله بگم😭،كاشكی تو خرابه هم خبر بابا رو می آوردند،كجای دنیا دیدید،برای دختر منتظر،سر بریده باباشو ببرند،حسین..........
😭😭😭
#روضه_
#روضه_امام_کاظم_علیه_السلام
متن روضه 1
🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد
زبانحال آقامون موسی بن جعفر...
گوشه ی زندان...
🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد
🔸گشته کاهیده تن و مانده به جا تصویرم
قربون غریبیت برم آقا...
🔸یا به زندان برسان مرگ مرا یا الله
🔸یا خلاصم بکن از زیر غل و زنجیرم
چکار کردند با آقامون موسی بن جعفر...
🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت
گوشه زندان تنهای تنها...
🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت
🔸گر نیاید به تسلای دل شب گیرم
در حالات حضرت آوردند:
(لا يَزالُ يَنْتَقِلُ مِنْ سِجْنٍ إلي سِجْنٍ)
چهارده سال آقا موسی بن جعفر رو...
از این زندان به اون زندان منتقل میکردند...
(#نکته: بنا به نقلی حضرت فقط 5 یا 6 سال زندانی بودند)
خدا ميدونه تو این سالها...
چقدر به امام رضا سخت گذشت...
چقدر به دخترش فاطمه معصومه سخت گذشت...
نميدونم تا حالا مسافر داشتی یا نه...
هر روز برای اومدن مسافرت لحظه شماری میکنی...
توی این سالها خیلی به شیعیان هم سخت گذشت...
اما...بلاخره یک روز خبر دادند...
گفتند آی شیعیان...
قراره آقاتون موسی بن جعفر آزاد بشه...
شاید شیعیان خوشحال شدند...
اومدند پشت درب زندان ایستادند...
منتظرند...
بعد چهارده سال...
قراره آقاشون رو ببینند...
#زبانحال
شاید یک نفر میگه اگه آقام بیاد...
من دستهاش رو میبوسم...
یه نفر میگه من روی پاهاش میفتم...
یک نفر گل آورده...
الهی امید کسی نا امید نشه...
یکدفه دیدند درب زندان باز شد...
چند نفر یک جنازه ای رو دارن میارن...
یه نفر صدا میزنه...
( هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَه فَاعْرِفُوهُ )
#منبع: عیون اخبار الرضا علیه السلام ج:1 ص:99
آی شیعیان انقدر منتظر بودید...
اینم امامتون...
ای وای... ای وای...
🔸کنج زندان چه بلائی به سرت آوردند
🔸چه بلائی به سرِ چشم ترت آوردند
🔸شدی آزاد دگر از قفس تاریکت
🔸ولی افسوس که بی بال و پرت آوردند
هر طوری بود شیعیان اومدند...
جنازه آقا رو تحویل گرفتند...
با احترام کفن کردند...
روی دست شیعیان...
تشییع جنازه باشکوهی شد...
با احترام بدن مطهر آقا موسی بن جعفر رو دفن کردند...
اما عرضه بداریم...
لا یوم کیومک یا اباعبدالله...
کربلا بجای اینکه بدن رو دفن کنند...
صدا زدند...
اسبهاتون رو نعل تازه بزنید...
اونقدر بر روی بدن عزیز زهرا...
اسب تاختند که...
استخوانها شکست...
🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد
🔸آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
#روضه_
روضه امام موسی کاظم علیه السلام 1.mp3
1.86M
روضه موسی بن جعفر ع
#روضه_دفتری
#موسی_ابن_جعفر_ع
اشعار و روضه شهادت امام کاظم (ع) – هر کجا مرغ اسیری زغم آزاد کنید
⬛️⚫️➖⬛️⚫️➖⬛️⚫️➖⬛️⚫️➖⬛️
هر کجا مرغ اسیریست زغم آزاد کنید
قفسش برده به باغی و دلش شاد کنید
مرد اگر کنج قفس ، طائر بشکسته پری
یاد ازمردن زندانی بغداد کنید
چون به زندان به ملاقاتی محبوس روید
از عزیز دل زهرا وعلی یاد کنید
تا دم مرگ ، مناجات و دعا کارش بود
گوش بر زمزمه سید عبّاد کنید
پسرش نیست که تا گریه کند بر پدرش
پس شما گریه برآن خسرو ناشاد کنید
نگذارید که معصومه خبر دار شود
رحم بر حال دلِ دختر ناشاد کنید
غریبی سخته اونم ادم توی زندون باشه بمیرم برای آقایی که چهارده سال هی از این زندان به اون زندان امان از موقعی که در زندان سندی ابن شاهک یهودی افتاد
اون یهودی حرامزاده خیلی اذیتش کرد به حدی که یه روز گفت خدایا دیگر خسته شدم منو خلاصم کن
خلصنی یارب من حبس هارون
خدایا از حبس هارون خلاصم کن
مسیب که خدمتگزاری میکرد برای حضرت میگه روزی به من فرمود دلم برای پسرم تنگ شده الان چندین ساله که پسرم را ندیدم
مسیب چهارده سال اسیر زندان هارون شدم
زبانحال
مسیب زهر هرون کارگر شد / رضا ارام جانم بی پدر شد
دم مردن به حالم کن نظاره / بنه نعش مرا بر تخته پاره
غریبم من کسی بر سر ندارم / به جز تو یاور دیگر ندارم
نباشد دخترم معصومه کز جان / کند گیسو به مرگ من پریشان
کجایی ای رضا آرام جانم / سرور قلب و نور دیده گانم
بیا فکر من دور از وطن کن / پس از مرگم مرا غسل و کفن کن
مسیب ای به من هستی تو غمخوار / بیار زنجیر و غل از من تو بردار
زنم در وقت مردن دست و پایی / مسلمانان امان از این جدایی
صدا زد مسیب بیا و غل و زنبجیر از پاهای من غریب باز کن برم مدینه پسرم را ببینم و برکردم
عرض کرد آقاجان من خیلی مایلم به این کار امامیترسم هارون منو مجا زات کنه
فرمود مسیب تو خیال میکنی ما این قدرت را نداریم
اشاره به زنحیر کرد ، زنحیر باز شد دیدم از نظرم غایب شد
من از ترس هارون که خدایا اگر بیاید و بپرسد آقا موسی بن جعفر کجاست چه بگویم به دلهره افتادم
که بعد اندک زمانی شنیدم صدای زنحیر از میان زندان بلند شد
رفتم دیدم آقا برگشته
گفتم جانم بفدایت کجا بودی فرمود مسیب الان رفتم مدینه با پسرم رضا وداع کردم و بر گشتم
الهی من فدا بووم بووم شه جان آقاره/ فرزند زهرا ره/ حضرت موسی ره
چارده ساله که ندیعه شه جان ریکاره/دل بهیعه پاره/ هارون جفا ره
میون زندون بهیعه اسیره نامرد
ونه رنگ و رو ازجفا چنده بیّه زرد
غریبه مولا /بووم ته فدا
✔️✔️✔️✔️✔️➖➖➖➖➖
غل و زنجیر ونه گردن کُنده دوسّه پا/هارون پر جفا/ ونگ داهه شه خدا
گته مره راحت هاکن نخامبه این دنیا/ ندیمه شه ریکا /برو جان رضا
برو پسر مره بوین مه عمر بیّه توم
یهودی زاده هاکرده مه روز ره چون شوم
غریبه مولا / بووم ته فدا
قربونت برم آقا عده ایی از شیعیان رفتن برای ملاقاتی ارباب در زندان
یک دفعه دیدند در زندان باز شد چهار نفر میخوان بدن را از سلول زندان بیرون بیارند.
دیدن بدن سنگین شده عجبا چطور امکان داره آخر امام ضعیف و لاغر شده بود چرا باید سنگین باشه
اگر بچه سید در این جمع نشسته ببخشه منو مخصوصا از امام زمان ع معذرت میخوام
پارچه را از روی نعش کشیدن آماده ای بگم
دیدن هنوز غل و زنجیر بر پا و گردنش داره
هرکجای مجلسی از ته جگرت ناله بزن بگو یا باب الحوائج
🖤🖤🖤🖤😭😭😭😭
تهیه متن و نوشتار و شعر محلی از حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
#روضه_دفتری 👇
|⇦•مرگ من بود دمي کز تو...
#روضه و توسل ویژهٔ اربعین حسینی اجرا شده به نفس استاد حاج محمد نوروزی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
"اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَولادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن"
مرگ من بود دمي کز تو جدايم کردند
درهمان گوشه ي گودال فدايم کردند
دوستانم که نبودند بگِريند به من
دشمنانم همگي گريه برايم کردند
*داداش! فقط امروزِ بچه هات سيلي نخوردن، هر وقت بچه هات گفتن: بابا! سيلي و تازيانه خوردن...*
من که خود راهنماي همه عالم بودم
سَـِر خونين تو را راهـنمايم کردند
*حسين جانم! خيلي جاها آرزوي مرگ كردم...*
هر کجا خواستم از پاي دراُفتم ديدم
کودکان دست گشودند و دعايم کردند
*خدايا نياره آدم يه امانتي بهش بدن، اون وقت اين امانتي خداي نكرده عيبي پيدا كنه...*
خجلم از تو كه گم گشته امانت هايت
بر سر خار دويدند و صدايم کردند
*خدا هيچ كسي رو دشمن شاد نكنه...*
گريه ها داشتم از دوري روي تو ولي
خنده ها بود که بر اشکِ عزايم کردند
*هر چه من گريه كردم اونا خنديدن، هر چه من ناله زدم اونا خنديدن... چقدر گريه براي سَرِ بريده ي توكردم، حتي زن خولي هم مي گفت: چقدر سرت رو ناشيانه بريدن...
وقتي حضرت زينب سلام الله عليها روز اربعين از ناقه پايين اومد، يه نگاهي به دور و برش كرد، صدا زد: كجاست علي اكبر؟ كجاست قاسم؟...*
همرهانم که گرفتند غبار از محمل
همه در خاک فتادند و رهایم کردند
تا دم مرگ طرفدار تو بودم ای دوست
دشمنان یکسره تحسین به وفایم کردند
این اسارت همه جا عزّت من بود حسین
که پیام آورِ خون شهدایم کردند
#شاعر حاج غلامرضا سازگار
حاج محمد نوروزی_روز اربعین96 - روضه - مرگ من بود دمی کز تو جدایم کردن-1511344447.mp3
6.1M
|⇦•مرگ من بود دمي کز تو...
#روضه و توسل ویژهٔ اربعین حسینی اجرا شده به نفس استاد حاج محمد نوروزی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
#آوینی_نامه
انسان همواره میزان و معیار خویش را از آرمانش کسب میکند و آرمان ما کربلاست …
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه حضرت زهرا
#گریز امام #حسین ع
#گریز اقا #ابالفضل ع
#گریز #علی اکبر ع
اگر که دل شکسته ای فاطمه را صدا بزن
اگر ملول و خسته ای فاطمه را صدا بزن
بگو یا فاطمه تو مادری از درد دل من مادر خبر داری
فاطمه جان مادرا حرف مادرا رو خوب میفهمن ، امروز اومدم سفره دلم رو پیش تو باز کنم ،، امروز اومدم دردامو تو دوا کنی خانوم ،، تو رو به جان حسینت یه نگاه به مجلس ما بیانداز
راوی میگه : عالمی در عالم خواب ، جمال دل ارای اقا اباعبدلله رو میبینه ، میبینه تمام بدن اقا زخمیه ، سوال میکنه اقا مرحم این زخما چیه ، بگید تا ما برآن مرحم بزاریم
اقا اباعبدلله فرمودن ؛ مرحم زخمای من اشک شیعیان من است
مجلسی گرفتن مثل مجلس امروز ، مصیبت نامه کربلا خوانده شد؛ همه برا غریبی اقا اشک ریختن ، یه چند شب بعد دوباره جمال دل ارای اقا ابا عبدلله رو در خواب میبینن ، میبینن تمام زخمای بدن اقا خوب شده الی دوجای بدن اقا
سوال میکنن یا ابا عبدلله ، بگید مرحم این دو زخم چیه تا ما بر آن مرحم بزاریم ، اقا جواب میدن ، این دو زخم من تا قیام قیامت مرحم نداره ، گفتن اقا جان ، لااقل به ما بگو اثر این زخما از چیه
اقا جواب دادن : زخمی که بر قلبم دارم از داغ جوانم علی اکبره
گریز روضه (ای جوون دارا ، کدوم پدر و مادری طاقت داره داغ جوون ببینه ، پدرو مادر خودشون رو پیر میکنن به عشق اولاد ، افسوس خیلی چیزا رو به دلشون میزارن تا اولادشون کمبودی نداشته باشن
الهی به حق علی اکبر امام حسین ع ، مشکلات از زندگی جوونامون برداره خدا
سوال کردن اقا جان اثر زخم دیگه شما از چیه
اقا جواب دادن : زخمی که بر کمر دارم از داغ برادر جوانم ابالفضله
گریز روضه (ای خواهرا ، ای تویی که علاقه خاصی به داداش داری
کدوم خواهره بگه من داداشمو دوست ندارم ، خواهرا علاقه خاصی به داداش دارن ، داداش خیلی شیرینه واسه خواهر ، الهی گردن کج هیچ برادری رو خواهر نبینه ، حتی اون برادری که سالیان سال در خونتو نمیرنه ، حتی اون برادری که تو رو میبینه و جواب سلامتو نمیده ، داغش رو دل خواهر نمونه
اخه دل بعضی از داداشا خیلی سرده ، اما دل خواهر همیشه پیش داداشه
تو یه روز داغ شش برادر رو دل زینب گذاشتن
صدای ضعیف یا ادرک اخا میاد ، حضرت زینب صدازد داداش : حسینم عزیز خواهر : برو داداش ابالفضلمو برام بیار ، من خواهرم طاقت داغ برادر ندارم
حضرت زینب کنار خیمه ایستاده ، دل تو دل زینب نیست ، الان داداش حسینش بر میگرده ، داداش ابالفضلو براش میاره
یه وقت دید حسین داره میاد ولی به جای ابالفضل دستاشو به کمر گرفته راه میره
داداش پس داداش ابالفضلم کو
اقا امام حسین صدا زد خواهرم کمرم از داغ برادرم شکست
هر کاری کردم بدن ابالفضلو به خیمه بیارم ، اینقدر بدن ابالفضل پاره پاره بود نتونستم به خیمه بیارم
همه بگید یا حسین ..
الا لعنه الله علی القوم الظالمین
❣﷽❣
⚫️#روضه_حضرت_عباس_ع
#روضه_حضرت_ام_البنین_س
⚫️#بازگشت_کاروان_به_مدینه
🔻همیشه روی لبم ذکر یا ابالفضل است
🔻چرا که حضرت مشگل گشا ابالفضل است
🔻دودست داده به راه خدا پس چه عجب
🔻اگر که معنی دست خدا ابالفضل است
اگه مادر داری خدا حفظش کنه ، اگر مادر از دست دادی سر سفره مولا مهمون بشه
( قدر مادراتونو بدونیداا)
همیشه به من یاد داد مادرم تنها ، پسرم
مادر فدات بشه
🔻دوای درد گرفتارا ابالفضل است
🔻خود امام زمان گفته هست
🔻میاید به مجلسی که دران ذکر یا ابالفضل است
روضه ام این یه جمله باشه
قافله که بر میگشت سمت مدینه ، امام سجاد گفتن بشیر زود تر از ما یه پرچم سیاهی به دستت بگیر برو مدینه
کوجه پس کوچه های شهرو داد بزن
بگو ای اهل مدینه چه اروم نشستید
اون قافله ای که با حسین رفت بی حسین داره بر میگرده
اون قافله ای که علمدار داشت ابالفضل داشت بدون ابالفضل داره بر میگرده
این قافله دیگه سه ساله نداره
این قافله دیگه علی اصغر نداره
قاسم نداره محمد نداره عون نداره
این قافله دیگه علی اکبر نداره ،، عبدلله نداره همه رو کشتن
بشیر میگه جلوتر اومدم مدینه
کوچه پس کوچه ها داد میزدم ای اهل مدینه قافله داره میاد ،، ولی حسین نداره ،، عباس نداره
چون از ابالفضل خوندم این جمله رو میخوام بگم
⏺بشیر میگه اومدم به یه جایی رسیدم به بی بی ام البنین برخورد کردم ، تا بی بی نگام کرد یه صدایی زد صدام کرد بشیر از
کربلا چه خبر از حسینم چه خبر
صدا زدم بی بی جان دستای عباستو قلم کردن خانوم
تا این جمله رو گفتم گفت بشیر به من بگو از حسین چخبر
دوباره صدا زدم بی بی تیر به چشمای عباست زدن
دوباره صدا زد بشیر به من بگو از حسین چخبر
چیشد
یه نگاهی کردم گفتم بی بی جان مگه مادر ابالفضل نیستی
چرا هی سراغ حسین و میگیری
یه نگاهی کرد گفت بشیر حسین مادر نداره
یاصاحب الزمان
دلت اماده هست برات بخونم
دلتو ببر اون لحظه ای که صدای ابی عبدالله بلند شد
گفت عباسم
🏴نیزه زار امده ام یا تو پر از نیزه شدی
یه جمله ای رو میخوام تصور کنی
الله اکبر از ادب این بزرگوار از ادب بی بی
از ادب مولا ابالفضل،، اگر شد ابالفضل از سر ادب شد
تا اومد بالا بدن ابالفضل
ببینم حقشو ادا میکنی یا نه
ابی عبدالله یه نگاهی کرد دید بدون دست رو زمین افتاده داره دست و پا میزنه
بگم یا نه
گفت داداش دست ندارم تکیه بدم از جا بلند شم تو از راه رسیدی داداش
ناله ات میرسه کربلا یا نه
💥پناه حرم ،،کجا میخوای بری بگو ،،برادرم
بدرقه راه تو چشمای ترم ،، اهسته تر برو داداش مضطرم
هیچ جا ابی عبدالله دست به کمر نگرفت، اما وقتی از کنار بدن ابالفضل بلند شد دیدن مولا دست به کمر گرفته،، میگه کمرم شکست
میدونی چرااا
اخه یه نامردی صداشو بلند کرد حالا حمله کنید دیگه ابالفضل نداره
یا صاحب الزمان
این دوخط رو شاید بعضی ها بلد باشید،
ناله شو شما بزنید خیلی شاعرش جانسوز گفته
گفته
◾️سر عباس تا سر نی رفت
سادات منو ببخشن
◾️سر عباس تا سر نی رفت
◾️خیمه ها گر گرفت بلوا شد
همه ناموس داریم
◾️تا که فهمید بی علمدار شده ایم
◾️سر یه گوشواره دعوا شد
یا حسین ....
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
#روضه ابالفضل ع
بارگاه باصفا در کربلا دارد ابوالفضل
تا قیامت عاشقان بی ریا دارد ابوالفضل
هر که از صدق و صفا بنمود روی در خانه ی او
دید از راه وفا جود وسخا دارد ابوالفضل
گر دوای درد خواهی روی کن در خانه ی او
از برای درد بی درمان شفا دارد ابوالفضل 😭😭😭😭
امشب باید یه جور دیگه بگی،دستت رو بیار بالا،عین پرچم تكونش بده،شب علمداره
سقای دشت كربلا اباالفضل،اباالفضل
بچه ها همه دست هم رو گرفتند، دور عمو می گشتند.این جوری دل عمو رو بردند
سقای دشت كربلا اباالفضل،اباالفضل
آبی رسان بر خیمه ها اباالفضل،اباالفضل
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
باید هر شب یادی از شهدا بشه،به یاد بچه هایی كه وقتی رمز عملیاتشون رو فهمیدن یاقمربنی هاشمه،همه قمقمه ها رو خالی كردن،می دونی چرا قمقمه هاشون رو خالی می كردن،اصلاً آب نمی خوردن، امامی دونستند اگه دستشون به آب بخوره، عطش اونها كم میشه،عباس دستش به آب خورد،همچین كه دست به آب رسید،دستاش رو آورد بالا،گفت:عباس دستای تو به آب رسید،اما دست حسین نرسید،این دست رو دیگه نمی خوام،این چشم رو دیگه نمی خوام،ای فدات بشم حسین با این عباست،بی خود نبود، بهش گفتی:بنفسی انت،دلیل داره
اشک عزا بریزید شام عزاست امشب نام حسین و عباس مشکل گشاست امشب
باب الحوائج عبّاس حاجت دهنده ماست دارنده حوائج حاجت رواست امشب
ای دیده گریه ها کن، ای دل تو ناله ها کن با سوز دل دعا کن وقت دعاست امشب
ای که دلت شکسته ، غم به دلت نشسته ای دردمند خسته دردت دواست امشب
باب الحوائج ما ، یا حضرت ابوالفضل آن دل که از تو دور است دور از خداست امشب
مَرضای مسلمین را مد نظر بگیر تا این محفل از وجودش دارالشفاست امشب
دلها همه پریشان ، هر دیده گشته گریان هر گوشه ای از ایران ، چون کربلا ست امشب
امشب خدای قهار در ماتم علمدار
جن و ملک عزادار ، شام عزاست امشب
امشب شب تاسوعاست ، شب عباس است ، امشب گرفتارها بگویند عباس ، مریض دارها بگویند عباس ، دردمندها بگویند عباس ، دسته جمعی برویم در خانه قمر بنی هاشم ، میوة دل ام البنین ، باب الحوائج است . کسی را ناامید نمی کند . حوائج را در نظر بگیرید ، فرج امام زمان را از خدا بخواهید ، از امام زمان نقل می کنند که فرمود : هر جا روضه عموم عباس خوانده شود من سراسیمه می آیم ، آقا یک نظری به ما کن ، آقا بیا می خواهم روضه عمو جان ترا بخوانم حود عباس فرمود : روضه مرا این طوری بخوانید هر کسی از بالای بلندی بیفتد ، اول کاری که می کند دستهایش را جلوی صورتش می گیرد حایل می کند تا صورت صدمه نخورد .
اما بمیرم برای عباس دست در بدن ندارد در آن حالت یک قت صدای ناله ای شنید یکی صدا می زند : پسرم عباس ، تاچشم باز کرد دید مادرش زهراست .
تا دید فاطمه می گوید پسرم ، برای اوّلین بار یک نگاه طرف خیمه ها کرد صدا زد : برادر بیا برادرت را دریاب .
زینب می گوید : یک وقت دیدم رنگ حسین پرید ، یک نگاه طرف خیمه ، یک نگاه طرف میدان ، با عجله آمد کنار بدن برادر ، صدا زد عباسم :
تو مرا سید و سرور خواندی چه شد این بار برادر خواندی
صدا زد حسین من :
مادرت فاطمه آمد به سرم او مرا خواند و صدا زد پسرم
ام البنین قنداقه عباس را داد دست امیرالمؤمنین
معمولاً وقتی بچه ای به دنیا می آید ، اول بابایش را صدا می کنند خدا به تو فرزندی عطا کرده ، وقتی عباس متولد شد ، مادرش ام البنین قنداقه عباس را داد دست امیرالمؤمنین ،نگاهش به صورت علی است ،
می خواهد ببیند علی خوشحال می شود یا نه ، دید امیر المؤمنین خم شد دستهای عباس را می بوسد و گریه می کند . عرضه داشت آقا دستهای بچه ام مگر طوری است ؟
فرمود : نه ام البنین ، بهترین دستی است که خدا خلق کرده است، من این دستها را به خاطر خدا
می بوسم ، آقا چرا گریه می کنی ؟ حضرت قضایای کربلا و شجاعت عباس ، جدا شدن دستهای نازنین عباس را برای ام البنین گفتند ، تا شنید دستهای عباس در راه حسین از بدن جدا می شود فوراً از جا بلند شد قنداقه عباس را گرفت از دست مولا ، هی دور سر حسین می گرداند و می گوید : عباسم به قربانت شود .
اما عاشقان اباالفضل (حاجت دارها ، مریض دارها ) اینجا علی دستهای عباس را می بوسیدوگریه می کرد
اما کربلا دیدند امام حسین در بین نخلستان پیاده شد شیئی را برداشت به چشمانش می مالیدو می بوسید ۱
آن دستهای بریدة عباس برادر بود .
آن نخل به خون تپیده را می بوسید آن مشک ز هم دریده را می بوسید
خورشید کنار علقمه خم شده بود دستان ز تن بریده می بوسید