eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
354 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 آی مریض دارها! امشب شبش است، آی گرفتارها! دردمندها! این دو تا بچه در خانه خدا آبرو دارند. این زن به بچه ها غذا داد. شب شد بچه ها را در اتاق دیگری خواباند. در را هم روی بچه ها بست. نصف شب دامادش (و به نقلی پسرش ) حارث آمد. زن گفت: مرد! تا حالا کجا بودی؟ گفت: صبح به عبیدالله خبر دادند که زندان بان، بچه های مسلم را آزاد کرده است. عبیدالله گفته: هر کس این دو بچه را پیدا کند دوهزار درهم به او جایزه می دهم. من از صبح تا حالا خودم و اسبم را در این بیابانها هلاک کردم، دنبال این دوتا بچه گشتم به خدا قسم اگر آنها را پیدا کنم قطعه قطعه شان می کنم. حارث خوابید. یک ساعت خوابش برد. یک وقت دید از داخل آن اتاق صدای گریه بچه ها بلند شد. یکی از بچه ها خوابی دیده بود. بلند شد و برادرش را بیدار کرد. صدا زد: برادر! به نظرم امشب شب آخر عمرمان است. یا الله! حارث از خواب بیدار شد. گفت: صدای گریه بچه از داخل خانه ما می آید؟ زن گفت: شاید برای همسایه ها باشد. گفت: نه از خانه ماست. بلند شد یکی یکی در اتاقها را باز کرد تا به اتاق بچه ها رسید. این دو تا آقازاده را دید که دست به گردن هم انداخته اند و دارند گریه می کنند. این نانجیب گفت: « من أنتما» شما کیستید؟ گفتند: درامانیم؟ گفت: آری. گفتند: بچه های مسلم هستیم. بمیرم این نانجیب آن قدر سیلی به صورت بچه ها زد.   یتیمی درد بی درمان یتیمی   یتیمی خواری دوران یتیمی الهی طفل بی بابا نباشد اگر باشد در این دنیا نباشد   گیسوهای این دو بچه را به هم بست. صبح زود بلند شد. غلام و پسرش را برداشت وبه همراه بچه ها کنار فرات آمد تا سرشان را جدا کند. محمد و ابراهیم گفتند: ای حارث! پس به ما مهلت بده تا چند رکعت نماز بخوانیم. مهلتشان داد آنها هم چهار رکعت نماز خواندند دستهایشان را طرف آسمان بلند کردند و گفتند: « ای خدا! بین ما و بین او به حق قضاوت کن!» الله! الله!  ای آسمان چرا خراب نشدی؟ نه غلام حارث و نه پسرش هیچ کدام حاضر نشدند این دو بچه را بکشند. این نانجیب خودش سر از بدن آنها جدا کرد. این بچه ها این قدر پاهایشان را به زمین کشیدند تا از دنیا رفتند. سرها را میان یک ظرف گذاشت و به مجلس عبیدالله آورد. جمعیتی نشسته اند. یک دفع سرها را جلوی امیر انداخت. امیر گفت: اینها چیست؟ نانجیب گفت: بچه ها مسلم را  خواستی من هم سرهایشان را آوردم. گفت: نانجیب گفتم بچه ها را پیدا کن! نگفتم سرهایشان را بیاور. عبیدالله با آن قساوت قلبش ناراحت شد. گفت: آیا کسی هست این مرد را گردن بزند؟ یک مرد شامی گفت: بله من حاضرم. این مرد، حارث را همانجا برد و در محل قتل طفلان مسلم سر از بدنش جدا کرد.   دیدی که خون نا حق پروانه، شمع را چندان امان نداد که شب را سحر کند   اللهم صل علی محمد وآل محمد، أللهم نسئلک و ندعوک باسمک العظیم یا الله!
2.67M
. یادش بخیر بالش نرمی که داشتم آغوش با محبت گرمی که داشتم یادش بخیر بوسه گرم تو قبل خواب خوش می گذشت دور تو و عمه و رباب یادش بخیر شانه زدن های هر شبت پا می شدم ز خواب به گلبوسه ی لبت یادش بخیر زندگی ام رو به راه بود رویم سپید و موی سر من سیاه بود امشب ولی به زیر سرم خشت خام بود بی احترام طرز ورودم به شام بود این طفل پیر جان بسپارد اگر، رواست لعنت به شمر طفل تو را سالخوده خواست ناز تو را به قیمت سیلی خریده ام از خواب با لگد نپریدم؟ پریده ام سیلی به حال صورت من گریه می کند لالایی ام به لکنت من گریه می کند خود را برای دلخوشی او زدم به خواب خواب مرا به هم زده لالایی رباب ... ما چوب خورده های اسارت چشیده ایم دندان شکسته های خجالت کشیده ایم از من بریده تر ، نفس خواهرت شده ... بیچاره عمه، قبر کن دخترت شده ... گفتم به عمه تا به وصیت عمل کند ... نیت کند به جای تو من را بغل کند از روی نیزه ها نگرانم شدی ببخش فردا اگر که فاتحه خوانم شدی ببخش هنگام غسل دادن زهرای کوچک است ما بی کسیم ، گریه کن ما عروسک است زخم تن مرا به سکینه نشان مده ... تلقین بخوان و شانه ی من را تکان مده گفتم به قبر من بنویسند: خسته بود زهرا ترک ترک شده بود ، او شکسته بود یا رب ، روا مدار عزیزی شود اسیر بابای هیچ دخترکی را از او مگیر ... طفل تو را نبودن تو قد خمیده کرد با من هرآنچه کرد ، گلوی بریده کرد 🎤
4.52M
(حضرت رقیه س) گل ولا رقیه،شمس هدی رقیه هستی تو روز محشر،امید ما رقیه رقیه جان رقیه۲ مایه ی افتخاری،بر شیعه اعتباری باشد به قلب عالم،ولایت تو جاری رقیه جان رقیه۲ صحن و سرات بهشتم،مهر تو در سرشتم نام تو یا رقیه،بر قلب خود نوشتم رقیه جان رقیه۲ مهر امام خود را،با نقد جان خریدی فردا به نزد زهرا،رقیه روسپیدی رقیه جان رقیه۲ بی بی چه ها کشیدی،زخم زبان شنیدی در گوشه ی خرابه،رقیه آرمیدی رقیه جان رقیه۲ امشب تمام دل ها،رفته سوی خرابه از داغ تو رقیه،دل ها همه کبابه رقیه جان رقیه۲ ای نور قلب و دیده،کس مثل تو ندیده پیکر غرقه در خون،بر نی سر بریده رقیه جان رقیه۲ تو گل بوستان،محمدی پدرجان امشب تو در خرابه،خوش آمدی پدرجان یا ابتا حسین جان۲ عدو پس از تو بابا،آتش به خیمه ها زد رأس مقدس تو،بر روی نیزه ها زد یا ابتا حسین جان۲ بابا به زخم عمه،دشمن تو نمک زد کنار جسم پاکت،سکینه را کتک زد یا ابتا حسین جان۲ ندیدی چه کشیدم،از داغ تو خمیدم پس از تو از عدویت،زخم زبان شنیدم یا ابتا حسین جان۲ بنگر به روی زردم،زین همه رنج و دردم از ناقه تا فتادم،یاد مدینه کردم یا ابتا حسین جان۲ از بس که زجر مرا زد،درد می کند سر من کبوده ای پدرجان،تمام پیکر من یا ابتا حسین جان۲ مظلوم مهربان ارث،از مادر تو بردم بابا به کوفه و شام،من تازیانه خوردم یا ابتا حسین جان۲ چون مرغ پر شکسته،بابا دلم شکسته از زندگی پس از تو،رقیه گشته خسته یا ابتا حسین جان۲ از داغ جانگدازت،بابا کشم ز دل آه سیرم ز زندگانی،من را ببر به همراه یا ابتا حسین جان۲
30.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 گر دخترکی پیش پدر ناز کند ... 🔹روایت شنیدنی شفاعت تجربه گر مرگ توسط حضرت رقیه سلام الله علیها
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنـا رُقَیَّةَ، عَلَیْکِ التَّحِیَّةُ وَاَلسَّلامُ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهید آیینه دار زینب و زهرا رقیه کوچکترین انسیة الحورا رقیه پشت سرش بی شک دعای پنج تن بود آدم اگر می گفت اول یا رقیه خورشید در منظومۀ ی عشق حسینی صد سال نوری راه دارد تا رقیه سنش اگر کم ، هم طراز انبیا بود مانند کوثر آیت العظمی رقیه جا داشت روی شانۀ ی کعبه اباالفضل جا داشت روی شانۀ ی سقا رقیه آرام تر از هر زمانی بود اصغر می خواند تا بالا سرش لالا رقیه پا بر مغیلان می نهد اما محال است روی سر موری گذارد پا رقیه این طفل بی آزار را آزار دادند زجر بدی را دید در  دنیا رقیه آنقدر این بچه رواذیت کردن که میشه به رقیه هم مثل مادر بزرگش گفت ناحِلَةَ الْجِسْمِ ، مُنْهَدَّةَ الرُّكْنِ ، باكِيَةَ الْعَيْنِ ، مُحْتَرَقَهَ الْقَلْبِ جسمى نحيف و در خود فرو شكسته و چشمى گريان و قلبى سوخته داشت زینب ز پا افتاد وقتی دید در راه طفلان همه بر ناقه اند اِلّا رقیه مقتل که می خواندم شبی با خویش گفتم پیدا نمی شد کاش در صحرا رقیه وقتی که پیدا شد خمیده راه می رفت شد پیرتر از زینب کبری رقیه حتی در اوج ضعف هم چیزی نمیخواست جز دست گرم و بوسۀ ی بابا رقیه یه مرتبه از خواب بیدار  شد شروع کرد گریه کردن بهانه بابا روگرفت یزیدمعلون دستور دادسر رو ببرن براش اِرفَعُوا رَأسَ أَبِیهَا وَاَطرَحُوا إِلَیهَا". سر حسين(ع) را به دامنش بياندازيد.یه کاری کنید صداش دیگه بند ... یه وقت امام سجاد دید دارن سر رو میارن دوید جلو خرابه فرمود سر و ببرید ما خودمون آرومش میکنیم ، آخه این بچه طاقت دیدن سر پدر رو نداره ، اونم چه سری ؟ سری که زیر سم مرکب رفته ، سری که تنور خولی رفته ، سری که رو نیزه ها رفته، سری که مدام سنگ بارونش کردن ، سری که هی از روی نیزه ها زیر دست پا افتاده ... امیرالمؤمنین (علیه السلام)می فرماید غَسَلْتُ النَّبِیَّ(ص) فِی قَمِیصِهِ! وقتی پیامبر اکرم را غسل می دادم، پیراهن مبارک را به عنوان تبرک نگه داشتم. فَکَانَتْ فَاطِمَةُ(س) تَقُولُ :أَرِنِی الْقَمِیصَ! فاطمه(س)  می‌فرمود پیراهن رو پدرم رو برام بیارید فَإِذَا شَمَّتْهُ غُشِیَ عَلَیْهَا وقتی که آن را می بویید،بیهوش میشد میخوام بگم یه پیراهن سالم پیامبر رو برای دخترش حضرت زهرا سلام الله علیها آورد امیرالمؤمنین  طاقت نیاورد خانم با دیدنش از حال رفت ، حالا دارن سر بریده برای دختر ۳ ساله میارن دیدار حاصل شد ولی دستی نیامد تنها سر آمد دیدنش اما رقیه... حیرت زده پرسید عمه این سر کیست؟ یاللعجب نشناخت بابا را رقیه! فقالت :ما هذا الراس گفت این سر کیه قالوا لها : رأسُ أبيك گفتن سر پدرته فَرَفَعَتهُ مِنَ الطَّشتِ حاضِنَةً لَه سر را با احتياط از داخل طشت برداشت و به سينه چسبانيد فَانْكَبَّتْ عَلَيْهِ تَقَبَّلَهُ وَتَبْكِي خود را بر آن سر انداخت و صورت پدر را مي بوسيد وَتَضْرِبُ عَلي رَأْسِها وَوَجْهِها حَتّي امْتَلَأ فَمُهابِالّدَمِ بر سر و صورت خود می زد تا اينكه دهانش پر از خون شد شروع کرد با بابا حرف زدن يَا أبَتَاهُ! مَنْ ذَا الَّذِي خَضَبَكَ بِدِمَائِكَ؟ پدرجان!چه كسی تو روبه خون آغشته كرد يَا أبَتاهُ! مَنْ ذَا الَّذي قَطَعَ وَرِيدَيْكَ؟ چه كسي رگ های گردنت را بريد يَاأَبَتَاهُ!مَنْ ذَاالَّذي أَيتَمَنِي عَلَي صِغَرِسِنِّي پدر! چه كسي در خردسالي يتيمم كرد ياأبتاهُ،لَيْتَنِي كُنْتُ قَبْلَ هَذَا الْيَوْمِ عَمْيَاءَ پدر جان كاش من پيش از اين كور شده بودم و تو را به اين حال نمیدیدم يَا أبَتَاهُ! لَيتَنِي وَسَدتُ الثَّرَى ، وَلَا أَرَى شَيبَكَ مُخَضِّبَاً بِالدِّمَاءِ ای كاش پيش از اين در خاك خفته بودم و محاسنت را آغشته به خون نمی ديدم خود را مرتب کرد تا در چشم بابا باشد همان دردانۀ ی زیبا رقیه از بوسه اش جان میگرفت، اینبار اما جان داد با بوسیدن لب ها رقیه فَغُشيَ عَليهْا وَ انْقَطعَ نَفَسُهَا ️غش كرد و نفس او قطع شد. فَبَکَت بُکَاءً شَدِیدَاً ، حَتَّى غُشِیَ عَلَیهَا، فَلَمَّا حَرَّکُوهَا فِإِذَا هِیَ قَد فَارَقَت رُوحُهُا الدُنیَا رقیه(س) آنقدر گریست که بیهوش افتاد و او را حرکت دادند، ولی او از دنیا رفته بود. دختر دگر برای همیشه به خواب رفت وقتی که دید قصه ی بابا به سر رسید امام سجاد(علیه السلام ) فرمود عمه جان اِرفَعِی الیَتِیمَةَ مِن رَأسِ وَالِدِی ️عمه جان! یتیم پدرم را از روی سر بریده ی پدرم بلند کن فَإِنَّهَا فَارَقَت الحَیَاة، هر لحظه ممکن است جان بده فَرَفَعَتهَا السَیِّدةُ زَینَبُ(س) فَوَجَدَتهَا قَد فَارَقَتِ الحَیَاةَ ️ زینب کبری(سلام الله علیها) اومد رقیه را رو در آغوش گرفت، در حالی او جان داده بود محمد مهدی معروف
ادامه روضه اما تازه مصیبت و داغ زینب و اهل خرابه شروع شد ، بمیرم برات خانم جان هر کاری کردن نذاشتن حتی تو قبرستان مسلمین دفنش کنن ، با همون لباسش کفش کردن چه تشییعی گرفتن براش کسی نمیتونست بلند گریه کنه ، دور خرابه دست به دست بچه رو تشییع کردن امام سجاد ایم بدن بی جان میداد دسته عمع زینب ، زینب میده به رباب ، رباب میده دست سکینه ، سکینه میده به ام کلثوم زیر لب میگن به عزت و شرف لااله الا الله همون گوشه خرابه یه قبر کوچیکی کندن دفنش کردم
4.78M
روضه حضرت رقیه سلام الله علیها 🥀🥀🥀🥀 مداح اهل‌بیت علیهم‌السلام:⬇️ 🎤 هدیه محضر حضرت رقیه سلام الله علیها صلوات 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
زیارتنامه حضرت رقیه علیهاالسلام #پنجم_صفر۱۴۰۳🥀 #کربلایی_جناب_آقای_جاودان 🎤 #کانال_نوحه_یازینب_سلام
متن زیارتنامه حضرت رقیه سلام الله علیها ❤️ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرّحیم ِ اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا سَیِّدَتَنـا رُقَیَّةَ، عَلَیْكِ التَّحِیَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ، [اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ]، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یـا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِسـاءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا بِنْتَ خَدیجَةَ الْكُبْرى اُمِّ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا بِنْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا اُخْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَةِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ اَیَّتُهَا التَّقیّةُ النَّقیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ اَیَّتُهَا الزَّكِیَّةُ الْفاضِلَةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ اَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِیَّةُ، صَلَّى اللهُ عَلَیْكِ وَعَلى رُوحِكِ وَبَدَنِكِ، فَجَعَلَ اللهُ مَنْزِلَكِ وَمَاْواكِ فِى الْجَنَّةِ مَعَ آبائِكِ وَاَجْدادِكِ، الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدّارِ، وَعَلَى الْمَلائِكَةِ الْحـافّینَ حَوْلَ حَرَمِكِ الشَّریفِ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ، وَصَلَّى اللهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّد وَآلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ وَسَلَّمَ تَسْلیماً بِرَحْمَتِكَ یا اَرْحَمَ راحمین بادست کوچکش گره ها باز می کند طفل سه ساله یست که اعجاز می کند بال وپرش شکسته ولی او بدون بال باذکرنام پرواز ميكند شهادت حضرت رقيه (س) تسليت باد 🏴🕯🏴🕯🏴🕯🏴
4_5776343246292652860.ogg
1.25M
. علیه السلام اشهد انک قد اقمت الصلاه عاشق نماز هستن مثه تو نوکرات روز محشر می گیره دست مارو همین سجده هامون روی تربت کربلات آهای کسی که با عشقت از همه بهتره بختم یه کاری که نشه ترک نماز اول وقتم تو برا نماز دادی شهید ، یا اباعبدالله تو برا نماز دادی سعید، یا اباعبدالله یا اباعبدالله...... ...... اشهد انک قد اقمت الصلاه ما نمازمونه مدیون ِ این روضه هات علما بعد اذان و اقامه همه به تو میدن سلام ای دلیل نجات به جان این تب عشقت تو غرق تاب و تبم کن قسم به زینبت آقا اهل شبم کن کی مثه زینبت هس یکدله یا اباعبدالله خونده توو اسارتم نافله یا اباعبدالله یا اباعبدالله
4_582764905300492337.mp3
1.66M
سلام،️روضه بسیار جانسوز_حضرت رقیه سلام الله علیها_ویژه شب جمعه▪ آخ بابا سلام ... *من از شما عذرخواهی می کنم،عرضم تمام" گریه ام نکنی برا من بسه،من اینو برا امام رضا امشب می خونم ....* آخ بابا سلام برگشتی ....؟!!! کدوم بچه به باباش اینجوری سلام میده؟اول میگه سلام" چرا میگه آخ بابا!!دیگه لب و دندونی برام نمونده آخ بابا سلام برگشتی سفرت خوش گذشت باباجان؟!! مثل یک هاله ی نور می ماند سر تو توی تشت باباجان عمه میگفت زود می آیی .... سرزده سر زدی چرا حالا؟ تو نبودی خلاصه میگویم یک نفر گوشواره هایم را .... ان شاالله تو حرمش زمزمه کنیا ... یک نفر زد به صورتم سیلی چشم خود را بدوز معلوم است چند روزی گذشته است اما جای دستش هنوز معلوم است * بابا * کمرم درد می کند اما نگرانم نباش چیزی نیست باید عادت کنم چنین دردی توی این خانواده موروثی ست *الله اکبر ...* دستی از پشت خیمه ها آمد ناگهان راه چاره ام گم شد در هیاهوی غارت خیمه ناگهان گوشواره ام گم شد ..... تا رسیدیم شام دخترها همه من را اشاره میکردن میشنیدم صدای نجواشان صحبت از گوشواره میکردن ..... تو رفتی و رقیه پژمرد .... کتک زدشمن فدک خورد .... در آن شبی که تو نبودی بگو تو با عمویم عباس نیلوفری شده گل یاس زبس که شمر دون مرا زد حسین ...... وای ........ شب زیارتی مخصوصه ی ابی عبدالله هستا،چه گفتی چه نگفتی تموم شدا .... حسین ...... وای ........ ▫حجت الاسلام میرزامحمدی ▪اسارت خاندان اهلبیت علیهم السلام ▪روضه حضرت رقیه سلام الله ▪
4_5897880036106570042.mp3
7.44M
لالاکن دخترم دورت بگردم لالا کن خسته ای عمه میدونه یه دنیا غم توی چشمات اسیرن لالا کن دنیا اینجور نمیمونه برات قصه بگم خوابت بگیره بگم از بحر خوبی های حیدر شاید یادت بره این لحظه ها رو شاید بیرون بیای از فکر معجر من هر کاری میکنم آروم نمیشی دلت خونه برات عمه بمیره اگر نازت نکردم سوخته موهات عزیزم میدونم دردت میگیره عزیز دل بابا رقیه عزیز دل بابا رقیه لالاکن دخترم دورت بگردم لالا کن خسته ای عمه میدونه یه دنیا غم توی چشمات اسیرن لالا کن دنیا اینجور نمیمونه بمیرم برات هر بار گریه کردی اومد اشکات روی زخمای گونه ات تو اینقدر دست به پهلو هات گرفتی دیگه میشناسمت با این نشونت بیا و سر روی شونه ام بزار که یکم آروم بشه قلب دوتامون بزار دستاتو توی دستای عمه تموم میشه یه روزی این غصه هامون عزیز دل بابا رقیه عزیز دل بابا رقیه تو اینقدر داد زدی بابا کجایی دیگه توی صدات جوهر نداری همش میری یه کنج آروم میشینی ولی من که میدونم بی قراری شبا از بس که موندی تو گرسنه بمیرم رنگ رخسارت پریده نمیشه باورم که مثل مادر با این سن کمت موهات سپیده چقدر سخته برام وقتی میبینم روی دستای تو رد طناب عزیزم موندی اینقدر زیر آفتاب رنگ صورتت مثل ربابه عزیز دل بابا رقیه عزیز دل بابا رقیه 🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩
❣﷽❣ 🔳 زمزمه_امام_حسن_ع 🔳 سینه_زنی_امام_حسن_ع 🔳(مدینه شهر پیغمبر، خداحافظ خداحافظ) 🔳(نمی‌بینی مرا دیگر، خداحافظ خداحافظ) رسیده جان من بر لب، ز دنیا می‌روم امشب شده رخسارم از خون تر، خداحافظ خداحافظ هنوز از داغ پیغمبر، یگانه مظهر داور بریزم خون ز چشم تر، خداحافظ خداحافظ به امواج پریشانی، منم چون شمع سوزانی که می‌سوزم ز پا تا سر، خداحافظ خداحافظ تو دیدی لاله و آتش، شنیدی ناله و آهش مدد یا حضرت حیدر، خداحافظ خداحافظ مدینه یاروم غم شد، ز هجران قامتم خم شد ز بعد رفتن مادر، خداحافظ خداحافظ بگیر آتش از این ماتم، که بین کوچه‌های غم شده نیلی رخ کوثر، خداحافظ خداحافظ ببین از دل شرر خیزد، که خوناب جگر ریزد بیاور طشت را خواهر، خداحافظ حداحافظ حسین ای جان جانانم ، تو و جان یتیمانم رسیده لحظه‌ی آخر، خداحافظ خداحافظ ( ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
1_6654423067.mp3
3.23M
شهادت_امام_حسن(ع) نوحه_زمینه_سنگین_واحد_شور اَلسَلام ای زاده ی اُمِ اَبیها یا حسن ای کریمِ اهل بیت امام مجتبی حسن ما همگی گدایِ خوانِ کرم تو هستیم جملگی دلدادهُ صحن حرم تو هستیم بفدای داغ تو قبر بی چراغ تو یا حسن یا مجتبی (۴) من بمیرم وقتی که گفتی بیا زینب من سوزد از زهر جفا جان آمده بر لب من گفتی طشتی بیاور ای زینبم در بر من از کینهُ همسرم پاره شده جگر من ناله دارم از دلم همسرم شد قاتلم یا حسن یا مجتبی کاش فقط با زهر کین پاره شده بود جگرت ولی تیر بارون شده تابوت و تنِ اَطهرت کاش فقط زهر جفا تو روُ از ما گرفته بود ولی کوچه و سیلی با دل تو چه کرده بود آخ بمیرم بدنت یکی شد با کفنت یا حسن یا مجتبی کربلایی_مرتضی_شاهمندی ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌
❣﷽❣ 🥀سینه_زنی_امام_حسن_ع 🥀سبک یا فاطمه من عقده دل … 👌👌 قبر امام مجتبی زائر ندارد مهدی به روی قبر او سر می گذارد 🥀مظلوم حسن جان می گفت و آن آئینه ی ایزد نمایی آتش گرفتم سوختم مادر کجایی 🥀مظلوم حسن جان مادر ببین از زهر کین خون شد دل من بنما نظر همسر من شد قاتل من 🥀مظلوم حسن جان از باغ رضوان فاطمه بنما نظاره ببین جگر مجتبی شد پاره پاره 🥀مظلوم حسن جان پیکر نازنین آن مظهر یزدان نزدیک قبر مادرش شد تیر باران 🥀مظلوم حسن جان ) 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫💫 مجموعه کانالها و گروه مادحین و ذاکرین ولایتمدار حضرت زینب سلام الله علیها ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ ⚘لینک دعوت به گروه اشعار وروضه حضرت زینب(سلام الله علیها)⚘ http://eitaa.com/joinchat/1548484627Cc108c80f9e 💠🍃💠 http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f 💠🍃💠 کانال اشعار مناجاتی همراه باصوت امام زمان عج https://eitaa.com/joinchat/1169883173C0eef1e04a6 💠🍃💠 http://eitaa.com/joinchat/1591017491C4e1047a90c 💠🍃💠 کانال ختم خوانی یا زینب(سلام الله علیها) http://eitaa.com/joinchat/1358299167C1f58d7c92c 💠🍃💠 عروسی خوانی یا زینب سلام الله علیها https://eitaa.com/arosikhani/yazinab آیدی مدیر جهت پیشنهاد وانتقادات @Gomnam1038 💠🍃💠 🌺🍃دوستانتان را به گروه دعوت کنید اجرتون با حضرت زینب سلام الله علیها🌺🍃