eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
346 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
کربلایی ابراهیم رحیمی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ کار عشق است کار معصومه دل شده بی قرار معصومه دست خالی نمی رود هرگز کسی از کوچه سار معصومه آسمان ها به زیر پای او کهکشان ها کنار معصومه زائر قبر حضرت زهراست خاکبوس مزار معصومه اینجا کویر داغ و نمک‌زارِ شور نیست ما روبروی پهنه ی دریا نشسته‌ایم بوی مدینه می‌وزد از شهر ما، بیا ما در جوار حضرت زهرا نشسته‌ایم *فرموده اند: اگه میخواهید مادر مارو زیارت کنید،بروید به زیارت این خانوم...بی بی جان! قربونت برم،مثل مادرتون فاطمه تو بستر بیماری افتادید... روضه ی حضرت معصومه سلام الله علیهارو که میخونید، چند تا در بروتون باز میشه از روضه های اهلبیت،یاد عمه ی سادات می اُفتی،یاد مادر سادات می اُفتی،دلت میره کوفه،شام... هارون فرزند موسی بن جعفرِ، روایت اینجوری نوشته:با بیست و سه نفر از فامیل هاشون راهی مرو و توس شدند، که به امام رضا برسند،یکی از اونها وجود نازنین فاطمه ی معصومه است،اما همه ی مرداشون رو توی ساوه کشتند، اونجا کربلایی داشته بی بی، اما نمیدونم سر بریده دیده یا نه؟ نمیدونم بی بی رو تازیانه زدن یا نه؟ بی بی جان!..* اگر چه ناقه سواری ولی اَمان داری سوار محمل نوری و سایه بان داری *خانوم عزادارِ،داغ برادر دیده،داغ فامیل دیده،یه سایبون برا بی بی درست کردن،یه محمل با عزت و احترام،خواهر امامِ،دختر امامِ....* عزیز فاطمه هستی و دور تا دورت حجابی از پر و بال فرشتگان داری اگر چه خسته ی این جاده های هجرانی گمان نمی کنم آثارِ ریسمان داری *کسی تو رو زنجیر نکرده....* کسی سراغ نخِ معجرت نمی آید همیشه محترمی چون که پاسبان داری *بی بی جان! داغ هجر امام رضا رو دیدید،دلتون میخواست داداشتون رو ببینید،اما خدارو شکر بدن به خون غلتان ندیدی،تو مثل زینب تشت طلا ندیدی....* هر کسی هر چه توان داشت به زینب خندید مُرد صد بار پس از هجرت تو خواهر تو *بانوان با فضیلت قم، ایام بیماری شما اومدن به عیادت شما،مردم حال شمارو می پرسیدن تو شهر قم،بعضی ها میگن:دشمنان اهلبیت ،بی بی رو مسموم کرده بودن، هفده روز بی بی تو شهر قم عبادت می کرد،خانوم های قم می رفتن به عیادت بی بی،حالش رو می پرسیدن،براش دارو و دوا می بردن، اما من یه فاطمه ی دیگه سراغ دارم، تو مدینه خیلی ها آرزو می کردن این خانوم زودتر بمیره....* خون ی این مریضه تو مدینه است میدونی دردش چیه؟زخم سینه است کسی دیده که مادر زدختر رو بگیره چرا مادر دعا کرد که دیگه زود بمیره *ناله بزن: یازهرا....*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤍سرم سودایی جام حسین است 💚همیشه بر لبم نام حسین است 🤍دلم گر چون کبوتر پر بگیرد 💚اقـــامتگاه او بام حسین است 🤍سلام ارباب خوبم.
السلام علیک یا بنت رسول الله،السلام علیک یا بنت موسی ابن جعفر یا اخت الرضا یا عمة ولی الله یا اخت ولی الله یا بنت ولی الله اشفعی لی فی الجنة بریم کنار حرم فاطمه معصومه ،امام صادق علیه السلام فرمود هر کی میخواد ما اهل بیت و زیارت کنه ،قم ،فاطمه معصومه رو زیارت کنه ،خیلی مقام داره همه از درکش عاجزند، ای عمه ی بزرگوار امام زمان دیده بر راهم و با گریه کمی آرامم 2 محتضر، خسته، از این بی کسی ایامم ازهمان کودکی ام روزی من هجران شد چهارده سال هم از وصل پدر ناکامم ▪️چهارده سال بابام رو ندیدم براش خواستگار زیاد میومد ،می فرمود تا بابام رو نبینم .... از تو یک نامه فقط مانده برایم چه کنم؟ شده تسکین به همین نامه کمی آلامم ▪️نامه ی امام رضا براش باقی موند چقدر خوب شد اینجا سروکارم افتاد میهمانِ قم و این سلسله خوش نامم وقتی آمد وارد شهر قم شد بزرگان از علمای قم همه پا برهنه رفتن استقبال بی بی اونقدر براش گل آورده بودن گفتن عمه ی امام خواهر امام دختره امامه... چقدر خوب شد اینجا سروکارم افتاد میهمانِ قم و این سلسله خوش نامم چشم ناپاک نیفتاده سوی محمل من فکر آوارگی زینبو شهر شامم،....آی مردم.. جز سلام،از همه یک بی ادبی نشنیدم سربازار ندادست کسی دشنامم داغها دیدم اگر بی کس و تنها نشدم دست بسته سرهر کوچه تماشا نشدم عزتم را نشکستند خیالت راحت داره با امام رضا حرف میزنه عزتم را نشکستند خیالت راحت داره با امام رضا حرف میزنه عزتم را نشکستند خیالت راحت غیرتم را نشکستند خیالت راحت پر خاکی ننشسته به روی چادر من حرمتم را نشکستند خیالت راحت کسی از بام به پیشانی من سنگ نزد صورتم را نشکستند خیالت راحت مثلِ کوفه وسط خطبه ی من کف نزدند صحبتم را نشکستند خیالت راحت دست بر سینه مودب همه ره وا کردند شوکتم را نشکستند خیالت راحت ▪️برا زینبم همین کارها رو کردن با لگد باز نکردند درِ بیت النور خلوتم را نشکستند خیالت راحت قم کجا شام کجا غربت سادات کجا سرِ بر نیزه و دروازه ساعات کجا حالا آگه میخوای خوب گریه کنی بسم الله... دخترِ فاطمه ! بازار! خدارحم کند چادرِ پاره و انظار خدا رحم کند ما که از کوچه فقط خاطره ی بد داریم شود این حادثه تکرار خدارحم کند ▪️سیدها به من اجازه میدن یکی دو جمله بگم.... یک زن و قافله و خنده نامحرم ها بر اسیران گرفتار خدا رحم کند وای وای وای دست انداخت یکی پرده ی محمل را کند جلوی چشم علمدار خدا رحم کند ▪️با هزار خجالت با هزار سرافکندگی عرض میکنم راهشان از گذر برده فروشان افتاد اینهمه چشم خریدار خدا رحم کند ای جانم زینب .... زینب از دور صدا زد نزنیدش با سنگ یک سر و اینهمه آزار خدا رحم کند 🏴🏴🏴 میون اون همه شلوغی چشمم افتاد به سر بریده صدا زد : نیزه داران همه مستند نیفتی پایین 2 حنجرت خوب نگه دار خدا رحم کند زنی از بام صدا زد که کدام است حسین نوبت من شده این بار خدارحم کند حسین ......🍃🍃🍃🍃 حالا روضه بخونم دلهاتون رو ببرم کنار حرم فاطمه معصومه سلام الله علیه،بدن بی بی رو برداشتند میان تابوت ، همه ی قم ، اطراف،سیاه پوشه" آنقدر مردم برا تسلیت گل آوردند پیکر خانم میان تابوت بین گل ها غرق شد کنار قبر آوردند ،آی... شنیدید اون شخص میگه دیدم دو تا سوار اومدن همه کنار رفتن اختیار از همه گرفته شد،این بدن رو میان خاک گذاشتند ای وای ای وای میگم بدن این فاطمه رو روز برداشتن ،بدن این خانم رو خوب تشیع کردن همه گل آورده بودن ،سلمان میگه در خانه ی علی باز شد دیدم یه بدنی رو غریبانه بیرون آوردن حسنین جلو جنازه ،مظلوم عالم سر برهنه پا برهنه دنبال جنازه یه وقت شنیدن یه کسی صدا می زنه مادر مادر اماه ....،کیه داره جانسوز ناله میکنه دختر علی زینبه ،اینجا دنبال تابوت مادر دوید ،اصلا مثل اینکه دویدن شده سهم این خانم  راوی میگه از خیمه ها یه زنی بیرون اومد دودستش رو، رو سر گذاشت فنادا به صوت الحزین ......،یا حسین .....
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم و لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‏ وَنِعْمَ النَّصِیرُ اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة سربازای امام زمان با آقا مناجات کنند وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً حالا همه باهم یابن الحسن.... ▪️آقا سلام روضه ی مادر شروع شد(۲) ▪️باران اشک های مکرر شروع شد ▪️آقا اجازه هست بخوانم برایتان ▪️این اتفاق از دم یک در شروع شد ▪️تا ریشه های چادر خاکیِ مادرت ▪️آتش گرفت ، روضه ی معجر شروع شد خود بی بی داره گزارش میکنه فَجَمَعُوا الْحَطَبَ الْجَزَلَ عَلَي بابِنا وَأَتَوْا بِالنَّارِ تا هیزم ها رو آتش زدند فَسَقَطْتُ بِوَجهِى وَ اَنا حٰامِلٌ و النّار تَسعَرُ و تَسفَحُ وجهى یعنی هم آتش صورتم رو سوزاند هم با صورت زمین خوردم... ▪️تا ریشه های چادر خاکیِ مادرت ▪️آتش گرفت ، روضه ی معجر شروع شد ▪️فریاد های مادر پهلو شکسته ات ▪️تا شد فشار در ، دوبرابر ، شروع شد ▪️این ماجرا رسید به آنجا که نیمه شب ▪️بی اختیار گریه ی حیدر شروع شد اسماء میگه من آب میریختم فَلما جَنَّ اللَّیل غَسَّلَها بِماء الجنّة... ملائکه هم دارند بدن رو برمیگردونن... یه وقت دیدم.. فَبَکیٰ ابوالحَسَن..بُکاءًطویلا... تاریکی شب... غسل زیر پیراهن... علی چی دیده... قطعا چیزی ندیده بود... اما وقتی داره دست میکشه و غسل میده.. علی مرد جنگه..زخم های کاری و جنگی رو میشناسه... فقط همین نقل شده تو تاریخ... تا دستم رسید به بازوی ورم کرده.... ▪️وقتی رسیدقصه به اینجای شعر من ▪️ایام خانه داری دختر شروع شد حال این روزای بی بی دو عالم اینه.. بٰاکِیَةَ العَین خانم کمک کن ما هم..رزق گریه داشته باشیم... یعنی نه یه بار نه یه روز... مَا زالَت بَعدَ اَبِیها بٰاکِیَةَ العَین مُحتَرِقَةَ القَلب و یُغشیٰ عَلیها ساعَتاً بَعدَ ساعة... یعنی دم به دم مادرمون از حال میرفت... یه لحظه به هوش اومد... دید علی بالا سرشه.. نمیدونم تو چشمان امیر المومنین چه دید.. فرمود .... ابکِ لِی یٰا اَبالحسن وَابکِ لِلیَتاما علی جان برا من و بچه یتیمام گریه کن... اما ولا تَنسَ قتیل العِدٰاء بِطَفِّ العِراق... امیر المومنینم گریه کرد.. زبان حال علی رو بگم... گفت... ▪️خانم شده پاییز بهار منو تو.. ▪️غم و غصه ست، کنار من و تو.... ▪️برو زهرا ولی کرب و بلا.. ▪️ته گودال، قرار من و تو... حسین....
❣‌ ﷽❣ السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله ✨سلام ای یار دور ازما نشسته ✨سلام ای بدتر از ما دل شکسته ✨سلام ای آشنا همچون غریبان ✨سلام ای مرهم وداروی دردم ✨سلام کردم بگم خوب نیست جدایی ✨سلام کردم نگی دریادمانیست سلامتی وتعجیل درفرج مولاصاحب الزمان عجل الله صلوات بفرست ‌‌‌•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
میرزا محمدی بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراَّءِ عَلَیهَا السَّلامُ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ قالَ سَمِعْتُ فاطِمَةَ اَنَّها قالَتْ دَخَلَ عَلَی اَبی رَسُولُ اللَّهِ فی بَعْضِ الاْیامِ فَقالَ السَّلامُ عَلَیک یا فاطِمَةُ فَقُلْتُ عَلَیک السَّلامُ قالَ اِنّی اَجِدُ فی بَدَنی ضُعْفاً فَقُلْتُ لَهُ اُعیذُک بِاللَّهِ یا اَبَتاهُ مِنَ الضُّعْفِ *اینجا که چیزی نشده بود .. به بابا اشاره کردی از ضعفُ و ناتوانی بی بی جان .. پیغمبر یه لحظه ام نمی تونه ضَعفِ تورو ببینیه .. آخ این روزا چه ضعفی داشتی خانم .. کاری کردن ازت دیگه چیزی باقی نموند .. نَاحِلَةَ الْجِسْمِ .. بَاكِیَةَ الْعَیْنِ .. ببین ضعف به جایی رسید که فرمود فضه من صورتم رو نمی تونم برگردونم .. سادات من معذرت میخوام ، مادرتونُ چه جوری زده بودن که حتی صورتشم نمی تونست برگردونه ..* فَقَالَ یا فاطِمَةُ ایتینی بِالْکساَّءِ الْیمانی فَغَطّینی بِهِ فَاَتَیتُهُ بِالْکساَّءِ الْیمانی فَغَطَّیتُهُ بِهِ وَصِرْتُ اَنْظُرُ اِلَیهِ وَاِذا وَجْهُهُ یتَلاَلَؤُ کاَنَّهُ الْبَدْرُ فی لَیلَةِ تَمامِهِ وَکمالِهِ فَما کانَتْ اِلاّ ساعَةً وَاِذا بِوَلَدِی الْحَسَنِ قَدْ اَقْبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَیک یا اُمّاهُ فَقُلْتُ وَعَلَیک السَّلامُ یا قُرَّةَ عَینی وَثَمَرَةَ فُؤ ادی فَقالَ یا اُمّاهُ اِنّی اَشَمُّ عِنْدَک راَّئِحَةً طَیبَةً کاَنَّها راَّئِحَةُ جَدّی رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّک تَحْتَ الْکساَّءِ فَاَقْبَلَ الْحَسَنُ نَحْوَ الْکساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیک یا جَدّاهُ یا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لی اَنْ اَدْخُلَ مَعَک تَحْتَ الْکساَّءِ فَقالَ وَعَلَیک السَّلامُ یا وَلَدی وَیا صاحِبَ حَوْضی قَدْ اَذِنْتُ لَک فَدَخَلَ مَعَهُ تَحْتَ الْکساَّءِ فَما کانَتْ اِلاّ ساعَةً وَاِذا بِوَلَدِی الْحُسَینِ قَدْ اَقْبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَیک یا اُمّاهُ فَقُلْتُ وَعَلَیک السَّلامُ یا وَلَدی وَیا قُرَّةَ عَینی وَثَمَرَةَ فُؤادی فَقالَ لی یا اُمّاهُ اِنّی اَشَمُّ عِنْدَکِ راَّئِحَةً طَیبَةً کاَنَّها راَّئِحَةُ جَدّی رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّک وَاَخاک تَحْتَ الْکساَّءِ فَدَنَی الْحُسَینُ نَحْوَ الْکساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیک یا جَدّاهُ اَلسَّلامُ عَلَیک یا مَنِ اخْتارَهُ اللَّهُ اَتَاْذَنُ لی اَنْ اَکونَ مَعَکما تَحْتَ الْکساَّءِ فَقالَ وَعَلَیک السَّلامُ یا وَلَدی وَیا شافِعَ اُمَّتی قَدْ اَذِنْتُ لَک فَدَخَلَ مَعَهُما تَحْتَ الْکساَّءِ فَاَقْبَلَ عِنْدَ ذلِک اَبُوالْحَسَنِ عَلِی بْنُ اَبی طالِبٍ وَقالَ السَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ وَعَلَیک السَّلامُ یا اَبَا الْحَسَنِ وَ یا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ فَقالَ یا فاطِمَةُ اِنّی اَشَمُّ عِنْدَک رائِحَةً طَیبَةً کاَنَّها راَّئِحَةُ اَخی وَابْنِ عَمّی رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ نَعَمْ ها هُوَ مَعَ وَلَدَیک تَحْتَ الْکساَّءِ فَاَقْبَلَ عَلِی نَحْوَ الْکساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیک یا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لی اَنْ اَکونَ مَعَکمْ تَحْتَ الْکساَّءِ قالَ لَهُ وَعَلَیک السَّلامُ یا اَخی یا وَصِیی وَخَلیفَتی وَصاحِبَ لِواَّئی قَدْ اَذِنْتُ لَک فَدَخَلَ عَلِی تَحْتَ الْکساَّءِ ثُمَّ اَتَیتُ نَحْوَ الْکساَّءِ وَقُلْتُ اَلسَّلامُ عَلَیک یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لی اَن اَکونَ مَعَکمْ تَحْتَ الْکساَّءِ قالَ وَعَلَیک السَّلامُ یا بِنْتی وَیا بَضْعَتی قَدْ اَذِنْتُ لَک فَدَخَلْتُ تَحْتَ الْکساَّءِ فَلَمَّا اکتَمَلْنا جَمیعاً تَحْتَ الْکساَّءِ اَخَذَ اَبی رَسُولُ اللَّهِ بِطَرَفَی الْکساَّءِ وَاَوْمَئَ بِیدِهِ الْیمْنی اِلَی السَّماَّءِ وَقالَ َللّهُمَّ اِنَّ هؤُلاَّءِ اَهْلُ بَیتی وَخاَّصَّتی وَحاَّمَّتی لَحْمُهُمْ لَحْمی وَدَمُهُمْ دَمی یؤْلِمُنی ما یؤْلِمُهُمْ وَیحْزُنُنی ما یحْزُنُهُمْ اَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَهُمْ وَسِلْمٌ لِمَنْ سالَمَهُمْ وَعَدُوُّ لِمَنْ عاداهُمْ وَمُحِبُّ لِمَنْ اَحَبَّهُمْ اِنَّهُمْ مِنّی وَاَ نَا مِنْهُمْ فَاجْعَلْ صَلَواتِک وَبَرَکاتِک وَرَحْمَتَک وَغُفْرانَک وَرِضْوانَک عَلَی وَعَلَیهِمْ وَاَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهِّرْهُمْ تَطْهیراً فَقالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ یا مَلاَّئِکتی وَیا سُکانَ سَمواتی اِنّی ما خَلَقْتُ سَماَّءً مَبْنِیةً وَلا اَرْضاً مَدْحِیةً وَلا قَمَراً مُنیراً وَلا شَمْساً مُضِیئَةً وَلا فَلَکاً یدُورُ وَلا بَحْراً یجْری وَلا فُلْکاً یسْری اِلاّ فی مَحَبَّةِ هؤُلاَّءِ الْخَمْسَةِ الَّذینَ هُمْ تَحْتَ الْکساَّءِ فَقالَ الامینُ جِبْراَّئیلُ یارَبِّ وَمَنْ تَحْتَ الْکساَّءِ فَقالَ عَزَّوَجَلَّ هُمْ اَهْلُ بَیتِ 👇
النُّبُوَّةِ وَمَعْدِنُ الرِّسالَةِ هُمْ فاطِمَةُ وَاَبُوها وَبَعْلُها وَبَنُوها فَقالَ جِبْراَّئیلُ یا رَبِّ اَتَاْذَنُ لی اَنْ اَهْبِطَ اِلَی الارْضِ لاِکونَ مَعَهُمْ سادِساً فَقالَ اللَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَک فَهَبَطَ الامینُ جِبْراَّئیلُ وَقالَ السَّلامُ عَلَیک یا رَسُولَ اللَّهِ الْعَلِی الاعْلی یقْرِئُک السَّلامَ وَیخُصُّک بِالتَّحِیةِ وَالاکرامِ وَیقُولُ لَک وَعِزَّتی وَجَلالی اِنّی ما خَلَقْتُ سَماَّءً مَبْنِیةً وَلا اَرْضاً مَدْحِیةً وَلا قَمَراً مُنیراً وَلا شَمْساً مُضَّیئَةً وَلا فَلَکاً یدُورُ وَلا بَحْراً یجْری وَلا فُلْکاً یسْری اِلاّ لاَجْلِکمْ وَمَحَبَّتِکمْ وَقَدْ اَذِنَ لی اَنْ اَدْخُلَ مَعَکمْ فَهَلْ تَاْذَنُ لی یا رَسُولَ اللَّهِ فَقالَ رَسُولُ اللَّهِ وَعَلَیک السَّلامُ یا اَمینَ وَحْی اللَّهِ اِنَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَک فَدَخَلَ جِبْراَّئیلُ مَعَنا تَحْتَ الْکساَّءِ فَقالَ لاَبی اِنَّ اللَّهَ قَدْ اَوْحی اِلَیکمْ یقُولُ اِنَّما یریدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهیراً فَقالَ عَلِی لآَبی یا رَسُولَ اللَّهِ اَخْبِرْنی ما لِجُلُوسِنا هذا تَحْتَ الْکساَّءِ مِنَ الْفَضْلِ عِنْدَ اللَّهِ فَقالَ النَّبِی وَالَّذی بَعَثَنی بِالْحَقِّ نَبِیاً وَاصْطَفانی بِالرِّسالَةِ نَجِیاً ما ذُکرَ خَبَرُنا هذا فی مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الآَرْضِ وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شَیعَتِنا وَمُحِبّینا اِلاّ وَنَزَلَتْ عَلَیهِمُ الرَّحْمَةُ وَحَفَّتْ بِهِمُ الْمَلاَّئِکةُ وَاسْتَغْفَرَتْ لَهُمْ اِلی اَنْ یتَفَرَّقُوا *یعنی الان محلِ نزولِ رحمتِ خداست .. ملائکه دارن استغفار میکنن ، از همۀ اینا بالاتر خوده صاحب روضه حضرتِ صدیقۀ طاهره داره برامون استغفار میکنه .. اسماء میگه غسل کرد ، سورۀ یس زو خواند ، به من فرمود تو بستر دراز میکشم ، ساعتی بعد صدام بزن ، اگه جواب ندادم برو مسجد علی رو خبر کن .. قبل از اینکه تو بستر دراز بکشه دیدم آخرین مناجاتشُ اینجوری شروع کرد : اَللَّهُمَّ اِنّی اَسْاَلُکَ بِمُحَمَّدٍ الْمُصْطَفی وَ شَوْقِهِ اِلَیَّ، وَ بِبَعْلی عَلِیِّ الْمُرْتَضی وَ حُزْنِهِ عَلَیَّ، وَ بِالْحَسَنِ الْمُجْتَبی وَ بُکائِهِ عَلَیَّ، وَ بِالْحُسَیْنِ الشَّهیدِ وَ کَآبَتِهِ عَلَیَّ، وَ بِبَناتِیَ الْفاطِمِیَّاتِ وَ تَحَسُّرِهِنَّ عَلَیَّ، اَنَّکَ تَرْحَمُ وَ تَغْفِرُ لِلْعُصاةِ مِنْ اُمَّةِ مُحَمَّدٍ وَ تُدْخِلُهُمْ الْجَنَّةَ بی بی برا همه دعا کرده .. حقِ دعاش اینه خوب اقامۀ عزا کنی ..* فَقالَ عَلِی اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَ فازَ شیعَتُنا وَرَبِّ الْکعْبَةِ فَقالَ النَّبِی ثانِیاً یا عَلِی وَالَّذی بَعَثَنی بِالْحَقِّ نَبِیاً وَاصْطَفانی بِالرِّسالَةِ نَجِیاً ما ذُکرَ خَبَرُنا هذا فی مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الاَرْضِ وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شیعَتِنا وَمُحِبّینا وَفیهِمْ مَهْمُومٌ اِلاّ وَفَرَّجَ اللَّهُ هَمَّهُ وَلا مَغْمُومٌ اِلاّ وَکشَفَ اللَّهُ غَمَّهُ وَلا طالِبُ حاجَةٍ اِلاّ وَقَضَی اللّهُ حاجَتَهُ فَقالَ عَلِیٌ اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَسُعِدْنا وَکذلِک شیعَتُنا فازُوا وَسُعِدُوا فِی الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَرَبِّ الْکعْبَة *وقت گذشته دو سه جمله روضه و التماسِ دعا ، ساعتی گذشت ، اسماء هرچه صدا زد دید فاطمه جواب نمیده .. گریبان پاره کرد ، حَسَنین سلام الله آمدند .. تا حالا سابقه نداشته مادرِ ما این ساعت ، غروب استراحت کنه ..اسماء هرکاری کرد مخفی کنه نتونست .. آخرالامر گفت بچه ها برید باباتون علی رو خبر کنید .. یا صاحب الزمان .. علی میدونه داغِ زهرا چقدر سنگینه .. تو مسجد نشسته بود ، این خونه ای که درش به مسجد باز میشد یه وقت دید دوتا آقازاده هاش سراسیمه دارن میان .. هنوز حرفشون تموم نشده علی بلند شد .. ابن عباس میگه بلند نشده با صورت زمین خورد .. از مسجد تا خونه چند قدم بیشتر راه نبود ، بعضی ها گفتن سه مرتبه خورد زمینُ بلند شد .. هی میگفت : بِمَنِ الْعَزَاءُ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ .. (جانم ... آماده ای به وصیتِ فاطمه عمل کنی یا نه ؟..) کربلا هم دخترِ همین علی از خیمه پا برهنه ، سراسیمه دوید .. این لباسِ عربی مانع میشد .. هی زمین میخوردُ بلند میشد .. هی میگفت وا محمدا .. وا حسینا ..
روضه - کربلایی یاسین زندی.mp3
53.5M
هیئت‌حضرت‌اباالفضل‌علیه‌السلام مداح: مراسم بزرگداشت صلح امام حسن(ع)و هفته دفاع مقدس چهارشنبه ۰۴ مهرماه ۱۴۰۳.
زمینه - یک یاحسین ع گفتم.mp3
2.36M
(یک یا حسین...) هیئت‌حضرت‌اباالفضل‌علیه‌السلام مداح: بزرگداشت (ع)و هفته دفاع مقدس چهارشنبه ۰۴ مهرماه ۱۴۰۳
توسل پایانی.mp3
1.89M
هیئت‌حضرت‌اباالفضل‌علیه‌السلام مداح: مراسم بزرگداشت صلح امام حسن(ع)و هفته دفاع مقدس چهارشنبه ۰۴ مهرماه ۱۴۰۳
ای یار ای یار برخیز و علم بردار ای چشم و دل بیدار بر قله قدم بگذار روز و شب تو روی لب تو یا حیدر کرار رسیده فتح الفتوح دیگر حیدر بگو به ظالم بگو به کافر حیدر بیا به میدان جنگ خیبر حیدر خیبر خیبر یا صهیون جیش محمد قادمون نفرین بر دنیای بی دردی نفرین بر نامردی نامردی امروز از ظلم خود خوشنودی فردا چون اجدادت نابودی ما از نسل فتح احریمن کی ما میترسیدیم از دشمن اینجا اشک کودک پیروز است اینجا خون بر موشک پیروز است سربازم و الگوی من فرمانده ام حاج قاسم آن کس که گفت من یک تنه خود میشوم حریف ظالم حریفت منم حریفت منم منم که اهل ایرانم حریفت منم حزب الله لبنانم حریفت منم از عراق راه افتادم حریفت منم به شاه نجف دل دادم حریفت منم شبیه هر فلسطینی حریفت منم انی احامی عن دینی قدس یعنی پای حق ایستادن تا ابد سرباز قدس عاقبت شهید قدس میشود والله والله نصر من الله … مداحی حریفت منم حسین طاهری 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
|⇦•دوباره بغل کردم... و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفس حاج مهدی رسولی دوباره بغل کردم این پیرهنو دارم خاطراتت رو بو میکنم به وقتش نشد مانعش شم ولی حالا زخم هاتو رفو میکنم میدونی یه وقتایی حس میکنم دلم اون روزای قدیمو میخواد تو باشی پدر باشه مادر باشه دلم روزای بچگیمو میخواد داداش! هنوز یادت هست اون روزِ مادرم همه کاری کردم بمونه نشد تا حالا به هیشکی نگفتم ولی دیگه بعدش اون خونه خونه نشد تو سرمای روزای بی مادری دلم گرم بود که برادر دارم دلم گرم بود وقت دلتنگیام سرم رو روی شونه هاش میذارم *زینب داره خاطراتشو مرور میکنه..* داداش! دم عصر اون روز و یادت میاد؟ چقد بی کس و یار و یاور شدم نگفتم دلم خیلی شور میزنه دیدی آخرش بی برادر شدم *همه مقدمه بود، حالا زینب وارد روضه شده، دیگه انگار حال بی بی هم عوض شده، این پیراهنو محکم به سینه چسبونده، این زنهایی که دورِشَن میبینن چهره ی زینب عوض شد، مگه زینب چی به یادش اومده...؟* همونجایی که صورتت آشنا با اون غربت تنگ گودال شد تو اون گیر و دار شلوغی حسین با جسمت غرورم لگدمال شد نمیدیدمت اما تو ازدحام صدای بُنیّ به گوشم رسید یه حسی مث بچگیام بازم منو سمت آغوش مادر کشید *داداش صدای مادرمه.. بنیّ بنیّ بنیّ حسین* دوباره همه پیش هم بودیم و تو بودی و من بودم و مادرم ولی ایندفعه جای گلبوسه هاش چقد میزدم من به روی سرم *داداش! میدونی یهو چی دیدم؟* او می‌دوید و من می‌دویدم او می‌نشست و من می‌نشستم او می‌کشید و من می‌کشیدم *آقا ببخش منو، دیگه صدای زینب هم قطع شد تو این یه جمله، چیه؟.. او می‌برید و من می بریدم..
🌴🇮🇷🌴🇱🇧🌴🇵🇸🌴🇮🇷 باز هم شمر زمان خنجر کشید حنجر فـرزند زهـرا را دریـد باز صهیون ظلم بی اندازه کرد زخم سینه هایمان را تازه کرد باز هم بند دل ما پاره شد آسمان دیده پر ستاره شد تا شهادت بال خود را باز کرد تا خدا «سیدحسن» پرواز کرد ای خوشا «سیدحسن» مرد خدا با شهادت شد ز بند تن رها با شهادت مزد خدمت را گرفت او مدال عشق و عزت را گرفت گر چه پاره پاره شد آن نازنین پرچمش هرگز نیفتد بر زمین راد مرد دیگری با صد خروش با توکل پرچمش گیرد به دوش تا ظهور آن امام دلنواز پرچم مقاومت در اهتزاز زنده بادا نهضت مقاومت دارد این ره تا فرج مداومت ای جنایت پیشگان صهیونیست می شویدبا لطف الله سربه نیست با عنایات خدای لایموت لحظه لحظه میروید رو به سقوط خون مظلوم می چکد از تیغ تان شیوه ی آدم کُشی تبلیغ تان در زمین حاکم فقط حق می شود زَهَقَ الباطل محقق می شود سالها بر جان مردم تاختید ای ستمگر شیعه را نشناختید آی صهیون ما ز نسل حیدریم یـادگـاران نبـرد خیبـریم آنچه ازماکشته اید ای بدسرشت رستگارند و شدند اهل بهشت عاشقان آیینهٔ خوش عهدی اند این شهیدان در سپاه «مهدی اند» ای که هستی عاشق «صاحب زمان» اندکی بگشا مسلمان گوش جان خیمهٔ سبز «ولایت» تا بپاست کشور از تهدید بیگانه رهاست در ولایت گر که باشیم پای بند کی رسد از دشمنان بر ما گزند؟ ناخدای کشتی مان تا«علی» است نام ایران سربلند و منجلی است تحت فرمان«ولی»بودن خوش است خیبری و یا«علی»بودن خوش است دیده ایم در «غزه» ما آلام را فتنه ی آن قوم خون آشام را «غزه» را تا بی پناهش دیده اند لاله های پاک آن را چیده اند در میان خاک وخون آتش و دود هر که را دیدم گلی گم کرده بود پاره شد بند دل هر رهگذر تا پدر را دید بر نعش پسر مادری دلتنگ فرزندان خود بی خبر از حال دلبندان خود دختری دنبال مادر می دوید مادری دنبال دختر می دوید آن زنی که ناله های زار داشت نوجوانی در ته آوار داشت ناله زد بابُغض هِق هِق کرده بود دختر از داغ پدر دق کرده بود مادری در جستجوی کودکش چشمه ی خون شد گلوی کودکش در میان شعله طفلک شد کباب ناله ای گفت آه بیچاره رباب ناله زد «مداح» با صد شوروشین ای به قربان غریبیِ حسین 🌴🇮🇷🌴🇱🇧🌴🇵🇸🌴🇮🇷 کانال اشعارآیینی فارسی،مازندرانی درتمام مناسبتهاوختم خوانی👇 @aliakbar_esfandiar_madah
ای بر فراز چرخ، رسیده خروشتان طوفان نوح کرده به پاجنب وجوشتان پیوسته بود بار ولایت به دوشتان من مهدی ام که ناله ام آید به گوشتان بیش از هزار سال گذشته زغربتم جانم به لب رسیده از این طول غیبتم یک خلق با منند و ندانند کیستم قومی شدند منکر و گویند نیستم بیش از هزار سال غریبانه زیستم چون مادرم به کوه و بیابان گریستم من وارث غریب غریب مدینه ام فریاد بی صداست نفس ها به سینه ام نسل جوان که دیده ی مهدی است سویتان ای کوثر ولایت ما در سبویتان با ماست در عیان و نهان گفتگویتان در هر نفس ظهور من است آرزویتان دست دعا بلند به سوی خدا کنید ریزید اشک و بر فرج من دعا کنید دشمن حقیر عزّت و مجد و غرورتان فریاد ماست زمزمه ی سوز و شورتان فتح و ظفر تجلّی فیض حضورتان تابیده در سراسر اسلام نورتان قرآن غریب و در طلب یاری شماست مهدی در انتظار وفاداری شماست من کشتی نجاتم و در گل نشسته ام من یوسف و ز دوری یعقوب خسته ام من داغدار مادر پهلو شکسته ام در طول غیبتم به شما چشم بسته ام عمری به سینه حبس شده دادهای من داد شماست پاسخ فریادهای من روزی که چشم آل محمّد به خون نشست روزی که دست جدّ مرا دست فتنه بست روزی که دست مادر مظلومه ام شکست روزی که رفت محسن شش ماهه اش زدست در اوج گریه گرم دعا بود مادرم بالله قسم به یاد شما بود مادرم آماده تا که روز ظهورم فرا رسد فریاد من زکعبه به خلق خدا رسد پیغامم از مدینه به اهل ولا رسد در سامرا و در نجف و کربلا رسد آنجا نوید وصل به خلق جهان دهم بر شیعه قبر مادر خود را نشان دهم آماده، ای تمام جوانان پاک جان آماده، ای همه سپه صاحب الزّمان آماده، ای سرشک من از چشم تان روان آماده، ای به مکتب ما داده امتحان ترک گناه و پیروزی از ما عبادت است این بهترین مسیر جهاد و شهادت است لبّیک ای به سینه ی یاران خروش تو لبّیک ای تمام نداها به گوش تو لبّیک ای حیات بشر جرعه نوش تو لبّیک ای لوای حسینی به دوش تو ای قطره قطره خون دل ما جواب تو ایثار ماست منتظر انقلاب تو تو دادخواه خون خدایی بیا بیا تو آخرین چراغ هدایی بیا بیا تو زنگ غم زسینه زدایی بیا بیا تو نجل سیّد الشّهدایی بیا بیا عالم دهد ندات که الغوث و الامان عجّل علی ظهورک یا صاحب الزّمان استاد حاج غلامرضا سازگار🦋🦋🦋🦋🌹🌹🌹
. |⇦•جنت که خود به نام شبستان فاطمه .. سلام الله علیها به امید پیروزی جبهه حزب الله بر حرامیان عالم به نفسِ حاج محمود کریمی ●━━━━━━─────── جنت که خود به نام شبستان فاطمه است سجاده ای به گوشه ایوان فاطمه است بال فرشتگان خدا غرق حسرت خاک گلیم حجره طفلان فاطمه است نام علی شده به عدد با نمک یکی نام علی خودش زنمکدان فاطمه است فرمود مصطفی که فدایش شود پدر روحی که هست در تنم از آن فاطمه است وقتی که روح فاطمه در جسم احمد است جان علی و آل علی جان فاطمه است تنها نه جلوه گاه رخش مهر و ماه شد چشمان حیدر آینه گردان فاطمه است جایی که جود و بخشش پرودگار هست بخشش به روز حشر به فرمان فاطمه است عارف کسی شده است که زهراست قطب او فانی در ولی شدن عرفان فاطمه است از جان خود به پای ولایت گذاشته و اسلام وامدار ز ایمان فاطمه است فرمانده قیام برای امام اوست ظالم شکست خورده میدان فاطمه است بیداری و بصیرت و عزم و جهاد و فتح یک جلوه از ابهت طوفان فاطمه است کشتار نه! هدایت و هشیاری بشر در قلب ذره ای است که تابان فاطمه است در سایه ولایت فرزند مرتضی ایران سپاه حیدر و ایران فاطمه است عالم تمام ملک علی شیر لا فتی است ایران میان این همه اُستان فاطمه است در آستان قدس رضا نور مادری است یعنی رضا نگین سلیمان فاطمه است ما سر بلند و سینه ستبر و سرآمدیم این اقتدار ما ز شهیدان فاطمه است با این حساب قبر شهیدان بی پلاک پایین پای مرقد پنهان فاطمه است مشهور شد حسن به کرامت  اهل بیت خوان حسن نتیجه احسان فاطمه است عالم تمام بی سر و سامان کربلاست اما حسین بی سر و سامان فاطمه است آن که به او همه شهدا قبطه می خورند با هر دو دست ، دست به دامان فاطمه است بخشیده می شوند همه با دو دست که چون مصحف شریف به دستان فاطمه است تیغ کلام و خطبه زینب به شهر شام تفسیر آیه آیه قرآن فاطمه است حجت تمام کرد به آیات و محکمات این اشک ها ز غربت برهان فاطمه است عشق علی چنان زده آتش به جان او در مشتعل ز سینه سوزان فاطمه است در بارگاه قدس که جای ملال نیست چشمان قدسیان همه گریان فاطمه است مانده است ذولفقار علی در نیام صبر قلب خدای صبر پریشان فاطمه است شرمنده شد علی ز پیمبر که گفته بود شیر خدا همیشه نگهبان فاطمه است .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
کریمی.mp3
10.58M
|⇦•جنت که خود به نام شبستان فاطمه .. سلام الله علیها به امید پیروزی جبهه حزب الله بر حرامیان عالم به نفسِ حاج محمود کریمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خطاب به رهبر انقلاب گفتند: اگر ما را بکشنند و بسوزانند و خاکسترهای را هم به باد دهند و هزاران بار هم با ما این کار را کنند دست از سر شما بر نخواهیم داشت ای پسر فاطمه . سعيد بن عبد اللّه حنفى گفت : به خدا سوگند ، تو را تنها نمى گذاريم تا خدا بداند كه ما در غياب پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، تو را پاس داشتيم . به خدا سوگند ، اگر مى دانستم كه كشته مى شوم و سپس زنده مى شوم ، آن گاه زنده زنده ، سوزانده مى شوم و خاكسترم را بر باد مى دهند و اين كار را هفتاد مرتبه با من مى كنند ، از تو جدا نمى شدم تا مرگم را پيش روىِ تو ببينيم ! پس اكنون ، چرا اين كار را نكنم كه تنها يك بار كُشته شدن است و آن هم با كرامتى جاويدان در پىِ آن ؟! قالَ زُهَيرُ بنُ القَينِ : وَاللّه ِ ، لَوَدِدتُ أنّي قُتِلتُ ، ثُمَّ نُشِرتُ ، ثُمَّ قُتِلتُ حَتّى اُقتَلَ كَذا ألفَ قَتلَةٍ ، وأنَّ اللّه َ يَدفَعُ بِذلِكَ القَتلَ عَن نَفسِكَ وعَن أنفُسِ هؤُلاءِ الفِتيَةِ مِن أهلِ بَيتِكَ . شب عاشورا زُهَير بن قَين خطاب به امام حسین گفت : به خدا سوگند ، دوست داشتم كه كشته شوم و سپس ، زنده شوم و سپس ، كشته شوم و تا هزار مرتبه مرا بكشند ؛ امّا خداوند با كشته شدن من ، كشته شدن را از تو و از جانِ اين جوانان خاندانت ، دور بدارد ! . . درد دارم ،سلاح من بغض است باید این شهر را تکان بدهم یک شهادت برای من بس نیست زنده ام کن دوباره جان بدهم تا بفهمند شیعه یعنی چه... .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا